|
|
در مسیر تحقیقات و جمع آوری اطلاعات و یافتن آثاری در زمینه ی تعامل نقاشی-انیمیشن؛ آثاری از نقاشان معاصر موجود است که در حقیقت همان تابلوهای نقاشی هستند که یک یا چند عنصر در آنها حرکتی را مداوم تکرار و نقاشی را از حالت ایستا و سکون خارج می کنند. این برخورد و نگرش تازه، نتیجه ی همان تعامل نقاشی و انیمیشن است. اگرچه حرکت و انیمیشن این آثار بسیار ساده و حتی گاهی غیر حرفه ای است. اما مهم تغییر و حرکتی است که ایجاد می شود و سبب خوانشی متفاوت در مخاطب می گردد. (شکل ۳-۸ و ۳-۹) احساس پویایی که در تابلوهای ایستا وجود ندارد. حتی در آثاری که تلاش زیادی شده تا حرکت محسوس ادراک شونده ایجاد کنند. شکل۳-۸/ /Sardinien cervo_groesse /Costa Verde2007 http://www.manuseum.ch/seiten/animationen/ شکل۳-۹/ Dachterrasse, Kreis / paradise/ 2008/ http://www.manuseum.ch/seiten/animationen در این آثار حرکت وجود دارد و دیده می شود. در ایران معاصر نیز، در بین هنرمندان نسل جدید، از این دست آثار، بسیار دیده می شود که متاسفانه هنوز چندان جایگاه ویژه ای جهت معرفی پیدا نکرده اند. (شکل۳-۱۰) شکل۳-۱۰/ هنرمند ایرانی / تلفن/ ۲۰۰۴/ http://www.manuseum.ch/seiten/animationen انیمیشنهای ایستا در نهایت، تازه ترین نوع تعامل نقاشی و انیمیشن در هنر معاصر، نگاه تازه ی به کارگیری انیمیشن در نقاشی و آمدن کاراکترهای انیمیشنها در تابلوهای نقاشی است. نگاهی که به ویژه در آثار نقاشان معاصر به وضوح به چشم می خورد. و درست برعکس نگاه قبلی که سبب ایجاد حرکت و اضافه کردن حرکت به نقاشی ایستا بود، در این آثار، شخصیتهای شناخته شده ی همیشه متحرک فیلمها و به ویژه انیمیشنها در بوم ایستا و بدون حرکت نمایش داده می شوند. این نوع تعامل جدید، به یقین باب تازه ای را در بیان نقاشی معاصر گشوده است که، هم برای خود من و هم به عنوان پژوهشی در ادامه ی این رساله می تواند مورد مطالعه و تحقیق بیشتر قرار گیرد. برای روشن شدن مطلب، تنها به ذکر نمونه ای آشنا اکتفا می کنم.
شکل۳-۱۱/ اندی وارهول/الیزابت تیلور/لیتوگرافی/۱۹۶۳/ http://dgfarzanegan.parsfa.com/archive1391 اندی وارهول اندی وارهول، هنرمند معروف پاپ آرت[۱۴۲]، نمایندهی هنرمندانی است که از رسانهای دیگر به عرصه ی رسانه متحرک، همچون فیلم وارد شده اند. «مشهورترین و جنجالی ترین هنرمند پاپ در امریکا اندی وارهول (۸۷-۱۹۲۸) است که تجربیات هنری اش بسیار فرا تر از مرزهای رایج و متعارف هنر نقاشی می رود.» (لوسی اسمیت، ۱۳۸۲، ص.۱۶۴) اما «وارهول تکنیکهای فیلمسازی مانند تدوین، تکرار تصاویر و کشش ساختاری را به بوم انتقال داد. چهره نگاریهای مشهورش از بازیگرانی چون مریلین مونرو[۱۴۳] و الیزابت تایلور[۱۴۴] افسانههای هالیوود را به هنر آوانگارد پیوند زد، در حالیکه همزمان خود را با هر دوی آنها در یک تراز قرار میداد.» (مارزونا، ص.۳۵و۳۴) (شکل ۳-۱۱ و ۳-۱۲) شکل۳-۱۲/ اندی وارهول/ مریلین مونرو/ لیتوگرافی/۱۹۶۷/http://elnazjavani.blogfa.com/8905.aspx در فصل بعد، با روش مصاحبه و گفتگو، تلاش شده عده ای از هنرمندان ایرانی معاصر و آثارشان را بیشتر بشناسیم و از نظرات و دیدگاه های آنها در تایید یا عدم تایید فرضیه های رساله کمک بگیریم. فصل چهارم نقاشی و انیمیشن در دو دهه ی اخیر ایران (مصاحبه و تحلیل آثار هنرمندان) در شروع این فصل و پیش از متن مصاحبه ها، لازم می دانم، ضمن احترام به تمامی هنرمندان معاصر ایران، از اساتید و هنرمندان عزیز و محترم مصاحبه شونده، تشکر و قدردانی کنم. به خاطر وقت با ارزشی که برای این پژوهش گذاشتند و راهنماییها و اطلاعات بسیار خوب و مفیدشان که در رسیدن به نتیجه، بسیار موثر بود. ۴-۱ استاد علی اکبر صادقی شکل ۴-۱/ علی اکبر صادقی/ ۱۳۹۲/ نگارخانه سبز/ نگارنده انیمیشن در ایران با فعالیت و تجربه های هنرمندان هنرهای تجسمی شروع شد. از جمله نقاشانی که با پیشینه و دانش نقاشی خود در رشد و شکوفایی این رشته در ایران سهم بزرگی داشته و دارند. و در این میان، وقتی صحبت از ارتباط و تعامل نقاشی و انیمیشن در ایران باشد؛ نام استاد علی اکبر صادقی و آثار ارزشمند و منحصر به فردشان، جزء صدرنشینان این عرصه است. شرح ملاقات و گفتگو با استاد علی اکبر صادقی، متولد ۱۳۱۶ تهران. هنرمند و پیشکسوت نقاشی و انیمیشن ایرانی در رابطه با ارتباط و تعامل نقاشی و انیمیشن در آثار و از دیدگاه ایشان. ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۵ بعد از ظهر در نگارخانه سبز لازم می دانم قبل از شروع صحبتها و سوال جوابها، از مهربانی و برخورد بسیار صمیمی و گرم استاد بگویم و این که چطور با این همه افتخار و این همه سال فعالیت و کارهای فوق العاده با مهربانی من را پذیرفتند و بدون ابراز خستگی و با وجود مشکلات، با خنده رویی و مهربانی به سوالات پاسخ دادند و تمامی تجربیات و خاطراتشان را در اختیار من قرار دادند و کمک بسیاری کردند. باز هم تشکر فراوان از این استاد مسلم و بزرگ. بعد از مطرح کردن عنوان پایان نامه و موضوعات و مباحث مرتبط از استاد خواستم که صحبت را به هر صورت و از هر کجا لازم می دانند شروع کنند. استاد هم از معرفی آثار انیمیشن خود شروع کردند: «من اولین کسی بودم که انیمیشن ایرانی ساخت. با فیلم هفت شهر شروع کردم. و اصلا نمی دانستم سینما چیست؟ حرکت نمی دانستم. و یک سناریوی بسیار مشکل به من دادند. کسی که برای اولین بار می خواهد یک فیلم انیمیشن بسازد. من حتی دوربین انیمیشن ندیده بودم. الان که با کامپیوتر کار می کنند خیلی فرق دارد. آن وقتها سل انیمیشن یا کات اوت کار می شد. در هر صورت فیلم را ساختم و از نظر نقاشی و کار نقاشانه خیلی خوب شده بود اما این فیلم ساختار سینمایی درستی نداشت. بعد از آن خیلی علاقه مند شدم و سرباز بودم که از کانون من را خواستند. آن زمان دو سه تا فیلم انیمیشن بیشتر نساخته بودند؛ یکی آقای باغداساریان ساخته بود، یکی دو تا فیلم کوتاه آقای مثقالی و … . بعد من شروع کردم و فیلم دومم که گلباران بود، فیلم خیلی موفقی شد. برای این که قبل از ساخت، مطالعه کردم. دوربین انیمیشن را دیدم و روی کاربرد هر چیزی مطالعه کردم و این کار را ساختم که فیلم خیلی خیلی موفقی بود و جایزه های زیادی هم گرفت. هرچه می گذشت بیشتر فیلمهایم ایرونی تر می شد. مثلا فیلم ملک خورشید یک فیلم خیلی فولکولوریک از داستانی قدیمی بود و موضوعی ایرانی داشت. بعد فیلم رخ که در امریکا بین دوهزار فیلم جایزه ی اول را گرفت و جایزه های خیلی زیاد دیگر. جایزه ها مهم نیست ولی من واقعا با عشق وحشتناک کار می کردم. خیلی زیاد حتی بارها دو یا سه روز نمی خوابیدم که بیهوش می شدم. حتی شبها کار را می آوردم خانه و به تنهایی دسن می کردم. یا تمام بک گراندهای فیلمم را خودم ساختم و هیچ کمکی نداشتم.» استاد در فیلمهای شما به وضوح حضور نقاشیهایتان دیده می شود، چه تفاوتی بین طراحی و نقاشیهایی که برای انیمیشنها می کردید با نقاشیهایی که خیلی احساسی و شخصی کار می کردید بود؟ ببینید من نقاشی خوانده بودم و سالهای سال هم نقاشی می کردم، ولی نقاشیهایی هم که می کردم نقاشی نمایشگاهی نبود. یعنی من برای نمایشگاه کار نمی کردم. برای خودم نقاشی می کردم. من وقتی سرباز بودم تازه کانون شکل گرفته بود و به یک عده نقاش گفته بودند کتابها را تصویر بکنند من هم کتاب پهلوان پهلوانان را نقاشی کردم. ولی باز هم همان طوری که دوست داشتم و لذت می بردم، نقاشی کردم. بعد به این فکر افتادند که بیاییم و انیمیشن ایرونی بسازیم. و در واقع از آنجا شروع شد و تا قبل از انقلاب من شش تا فیلم ساختم که هر کدام متفاوت بود. من خودم را تکرار نمی کنم که فقط با یک پرسوناژ چند فیلم بسازم. هر کدام تکنیک و کارش فرق می کرد ولی همه اش ایرونی بود. مثلا در فیلم ملک خورشید از چاپ سنگیهای قدیمی استفاده کردم، با پیستوله یک رنگی کم رنگ رویش زدم و خطهایش را از زیرش پیدا کردم و خوب خیلی هم البته هم پرسوناژهایش و هم بک گراندها و … ایرونی بودند. باز هم همان نقاشیها بود با همان حس اما با سیر داستان و حرکت. انقلاب که شد قبلش یک سناریو به اسم گل قالی به من داده بودند ولی من دو سه سالی فیلم سازی را کنار گذاشتم. اما بودند کسانی که همچنان کار می کردند. من دیدم بهتره نقاشی کنم چون به نقاشی خیلی بیشتر علاقه مند هستم. برای اینکه فیلم سازی خیلی وقت گیر است. مثلا سر فیلم زال و سیمرغ من یک سال مطالعه کردم. چون می خواستم یک فیلم صد در صد ایرونی بسازم از قبل از اسلام، رفتم سراغ تخت جمشید و ریشهای پیچ و …، چون داستانهای فردوسی زمان خاصی برایش گذاشته نشده، من از مادها تا ساسانیان فرم لباسها حتی زین اسب، رکاب اسب همه چیز را حتی جواهرات آن موقع پیدا کردم و با همه ی اینها و با تغییراتی که خودم دادم یک فیلم خیلی خیلی ایرونی که شاهنامه ی فردوسی را به تصویر می کشید، ساختم. و اصلا شبیه و قابل مقایسه با مینیاتورهایی که وجود داشت و اصلا هیچ ایرونی نیست، (مغولی یا نوع دیگریست)، نیست. من سعی کردم با تکنیک خاص ایرونی کار کنم البته حرکتهایش دیزالو بود که اگر می خواستیم حرکتهای نرم با این ویژه گی کار کنیم شاید سه چهار سالی طول می کشید. اما در واقع یک سال مطالعه ی داستان شد و طراحیها و بعد یک سال هم طول کشید تا فیلم را بسازیم. البته من می خواستم از اول فیلم تا آخر فیلم هیچ کاتی نداشته باشم. یعنی یکسره فیلم را کار کنم و در واقع از اول تا آخر فیلم یک سکانس بشود. ولی در فیلمبرداری متاسفانه این اتفاق نیفتاد. ولی خوب خودم از فیلمهایم راضی هستم. همان حسی که نسبت به نقاشیها دارم. پس دقیقا همان احساس و نگاه نقاشانه تان را وارد فیلمها کردید؟ بله. ببینید خوب البته شخصیتهای فیلمها هر کدام یک مقداری دکوراتیو شده بود که با انیمیشن در واقع جور دربیاید و همخوان شود. بعضیها که انیمیشن کار می کنند طرحهایشان مثل کاریکاتور است در حالی که شخصیتها خیلی مهم است که چه جوری با بک گراندش و کلیت فضا هماهنگ باشند. با هم همخوانی داشته باشند و دیده می شود خیلیها می خواهند ایرونی کار کنند ولی نمی توانند چون مطالعه ی لازم را ندارند و پرسوناژ خیلی کاریکاتوری و با بک گراند اصلا هیچ ارتباطی ندارد. استاد به نظر شما انیمیشن بیشتر وابسته به نقاشی است یا سینما؟ هردو. هردو. مثلا یک نفر که پایان نامه اش را با من گرفته بود و سینما خوانده بود طراحیهای اولیه اش خوب نبود، من بهش گفتم حتما یک کلاس طراحی برو. حتما بیشتر نقاشی کن. تا بتونی به نتیجه برسی. چون در فیلم انیمیشن نقاشی خیلی مهم است. نقاشی است که ما به حرکت در می آوریم مثلا آخرین فیلم من که هفت هشت سال پیش ساختم به اسم ائتلاف؛ چهل تا تابلو که من نقاشی کرده بودم برای نمایشگاهی که موضوعش سیب بود و هر سیب رنگ خاصی داشت و نماد خاصی بود و فیلم بر اساس اینها ساخته شد که آقای کاویان راد با کامپیوتر حرکتها را اجرا کرد. ما تابلوها را اسکن کردیم، از اسکن آنها حرکتها را ساختیم. و در نهایت یک فیلم ساخته شد و جایزه های زیادی گرفت. و بعد از آن دوباره من بوسیدم و گذاشتم کنار. تمام کار از نقاشیهایی که قبلا انجام داده بودید ساخته شد یا برای فیلم طرحهای جدیدی هم زده شد؟ چهل تابلو بود به نام چهل ائتلاف و همانها بود. کاری که پایه و بیس اصلیش صد در صد نقاشی بود. دکوپاژ و همه چیز براساس تابلوها یی که وجود داشت نوشته و طرح ریزی شد. این اثر استاد، یک نمونه ی بسیار خوب و ملموس از تعامل نقاشی و انیمیشن در دو دهه ی اخیر ایران است که نتیجه ی آن به صورت یک فیلم انیمیشن ارائه شده است. استادی قدیمی با آثاری صد در صد ایرانی با به کارگیری کامل مبانی و اصول فیلم انیمیشن، بعد از چندین سال فاصله از دنیای انیمیشن و بازگشت به سمت نقاشی، در آخرین اثر خود از قابلیتهای انیمیشن در متحرک کردن تابلوهای نقاشیش استفاده کرده و اثر جدیدی با رویکردی متفاوت از انیمیشنهای قبلی خود ساخته است. چرا انیمیشن را کنار گذاشتید؟ چون نقاشی را بیشتر دوست دارم. من این همه فیلمی که ساختم، توی انبار خاک می خورد. و الان نمونه هایی که ازشون هست خیلی خراب شده و با اصل فرق دارد. اصلا رنگ اصلی فیلم نیست. مرز انیمیشن و نقاشی به نظر شما چیست؟ خیلی با هم نزدیکند. خواهر و برادرند. اگر نقاشی در انیمیشن نباشد، ایده ها و شخصیتها و چیزهایی که در مغز و ذهنت هست را نمی توانی پیاده کنی. ولی اگر نقاشی و طراحی بدانی، می توانی اینها را کار کنی. و بعد می شود سینما که چطوری فیلمبرداری شود؟ از چه زاویه ای؟ و آن وقت صنعت سینما پشتیبان نقاشی می شود وچگونگی دکوپاژ و غیره. از نظر بیانی، کدام ابزار را مناسب تر دیدید؟ نقاشی بیشتر درونیات شما را بیان و منتقل می کند یا انیمیشن؟ سینما صنعت انیمیشن است و نقاشی قسمت هنری آن. در هر کار هنری در واقع سه مرحله وجود دارد: یکی مبانی هنر است، یکی صنعت هنر، و یکی خلاقیت. بعضی ممکن است خلاقیت داشته باشند ولی نمی توانند آن را بیان کنند. بعضی صنعت نقاشی را بلدند و چگونگی کار با رنگ و قلم مو را می دانند، ممکن است مبانی را هم بدانند ولی خلاقیت ندارند. این سه تا هر کدامش تکمیل کننده ی دیگری است. حالا در هر زمینه و با هر ابزاری که کار شود. مثلا پیکاسو اگر کارهایش را کوب می کرد اول یک طرح کلاسیک داشت، بعد آن را با فرمهای خاص خودش کوب می کرد. پشتوانه ی کلاسیک داشت. می دانست که نقاشی چیه؟ آناتومی چیه؟ کمپوزیسیون چیه؟ یعنی هم مبانی هنر میدانست، هم صنعت هنر و خلاق خیلی خوبی هم بود. اگر این خلاق مبانی و صنعت هنر را نمی دانست، نمی توانست چیزی که می خواهد را خلق کند. پس این سه اصل خیلی مهم است. بعضیها تا آخر عمر فقط صنعت هنر را خوب بلدند. خیلی خوب بلدند یک پرتره را شبیه بکشند ولی شبیه بودن مسئله نیست. برای هر هنرمندی این سه اصل مهم است حالا در هر قالبی. اکثر هنرمندان مدرنیست و بعد از آن در دنیا یک پشتوانه ی هنری خیلی خوبی دارند که می توانند با آن پشتوانه به هر صورتی که دلشان می خواهد و هر تکنیک و ابزاری کارشان را پیاده کنند. استاد مثالهایی از هنرمندی آلمانی و از هنرمندان ایرانی در این زمینه زدند. پس در نتیجه نقاشی و انیمیشن اگر هر کدام این سه اصل را داشته باشند، بیان لازم را دارند. فرقی ندارد نقاشی باشد یا انیمیشن یا …. حرفهای ارزشمند استاد در این زمینه هم ما را به همان نتیجه ی هنر جدید می رساند. این که هنرها و رشته های مختلف تنها ابزاری برای رساندن پیام هستند. تکنیکهای مختلفی که در کارهایتان استفاده می کنید، چگونه شکل می گیرند؟ من هرجایی با یک تکنیک خاص کار کردم. من خودم را تکرار نمی کنم. چندین سال با قلم کلاسیک کار کردم همون کارهای سوررئال مثل دالی. بعد هر دفعه تغییر دادم الان مثلا دارم دسن کار می کنم با یک طنزهای کوچولویی در بعضی جاها این کارهای دسنی ممکن است پنج ماه کار ببرد. راجع به کار آخرشان که در حال نقاشی کردنش بودند گفتند. تابلوی سه لتی از یک عروسی ایرانی با داستانهای مجزا در سه پلان که همچنان ویژگیهای داستانی و انیمیشنی داشت. در تابلوهای نقاشیتان حسی از حرکت یا همان انیمیشن دیده می شود. درست است؟ آیا خودتان این روح حرکت و انیمیشن را به عمد در کارها اضافه می کنید؟ بله. اتفاقا تابلویی دارم که کاملا حرکتهای انیمیشنی دارد. با استاد رفتیم و تابلو را دیدیم. استاد روی تابلو حرکتهای سواری که در حال حرکت بود یا یک نفر در حال پرتاب گرز، شیری در حال پریدن، تیر انداز و تغییر خم کمان که همه به صورت فریمهای روی هم و تا حدودی کمرنگ و محو نشان داده شده بودند را به روی تابلو نشان دادند. کاملا طراحی شده بودند تا حرکت و داستان را بیان کنند و به گونه ای بنا به قول خود استاد صادقی “انیمیشنی در یک تابلو”. حتی اگر از دور نگاه می کردیم و به جزئیات تکرار و حرکتها توجه نمی کردیم، جنبش و زندگی در تابلو کاملا مشهود بود. در همان تابلو پرواز پرنده از روی درخت تا آسمان در تصاویر کاملی پشت سر هم نمایش داده شده بود. واضح ترین و شاخص ترین حرکتهای انیمیشنی مربوط به فیگورهای مرکزی بود که سیبی به دست داشتند و به سمت فیگور وسط پیشکش می کردند و در زیر آنها حیواناتی که در حرکت بودند. بعد از دیدن تابلو استاد به شوخی گفتند: «این هم یک انیمیشن دیگه که بهتون نشون دادم». و درست به همان شکلی که نقاشیها و روحیه ی نقاشانه ی خود را در انیمیشنهایشان وارد کرده بودند در این جا روحیه ی انیمیشن و حرکت و روایت را با همان تکنیک و روش خاص خود در یک تابلوی نقاشی ایستا وارد کرده بودند. و این حاصل همان برقراری ارتباط و تعامل بین نقاشی و انیمیشن است. (شکل ۴-۱)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:22:00 ب.ظ ]
|
|
و به ترتیب انرژیهای حالتهای و سیستم هستند و و حالتهای میانی با انرژیهای و میباشند که با نیمهعمرهای و متناظر هستند. و به ترتیب عملگرهای هامیلتونی برای میدانهای تابش فرودی و ثانویه هستند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بر اساس تقریب دوقطبی این عملگرها به صورت ساده زیر میباشند: (۳-۱۹) که جرم الکترون آزاد است. سطح مقطع دیفرانسیلی رامان را با محاسبه عناصر ماتریسی که در رابطه (۳-۱۸) ظاهر میشوند ارزیابی میکنیم. با بهره گرفتن از عملگر هامیلتونی میدان تابشی رابطه (۳-۱۹) و تابع موج متناظر با الکترون محبوس در نقطه کوانتمی مورد نظر عناصر ماتریسی زیر نتیجه میشوند (۳-۲۰) علامت قطبش دایرهای را نشان میدهد. (۳-۲۱) که در آن (۳-۲۲) با توجه به قطبش میدانهای تابشی فرودی و گسیلی و همچنین قواعد گزینش، جذب یا گسیل یک فوتون فقط بین حالتهای خاصی می تواند اتفاق بیفتد. که در اینجا حالت برای قطبش راستگرد و برای حالت چپگرد رخ دهد. فوتون فرودی با انرژی به با نقطه کوانتمی برهمکنش نموده و با کندن الکترون، فوتون تابشی ثانویه با انرژی ایجاد می کند. روابط انرژی حالتهای ابتدایی و نهایی به صورت زیر است: (۳-۲۳) همچنین برای حالتهای میانی دو حالت وجود دارد: الف) فوتون فرودی الکترون را جذب می کند و سرانجام فوتون تابشی ثانویه را گسیل می کند. ب)فوتون تابشی ثانویه الکترون گسیل می کند و بعد فوتون فرودی را جذب می کند، میتوان نوشت: (۳-۲۴) با بهره گرفتن از معادلات بالا از وابستگی قطبش به تابش فرودی و گسیلی، میتوان عباراتی را برای سطح مقطع دیفرانسیلی نتیجه گرفت: (۳-۲۵) (۳-۲۶) که کمیتهای به کار گرفته شده در معادلات (۳-۲۵) و (۳-۲۶ ) به صورت زیر تعریف می شود:
(۳-۲۷) (۳-۲۸) نگاهی مختصر در معادلات (۳-۲۵ تا ۳-۲۸) نشان میدهد که طیف گسیلی باید دو نوع قله داشته باشد: ۱) قلههای تشدید شده: که برای قطبشهای و و برای قطبشهای و وجود دارد. این پیکها در شکل نشان داده شده، روشن است که در انتقالات باید بزرگتر از باشد. ۲)پیکهای پلهوار: که ، ، ، به ترتیب برای قطبشهای ، ، و . همچنین اگر باشد میتوان وقتی است، تکینگی را مشاهده کرد. ۳-۳ محاسبات عددی در این تحقیق برای سهولت در محاسبات از واحدهای ریدبرگ مؤثر استفاده کردهایم. بهطوریکه از ، شعاع موثر بوهر، به عنوان واحد طول و ،ثابت ریدبرگ موثر، به عنوان واحد انرژی استفاده نمودهایم. برای محاسبه میدان مغناطیسی از کمیت بدون دیمانسیون استفاده میکنیم که در آن واحد میدان مغناطیسی بر حسب تسلا خواهد بود. انرژیهای مختلف برای های متفاوت بدست آمدند و نمودار انرژی بر حسب تابعی از به صورت زیر رسم شدهاست: شکل ۳-۲ : نمودار انرژی زیر نوارهای نقطه کوانتمی دیسک شکل بر حسب شعاع به ازای . با افزایش شعاع نقطه کوانتمی، ترازهای انرژی کاهش یافته و به هم نزدیک میشوند و در حد شعاعهای خیلی بزرگ به سمت انرژی الکترون آزاد میل مینماید و این بدان علت است که افزایش شعاع، کاهش محدودیت کوانتمی را در پی داشته و کاهش محدودیت کوانتمی سبب کاهش ترازهای انرژی شد و ترازهای انرژی را از حالت گسسته به حالت پیوسته سوق میدهد. همچنین انرژیهای مختلف برای های متفاوت بدست آمدند و نمودار انرژی بر حسب تابعی از به صورت زیر رسم شدهاست: شکل ۳-۳ : نمودار انرژی زیر نوارهای نقطه کوانتمی دیسک شکل بر حسب میدان مغناطیسی به ازای . با افزایش به عنوان قدرت میدان مغناطیسی، بعضی از ترازهای انرژی به هم نزدیک میشوند و برخی بدون اینکه همدیگر را قطع کنند از هم دور میشوند و برخی همدیگر را قطع کرده و باز از هم فاصله میگیرند، این اثر را تقاطع[۲۹] و پادتقاطع[۳۰] گویند. این بدان علت است که افزایش میدان مغناطیسی، افزایش محدودیت کوانتمی را در پی داشته و در نتیجه ویژه مقدارهای انرژی با افزایش میدان تغییر میکنند. تغییرات سطح مقطع پراکندگی به صورت تابعی از انرژی فوتون پراکنده شده و مقادیر مختلف شعاع، میدان مغناطیسی و همچنین قطبشهای متفاوت در نمودارهای زیر ترسیم شده است. با توجه به نمودارهای زیر ملاحظه می شود که با تغییر قطبش تعداد خطوط تغییر می کند و این نشان میدهد که تغییر قطبش میدان الکترومغناطیسی خارجی، قاعده گذار را تغییر داده و در نتیجه گذارهای مختلفی اتفاق میافتد، بنابراین با تغییر قطبش امواج تابانده شده و پراکنده شده، مکان قلهها و همچنین اندازه قلهها تغییر می کند. شکل ۳-۴: طیف گسیلی نقطه کوانتمی دیسک شکل برای قطبش به صورت تابعی از انرژی فوتون پراکنده شده و دو مقدار مختلف . شکل ۳-۵ : طیف گسیلی نقطه کوانتمی دیسک شکل برای قطبش به صورت تابعی از انرژی فوتون پراکنده شده و دو مقدار مختلف . با توجه به نمودارهای (۳-۴) و (۳-۵) ملاحظه می شود که با افزایش میدان مغناطیسی قلهها به سمت انرژیهای بیشتر سوق کرده و اندازه آنها تغییر می کند. میدان مغناطیسی محدودیت کوانتمی وارد به حاملهای بار را افزایش داده و در نتیجه قلهها را بهسمت انرژیهای بیشتر منتقل می کند، علاوه بر این میدان مغناطیسی احتمال گذار بین حالتهای مختلف را تغییر داده و در نتیجه اندازه قلهها نیز تغییر میکند. شکل ۳-۶: طیف گسیلی به صورت تابعی از انرژی فوتون پراکنده شده، برای دو مقدار مختلف از شعاع نقطه کوانتمی و قطبش .
شکل ۳-۷: طیف گسیلی به صورت تابعی از انرژی فوتون پراکنده شده، برای دو مقدار مختلف از شعاع نقطه کوانتمی و قطبش . با توجه به نمودارهای فوق ملاحظه می شود که با افزایش شعاع، مکان قلهها و اندازه قلهها تغییر می کند، همانطور که قبلأ توضیح داده شد، افزایش شعاع محدودیت کوانتمی را کاهش داده و در نتیجه قلهها را بهسمت انرژیهای کمتر سوق میدهد. علاوه بر این افزایش شعاع، گسترش تابع موج در فضا را افزایش داده و در نتیجه احتمال گذار بین حالتها را تغییر میدهد، بنابراین اندازه قلهها تغییر می کند. فصل چهارم
نتیجه گیری و پیشنهادات ۴-۱ نتایج در فصل دوم، فرمولبندی پراکندگی رامان در سیستمهای کوانتمی نیمرسانا از قبیل چاه کوانتمی، سیم کوانتمی، سیم چاه کوانتمی و نقطه کوانتمی را ارائه داده و تغییرات سطح مقطع دیفرانسیلی را بر حسب انرژی فوتون پراکنده شده ترسیم نموده و تاثیر اندازه را بر آن مورد بررسی قرار دادیم. با توجه به نتایج بدست آمده ملاحظه نمودیم که: افزایش عرض چاه کوانتمی تعداد حالتهای مقید را افزایش داده و درنتیجه اجازه پیدایش تکینگیهای جدید در طیف پراکندگی را میدهد . با افزایش انرژی تابش فرودی، علاوه بر قلههای قدیم، قلههای جدیدی در طیف گسیلی ظاهر میشود. این نیز بدان علت است که افزاش انرژی نور فرودی این امکان را برای زوج الکترون-حفره بوجود میآورد تا زیر نوارهای جدیدی را اشغال نمایند. علاوه براین، شدت تکینگیهای مختلف به شدت نور تابشی برای قطبش بستگی ندارد. با توجه به نتایج مربوط به چاه سیم کوانتمی دیدیم که مکان، اندازه و تعداد قلهها وابسته به شعاع سیم کوانتمی بوده و با تغییر شعاع مکان، اندازه و تعداد آنها تغییر میکند. علاوهبراین، ملاحظه نمودیم که شدت قلههای طیف گسیلی کاهش یافته و قلههای مربوط به گذارهای الکترونی بزرگتر از قلههای مربوط به گذارهای حفره است. این ناشی از این حقیقت است که حفره دارای جرم مؤثر بزرگتر از الکترون و همچنین دارای جابجایی نوار کمتری است. در مورد طیف نقطه کوانتمی دیدیم که اگر طیف چاهسیم کوانتمی و نقطه کوانتمی را بدست آورده و با هم مقایسه کنیم خواهیم دید که نوارها در نقطه کوانتمی گسستهتر از چاهسیم کوانتمی است. در فصل سوم ترازهای انرژی را بر حسب شعاعهای متفاوت نقطه کوانتمی و اعمال میدان مغناطیسی متفاوت جداگانه مورد بررسی قرار دادیم و نتایج زیر را بهدست آوردیم
-
- افزایش شعاع نقطه کوانتمی، ترازهای انرژی کاهش یافته و به هم نزدیک میشوند و در حد شعاعهای خیلی بزرگ به سمت انرژی الکترون آزاد میل می کند. این بدان علت است که افزایش شعاع، کاهش محدودیت کوانتمی را در پی داشته و کاهش محدودیت کوانتمی سبب کاهش ترازهای انرژی شده و ترازهای انرژی را از حالت گسسته به حالت پیوسته سوق میدهد.
-
- با افزایش میدان مغناطیسی، بعضی از ترازهای انرژی به هم نزدیک میشوند و برخی بدون اینکه همدیگر را قطع کنند از هم دور میشوند و برخی همدیگر را قطع کرده و باز از هم فاصله میگیرند، این اثر را تقاطع و پادتقاطع گویند.
- همچنین طیف گسیلی بر حسب انرژی با قطبشهای مختلف را مورد بررسی قرار داده و به نتایج زیر رسیدیم که تعداد قلهها با تغییر قطبش تغییر می کند. تغییر قطبش تغییر قاعده گزینش را در پی داشته و در نتیجه با تغییر قطبش، حالتهای نهایی تغییر کرده و در نتیجه تعداد قلهها و مکان آنها تغییر می کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳) Benedek I, Feldstein MM. 2009. Application of Pressure Sensitive Products. CRC Press, pp: 10-15. ۴) Bathen D. 2003. Separation and Purification. Elsevier Science, 33: 163-177. ۵) Bataille P. 1989. Determination of the Reactivity Parameters for the Copolymerization of Butyl Acrylate with Vinyl Acetate. Journal of Polymer Scienc. Polymer Chemistry, 27: 357-365. ۶) Bernard M. 1997. High performance composites. United States Patent, 8: 801-835. ۷) Board N. 2005. The Complete Technology Book on Synthetic Resins with Formulae & Processes. New Delhi: Niir Project Consultancy Services, p: 30. ۸) Brennen C. 1995. Cavitation and Bubble Dynamics. London: Oxford University Press, pp: 80-85. ۹) Breitbach M, Bathen D. 2001. Influence of Ultrasound on Adsorption Ultrasound Adsorption Processes. Ultrason. Sonochemical, 8: 277-283. ۱۰) Chang MC, Mao CL, Vargas R. 1996. Emulsion-Acrylic Pressure-Sensitive Adhesives Formed in Two Step Polymerization. United State Patent, 6: 491-505. ۱۱) Chmiel H, Schippert E. 1999. Technischer Einsatz elektrisch leiWihiger Adsorber. Seminar Industrielle Anwendungen Der Adsorptionstechnik. Haus der Technic, ۷۱: ۱۳۵۹–۱۳۶۱٫ ۱۲) Czech Z, Arabczyk, Helminiak A, Kowalczyk A. 2013. Influence of Iron Carbide Filler in Carbon Matrix on the Adhesive Properties of Acrylic Pressure-Sensitive Adhesives. Science Direct, 40: 210-214. ۱۳) Czech Z, Kowalczyk A, Ortyl J, Swiderska J. 2013. Acrylic Pressure-Sensitive Adhesives Containing SiO2 Nanoparticles. Journal of Chemical Technology. 15: 12-14. ۱۴) Czech Z, Wilpiszewska K, Tyliszczak B, Jiang X, Bai Y, Shao L. 2013. Biodegradable Self-Adhesive Tapes with Starch Carrier. Science Direct, 44: 195-199. ۱۵) Czech Z, Butwin A, Kabatc J. 2011. Photoreactive UV-Crosslinkable Presure-Sensitive Adhesives Containing Type-ΙΙ Photoinitiators. Science Direct, 47: 225-229. ۱۶) Czech Z, Kowalczyk A, Gasiorowska M, Soroka J, Kabatc J. 2011. Novel Pyridinium Derivatives as Very Efficient Photoinitiators for UV-Activated Synthesis of Acrylic Pressure-Sensitive Adhesives. Science Direct, 31: 634-638. ۱۷) Czech Z. 2004. Multifunctional Propyleneimines-New Generation of Crosslinkers for Solvent-Based Pressure-Sensitive Adhesives. Science Direct, 24: 503-511. ۱۸) Derbane MA, Besse V, Goff SL, Sadoun M, Pham TN. 2014. The effect of functional monomer chain spacer length on the bond strength of an experimental dental adhesive.International Journal of Adhesion and Adhesives, 55: 43-55. ۱۹) Dillard DA, Pocius. 2000. The Mechanism of Adhesion. Elsevier Science BV, p: 46. ۲۰) Donesco D, Fusulan I. 1991. Semicontinuos Emulsion Polymerization of Vinyl Acetate, Decomposition of the Initiator. Acta Polymerica. 42: 526-530. ۲۱) European Patent Application. 1995. Corning Incorporated Foundation. Available from: https://data.epo.org/publication-server/rest/v1.0/publication dates/19960710/patents/EP0684303NWA3/document.pdf. ۲۲) Entezari MH, Ghows N, Chamsaz M. 2005. Combination of Ultrasound and Discarded Tire Rubber: Removal of Cr (III) from Aqueous Solution. Journal of Physical Chemistry A, 109: 4638-4642. ۲۳) Entezari MH, Ghows N, Chamsaz M. 2006. Ultrasound Facilitates and Improves Removal of Cd (II) from Aqueous Solution by the Discarded Tire Rubber Journal of Hazardous Materials, 17: 878-883. ۲۴) Erbil H. 2000. Vinyl Acetate Emulsion Polymerization and Copolymerization with Acrylic Monomers. Washington DC: CRC Press, p: 290. ۲۵) Ernest F. 1998. Handbook of Adhesive Raw Materials. Eastman and Lawrence Fullhard, pp: 155-156. ۲۶) Fachinger M. 1997. Reinigung Losemittelhaltiger Abluftstrome. GIT-Verlag, Darmstadt. ۲۷) Finch CA. 1973. In: Polyvinyl Alcohol: Properties and Application. Finch CA (Eds). London: John Wiley sons, chap 9. ۲۸) Ghosh S, Krishnamurti N. 2000. Use of glycidyl methacrylate monomers for developing cross-linkable pressure sensitive adhesives. European Polymer Journal. 36:2125-2131. ۲۹) GmbH MZ. 2002. Product Information. Elosorb-System. Available from: http:// www.mw-zander.com. ۳۰) Harkins WD. 1950. General theory of mechanism of emulsion polymerization. Journal of Polymer Science, 5:217-251. ۳۱) Hielscher. 2014. Sonochemical Reaction and Synthesis. Available from: http://www.Hielscher.com/mill_01.html. ۳۲) Hielscher. 2014. Sonochemical Reaction and Synthesis. Available from: http://www.Hielscher.com/size_Reduction_silica_01.html. ۳۳) Hielscher. 2014. Sonochemical Reaction and Synthesis. Available from: http://www.Hielscher.com/sonochem_01.html. ۳۴) Houshmand Moayed S, Fatemi S, Pourmahdian S. 2007. Synthesis of a Latex with Bimodal Particle Size Distribution for Coating Application Using Acrylic Monomers. Science Direct, 60: 312-319. ۳۵) Jacobus G, Dehullu, Kruythoff D, Willemien G, Salomons, Veldhorst A. 1996. Pressure sensitive adhesives. United State Patent, 8: 664-674. ۳۶) Jian-Bing J, Xiang-Hong L, and Zhi-chao X. 2006. Effect of Ultrasound on Adsorption of Geniposide on Polymeric Resin. Ultrasonics Sonochemistry, 13: 463-470. ۳۷) Jovanovic R. 2005. Screening Experiments for Butyl Acrylate/Vinyl Acetate Pressure-Sensitive Adhesives. American Chemical Society, 44: 6668-6675. ۳۸) Kristensen JK, Hansoon I, and Mqrch KA. 1978. Journal of Physics D: Application of Physics, 11: 899. ۳۹) Kajtna J, Krajnc M. 2011. UV Crosslinkable Microsphere Pressure-Sensitive Adhesives Influence on Adhesive Properties. Science Direct, 31: 29-35. ۴۰) Kajtna J, Golob J, Krajnc M. 2009. The Effect of Polymer Molecular Weight and Crosslinking Reactions on the Adhesion Properties of Microsphere Water-Based Acrylic Pressure-Sensitive Adhesives. Science Direct, 29: 186-194. ۴۱) Kajtna J, Sebenik U. 2009. Microsphere Pressure-Sensitive Adhesives-Acrylic Polymer/Montmorillonite Clay Nanocomposite Materials. Science Direct, 29: 543-550. ۴۲) Kajtna J, Likozar B, Golob M, Krajnc. 2008. The Influence of the Polymerization of an Ethylacrylate/2-Ethyl Hexylacrylate Pressure-Sensitive Adhesive Suspension. Science Direct, 28: 382-390. ۴۳) Khan I, Poh B. 2011. Effect of Mulecular Weight and Testing Rate on Adhesion Property of Pressure-Sensitive Adhesives Prepared from Epoxidized Natural Rubber. Science Direct, 32: 2513-2519. ۴۴) Lazaridis N, Alexopoulos A, Kiparissides C. 2001. Semi-Batch Emulsion Copolymerization of Vinyl Acetate and Butyl Acrylate Using Oligomeric Nonionic Surfactants. Macromolecular Chemistry and Physics. 202: 2614-2622. ۴۵) Lee S, Park J, Park C, Kim H, Kim E, Woo H. 2013. Optical Properties and Adhesion Performance of Optically Clear Acrylic Pressure-Sensitive Adhesives Using Chelate Metal Acetylacetonate. Science Direct. 47: 21-25. ۴۶) Lewandowski D. 2010. Reclosable container lid having a cover member. United State Patent, 12: 446-454. ۴۷) Lewandowski K. 2007. Pressure-sensitive adhesive containing silica nanoparticles. United State Patent, 11: 276-290.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
– صرفهجوییهای ناشی از مقیاس؛ بر اساس مدلهای جدید تجارت بینالملل، وجود صرفهجوییهای ناشی از مقیاس باعث میگردد که هر کشور تنها در زیرمجموعهای از محصولات متمایز تخصص یابد و سپس این عامل به همراه تنوع سلیقهها و ترجیحات مصرفکنندگان، انگیزهای برای تجارت کشورها (دارای صرفهجوییهای ناشی از مقیاس) فراهم کرده و موجب شکلگیری و بروز تجارت درون صنعت میان آنها میگردد. از طرف دیگر در چارچوب تئوری سازمان صنعتی، صرفهجوییهای ناشی از مقیاس میتواند به عنوان مانع ورود به صنعت عمل کند. بر این اساس، صرفهجوییهای ناشی از مقیاس کمتر نسبت به اندازه بازار، موجب میشود که ورود بنگاهها به صنعت آسانتر و همین امر به همراه تنوع سلیقهها مصرفکنندگان باعث میشود تعداد محصولات متمایز بیشتر گردد. در مقابل صرفهجوییهای ناشی از مقیاس بالا نسبت به اندازه بازار مانع ورود بنگاهها به صنعت شده و تعداد محصولات متمایز درون صنعت را محدود میکند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
– تمایز محصول؛ این عامل یکی از ویژگیهای مهم ساختار بازار تلقی میشود. دیدگاه سنتی و جدید تجارت بینالملل بر روی اثر این عامل توافق ندارند. در کل انتظار میرود ارتباط مثبتی میان سهم تجارت درون صنعت و درجه تمایز محصول وجود داشته باشد. – تمرکز بازار؛ شاید مهمترین متغیر ساختاری بازار، تمرکز بازار باشد. وجود تمرکز بازار موجب ساختارهایی متفاوت از ساختار بازار رقابت کامل میشود. مشخصاً یکی از ویژگیهای مهم و اساسی رقابت ناقص وجود تمرکز در بازار است (راسخی، ۱۳۸۳). ۳-۴. تمرکز صنعتی در مطالعات تجربی پیرامون ساختار بازارها و صنایع برای ارزیابی درجه رقابت و انحصار در هر بازار (صنعت)، معمولاً مفهوم تمرکز به کار برده میشود. تمرکز بازار بیانگر چگونگی توزیع بازار بین بنگاههای فعال در آن بازار میباشد (عبادی و شهیکیتاش، ۱۳۸۳). تمرکز یکی از جنبه ها و ابعاد مهم ساختار بازار است و عموماً در کارهای تجربی از این متغیر برای شناسایی ساختار استفاده میشود. تحلیل تمرکز بازار زمینه مناسب برای درک بهتر ارتباط عناصر ساختاری و عملکردی بازار را فراهم میآورد و با بررسی بازارها میتوان علل بروز رفتارهای رقابتی و یا غیررقابتی را تشخیص داد. لذا یکی از روش های عملی برای اندازه گیری قدرت بازاری، مفهوم تمرکز بازار (صنعتی) است (خداداد کاشی،۱۳۷۷: ۹۱). در این پژوهش میتوان با بهره گرفتن از شاخص تمرکز، راجع به قدرت انحصاری هر بازار قضاوت کرد. در واقع برای قضاوت در مورد میزان رقابت و انحصار در یک بازار، توجه به تعداد بنگاههای فعال در بازار و نحوه توزیع بازار بین آنها الزامی است. انتظار آن است که هر چه تعداد بنگاهها کمتر و هر چه بخش وسیعی از بازار در اختیار تعداد معدودی از بنگاهها باشد، ساختار بازار به انحصار نزدیکتر باشد. تمرکز بازار و شاخصهای اندازه گیری تمرکز این امکان را فراهم میسازند که اطلاعات مربوط به تعداد بنگاهها و نحوه توزیع بازار بین آنها در یک شاخص خلاصه شود. ۳-۴-۱. تمرکز کلی و انفرادی (صنعتی) ادبیات اقتصاد صنعتی دو نظریه کلی درباره تمرکز مطرح میکند. نظریه اول که با نام تمرکز کلی[۴۹] معرفی است، بیان کننده نسبت ارزش تولید بنگاههای برتر به ارزش کل تولیدات در کشور میباشد. هنگامی که از تمرکز کلی در سطح کل اقتصاد بحث میشود منظور سهم چند بنگاه و شرکت بزرگ از کل تولید یک بخش یا تمامی بخشهای اقتصادی است (خداداد کاشی، ۱۳۷۷: ۹۳). به عبارتی تمرکز کلی نشان میدهد چه نسبتی از کل تولیدات کشور در اختیار تعداد محدودی از بنگاهها تمرکز یافته است. این نسبت بدون توجه به اینکه هر یک از این بنگاهها در چه صنعتی فعالیت میکنند، محاسبه میشود. نظریه دوم با نام تمرکز صنعتی[۵۰] و یا به تعبیر دقیقتر درجه تمرکز بنگاههای عرضهکننده (تمرکز فروشندگان) در یک بازار یکی از عناصر مهم ساختار بازار میباشد. در بررسی تمرکز صنعتی (بر خلاف تمرکز کلی) بنگاهها در چارچوب یک صنعت خاص مورد بررسی قرار میگیرند. زمانی که از تمرکز صنعتی سخن به میان میآید، به موقعیتی اشاره میگردد که کنترل یک بازار در اختیار تعداد محدودی از بنگاهها میباشد. همانطور که گفته شد تمرکز صنعتی نحوه تقسیم بازار بین بنگاهها را نشان میدهد. میزان تمرکز در بازار، اثر قابل توجهی بر شدت رقابت میان بنگاهها دارد. انتظار میرود رقابت ضعیفی میان بنگاهها در بازارهای متمرکز وجود داشته باشد. عاملهای اساسی در تعیین میزان تمرکز صنعتی دو مورد میباشند. نخست، تعداد کل بنگاههای حاضر در صنعت میباشد و دومین عامل، اندازه نسبی بنگاهها و میزان پراکندگی آنهاست. اندازه نسبی بنگاهها میتواند بر اساس متغیرهای متنوعی مانند فروش، ارزش افزوده، اشتغال اندازه گیری گردد. سهم بازار هر بنگاه یا به عبارت دیگر اندازه نسبی هر بنگاه بر اساس میزان فروش آن بنگاه به کل فروش در صنعت را میتوان از جمله متداولترین روش های بیان اندازه نسبی بنگاهها در مطالعات تجربی دانست. تعداد بنگاهها و اندازه نسبی آنها در هر صنعت وابستگی زیادی به میزان تولید در سطح مقیاس بهینه یا کارای[۵۱] (MES) یک بنگاه نمونه در آن صنعت در مقایسه با سطح کل تقاضای بازار دارد. مقیاس کارای بنگاه به مقیاسی از تولید اطلاق میگردد که هزینه متوسط تولید محصول در آن تشکیلات تولیدی به حداقل خود برسد؛ به عبارت دیگر آن مقیاس یا میزانی از تولید که متناظر با حداقل هزینه متوسط بلندمدت باشد. چنانچه میزان تولید در مقیاس کارای یک بنگاه نمونه در یک صنعت، حجم قابل توجهی از کل تقاضای بازار را پاسخگو باشد، بطور طبیعی انتظار میرود چنین صنعتی دارای سطح تمرکز بالایی باشد. و چنانچه میزان تولید در مقیاس کارای یک بنگاه نمونه، حجم ناچیزی از کل تقاضای بازار را تشکیل دهد، ساختار در چنین بازاری از تمرکز پایینی برخوردار خواهد بود. بنابراین رابطهای مستقیم بین میزان تولید در مقیاس کارا و تمرکز را در صنعت میتوان متصوّر بود. ۳-۴-۲. صرفههای اقتصادی (صرفهجویی ناشی از مقیاس) ساختار هر بازار در هر لحظهای از زمان تحت تاثیر عوامل متعددی است که به دو دسته عوامل درونزا و برونزا تقسیم میشوند. تصمیمهای بنگاه در مسایل مختلف که روی ساختار بازار اثر میگذارد، عوامل درونزا و سیاستهای دولت و صرفهجوییهای ناشی از مقیاس عوامل برونزای موثر بر ساختار بازار هستند (خداداد کاشی، ۱۳۷۷: ۳۳). صرفهجوییهای ناشی از مقیاس نقش مهمی بر عناصر ساختاری بازار چون تمرکز و شرایط ورود و خروج دارند. این صرفهها اغلب در بازارهای رقابتی از اهمیت کمتری برخوردار بوده و در بازارهای انحصاری بااهمیت میباشند. صرفههای اقتصادی از جمله مهمترین عوامل تعیینکننده شکل منحنی های هزینه متوسط بلند مدت (AC)، میباشد. با توجه به نقش صرفههای اقتصادی در تعیین شکل منحنی هزینه متوسط بلند مدت و نهایتاً میزان تولید در مقیاس کارا، میتوان صرفههای اقتصادی را از جمله عوامل مهم در تعیین تمرکز صنعتی دانست. با توجه به اهمیت ویژه این صرفهها، در ادامه به دستهبندی و تشریح انواع صرفههای اقتصادی میپردازیم. به طور کلی میتوان در یک دستهبندی صرفههای اقتصادی را به چهار نوع تقسیم نمود که عبارتند از: – صرفههای مقیاس خارجی[۵۲]؛ اصولاً بهرهگیری از صرفههای مقیاس به معنای کاهش هزینه متوسط تولید میباشد که این کاهش هزینه متوسط میتواند به دلیل بزرگتر شدن اندازه صنعت باشد. اندازه یک صنعت را میتوان با بهره گرفتن از معیارهایی چون فروش، ارزش افزوده یا تعداد شاغلین آن، اندازه گیری نمود. چنانچه با افزایش اندازه صنعت هزینه متوسط تولید بنگاههای حاضر در آن صنعت کاهش یابد، میتوان گفت صرفههای مقیاس خارجی در آن صنعت وجود دارد. صرفههای مقیاس خارجی موجب انتقال منحنی هزینه متوسط تولید بنگاههای حاضر در آن صنعت به سمت پایین میشود. با فرض ثابت بودن سایر عوامل انتظار میرود کشوری که به طور نسبی اندازه صنایع در آن بزرگتر باشد، در تولید محصولات آن صنایع از مزیت هزینهای نیز بهرهمند باشد. برخی علل کاهش هزینه متوسط تولید بنگاهها در یک صنعت و در نتیجه بزرگتر شدن اندازه آن را میتوان چنین دانست: تجهیزات و زیرساختها و خدمات تخصصی آسانتر و ارزانتر در اختیار بنگاهها قرار میگیرد. نیروی کار ماهر، آسانتر و کم هزینهتر جذب بنگاهها در صنعت میگردد. سر ریز دانش[۵۳] میان بنگاهها افزایش مییابد (لیپکزنسکی، ویلسن و گادارد ، ۲۰۰۵: ۳۷). – صرفههای مقیاس داخلی[۵۴]؛ ارتباط نزدیکی میان میزان تولید در مقیاس کارا با امکان بهرهگیری از صرفههای مقیاس داخلی در فرایند تولید وجود دارد. صرفههای مقیاس داخلی باعث کاهش هزینه متوسط تولید و در نتیجه افزایش مقیاس تولید میباشد. به عبارت دیگر هنگامی که مقیاس تولید بنگاه افزایش مییابد (بنگاه بزرگتر میشود)، اگر با کاهش هزینه متوسط تولید توام باشد، در این شرایط بنگاه با صرفههای مقیاس داخلی روبرو است. در این صرفه نیز همانند صرفه خارجی هزینه متوسط تولید کم میشود؛ اما این کاهش با انتقال منحنی هزینه متوسط همراه نیست، بلکه حرکت روی منحنی هزینه متوسط تولید به سمت پایین را به دنبال دارد. در این مباحث، نظریهپردازان اغلب هزینه متوسط تولید را هزینه های متوسط بلندمدت در نظر میگیرند؛ چرا که تصمیمگیری برای تعیین مقیاس تولید در افق بلندمدت صورت میگیرد؛ اما در کوتاهمدت بنگاه تلاش میکند با توجه به مقیاس حاضر تولید، سود را حداکثر نماید. باید توجه داشت که صرفههای مقیاس فقط در قسمت نزولی منحنی هزینه متوسط تولید وجود دارند و در نقطه مینیمم منحنی هزینه به حداکثر میزان خود که همان نقطه مقیاس کارای تولید (MES) میباشد، میرسد و بعد از آن که با شیب صعودی منحنی هزینه متوسط تولید روبرو هستیم، در صورت تولید بیشتر با زیانهای ناشی از مقیاس مواجه میشویم، لذا تولید بیشتر مقرون به صرفه نمیباشد. ۳-۴-۲-۱. روش های تخمین حداقل مقیاس کارای بنگاه از مهمترین عوامل تعیین کننده تمرکز صنعتی در هر بازار میزان تولید در حداقل مقیاس کارا در مقایسه با کل تقاضای بازار است. چنانچه تولید در حداقل مقیاس کارای بنگاه درصد قابل ملاحظهای از تقاضای بازار را تامین کند، به طور طبیعی آن بازار دارای تمرکز بالایی خواهد بود. مقدار تولید متناظر با حداقل منحنی هزینه متوسط بلندمدت، حداقل مقیاس کارای بنگاه میباشد. اغلب برای محاسبه حداقل مقیاس کارا این فرض مطرح است که منحنی هزینه متوسط بلندمدت بنگاه به صورت U شکل است. جهت انجام مطالعات تجربی به تخمینی از حداقل مقیاس کارای بنگاه نیازمندیم. برای تخمین حداقل مقیاس کارای بنگاه روش های متعددی پیشنهاد شده است؛ همچون روش برآورد تابع هزینه، تحلیل سودآوری، روش بازمانده و روش مهندسی. در این مطالعه به صورت مستقیم از متغیر حداقل مقیاس کارای بنگاه (MES)، به عنوان پراکسی برای متغیر حداقل اندازه بنگاه کارا (MKT)، استفاده شده است. ۳-۴-۳. اندازه گیری تمرکز برای اندازه گیری تمرکز در یک بازار ابتدا باید سه نکته مشخص باشد. الف) تعیین حدود بازار مورد بررسی، یعنی بر اساس یک روش قابل قبول، بنگاههای مختلف در بازارهای مختلف تقسیمبندی شوند؛ ب) انتخاب متغیری که برحسب آن، اندازه بنگاهها و بازار ارزیابی شود؛ ج) انتخاب شاخص آماری برای اندازه گیری میزان تمرکز. در اکثر مطالعات تجربی پیرامون بازار، برای تعیین حدود بازار از طبقهبندی استاندارد صنایع استفاده میشود. برای اندازه گیری تمرکز بازار، معمولاً از متغیرهایی چون ارزش تولید، فروش، اشتغال، صادرات و دارایی استفاده میشود که البته هر یک از متغیرها برای اندازه گیری تمرکز دارای نقاط قوت و ضعف میباشند (عبادی و شهیکیتاش، ۱۳۸۳). جهت اندازه گیری تمرکز صنعتی ابتدا لازم است اندازه بنگاهها را محاسبه کرد. این که چه معیاری برای اندازه گیری اندازه بنگاه بهتر است مورد استفاده قرار گیرد، نظر قاطعی میان اقتصاددانان وجود ندارد. از جمله معیارهای قابل استفاده در این زمینه میتوان به فروش، ارزش افزوده، اشتغال و یا سرمایه بنگاههای حاضر در صنعت اشاره نمود. استفاده از هر یک از این معیارها برخی اشکالات را در پی دارد. محاسبه اندازه بنگاه بر اساس معیار فروش در تحقیقات تجربی بسیار متداول است که ما نیز معیار فروش را برای آن در نظر گرفتهایم. پس از انتخاب معیاری برای اندازه گیری اندازه بنگاه لازم است اندازه نسبی یا سهم هر یک از بنگاهها در بازار محاسبه گردد. با بهره گرفتن از اطلاعات مربوط به سهم بازاری بنگاهها میتوان میزان تمرکز صنعتی در بازار را محاسبه نمود. سپس باید شاخص مناسبی برای اندازه گیری تمرکز صنعتی انتخاب کرد. در این باب شاخصهای متنوعی در ادبیات اقتصادی معرفی شدهاند. این شاخصها با تفاوتهایی که با هم دارند میزان تمرکز را در صنایع نشان میدهند. ۳-۴-۴. روش های اندازه گیری تمرکز در بازار تمرکز در بازار، عبارت از چگونگی و نحوه توزیع بازار بین بنگاههای مختلف است. به عبارت دیگر، تمرکز بازار دلالت بر آن دارد که چه میزان از کل تولیدات بازار یک محصول معین در اختیار تعدادی از بنگاههای بزرگ قرار دارد (پورپرتوی، دانشجعفری و جلالآبادی، ۱۳۸۶). بررسی رفتار بنگاه در بازار نیازمند اندازه گیری تمرکز بازار است. اقتصاد صنعتی شاخصهای کمی متعددی را برای این منظور فراهم ساخته است. تمرکز بازار یا به طور دقیقتر درجه تمرکز فروشندگان در یک بازار، نقش مهمی در تعریف رفتار بنگاه در بازار دارد. مقصود از تمرکز بازار این است که یک صنعت یا بازار به وسیله تعداد کمی از تولیدکنندگانی که به طور اختصاصی یا در مقیاس بزرگ عمل میکنند، اداره میشود (ابونوری و سامانیپور، ۱۳۸۱). به طور کلی برای اندازه گیری تمرکز در بازار از معیارهای مطلق و نابرابری (پراکندگی) تمرکز استفاده میشود. ۳-۴-۴-۱. معیارهای مطلق و نابرابری تمرکز تعداد بنگاههای موجود در یک صنعت و همچنین نحوه توزیع بازار بین آنها دو جنبه از بازار میباشند که در شکلگیری تمرکز نقش مهمی ایفا میکنند. در سطح بازارهای انفرادی اساساً میتوان تمرکز را بر حسب نحوه توزیع بازار بین بنگاهها محاسبه نمود. در چنین حالتی با معیار نابرابری تمرکز رو به رو هستیم؛ در حالیکه اگر هر دو جنبه بازار یعنی هم تعداد بنگاهها و هم نحوه توزیع بازار مورد توجه باشد معیارهای مطلق تمرکز ایجاد میشود. برای محاسبه معیارهای نابرابری تمرکز از نظریههای آمار و شاخصهای پراکندگی استفاده میشود (خداداد کاشی، ۱۳۷۷: ۹۵). در ادامه این معیارها معرفی میشوند. ۳-۴-۵. شاخصهای اندازه گیری تمرکز همانگونه که اشاره شد شاخصهای تمرکز در یک تقسیمبندی کلی به دو نوع معیار مطلق و معیار پراکندگی (نابرابری) تقسیم میشوند. معیارهای مطلق تمرکز به چگونگی تقسیم بازار میان بنگاهها توجه دارد؛ در حالیکه معیارهای پراکندگی صرفاً توجه به میزان پراکندگی سهم بازار بنگاههای موجود در یک صنعت دارد. از جمله شاخصهای مطلق تمرکز میتوان به شاخصهای نسبت تمرکز k بنگاه[۵۵]، شاخص هرفیندال- هیرشمن[۵۶]، شاخصهای هانا و کی[۵۷]، شاخص انتروپی[۵۸] و …. اشاره نمود. لازم به ذکر است که اغلب شاخصهای تمرکز مطلق از تغییر در میزان پراکندگی اندازه یا سهم بازار بنگاهها نیز تاثیر میپذیرند (هم تعداد و هم نابرابری اندازه بنگاهها)؛ (عبادی و شهیکیتاش، ۱۳۸۳). ضریب تغییرات[۵۹]، ضریب جینی و واریانس لگاریتم[۶۰] از مهمترین شاخصهای پراکندگی به حساب میآیند. ۳-۴-۵-۱. ملاحظاتی در خصوص شاخصهای تمرکز شاخص تمرکز معمولترین روش اندازه گیری درجه تمرکز بازار است. برای این که شاخص تمرکز به عنوان شاخص مناسب پذیرفته شود، کوشش شده که شاخصها بر مبنای اصول آکسیوماتیک استوار باشند, لذا شاخصی مناسب پنداشته میشود که چند ویژگی و ملاک عمومی زیر را دارا باشد. مفهوم تمرکز ناظر بر نوع بازاری است که فاقد رقابت کامل است و چند بنگاه بزرگ (مثلاً چهار بنگاه) سهم اصلی عملیات آن را در اختیار دارد. شاخص تمرکز بین عدد صفر و عدد یک در نوسان است. هر چه به عدد صفر نزدیکتر شود، کاهش تمرکز و افزایش رقابت را نشان میدهد. نزدیکی این شاخص به عدد یک، بیانگر قدرت تسلط چند بنگاه بزرگ در بازار است. به اعتقاد اکثر تحلیلگران بازار، شاخص تمرکز معیار اصلی برآورد ساختار صنعت به شمار میرود. شاخص هرفیندال- هیرشمن و شاخصهای تمرکز دیگر از جمله معیارهایی هستند که مقامات قضائی و اقتصادی کشورهای صنعتی به کمک آنها مانع ادغامهای بزرگ، خرید و در اختیار گرفتن بنگاهها توسط بنگاههای قدرتمندتر میشوند؛ زیرا ممکن است این ادغامها و تبدیل آنها به انحصارات بزرگ، به زیان پیشرفتهای صنعتی و بکار گرفتن نوآوریهای فناوری شود. شاخص تمرکز معمولاً در صنایعی مثل هواپیماسازی، نفت و گاز که نیاز به سرمایهگذاری اولیه وسیع و تجهیزات سرمایهای پیچیده دارند و نیز صنایع با سرمایه ثابت اولیه بسیار زیاد مثل صنعت سیمان، رقمی بسیار بالاست. برعکس، در صنایعی مثل چاپ و لباس این شاخص بسیار ناچیز است. شاخص تمرکز لزوماً مبین وضعیت ساختار یک صنعت در صحنه بین المللی نیست. در رشته هایی از صنایع که کالای آنها به طور عمده مشابه باشد و صنعت هم از تنوع کالایی و تحول فناوری چندانی برخوردار نباشد، مثل صنعت سیمان و بنزین، محاسبه شاخص تمرکز نسبتاً آسان است و معمولاً روند آتی آن تغییر زیادی نمیکند. عواملی چون مقیاس تولید، شرایط ورود بنگاههای جدید به یک صنعت، رشد بنگاههای فعال و شیوه های تبلیغاتی بنگاهها میتواند در میزان تمرکز اثر بگذارد. شاخص تمرکز تابعی از بنگاهها است و به اندازه مطلق کل صنعت ارتباطی ندارد. وقتی تعداد بنگاهها افزایش پیدا میکند، تمرکز باید کم شود؛ مگر آن که بنگاه تازه وارد بسیار بزرگی به بازار بپیوند. اگر اندازه بنگاهها به نسبت معینی کاهش پیدا کند، تمرکز نیز به همان نسبت تقلیل مییابد. بنابراین میتوان گفت هرگونه ادغامی در صنعتی خاص موجب افزایش تمرکز میشود (بخشی، ۱۳۸۲). به طور کلی شاخص تمرکزی را میتوان به عنوان یک شاخص خوب به حساب آورد که از پایه های نظری قوی برخوردار باشد و همچنین در انطباق کامل با اصول آکسیوماتیک باشد. اصول آکسیوماتیک شامل اصل ردهبندی منحنی تمرکز؛ اصل انتقال؛ اصل ورود و اصل ادغام میشود.[۶۱] ۳-۴-۶. معرفی شاخصهای مطلق تمرکز آشنایی با شاخصهای تمرکز و محاسبه عددی آن، کمک به مقایسه بازارها و تعیین رقابتی یا انحصاری بودن آنها میکند و با اندازه گیری آنها میتوان تصمیمها و سیاستهای صحیحی در خصوص بازار گرفت؛ از این رو در زیر سه شاخص نسبت چند بنگاه برتر، هانا- کی و هرفیندال- هیرشمن که کاربرد زیادی در مطالعات تجربی داشته و جز مهمترین شاخصهای مطلق تمرکز هستند، معرفی شدهاند. ۳-۴-۶-۱. نسبت تمرکز چند بنگاه (k بنگاه) شاخص نسبت تمرکز چند (k) بنگاه برتر بیانکننده مجموع سهم k بنگاه بزرگتر در صنعت میباشد. این شاخص نشان میدهد به چه میزان بازار تحت اختیار چند (k) بنگاه بزرگتر قرار دارد. برای محاسبه این شاخص ابتدا باید بنگاهها را بر اساس سهم بازار به صورت نزولی مرتب کرد، سپس مقدار شاخص برابر مجموع سهم بازار چند بنگاه (k) مورد نظر خواهد بود. در تحقیقات تجربی معمولأ محققین برای محاسبه این شاخص، تعداد بنگاهها (k) را چهار، هشت یا دوازده انتخاب میکنند. نحوه محاسبه این شاخص به صورت رابطه زیر است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
معادلات حاکم بر جریان آب از خاکهای غیر اشباع همان قانون حاکم بر جریان اشباع میباشد (قانون دارسی) تفاوت اساسی در ضریب نفوذ پذیری است که برای خاکهای اشباع ثابت فرض میشود. در حالی که برای خاکهای غیراشباع، ضریب نفوذپذیری تابعی از مکش، مقدار آب یا متغیرهای دیگری میباشد. همچنین فشار آب حفرهای به طور کلی در خاکهای اشباع یک مقدار ثابتی است و برای خاکهای غیر اشباع مقدارش منفی است. علیرغم این تفاوت، فرمول بندی تفاضل نسبی معادله جریان در هر دو حالت یکسان است. همچنین وقتی از حالت غیر اشباع به اشباع عبور میکنیم، یک انتقال یکنواختی وجود دارد[۱] (Fredlund et al, 1993)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
.
عبور جریان در خاکهای غیر اشباع، (a) جریان آب در نواحی اشباع و غیر اشباع در یک سد خاکی، (b) جریان آب عبوری از مرزهای یک شیب
آب در خاک از طریق مجاری به هم پیوسته حفرهای درون توده خاک جریان مییابد. از این رو ضریب نفوذپذیری هر خاک بیانگر توانایی آن خاک برای هدایت سیال جهت عبور از آن خاک میباشد که این توانایی به نام ضریب هدایت هیدرولیکی و در اصطلاح مهندسی عمران ضریب نفوذپذیری نامیده میشود. مقدار ضریب نفوذپذیری خاک به عوامل متعددی بستگی دارد. این عوامل عبارتند از مشخصات سیال مانند ویسکوزیته و مشخصات خاک مانند اندازه و توزیع اندازهای حفرها، منحنی دانه بندی، نسبت تخلخل، زبری سطح دانهها و درجه اشباع و میزان درصد رطوبت خاک. ساختار خاک تأثیر بسیار مهمی بر ضریب نفوذپذیری دارد [۲] (Das, 2001). دانشمندان بر پایه نتایج آزمایشات مختلف، روابط تجربی متفاوتی برای ضریب نفوذپذیری خاک تعریف کردهاند. همچنین ضریب نفوذپذیری خاکها را میتوان با بهره گرفتن از آزمایشهای صحرایی یا آزمایشگاهی اندازه گیری نمود.
-
- تغییرات ضریب نفوذپذیری در فضا برای خاکهای غیر اشباع
برای آنالیز تراوش حالت پایدار، ضریب نفوذپذیری در هر نقطه از خاک نسبت به زمان ثابت میباشد. اما در خاکهای غیر اشباع، ضریب نفوذپذیری معمولاً از یک نقطه به نقطه دیگر تغییر میکند. یک تغییر ویژه در نفوذپذیری خاک اشباع میتواند به توزیع ناهمگن خاک نسبت داده شود. برای خاکهای غیر اشباع، بسیار مناسب است که توزیع حجمی ناهمگن جریان حفرهای لحاظ گردد. این دلیل عمده برای یک تغییر ویژه در ضریب نفوذپذیری است. اگرچه توزیع خاک ممکن است همگن باشد، توزیع حجمی سیال حفرهای در اثر تغییرات در مکش ماتریک میتواند ناهمگن باشد. یک نقطه با مکش ماتریک بالا (یا یک مقدار آب کم) نسبت به یک نقطه با مکش پایین، ضریب نفوذپذیری پایینتری دارد. چندین ارتباط تابعی بین ضریب نفوذپذیری و مکش ماتریک (ua-uw) یا مقدار آب حجمی وجود دارد. ضریب نفوذ پذیری برای نقاط مختلف در یک خاک از تابع نفوذپذیری بدست میآید. تغییرات ضریب نفوذپذیری بستگی به مکش ماتریک (یا مقدار آب) دارد. بعلاوه ضریب نفوذپذیری در یک نقطه ممکن است نسبت به راستای مختلف تفاوت کند، این شرایط را ناهمسانی میگویند ضریب نفوذپذیری بزرگتر، ضریب نفوذپذیری اصلی نامیده میشود. کوچکترین ضریب نفوذپذیری در راستای عمود بر بزرگترین ضریب نفوذپذیری میباشد و ضریب نفوذپذیری کوچکتر نامیده میشود[۱] (Fredlund et al, 1993).
-
-
-
-
-
- تراوش حالت پایدار ایزوتروپیک ناهمگن
شرایط نفوذپذیری در خاکهای غیر اشباع میتواند در سه گروه طبقه بندی شود همانگونه که در شکل ۲-۲ نشان داده شده است. این طبقه بندی بر اساس الگوی تغییرات نفوذپذیری میباشد. اگر ضریب نفوذپذیری در راستای x برابر ضریب نفوذپذیری در راستای y در هر نقطه از خاک باشد، آن را ایزوتروپیک گویند (kx=ky at A, kx=ky at B) (شکل ۲-۲ (a)). اما دامنه ضریب نفوذپذیری میتواند از نقطه A تا نقطه B بسته به مکش ماتریک در یک خاک تغییر کند. تغییر در ضریب نفوذپذیری نسبت به مکش ماتریک، اغلب فرض میشود که از یک ارتباط تابعی تبعیت میکند[۱] (Fredlund et al, 1993).
تغییرات ضریب نفوذپذیری در یک خاک غیر اشباع
-
-
-
-
-
- تراوش حالت پایدار، غیر ایزوتروپیک و ناهمگن
شکل (۲-۲) (b) حالت غیر ایزوتروپیک و ناهمگن را تشریح میکند در این حالت نسبت ضریب نفوذپذیری در راستای x (Kx) نسبت به ضریب نفوذپذیری در راستای y (Ky) در هر نقطه ثابت است. (به عنوان مثال Kx/Ky در نقطه A برابر با مقدار آن در نقطه B ولی برابر یک نمیباشد) دامنه ضریب نفوذپذیری Kx و Ky همچنین میتواند با مکش ماتریک از یک موقعیت به یک موقعیت دیگر تغییر کند اما فرض می شود که نسبت آنها ثابت میماند. همچنین شرایط غیرایزوتروپیک میتواند در هر دو راستای عمود بر هم نیز باشد. حالت کلی که هر جهتی برای ضریب نفوذپذیری جهت اصلی باشد در این فرمول بندی در نظر گرفته نشده است. حالت سوم این است که یک متغییر پیوسته در ضریب نفوذپذیری داشته باشیم، شکل (۲-۲) ©. یعنی نسبت نفوذپذیری (Kx/Ky) ممکن است از یک موقعیت به یک موقعیت دیگر ثابت نباشد (مثلاً Kx/Ky در A وB ) و راستاهای مختلف ممکن است توابع نفوذپذیری مختلف داشته باشد. فرمول بندی تراوش حالت پایدار مرتبط با حالت ایزوتروپیک و ناهمگن، غیرایزوتروپیک و ناهمگن میباشد. حالتی که یک تغییر پیوسته در نفوذپذیری نسبت به فاصله باشد به مطالعه بیشتر نیاز دارد. در تمام آنالیزهای تراوش حالت پایدار فرض می شود که فشار حفرهای هوا یک مقدار متعادل ثابت است و معادل فشار حفرهای اتمسفریک هوا است، مقدار قدر مطلق تابع ضریب نفوذپذیری آب نسبت به مـکش ماتریک Kw(ua-uw) برابر تابع نفوذ پذیری نسبت به فشار حفرهای است Kw(-uw) [1] (Fredlund et al, 1993).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|