۳٫ پذیرش و حمایت یکدیگر: بسیاری از تعارض ها و اختلاف های انسان از آن جا سرچمه می گیرند که افراد متفاوت، دیدگاه های متفاوتی نسبت به یک موضوع دارند و جالب اینجا است که معمولاً در هر اختلافی هر یک از طرفین فکر می‌کنند که درست می‌گویند و حق با آن هاسـت و این دیگری است که اشتباه می‌کند (میلر و راکمن[۸۷]،۱۹۹۸؛ ترجمه فرشاد بهاری، ۱۳۸۵). فرد باید یاد بگیرد که داشتن اختلاف نظر کاملا طبیعی است و این مهارت را کسب کند که دیدگاه خود را تنها، یا بهترین و مناسب ترین دیدگاه نداند و توانایی دیدن این موضوع را از زاویه دید دیگران را نیز داشته باشــد. آن وقت است که ارتباط بین فردی موثرتر و سالم تری برقرار می شود (جانسون،۲۰۰۳).

اختلاف نظر در مواردی مانند زیر می‌تواند مفید باشد(جانسون،۲۰۰۳):

الف) اختلاف نظر تغییر کردن را تشویق می‌کند: مواقعی هست که باید تغییر کرد، مهارت های جدیدی را باید یاد گرفت. زمانی که انسان موضوع را از دید یک نفر دیگر به خوبی ببیند، دیدگاه و نظرات خودش نسبت به موضوع نیز تغییر می‌کند.

ب) اختلافات زندگی را جالب تر می‌کند: بسیاری مواقع کنجکاوی و علایق انسان را تحریک می‌کند. بحث ‌در مورد کار، مشکلات اقتصادی و نظایر آن، تعاملات بین فردی را پویاتر و خوشایند تر می‌کند.

ج) زمانی که اختلاف نظر بین تصمیم گیرندگان وجود دارد، تصمیم های مناسب تر و بهتری گرفته می شود و باعث می‌گردد تا فرد ‌در مورد تصمیمی که می‌خواهد بگیرد، وقت و فکر بیشتری داشته باشد.

د) اختلاف نظر به فرد کمک می‌کند خودش را به عنوان یک فرد بشناسد: هنگام به وجود آمدن یک اختلاف، فرد متوجه می شود چه چیزهایی وی را عصبانی می‌کند، چه چیزهایی برایش مهم است و یک اختلاف نظر بحـث و مجادله را چگونه مدیریت می‌کند.

ذ) اختلاف نظر می‌تواند روابط را غنی تر و عمیق تر سازد: در یک اختلاف فرد یاد می‌گیرد که دیدگاه فرد دیگر را نیز به حساب آورده و به آن احترام بگذارد. به جای تلاش در جهت حذف اختلاف نظر سعی شود مهارت هایی برای حل مؤثر اختلافات و تعارضات بین فـردی آموخــته شود. اگر انسان از بحث و جدل پرهیز کند و یا مشکلات بین فردی خود را به شیوه ای نامناسب حل کند، آن گاه در دراز مدت با مشکلات بسیار جدی تری در روابط بین فردی خود روبرو خواهد شد(جانســون، ۲۰۰۳).

۴٫ حل تعارض ها و مشکلات موجود در روابط بین فردی: تعارض امری بسیار پیچیده است که به عوامل طبیعی و درونی زیادی بستگی دارد. تجربه، تحصیل، محیط و عوامل روانی و درونی یکی از پیش نیازهای برخورد مناسب می‌باشد. طرز تلقی و برداشت فرد از محیطی که در آن زندگی می‌کند، تاثیر زیادی بر رفتــار او دارد. اگر فرد احساس کند در محیطی سالم، امــن و مطمئن زندگی می‌کند و به آن اعتماد داشته باشـد، بسیاری از مشکلات و نابسامانی ها را می پذیرد (میر کمالی، ۱۳۸۴).

وقتی اختلافی پیش می‌آید افراد دو موضوع و مسأله اصلی را مدنظر قرار می‌دهند:

    1. رسیدن به اهداف شخصی: بعضی اوقات اختلاف ‌به این دلیل پیش می‌آید که اهداف یک نفر با اهداف فرد دیگر در تضاد است. ممکن است هدف فرد برای وی اهمیت فراوان یا اهمیت اندکی داشته باشد.

  1. حفظ ارتباط خوب با سایر افراد: ممکن است فرد نیاز به حفظ رابطه خوب با دیگران در آینده داشته باشد(سازمان بهداشت جهانی ،۲۰۰۴).

الگوهای ارتباطی خانواده

خانواده همواره به عنوان مهم ترین سیستم انسانی مورد توجه بوده است. شناخت این الگوهای ارتباطی خانواده به شناخت بعضی از جنبه‌های عملکرد خانواده کمک می‌کند. در واقع، شناخت انواع مختلف الگوها و سبک­های ارتباطات خانوادگی علاوه بر توصیف، به پیش‌بینی و توضیح عملکرد خانواده و توصیه ­ها و تجویزهای مربوط به آن هم کمک می‌کند. محققان سعی کرده‌اند الگوهای ارتباطات خانوادگی را بشناسند و طبقه بندی کنند. فیتزپاتریک و ریچی[۸۸]( ۱۹۹۴، به نقل از فیتزپاتریک، ۲۰۰۴) دو بعد زیربنایی جهت­گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی را در الگوهای ارتباطات خانوادگی شناسایی کردند. آنان جهت گیری گفت و شنود را میزان تحقق شرایطی در خانواده می­دانند که در آن، همۀ اعضای خانواده به شرکت آزادانه و راحت در تعامل و بحث و تبادل نظر درباره طیف وسیعی از موضوعات تشویق می‌شوند، و جهت گیری همنوایی را نیز میزان تأکید بر همسانی نگرش ها، ارزش ها و عقاید اعضای خانواده تعریف ‌می‌کنند. ترکیب این دو بعد، چهار طرح­واره ارتباطات خانوادگی را شکل می­دهد که «الگوهای ارتباطات خانواده خوانده می­شوند» (فیتزپاتریک، ۲۰۰۴). هر الگو که نوع خاصی از خانواده ­ها را توصیف می­ کند. این چهار نوع الگوی یا چهار نوع خانواده از ترکیب وضعیت­های زیاد یا کم بر روی پیوستارهای دو بعد جهت گیری گفت و شنود و جهت­گیری همنوایی حاصل می­شوند و عبارتند از:

خانواده توافق کننده[۸۹]: گفت و شنود و همنوایی بالایی دارند. در چنین خانواده­هایی از یک سو علاقه به ارتباطات باز و کشف عقاید تازه و از سوی دیگر حفظ سلسله مراتب موجود، اهمیت دارد. والدین ضمن علاقۀ وافر به فرزندان و اظهار نظراتشان، خودشان تصمیم گیرنده نهایی خانواده محسوب می­شوند.

خانواده کثرت گرا[۹۰]: گفت و شنود بالا و همنوایی کمی دارند. موضوعات به صورت باز و سرگشاده مطرح می­شوند و همۀ اعضای خانواده در گفتگوها شرکت دارند. والدین ضرورتی برای تصمیم ­گیری جهت کنترل فرزندان نمی­بینند، تمایل به پذیرش عقاید فرزندان خود دارند و اجازه می­ دهند به طور برابر در تصمیم ­گیری­های خانواده شرکت داشته باشند.

خانواده حمایت­گر[۹۱]: گفت و شنود کم و همنوایی بالایی دارند. در این خانواده ­ها بر اطاعت از مرجعیت و صاحب اختیاری والدین تأکید می­ شود و به تفکر، تعقل، و ارتباطات باز اهمیت چندانی داده نمی­ شود. والدین معتقدند آن ها باید برای خانواده و فرزندانشان تصمیم بگیرند و دلیلی نمی­بینند ‌در مورد تصمیمات خود توضیحی به فرزندانشان بدهند.

خانواده بی­قید[۹۲]: گفت و شنود و همنوایی پایینی دارند. میزان تعاملات بین اعضای خانواده کم است و معمولاً تنها تعداد محدودی از موضوعات مورد بحث و تبادل نظر قرار ‌می‌گیرد. والدین معتقدند تمام اعضای خانواده باید قادر به تصمیم ­گیری باشند، اما بر خلاف خانواده­های کثرت­گرا به تصمیمات فرزندان خود و برقراری ارتباط و محاوره با آن ها علاقه­ای نشان نمی­دهند(فیتزپاتریک، ۲۰۰۴).

بخش چهارم: پیشینه پژوهش

الف) تحقیقات انجام شده داخل کشور:

در ایران نیز مطالعات مختلف موید تاثیر مهارت­­های ارتباطی بر کارایی خانواده است از جمله:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...