ورچیا (۱۹۸۳) نشان داد که بحث افشای کامل اطلاعات زمانی که افشا پرهزینه باشد حل می­ شود. (برای مثال، در شرکتهایی با اطلاعات اختصاصی، ممکن است افشای اطلاعات پرهزینه باشد زیرامی تواند به وضعیت های رقابتی شرکت در صنعت مربوط آسیب رساند). او یک مدل را در شرکت ها درنظر می­­گیرد که بیان کننده این است که شرکت ها یک هزینه ثابت را برای افشای اطلاعات متحمل می­­شوند و همچنین ‌به این نتیجه می­رسد که شرکت­ها فقط اخبار نسبتاً خوب را افشا خواهند کرد. در این مدل فرض بر این است که عدم افشای اطلاعات از جانب شرکت به معنی این نیست که شرکت اخباربد دارد بلکه می‌تواند نشان دهنده این باشد که شرکت اخبار خوب دارد ولی این اخبار به اندازه کافی خوب نیست که شرکت بتواند از طریق آن هزینه های افشا را تحمل کند. با این وجود شواهد تجربی دردسترس با همه پیش‌بینی های مدل سازگار نیست. برای مثال مدل پیش‌بینی می‌کند که در یک صنعت که در آن همه شرکت ها دریافت کننده اطلاعات هستند افشا به وسیله یک شرکت منجربه کاهش قیمت سهام برای شرکت های دیگر می شود نظر به اینکه فقط شرکت‌های با اخبار نسبتاً خوب اطلاعات شان را افشا می‌کنند. اما لیو و پینمن[۲۶](۱۹۹۰) ‌به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که اطلاعات خود را افشا نمی کنند در قیمت سهام آن ها تغییراتی ایجاد نمی شود و اما فوستر(۱۹۸۱) و کلینچ و سینکلیر (۱۹۸۷) ‌به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که اطلاعات بد را افشا نمی کنند قیمت سهام آن ها واقعاً افزایش می‌یابد. بعلاوه ما می بینیم که شرکت ها گاهی اوقات از افشای اخبار خوب هم حتی زمانی که هزینه افشای اطلاعات وجود ندارد اجتناب می‌کنند. که این نتایج بر خلاف پیش‌بینی های مدل است.

شرکت ها برای ایجاد توازن در افشای اطلاعات به ۳ شکل اطلاعات را افشا می‌کنند: (پارچینی، ۱۳۸۸)

    1. افشای کامل: مدیر اخبار خوب و بد را افشا می­ کند. (۲) عدم افشا توسط مدیر، هیچ خبری (چه

  1. خوب و چه بد) را افشا نمی­کند. (۳) افشای بخشی از اطلاعات: مدیر اخبار بد را افشا نمی­کند و اخبارخوب را ممکن است افشا کند یا خیر.

تحقیق تئوریک ورسچیا[۲۷](۱۹۸۳) بیان می‌کند که مدیران نباید به طور کامل، اطلاعات را به خاطر وجود هزینه های مالکانه افشا کنند. این هزینه­ ها نتیجه افشای اطلاعاتی هستند که اگر طرفین خارج از شرکت از آن اطلاعات آگاه باشند، ممکن است به صورت منفی، شرکت را تحت تاثیر قرار دهند.از طریق افشای هزینه­ های تبلیغاتی، شرکت­ها می ­توانند، هزینه­ های مالکانه (اختصاصی­) خود را مطابق با تحقیقات ورسچیا افزایش دهند. بالعکس، عدم افشای این اطلاعات، مانعی برای معترضان صنعت در برابر اعمال قوانین می شود(یعنی رئیس جمهور و کنگره ) که منجر به انتقال ثروت از بخش صنعت به سمت دولت می­گردد.

ساختار زیرکانه تر عدم اطمینان درمورد ترجیحات گزارش دهی مدیر می‌تواند در حظور مخاطبین دیگری در کنار سرمایه گذاران در بازارسرمایه، مثل رقبا در بازار محصول، مصرف کنندگان، عرضه کنندگان، کارکنان، واحد نیروی کار،اعتباردهندگان و نهاد های دولتی رخ دهد.

درحضور مخاطبین متعدد افشای اطلاعات، مدیران ممکن است با وجود میل شان تمایل به افشای اخباربد را داشته باشند تا انتظارات سرمایه گذاران دربازار سرمایه را برآورده سازند. این امر منجر می شود درخواسته های آن ها تعارض به وجود آید و انتظارات مخاطبین دیگر نیز پایین آید و در چنین مواردی انگیزه مدیریت برای افشای اطلاعات بد افزایش می‌یابد. برای مثال ممکن است که مدیر بخواهد انتظارات رقبا را پایین آورد و هدف آن ازبین بردن رقابت در بازار محصول باشد(پارچینی،۱۳۸۸).

فرضیه اساسی این است که خط مشی افشای اطلاعات شرکت به وسیله یک داد و ستد بین هزینه ها و منافع ناشی از افشای اطلاعات تعیین می شود. یعنی شرکت بر اساس هزینه ها و منافع افشای اطلاعات، خط مشی افشای خود را تعیین می‌کند و هریک از ویژگی‌های شرکت همچون اندازه شرکت (در پورز[۲۸]، ۲۰۰۰) ، وضعیت پذیرش( مک، روبرتس و گری[۲۹]، ۱۹۹۵ )موقعیت رقابتی شرکت در صنعت و عملکرد شرکت (سین وی و دیسی[۳۰]، ۱۹۷۱)می‌تواند نماینده مفیدی در خدمت نمودن به خط مشی افشای اطلاعات باشند. به عبارت دیگر تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که عوامل دیگری به غیر از تجزیه وتحلیل هزینه و منفعت می‌توانند خط مشی افشای اطلاعات شرکت را تعیین کنند. به ویژه مکانیز مهای حاکمیت شرکت ممکن است مقداری کنترل را بر اَعمال مدیریت اعمال نمایند ( کور[۳۱]، ۲۰۰۱ ).و چنین مکانیزم های ممکن است تقاضای اطلاعاتی سهامدران را تکمیل کنند. واتز و زیورمن(۱۹۹۰)، تحت بینش های تئوریکی ترسیم شده از شرکت، پیشنهاد کردند که مدیران گزینه های حسابداری را ایجاد کنند که بتواند به نحو مؤثری مطرح کند که آن ها فرصت طلبی یا ارزش شرکت رابیشینه می‌کنند این امر زمانی ممکن خواهد بود که شرکت رفاه مدیر را در رابطه با مخارج دیگر طرفین متقاعد شونده، فراهم کنند. ‌بنابرین‏ مدیران باید برای اینکه تصمیمات سرمایه گذاری سهام‌داران، دارای کارایی بیشتری باشد خط مشی افشای اطلاعات شفافی را تدوین کنند. ‌بنابرین‏ ، بحث کارایی فرض می‌کند که بین اهداف مدیریتی و سازمانی توازنی وجود دارد. اعضای هیات مدیره به ‌عنوان یک مکانیزم مناسب برای کنترل اعمال مدیران در نظر گرفته می شود. (فاما و جنسن[۳۲]، ۱۹۸۳)محققان نقشی را که به وسیله اعمال ویژه اعضای هیات مدیره ایفا می شود و در افشای اختیاری اطلاعات تاثیر دارد بررسی می‌کنند و در حال پیدا کردن این نقش ها هستند.(چن و چاگی، ۲۰۰۰ ، هو و ونگ، ۲۰۰۱ ؛ ناگار، ناندا و وی سکی[۳۳]، ۲۰۰۳)

مطالعات باربریز، شیفر و ویشنی(۱۹۹۸)، حاکی از آن بود که سرمایه گذاران به علت تکیه بر الگوهای ذهنی قبلی دچار محافظه کاری شده و به اطلاعات جدید واکنش صحیح نشان نمی دهند. در مدلی که توسط دانیل، هیرش لیفر و سابر امانیام (۱۹۹۸)طراحی گردید سهام‌داران به اطلاعات خصوصی شرکت ها واکنش بیش تری نسبت به اطلاعات عمومی نشان می‌دهند. مطالعات انجام شده توسط تیت من و ورمرز (۱۹۹۵)و ورمرز (۱۹۹۶)نشان داد که شرکت های سرمایه گذاری، سهام شرکت هایی ‌را خریداری می‌کنند که در گذشته بازدهی خوبی داشته اند و همین امر باعث می شود قیمت سهام بدون توجه به اطلاعات بنیادین تغییر کند (پارچینی، ۱۳۸۸).

ورسچیا(۱۹۸۳)در تئوری هزینه های مالکیت اظهار داشت که انگیزه افشای اطلاعات، کاهنده هزینه وظیفه مالکیت بالقوه ی وابسته به افشاسازی و افزایش دهنده وظیفه همخوانی اخبار با افشاسازی می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...