از جمله متغیرهایی که می‌تواند از عدالت سازمانی متاثر شود، احساس خودکارآمدی حرفه‌ای افراد می‌باشد که به­عنوان داوری افراد ‌در مورد کارآمدی‌شان در ارتباط با طیفی از رفتارهای لازم در جهت انتخاب و سازگاری حرفه‌ای تعریف می‌شود. این مفهوم به­ عنوان اعتقاد ‌در مورد توانایی انتخاب و انجام فعالیت حرفه ای موفق، از عوامل مؤثری مانند انتخاب یک حرفه، عملکرد خوب در یک حرفه و علاقه مند بودن‌ به آن حرفه نشأ‌ت می‌گیرد کیفیت آن بر عملکرد افراد و نهایتاًً بر کارایی و اثربخشی سازمان مؤثر خواهد بود (زلدین[۲۱]، ۲۰۰۰).

البته علاوه بر عدالت سازمانی، احساس خودکارآمدی اساتید متاثر از نوع ساختار سازمانی تواناسازساز یا بازدارنده دانشگاه نیز ‌می‌باشد. نتیجه اکثر تحقیقات نشان می‌دهد که ساختار سازمانی مناسب، نقش مهمی در افزایش بهره وری، رضایت شغلی و دست یابی به اهداف سازمانی ایفا می‌کند (کانتر، ۱۹۸۹). هویو همکاران (۱۹۹۶)، اذعان نمودند که در ساختار سازمانی بازدارنده به دلیل تأکید بر کنترل متمرکز امور، اجرای دقیق استانداردها و همچنین عدم توجه به انتظارات ذینفعان، تأمین خواسته های آنان محقق نخواهد شد. بر اساس نظر هوی، بلازوسکی و نیولند[۲۲] (۱۹۸۳) در ساختار سازمانی بازدارنده به­ دلیل تأکید بر کنترل متمرکز امور، اجرای دقیق استانداردها و عدم توجه به انتظارات و خواسته‌های فراگیران، نه تنها بستر مناسب جهت توسعه احساس خودکارآمدی در افراد فراهم نمی­گردد، بلکه به دلیل مهم ­بودن اهداف دانشگاه، ممکن است به تحقق عدالت سازمانی نیز توجهی نشود. در ساختار سازمانی تواناساز ضمن اینکه به مشارکت و همکاری افراد و فراهم آوردن زمینه­ای نوآوری و خلاقیت توجه می­ شود. به مسائل نیز به عنوان فرصتی برای رشد نگریسته می­ شود و با تأکید ‌بر قوانین و فرایندهای منعطف، زمینه­ افزایش اعتماد، انگیزه، تعهد و وفاداری افراد نسبت به یکدیگر فراهم می ­آید (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ آدلر و بورایز[۲۳] ۱۹۹۶؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۸).

بر این اساس، دانشگاه­ها و مؤسسات و مراکز آموزش ­عالی وظیفه دارند که با ایجاد جوّی تؤام با اعتماد، برابری و انصاف و همچنین طراحی ساختارهای تواناساز، جهت توسعه احساس خودکارامدی حرفه‌ای اساتید تلاش کنند. لذا در تحقیق حاضر تلاش می شود تا ضمن بررسی رابطه­ عدالت سازمانی و نوع ساختار سازمانی دانشگاه با احساس خودکارامدی حرفه­ای اساتید به بررسی رابطه­ تعاملی این دو متغیر جهت پیش‌بینی احساس خودکارامدی حرفه‌ای اساتید نیز پرداخته شود.

۱-۲- ضرورت و اهمیت پژوهش

ساختار، الگوی روابط بین اجزای یک سازمان می‌باشد (هچ، ۱۳۸۷). ساختار سازمانی منجر به طراحی الگوی روابط و ایجاد انتظام و شکل دهی به کل سازمان می‌گردد و همچنین به ایجاد و جهت دهی قابلیت های کارکردی سازمان منجر می­ شود. از این رو ساختار یکی از عوامل مهمی است که ماهیت و کیفیت کل سازمان را طراحی می کند. ساختار اعمال اعضای سازمان را کنترل می کند (رابینز و جاج، ۲۰۰۹؛ اعرابی، ۱۳۷۶). بر همین اساس می توان گفت ساختار به عنوان منبع کنترل و رفتارهای سازمانی افراد ایفای نقش می‌کند. نکته مهم آن است که ساختار و فرایندهای سازمانی دارای تعاملات متقابل مستمر می‌باشد. لذا می توان گفت ساختار و شکل گیری عدالت سازمانی اثر دارد و عدالت سازمانی نیز در آن مؤثر است (هال[۲۴]، ۲۰۰۲). با توجه به آنچه گفته شد وجود ساختار تواناساز در رشد و بقای سازمان مؤثر می‌باشد. چون در ساختار تواناساز افراد احساس خودکار آمدی می نمایند. از این رو شناخت ادراک و تجزیه و تحلیل ساختار اهمیت می‌باشد.

درک عدالت درسازمان نیز یک اصل اساسی برای اثر بخشی سازمان‌ها است (کوهن، کرشن و اسپکتور[۲۵]، ۲۰۰۱ ) و به علت ارتباط آن با فرایندهای حیاتی سازمانی مانند تعهد سازمانی، شهروند مداری، رضایت شغلی و عملکرد، از اهمیت زیادی برخوردار است (کولکوایت[۲۶]، ۲۰۰۱ ). بدون ایجاد زمینه مناسب برای درک این عامل مهم در سازمان‌ها، انگیزش و هدایت افرادسازمانی امری مشکل برای مدیران است (کوهن و کرشن، ۲۰۰۱ ). عدالت سازمانی و فرایندهای منصفانه آن محوری اصلی در زندگی سازمانی محسوب می شود (دی کریمر،۲۰۰۵) و بیانگر برابری و لحاظ رفتار اخلاقی در یک سازمان می‌باشد (کروپانزانو[۲۷]، ۱۹۹۷). عدم ادراک آن اثرمخربی بر روند توسعه دارد زیرا اهتمام و انگیزش کارکنان را تحت تأثیر خود قرار داده، موجب تضعیف روحیه آنان و تنزل روحیه ی تلاش و فعالیت آنان می شود (الوانی و پورعزت، ۱۳۸۳). زیرا که کارکنان به شدت نسبت به رعایت عدالت در تخصیص پیامدها و رویه هایی که به موجب آن پیامدها تخصیص می‌یابند و رفتارهایی که با آن ها صورت می‌گیرد حساس بوده و آن ها را مورد ارزیابی قرار می‌دهند و ادراکاتی از عادلانه و نا عادلانه بودن آن ها به دست می آورند که این خود زمینه ای برای پیش‌بینی عادلانه یا ناعادلانه بودن سازمان با افراد در آینده می شود (رضائیان، ۱۳۸۳).

عدالت سازمانی با اثری که بر نگرش افراد نسبت به سازمان می‌گذارد، آن ها را در بسیاری از حوزه ها تحت تأثیر قرار می‌دهد (محی الدین، ابوبکرو سلیما، ۲۰۰۷). یکی از حوزه هایی که می‌تواند متأثر از عدالت شود، خود کارآمدی حرفه ای افراد می‌باشد. باور خودکارآمدی به عنوان میزان اطمینان که هر فرد به توانایی‌های خود در زمینه سازماندهی و اجرای یک رشته امر یا انجام یک تکلیف حاضر دارد، نقش کلیدی و مهمی در توسعه حرفه ای افراد ایفا می‌کند. زیرا این امر دارای تاثیر مستقیم بر انتخاب، انگیزش، پشتکار، الگوی ذهنی و آسیب پذیری در برابر اثرات آن و همچنین انتظارات جاه طلبی و بلند همتی افراد می‌باشد (باندورا، ۲۰۰۰).

شایان ذکر است که عدالت سازمانی به تنهایی منجر به احساس خودکارامدی حرفه ای در اساتید نخواهد­شد، بلکه در تعامل با سایر عناصر سازمانی از جمله نوع ساختار سازمانی دانشگاه، به تحقق این مهم کمک خواهد­کرد. به عبارت دیگر نه تنها عدالت سازمانی، به نوع ساختار سازمانی دانشگاه بستگی دارد، بلکه احساس خودکارامدی حرفه‌ای اساتید نیز تا حد زیادی به کیفیت و نوع ساختار سازمانی دانشگاه وابسته ‌می‌باشد (نورالسناء، سقایی، شادالویی و صمیمی، ۱۳۸۷).

در پژوهش حاضر می­گردد تا ضمن بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و عدالت سازمانی با خودکارآمدی حرفه ای اساتید به بررسی رابطه تعاملی این دو متغیر جهت پیش‌بینی میزان خودکارآمدی حرفه ای اعضای هیات علمی پرداخته شود. با توجه به اینکه کیفیت آموزش عالی به شدت متأثر از مجموعه عوامل و شرایط محیط درونی و بیرونی مراکز دانشگاهی می‌باشد. نتایج حاصل از این تحقیق می‌تواند دارای فوایدی به شرح زیر باشد:

-شناسایی نوع ساختار سازمانی حاکم بر دانشگاه و پیش ­بینی تبعات کارکردی و عملکردهای حاصل از آن.

– ارزیابی وضعیت عدالت سازمانی در دانشگاه

– ارزیابی وضعیت خودکارآمدی حرفه ای اعضای هیئت علمی

– شناخت بهتر شرایط و عوامل زمینه ای درون دانشگاهی به منظور مدیریت اثر بخش آن ها و پویایی حاصل از آن ها.

– تبیین چیستی و چگونگی رابطه حاکم بین انواع ساختار سازمانی، عدالت سازمانی با خودکارآمدی حرفه ای و ادراک ارتباط این سه متغیر در زمینه دانشگاه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...