کاربرد انیمیشن در آموزش هندسه:

امروزه در زمینه ی آموزش هندسه با بهره گرفتن از فن آوری رایانه و نرم افزارها و چند رسانه ای ها تحقیقات تازه ای صورت گرفته است که حول محور اثرات تصاویر گرافیکی پویا[۴۲] متمرکز شده است. ‌به این روش آموزش هندسه با بهره گرفتن از تصاویر متحرک که قابلیت دستکاری و تغییر را دارند، هندسه پویا[۴۳] گفته می شود. تصاویر گرافیکی پویا به عنوان یک میانجی برای یادگیری توجه خیلی از تحقیقات را در زمینه آموزش ریاضی به خود جذب ‌کرده‌است. استفاده از تصاویر گرافیکی پویا در محیط چند رسانه ای فرصت هایی را برای اکتشاف و جستجوی مفاهیم هندسی فراهم می‌کند (رستگارپور و یداللهی، ۱۳۸۹، ص ۶۵).

ادراک بصری و هندسه:

ادراک بصری به عنوان قابلیتی که نیاز به یاد دادن ندارد نیروی بالقوه شگرفی در انتقال اطلاعات به صورت مستقیم و ساده که به راحتی برای هر بیننده ای قابل فهم باشد را دارد (داندیس، ۲۰۰۸، ۲۳۲). نقطه، رنگ، خط، شکل، جهت، رنگ مایه، بافت، مقیاس، بعد و حرکت اجزای جدایی ناپذیر رسانه های بصری هستند که در بسط تفکر و ارتباط بصری نقش اساسی دارند. این عناصر تأثیر فوق العاده ای در شکل گیری مفاهیم اولیه هندسی برای بشر داشته است. پس می توان نتیجه گرفت که هوش فضایی به عنوان یکی از ابعاد هوش های چند گانه شیوه های تفکر حین فرایند یادگیری هندسه و در نتیجه فضایی به عنوان یکی از ابعاد هوش های چندگانه شیوه های تفکر حین فرایند یادگیری هندسه را فعال می کند. پس به کارگیری تصاویر گرافیکی می‌تواند تحریک شده و زمینه پیشرفت و جستجو را برای فرد فراهم می آورد. در حقیقت رایانه نوعی روش ابزار فضایی است که به یادگیرنده فرصت می‌دهد تا توان یادگیری خود را با بهره گرفتن از یک روش نوین و با بهره مندی از توانایی فضایی بالا ببرد. با فعال نمودن هوش فضایی می توان آموزش را توسعه داد. محیط چند رسانه ای با ارائه رنگ های متنوع، تصاویر و فیلم ها و انیمیشن ها، سمبل های گرافیکی و نرم افزارها طراحی، با امکان رسم خطوط و تصاویر و ایجاد پرسپکتیو و تجسم فضایی در آموزش مؤثر گام هایی برداشته است (فناخسرو، ۱۳۸۵، ص ۳).

هوش‌های چندگانه:

در سال ۱۹۸۳، یکی از روان‌شناسان دانشگاه هاروارد به نام هوارد گاردنر به مخالفت با نظریه سنجش هوش برخاست. وی که با نگاه سنتی به هوش مخالف بود با به چالش کشیدن نظریه کوته بینانه تر ‌در مورد خرد که اساساً مبتنی بر توانایی استدلالی و کلامی است، اظهار کرد که هوش شکل‌های متعددی دارد و هر فرد به میزان معین از اشکال مختلف هوش برخوردار است. او با بیان این مطلب که در فرهنگ ما، هوش به درستی تعریف نشده است، در کتاب خود با عنوان چارچوب‌های ذهن (۱۹۸۳)، به وجود حداقل هفت نوع هوش اصلی اشاره کرد، وی بعدها هوش هشتم و نهم را نیز ‌به این مجموعه افزود (آذرفر، ۱۳۸۲، ص ۲۸).

گاردنر ‌در مورد اینکه چگونه مهارت‌های پردازش اطلاعات زیر بنای رفتار هوشمندان را تشکیل می‌دهد، دیدگاه دیگری را در اختیار می‌گذارد؛ اما این نظریه برخلاف رویکرد اجزایی، با آزمون‌های موجود هوش شروع نمی‌کند و سعی دارد عناصر پردازش اطلاعات را که برای موفق شدن در آن‌ ها ضروری هستند، به طور جداگانه بررسی کند. در عوض، معتقد است که هوش را باید بر حسب مجموعه عملیات پردازش مجزایی تعریف کرد که به فرد امکان می‌دهند تا فعالیت‌هایی را انجام دهد که ارزشمند هستند (برک، ۱۳۸۶، ص ۴۲۳). گاردنر (۱۹۸۳) با این اعتقاد که استدلال، هوش، منطق و دانش معنای یکسانی ندارند، دیدگاهی نو از هوش ارائه کرد که به سرعت مورد پذیرش بسیاری از برنامه‏ریزان آموزشی قرار گرفت. او مفهوم هوش را گذشته از توانایی کلامی و ریاضی به استعداد موسیقی، روابط فضایی، دانش درون فردی و … گسترش داد. به نظر وی عملیات ذهن در نظام نمادی مانند زبان با عملیات نمادی در موسیقی، حرکات بیانی، ریاضی و تصاویر تفاوت دارد. او پس از انجام دادن پژوهش‌های گسترده‏ای درباره مسائل بیولوژیکی و فرهنگی مرتبط با فرآیندهای ذهنی، هفت نوع هوش را پیشنهاد کرد که با دیدگاه سنتی هوش که بیشتر بر توانایی‌های زبانی و ریاضی استوار است، تفاوت دارد (شریفی، ۱۳۸۴، ص ۵، نقل از مارنات[۴۴]، ۲۰۰۳).

جدول شماره ۱-۲: هوش‌های هشت گانه ی گاردنر (آرمسترانگ،۱۳۸۳).

نوع هوش

توصیف

هوش زبانی

توانایی استفاده از زبان خودتان و دیگر زبان‌ها برای فهماندن مقاصد خود به دیگران و درک مقاصد آنان.

هوش منطقی-ریاضی

توانایی درک اصول علت و معلولی شبیه به درک دانشمندان یا منطق دانان، یا استفاده از استدلال کمی و ریاضی به گونه ای شبیه به استفاده‌ ریاضی‌دانان.

هوش فضایی

توانایی بازنمایی جنبه‌های فضایی دنیا در ذهن خود، مانند خلبانان، بازیکنان شطرنج، نقاشان، مجسمه سازان، یا آرشیتکت ها.

هوش بدنی- جنبشی

توانایی استفاده از قسمتی یا تمامی بدن خود برای حل یک مسأله یا تولید یک فرآورده، یا عمل کردن شبیه به ورزشکاران یا بازیگران.

هوش میان فردی

توانایی درک افراد دیگر و برقرار کردن رابطه‌ معنی دار با آنان. این کار از راه درک اشخاص دیگر امکان پذیر است؛ یعنی چه کاری می‌توانند انجام دهند. چگونه با دنیا و دیگران رابطه برقرار می‌کنند واکنش احتمالی آنان چیست. چه چیزی را دوست دارند، از چه چیزی اجتناب می‌کنند و چه احساسی دارند.

هوش درون فردی

توانایی درک خودتان، دانستن این که چه کسی هستید، توانایی‌ها و ناتوانایی های شما در چیست، آرزوها و هدف‌هایتان کدام اند، چه احساسی دارید. از چه چیزی اجتناب می‌کنید؛ و در شرایط مختلف چگونه واکنش نشان می‌دهید.

هوش طبیعت گرایانه

توانایی درک طبیعت و دنیای مدرن، تفاوت قائل شدن بین موجودات طبیعی زنده و غیر زنده و اشیاء ساخته شده‌ دست انسان و دسته بندی کردن آن‌ ها.

هوش منطق/ریاضی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...