جدول ۳-۲۰: مقدار رواناب حاصل از شدت بارش­های نیم ساعته و یک ساعته با دوره بازگشت ۲ سال و ۱۰ سال ۷۷
جدول ۳-۲۱: مقادیر حداکثر، حداقل و متوسط رواناب حاصل از شدت بارش نیم ساعته و یک ساعته با دوره بازگشت ۲ سال و ۱۰ سال در حوزه آبخیز سمبورچای ۷۸
جدول ۳-۲۲: متوسط بارش سالانه و فصلی حوزه آبخیز سمبورچای به میلیمتر ۷۸
جدول ۳-۲۳: متوسط بارش سالانه و فصلی در زیرحوزه­های منطقه مورد مطالعه ۷۹
جدول ۳-۲۴: ارتفاع رواناب فصلی حوزه آبخیز سمبورچای بر حسب سانتیمتر ۷۹
جدول ۳-۲۵: ارتفاع رواناب سالانه زیر حوزه ­های منطقه مورد مطالعه بر حسب سانتیمتر ۷۹
جدول ۳-۲۶: ارتفاع رواناب فصلی زیر حوزه ­های منطقه مورد مطالعه بر حسب سانتیمتر ۸۰
جدول ۳-۲۷: زمان تمرکز حوزه آبخیز سمبورچای ۸۱
جدول ۳-۲۸: زمان تمرکز زیرحوزه­های حوزه آبخیز سمبورچای ۸۱
جدول ۳-۲۹: برآورد دبی پیک سیلاب با بهره گرفتن از روش دیکن ۸۱
جدول ۳-۳۰: برآورد ضریب هر یک ازپارامترها درAHP 82
جدول ۳-۳۱: برآورد رابطه رگرسیونی بین جفت پارامترها ۸۳
جدول ۳-۳۲: نتایج همبستگی مقایسه زوجی پارامترهای موثر در استحصال رواناب ۸۵
جدول (۳-۳۳): مساحت و درصد طبقات ۸۷
جدول ۳-۳۴: حجم رواناب سالانه و فصلی برای حوزه آبخیز سمبورچای بر حسب مترمکعب ۸۸

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول ۳-۳۵: حجم رواناب سالانه زیرحوزه­ها بر حسب مترمکعب ۸۸
جدول ۳-۳۶: حجم رواناب فصلی زیرحوزه­ها بر حسب مترمکعب …………………………………………………۸۹
فصل اول
مقدمه و مروری بر تحقیقات گذشته
۱-۱- مقدمه
مراتع یکی از مهم­ترین و با ارزش­ترین منابع طبیعی تجدید­شونده می­باشند که نقش بسیار مهمی در حفاظت خاک، تولید آب، تولید گوشت و مواد لبنی دارند. علاوه بر آن محصولات فرعی مرتع همچون محصولات دارویی، صنعتی، خوراکی، حفظ حیات­وحش، تلطیف هوا، پایداری محیط زیست و نیز ذخیره ژن­های گیاهی از جمله استفاده­های دیگری است که ارزش حاصل از آن­ها به مراتب از ارزش تولید علوفه‌ بیشتر بوده است (مقدم، ۱۳۷۷). بنابراین توجه به استفاده­های چندگانه آن از طریق افزایش تولید و کاهش تخریب مراتع با بهره ­برداری صحیح و انجام عملیات اصلاح و احیاء امری ضروری و اجتناب­ناپذیر است.
به دلیل واقع شدن ایران در مناطق خشک و نیمه­خشک کره زمین، تأمین آب شیرین سالم و کافی همواره مشکل بوده است. این واقعیت، سختی زندگی مرتع­داران و مدیریت دام و بازدهی پایین تولید علوفه در مراتع را به دنبال داشته است. در مراتع مناطق جغرافیایی خشک و نیمه­خشک دسترسی به آب مهم‌ترین اولویت است. این اهمیت فقط برای مصرف گله­های دامی نیست بلکه به خاطر زیستن و بقاء مرتع داران در این مناطق جغرافیایی نیز می­باشد. مالکیت و حق استفاده از منابع آبی در این مناطق حداقل به اندازه حق بهره ­برداری از مراتع دارای اهمیت است. به همین دلیل آب اساسی­ترین نیاز بهره­برداران از مراتع در مناطق خشک و نیمه­خشک است (ایفاد[۱]، ۲۰۰۴).
در مراتع و به خصوص مراتع قشلاقی کشور، بحران کمبود آب برای مصرف انسان و شرب دام همیشه وجود داشته است. به طوری که بیان می­ شود ظرفیت مراتع برای تغذیه احشام در بسیاری از مراتع نقاط خشک بیشتر به علت کمبود آب آشامیدنی محدود می­ شود تا کمبود علوفه (آکادمی ملی علوم واشنگتن، ۱۳۶۴). استحصال آب تمیز از بارندگی­های خیلی کم و همچنین ذخیره کردن آب جمع آوری شده در یک منبع، از مزایای روش جمع­آوری رواناب به شمار می ­آید (پیترسون[۲]، ۱۳۶۶). برخی دیگر نیز به کارگیری آب باران را برای رسیدن به توسعه پایدار منابع آب لازم می­دانند و استفاده از آن را یک فن­آوری کوچک مقیاس اقتصادی و کاربردی می­دانند که در مناطق خشک و نیمه­خشک به طور معنی­داری به حفظ طبیعت و اکولوژی نیز کمک می­ کنند (اندرو[۳]، ۲۰۰۰). کشور ایران در منطقه­ای واقع است که متوسط بارندگی سالانه آن کمتر از یک سوم میزان بارندگی سالیانه جهان است و میزان آن ۲۵۰ میلی‌متر گزارش شده است (کردوانی، ۱۳۷۹؛ محسنی ساروی، ۱۳۷۶).
رواناب آبخیزهای مرتعی از چند جهت دارای اهمیت می­باشند. رواناب وقتی که در مخازن ذخیره­ای جمع می­ شود، آب مصرفی دام را تأمین می­ کند. همچنین منبع آبی برای مناطق پایین­دست یا مصارف محلی، صنعتی و کشاورزی در خارج از حوزه آبخیز را فراهم می­نماید. رواناب به دلیل اینکه موجب شروع فرسایش، انتقال رسوب و مواد حل شدنی در درون رودخانه یا سد می­باشد دارای اهمیت است. بنابر­این، رواناب بیشترین آلودگی وارد شده به مسیر آب را تولید می­نماید (محسنی ساروی، ۱۳۸۷).
جمع­آوری آب باران، با اهداف و انگیزه­ های گوناگونی صورت می­گیرد که هدف اصلی آن، بهینه­سازی و مدیریت بهره ­برداری از آب باران بر اساس نیاز و مصرف است. بدین معنی که چون باران همواره و هر روز نمی­بارد و یا بارش ناکافی است، از آن بهره برد. بدین ترتیب هر جامعه و هر کشوری که در این زمینه قدم­های بزرگ‌تر و مؤثرتری بردارد، موفق­تر و آبادتر خواهد بود (طهماسبی و همکاران، ۱۳۸۵). جمع­آوری آب باران نه تنها برای تأمین آب در ایام و روزهای بدون باران است، بلکه برای کنترل جریان رودخانه­ها و جلوگیری از آسیب رساندن به نواحی مسکونی و زراعتی پایین­دست هم صورت می­گیرد. همچنین برای تولید انرژی (برق) یا پرورش آبزیان جمع­آوری می­ شود. در بسیاری از مناطق خشک و نیمه­خشک با جمع­آوری آب باران و تنظیم آن در بالا­دست حوزه ­های آبخیز، برای تقویت و بهبود عملکرد محصولات دیم­کاری برنامه­ ریزی می­ شود. بخشی از طرح­های آبخیزداری با همین هدف و نیز حفاظت آب و خاک صورت می­گیرد. به این ترتیب امکان کوتاه کردن دوره­ های خشک به وجود می ­آید و دوره خشک سه ماهه، به دو ماه یا کمتر تقلیل می­یابد و صدمه وارد شده به محصول یا هر نوع پوشش گیاهی کاهش پیدا می­ کند (طهماسبی و همکاران، ۱۳۸۴). امکان دارد جمع­آوری آب باران برای تغذیه سفره ­های آب زیرزمینی، چشمه­ها و قنات­ها باشد. برای این کار، در بالا­دست قنوات و چشمه­ها در آبراهه­ ها، با احداث بندهای کوتاه، ولی متعدد از حرکت و خروج سریع رواناب جلوگیری می­ شود. این سیلاب­ها به تدریج در زمین نفوذ می­ کنند و باعث افزایش آب‌دهی قنات­ها و چشمه­ها می­شوند و در نتیجه، از تبخیر آب و آلودگی آب جلوگیری می­ کنند. به علاوه افت سطح ایستایی را، که امروزه مسئله مبتلا به اکثر دشت­های کشور ما است را تا حدودی جبران می­ کند (طهماسبی و همکاران، ۱۳۸۴). استحصال آب عبارتست از جمع­آوری و ذخیره نمودن بارش در زمینی که در آن به منظور افزایش رواناب تغییراتی اعمال شده است (مایرز[۴]، ۱۹۶۴).کوریر[۵] (۱۹۷۳) جمع­آوری آب را فرایند جمع­آوری بارش طبیعی از آبخیزها برای استفاده مفید تعریف کردند.
مفاهیم هیدرولوژیکی قرار دادی نخستین بار در سال­های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ زمانی که منابع جریان بالادست رودخانه­ها به عنوان عاملی موثر بر جریان­های پایین دست مورد توجه قرار گرفته بودند، توسعه یافته است. از آنجایی که اغلب فعالیت­های مربوط به کاربری اراضی با سوء استفاده از منابع و اثرات منفی بر پایین دست رودخانه­ها همراه می­باشد لذا یک مبنای مناسب برای تصمیم ­گیری ضروری به نظر می­رسد. مفهوم سطح منبع متغیر محدوده کاملی از جریانات دامنه­ای را در بر می­گیرد. واقعیت این است که این مفهوم یک سیستم پویا و دینامیک است که دارای تغییرات زمانی و مکانی بسیاری می­باشد و در شرایط بحرانی مختلف، وضعیت­های متفاوتی را در مسیرهای متنوع ارائه می­نماید. پویایی جریان­های سیلابی تابعی از طول شیب و موقعیت گذرگاه­ها است. همچنین تراکم زه­کش­های پویا در سطح حوزه در این امر بی­تاثیر نخواهد بود به طوری که در طول یک بارش سنگین، تراکم زه­کشی و طول شیب نقش فعالی را ایفا می­نماید. تمام قسمت­ های سطح یک حوزه آبخیز به طور مساوی در ایجاد رواناب دخالت ندارند. بسیاری از محققین درباره مفهوم سطح منبع متغیر تولید جریان رودخانه­ای، گزارش­های­ بسیاری را ارائه نموده ­اند. در واقع این مفهوم فرض می­ کند که مناطق خاصی از سطح آبخیز در ایجاد رواناب دخالت دارند در صورتی که مناطق دیگر به عنوان مناطق تغذیه کننده و ذخیره کننده عمل می­ کنند (هولت[۶]، ۱۹۷۴). عوامل مهمی که در تعیین سطح تولید کننده رواناب دخالت دارند شامل وضعیت فیزیکی آبراهه، خصوصیات خاک و رگبار می­باشد. کف دره­ها عموماً مناطقی هستند که در تولید رواناب دخالت دارند در حالی که سر یال­ها مناطق تغذیه کننده می­باشند. مناطق بین کف دره­ها و سر یال­ها اغلب به عنوان مناطق دینامیکی مطرح می­باشند که ممکن است در تولید رواناب یا در تغذیه آن شرکت نمایند. این مسأله بستگی به مقدار و خصوصیات موقتی رگبار، رطوبت قبلی و خصوصیات خاک منطقه دارد. می­توان گفت مناطق منبع، مناطقی هستند که پتانسیل بالایی برای تولید رواناب حتی با مقدار کمی بارش را دارند که می­توان با بهره گرفتن از سطح منبع متغیر، مناطق منبع یا مناطق تولید کننده رواناب را شناسایی و برای کنترل آلودگی­ها، استحصال رواناب، کودپاشی و دفع فاضلاب و مواد زائد کشاورزی استفاده کرد. همان­طور که می­دانیم برای حفظ کیفیت خاک در مراتع و تولید خوب علوفه نیاز به کودپاشی همواره احساس می­گردد. با مشخص کردن مناطق تولید کننده رواناب می­توان مدیریت درست و اصولی را برای کودپاشی در نظر بگیریم و مناطق مورد نظر را با اطمینان با کاربرد کود زیاد مورد بهره ­برداری قرار داد و مناطقی که چنین اطمینانی وجود ندارد مشخص کند. همچنین یکی از عوامل اصلی تخریب مراتع و چرای بیش از حد مراتع، کمبود منابع آب در مراتع نمی ­باشد بلکه عدم توزیع یکنواخت منابع آبی در سطح مراتع می­باشد که پس از مشخص شدن عرصه ­های تولید رواناب می­توان مدیریت جامعی را برای توزیع آبشخوار در مراتع انجام داد. از اهمیت دیگر تعیین سطح منبع متغیر جلوگیری از آلودگی در پایین دست حوزه آبخیز می­باشد که با شناسایی مناطق منبع می­توان رواناب را در بالا دست حوزه آبخیز کنترل کرد. با دانستن این موضوع آبخیزدار قادر خواهد بود مناطقی را که می­توان با اطمینان با کاربرد کود زیاد مورد بهره ­برداری قرار داد و مناطقی که در آن‌ها چنین اطمینانی وجود ندارد مشخص کند. با همین روش مناطق مطمئن برای ریختن آشغال و فاضلاب، مواد زائد کشاورزی و دفن به آسانی انتخاب می­شوند (محسنی ساروی، ۱۳۸۷).
۱-۲- هدف و ضرورت تحقیق:
امروزه تلاش­ های بسیاری در جهت کاهش زمان و هزینه­ های مربوط به مکان­ یابی و تعیین مناطق بالقوه برای معرفی تکنیک­های جمع­آوری در نواحی که نیازمند این فرایند است مانند اکوسیستم­های کشاورزی آبی و دیم صورت پذیرفته است. سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS[7])، رویکرد مناسبی را ارائه می­نماید، زیرا این سامانه قابلیت پردازش ساختارهایی برای جمع­آوری، ذخیره­سازی، تحلیل و تبدیل داده ­های مکانی و زمانی را به منظور اهداف خاص را دارا می­باشد (پادماواتی[۸] و همکاران،۱۹۹۳؛کوسکان و موساگلو[۹]،۲۰۰۴). پیشرفت تکنولوژی­های کامپیوتری و بسته­های GIS ای، امکان ارزیابی و درون­یابی داده ­ها را در محدوده­های تخصصی به منظور مدیریت مکانی و آنالیز داده ­ها را برای کاربران فراهم می­سازد. بنابراین ترکیبی از خصوصیات مکانی حوزه ها، راندمان بالاتری را در پردازش هیدرولوژیکی منطقه به همراه دارد. بدین ترتیب پتانسیل کاربرد GIS برای مدل‌سازی هیدرولوژیکی به ویژه هنگامی که دقت و صحت مدل­سازی توسط برآوردهای توزیع مکانی و زمانی پارامترهای منابع آبی تحت تأثیر قرار گرفته باشد قابل ارزیابی می­باشد (کلارک و گانگوداگامگ[۱۰]، ۲۰۰۱).
برای مشخص کردن مکان مناسب اجرای برنامه ­های مختلف با بهره گرفتن از GIS لازم است به شرایط مورد نیاز برای هر برنامه توجه شود و سپس نقشه­های مختلف را با هم تلفیق کرد تا مکان مناسب اجرای طرح­ها مشخص شود. از اینرو انجام این پژوهش می ­تواند دستورالعمل مناسبی را در اختیار مرتع­داران جهت تأمین آب از طریق روش­های استحصال آب باران قرار دهد. استفاده از GIS علاوه بر افزایش دقت، سبب افزایش سرعت انجام کار، تنوع و کیفیت بهتر ارائه نتایج، کاهش هزینه­ها، بایگانی و تکثیر راحت­تر آن‌ها می­گردد. بنابراین این پژوهش با اهداف زیر صورت گرفته است:
۱- کارآیی GIS در مدیریت منابع طبیعی برای ذخیره ، تجزیه و تحلیل ، تلفیق داده ­ها و ارائه نتایج حاصل از اطلاعات، با تأکید بر ذخیره نزولات آسمانی در سطح مراتع.
۲- مکان­ یابی عرصه ­های مناسب برای استحصال آب باران در سطح حوزه آبخیز.
۳- توزیع و مدیریت مناسب آب باران با بهره گرفتن از الگوی سطح منبع متغیر.
۱-۳- تعریف استحصال رواناب و اهمیت بررسی آن
در نظر عامه استحصال آب به صورت زیر تعریف می­ شود: جمع­آوری رواناب­ها از سطح بام­ها، زمین­ها و همچنین آب­های گذران فصلی جهت استفاده از رواناب­ها.
جمع­آوری آب باران عبارت است از مجموعه اقدامات و عملیات و فعالیت­هایی که به ذخیره شدن رواناب­های سطحی ناشی از بارش در داخل بانکت­ها، سطح تراس­ها و درون حوضچه­ها و استخرهای ذخیره­ی آب برای مصارف گوناگون منجر می­ شود. این آب برای آبیاری محصولات و مصارف خانگی و … ذخیره می­ شود تا در ایام بی­باران، کمبود آب حدالامکان جبران شود (طهماسبی و همکاران ، ۱۳۸۵).
در تعریف جمع­آوری آب باران بین متخصصان آب­شناسی و آبیاری اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از این کارشناسان حتی احداث سدهای مخزنی را هم در زمره­ی کارهای جمع­آوری آب باران می­دانند (کلاف،۱۹۷۹). بسیاری از تحقیقات در هند و پاکستان و فلسطین اشغالی نشان می­دهد که تلاش اصلی در این جهت است که مردم ساکنان مناطق خشک و نیمه­خشک، با فناوری و روش­هایی آشنا شوند که از بارندگی موجود با ایجاد رواناب بیشتر، جمع­آوری مناسب، ذخیره­ی سریع‌تر و عملی­تر و محافظت در مقابل تبخیر و هدررفت، به آب بیشتری دسترسی پیدا کنند و امکان استمرار زندگی آن‌ها با حفظ الگوی کشاورزی و دامپروری محقق گردد (حسینی ابریشمی، ۱۳۷۳).
باید توجه داشت در اکثر مناطقی که آب به اندازه­ کافی وجود ندارد، به دلیل تراکم کم جمعیت، زمین­های بسیاری وجود دارد، در نتیجه حداقل ۵ تا ۲۰ برابر آنچه که می­توان با آب باران موجود و آب زیرزمینی و … به زیر کشت برد، زمین موجود است. بنابراین امکان تخصیص بخشی از اراضی برای جمع­آوری رواناب و سیلاب در بسیاری از این مناطق وجود دارد (طهماسبی و همکاران، ۱۳۸۵).
جمع­آوری آب باران به روش­های گوناگونی انجام می­ شود. در مناطق خشک و نیمه­خشک، کمبود آب با جمع­آوری آب باران تا حدودی قابل جبران است، این کار شامل ایجاد رواناب، جمع­آوری و ذخیره و حفاظت از آب ذخیره­شده است تا به مصرف گیاه و محصول مورد نظر برسد، یعنی از یک طرف در حد امکان در عمق ریشه و در دسترس ریشه ذخیره شود و از طرف دیگر در سطح خاک خیلی راکد باقی نماند که تبخیر شود (طهماسبی و همکاران، ۱۳۸۵).
جمع­آوری آب باران در مفهوم گسترده، کلیه روش­های مربوط به متمرکز کردن، ذخیره­سازی و جمع­آوری رواناب حاصل از آب باران را به منظور مصارف خانگی و کشاورزی را دربر می­گیرد (راکشتورم[۱۱]، ۲۰۰۰؛ شودرلند و فن[۱۲]، ۲۰۰۰). این سیستم­ها می­توانند در سه گروه عمده طبقه ­بندی شوند: ۱- حفظ رطوبت در مکان (حفاظت آب و خاک) ۲- تمرکز رواناب به منظور کشت محصولات در سطح زمین ۳- جمع­آوری و ذخیره رواناب از سقف­ها و سطح زمین (در ساختار­های مختلف به منظور مصارف خانگی و کشاورزی) (فالکن مارک و راکشتورم[۱۳]، ۲۰۰۴).
استفاده تولیدی نیز شامل تأمین آب شرب و ذخیره آن، تمرکز رواناب­ها برای گیاهان، درختچه­ها و درختان و یک استفاده کمتر متداول یعنی پرورش ماهی و اردک می­باشد.
واژه استحصال آب برای اولین بار توسط گدس[۱۴] (۱۹۶۳) به کار برده شد، اگر چه این واژه یک واژه­ی هیدرواگرونومی[۱۵] است، اما هنگامی که برای مهار رواناب سطحی به کار برده شود، می­توان آن را جزو واژگان هیدرولوژی به حساب آورد. علت این امر مبتنی بر توان بالقوه استحصال آب در تأمین و حفاظت آب، مهار سیلاب­ها و فرسایش خاک است. مایرز[۱۶] (۱۹۷۵) و پاسی و کالیس[۱۷] (۱۹۸۶) بر اساس تعریف گدس، “جمع­آوری و ذخیره هر نوع رواناب سطحی برای مصرف در کشاورزی” را استحصال آب نامیده­اند.
تعاریف فوق هر چند دارای مفهوم گسترده­ای است اما بیانگر تعریف کاملی از استحصال آب نمی ­باشد، زیرا جمع­آوری و ذخیره رواناب­های سطحی تنها نمی­تواند با هدف مصرف آب برای کشاورزی و محدود به آن باشد. از این رو متخصصین زیادی سعی در ارائه‌ تعاریف جامع­تر و گویاتر بعد از تعریف ارائه شده توسط گدس نمودند. به نحوی که هر یک با هدف ویژه مورد نظر خود تعاریفی را بیان داشته اند (اسمعلی و عبداللهی، ۱۳۸۹).
پاسی و کالیس (۱۹۸۶) با محدود کردن موضوع استحصال آب به جمع­آوری آب باران و رواناب­های ناشی از آن از طریق احداث سطوح آبگیر کوچک مقیاس که نزولات جوی مستقیما بر آن‌ها نازل می­ شود، به صورت “جمع­آوری و ذخیره آب باران در محل نزول، جهت تأمین آب برای مصارف مختلف” تعریف کرده ­اند.
مایرز (۱۹۶۴) بیان داشت “به فرایند جمع­آوری و ذخیره بارش از زمینی که به منظور افزایش رواناب حاصل از باران و ذوب برف دست‌کاری شده باشد” را استحصال آب گویند.
هادسون[۱۸] (۱۹۸۱) با ارائه تعریف مشابه، استحصال آب در محل نزول ریزش­های جوی و در اولین مراحل تشکیل رواناب­های سطحی را به عنوان استحصال آب برای تأمین و حفاظت آب تلقی نموده است.
با توجه به تعاریف فوق استحصال آب مشتمل بر جمع­آوری ذخیره و بهره ­برداری از آب­های جمع­آوری شده است که منشأ آب­های استحصالی نیز بارش­های جوی و رواناب­های ناشی از آن‌ها در اولین مراحل تشکیل و قبل از پیوستن به رودخانه­های دائمی است.
الگوهای بارش در نواحی نیمه­خشک از لحاظ پراکنش مکانی و زمانی، غیرقابل پیش ­بینی هستند. بنابراین برای دستیابی به یک مدیریت موفق، کنترل رواناب از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می­باشد (امبیلینی[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۰). گذشته از این، با توجه به اینکه در چنین مناطقی، حجم اندکی از بارندگی به ناحیه ریشه می­رسد، تولید ضعیف محصول و حتی در برخی موارد، عدم موفقیت محصول می ­تواند از جمله عوامل محدود کننده در چنین مناطقی باشد که استحصال آب از رواناب باران می‌تواند به مشکل کم آبی در منطقه کمک کند (راکشتورم ،۲۰۰۰). مورد دیگر مربوط به توزیع بارندگی می­باشد. توزیع بارندگی فرآیندی در خصوص تکرار بارش در فصل خشک می­باشد که در چنین مناطقی قابلیت دسترسی آب در خاک در طول فصل رشد، ضعیف می­باشد (راکشتورم، ۲۰۰۰). این امر موجب کاهش پتانسیل تولید محصول و در شدت­های زیاد موجب افزایش خطر نابودی محصول می­گردد. به این ترتیب کنترل و جمع­آوری رواناب در این مناطق از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا حجم رواناب دریافتی می ­تواند به طور موثری برای حمایت از محصولات کشاورزی طی یک روش محیطی و اقتصادی مناسب، بهره ­برداری گردد (زیادت[۲۰] و همکاران، ۲۰۰۶).
این واقعیت که بارش باران در مناطق خشک و نیمه­خشک بسیار ناچیز است و یک میلی‌متر آب ذخیره شده برابر یک لیتر در مترمربع است. اهمیت ذخیره­ی آب، جدا از مقدار آب جمع­آوری شده، مشخص می­ شود. از میان سه عامل خاک، آب و انرژی خورشیدی، آب مهم­ترین عامل محدود کننده تولیدات گیاهی در مناطق خشک است. در بسیاری از نقاط کشور به علت عدم وجود منابع با کیفیت مناسب آب، زندگی و حیات عده­ی زیادی از مردم به بهره ­برداری از رواناب و استحصال آب بستگی دارد. به عنوان مثال در منطقه چابهار جمعیتی معادل ۳۳۸۴۰۷ نفر از طریق استفاده از رواناب و سیل که با مشارکت اهالی احداث شده، به حیات خود ادامه می­ دهند (ازکیا، ۱۳۷۴). در شهرستان بیرجند، ۸۲ هزار هکتار اراضی دیم گندم با بهره گرفتن از آب باران و بندسار به وجود آمده است. در گناوه حوزه آبخیز دره­ی گپ، با بهره گرفتن از بندسارها به کشت خرما اشتغال دارند (صفاری، ۱۳۸۳). در کل منافعی که مردم از جمع­آوری آب دارند، بر زندگی اجتماعی و اقتصادی آن‌ها موثر است و نقش کلیدی در احیا و جلوگیری از تخریب زمین­ها توسط فرسایش آبی و بادی و ایجاد زمین­های بایر دارد.
هنگامی که استحصال آب برای ذخیره­سازی آن در توده خاک مد نظر باشد، در این صورت سهولت دسترسی گیاهان به آب را دنبال خواهد داشت. نتایج تحقیقات انجام شده بر این نکته تاکید دارند که میزان آب موجود در پروفیل خاک، به ویژه در عمق سطحی خاک، تابعی از رطوبت موجود در عمق­های زیرین است و استحصال ریزش­های جوی در محل نزول، عامل اصلی در افزایش رطوبت مورد نیاز گیاهان در محل استقرار آن‌ها تلقی می­ شود. این موضوع در شرایطی که میزان بارندگی در فصل رشد گیاهان کافی نباشد، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و ذخیره رطوبت در خاک در فصول پرباران تا حد قابل توجهی نیاز گیاهان را تأمین می­ کند (راویتز[۲۱] و همکاران، ۱۹۸۱).
در انتخاب روش، قبل از هر چیز جنبه­ های فرهنگی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا در موقعیت و شکست فن­آوری­ها اثر می­ گذارد. از این رو باید به خواست­ها و علائق مردم و همچنین هزینه­ های لازم توجه خاص به عمل آید. علاوه بر ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، در یک برنامه استحصال آب رعایت جنبه­ های فنی که باعث پایداری می­ شود، از اهمیت والایی برخوردار است و باید مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به اهمیت جمع­آوری آب باران در ایران و استفاده از آن در کشاورزی و شرب به چند نکته اشاره می­کنیم:
۱- هدر رفتن ۴۰ تا ۵۰ میلیارد متر مکعب در سال از آب­های سطحی کشور.
۲- فروکش کردن سطح سفره آب زیرزمینی و ضرورت تغذیه بیشتر آن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...