مقاله-پروژه و پایان نامه – الف) مشاوره – 2 |
۱-۳-۲- اصل مشارکت مددجو
مددکار در کار با مددجو میبایست به این نکته توجه داشته باشد که از اهداف اساسی در مددکاری توانمند سازی مددجوست تا در مواقع مشابه این توانایی را داشته باشد تا خود مشکلش را حل کند و این توانایی جز با مشارکت مددجو در جریان کمکرسانی به دست نمیآید.
مراجع باید در سرتاسر فرایند مددکاری اجتماعی، از جمله موارد زیر، مشارکت کند:
۱) در مرحله جمع آوری اطلاعات یا مرحله اطلاعات؛
۲) در مرحله تشخیص مشکلات یا نیازها و دسته بندی آن ها؛
۳) در مرحله تدوین برنامه کمکی برای رفع نیاز یا حل مشکلات؛
۴) در مرحله اجرای برنامه های تدوین شده؛
۵) در مرحله پیگیری و پس از ترخیص؛
۶) در مرحله ارزیابی برنامه های در حال اجرا و اجرا شده.
شرکت دادن مراجعان در فرایند مددکاری اجتماعی، اصلی مهم است که پیامدهای گوناگونی دارد. برخی از این پیامدها عبارتند از:
۱) مسئولیت پذیری مراجعان برای حل مشکل، رفع نیاز با مشارکت آنان افزایش مییابد.
۲) اصل مشارکت، نوعی توجه و احترام به آن ها محسوب میشود.
۳) مراجعان مهارت های لازم را برای مقابله با مشکلات در شرایط دیگر کسب میکنند.
۴) اعتماد به نفس و عزت نفس آن ها تقویت میشود.
۱-۳-۳-اصل خودآگاهی مددکار
مددکار به عنوان یک انسان دارای ارزشها و اعتقادات و فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود است و این ارزشها و اعتقادات ممکن است به صورت ناخودآگاه و یا خودآگاه بر رفتار و گفتار و حتی تصمیمات او تأثیر بگذارد. مددکار باید از احساسات و عواطف خود آگاهی داشته باشد و نسبت به ایجاد پدیدههایی همچون انتقال (واکنشهای انتقالی و ضد انتقال)، همدردی بجای همدلی، بروز مکانیسمهای ناخودآگاه روانی در برخورد با مددجو و ….آگاهی داشته باشد (موسوی چلک، ۱۳۸۳: ۶۲).
۱-۳-۴- اصل رازداری حرفهای
این مورد از مهمترین مواردی است که مددکار باید در پذیرش اولیه محدوده آن را با توجه به مسائل حقوقی مددجو مشخص و شفاف کند. (یعنی مشخص کند که در چه مواردی رازداری محض دارد و یا چه نکاتی را ممکن است به خانواده یا وکیل مددجو و یا دادستان عنوان نماید.) مددکار میبایست در اصطلاح صندوقچه اسرار مددجو باشد بر اساس این اصل مددکار حق ندارد اسرار و رازهای مددجوی خود را به اشخاص غیرصالح و غیرحرفهای افشا کند زیرا افشای اسرار مددجو به افراد غیرحرفهای ممکن است آبرو و حیثیت فرد را به خطر اندازد. (خاکسار ، ۱۳۷۲)
۱-۳-۵- اصل رابطه حرفهای
رابطه حرفهای به این معنا است که مددکار در جریان کمکرسانی دارای هدفی است و در رابطهای که با مددجو برقرار میکند به دنبال اهداف مورد نظر است.
۱-۳-۶-اصل فردیت
بر اساس این اصل مددکار در کار با مددجو بایستی به تفاوتهای بین آن ها توجه داشته باشد. عبارت دیگر ممکن است که دو مددجو با مشکلات در ظاهر یکسان به مددکار مراجعه کنند ولی در آنجا مددکار بایستی داشته باشد که مشکلات آن ها ممکن است در ظاهر یکسان به نظر آیند ولی در واقع عللی که باعث به وجود آمدن این مشکلات شده است متفاوتند (قندی، ۱۳۵۰: ۷۶-۶۲).
در مددکاری اجتماعی هم ارزش قائل شدن برای مددجو و احترام گذاشتن به مقام انسانی او اساس کار مددکاران اجتماعی را تشکیل میدهد (زاهدی اصل، ۱۳۸۲؛ خاکساری، ۱۳۷۲). و در فرایند مددکاری اجتماعی هم توجه به علائق و نیازها و همچنین فراهم ساختن آسایش مددجو برای پذیرش درمان و حمایت از او در اولویت قرار دارد (هریس پرلمن، ۱۳۷۹). در مددکاری اجتماعی کمک به مددجو برای به دست آوردن استقلال شخصی و اجتماعی و کسب رضایت فردی و اجتماعی در ارجحیت قرار دارد تا زمینههای رشد مددجو هر چه بیشتر و بیشتر فراهم شود و روند درمان هر چه بیشتر تسهیل گردد (شولمن، ۱۳۷۸؛ قندی، ۱۳۴۷). در مددکاری اجتماعی تکیه بر اصل پذیرش مددجو و فردیت قائل شدن برای وی، مددکار اجتماعی ارتباطی فراتر از سایر اعضای تیم درمان با فرد مبتلا به اختلال روانی و خانوادهاش برقرار نموده و در پیگیری مسائل درمانی، خانوادگی و اجتماعیاش به تیم درمان یاری میرساند. مددکار اجتماعی با کسب اطلاعات موثق از شرایط تحصیلی، شغلی، خانوادگی بیمار و گزارش آن به سایر اعضای تیم توانبخشی، در درمان و توانبخشی آنان نقش به سزایی ایفا میکند (کریمی درمنی، ۱۳۸۲).
۱-۴- وظایف مددکار اجتماعی
وظیفه خطیر مددکار از سه طریق متبلور می شود که عبارتند از:
الف) مشاوره
مددکار اجتماعی با ارائه نظریات مشورتی خود به گروه کمک میکند. این نظریه ها میتواند در زمینه عملکرد گروه یا کمک به انجام وظایف گروه باشد. مشاوره مستلزم آن است که مددکار سوال کند و اطلاعات و پیشنهادهای لازم را ارائه دهد. این نوع مشاوره راهی برای قادر ساختن گروه برای شرکت در ارزیابی جمعی مددجویان در موقعیت و نیز در نظر گرفتن چاره کار برای فزونی راه حل مشکلات، توسعه طرح ها و برنامه های عملی است.
ب) تسهیل
تسهیل روندی است که به دیگران توانایی عمل میدهد. تسهیل روند گروهی یکی از اشکال این وظیفه است که مددکاران اجتماعی میتوانند این وظیفه را به روشهای متعدد انجام دهند. آن ها میتوانند رفتارهای سودمند اعضای گروه، الگوهای رفتاری مفید، طرح سوالات مناسب یا ارائه مشاهدات مناسب را حمایت کنند؛ آن ها میتوانند به اعضای گروه، اطلاعاتی در مورد روند گروهی و عملکرد آن بدهند. روش دیگر تسهیل، کمک کردن به اعضای گروه است که در مورد موضوع اصلی بحث کنند، آنچه را که گفته یا تصمیم گرفته شده است، خلاصه بندی کنند و به دیگران اجازه دهند که بدانند این موارد را به خوبی احساس میکنند.
ج) هماهنگی
هماهنگی مستلزم هدایت و کنترل این مسئله است که تمامی اعضای وظایف مربوط به خود را انجام دهند و وظیفه هر یک از اعضای گروه به طریقی انجام گیرد که مکمل اعضای دیگر باشد. بیشتر هماهنگی از طریق ایجاد روابط به وجود میآید. مددکار اجتماعی سعی میکند به موقعیت اعضای دیگر گروه و نیازهای هر یک از افراد توجه کند. مددکار اجتماعی از طریق ارتباط با اعضای گروه، سعی در از بین بردن تفاوتها دارد. مددکاران اجتماعی با داشتن دید وسیع در عملکرد شخصی و اجتماعی، توانایی انجام این کار را دارند (زاهدی اصل، ۱۳۷۳، ۷۰-۷۴).
۱-۵- روش های مطالعه و شناخت در مددکاری اجتماعی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 02:52:00 ب.ظ ]
|