حافظ :
عاشق از قاضی نترسد می بیار بلکه از یرغوی سلطان نیز هم
(۳۶۳-۸)
زلف خاتون ظفر شیفتۀ پرچم تست دیده فتح ابد عاشق جولان تو باد
(۱۰۸-۲)
خان بن خان شهنشاهِ شهنشاه نژاد آنکه می زیبد ، اگر جان جهانش خوانی
(۴۷۲-۲)
یکی چو باده پرستان، صراحی اندر دست یکی چو ساقیِ مستان، بکف گرفته ایاغ
(۲۹۵-۶)
فغان کاین لولیانِ شوخِ شیرین کارِ شهر آشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
(۳-۳)
آشنایی شاعران کرد با زبان ترکی طبیعی به نظر می رسد ، زیرا آنان با کردستان ترکیه در ارتباط بودند و ترکان نیز به کردستان رفت و آمد می کردند ، امّا دیدار محوی از ترکیه در سال ۱۸۸۳ بعد از زیارت خانه خدا در تکمیل این آشنایی تاثیر گذار بودو تقریظ او بر شرح مثنوی والی عابدین نشان تسلّط محوی بر ترکی است . (دیوان،ص۵۳۱)
تورکی کوشتار خانهی عاشقانی دی، وتی: من (برنجی بر یزید) ئیَره (ایکنجی کربلا)
(۲۹-۲)

ترجمه :
یار محل شهادت عاشق خود را دید و گفت :من یزید اولم و اینجا کربلای ثانی است.
ب: ترکیبات
حافظ آن گونه ترکیبات را جالب و جذّاب می آفریند که ” اولاً خواننده به ابتکار شاعر پی نمی برد یعنی تصوّر می کند که همان زبان عادی را می خواند ، ثانیاً ترکیبات نام برده به نظرش ساده جلوه می کند به عبارت دیگر در این نوع ترکیب روش سهل ممتنع به کار برده شده است.[۸۰]” با ابداع و خلق ترکیبات زیبا خواننده را به تحسین وا می دارد . شواهدی از هردو شاعر در ذیل می آید:
ترکیب های وصفی:
حافظ:
به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار ِتوبه شکن می رسد چه چاره کنم
(۳۵۰-۱)
دوش می گفت به مژگانِ درازت بکشم یا رب از خاطرش اندیشۀ بیداد ببر
(۲۵۰-۸)
ترکیب های وصفی حافظ زمینۀ ترسیم صور خیال و آفرینش زبان شعری ویژه را فراهم کرده است.
ترکیب های وصفی معمولاً از اسم و صفت تشکیل می شوند امّا “محوی”برای جاودانگی شعر خویش از صفات ساده و مرکبی که عینی و ملموس اند استفاده کرده است .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

صفات مرکب او از صفات ساده زیباتر و مناسب ترند.
رِیَی خسته خهستهخانه که یاری خوجهسته ثی
جیَی ضاوهزاره “مهحوی”! ئهم ئهسراره دهرنهخهی
(۳۵۷-۳)

ترجمه :
محوی مریض است و دوستِ خجسته پی برای دیدار او آمده‌است ،برای اینکه چشم زخم نخوری ،به کسی نگوکه یار در خانه ماست. (یارِ خجسته پی:موصوف وصفت مرکب)
۲) ترکیب های اضافی :
اضافه تشبیهی : ( مشبّه به + مشبّه )
حافظ:
صبا بگو که چه ها بر سرم در این غم عشق زآتش دل سوزان و دود آه رسید
(۲۴۲-۷)
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
(۱۲۰-۲)
محوی:
وای بر عالم ز خورشید رخش واشد نقاب محشری بر پا شده تا غرب را بنمود شرق
(۵۱۲-۲)
چه شد خیمه زد دود آهم به چرخ شه عشقم و بایدم بارگاه
(۵۲۴-۴)
اضافه استعاری : ( یکی از اجزا یا ملایمات مشبّه به + مشبّه )
حافظ:
کس چو حافظ نگشاداز رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن را بقلم شانه زدند.
(۱۸۴-۷)
ما آبروی فقر وقناعت نمی بریم با پادشه بگوی که روزی مقدّر است
( ۳۹-۹ )
محوی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...