کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



« تا چشمش به آهو افتاد سراسیمه و نفس زنان پیش دوید و گفت:
– چه نشسته ای خانه خراب که هما گل بر سرت گرفت. – دیروز خانه و امروز زندگیت را حراج کردند و همین ساعت یا ساعت دیگر است که جفت هم به شهر دیگر فرار بکنند. بجنب بدبخت که شوهرت از دستت رفت!» (همان: ۸۷۲))
۲-۲-۲-۷-شخصیت درجه ۲: میرزا نبی
نام شناسی: میرزا نبی
تاریخچه زندگی: چهل و چند ساله، اهل هرسین. نانوا بود، آسیاب ملکی خود را نیز می گرداند، رعیتی داشت قاچاق فروشی نیز می کرد. در عرض دو سال ثروت زیادی به دست آورده بود. در طول داستان جای سید میران را می گیرد و رئیس صنف خبازان می شود.
پیوند با دیگر شخصیت ها: شوهر هاجر، برادر رستم، دوست و برادر خوانده و همکار سید میران.
نشانه های ظاهری: لاغر و سبزه رو.
تحول و دگرگونی: میرزا نبی شخصیتی است، ایستا.
میرزا نبی، با توجه به تعریف میرصادقی از شخصیت مقابل « شخصیت مقابل شخصیتی است که در رمان، داستان کوتاه، نمایش نامه و دیگر آثار ادبی در تقابل و مقایسه با شخصیت های اصلی یا شخصیت های مخالف است تاخصوصیت آن ها بهتریا برجسته تر نشان داده شود.ارائه شخصیت مقابل در برابر شخصیت های اثری، کیفیت و ویژگی های همه آن ها را بهتر خلق و ظاهر می کند.» (میرصادقی،۱۳۸۸: ۲۰۴ ) شخصیتی است مقابل سید میران.
خصوصیات اخلاقی شخصیت: فهمیده، حسابگر، محافظه کار، فداکار نسبت به دوستان، فروتن و بی ادعا، آهسته رو، ملایم طبع، بی لاف و گزاف، مجامله کار، ترسو، حریص، اهل عمل نیست. نماز خوان، با ایمان، بدون جرأت و تیزی و برش در کار صنفی، مس مس کار، مدیر و مدبر نیست، به کارهای صنفی تا جایی عمل می کند که نفع خودش اقتضا می کند، به کارها خوب رسیدگی نمی کند، با سواد، خیرخواه دوستش سید میران ، تودار، راز دار.
نویسنده خصوصیات اخلاقی او را هم خود به طور صریح توضیح می دهد و هم از زبان دیگر شخصیت ها به خواننده معرفی می کند میرزا نبی از جمله شخصیت های همه جانبه ای است که توجه بیشتری را به خود جلب می کند، خصلت های فردی او برجسته تر از دیگر شخصیت های فرعی است. در داستان خواننده را با این سئوال رو به رو می سازد که آیا او مردی است عاقل و با ایمان یا مردی است ملایم طبع که صد مرد سرکش در آستین دارد؟ آیا او اهل هوا و هوس است و به هما نظر دارد یا مردی است که اهل عمل نیست و هما را از قبل می شناخته و به او نظری ندارد؟
گفتگو: در گفتگویی که میرزا نبی با آهو و سید میران دارد بسیاری از خصوصیات او آشکار می شود:
او مهربان، دلسوز، فعال و پر تلاش، فهمیده، با هدف است:
«دوست عزیز می خواهد بدت بیاید، می خواهد خوشت، راه و رسم زندگی این نیست که تو پیش گرفته ای. روح بیکارگی و بی قیدی در رگ و ریشه ات نفوذ کرده است و این همان چیزی است که برای مردی در سن تو با این عائله دور و برت نکبت به بار می آورد. عزیزم، این دل سنگینی و خونسردی را کنار بگذار و فکری بکن که فکر باشد. دو روزه عمری که به ما داده اند درست است که به هر وضع و ترتیبی باشد می گذرد اما بیشتر از آن جدّی است که من و تو فهمیده ایم. زندگی آتش است با آن بازی نمی شود کرد. به بچه های خودت ظلم نکن. این ها از تو نان و آب می خواهند. این ها نیستی را نمی فهمند چیست. اگر تو به خودت رحم نکنی کسی به تو رحم نخواهد کرد. جامعه درنده خوتر از آن است که مهربانی های ظاهرش نشان می دهد. (افغانی،۱۳۴۵: ۸۰۹)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

او دلسوز، فداکار، خیرخواه، پیش از ازدواج هما با سید میران او را می شناخته و نظر خوبی نسبت به هما ندارد:
«بله و من هم همین را می گویم دوست عزیز. بی قیدی و خونسردی هم حدی دارد. این تنبلی شریفانه ای که در جسم تو رسوخ کرده است شاید مانند پرده خاک آلودروی میوه جات بتواند روحت را از فساد مانع شود اما روز به روز از محیط و جمع دوستان دورترت می سازد. نتیجه چیست؟ نتیجه اینکه تو از همه زندگی و خوب و بد آن بریده و به یک چیز چسبیده ای، این زن، که هم پدر و مادر، دوست و برادر، و هم فرزند هست و نیست تو شده است. یادت می آید روزی که با هم از جاده چشمه سفید به شهر می آمدیم به تو چه گفتم؟ حالا سلام علیکم دوست عزیز! خیال می کردی من او را ندیده بودم، نمی شناختم؟ خیال می کردی که دیگران نمی خواستند یا بلد نبودند مثل تو کار ثواب بکنند؟ مشهدی، بوی گل را از چه جوئیم از گلاب، او اگر خوب بود بر سر همان خانمان اول خود بود که بود. این حرف ها هرگز به من نیامده است که بگویم او را نگه دار یا طلاق بده، هر کس در زندگی شخصی خود صاحب اختیار است و شاید قسمت این بوده یا خود شما دو نفر مایل باشید مثل دو قلوهای سیامی تا آخر عمر به هم چسبیده باشید، اما دوستی و برادری حکم می کند که نگذارم بیشتر از این اسباب بدبختی خود و خانواده بی گناهت را فراهم کنی.» (همان: ۸۴۴)
صفات و تشبیهات: نویسنده تشبیهی درمورد او به کار نبرده است.
توصیف حالات و احساسات روانی: نویسنده تنها یکبار در صفحه ۸۴۰ به افکار میرزا نبی اشاره دارد.
« گوینده این کلمات با آنکه از پس رفتن کار دوست خود و فروش باغ و زمین او آگاهی داشت با خود اندیشید:

    • یقیناً از روی اطمینانی است که چنین قصدی دارد. کسی از کار دیگران چه آگاه است. شاید پول و پله ای دارد.» (همان:۸۴۰)

کشمکش:تنها کشمکش ذهنی او در برابر سید میران قابل توجه است.
۳-۲-۲-۷-شخصیت درجه ۲: خالوکرم
نام شناسی:خالوکرم
تاریخچه زندگی: کدخدای چغا سفید، نسبتأ ثروتمند.
پیوند با دیگر شخصیتها: پسر عموی هما، براخاص و خانبابا، شوهر طاووس
نشانه های ظاهری: چهار شانه، بلندقد، صورتی گرد و آفتاب خورده، چشم های درشت سالم، پیشانی گره دار، بینی گوشتالو، صدای زمخت و از بیخ گلو داشت، مانند اغلب دهاتیان اصیل بلند بلند حرف می زد، ترکیب چهره او مجموعاً از پرکاری صاحبش حکایت می کرد.
تحول و دگرگونی: ساده و ایستا است
خصوصیات اخلاقی شخصیت: متعصب، خوش صحبت، اهل معاشرت، متین و فروتن، مؤدب، مردم دار، احترام گذار، صاحب رای، با تدبیر، بزرگ منش، سیاستدان، رک، رند و زیرک، گوش بر و حقه باز، مفت خوددان، چاچول باز، منصف.
«خوش صحبت و معاشرت کرده بود. گردن فروافتاده، چشمان پرهیزکار و دست های همیشه رویهم این مرد به خوبی گواه بر این مدعا بود که او باید اصولاً آدم متین و مودّبی بوده باشد. خالو کرم با هر کس طرف صحبت می شد، بچه یا بزرگ، زن یا مرد، با چنان ادب و احترامی گوش فرا می داد یا آغاز سخن می کرد که گوئی در حضور ارباب ده خود می باشد. اگر می گفتند ماست سیاه و قیر سفید است هرگز مخالفتی از خود نشان نمی داد، فقط به اندیشه فرو می رفت که نکند آن ها راست می گویند و او تا آن زمان اشتباه می کرده است اما این ظاهر امر بود و آنچه به نظر بیننده می رسید، خالوکرم در عین حال مرد صاحب رای پخته و با تدبیری بود که فروتنی اش از بزرگ منشی اش چیزی کم نمی کرد.» (همان: ۳۴۸)
گفتگو:
خالو کرم صاحب رای، با تدبیر و سیاستدان است:
«سیاست دولت به طور کلی بر این محور دور می زند که مردم را تا آن جا که می تواند از دور هم بپاشد. با وحدت فکر یا همبستگی های اجتماعی به هر رنگ که می خواهد باشد، سیاسی، مذهبی، صنفی، تعاونی، مخالف است. در قهوه خانه های شهر، من شنیده ام که بازی شاه- وزیری نیز قدغن شده است. آیا این هم روضه خوانی یا کنفرانس خوبی است که در آن بشود به سیاست دولت گوشه زد؟ عاقبت خودکامگی حتی در یک خانواده کوچک همیشه با تشنجات تلخ و شدید همراه بوده است چه رسد به یک مملکت بزرگ و کهنسال. من که یک کدخدای با سابقه هستم خوب قبول دارم که رعیّت تابع ظلم است، با جبر و زور بهتر کار می کند تا به اختیار، به قول معروف، باید همیشه مثل فیل توی سرش کوفت، هرگز نباید به او اجازه ابراز وجودی داد یا اگر حتی در کار خود شق القمر بکند نباید به او بارک الله گفت، اما این در وقتی است که رعیّت صاحب کار خودش نیست، ثمره تلاشش عاید دیگری می گردد. حال آنکه در چار دیوار مرزهای یک مملکت نه چنین وضع کلی می تواند حکمفرما باشد و نه ملت صغیر است که نفع و ضرر خود را نتواند از هم فرق بگذارد.» (افغانی،۱۳۴۵: ۴۷۲)
«تا چشمش کور شود! او نمی داند که فقط حج است که اگر برزن واجب شود می تواند بی اجازه شوهر از خانه بیرون برود. حالا بخورد از لای چربش! جان خودش باید از گرسنگی بمیرد! نمی دانم کی بود می گفت: زنی که بی اجازه شوهر از خانه بیرون برود هر قدمی که بر می دارد یک در جهنّم برویش گشوده می شود. هان مشهدی، خود شما بودید. این موضوع درست است؟» (همان: ۷۴۹)
صفات و تشبیهات:
توصیف حالات و احساسات روانی: نویسنده به حالات و احساسات روانی او اشاره ای نکرده است.
کشمکش: تنهادارای کشمکش ذهنی است.
خالو کرم از شخصیت های واسطه است که در جاهای مختلف داستان ظاهر می شود و خط داستانی شخصیت اصلی را تغییر می دهد.

    1. زمانی که با وساطت او باعث می شود میران طلاق هما را به نفع آبروی خود و هما نبیند و هما باز در خانه میران ماندگار شود.

«من در اصل موضوع حرف ندارم. امّا می دانی مشدی، این تصمیم در میان مردم تقصیر او را بزرگ خواهد کرد. همین حالا داشتم با خود فکر می کردم، به آن رنگ و برچسب دیگری خواهد زد که مسلماً برای آبروی خود شما هم خوب نیست. مردم دهن لغ فوراً خواهند گفت: هان، پس او گناهی کرده بوده که شوهرش از سر تقصیرش در نگذشته است. حال آن که هم شما و هم من می دانیم که هما هر چه باشد هیز نیست. خود شما یکروز خوب حرفی زدی، او نادان است احتیاج به نصیحت دارد. مشهدی، تو اگر خون این زن را به خاطر تقصیر و نافرمانی یا بچگی که کرده است ریخته بودی، من که جای پدر او را دارم کسی نبودم که حرفی بزنم برعکس چاقوی دست تو را می گرفتم و در جیب خود پنهان می کردم. اما این طلاق تو به شکلی است که من نمی توانم او را بردارم و با خود به ده ببرم. شهرت بد، مشهدی، بدتر از خود بدی است، اگر هما گناهی دارد او را بکش اما طلاق نده!» (افغانی،۱۳۴۵: ۷۵۰-۷۵۱)
۲-زمانی که او به سید میران خبر می دهد که قرار است پنج سال باغ موریچی را اجاره دهند، میران برای اطلاع بیشتر به باغ موریچی می رود و کچو، ترازودار او، پول دو روز کارکرد دکان را بر می دارد و فراز می کند و این ضرر جبران ناپذیری را به سید میران وارد می آورد.
« با آمدن خالو کرم به شهر سید به نظرش آمد که از رویا به عمل بپردازد. تصادفاً و از بخت مساعد، آنطور که کدخدا می گفت، باغ موریچی را می خواستند پنجساله به اجاره واگذارند. سید میران خودش شخصاً تحقیق کرد راست بود. تصمیم گرفت برای دیدن باغ سری به موریچی که چیزی دورتر از چغا سفید نبود بزند. خالوکرم مادیانش را برای او جاگذاشت و رفت.» (همان: ۸۰۳)
۳-۲-۷-شخصیت های درجه ۳: کلارا ، بهرام ، بیژن ، مهدی
این شخصیت ها ساده و ایستا هستند و از پویایی و جامعیت کافی بی بهره اند. این شخصیت ها به این علت در رمان حضور دارند که جنبه های پنهان زندگی شخصیت های اصلی را آشکار سازند.
بیژن، خل وضع، قلدر، شرور، کله شق و لغزگو است.همیشه دست گل به آب می دهد.او غرق در دنیای خود است و نسبت به درد و غم و اندوه مادر بی اعتناست .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:58:00 ب.ظ ]




جدول شماره ۲-۲

مراحل

ماهیت

حالت بالقوه و بالفعل

نوع تعلق

صورت طبیعیه

مادی

جسم بالفعل، نبات بالقوه

تعلق صورت به ماده

نفس نباتی

مادی

نبات بالفعل، حیوان بالقوه

وابسته به تشخص وجود

نفس حیوانی

مادی، مثالی

حیوان بالفعل، انسان بالقوه

وابسته به حسب استکمال

نفس انسانی

مادی، مثالی، عقلی

انسان بالفعل، عقل بالقوه

وابسته به حسب استکمال و به تدریج قطع وابستگی

جدول نمایش رابطه نفس و بدن. در این جدول مراحل مختلف نفس و ماهیت آن در هر مرحله و نوع تعلق آن نمایش داده شده است. در ابتدایی‌ترین مرحله نفس مادی است و در مرحله نهایی به تدریج وابستگی‌اش به ماده قطع می‌شود.
کاملاً آشکار است که ملاصدرا منکر وجود نفوس متمایز در انسان است بلکه نفس را در حال حرکت و گذر از مراحل می‌بیند. در این مسیر و در حین پیمودن این مراحل چیزی از خارج از حقیقت نفس به آن اضافه نمی‌شود بلکه نفس در نتیجه تحول ذاتی و استکمال جوهری به مقام و مرتبه‌ای خاص می‌رسد و وجودش از مرتبه‌ای به مرتبه دیگر مبدل می‌شود. بر این اساس نفس در آغاز حیات فقط یک قوه و استعداد بود که با کمک حرکت جوهری و از طریق ماده به فعلیت و وجود خارجی رسید. از این پس پیاپی استعدادهای درونی نفس به ظهور پیوست تا در مرحله کمال هر دوره به دوره‌ای جدید وارد شد؛ چنانکه در مرحله نباتی فقط استعداد نباتی از آن ظهور می‌کرد در حالی که در حال حرکت به سمت و سوی بروز استعدادی فراتر از نبات یعنی استعداد حیوانی و ویژگی‌های آن بود. بعد از این مرحله نیز نفس از حرکت نایستاد تا از استعدادی فراتر در آن به ظهور رسید در این مرحله که کمال استعدادی نفس در مرحله جسمانی است آماده می‌شود تا از ویژگی‌های مادی بی نیاز شده و به فراتر از آن دست پیدا کند. به نظر ملاصدار این مرحله انتهای استعداد مادی و ابتدای استعداد روحانی است و نفس از این مرحله وارد عالم مجردات می‌شود که نام آن عالم عقول است. این مرحله خود به عقل بالقوه و عقل بالفعل تقسیم می‌شود. به این معنا که نفس با ورود به عالم مجردات یکسره و بلافاصله از ماده بی نیاز نمی‌شود، بلکه در این مرحله نیز نیازمند بروز و ظهور استعداد‌های نهفته نفس است. دراین مرحله نفس با رسیدن به مقام عقل بالفعل به طور کامل از ارتباط با بدن بی نیاز و مستغنی می‌شود.
ملاصدرا نظر کسانی که سه نفس متمایز برای انسان در نظر می‌گیرند را باطل می‌داند. همچنین اعتقاد به این که نفس ناطقه از نخستین مرحله تعلق به بدن تا آخرین مراحل بقاء، جوهر واحدی است که در هر حال ثابت و مجرد از ماده بوده و حقیقتی ملکوتی است که به سوی ماده می‌آید از نظر وی نادرست خواهد بود. بر اساس حرکت جوهری، نفس حقیقتی مادی است که به سوی ملکوتی شدن پیش می‌رود نه آنکه از اساس ملکوتی باشد. بر این اساس پیدایش نفس، جسمانی و مادی است اما بقاء و استمرارش روحانی و غیر مادی است. مقامات نفس نیز پی در پی و متفاوتند و در عین تفاوت و تفاضل، متلاحق و به هم پیوسته‌اند. نهایت هر مرتبه‌ای بدایت مرتبه بعدی است و آخرین درجات وجود تعلقی نفس، اولین درجات وجود تجردی نفس می‌باشد. رسیدن نفس به مقام تجرد عقلی به این گونه نیست که وجودی جدید به نام وجود تجردی به وی افاضه شود بلکه به این معنی است که در نتیجه تحول ذاتی و استکمال جوهری، نفس به مقام و مرتبه‌ای می‌رسد که وجود تعلقی نفسانی به وجود تجردی عقلانی مبدل می‌گردد.[۱۹۱]

حدوث جسمانی نفس نحوه پیدایش آن است اما در ادامه چنین باقی نمی‌ماند. بر اساس حرکت جوهری نفس دارای مراتبی است؛ این مراتب تشکیل دهنده حقیقت نفس‌اند. بر اساس حرکت جوهری نفس، نه انکار مجرد بودن آن لازم می‌آید، نه انکار بقای آن بعد از فنای بدن و نه اعتقاد به تناسخ. این اقوال تنها در صورتی قابل استنتاج است که به روحانی بودن پیدایش نفس یا جسمانی بودن آن در تمام مراحل حیات پایبند باشیم.[۱۹۲] ملاصدرا به وسیله حرکت جوهری این محظورات را برطرف نموده است. به نظر او از طرفی پیدایش نفس جسمانی است، و از طرف دیگر حقیقتی سیال و متحرک دارد از این رو اشکالات مذکور را دارا نیست.
به نظر ملاصدرا کسانی که نفس را امری دارای مراتب نمی‌دانند بلکه برای آن حقیقتی غیرمتحرک و غیرسیَال قائلند با اشکالاتی مواجه می‌شوند که یکی از مهمترین آنها اعتقاد به تساوی نفوس انبیاء و اولیاء با نفوس باقی انسان هاست و این که تفاوت آنها صرفاً از طریق عوارض خارجی می‌باشد. ملاصدرا به صراحت این دیدگاه را مردود می‌داند و آن را از نظری نابخردانه عنوان می‌کند.[۱۹۳] ملاصدرا علت اعتقاد به این نظر ناصواب را پذیرش حدوث غیر جسمانی نفس می‌داند زیرا در این صورت نفس حقیقتی مجرد خواهد داشت و در ذات خود دارای پویایی نخواهد بود از این رو مستعد طی نمودن مراحل کمال نخواهد بود تا به مرحله عقل بالفل برسد. این خصیصه تنها در صورتی برای نفس ممکن خواهد بود که نفس دارای حقیقتی پویا باشد. ملاصدرا در نهایت دیدگاه خود را به وضوح چنین بیان می‌کند: سخن حق آن است که نفس انسانی در حدوث و تصرف، جسمانی و در بقا و تعقَل روحانی است پس تصرف آن در اجسام، جسمانی است و در عین حال دریافت عقلی که از خود و از ذات جاعل خود به عمل می‌آورد، روحانی است.[۱۹۴] اشکال دیگری که بر اساس مجرد و روحانی بودن نفس در ابتدای پیدایش مطرح می‌شود این است که تجرد جسم یا تجسم مجرد لازم می‌آید. ملاصدرا نفس را در ابتدای پیدایش، روحانی و مجرد نمی‌داند بلکه آن را مادی می‌داند که به مرور و بر اثر تکامل یافتن به کمال حیات عقلی می‌رسد و در این مرحله بالفعل مجرد می‌شود.[۱۹۵]
۲-۸٫ ارتباط نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
دانستیم که انسان دارای حقیقت مجرد است که از آن به نفس یا روح یاد می‌شود. انسان همچنین دارای بدنی مادی می‌باشد که محسوس و مشهود بوده و غیر قابل شک و تردید از منظر ملاصدرا وعلامه طباطبایی می‌باشد. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چگونه می‌تواند یک امر غیر مادی که از حقیقتی وراء ماده برخوردار است با امری که واقعیت مادی دارد ارتباط داشته باشد؟ و چگونه می‌تواند یک واقعیت مجرد با به کار گیری از ابزارهای مادی باعث انجام افعال و اعمال انسانی شود؟ اگر واقعاً میان نفس و بدن ارتباطی هست این ارتباط، منجر به نوعی ترکیب میان آن دو می‌شود یا خیر؟ اگر چنین است این ترکیب چگونه ترکیبی است؟
۲-۸-۱٫ کیفیت ارتباط نفس و بدن
پیش از این گفته شد که به نظر ملاصدار نفس در ابتدای پیدایش خود وجودی مادی دارد و بر اثر حرکت جوهری تکامل می‌یابد و در نهایت به مرتبه تجرد عقلی می‌رسد. نفس پیش از رسیدن به این مرتبه موجودی جسمانی است. این دیدگاه مبتنی بر چند اصل است: اصالت وجود، تشکیک در وجود و حرکت جوهری که در بررسی مفاهیم به آن پرداختیم. تصور رایج فلسفی در مورد رابطه نفس و بدن بر آن است که میان آنها دوگانگی وجود داشته و نفس صورت و مدبر بدن تلقی می‌شود. ملاصدرا نیز در ابتدا با این نگرش مخالفت نمی‌نماید ولی در مسیر استدلالات به تدریج نظرات خود را مطرح کرده و سخن دیگران را طرد می‌کند.
ملاصدرا شکل‌های مختلف تعلق و رابطه میان اشیاء را به شش دسته تقسیم می‌کند:
وابستگی به حسب ماهیت و مفهوم، مانند وابستگی ماهیت به وجود؛
وابستگی به حسب ذات و حقیقت، به این صورت که ذات و هویت شیئ به ذات و هویت متعلق‌به وابسته باشد، مانند وابستگی ممکن الوجود به واجب الوجود؛
وابستگی به حسب ذات و نوع، مانند وابستگی عرض به موضوع؛
وابستگی به حسب وجود و تشخص به طبیعت و نوع متعلق به، هم در حدوث و هم در بقاء، مانند نیاز صورت به ماده در تشخص؛
وابستگی در وجود و تشخص تنها در مرحله حدوث نه در بقاء، مانند وابستگی نفس به‌ بدن؛
وابستگی به شیئ از جهت استکمال و اکتساب فضیلت، نه در اصل وجود و تشخص، مانند تعلق نفس به بدن بعد از بلوغ صوری یعنی هنگامی که دارای قوه تفکر و عقل عملی بالفعل می‌شود ولی هنوز عقل نظری آن از قوه به فعل تبدیل نشده است.
ملاصدرا از میان اقسام یاد شده تعلق قسم اول را شدیدترین قسم تعلق و قسم اخیر را ضعیف‌ترین نوع می‌داند. او آخرین قسم رابطه یعنی رابطه استکمالی و اکتساب فضیلت را به وابستگی نجَار به ابزار و آلات نجاری تشبیه می‌کند با این تفاوت که وابستگی نفس به آلات بدنی، طبیعی و ذاتی است ولی وابستگی نجار به ابزار، عرضی و خارجی است.[۱۹۶] به نظر ملاصدرا نحوه تعلق نفس به بدن برحسب وجود و تشخّص آن، تنها حدوثی است و نه بقائی. یعنی نفس در اوایل تکون و حدوث خود محتاج مادّه است ولی در بقاء، دیگر چنین احتیاجی مرتفع می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




بدون تردید، سیستم کلان مبارزه با جرم ، که از سوی پلیس اتخاذ می شود، چه در محیط فیزیکی و چه در محیط سایبر یکسان است و پلیس در پیشگیری از وقوع این جرایم سایبری همان جایگاه خود را خواهد داشت. در واقع اقدامات پلیس برای پیشگیری از وقوع این جرایم چیزی جز مبارزه وضعی و سیاست عام این نهاد در مقابله با سایر جرایم نیست، اما آنچه باعث تفاوت در این حوزه می شود، ویژگی های منحصر به فرد جرایم سایبری است که شیوه های اجرایی خاص خود را به منظور تحقق این سیاست عام طلب می کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه نرم افزارهای قدرتمندی در اختیار پلیس وجود دارد که شبیه سیستم های دزدگیرعمل کرده پلیس یا مسئول امنیتی را از هر گونه تهدید قریب الوقوع به منظور انجام عملیات مجرمانه در فضای مجازی مطلع می سازد و امکان پیشگیری از این جرایم را به پلیس خواهد داد. به علاوه این نرم افزارها آن دسته از کاربران مجاز که با عدم رعایت مقررات مربوط به طبقه بندی قصد دسترسی به اطلاعات غیر مجاز را دارند، شناسایی کرده و مشخصات لازم را در اختیار پلیس خواهد گذاشت. بسیاری از سیستم ها اطلاعات مربوط به تلاش های موفق یا ناموفق افراد در ورود به سیستم را ثبت می کنند. یکی دیگر از شیوه های پیشگیری از جرم، که سالهاست به طور معمول توسط نیروی انتظامی به کار گرفته می شود، آموزش همگانی و همچنین شناسایی و ارائه آموزش های خاص به اشخاص و سازمانهایی است که احتمال دارد در معرض جرایم سایبری قرار گیرند. در واقع به کارگیری این شیوه به همان اندازه که در پیشگیری از جرایم ارتکابی در محیط فیزیکی مؤثر است، در فضای مجازی نیز از تأثیر قابل توجهی برخوردار خواهد بود. [۱۹۷]
بند دوم: نقش پلیس در کشف جرایم سایبری
دستیابی به هدف اصلی حقوق کیفری که مبارزه علیه بزهکاری و حفظ نظم و امنیت و آسایش افراد جامعه است، بدون شناسایی و کشف جرم، دستگیری مجرم،صدور حکم و اجرای مجازات ممکن نیست. به موجب بند ۱ ماده ۱۵ قانون آیین دادرسی کیفری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مقام ضابط دادگستری، تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی، در کشف جرم و بازجویی مقدماتی، حفظ آثار و دلایل جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم به موجب قانون اقدام می کند و چرخ های عدالت کیفری را به حرکت در آورده مبارزه عملی با جرم و مجرمان را تحقق می بخشد.
از این دیدگاه پلیس در سیستم کلان مبارزه با جرم، تهدید بالفعل مجرمان، بازدارندگی و ارعاب مجرمان بالقوه و همچنین تسریع در اجرای مجازات، دارای نقش مهم و ارزنده ای خواهد بود که برای ایفای این نقش، باید به کشف جرایم، اعم از سنتی و پیشرفته بپردازد.. در اینجا نیز، علی رغم سیاست های عام و مشترک موجود در کشف تمام جرایم ، به دلیل وجود تفاوت های ماهوی میان محیط فیزیکی و فضای مجازی روش های کشف جرایم سایبری نیز متفاوت خواهد بود، ابزارهای بررسی صحنه جرایم سایبری، عمدتاً نرم افزارهای تحصصی می باشند که بر اساس استانداردهای بین المللی تولید شده از سوی مأموران پلیس مورد استفاده قرار می گیرند.
بدون تردید، در راستای تحقق نقش پلیس در کشف جرایم سایبری استفاده از نیروهای متخصص پلیس در این حوزه و شیوه های تحقیق و بررسی توسط این نیروها، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.[۱۹۸]
نتیجه گیری فصل چهارم:
میل و اشتیاق به استفاده از رایانه و اینترنت و بهره مندی از مزایای آن اگر چه زمینه مشارکت جوامع مختلف در فناوری های پیشرفته را فراهم کرده، اما در عین حال شرایط و بستر مساعدی نیز برای ظهور جرایم سایبری به وجود آورده است.
با توجه به خسارات هنگفت و زیان باری که جرائم سایبر بر جوامع تحمیل می کنند، لازم است تدابیری اساسی درباره آنها اندیشیده شود. با اینکه در حال حاضر بسیاری از کشورها سعی کرده اند با وضع قوانین کیفری جدید یا اصلاح قوانین پیشین خود امکان تعقیب و پیگرد .مجازات مجرمان سایبری را فراهم آورند، اما اجرای این قوانین با مشکلات عدیده ای مواجه بوده و همین امر باعث شده است بحث پیشگیری از جرائم سایبر اهمیت ویژه ای یابد.
همان طور که می دانیم مجازات حبس نه تنها در جامعه ما که در بسیاری جوامع یکی از متداولترین کیفرهاست. همچنین همه ما کم و بیش با هزینه ها و آثار سوء آن آشنایی داریم. در وصف زندان همین بس که آن را دانشگاه مجرمان می دانند و به نظر می رسد آسیبی بالاتر از آن نمی توان بر شمرد. به همین دلیل، در دهه های اخیر با انجام تحقیقات و مطالعات گسترده، ضمانت های اجراهای جایگزینی مطرح شده که مجازات های جایگزین حبس یا مجازات های اجتماعی نامیده می شود. حتی در نحوه اجرای مجازات حبس نیز تحولات شگرفی به وجود آمده که از آن جمله می توان به آزادی مشروط، تعلیق مراقبتی، حبسهای خانگی، حبسهای آخر هفته و… اشاره کرد بدیهی است تمامی این تحولات برای به حداقل رساندن آسیبها و آثار سوء مجازات، در عین حفظ آن است و تاکنون در هیچ کشوری مشاهده نشده مجازات از صفحه قوانین کیفری حذف گردد.
غرض از بیان این مثال اشاره به این نکته است که ماهیت فضای سایبر به گونه ای است که پیشگیری وضعی یکی از تدابیر ناگریزی لازم الاجرا مجسوب می شود. حتی در دنیای فیزیکی نیز این سخن صادق است. زیرا تنها گزینه ای است که می تواند دو ضلع مثلث جرم، یعنی فرصت و ابزار ارتکاب جرم را هدف قرار دهد. بنابراین، باید یک راه حل بینابین اتخاذ شود که به موجب آن ضوابطی که تدوین می گردد، بر اساس قواعد و مقررات حقوقی و همچنین ملاحظات حاکم بر فضای سایبر باشند تا علاوه بر صیانت از امنیت ملی و نظم، سلامت یا اخلاق عمومی، به دیگران موازین حقوق بشر، یعنی آزادی بیان، جریان آزادی اطلاعات و حریم خصوصی نیز خدشه ای وارد نگردد. بی تردید مراجعه به تجارب دیگر کشورها با رعایت شرایط خاص کشورمان چنانچه بر پایه دیدگاه های واقع گرایانه حقوقی- فنی باشد، می تواند نتایج مطلوبی را پدید آورد.
اهمیت موضوع چنان است که سیاست کلی نظام درخصوص شبکه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای از سوی دفتر مقام معظم رهبری طی شماره۱۰۳۳/۱ مورخه۹/۳/۱۳۸۰ ابلاغ شده که در سند مذبور که دارای هفت بند است، بر ایجاد، ساماندهی و تقویت نظام ملی اطلاع‌رسانی رایانه‌ای و اعمال تدابیر نظارتی لازم تأکید شده است. سیاست موصوف پس از طرح و بررسی توسط مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام به محضر مقام معظم رهبری پیشنهاد و با لحاظ نظرات معظم‌له ابلاغ شده و بلافاصله موضوع در دستورکار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگرفته است. مجموعه مقررات پالایش و فیلترینگ مراکز اینترنتی مصوب۱۳۸۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در راستای اعمال و کنترل و نظارت دقیق تر به مراکز اینترنتی و اعطای مجوز به مراکز مذکور در چارچوب ضوابط نظارتی توسط وزارت ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات تحت عنوان «مقررات و ضوابط شبکه‌های اطلاع رسانی رایانه‌ای» به تصویب رسیده که بر چهار نکته اساسی به شرح ذیل تأکید شده است.
الف- حق دسترسی آزاد مردم به اطلاعات و دانش، ب- مسؤولیت مدنی و حقوقی افراد در قبال فعالیت‌های خود، ج- رعایت حقوق اجتماعی و صیانت فرهنگی و فنی کشور در این قلمرو، د- ایجاد حداکثر سهولیت در ارائه خدمات اطلاع‌رسانی و اینترنت به عموم مردم.
اقداماتی که می‌تواند در پیشگیری از وقوع جرایم رایانه‌ای مؤثر باشد:
نقش دادستان برای پیشگیری از وقوع جرایم رایانه‌ای:
باید در نظر داشت که استفاده از بسیاری از اهرم‌های اعمال روش‌های پیشگیرانه در دسترسی، نیست چرا که اساساً این فن‌آوری، یک فن آوری وارداتی است، ما در برابر جریان یک طرفه‌ای قرار داریم که از خیلی جهات دست ما را برای اعمال اراده بسته است، اما در عین حال از روش کنترل و نظارتی فیلترینگ می‌توان به عنوان یک اقدام پدافندی تا موردی بازدارنده استفاده کرد. به نظر می‌رسد کنترل و نظارت از حیث قضایی بر مصادیق پایگاه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای غیر مجاز و فضای سایبری در درجه‌ی نخست متوجه دادسرا است، چرا که دادسرا باید به عنوان نهاد کشف و تعقیب مترصد به انجام اقدام‌های لازم برآید و در برابر جرایم مشهود توسط ضابطان یا گزارش ثالث یا حتی اخذ نظر از کارشناس، مبادرت به انجام روند قضایی مقتضی کند. همچنین در مواردی که جرم دارای جنبه عمومی است از جمله جرایم فضای سایبر که در معرض دید میلیون‌ها انسان قرار دارد و از مختصات و ویژگی‌های جرم عمومی برخوردار است به نیابت از جامعه از حقوق ایشان صیانت و نقش مدعی العمومی خود را در این پرونده ایفا کند. با عنایت به اینکه اساس پیشگیری از وقوع جرم نیز از جمله وظایف مقرر در بند۵ اصل۱۵۶ قانون اساسی است و به طور خاص بر اساس رویه قضایی و اختیارات مفوضه رئیس قوه قضاییه‌، متوجه دادستان کل کشور است. به نظر می‌رسد که دادستان کل کشورکه مدعی‌العموم با صلاحیت کشوری است، مقام ذی صلاح برای ورود به مسئله‌ی سالم کردن فضای سایبر و پیشگیری از بروز جرایم در این فضا است. بر همین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




  • پیوند با دیگر شخصیت ها:

شوهر آهو و هما، پدر کلارا، بهرام، بیژن و مهدی، دایی عیسو، برادر خوانده و دوست میرزا نبی

  • نشانه های ظاهری:

۱- «مرد میانه بالا و سیاه چرده ای دیده می شد که پالتو خاکستری رنگ از جنس برک خراسان به تن داشت. پیشانیش بلند و هموار، ابروهایش پر پشت و چشم هایش گیرنده و نافذ بود. در چهره اندکی لاغر و کشیده اش، با خطوط عمیق و کاملی که داشت، زیرکی نیرومندی خوانده می شد که قبل از آنکه خشک و کاسبکارانه باشد مردانه و مهربان بود. موهای سفید صورت و سرش تا آن جا که از زیر کلاه تازه باب شده شاپو، نمایان بود بر سیاه می چربید. دکمه های پالتوش با بیقیدی لوطی واری باز بود و از زیر آن کت و شلوار قهوه ای راه راه، جلیقه و حتی بند ساعت جیبی اش به چشم می خورد.» (افغانی،۱۳۴۵: ۳)
۲- «دندانهای او مصنوعی اما تبسمش گرم و گرمی بخش و حقیقی بود صمیمیتی که بعد از گذشت پنجاه سال هنوز قوس صعودی خود را طی می کرد. فک ها و چانه اش مردانه، خوش طرح، صاف و در حالت تراشیده از لحاظ یک زن تا اندازه ای هوس انگیز بود. موهای سرش را هر هفته رنگ می گذاشت و زعفرانی می کرد. صورتش را یکروز در میان از ته می زد. می کوشید کمر خود را، که گاه در زیر بار عمر لرزشی می نمود، راست نگه دارد تا حتی الامکان جوان و نیرومند نمود کند.» (همان:۶۲۵)
در رمان نویسنده با صراحت و با یاری گرفتن از شرح و توضیح مستقیم به خواننده می گوید که خصوصیات ظاهری میران چیست. با مقایسه دو توصیف نویسنده در صفحه ۳ و ۶۲۵ می توان به دگرگونی و تحولات وی در طول رمان پی برد. در توصیف اول نویسنده یک شخصیت لوطی نیمه بازاری و جا افتاده را نشان می دهد. در توصیف دوم خواننده شاهد شخصیتی است متجدد که سعی می کند خود را جوان تر از آنچه هست نشان دهد.

  • تحول و دگرگونی:

میران پویا ترین و گسترش یابنده ترین شخصیت رمان است. نویسنده کوچکترین تغییر شخصیتی وی را نشان می دهد . مثال:
میران با تمام وجود عاشق خانواده و خواهان سعادت آن هاست:
«این بچه ها غم و شادی او بودند، مایه زندگی و امید او بودند، غبار خستگی روزانه را از پیشانی اش می زدودند …. از این اندیشه خالی نبود که علاوه بر بچه ها حتی زنش را نیز دوست داشت.» (افغانی،۱۳۴۵:
میران نسبت به خانواده بی اعتناست:
«نه تنها به آهو، به بچه ها نیز چندان التفاتی نداشت. در چشمانش گاهی همه فروغ پدری رخت بر می بست و فرو می مرد و این همان چشمانی بود که از دیدار هما نور می گرفت و به وجد می آمد. » (همان: ۳۵۱)
تغییر و تحول میران از نگاه میرزا نبی و آهو:
«مالت رفت، به قول خودت عزت و آبرو، نماز و روزه، هستی و نیستی ات رفت، دوستانت از دورت پاشیده شدند، خودت را آلوده کردی و حالا با این هر دم خیالها همینت مانده که بچه هایت را آواره شهرها بکنی!» (همان:۸۴۴)
«جادوی این پتیاره، علاقه به زندگی، نظم و نزاکت، وجدان و اراده، حیثیت و همه چیز او را بلعیده است (همان:۸۴۸)

  • خصوصیات اخلاقی شخصیت :

اخلاق میران پیش از حادثه:
شاکر، فهمیده، با ابتکار، بی غرض، دلسوز، فداکار، خوش مشرب، پاک چشم و بی نظر، مومن، خوش قلب با نزاکت، آرام، ملاحظه کار، احترام به دیگران آمیخته به صمیمیت و یکرنگی، احترام به زن با بذله گویی و خوش مشربی، شوخ، نکته سنج، زنده دل، مهربان، ارزش و احترام گذاشتن به زنان مطیع، احترام به زنان با حجب و حیا، بیزار از سبکسری، شلختگی، خنده جلف ، نیک پندار، صفای باطن، نوع دوست، بخشنده، بیزار از شراب نوشی، نیکوکار، با پشتکار و فعال، کم توقع، با جربزه، موقع شناس، تیز، چاچولباز و پشت هم انداز نیست، عاقل، ملایم طبع، سازگار، بی ریا، خراج بود اما بی حساب و کتاب نبود، بی پروا، بزرگوار، با حرمت، متین و سنگین، صفای اخلاق، بلند نظر، بلند طبع، با گذشت، خودخواه نیست، با وفا، رفیق دوست، مهماندوست، فروتن، تودار، مسئولیت پذیر در برابر زن و بچه هایش، عاشق خانواده، خوش خلق نسبت به خانواده، وارسته، درستکار، امانت دار، خوش قول، جوانمرد، ساده دل، یکرو، بلند همت، چشم و دل سیر و بی نیاز، خود رای و در پاره ای موارد لجوج بود، خیرخواه بی توقع، حلال خور، در لحظات معمولی نرم و دمدمی، دهن بین و باری به هر جهت بود در لحظات بحرانی، یکدنده، نازک بین و کج تاب بود. ترقی خواه.
اخلاق میران پس از حادثه:
شراب خوار، خونسرد و بی توجه به زن بزرگ و بچه هایش، بی وفا و پیمان شکن نسبت به زن بزرگش، بی انصاف و بی صفت در برابر زن و بچه، بی غیرت، خودخواه و خودکامه، هوس باز، کج خلق نسبت به خانواده، بی اعتنا به امور تربیتی و اخلاق بچه ها، خشن نسبت به زن بزرگش، انزوا جو و سرخورده، بی قید، بی مسئولیت، عزت و آبرویش از بین رفته است، ترک نماز و روزه کرده است، اهل معاشرت نیست بی علاقه به زندگی و انجام کار خیر، بی نظم و برنامه در زندگی، خراج و بدون حساب و کتاب، بی اراده، بی هدف، بی وجدان، بی علاقه به کار و تلاش، تجدد طلب، ناسپاس، جفاپیشه.
نویسنده بر خصوصیات اخلاقی میران بسیار تأکید دارد و تغییر و تحول شخصیت را از خلال خلق و خوی او به خواننده نشان می دهد زیراشخصیت اخلاقی میران با پیرنگ ،موضوع و درونمایه و دیگر عناصر داستان ارتباطی تنگاتنگ دارد و از سوی دیگر شوهر آهو خانم یک رمان دراماتیک و هدف نویسنده نشان دادن خصلت و طبیعت شخصیت هاست.
نوبسنده برای توصیف خلق و خوی شخصیت از سه شیوه استفاده می کند:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-توصیف و توضیح مستقیم: در این شیوه نویسنده از زبان خود یا از زبان یکی از شخصیت های داستان ، خصوصیات اخلاقی سیدمیران را به خواننده نشان می دهد.
۲-توصیف به یاری گفت و گو: در این شیوه نویسنده با به حرف واداشتن سیدمیران خصوصیات اخلاقی او را به خواننده نشان می دهد.
۳-توصیف به یاری حوادث داستان: در این شیوه نویسنده با نشان دادن اعمال و رفتار سید میرا ن در حوادث داستان، خواننده را با خصوصیات اخلاقی سید میران آشنا می کند.
مثال: از زبان هما:
«در این مرد ذخایر بی پایانی از شخصیت، بزرگواری و جوانمردی حقیقی دیده ام که قادر به بروز احساسات عشقی خود می باشد. او هرگز لبخند مهمان نوازش از گوشه لب و دست گشاده اش از کیسه کوتاه نشده است، پاکدلی، خوشخلقی، وارستگی، بی نیازی، اینهاست آن زیورهای اخلاقی میران، او دارای روح بزرگی است.» (افغانی،۱۳۴۵: ۵۲۷)
از زبان خود میران:
«مرضی است که من به آن مبتلا شده ام. سستی اراده، یک ضعف اخلاقی و گریز از واقعیت زندگی، دیوانگی یا زن پرستی خارج از قاعده و به هر حال وضع من سوخته و زار چنین است که می بینی و هست. مانند آن دائم الخمری که هر چه بیشتر می نوشد عادتش کشنده تر می شود. عشق عوض آنکه سیرابم کند تشنه ام می کند. برای من ریاضتی شده است که جسم و جان و هستی و نیستی ام را می کاهد اما از آن لذّت می برم.» (همان:۶۸۰)
توضیح نویسنده:
«سواد نداشت، موقع شناس و باهوش بود. چاچولباز و پشت هم انداز نبود، برش و پشتکار داشت. زیر و بالا و ته و توی رشته خود را زودتر از آن شناخت که باید بشناسد. با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذیگری و پست نهادی خالی بود کارها را قبضه می کرد. رفتار صمیمانه و بی ریایش با زیر دست و بالا دست و همکار، هر یک به فراخور حال خود، چنان بود که همه را از خود راضی نگه می داشت.» (افغانی،۱۳۴۵: ۶۲)

  • گفت و گو:

در گفتگوهایی که میران با دیگر شخصیت های داستان دارد خصوصیات اخلاقی وی آشکار می شود.
میران نوع دوست و بخشنده است:
«خوب، خوب، امشب یا فردا صبح بیست من دیگر به شما خواهم داد. زغال شما که تمام نشده است، هان؟ این بار که می آیی نان بگیری ظرفی همراه بیاور و بده به سلیمان، تا هر وقت آرد خوب و نرمی از آسیاب آورند دو سه من به شما بدهد، شاید برای رشته یا چیزهای دیگر لازم داشته باشید.» (افغانی،۱۳۴۵ :۳۵)
میران دلسوز، خیرخواه و خوش قلب است:
«باشد ، باشد، من غلام شما هستم. به خدا توکّل می کنیم که کارساز همه بندگان است. هوا ادعائی داشته باشند یقین بدان که جان و شرف شما را از گرو آن ها بیرون خواهم آورد. » (همان:۱۱۴)
میران مسئولیت پذیر، فعال و با پشتکار و اراده است:
«می خواهم به خانه یاور رئیس امور اداری تیپ بروم، یک هفته است قصدش را دارم و فرصت نمی کنم. به علاوه باید سری هم به دکان بزنم، شگرد دوم بار امروز پایین نیامده است، سلیمان را به آسیاب فرستاده ام، نمی دانم بر خواهد گشت یا نه. » (همان:۴۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




رفتار مذهبی یکی از رفتارهای پیچیده انسانی است که کمتر مورد توجه برخی از روانشاسان قرار می گیرد. مذهب آنقدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس. نهایتا اعتقادات مذهبی سبب افزایش عزت نفس شده، در صورتیکه افراد غیر مذهبی نمی توانند چنین تجربه ای را داشته باشند. لذا می بینیم روانشناسان امروزه در جهت کاهش فشارهای روانی و حفظ سلامت روان و درمان بیماریهای روانی، توجه خاص و زیاد به اعتقادات مذهبی نموده، چرا که معتقدند ایمان به خدا، نیرویی خارق العاده است که یک نوع قدرت معنوی به انسان متدین می بخشد و در تحمل سختی های زندگی دنیوی او را کمک می کند. وقف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز در برابر خداوند متعال به انسان نیروی معنوی می بخشد که حسن صفای روحی و آرامش قلبی و امنیت روانی را در او برمی انگیزد. به هیچ چیز فکر نمی کند و این رویگردانی از مشکلات و اشتغالات ذهنی روزمره در اثنای نماز، باعث آرام سازی کامل روان و آسودگی عقل او می شود. لذا خواندن نماز آن هم پنج بار در روز، خود، بهترین برنامه تمرین آرام سازی و فراگیری انسان است. حال اگر به جماعت خوانده شود تأثیر روانی بیشتری دارد زیرا رفت و آمد به مسجد برای ادای نماز جماعت، به انسان فرصت می دهد نسبت به اطرافیان خود (همسایگان، دوستان و غیره) ابراز علاقه کرده و آنها را بهتر بشناسد و همین آشنایی موجب همکاری و تعامل سالم بین او و اجتماع شده و زمینه برقراری دوستی و مودت را فراهم می آورد و انسان را از انزوا و احساس تنهایی بیرون آورده، باعث رشد شخصیت اجتماعی او می گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دعا در بین نماز، وسیله ی مؤثر برای خودسازی و شناخت پروردگار و نیز توبه از گناه و پاکسازی روح است.
از پیامبر اکرم (ص) روایت می کنند:
«دعا اسلحه مؤمن، ستون دین و نور آسمانها و زمین است.»
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم:
«دعا، نافذتر از نوک نیزه است.»
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
« ای مردم! شما چون بیماران، و خداوند چون طبیب است و طبیب مطابق میل بیمار درمان نمی نماید بلکه آنچنان که شایسته است، به او امر و نهی می کند.»
طبیب چو هنگامی که دید، بیماری، دست به دامان دعا و توسل شده است می تواند خرسند باشد، چون آرامشی را که نیایش به ارمغان می آورد کمک شایانی در مداوی وی بشمار می آید.
لذا مذهب، یک لنگر قوی برای بیماران در طول بحران های عاطفی می باشد و می تواند در حفظ و ادامه سلامت روان، بسیار با ارزش و بعنوان کمکی در رهایی از اضطراب باشد و با شرکت در مراسم دینی- مذهبی، روحیه اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.

فصل دوم

نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم

مبحث اول- تعاریف و مفاهیم

انسجام اجتماعی، مشخصه‌ ها، مفهوم، علل و عوامل و آثارى دارد که اگر مورد دقت نظر و توجه واقع شود می‌تواند برکات متعددى براى جامعه اسلامى داشته باشد.

گفتار اول- شاخص اجتماعى بودن

چند نفرى در یک کشتى نشسته‌اند که به سوى مقصدى معلوم و مشخصى در حرکت است. آنان می‌بایست چند ماهى را در کنار هم زیست کنند و به قولى یکدیگر را تحمل کنند. هیچ آشنایى با یکدیگر ندارند و تنها عامل گرد هم آمدن آنان مقصد مشترک و تنها وسیله انحصارى یعنی همین کشتى است. آنان کم‌کم متوجه حضور یکدیگر و خصوصیات و روحیات هم آشنایى بیشتری پیدا می‌کنند و باب گفت‌وگو و آشنایى در میانشان به تدریج قوت می‌گیرد و به دوستی و معاشرت می‌ انجامد. آنان می‌بایست به گونه‌اى رفتار کنند تا کشتى به سلامت به مقصد برسد و در مشکلات و چالش‌هاى پیش رو همراه و همگام و یاور یکدیگر باشند. برای این که کمتر دچار تنش و درگیرى شوند از برخى از خواسته‌هاى و نیازهاى شخصى چشم می‌پوشند و در جست‌وجوى آرامش و یا حفظ آن تا پایان مسیر و رسیدن به مقصد راهکارهایى را شناسایى و به مورد اجرا می‌گذارند. این گونه است که هم سفر را بر خود آسان می‌کنند و هم راه را کوتاه. در این جا تمرکز بر روى فرد یا افراد نیست بلکه معطوف به رفتارهاى شمارى از افراد است که رفتار جمعی بروز می‌دهند. البته در روان‌شناسى اجتماعى این پرسش مطرح است که آیا چیزى به نام گروه و جامعه وجود خارجى دارد یا نه؟
فلوید آلپورت بر این باور است که «پاى شما نمی‌تواند به یک گروه گیر کند» معناى این گفته آن است که گروه‌ها تنها در ذهن افراد وجود دارند.
به نظر وی، گروه‌ها و جوامع چیزى بیش از مجموعه مشترکى از ارزش‌ها، عقاید، اندیشه‌ها و عادت‌هاى افراد نیست که همزمان در ذهن چند نفر حضور دارد. این دیدگاهى است که آیت الله مصباح یزدی آن را برگزیده و در بسیارى از کتب و مقالاتش بر آن تأکید می‌ورزد. وى می‌کوشد آیات قرآنى را موافق این الگو و مدل ارائه شده، تحلیل و تبیین کند.
در مقابل دورکیم (۱۸۹۸) و وارینر (۱۹۵۶) براى گروه‌ها و جامعه هویت مستقلى قایل هستند که باید به آنها به صورت پدیده‌هاى مستقل و یگانه‌اى در محیط نگریست. به نظر ایشان نمی‌توان همه رفتارها اجتماعى را به سطح فردى فروکاست و در این سطح به تبیین آنها پرداخت؛ زیرا جنبه‌ها و وجوه منحصر به فرد و یگانه‌اى در گروه و جامعه مستقل از افراد و اشخاص وجود دارد. علامه طباطبایى (ره) در کتاب المیزان و شهید مرتضى مطهرى (ره) در کتاب جامعه و تاریخ این دیدگاه را مدل و الگوى خوبى براى تفسیر و تبیین بسیارى از آیات قرآن می‌یابند که می‌تواند به آسانى مسایلى چون اجل امت‌ها را توضیح دهد.
احتمالا موافق این هستیم که بسیارى از فعالیت‌هاى زندگى ما متضمن تعامل ما با افراد دیگر است. خانواده، همکاران و مانند آنها همگى شامل تعامل‌هایى میان یک گروه از افراد است. در روان‌شناسى اجتماعى ثابت شده که نفوذ اجتماعى چگونه رفتار فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این خود بیانگر تأثیرات جامعه و گروه بر فرد است که می‌توان از آن به پدیده مستقلى به نام جامعه پى برد. بسیارى از مردم در حضور گروه و جمع احساس ترس و اضطراب می‌کنند که این خود نشانه دیگرى از تأثیر چیزى به نام گروه و جامعه بر فرد است؛ در حالى که همین شخص در برابر تک تک این افراد چنین حالتى ندارد.

گفتار دوم- مشخصه‌هاى گروه و جامعه

جامعه همان گروه بزرگ با هدفى والاتر و برتر است که به شکل ملت- کشور و ملت- دولت سازماندهى می‌شود. این افراد به شکل جامعه و ملت سازماندهى می‌شوند تا فعالیت‌هاى مشخصى را براى رسیدن به اهداف و مقاصد یکسانى در تعاملات روزانه خود نشان دهند. ادراک‌هاى مشترک و پیوندهاى عاطفى و وابستگی‌هاى متقابل و نقش‌هاى اجتماعى آنان را بیش از پیش به یکدیگر وابسته می‌کند و نوعى وحدت و یکپارچگى را در میان آنان تشدید می کند.

گفتار سوم- مفهوم انسجام اجتماعی

در روان‌شناسی اجتماعى از پدیده‌اى به عنوان روح نزدیک بودن و یا عدم آن در یک جامعه و یا گروه سخن می‌گویند که اثر مهمى روى رفتار افراد جامعه به جا می‌گذارد. در گروه‌های اجتماعى می‌توان به آسانى این مسئله را شناسایى و آثار و پیامدهاى وجودى و ملموس آن را ردگیرى کرد. به عنوان نمونه، برخى از مفسران ورزشى از تیم‌هایى نام می‌برند که بهترین مواد (نفرات تیمى و ستارگان به نام فوتبال) را در اختیار دارند، اما نمی‌توانند این مواد را به هم بچسبانند. در چنین مواردی، این احتمال وجود دارد که فقدان نزدیکى یا حتى وجود دشمنى نهان در میان برخى از اعضاى تیم در عملکرد رضایت بخش تیم ورزشى اختلال ایجاد می‌کند. براى توصیف چنین وضعیت و ویژگى در میان یک تیم ورزشی یعنى فقدان نزدیکى میان افراد گروه از اصطلاحات چندى چون فقدان احساس یگانگى و یا اقلیم عاطفى سخن می‌گویند. بیشترین اصطلاحاتى که در این جا از سوى مفسران و روان‌شناسان اجتماعى به کار می‌رود اصطلاح فقدان انسجام در میان اعضاى تیم است.
در تعریف انسجام می‌گویند که ویژگی‌اى است که در آن نیروى اعمال شده بر اعضا و جامعه براى ماندن در گروه بیش از کل نیروهایى است که می‌کوشد آنان را به ترک گروه وادار سازد و انسجام ایشان را از میان بردارد.
به سخن دیگر، گروه‌ها و جوامع‌ایى که در آنها اعضا یکدیگر را دوست دارند و می‌خواهند در حضور یکدیگر باقى بمانند و فعالیت کنند، گروه‌ها و جوامع منسجم هستند. چنان که گروه‌ها و یا جوامع‌ایى که اعضاى آن به یکدیگر جذب نشده‌اند، جوامع از هم پاشیده‌اى هستند که از نظر سطح انسجام در پایین‌ترین حد خود قرار دارند.

گفتار چهارم- آثار انسجام اجتماعی

از آن جایى که اعضا و یا جوامع‌ایى که جذب گروه و یا ائتلاف خاصى می‌شوند، سخت‌تر کار می‌کنند تا به هدف‌هاى ائتلاف برسند، انسجام آنان معمولا با بارورى بیشترى همراه است. به این معنا که اعضاى گروه و یا جوامع‌ایى که به طور کامل از انسجام برخوردارند در مقایسه با اعضا و جوامع‌ایى که داراى انسجام کمترى هستند، امکان بیشترى دارند تا به هدف خود دست یابند؛ زیرا توافق آنان موجب می‌شود تا نوعى ارتباط عاطفى در میان آنان برقرار گردد. به سخن دیگر، در جوامع با انسجام قوى نوعى موافقت پدید می‌آید. یک دلیل براى این موافقت و همدلى این است که همگونى در جوامع و گروه‌هاى منسجم مورد تأکید دایمى قرار می‌گیرد. وقتى شما اعضاى یک گروه را دوست بدارید، ممکن است تمایل بیشترى در سازش با عقاید آنان داشته باشید و این باور را خواهید داشت که هماهنگی، احساس‌هاى خوبى را که در گروه و جوامع منسجم وجود دارد، افزایش می‌دهد.
نتیجه نهایی انسجام، یکپارچگى گروه و جوامع هم هدف است. در این صورت توافق و هماهنگى بیشترى از سوى گروه‌ها و جوامع روى موضوع‌ها و پدیده‌ها رخ می‌دهد و نتیجه آن کارایى بیشتر است به طورى که فرایند زمانى رسیدن به هدف و مقصد کاهش می‌یابد و افراد جامعه با آرامش و امنیت روانى بهترى فعالیت می‌کنند؛ زیرا امید دستیابى به موفقیت در آنان افزایش یافته و فعالیت‌ها از سوى اعضا مفید و سازنده ارزیابى می‌شود. افزایش امید در جوامع و اعضاى گروه یکى از مهم‌ترین عوامل روانى در پیشرفت جوامع و رسیدن به اهداف والاتر است.
افزایش نفوذ از دیگر آثار و کارکردهاى انسجام گروهى یا اجتماعى جوامع است. مفهوم نفوذ آن است که کسى توان تاثیر قرار دادن دیگران را از طریق گفتار و رفتار خود دارا باشد. هنگامی که در عرف از نفوذ اجتماعى سخن به میان می‌آید به این معنا است که او یا با پول خود و یا از طریق دوستى و آشنایى توانایى انجام کارهایى را دارد که از همه کس بر نمی‌آید. هنگامى که در روان‌شناسى اجتماعى از نفوذ اجتماعى شخص و یا گروه سخن گفته می‌شود منظور توان همرنگ کردن افراد با گروه و مهار و کنترل آنان از سوى گروه است. در روابط بین‌الملل، جوامع و ملت‌هایى منسجم نیز از چنین خصوصیتى برخوردارند. هنگامى که ملت‌ها و جوامع منسجم بخواهند کارى را پیش ببرند راحت‌تر و آسان‌تر از ملت‌ها و جوامع غیر منسجم به هدف دست می‌یابند. این گونه است که فشار روانى اعمال شده از سوى ملت‌هاى منسجم بیش از فشارى است که از سوى ملت‌ها و جوامع غیر منسجم و پراکنده اعمال می‌شود. از این رو می‌توان از قدرت نرم جوامع منسجم سخن گفت. قدرتی که با کمترین هزینه بیشترین و بزرگترین بهره را به همراه خواهد داشت.
از این جا با کارکرد دیگرى از انسجام جوامع روبه‌رو می‌شویم. جوامع منسجم همان اندازه که می‌توانند اعمال نفوذ بر دیگر جوامع داشته باشند و آنان را با خود همراه ساخته و اهداف و مقاصد خود را به کرسى بنشانند، می‌توانند در برابر فشارهاى گروه‌ها و جوامع رقیب به آسانى مقابله کرده و از برخورد با آن برآیند و یا دفع کنند. در برخى از موارد این قدرت نرم است که به عنوان بازدارنده عمل کرده و از فعالیت و تلاش‌هاى رقیب می‌کاهد و یا رفع می‌کند به گونه‌اى که از همان آغاز به سراغ اعمال فشار نمی‌روند. .
تلاش‌هاى جوامع رقیب هنگامى موفقیت‌آمیز خواهد بود که جوامع از انسجام کمترى برخوردار باشند. از این رو در بحث از علل و عوامل انسجام و همدلى می‌بایست بر روى علل و عواملى تاکید کرد که بتواند نیروهاى اعمال شده بر اعضا براى ماندن در گروه و ائتلاف را بیش از کل نیروهایى قرار دهد که می‌کوشد تا آنان را به ترک ائتلاف و اتحاد وادار سازد و جلوى انسجام و تقویت آن را بگیرد.
به سخن دیگر افزایش همدلى (الفت و محبت درونى و عاطفی) به جاى همرنگى (اتحاد تحت فشارهاى بیرونی) و یا همنوایى (منفعت مشترک) نفوذ جوامع منسجم را از دو جهت تقویت می‌کند. از یک سو تاثیرگذارى و یا درجه نفوذ آنان را براى اعمال قدرت نرم افزایش می‌دهد و از سوی دیگر با اعمال قدرت‌هاى ضد انسجام بیرونى مقابله می‌کند و از تاثیرگذارى آن کاسته و یا باز می‌دارد.
بنابراین به جای همرنگى که تحت تاثیر فشارهاى بیرونى نوعى از انسجام غیر واقعى و همراهى و تسلیم را فراهم می‌آورد، و یا به جاى همنوایى که همانند اشتراک سرمایه‌داران و همگرایى در جلب و کسب منافع است و پس از رسیدن به منفعت از هم فرو می‌پاشد، همدلى می‌نشیند که به معناى تسلیم واقعى در برابر اهداف گروه و جامعه و یا جوامع منسجم است.
گروه‌ها و جوامع منسجم هرگز تظاهر به متابعت نمی‌کنند که در باطن با دشمن همراهى و همگامى کنند و به منافع و اهداف جوامع خود ضربه زنند. در صورتى که عامل همگرایی، همرنگى یا همنوایى باشد، احتمال تظاهرى متابعت از گروه و جوامع افزایش می‌یابد و در صورت برداشتن عالم (فشار بیرونی) یا رسیدن به هدف کوتاه (نوایى و دارایى مطلوب) از گروه و جامعه جدا و به جرگه مخالفان می‌پیوندد. در جوامع مدرن عامل مهم ائتلاف‌هاى بین‌المللی را می‌توان همرنگى (تحت اعمال قدرت و زور سخت) یا همنوایى (منافع مشترک) دانست. از این رو به سرعت این گونه ائتلافات با کوچکترین تغییر در متغیرات و یا تغییر ماهیت از هم فرو می‌پاشد.
دانسته شد که عوامل چندی،گروه‌ها و جوامع را به هم نزدیک می‌کند. یکى از این عوامل همنوایى است. در جهان امروز از اصلی‌ترین عوامل همگرایی، اتحاد و ائتلاف می‌توان به دو عامل همنوایى و همرنگى اشاره کرد. کشورهاى توسعه یافته، ائتلافات خود را برپایه همنوایی سامان می‌دهند و به این شیوه رقیبان اصلى جهانى خود را از صحنه رقابت‌ها حذف می‌کنند.
در همنوایى عقاید نقش مهمى بازى نمی‌کند. افراد یا جوامع مختلف می‌توانند با عقاید گروه همراه شوند و ممکن است چنین همراهى را از نظر اعتقادات بروز ندهند. بنابراین لزومى نیست تا گروه از عقاید مشترکى پیروى کنند و از نظر بینشى همراه باشند و یا حتى معتقد به درستى عقاید دیگرى باشند؛ زیرا اگر این فرد و یا جامعه در موقعیت دیگرى قرار گیرد چه بسا به صورتى کاملا متفاوت عقیده متضادى را بپذیرد و به آن پای‌بند باشد. از این رو می‌تواند دمکراسى با دیکتاتورى و سرمایه‌دارى با نظام ضد سرمایه‌دارى گرد هم آیند و ائتلافى را شکل بخشند.
همرنگى دومین عامل در ائتلاف و اتحاد گروه‌ها و جوامع مدرن کنونى است؛ به این معنا که افراد و یا جوامع‌اى در برابر قدرت سخت تسلیم فشارها می‌شوند و خود را با آن جوامع همرنگ می‌کنند تا حفظ شوند. در حقیقت جامعه‌اى با جوامع دیگر همرنگ می‌شود که تقاضاى مستقیمی براى پذیرش همراهى و همگامى با آنان را مطرح می‌سازد و فرد و یا جامعه می‌بایست تسلیم این فشار شده و با گروه همراه گردد. این همان همرنگى است که تحت فشارهای بیرونى و قدرت سخت ایجاد می‌شود. کسان یا جوامع‌اى که روى خوش به این درخواست مستقیم نشان ندهند به صورت‌هاى مختلف منزوى و از حقوق و مزایاى مسلم خود محروم گشته و گاه تنبیه و مجازات می‌شوند. شاید اصطلاح محور شرارت براى بیان این موقعیت مصطلع شده باشد که بیرون از به اصطلاح اجماع جهانى قدرت و زور سخت، گروه و یا جامعه‌اى نمی‌خواهد تسلیم این فشار بیرونى شده و همرنگ آنان گردد.
گروه‌هاى فشار برای همرنگى از استقلال راى به شدت ابراز انزجار می‌کنند. چنین رفتارى از سوى گروه فشار ناهمنوایى و یا ضد همنوایى خوانده می‌شود. این پاسخ‌ها به اعمال فشار همانند مخالف با خواسته‌هاى اکثریت و یا اجماع جهانى ارزیابى می‌شود و به عنوان مخالفان از همرایى با جوامع جهانى منزوى می‌گردند؛ زیرا این گونه رفتارها با هنجارهاى آنان مغایر است.
عوامل انسجام و وحدت واقعی، عواملى هستند که ما از آنها به عنوان همدلى یاد می‌کنیم. ریشه‌های همدلى را می‌توان در بینش (عقاید) و نگرش (روش‌هاى ملى و راهکارها و سازوکارهای رسیدن به هدف) و نیز عواطف و احساسات (ابعاد روان‌شناختی) جست‌وجو کرد.
به نظر می‌رسد که همدلى اگر ریشه در بینش نه روش‌ها و عواطف داشته باشد، موثرتر، پایدارتر و واقعی‌تر است؛ زیرا روش‌ها و سازوکارها که از آن به مکانیزم عمل یاد می‌شود می‌تواند دستخوش تغییر گردد؛ چنان که عواطف و احساسات نیز از پایه‌هاى سست و ضعیف‌ترى نسبت به دو عامل پیشین برخوردار می‌باشند و تغییر چنان که از واژه قلب برمی‌آید در آن امری طبیعى است؛ اما بینش‌ها و عقاید که فرایند زمانى طولانى را می‌طلبد تا پدیدار شود، بازتاب و آثار آن نیز به نوبه خود از پایدارى بیشترى برخوردار است و به زودی دگرگون نمی‌شود. از این رو قرآن مسئله ایمان را از عوامل اصلى و بنیادین انسجام میان افراد و گروه‌ها و جوامع انسانى برشمرده است. البته نگرش نیز به جهت فرایند دست کم طولانى در پدیدارى از نوعى ثبات نسبى برخوردار می‌باشد که می‌تواند خود عاملى براى انسجام کم‌رنگتر به شمار آید. عامل تهدید نیز یکى از عوامل انسجام گروه و یا جوامع است. گروه و جوامع به طور طبیعى در برابر تهدیدها منسجم می‌شوند. البته این انسجام به جهت ماهیت عامل، از استحکام و قوام کمترى برخوردار بوده و بسیار شکننده می‌باشد. از این رو ائتلاف گروه‌ها و جوامع بر پایه تهدید مشترک نوعى سست از انسجام شمرده می‌شود. در ضمن واکنش اعضا و جوامع از جهت نوع و چگونگى و نیز شدت و ضعف انسجام بستگى به ماهیت تهدید و میزان و شدت و ضعف آن دارد.

گفتار پنجم- علل انسجام از نظر قرآن

اگر بخواهیم از نظر ارسطویى به این مسئله بنگریم می‌توانیم چهار علت اصلى را در مسئله انسجام بر پایه قرآنى ردگیرى کنیم. به این معنا که می‌توان علت فاعلی، مادی، صورى و غایى را در آیات قرآن شناسایى و تبیین کرد.علت فاعلى انسجام از نظر قرآن کسى جز خداوند نیست؛ زیرا قرآن خداوند را به عنوان منشاء ایجادى انسجام در راس علت‌العلل قرار می‌دهد. در منظومه‌اى که قرآن براى بینش و تفکر انسانى ترسیم و تصویر می‌کند، خداوند محور و مرکز همه فعل و انفعالات است. این به معناى پذیرش جبر نیست، بلکه بیانگر هدایت و ربوبیت خداوند بر همه هستى به طور کلى و جزیى و اعمال قدرت کامل اوست به طورى که چیزى بیرون از ملک و قدرت او قرار نمی‌گیرد و همه در احاطه علمى و عملى او می‌باشند. از این رو در تعبیرات قرآنى و نیز نبوى و ولوى (ولایتی) سخن از بین‌الامرین یعنی فاز سومى غیر از جبر و اختیار است. بنابراین نگرش و رویکرد، خداوند به عنوان منشا و علت فاعلى و اصلى انسجام امت شناسایى و معرفى می‌شود.
اگر مسافران کشتی را هدف واحدى گرد آورده باشد؛ در این جا یعنى انسجام اسلامى بیش از هدف به عنوان علت غایى می‌توان علت مادیى نیز شناسایى کرد و از آن سخن گفت. خداوند به عنوان علت فاعلى و منشاء انسجام اسلامى موجبات اشتراک در عقاید را فراهم می‌آورد و همه را تحت عنوان عقاید توحیدى اسلام سامان‌دهى می‌کند. کسانى که بر کشتى اسلام سوار شده‌اند با فاعلیت خدا این کار را می‌کنند. آنان از همان آغاز به نوعى شناخت از خود و هستی و دیگرانى می‌شوند که با آنان هم سفرند. عقاید مشترک و بینش توحیدى به عنوان علت مادى عمل می‌کند.
علت صورى که می‌توان از آن در انسجام اسلامى سخن گفت علل و عواملى است که در آیات متعدد قرآن بر آن تاکید شده است تا ائتلاف و انسجام اسلامى معنا و مفهوم دیگرى یافته و از قدرت و توان بالاو برترى برخوردار گردد. از جمله این علل صورى می‌توان به معاونت در نیکی‌ها و تقوا یاد کرد که در آیه تعاونوا على البر و التقوى بر آن تاکید شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم