|
|
هستند مشتریان وفادار به آن برند شده و رفتار خریدهای مجدد را نشان می دهند. قصد خرید مجدد معمولاً با تعهد برند شناخته شده است. با این حال یک تفاوت مهم بین آنها وجود دارد. تعهد برند به معنای یک ارتباط شبیه دوستی است که مشتری برای برند ایجاد می کند. اما تکرار خرید بدلیل آنکه آن برند ارزانتر بوده و یا برند دیگری وجود نداشته است رخ میدهد.
تعهدات برند به میزانی که هر کدام از مصرف کنندگان درگیر خریدن یک برند خاص و ویژه شده اند برمی گردد و تعهدات برند به عنوان سود تفسیر می شوند. به عبارت دیگر زمینه فکری مشتری تشکیل شده از تعهدات فزاینده مشتری به یک برند که می تواند یک فروش قابل پیش بینی و جریان سود مشخص و قابل پیش بینی را ایجاد کند. به علاوه زمینه فکری یک مشتری وفادار ارائه کننده یک قیمت پایه و میزان بقای برند در رقابت قیمتی است. (Oliver , 1997) تعهد نسبت به برند نشانگر احساس تعهد از سوی مصرف کننده نسبت به محصول، برند، بازاریابیها یا خروجی های فروش می باشد که تکرار خرید را به دنبال دارد. شخصیت برند دارای تاثیر مثبتی بر تعهد عاطفی نسبت به برند می باشد که در عوض تبلیغات شفاهی مثبت درباره برند را به دنبال دارد. مشتریان متعهد اعمال زیر را به احتمال بیشتری نسبت به سایرین صورت می دهند۱) توصیه های مثبتی را برای افراد در گروه های مرجع فراهم می آورند. ۲) انگیزه بیشتری برای پردازش اطلاعات جدید درباره شرکت و برند دارند، ۳) مقاومت بیشتری را در مقابل اطلاعات مخالف و مغایر با نظریات خود نشان می دهند. (Kim & et al, 2010) تعهد به برند با مصرف کنندگانی آغاز می شود که سطح پایینی از تعهد را دارند. این مصرف کنندگان برندی را بر مبنای قیمت آن، انتخاب و میخرند. در مرحله دوم خریداران همیشگی قرار دارند، یعنی کسانی که یک برند مخصوص را ترجیح می دهند اما با فعالیتهای پیشبرد فروش رقبا به سمت آنها سوق مییابند. در مرحله بعد خریدارانی قرار دارند که خود را متعهد به برند می دانند. بین ترجیح برند و تعهد برند تفاوت مهمی وجود دارد. وقتی مصرف کننده یک برند، کالای مورد نیاز را از سایر نام و نشانهای تجاری که حتی کالای برتری ارائه می کنند خریداری نمیکند، گفته می شود به برند تعهد دارد. امروزه، توجه فزاینده به تعهد برند به یک عامل محرک در موفقیت صنایع مختلف تبدیل شده است.
۲-۱۱-۲ تعهد مستمر و تعهد عاطفی
تعهد به حدی اشاره می کند که در آن، مشتریان به صورت عاطفی خود را متعهد به یک سازمان، برند یا محصول دانسته که از طریق تمایل مستمر برای عضویت در سازمان یا استفاده از آن محصول ظاهر می شود (Ogba & Tan, 2009) پژوهشگران دو نوع متفاوت از تعهد را شناسایی کرده اند: تعهد عاطفی و تعهد مستمر (محاسبه فایده و هزینه) تعهد عاطفی بیانگر حدی است که در آن مشتریان دوست دارند که رابطه خود را با عرضه کننده حفظ کنند. در واقع تعهد عاطفی به نوعی به حالت عاطفی ذهن فرد برمی گردد که به نوعی احساس پیوستگی عاطفی با سازمان مورد نظر دارد. تعهد مستمراشاره به وضعیتی دارد که در آن، طرفین نمی تواند به راحتی برای طرف مقابل خود جایگزینی پیداکرده و منابع مورد نظر را به آسانی به دست بیاورد. در حقیقت این نوع تعهد به نوعی محاسبه میان مزایا و هزینه ها است (Ruyter, Moorman, & Lemmink, 2001) در حوزه بازاریابی رابطهای، بخشی از ارتباطات بر اساس تعهد متقابل طرفین ساخته می شود (Morgan & Hunt, 1994) همانطور که گفته شد تعهد یکی از عناصر اصلی روابط موفقیت آمیز میان طرفین است که منجر به وفاداری در هریک از طرفین می شود. (Gounaris, 2005) تعهد مستمر به آگاهی از بهای ترک سازمان (برند) بر میگردد. این بدان معناست که فرد نسبت به سازمان (برند) تعهد دارد به علت اینکه درک مینماید بهای زیادی بابت از دست دادن سازمان (برند) بایستی پرداخت کند از جمله بهای مالی و بهای اجتماعی متحمل میشوند. او این رابطه را ادامه خواهد داد زیرا مجبور است (یزدان دوست, ۱۳۹۱) تعهد مستمر ریشه در هزینه های تغییر برند یا شرکت، مقررات و یا تنظیمات قراردادی و کمبود جایگزینها دارد. ممکن است یک گروه به شرطی به یک رابطه متعهد بماند که مواجه با هزینه های تغییر باشد یا مزایایی که از رابطه کسب می کند به سادگی از طرف دیگر طرفهای بالقوه مبادله قابل جایگزینی نباشد. تعهد مستمر یک حالت روانی است که توسط کمبود گزینه های درک شده یا هزینه های درک شده تغییر طرف رابطه (برند یا شرکت) بوجود می آید، هنگامیکه یک رابطۀ بازاریابی مبتنی بر تعهد مستمر ایجاد شد، مشتریان به طرف رابطه خود وفادار میمانند زیرا آنها احساس می کنند که به طرف وابسته و محدود هستند. (Fullerton, 2005) تعهد نسبت به یک سازمان به صورت یک سازه چند بعدی نشان داده شده است. یکی از ابعاد اصلی آن، تعهد عاطفی است که از دلبستگی عاطفی مثبت با میزانی که یک فرد از لحاظ روان شناختی با سازمان ارتباط برقرار می کند، مشخص می شود. شواهد تجربی در بازاریابی نشان داده است که تعهد عاطفی مشتریان، قوی ترین ادراکی است که استحکام رابطه را نشان می دهد. (Verhoef, 2003)تعهد عاطفی پیوندی است که فرد با سازمان (برند) احساس می کند، با سازمان (برند) احراز هویت می کند و از عضویت درآن لذت میبرد. تحقیقات نشان میدهد که به غیر از ویژگیهای شخصی ، تجربیات مرتبط نیز بر تمایل به ادامه ارتباط اثر گذار است. (Bergman, 2006) تعهد عاطفی ارتباط عاطفی با برند است که نشان دهندۀ حس قوی هویت شخصی میباشد. تعهد عاطفی برند بر مبنای هویت و ارزشهای مشترک با برند شکل گرفته است. (Pring, 2007)
۲-۱۲ پیشینۀ تحقیق
مفهوم وفاداری برای اولین بار در دهه ۱۹۴۰ مطرح گردید و تا به امروز محققان سعی در بررسی ابعاد مختلف داشته اند، اما آنچه مشاهده میگردد اغلب این تحقیقات به بررسی تنها چند متغیر اثر گذار بر وفاداری پرداخته و ارتباط میان تمامی این عوامل و اثراتشان به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. لادن و بیتا و بطور مشابه الیور در مطالعاتش به بررسی ارتباط بین رضایت مشتری و وفاداری برند پرداختند و به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط مثبت بین این دو متغیر وجود دارد. بر این اساس، رضایت وسیلهای برای تکرار خرید مشتری بوده و بیان کنندۀ تجربۀ مثبت درباره برند و خدماتی است که به دیگران میدهد. اگر مشتری ناراضی باشد، امکان تغییر برند و شکایت دربارۀ محصول و شرکت در بالاست. (Loudon & Della Bitta, 1993 & Oliver, 2003) سیمسک نیز در تلاش برای تعیین عوامل اثر گذار بر وفاداری برند بود. او ارتباط بین وفاداری برند، اعتماد، رضایت مشتری، ارزش درک شده محصول، کیفیت درک شده، انتظارات مشتری و تصویر برند را مورد بررسی قرار داد و پی برد که: رضایت مشتری، اعتماد و کیفیت درک شده محصول بر روی وفاداری اثر گذارند، و همچنین اعتماد و ارزش درک شده بر رضایت مشتری اثر داشته و تصویر برند، کیفیت درک شده و انتظارات از محصول بر ارزش درک شده اثر خواهد گذاشت و همچنین تصویر برند و کیفیت درک شده بر اعتماد تأثر گذار است. (simsek, 2007) تحقیق دیگری با هدف ارزیابی اثر واسطهای رضایت مشتری بر ارتباط بین ارزش ویژه برند و وفاداری برند صورت گرفت. رضایت مصرف کننده تا حدی واسطه میان اثرات رفتار کارکنان، خودپندارۀ ایده آل و شناخت برند بر وفاداری برند، و بطور کامل واسطۀ میان کیفیت فیزیکی و تناسب با سبک زندگی بر وفاداری برند بوده است. (Nam, Ekinci, & Whyatt, 2011) در بررسی دیگری که دکتر صدقیانی در رابطه با تأثیر ارزش ویژۀ برند از دیدگاه مصرف کننده بر رضایت و وفاداری به برند در صنعت هتلداری داشتند این نتیجه حاصل شده که هر شش بعد در نظر گرفته شده برای ارزش ویژۀ برند (کیفیت فیزیکی، رفتار کارکنان، آگاهی از برند، خودپندارۀ ایده آل، تناسب با سبک زندگی و هویت برند) از دیدگاه مصرف کننده بر رضایت و وفاداری به برند تأثیر مثبت و معنادار دارد و از طرفی نیز رضایت رابطۀ بین ارزش ویژۀ برند و وفاداری به برند را تحت تأثیر قرار میدهد و همچنین نشان داده شد که از بین ابعاد ارزش ویژۀ برند، تناسب با سبک زندگی دارای بزرگترین مقدار ضریب مسیر است و تأثیر آن نسبت به سایر متغیرها بر رضایت و وفاداری به برند هتل بیشتر است. (دهدشتی شاهرخ، صالحی صدقیانی و هرندی. ۱۳۹۱) گکتی و زنگین[۱۰۰] ۲۰۱۳ در مقالهای به ارتباط بین اعتماد برند، احساس برند و وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری پرداختند و دریافتند که ارتباط مثبتی میان اعتماد به برند و احساس برند وجود دارد، همچنین اعتماد به برند ارتباط مثبت با وفاداری نگرشی و رفتاری داشته، اما احساس برند هیچ تأثیر قابل توجهی بر وفاداری رفتاری ندارد. (Geçti & Zengin, 2013) شکل ۲-۱۰ مدل مفهومی تحقیق، منبع: Geçti & Zengin, 2013 بیانچی [۱۰۱]و همکاران ۲۰۱۳ در مقالهای به بررسی زمینه های ایجاد وفاداری در صنعت مشروبات شیلی پرداختند. یافته ها نشان داد که تجربه ارتباط مثبتی با اعتماد به برند و رضایت از برند دارد، بعلاوه رضایت مصرف کننده به عنوان قویترین عامل پیش برندۀ وفاداری شناخته شده است. (Bianchi & Drennan, 2013) شکل ۲-۱۱ مدل مفهومی تحقیق، منبع: Bianchi & Drennan, 2013 زهیر[۱۰۲] و همکاران ۲۰۱۱در مطالعه ای، رابطۀ متغیرهای ارتباطات برند، کیفیت خدمات و اعتماد به برند را با وفاداری به برند مورد بررسی قرار دادند. این تحقیق ارتباط بین ارتباطات برند و کیفیت خدمات را در یک زمینۀ ارتباطی با تأکید بر فهم نقش پیوندی اعتماد به برند و وفاداری تشریح و بیان می کند. آنها نتیجه میگیرند که ادراکات برند و کیفیت محصول / خدمت می تواند به عنوان مقدمات اعتماد که آن هم بر وفاداری اثر می گذارد، دیده شود. به عبارتی ارتباطات برند و کیفیت خدمات تأثیر قوی و مثبتی بر اعتماد به برند دارند و اعتماد به برند، آثار میانجی کاملی بین ارتباطات برند و وفاداری برند دارد. (Zehir, Sahin, Kitapci, & et al, 2011) Zehir, Sahin, Kitapci, & et al, 2011 شکل ۲-۱۲ مدل مفهومی تحقیق، منبع: ساهین[۱۰۳] و همکاران در مقالهای با عنوان “تجربیات برند، اعتماد و رضایت در ساختن وفاداری به برند” به بررسی ارتباط متغیرهای تجربیات برند، رضایت و اعتماد با وفاداری می پردازد. این محققان بیان می کنند که تجربۀ برند بر رضایت، اعتماد و وفاداری تأثیر می گذارد. در این تحقیق آنها آثار تجربیات برند در ایجاد برند پایا و ارتباط مشتری با اعتماد به برند، رضایت و وفاداری را پیشنهاد می کنند. به عنوان نتیجۀ مطالعه، تجربیات نام تجاری، رضایت و اعتماد دارای رابطۀ معنی دار مثبتی با وفاداری برند است. (Sahin, Zehir, & Kitapc, 2011) Sahin, Zehir, & Kitapc, 2011 شکل ۲-۱۳ مدل مفهومی تحقیق، منبع: مطالعۀ “اهمیت ارزش ویژۀ برند بر وفاداری مشتری” در سال ۲۰۰۴ توسط تیلور و همکاران انجام شد که هدف آن سنجش همزمان تأثیر نسبی رضایتمندی، ارزش، مقاومت در برابر تغییر، ترجیح، اعتماد و ارزش ویژۀ برند بر وفاداری برند است. نتایج تحقیق تیلور نشان میدهد که از میان عوامل گفته شده، اعتماد و ارزش ویژۀ برند بیشترین عوامل تأثیرگذار بر هر دو نوع وفاداری هستند. بنابراین بازاریابها باید استراتژی های بازاریابی را فراتر از رضایت در ارتباطات به سمت استراتژی های مبتنی بر این دو عامل سوق دهند. (Taylor, Celuch, & Goodwin, 2004) Taylor, Celuch, & Goodwin, 2004 شکل ۲-۱۴ مدل مفهومی تحقیق، منبع: دهدشتی شاهرخ و همکاران ۱۳۹۱در مقالهای به بررسی دیدگاه هویت اجتماعی برند و تأثیر آن در توسعه وفاداری به برند داشتند. یافته های تحقیق حاکی از اثر مثبت هویت برند بر وفاداری به برند و رابطۀ مستقیم این دو بود. برند با هویت قوی منشاء شکل گیری روابط بلند مدت میان مشتری و شرکت گشته و وفاداری را در پی خواهد داشت. (دهدشتی شاهرخ, جعفرزاده کناری و بخشی زاده, ۱۳۹۱) شکل ۲-۱۵ مدل مفهومی تحقیق، منبع: دهدشتی شاهرخ, جعفرزاده کناری و بخشی زاده, ۱۳۹۱ عزیزی و همکاران ۱۳۹۱ ارتباط بین ارزش ویژه برند با همخوانی شخصی برند و مشتری را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد همخوانی شخصیت برند و مشتری بر اعتماد به برند و حس تعلق به برند اثر معنا دار دارد، همچنین حس تعلق به برند بر وفاداری به برند اثر داشته و در نهایت وفاداری به برند بر ارزش ویژۀ برند اثر معنا دار دارد. از طرفی همخوانی شخصیت برند و مشتری رابطۀ معنا داری با وفاداری مشتری به برند ندارد و حس تعلق نیز به طور مستقیم ارتباط معنا داری با ارزش ویژۀ برند ندارد. (عزیزی, جمالی کاپک و رضایی, ۱۳۹۱) شکل ۲-۱۶ مدل مفهومی تحقیق، منبع: عزیزی, جمالی کاپک و رضایی, ۱۳۹۱ صفائیان ۱۳۹۱ در پژوهشی تأثیر بازاریابی رابطه مند بر وفاداری به برند مشتریان بانک مورد بررسی قرار داد.. در پایان دریافت که متغیرهای اعتماد، تعهد و ارتباط که بنیانهای بازاریابی رابطهمند هستند عوامل مهمی در روابط بین سازمان و مشتریان و نهایتاً ایجاد وفاداری بر مشتریان میباشند. از دیگر یافتههای این پژوهش این است که بازاریابی رابطه مند تأثیر معناداری بر رضایت کلی مشتریان دارد ولی رضایت مشتری رابطۀ بین بازاریابی رابطه مند و وفاداری مشتریان را تعدیل نمیکند. (صفائیان, ۱۳۹۱) شکل ۲-۱۷ مدل مفهومی تحقیق، منبع: Wan Omar & Modd Ali, 2010 بخشی زاده ۱۳۹۰ در پژهشی ارتباط بین ارزش ویژۀ برند و قصد خرید مجدد بیمهگذاران عمر را مورد توجه قرار داد و پی برد که همبستگی مثبت و متوسطی بین متغیرها موجود است به شکلی که هرگونه افزایش یا کاهش در ارزش ویژۀ برند و ابعاد آن به جز بعد آگاهی از برند باعث افزایش یا کاهش در ارزش ادراک شده و قصد خرید مجدد میگردد و برعکس (بخشی زاده, ۱۳۹۰) Kim, Sun, & Kim, 2008 شکل ۲-۱۸ مدل مفهومی تحقیق، منبع: همانطور که مشاهده گردید و در ادامه در جدول ۸-۲ و ۲-۹ اشاره خواهد شد، تحقیقات مشابه تأثیر عوامل محدودی بر وفاداری و قصد خرید مجدد را مورد بررسی قرار دادهاند اما در این پژوهش با برطرف کردن نقاط ضعف کارهای گذشته از جمله فقدان نگاهی جامع به موضوع مورد بررسی، ابعاد گستردهتری از عوامل مؤثر بر وفاداری (ارزش درک شده، ارزش ویژۀ درک شده، کیفیت درک شده، اعتماد به برند، رضایت از برند، تعهد عاطفی و تعهد مستمر) را شناسایی و انتخاب کرده و به بررسی یکپارچۀ آنان میپردازیم. شایان ذکر است در میان عوامل مذکور، رضایت از برند، اعتماد به برند و تعهد، تقریبا فصل مشترک میان تحقیقات انجام شده است اما ارزش درک شده، ارزش ویژۀ درک شده و کیفیت درک شده بیانگر نگاه ویژهای است که این پژوهش به مقولۀ ادراک مشتری و تأثیر آن بر وفادای و قصد خرید مجدد دارد. جدول ۲-۸ خلاصه برخی پژوهشهای داخلی صورت گرفته در مورد وفاداری
ردیف
پژوهشگر
سال
نتایج اصلی پژوهش
۱
معصومی
۱۳۸۷
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:56:00 ب.ظ ]
|
|
۱-۲ بیان مسأله هر چقدر که سیستم حساستر باشد و در معرض مشکلات بیشتری قرار گیرد، مدیریت وقایع و رخدادها واجبتر میگردد. تحمل خطا یک نگرانی عمده برای تضمین در دسترس بودن و قابلیت اطمینان خدمات حیاتی و همچنین کارکرد درست سیستمهای نرمافزاری و سخت افزاری است. به منظور به حداقل رساندن تأثیر خرابی بر روی سیستم و کارکرد صحیح و موفق سیستم، خرابی باید پیش بینی شده و فعالانه مدیریت و کنترل گردد. روشهای تحمل خطا در واقع برای پیش بینی این خرابیها و انجام یک اقدام مناسب قبل از خرابی میباشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سهتایی فناوریهای روز شامل محاسبات پوشیدنی، محاسبات موبایل و محاسبات ابری پایه بسیاری از کاربردها و فناوریهای روز است. از جمله این فنآوریها محاسبات فراگیر مراقبتهای پزشکی است. علاوه بر محدودیتها و خطرهای موجود در ذات فنآوریهای موبایل و پوشیدنی، کاربردهای سلامت نیز نیازمند توجه بسیار خاص است که بدون خطا بودن سیستم یکی از ضروریات آنها است. لذا میبایست تحمل خطا در این سیستمها، مورد مطالعه قرار داد. این درحالیست که تاکنون از این جنبه به موضوع نگاه نشده بود که سه فناوری ذکر شده به شرط در نظر گرفتن تحمل خطا، به کمک یکدیگر ایفای نقش کنند. ۱-۳ اهمیت و ضرورت تحقیق پدیده های طبیعی و غیر طبیعی روزمره بشر امروزی با تکنولوژی همراه شده است. از میان این تکنولوژیها تلفنهای هوشمند و همراه به علاوه کامپیوترهای پوشیدنی نقش بسیار مهمی را در زندگی بشر بازی می کنند. رایانههای پوشیدنی در حوزههای زیادیاز قبیل:ورزش، مدل کردن رفتار، سامانههای نظارت بر سلامت و فناوری اطلاعات کاربرد دارند. سازمانهای دولتی، نظامی و بخش بهداشت و درمان هماکنون به طور روزمره از این رایانههای پوشیدنی استفاده میکنند. از این رایانه هااکثراً برای طب از راه دور و کنترل بیماران نیز استفاده می شود، به بیان دیگر از مهمترین کاربردهای کامپیوترهای پوشیدنی استفاده از آنها در حوزه سلامت است. به علاوه شاهد افزایش تمایل استفاده از وسایل قابل حمل سبک برای دسترسی به خدمات از طریق اینترنت بجای کامپیوترهای شخصی هستیم. کامپیوترهای پوشیدنی و همراه با محدودیتهای زیادی از جمله محدودیتهای محاسباتی و سایر منابع روبرو هستد. از آنجاییکه چنین وسایلی، امکانات پردازشی قوی ندارند (به عبارتی علاقه ای به داشتنِ چنین امکاناتی ندارند)، پس چه کسی قدرت پردازشی را تامین خواهد کرد؟ پاسخ به این سوال در رایانش ابر نهفته است. امروزه دنیای کامپیوترها در حال حرکت به سمت ذخیره کردن و پردازش اطلاعات به صورت آنلاین است. Cloud Computing که در زبان فارسی تحت عناوین «محاسبات ابری»، «رایانش ابری»، «پردازش ابری» و «کامپیوتر ابری» شهرت یافته است، به معنی به کارگیری قابلیت های کامپیوتری بر مبنای اینترنت است. در واقع قابلیت های کامپیوتری به صورت یک سرویس اینترنتی به کاربر عرضه می شود. ایده اصلی رایانش ابری را میتوان چنین بیان نمود: ارائه خدمات نرمافزاری و سخت افزاری از طریق اینترنت، به کاربران و سازمانها در تمام سطوح. نرمافزار، قدرت پردازشی، ظرفیت ذخیره سازی داده و پایگاه داده، از جمله خدماتی هستند که در سیستم ابری از طریق شرکتهای فراهم کننده منابع زیرساخت مثل آمازون در اختیار کاربران قرار میگیرد. در رایانش ابری کاربران در اِزای میزان استفاده و خدماتی که دریافت می کنند هزینه پرداخت مینمایند یعنی سیستم (a pay-per-use) در این فناوری استفاده میگردد. استفاده از رایانش ابری مزایای زیادی را به همراه دارد، مزایایی از قبیل: عدم نیاز کاربران به کامپیوترهای قدرتمند و گران قیمت، کارایی بهینه و سریع کامپیوترهای شخصی کاربران، صرفهجویی در هزینه خرید و آپدیت برنامه ها و نرمافزارهای گران قیمت، ظرفیت نامحدود حافظه در اختیار کاربران، محافظت از تمام داده ها و اطلاعات کاربران(قابلیت اعتماد)، امکان دسترسی سهل و آسان به داده ها و اطلاعات شخصی توسط کاربران در هر لحظه و مکان، قابلیت مستقل از سخت افزار، دسترسی و کار همزمان چندین کاربر بر روی اسناد و پروژه ها(اشتراک آسان) و لذا گزینهای بسیار مناسب برای استفاده در محاسبات همراه و پوشیدنی است. در حقیقت وقتی که تحرک کاربر و محاسبات دستگاههای متحرک را بخواهیم پشتیبانی کنیم گزینه محاسبات ابری موبایل مطرح می شود. قابلیت حرکت یکی از ویژهگیهای محیط محاسباتی است که باعث می شود کاربر به فعالیتش و استفاده از ابر در حین حرکت ادامه دهد. با تمام این اوصاف، محاسبات ابری، محاسبات موبایل و کامپیوترهای پوشیدنی شامل مشکلاتی از قبیل: امنیت، تحملپذیری در برابر خطا، حریم خصوصی افراد و یکپارچگی داده ها هستند، که نیاز به بررسی دارند. هنگامی که از کامپیوترهای پوشیدنی در حوزه سلامت استفاده می شود، نیاز به تحملخطا بیش از پیش حائز اهمیت است. اگر سیستمهای حوزه سلامت در برابر خطا تحملپذیر نباشند ممکن است مشکلات جبران ناپذیری را برای بیمار به همراه داشته باشند تا حدی که منجر به مرگ بیمار شوند. قابلیت اطمینان در سیستمهایی با کاربردهای حساس، یک نیاز حیاتی بوده و این نوع سیستمهاباید طوری طراحی شوند تا بتوانند با وجود خرابی به وظیفۀ خود به طور مناسب ادامه دهند. لذا با توجه به اهمیت موضوع، به یک چارچوب تحملخطا برای محاسبات پوشیدنی در حوزه سلامت، نیاز است که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار میگیرد. ۱-۴ اهداف تحقیق محاسبات سیار و محاسبات پوشیدنی به دلیل طبیعتشان دارای توان بالای پردازشی نیستند. از طرفی انجام کارهای محاسباتی بدون داشتن سختافزار قدرتمند و نرمافزار گران قیمت، یک نیاز است که توسط رایانش ابری برطرف می شود. لذا رایانش ابری به منظور رفع محدودیتهای محاسبات سیار و محاسبات فراگیر می تواند بهترین گزینه باشند. بنابراین ارائه یک معماری برای همکاری سه تکنولوژی محاسبات ابری، محاسبات سیار و محاسبات پوشیدنی، اولین هدف این تحقیق میباشد. شبکه های حسگر بیسیم درحال استفاده شدن در محاسبات فراگیر از قبیل: حوزه سلامت، نظارت محیطی، مدیریت ساختمان، نظارت سازمانها و دستگاه های بزرگ هستند. اما اغلب به دلیل عوامل طبیعی و غیرطبیعی مانند زیاد گرم شدن، رسوب شیمیایی سطح سنسور، توان کم باتری و غیره دقت قرائتهای سنسورهای الکترونیکی کاهش مییابد و یا حتی عملکرد سیستم مختل می شود. دیگر هدف این تحقیق بررسی خطاهای پایدار و ناپایدار در شبکه های پوشیدنی میباشد. تشخیص و مکان یابی خطا یکی از کلیدیترین اقدامات ابتدایی در برخورد با خطا میباشد. تا زمانیکه یک خطا تشخیص داده نشود نمی توان آنرا برطرف کرد به علاوه نمی توان اقدامات جبرانی را در سیستم به منظور کاهش اثر خطا انجام داد. به بیانی بعد از تشخیص و مکان یابی خطا میتوان به صورتی کارا آنرا مدیریت کرد. لذا تکنیکهای تشخیص و مکان یابی خطا در شبکه های پوشیدنی و مدیریتشان به عنوان یک هدف کلیدی، مورد بررسی قرار میگیرند. همواره امکان ظهور خطا و خرابی در سیستمهای مختلف وجود دارد. سیستمی موفق است که بتواند با وجود خطاها و خرابیها بیشترین سرویسها را ارائه دهد. به عبارتی در کاربردهای حیاتی از جمله کاربردهای حوزه سلامت، تحملپذیر بودن سیستم ضروری است. همواره سیستمهای مختلف روشهای متفاوتی از تحمل خطا را مورد استفاده قرار می دهند. بررسی روشهای مختلف تحمل خطا در محاسبات پوشیدنی و فراگیر، از دیگر اهداف این تحقیق میباشد. در زمینه تحمل خطا الگوریتمها و راهکارهای مختلفی ارائه شده است. پژوهشگران مختلف به منظور حل مسأله تحمل خطا راه حلهای مختلفی را ارائه دادهاند و از جهات مختلفی به موضوع نگاه کرده اند. به چالش کشیدن این راهحلها از اهداف مهم این تحقیق میباشد به عبارتی سعی بر این است که از دیدگاهی متفاوت به ارزیابی الگوریتمها و راه حلهای ارائه شده، پرداخته شود. حوزه سلامت یک حوزه حیاتی است که از محاسبات پوشیدنی استفاده می کند. عواقب خطا و خرابی در این حوزه ممکن است قابل جبران نباشد از اینرو در این حوزه ریسک معنا ندارد. اما متأسفانه با توجه به اهمیت موضوع در فصل دوم از این تحقیق مشخص می شود که در این زمینه تحقیق زیادی صورت نگرفته است. لذا مهمترین هدف این پایان نامه ارائه یک چارچوب تحمل خطا برای محاسبات پوشیدنی در حوزه سلامت میباشد. ۱-۵ فرضیه های تحقیق محاسبات پوشیدنی دارای مزایای بیشماری میباشند اما این واقعیت را نمی توان کتمان کرد که کامپیوترهای پوشیدنی بدون در نظر گرفتن محدودیتها و خرابیهای ممکن قابل استفاده نیستند. همچنین محاسبات سیار دارای محدودیتهای فراوانی هستند که قابلیت اطمینان آنها را برای کاربردهای حساس کاهش میدهد. به علاوه محاسبات ابری بر بستر اینترنت بوده و اگر توسط محاسبات موبایل مورد استفاده قرار بگیرد ممکن است در عملکرد آنها مشکلاتی پیش آید. این سه فناوری به کمک هم میتوانند بسیاری از مشکلات بیماران را حل کنند. اما محدودیتهای آنان، خطری برای انجام صحیح عملکرد آنها است. لذا برای عملکرد صحیح این سه فناوری و همکاری آنها با هم، نیاز به یک چارچوب تحمل خطا است. ۱-۶ ساختار پایان نامه در ادامه در فصل دوم تعاریف و مفاهیم اولیه به تفضیل شرح داده میشوند و همچنین تحقیقات انجام شده توسط محققان پیشین به صورت مفصل مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل سوم که مهمترین فصل این پایان نامه است نتایج حاصل شده در قالب یک چارچوب تحملخطا برای محاسبات پوشیدنی در حوزه محاسبات فراگیر مراقبتهای پزشکی، ارائه می شود. سپس یک جمعبندی و نتیجه گیری در فصل چهارم مطرح می شود. در انتها فصل پنجم به بیان پیشنهادات و کارهای آتی می پردازد. فصل دوم ادبیات و سابقه پژوهش ۲-۱ مقدمه خرابی در سیستمهای با کاربردهای حساس، می تواند فاجعههای جبرانناپذیری را رقم بزند. طراحی این دسته از سیستمها باید به گونه ای باشد که در صورت رخداد خطا، قادر به انجام صحیح وظایف خود باشند، به علاوه تا حد ممکن از بروز خطا جلوگیری شود. از اینرو تحملپذیری در برابر خطا برای سیستمهایی با کاربردهای حساس یک نیاز حیاتی است. کامپیوترهای پوشیدنی نمونه ای از این سیستمها هستند که امروزه به صورت گسترده در کاربردهای حساس از جمله حوزه سلامت مورد استفاده و توجه محققان قرار گرفتهاند. به عنوان مثال خطای این سیستمها برای بیماری که کیلومترها از دکتر خود یا بیمارستان فاصله دارد می تواند عواقب جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. لذا تحملپذیری محاسبات پوشیدنی[۱۲] در برابر خطا ضروری است و باید به صورت جدی مورد مطالعه قرار گیرد. برای مطالعه تحملپذیری خطا در محاسبات پوشیدنی، نیاز به در نظر گرفتن محیط عملیاتی و غیر عملیاتی است. کامپیوترهای پوشیدنی برای غلبه بر برخی مشکلات و کاستیها، از امکانات سایر تکنولوژیها بهره میبرند. یک معماری سه لایه برای فعالیت محاسبات پوشیدنی در [۱] ارائه شده است که این معماری از سه فناوری محاسبات پوشیدنی، محاسبات سیار[۱۳] و محاسبات ابری[۱۴] بهره میبرد. محاسبات پوشیدنی و محاسبات سیار دارای محدودیتهای زیادی از قبیل محدودیتهای محاسباتی و محدودیتهای منبع هستند، ولی به دلیل مزایای زیادی که در اختیار هم قرار می دهند، نمی توان آنها را در دنیای آینده محاسبات بدون دیگری تصور کرد . از طرفی برای رفع محدودیت پردازشی آنها از رایانش ابری استفاده شده است. لذا با توجه به محبوبیت و مزایای زیاد این سه تکنولوژی، هیچکدام را نمی توان از چرخهی محاسبات حذف کرد و از سوی دیگر آینده به تنهایی متعلق به هیچکدام از این سه تکنولوژی نیست. شکل ۲-۱ معماری سه لایهای پیشنهاد شده در [۱] را نشان میدهد.
محاسبات پوشیدنی
محاسبات سیار
محاسبات ابری
شکل ۲-۱: یک معماری کلی برای محاسیات پوشیدنی [۱] در این معماری کلی، کامپیوترهای پوشیدنی اطلاعاتشان را از محیط میگیرند و به کامپیوترهای سیار میفرستند. سپس کامپیوترهای سیار به منظور گرفتن سرویسهای مورد نیاز میتوانند با ابرها ارتباط برقرار کنند. خدمات حیاتی باید در برابر خطا تحملپذیر باشند، و سیستم باید تحت هر شرایطی به فعالیتش ادامه دهد. لذا با بهره گرفتن از روشهای تحمل خطا باید خرابیها را پیش بینی کرد و اقدامات لازم را قبل از خرابی انجام داد. بنابراین در ادامه برای سازماندهی این مطالعه، از این معماری کلی استفاده می شود. ۲-۲ ادبیات تحقیق محاسبات پوشیدنی امکان اتصال دستگاههای محاسبهگر سیار[۱۵] را به محیط پیرامون یا بدن جاندار فراهم می کند [۲][۳]. امکان انجام محاسبات به صورت سیار و همچنین اتصال دستگاه سیار به سایر شبکه ها یا ابزارها در هر زمان و هر مکان، توسط محاسبات سیار فراهم می شود [۴]. انجام کارهای محاسباتی و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از سختافزار قدرتمند و نرمافزار گران قیمت، یک نیاز است که توسط رایانش ابری برطرف می شود [۵]. در رایانش ابری سرویسها بنا به تقاضای سرویسگیرنده، توسط مراکز داده و از طریق اینترنت ارائه میشوند [۶][۷]. محاسبات سیار و محاسبات پوشیدنی برای برقراری توازن بین سیار بودن و قدرت محاسباتی، خواهان توان بالای پردازشی نیستند. لذا میتوان از رایانش ابری برای رفع این محدودیتها استفاده کرد. ۲-۲-۱ کاربردهای محاسبات پوشیدنی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- تجهیزات آشپزخانه صحرایی و ظروف.
-
- تجهیزات ویژه برای کار با مواد خطرناک.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
- وسایل نقلیه و تجهیزات جمع آوری زباله.
- وسایل نقلیه و تجهیزات ساختوساز.
توجه داشته باشید که این لیست کلی است و بنابراین اقلام متفاوت و تعداد متنوع آنها باتوجه به ویژگیهای هر فاجعه و شرایط به خصوص آن، مورد نیاز هستند. سطح فوریت هر قلم کالا از سایرین متفاوت است و بر پایه شرایط ویژهای تعیینمیشود. برخی از آنها از اولویت بالا برخوردارند و باید طی مراحل اولیه دوره پس از فاجعه تحویل داده شوند. به عنوان مثال، در صورتی که زلزلهای در زمستانی سرد اتفاق بیفتد، تحویل به موقع و کافی پوشاک، پتو و سوخت حیاتی است. قدمت پژوهشهای تکنیکی صورتگرفته در زمینه مدیریت فاجعه و لجستیک بشردوستانه پژوهشهای تکنیکی در مورد مدیریت فاجعه قدمت چندانی نداشتند و شروع آنها از اواخر دهه ۸۸ است. از آنجایی که این پژوهش مربوط به فاز پاسخ مدیریت فاجعه است، از پرداختن به تحقیقات کمی انجام شده در زمینه پیشگیری یا تسکین خودداری نموده و به بررسی پژوهشهای انجام شده در فاز پاسخ مدیریت فاجعه میپردازیم. در گذشته در زمینه حمل ونقل با چند حالت پژوهشهایی انجام شدهاست. به عنوان نمونه، ری[۴۷] در سال ۱۹۸۷ به توسعه یک مدل تک کالایی با چند حالت حمل ونقل در یک شبکه با محدودیت ظرفیت و افق برنامهریزی چند دورهای پرداخته است که در آن، مجموع هزینههای متحمل شده برای حملونقل و ذخیره غذا کمینه میشود. نات [۴۸] در سال ۱۹۸۷ به ارائه یک مدل برنامهریزی خطی برای مساله حمل ونقل غذای حجیم پرداختهاست که اهداف آن کمینهسازی هزینههای حمل ونقل و بیشینهسازی غذای تحویل داده شدهاست. نات [۴۹] به ارائه یک مدل برنامهریزی خطی برای تعیین برنامه زمانبندی وسایل نقلیه برای حمل ونقل غذاهای حجیم در مناطق فاجعهدیده پرداخته است. حقانی و اه [۳]، در سال ۱۹۹۶، فرمولبندی و روش حلی از یک مدل جریان شبکه چندکالایی و چندوسیلهای برای عملیات نجات فاجعه پیشنهاد کردند. مدل آنها مسیریابی و برنامههای زمانبندی حملونقل چندگانه را از نقاط عرضه مختلف به نقاط تقاضا در منطقه فاجعهدیده، مشخص میکند. در ادامه، به تقسیمبندی مدلهای ارائه شده در زمینه پاسخ به فاجعه میپردازیم. طبقهبندی مدلها مدلهای مکانیابی تسهیلات امدادی آکیهال در سال ۲۰۰۶ به ارائه یک مدل برای مکانیابی مراکز مدیریت بحران برای مدیریت کالاهای امدادی پرداخته است[۸]. جیا و همکاران در سال ۲۰۰۷ [۵۷]، مدلهای مکانیابی تسهیلات را برای موقعیت اضطراری در مقیاس بزرگ مرور و آن را به سه بخش تقسیم کردند: مدلهای پوشش، مدلهای مکانیابی میانه و مدلهای مکانیابی مرکز. یی و کومار در سال ۲۰۰۷ [۵۸]، به ارائه یک الگوریتم فراابتکاری (الگوریتم بهینه سازی مورچگان) برای حل مساله لجستیک امدادی به هنگام فاجعه پرداختهاند. بالکیک و بیمن [۲۷]، در سال ۲۰۰۸ مدلی برای مشخصکردن تعداد و مکانهای مراکز توزیع در عملیات نجات پیشنهادنمودند. آنها مساله مکانیابی را به عنوان نوعی دیگر از مساله بیشترین پوشش برای مجموعهای از سناریوهای محتمل فرمولبندی کردند. تابع هدف آنها تقاضای مورد انتظار کل را که بهوسیله مرکز توزیع برپا شده، پوشش داده شده است را، حداکثر می کند. آنها همچنین، مقدار کالاهای امدادی که باید در هر مرکز توزیع ذخیره شود تا تقاضا را برآورده سازد، بدست آوردند. هرچند آنها مساله مکانیابی را به عنوان قسمتی از زنجیره تأمین در نظر نگرفتند، مطالعه آنها یکی از اولین مسایل مکانیابی تسهیلات در عملیات نجات است که باید حل شود. برادلی و برونی ] ۶۲ [ در سال ۲۰۰۹ یک مدل احتمالی برای تعیین مکان بهینه تسهیلات اضطراری در یک محیط غیرقطعی ارائهدادند. مدلهای حمل و نقل بارباسگلو، ازدمار و سویک [۳۴]، در سال ۲۰۰۲ برروی زمانبندی عملیات تاکتیکی فعالیت هلیکوپترها در عملیات نجات فاجعه تمرکز کردند. آنها یک چهارچوب کاری مدلسازی دوسطحی برای مشخص نمودن تخصیص خدمه، مسیریابی و حملونقل در فاز پاسخ اولیه مدیریت فاجعه به شیوهای ایستا پیشنهاد دادند. سطح بالا شامل تصمیمات تاکتیکی از مشخص کردن ناوگان هلیکوپتر، تخصیص خلبان و تعداد کل تورهایی که باید با هلیکوپتر انجامشود، بودهاست. سطح پایه تصمیمات عملیاتی مانند مسیریابی وسیله نقلیه و هلیکوپتر از عملیات پایه به نقاط فاجعه در منطقه اورژانس است، که با توجه به جواب سطح بالا مشخص میشود. بارباسوگلو و آراد [۳۵]، در سال ۲۰۰۴، یک مدل برنامهریزی احتمالی دو مرحلهای برای برنامهریزی حملونقل در پاسخ به فاجعه ارائه کردند. آنها مدل قطعی حقانی و اه [۳] را با درنظرگرفتن عدم قطعیت در عرضه، ظرفیت مسیرها و تقاضا، گسترش دادند. نویسندگان هشت سناریوی زلزله را برای تطبیق رویکرد خود با واقعیت، طراحی کردند. مدل برنامهریزی آنها جزییات مهمی را که ممکن است در سطح استراتژیک و عملیاتی نیاز باشد در برنمیگیرد، و مساله مکانیابی تسهیلات و مساله مسیریابی وسیله نقلیه را حل نمیکند. برکنه و همکاران [۵۳]، در سال ۲۰۱۱، نیز به ارائه یک مدل ریاضی برای برنامهریزی حملونقل کالاها در فاز پاسخ پرداختند که در آن به کمینهسازی زمان سفر وسایل نقلیه میپردازند. مدلهای توزیع کالاهای امدادی ازدمار، ایکاینکی و کوکیازیکی [۳۶]، در سال ۲۰۰۴، مساله لجستیک اورژانسی توزیع کالاهای مختلف از مراکز عرضه به مراکز توزیع نزدیک به مناطق آسیبدیده را، حل کردند. آنها یک مدل شبکه چندکالایی چند دورهای با هدف کمینهسازی مقدار تقاضای پاسخدهی نشده در طی زمان را فرمولبندی کردند. تزنگ و همکاران در سال ۲۰۰۷ [۵۹]، یک مدل قطعی چندهدفی برای توزیع کالاهای امدادی به مناطق آسیبدیده با درنظرگرفتن هزینه، زمان پاسخ و رضایتمندی مشتریان ارائه و آن را به کمک روش برنامهریزی چندهدفی فازی حل کردند. شئو [۶۰] در سال ۲۰۰۷ به ارائه یک رویکرد خوشهبندی فازی برای دستهبندی مناطق آسیبدیده و عملیات لجستیک اورژانسی به هنگام پاسخ به نیازهای امدادی اضطراری در دوره امداد فاجعه پرداخت. میتی و زنبینسکی ]۶۳[، در سال ۲۰۰۷ یک مدل بهینهسازی تصادفی برای برنامهریزی انبارش و توزیع اقلام پزشکی در شرایط اضطراری پیشنهاد دادند. مدلهای برنامهریزی لجستیک خدمترسانی به مصدومان در زمینه مربوط به لجستیک مصدومان نیز میتوان به [۳۶ ، ۵۲ ،۵۴] اشاره داشت که در آن فیدریچ و همکاران [۵۲] در سال ۲۰۰۰ به بررسی تلفات پس از فاجعه و محاسبه تلفات مربوطه پرداختند و سعی کردند که مدلی را برای کمینهسازی این تلفات ارائه کنند. مدل های توزیع کالاهای امدادی و خدمترسانی به مصدومان یی و ازدمار [۳۷] در سال ۲۰۰۷، مدلی که تحویل عرضه و تخلیه مجروحان را در فعالیتهای پاسخ به فاجعه ادغام میکند، ارائه کردند. آنها برپایی تسهیلات اورژانسی را در منطقه فاجعهدیده برای خدمترسانی به قربانیان پس از فاجعه در نظر گرفتند و از ظرفیت وسایل نقلیه برای انتقال مجروحان و کالاهای امدادی استفاده کردند. مدل آنها فرمولبندی فشردهتری ارائه کرد، اما پردازش بعدی برای مسیریابی و زمانبندی برداشت و تحویل وسایل نقلیه مورد نیاز بود. ازدمار وهمکاران، در تحقیق دیگری [۵۴] در سال۲۰۱۱ یک مدل ریاضی برای برنامهریزی لجستیک بالگردهای حامل مصدومان و کالاهای درمانی ارائهکرد. در مدل یاد شده، وسایل نقلیه صرفاً بالگردها بودهاند و هدف آن کمینهسازی مجموع زمانهای مأموریت این وسایل نقلیه برای برآوردن نیازها و مصدومان بودهاست. ضمناً این مدل سعی نموده است که علاوه بر زمان سفر، زمان مربوط به بارگیری را نیز درنظرمیگیرد. عشقی و نجفی در پژوهشی]۳۸[ در۱۳۹۱ شمسی یک مدل ریاضی برای انجام برنامهریزی لجستیکی با هدف بهبود در نتایج اقدامات لجستیکی پاسخ به زلزله ارائه کردند، تا از این طریق بتوان به نحوی تصمیمات مناسبی برای حمل مصدومان و کالاها اتخاذ کرد. توابع هدف به صورت کمینهسازی مجموع نیازهای برآورده نشده کالا و مصدومان رسیدگی نشده انتخاب شده است. مدلهای جامع در سال ۲۰۱۲ افشار و حقانی ]۲۱[، مدلی جامع که عملیات نجات را در مقیاسی بزرگ توصیف میکند، پیشنهاد کردند. این مدل نه تنها جزییاتی مانند مسیریابی وسیله نقلیه، برنامه برداشت و تحویل کالاهای امدادی را در نظر میگیرد، بلکه مکان بهینه تسهیلات موقت و نیز محدودیت ظرفیت تسهیلات و سیستم حمل و نقل را نیز دربردارد. جمعبندی و نتیجهگیری مدلهای متنوعی در زمینه پاسخ به فجایع طبیعی تا کنون ارائه شدهاند. در دستهبندیهای یاد شده، مدلهای تکهدفی و چندهدفی قراردارند و هدف کلی آنها افزایش کارایی و اثربخشی عملیات نجات و تخصیص بهینه منابع محدود به افراد آسیبدیده، برای کاهش و از بین بردن میزان درد و رنج ایجاد شده از فاجعه است. در مدلی که در فصل بعد مطرح و بررسی میکنیم، علاوه بر تعیین مکان بهینه تسهیلات موقت و در نظر گرفتن انواع مختلف کالاهای امدادی، انواع وسایل نقلیه، ظرفیت وسایل نقلیه و انبارش کالاها، سعی داریم که نسبت پاسخگویی به تقاضای مردم آسیبدیده بیشینه و هزینههای درگیر در عملیات امدادرسانی را کمینهکنیم. همچنین، با درنظرگرفتن شرایط عدم اطمینان موجود پس از فاجعه، تقاضای فازی و عرضه فازی را در درنظرمیگیریم و محدودیت عدالت را برای توزیع عادلانهی کالاهای امدادی متنوع میان همهی نواحی آسیبدیده، درنظر گرفتیم. فصل سوم روش پژوهش مقدمه در فصل پیش رو، توضیحاتی درباره مسالهی بهینهسازی چندهدفی، دستهبندی روشهای چندهدفی، روش برنامهریزی آرمانی، منطق فازی و برخی از مفاهیم مرتبط با آن، برنامهریزی خطی فازی و مثالی در این راستا ارائه میشود. سپس، مدل پیشنهادی را که یک مدل چند هدفی فازی برای برنامهریزی لجستیک، در عملیات امداد است، مطرح میکنیم. روش حل برای حل مدل پیشنهادی از روشهای بهینهسازی چندهدفی میتوان استفادهکرد، که در زیر تعدادی از این روشها را بررسی میکنیم. مساله بهینهسازی چندهدفی یک مساله بهینهسازی چندهدفی عبارت است از تعدادی هدف که باید کمینه یا بیشینه شوند. در اینجا نیز همانند مساله بهینهسازی تکهدفی، معمولاً مساله محدودیتهایی دارد که هر جواب شدنی (از جمله جواب بهینه) باید در آنها صدق کند. در زیر، ما به بیان عمومی مساله بهینهسازی چندهدفی میپردازیم:
یک جواب x، برداری از n متغیر تصمیم استX=F(x1,x2,…,xn) . M، تعداد اهداف در مساله f(x) است. fi(X) مقدار تابع هدف iام را نشان میدهد. محدودیتهای مساله، حدود متغیرها نامیده میشوند که هر متغیر تصمیم را محدود به گرفتن مقداری بین یک کران پایینی xi(L) و یک کران بالایی xi(u) میکند. این حدود، فضای متغیر تصمیم ، یا به طور سادهتر فضای تصمیم را نشان میدهند. در مساله تعداد J محدودیت بهصورت نامعادله و K محدودیت بهصورت معادله، وجود دارند. عبارت gi(x) وhk(x) توابع محدودیتها نامگذاری میشوند. محدودیتهای نامعادله به صورت «بزرگتر یا مساوی» و «کوچکتر یا مساوی» در مسأله بالا به کارگرفته میشوند. یک جواب X که همه محدودیتها و همه ۲N حدود متغیر را برآورده نسازد، یک جواب نشدنی است. از سوی دیگر، اگر یک جواب X همه محدودیتها و حدود متغیرها را برآورده سازد، به عنوان یک جواب شدنی شناخته میشود. بدیهی است که کل فضای متغیر تصمیم، در حضور محدودیتها، لزوماً شدنی نیست. مجموعه همه جوابهای شدنی، ناحیه شدنی یا فضای جستجو است. در این فرمولبندی، هر تابع هدفی میتواند به صورت کمینهسازی یا بیشینهسازی باشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
(منبع: هئو، ۲۰۱۲) شکل ۷-۲ مدل مفهومی (منبع: هئو، ۲۰۱۲) یافته ها نشان می دهند که یکپارچهسازی داخلی، یکپارچهسازی خارجی را بهبود میبخشد و این که یکپارچهسازی داخلی و خارجی به صورت مستقیم و غیر مستقیم عملکرد شرکت را افزایش میدهد. به علاوه، اثرات واسطهای جزئی و کامل در میان SCI و عملکرد شرکت شناسایی گردیده است. پراژوگو و اولهاقر[۴۲] (۲۰۱۲)، در مقاله خود بنام «یکپارچهسازی زنجیره تأمین و عملکرد: اثرات بلند مدت روابط، به اشتراکگذاری و فناوری اطلاعات و یکپارچهسازی تدارکات» به بررسی یکپارچهسازیهای مربوط به هر دو جریان اطلاعاتی و مواد بین شرکای زنجیره تأمین و اثرات آنان بر عملکرد عملیاتی اقدام کرده اند. به طور خاص، آنان به بررسی نقش رابطه بلندمدت تأمینکننده به عنوان محرک یکپارچهسازی با بهره گرفتن از داده های به دست آمده از ۲۳۲ شرکت استرالیایی پرداختهاند. یافته ها بیانگر اثر معنادار یکپارچهسازی تدارکات بر عملکرد عملیاتی دارد. قابلیت های فناوری اطلاعات و بهاشتراکگذاری اطلاعات هر دو اثرات معناداری بر یکپارچهسازی تدارکات دارد. علاوه بر این، روابط بلندمدت تأمینکننده اثرات مستقیم و غیرمستقیم معناداری بر عملکرد دارد که اثر غیر مستقیم از طریق اثر بر یکپارچهسازی اطلاعات و یکپارچهسازی تدارکات ایجاد میگردد. (منبع: پراژوگو و اولهاقر، ۲۰۱۲) شکل ۸-۲ مدل مفهومی جیمنز و همکاران[۴۳] (۲۰۱۱)، در مقالهای با عنوان «یکپارچهسازی زنجیره تأمین و عملکرد: اثر تعدیلگری پیچیدگی تأمین» به بررسی اثربخشی یکپارچهسازی زنجیره تأمین در بسترهای مختلف پرداختهاند. به طور خاص، هدف آنان در این پژوهش نشان دادن این بوده است که یکپارچهسازی زنجیره تأمین تنها در روابط خریدار- تأمینکننده، که با پیچیدگی تأمین بالا مشخص شده است، مؤثر است. داده های تحقیق از میان بررسی تعداد ۱۴۵ تولیدکننده محصولات مختلف هلندی و اسپانیایی (۸۰ تولیدکننده هلندی و ۶۵ اسپانیایی) به دست آمده است. نتایج نشان داده است که هنگامی که پیچیدگی تأمین بالا است، تعداد بیشتری از ابعاد یکپارچهسازی زنجیره تأمین با بهبود عملکرد مرتبط میگردند. به طور کلی در مورد فعالیتهای زنجیره تأمین، نتایج نشان میدهد که: صرف نظر از سطح پیچیدگی تأمین، آنها هیچ گونه تأثیری بر هزینه ندارند. برخی از فعالیتها چندین معیار از عملکرد خدمات را در یک محیط با پیچیدگی تأمین بالا، بهبود میبخشد، در حالی که تنها یک فعالیت (یکپارچهسازی بستهبندی) فقط دو معیار از عملکرد خدمات را در یک محیط با پیچیدگی تأمین پایین بهبود میبخشد. در خصوص الگوهای زنجیره تأمین نتایج حاکی از آن بوده است که آنها تنها در محیطهایی با پیچیدگی تأمین بالا، عملکرد را تحت تأثیر قرار می دهند. نکته جالب توجه این است که در حالی که ارتباطات غیر ساختاری به بهبود عملکرد خدمات کمک می کنند، ارتباطات ساختارمند منجر به افزایش هزینهها میگردند (در نهایت، راجع به نگرشهای زنجیره تأمین، نتایج حکایت از آن دارد که رفتار همکارانه تنها در سطح بالایی از یک محیط دارای پیچیدگی تأمین، چندین متغیر از عملکرد خدمات و هزینه را بهبود میبخشد. مِرلو و آی[۴۴] (۲۰۰۹)، طی انجام تحقیقی با عنوان «اثرات جهتگیری کارآفرینی، جهتگیری بازار و تأثیر زیر مجموعه بازاریابی بر عملکرد شرکت» به بررسی چگونگی این که جهتگیری کارآفرینی سازمان، اثر متقابل میان جهتگیری بازار و تأثیر زیرمجموعه بازاریابی بر عملکرد شرکت را تعدیل می کند، پرداختهاند. داده های مورد نیاز این تحقیق از بررسی بر روی ۶۰۰ سازمان بزرگ و متوسط از انواع مختلفی از صنایع نظیر صنایع مواد غذایی، شیمیایی، محصولات فلزی، ماشینآلات صنعتی و تجهیزات کامپیوتری و الکترونیکی، صنایع چاپ و نشر، تولیدات پلاستیکی و دیگر صنایع به دست آمده و با روش تحلیل عامل تأییدی، مورد تحلیل قرار گرفتهاند. شکل ۹-۲ مدل مفهومی (منبع: مرلو و آی، ۲۰۰۹) نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها بدین صورت بوده اند که: جهتگیری بازار اثر معناداری بر عملکرد شرکت ندارد. تعامل و تأثیر متقابل میان جهتگیری بازار و تأثیر زیر مجموعه بازاریابی، مثبت و معنادار است. و در نهایت اثر متقایل منفی سه طرفهای تأثیر زیر مجموعه بازاریابی بر رابطه جهتگیری بازار- عملکرد در سطوح بالای جهتگیری کارآفرینی (در مقابل سطوح پایین) مشاهده گردیده است. فلاین و همکاران (۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان «اثر یکپارچهسازی زنجیره تأمین بر عملکرد: رویکرد اقتضایی و وضعیتی» به بررسی رابطه میان سه بعد از SCI، عملکرد کسب و کار و عملیاتی با بهرهگیری از دو رویکرد اقتضایی و وضعیتی پرداختهاند. داده های تحقیق از تعداد ۱۳۵۶ نمونه از شرکتهای تولیدی در چین جمعآوری گردیده است. در کاربرد رویکرد اقتضایی، رگرسیون سلسلهمراتبی به منظور تعیین تأثیر ابعاد فردی SCI (یکپارچهسازی مشتری، تأمینکننده و داخلی) و تأثیرات متقابل آنها بر عملکرد مورد استفاده قرار گرفته است. در رویکرد وضعیتی، تحلیل خوشهای به منظور توسعه شرکای SCI، که براساس قدرت و تعادل SCI آنالیز شده اند، استفاده گردیده است. یافته ها نشاندهنده آن بوده اند که در هر دو رویکرد اقتضایی و وضعیتی SCI با هر دو عملکرد عملیاتی و کسب و کار رابطه دارد. علاوه بر این، یکپارچهسازی مشتری و داخلی نسبت به یکپارچهسازی تأمینکننده رابطه قویتری با بهبود عملکرد دارند. فرضیه های ادعایی در این پژوهش بدین صورت بوده اند: ۱-۱ یکپارچهسازی داخلی رابطه مثبتی با عملکرد عملیاتی تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۲-۱ یکپارچهسازی داخلی رابطه مثبتی با عملکرد کسب و کار تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۱-۲ یکپارچهسازی مشتری و تأمینکننده، مفروض به رابطه میان یکپارچهسازی داخلی و عملکرد عملیاتی، رابطه مثبتی با عملکرد عملیاتی تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۲-۲ یکپارچهسازی مشتری و تأمینکننده، مفروض به رابطه میان یکپارچهسازی داخلی و عملکرد کسب و کار، رابطه مثبتی با عملکرد کسب و کار تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۱-۳ یکپارچهسازی مشتری و تأمینکننده رابطه میان یکپارچهسازی داخلی و عملکرد عملیاتی را تعدیل خواهد کرد، ۲-۳ یکپارچهسازی مشتری و تأمینکننده رابطه میان یکپارچهسازی داخلی و عملکرد کسب و کار را تعدیل خواهد کرد، ۴- طبقه بندی جدید تولیدکنندگان می تواند براساس شرکاهای یکپارچهسازی تأمینکننده، داخلی و مشتری، توسعه داده شود، ۱-۵ الگوهای SCI با عملکرد عملیاتی تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین رابطه دارد، ۲-۵ الگوهای SCI با عملکرد کسب و کار تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین رابطه دارد. با توجه به نتایج مربوط به تحلیل رگرسیون و تحلیل خوشهای بیشتر فرضیه ها به غیر از ۲-۲ و ۲-۳، مورد تأیید قرار گرفته است. قوناسِکاران و نِقای[۴۵] (۲۰۰۴)، در پژوهشی با نام «سیستمهای اطلاعاتی در یکپارچهسازی و مدیریت زنجیره تأمین» بیان داشته اند که در قرن بیست و یک، مدیریت زنجیره تأمین استراتژی عملیاتی جهانی برای رقابت سازمانی به حساب می آید. شرکتها در تلاش هستند تا روشهای را برای بهبود قابلیت انعطافپذیری و پاسخگویی و در نتیجه داشتن قدرت رقابت بیابند که این کار را از طریق تغییر در استراتژی های عملیاتی، متدها و فناوریهای خودشان که شامل پیادهسازی پاردایم مدیریت زنجیره تأمین و فناوری اطلاعات میگردد، انجام می دهند. آنها در این تحقیق، پیشینه و ادبیات موجود در خصوص فناوری اطلاعات در مدیریت زنجیره تأمین با بکارگیری شاخص های مناسب، طبقه بندی کرده و سپس با مرور آن به ارائه چارچوبی برای مطالعه فناوری اطلاعات در مدیریت زنجیره تأمین پرداختهاند.
ناراسیمهام و کیم[۴۶] (۲۰۰۲)، در مطالعه ای با عنوان «تأثیر یکپارچهسازی زنجیره تأمین بر رابطه میان تنوع و عملکرد: شواهدی از شرکتهای ژاپنی و کرهای» بیان داشته اند که استراتژی های زنجیره تأمین و فعالیتهای مرتبط نتنها به ماهیت کسب و کار، محیط رقابتی و سطح فنآوری محصول بستگی دارند، بلکه به خصوصیات و مشخصههای محصول و بازار نیز وابسته است. در نتیجه استراتژی های یکپارچهسازی زنجیره تأمین (SCI) بایستی در پرتو استراتژی های بازار و محصول شرکت، مورد ارزیابی قرار گیرند. آنان در این مطالعه به بررسی اثر SCI بر رابطه میان تنوع و گوناگونی و عملکرد رقابتی شرکت پرداختهاند. نتایج حکایت از آن داشته است که استراتژی SCI رابطه میان تنوع و عملکرد را تعدیل می کند. علاوه بر این، چنین استنباط شده است که استفاده هماهنگ از استراتژی های SCI و تنوع اثر معناداری بر عملکرد شرکت دارد. H3 H2 H1 یکپارچهسازی داخلی در طول زنجیره تآمین یکپارچهسازی خارجی با عرضهکنندگان و مشتریان شکل ۱۰-۲ مدل مفهومی (منبع: ناراسیمهام و کیم، ۲۰۰۲) این مطالعه نمونه ای ۶۶۸ نفری از مدیران کرهای و ژاپنی (۲۶۵ کرهای و ۴۰۳ ژاپنی) را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحلیل رگرسیون انجام شده بر روی سه مدل مختلف برای آزمون فرضیه های این مطالعه نشان داده است که یکپارچهسازی داخلی در طول زنجیره تأمین و یکپارچهسازی خارجی با عرضهکنندگان و مشتریان به صورت مثبت رابطه های منحنی مانند به ترتیب میان تنوع محصول و عملکرد و میان IMD و عملکرد، را تعدیل می کند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون برای زیر گروه های طبقه بندی شده بر حسب نوع SCI نشان میدهد که سطح افزایش SCI، اثر یکپارچهسازی تنوع محصول و IMD بر عملکرد معنادار است، بنابراین این امر نشانگر آن است که SCI امکان دارد که جانشینی برای نقش یکپارچهسازی بین تنوع محصول و IMD، به عنوان تعدیلگر و واسطه رابطه مثبت میان تنوع و عملکرد، باشد. ۲-۱۵-۲- مطالعات داخلی هر چند در ایران نیز مطالعات و تحقیقات متعددی در خصوص زنجیره تأمین و متغیرهای مرتبط صورت گرفته است. اما در مورد یکپارچگی زنجیره تأمین تحقیقات کمی صورت گرفته است. رادفر و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان ارائه الگویی جهت شناخت تأثیر عوامل چابک بر عملکرد زنجیره تأمین در صنعت خودرویی ایران، انجام دادهاند. که رابطه بین چابکی زنجیره تأمین و عملکرد زنجیره تأمین را مورد بررسی قرار دادهاند. جامعه مورد مطالعه آنها زنجیره تأمین شرکت ساپکو بود و نتایج نشان میدهد که بین چابکی زنجیره تأمین و عملکرد زنجیره تأمین رابطه مستقیم، معنادار و قابل توجهی وجود دارد. مدل مفهومی این پژوهش: شکل ۱۱-۲ مدل مفهومی چابکی زنجیره تأمین عملکرد تحویل عملکرد انعطافپذیر عملکرد کیفیت عملکرد هزینه سرعت انعطاف پذیری شایستگی پاسخگویی عملکرد زنجیره تأمین چابکی زنجیره تأمین (منبع: رادفر و همکاران، ۱۳۹۱) رجب زاده و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی با هدف ارائه مدل عوامل ایجاد ریسک در زنجیره تأمین الکترونیکی، و تأثیر این ریسک بر عملکرد مالی و غیرمالی سازمان، به شناسایی این عوامل و مؤلفه های آنان پرداخته و با بررسی شاخص های عملکرد مناسب مالی و غیرمالی، تأثیر ریسک زنجیره تأمین الکترونیکی را برعملکرد شرکتهای فعال در حوزه مخابرات و الکترونیک بررسی کرده اند. سنجش همبستگی و مدلسازی ساختاری در این تحقیق پیشنهاد می کند که شناسایی و مدیریت ریسک زنجیره تأمین الکترونیکی تأثیر بسزایی بر بهبود عملکرد سازمان دارد. مدل مفهومی این پژوهش: فروش به کل دارایی حقوق سهامداران به بدهی محیط به هنگامی کارایی بودجه اثربخشی محصولات
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
Thong, Y. L., Yap, C. S., & Raman, K. S. (1996). Top management support, external expertise and information systems implementation in small businesses. Information Systems Research, 7(2), 248–۲۶۷. Thorpe, R., Holt, R., Macpherson, A., & Pittaway, L. (2005). Using Knowledge within Small and Medium-sized Firms: A Systematic Review of the Evidence. International Journal of Management Reviews, 7 (4), 257–۲۸۱. Tung, F. C., Chang, S. C., & Chou, C. M. (2008). An extension of trust and TAM model with IDT in the adoption of the electronic logistics information system in HIS in the medical industry. Int J Med Inform, 77 (5), 324-335. UNCTAD. (2006). ICT Solvetions to Facilitate Trade at Border Crossings and in Ports. United Nations Conference Trade and Development, Expert Meeting on ICT Solutions to Facilitate Trade at Border Crossings and in Ports, Geneva, 16-18 October. Van Bruggen, J., Rusman, E., Giesbers, B., & Koper, R. (2006). Content-based positioning in learning networks. In Kinshuk, R. Koper, P. Kommers, P. Kirschner, D. Sampson, & W. Didderen (Eds.), Proceedings of the Sixth IEEE International Conference on Advanced Learning Technologies (pp. 366-368). Kerkrade, the Netherlands: IEEE. Venkatesh, V.; Davis, F. D. (2000). A theoretical extension of the technology acceptance model: Four longitudinal field studies”, Management Science ۴۶ (۲): ۱۸۶–۲۰۴. Wang, Y.S. (2008). Assessing e-commerce systems success: A respecification and validation of the DeLone and McLean model of IS success. Information Systems Journal, 18(5): 529–۵۵۷. Zhang, A. (2003). Electronic Technology and Simplification of Customs Regulations and Procedures in Air Cargo Trade. Journal of Air Transportation, 7 (2), 87-102. Zhou, T. (2011). An empirical examination of initial trust in mobile banking. Internet Research. Vol.21 Iss: 5 pp. 527 – ۵۴۰. پیوست بسمه تعالی پاسخگوی گرامی ، سلامٌ علیکم احتراما˝، پرسشنامهای که پیش روی شماست در جهت انجام پایاننامه کارشناسیارشد مدیریت تحت عنوان «یکپارچه سازی اعتماد و ارزشهای شخصی با مدل پذیرش فناوری (TAM) در مراجعه کنندگان به گمرکات استان گیلان» میباشد. نظرات شما ما را در تدوین هر چه بهتر پایان نامه یاری خواهد رسانید. از آنجایی که اطلاعات این پرسشنامه صرفا˝ در جهت اهداف علمی به کار گرفته خواهد شد نیازی به ذکر نام پاسخ دهنده نمیباشد و پژوهشگر خود را مکلَّف میداند که اطلاعات مندرج در پرسشنامه را محرمانه تلقی نموده و هیچگونه استفادهی غیر علمی از آن به عمل نیاورد. از اینکه حوصله به خرج داده و با دقت کامل به سئوالات جواب میدهید متشکرم و از خداوند منان توفیق روز افزون را برای شما آرزومندم .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
با تشکر فرشاد هوسمی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی توجه : خواهشمند است جوابهای مورد نظر را باعلامت ضربدر(×) مشخص فرمایید. الف ) سئوالات عمومی : ۱- جنس: مرد زن ۲- گروه سنی: زیر ۳۰ سال ۳۰-۴۰ سال ۴۱-۵۰ سال ۵۰ سال به بالا ۳- تحصیلات : زیر دیپلم و دیپلم فوق دیپلم لیسانس فوق لیسانس و بالاتر ب ) سوالات اختصاصی: لطفا نظر خود را در باره هر یک از موارد زیر با درج علامت ضربدر (×) در برابر گزینه مورد نظر مشخص فرمایید.
ردیف
سوال
گزینه
کاملا˝ موافقم
موافقم
تا حدودی
مخالفم
کاملا˝ مخالفم
۱
استفاده از خدمات الکترونیک برای من مفید بوده است.
۲
استفاده از خدمات الکترونیک به من در تحقق هدفهای شغلی ام کمک کرده است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|