پیتر دراکر[۱۰] ، کارآفرینی را منظری برای تغییر می داند که همیشه در جستجوی تغییر است ، نسبت به آن از خود واکنش نشان می دهد ، و آن را یک فرصت و شانس می داند . (کردنائیج ، ۱۳۸۴ ) همچنین وی معتقد است خلاقیت و کارآفرینی آن چنان لازم و ملزوم یکدیگرند که می توان گفت کارآفرینی بدون خلاقیت و نوآوری حاصلی ندارد . ( شکرکن ، ۱۳۸۱) کارآفرینی نقش ضروری در بهبود بهره وری و ترویج رشد اقتصادی را بازی می کند (مونترو سانچز[۱۱] ، ۲۰۱۱)تامپسون[۱۲] کارآفرینی را فرآیندی می داند که در آن بتوان با بهره گرفتن از خلاقیت ، عضو جدید را همراه با ارزش جدید با بهره گرفتن از زمان ، منابع ، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل به وجود آورد . همچنین چرچیل[۱۳] درباره کارآفرینی با نگاه متفاوتی معتقد است : کارآفرینان باید بر حرکت ها و بهبودهای مستمری متمرکز شوند که بصورت مداوم در پی بهره برداری از ریسک ها و فرصت های قابل کنترل باشد . اما می توان کارآفرینی را به صورت فرایند نیز در نظر گرفت که از درون آن تعریفی از کارآفرینی نیز استخراج شود که سمت و سوی واقع گرایانه تر داشته باشد . حال اگر این فرایند را به شکل زیر تصور کنیم ، این گونه است :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

از این رو و بنا به موارد عنوان شده ، کارآفرینی عبارت است از : فرآیندی که با شناسایی خدمت از سوی فردی که معمولاً ریسک پذیر بوده و دارای تفکر و نگاه دوراندیشانه است ، آغاز و پس از طی مراحل مختلف از جماه ایده یابی ، غربال ایده ، امکان سنجی و تدوین طرح کسب و کار و … به تشکیل شرکت منتهی می شود . ( ناهید ، ۱۳۸۸ )
از منظر شرکت های نوآور رشد محور[۱۴] ، یکی از بهترین تعاریف کارآفرینی در دیدگاه رونستات[۱۵] دیده می شود :
کارآفرینی فرایند پویای خلق ثروت تدریجی است . ثروت به وسیله افرادی خلق می شود که ریسک های عمده ای در قالب سهم ، زمان و یا تعهد کارراهه ای[۱۶] یا فراهم کردن ارزش برای برخی از کالاها و خدمات تحمل می کند . کالا و خدمات ممکن است جدید یا منحصر به فرد باشد یا نباشد اما ارزش باید تا حدی از جانب کارآفرین دریافت و تخصیص مهارت ها و منابع ضروری به صورت تدریجی حاصل شود .(دانایی فرد ، ۱۳۸۶ )شرکت هایی که رفتارهای کارآفرینانه را ابراز می کنند ، سودآوری و رشد آنها بیشتر از شرکت هایی است که سیستم های کارآفرینی را قبول نمی کنند . در نتیجه امروزه کارآفرینی یک روش و رفتار دائمی است که شرکت ها باید توسعه دهند . (فرانکو[۱۷] ، ۲۰۱۳)لغت کارآفرینی نزدیک به ۲۰۰ سال است مورد استفاده قرار میگیرد که مفهوم سنتی تأکید بر تلاشهایی داشت که یک فرد، بینشی را به کسبوکاری موفق تبدیل مینمود. اما اخیراً کارآفرینی به عنوان فرآیندی که میتواند در سازمانهای گوناگون بدون در نظر گرفتن نوع و اندازه رخ دهد، مفهومپردازی شده است (کاظمی ، ۱۳۸۹ )
شومپیتر[۱۸] کارآفرینی را به عنوان نیروی برهم زننده اقتصاد به کار برد و آن را تحت عنوان «تخریب خلاق» نامگذاری کرد . کارآفرینی شومپیتری شامل سه ویژگی اساسی است :
ویژگی اول : کارآفرینی از قبل قابل درک است . اما نمی توان با به کار بردن قوانین معمولی و با استنباط از حقایق موجود به طور عملی آن را پیش بینی کرد ؛
ویژگی دوم : کارآفرینی رویدادها و نتایج بلندمدت را شکل می دهد و برای اینکه موقعیت های مناسبی خلق کند ، موقعیت های اقتصادی و اجتماعی را تغییر می دهد ؛
ویژگی سوم : کثرت و تکرار رویدادهای کارآفرینانه به کیفیت نسبی نیرو ها ، تصمیمات فرد ، اقدامات و الگوهای رفتاری بستگی دارد .
در عدم توازن پویا ، کارآفرینانی خلق می شوند که ترکیب های جدیدی را در تولیدات معرفی می کنند . شومپیتر براین نکته اصرار می ورزد که کارآفرین ، مدیری نیست که فرایند تولید را نظارت می کند ، بلکه او فعالیت های معمولی را بر مبنای تجارب گذشته انجام می دهد ، اما خطر ابهامات را می پذیرد و در فعالیت هایی شرکت می کند که تاکنون انجام نشده اند . به طور خلاصه ، کارآفرین فردی است که « ترکیبات جدیدی » را در تولید معرفی می کند . بنابراین کارآفرین یک نیروی ناپایدار است که فرایند « تخریب خلاق » را که لازمه توسعه اقتصادی است آغاز میکند .(کردنائیج ، ۱۳۸۴ ) شومپیتر می گوید : نیازی نیست که کارافرینی یک کار فیزیکی خاصی باشد . هر محیط اجتماعی روش خاص خود را برای کارآفرینی دارد (ملک پور ، ۱۳۹۰ ، ۲۶ )
همچنین شومپیتر میگوید شخص کارآفرین کسی است که نوآوری خاص داشته باشد ؛ این نوآوری می تواند نوآوری در تولید ، در فرایند یا در ارائه خدمات ، در رضایت مشتری و … باشد . از سوی دیگر پیتر دراکر از دیگر نظریه پردازان علم مدیریت در مورد شخص کارآفرین معتقد بود کارآفرین فردی است که همیشه در جستجوی تغییر است ، در برابر آن از خود واکنش نشان میدهد و آنرا یک فرصت و شانس میداند . از طرف دیگر می توان بیان داشت کارآفرین کسی است که فرصتها را شناسایی و تشخیص داده ، منابع مورد نیاز را جمع آوری کرده ، طراحی و اجرای نقش های عملی را برعهده گرفته ، نتایج بدست آمده را به موقع و با روشی انعطافپذیر و منطقی جمع آوری می کند . (ناهید ، ۱۳۸۸)
۲-۲-۱- سیر تحول تاریخی کارآفرینی :
پیدایش مفاهیم نظری کارآفرینی با گسترش وسیع این اصطلاح همراه بوده است که در زیر به روند تکامل نظری کارآفرینی از ابتدای پیدایش واژه آن می پردازیم : ( ملک پور ، ۱۳۹۱ ، ۱۰۸ و ۱۰۹ )
۲-۲-۱-۱- دوره اول : قرن۱۵ و ۱۶ میلادی « صاحبان پروژه های بزرگ »
اولین تعاریف کارآفرینی در این دوره ارائه شد . این دوره همزمان با دوره قدرتمندی ملاک و حکومت فنودالی در اروپاست . کارآفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژه های بزرگ را بر عهده می گیرد و البته در این راه مخاطره ای را نمی پذیرد زیرا عموماً منابع توسط حکومت محلی تامین می شود او صرفاً مدیریت می کند . نمونه بازار کارآفرینان در این دوره مسئول ساخت کلیساها ، قلعه ها و تأسیسات نظامی هستند .
۲-۲-۱-۲- دوره دوم : قرن ۱۷ میلادی « مخاطره پذیری »
در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی ، بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شد . کانتیلون کارآفرین را اینگونه تعریف می کند: کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت مشخص می خرد ، روی آن فرآیندی انجام می دهد و آن را به قیمتی نا مشخص و تضمین نشده می فروشد ، از این رو مخاطره پذیر است . کارآفرین در این دوره شامل بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی اند .
۲-۲-۱-۳- دوره سوم : قرون ۱۸ ، ۱۹و اوایل قرن بیستم« تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد »
قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی و اوایل قرن بیستم کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد متمایز می گردد . یعنی کسی که مخاطره می کند با کسی که سرمایه را تامین می کند ، متفاوت است . ادیسون به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره ، پایه گذار فن آوری های جدید شناخته می شود ، ولی او سرمایه مورد نیاز فعالیت خود را از طریق اخذ وام از سرمایه گذاران خصوصی تامین می کرد . همچنین در این دوره میان کارآفرینان و مدیران کسب و کار نیز تفاوت گذارده می شود . کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت می کند با شخصی که سود حاصل از توانمندی های مدیریتی را دریافت می کند تفاوت دارد .
۲-۲-۱-۴- دوره چهارم : دهه های میانی قرن بیستم میلادی « نوآوری »
مفهوم نوآوری در دهه های میانی قرن بیستم میلادی به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می شود . از تعاریف برآمده این دوره می توان موارد زیر را نام برد :
کارآفرین فردی نوآور و توسعه دهنده فن آوری های به کار گرفته نشده است . کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می کنند در حالی که دیگران خلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می دهند . مفهوم نوآوری می تواند شامل همه چیز ، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام کارها باشد . اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آنهاست .
۲-۲-۱-۵- دوره پنجم : دوران معاصر « رویکرد چند جانبه »
در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار ، توجه زیادی به این رشته جلب شد . تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می گرفت ، ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نیز به این رشته معطوف گردید . عمده توجه این محققان بر شناخت ویژگی های کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است . از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد :
کارآفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است ، این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدفایجاد ارزشی برای یک محصول یا خدمت می پذیرد .
۲-۲-۲انواع کارآفرینی :
تا اوایل دهه ۱۹۷۰ پژوهش در زمینه کارآفرینی بر اقدامات یا ویژگی های افراد متمرکز بود . (حق شناس ، ۱۳۸۶ ) از اوایل دهه ۱۹۸۰ هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تأکید شرکت ها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند ، موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون شرکتها شد . با انجام مطالعات اکتشافی ، موضوع کارآفرینی به دو دسته فردی و سازمانی تقسیم شد . (سهرابی فرد ، ۱۳۸۵ ) با پیشرفت فناوری و گسترش ارتباطات میان افراد ، انواع دیگری از کارآفرینی مورد توجه محققان قرار گرفته است که به طور اختصار به آن ها اشاره می شود :
۲-۲-۲-۱ کارآفرینی مستقل[۱۹] :کارآفرینی مستقل معمولاً اهداف و راهبردهای مستقل و فردی را پیگیری میکند و خود راهبری جریان خلاقیت و کارآفرینی را در دست دارد و برحسب اندیشه و راهکارخویش به دنبال سودآوری ، خدمت رسانی یا ارزش آفرینی از انواع دیگر است. (ملک پور ، ۱۳۹۰ ، ۲۴) در نتیجه کارآفرینی مستقل فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می گردد. کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها . براین اساس کارآفرین مستقل ، فردی است که مسئولیت اولیه جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار را به عهده می گیرد و مشخصه اصلی کارآفرینی ، نوآوری است . (فرهنگی ، ۱۳۸۴)
۲-۲-۲-۲ کارآفرینی سازمانی[۲۰] :برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ دو محقق به نام های کالینز و مور[۲۱] بین کارآفرینان مستقل و کارآفرینانی که در یک سازمان فعالیت می کردند ، تمایز قائل شدند و این گروه را کارآفرینان اداری نام نهادند. ( هادیزاده مقدم ، ۱۳۸۸) کارآفرینی سازمانی شیوه برانگیختن و سپس بهره گیری از افراد در درون یک سازمان می باشد . شیوه ای که افراد فکر می کنند قادرند کارها را از طریقی متفاوت و بهتر انجام دهند . از طریق توسعه روحیه کارآفرینی در درون سازمان ها می توان بر موانع موجود بر سر راه انعطاف پذیری ، رشد و نوآوری فائق آمد . (زارع ، ۱۳۸۶) فعالیت های کارآفرینانه اغلب توسط افراد درون سازمانی آغاز و انجام می شود . سازمان ها به خودی خود کاری انجام نمی دهند . در این زمینه شرکت ها باید انعطاف پذیری و کسب مزیت رقابتی خودشان را به وسیله پرورش کارآفرینی از طریق عملیاتشان بهبود بخشند . ( مونترو سانچز، ۲۰۱۱ ) برای رشد کارآفرینی سازمانی رهبران به ایجاد و تقویت فرهنگ کارآفرینی در مقابل فرهنگ سنتی می پردازند . تفاوت این دو فرهنگ در این است که در فرهنگ سنتی ، تصمیم گیری به طور محافظه کارانه صورت گرفته و سیستم های گزارش دهی ، جریان اختیارات ، دستورات ، مکانیزم های کنترل و آموزش به طور سلسله مراتبی شکل گرفته است در این سازمان ها ساختار سلسله مراتبی از فرهنگ موجود حمایت کرده و مانع فعالیت های جدید اقتصادی می شود . در حالیکه فرهنگ سازمان های کارآفرین به جای ساختار سلسله مراتبی دارای ساختار مسطح با شبکه ارتباطی ، کار گروهی و پشتیبانان و مشاوران فراوان است . این ارتباط نزدیک محیطی همراه با صداقت و مشورت را به وجود می آورد . در فرهنگ کارآفرینی بر رشد بینش ، هدف گذاری ، برنامه ریزی ، خلاقیت ، انعطاف پذیری ، نوآوری ، آزادی عمل و پذیرش مسئولیت تاکید می شود .(علائی ، ۱۳۹۰ )
۲-۲-۲-۳ کارآفرینی شرکتی[۲۲] :به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید ، فرآیندهای جدید و نظام سازمانی نوین است . تفاوت کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی در این است که در اولی ، یک فرد سر منشأ نوآوری و تحول و کارآفرینی در سازمان است ، اما در دومی تمام اعضای شرکت و سازمان دارای روحیه کارآفرینی هستند و این روحیه در جای جای سازمان وجود دارد .
۲-۲-۲-۴ کارآفرینی دولتی[۲۳] :کارآفرینان دولتی معمولاً در موسسات دولتی یا سازمان های بزرگ فعالیت می کنند و تمایل زیادی به دور زدن و حذف بروکراسی های اداری دارند ، زیرا توان تحمل قوانین و مقررات و کنترل هایی را که این بوروکراسی های بزرگ به اعضای خود تحمیل می کنند ندارند و در بخش های مختلف از جمله قانونگذاری موج های جدیدی ایجاد می کنند .
۲-۲-۲-۵ کارآفرینی از راه دور[۲۴] :فرآیندی است که طی آن ، فرد کارآفرین بدون حضور فیزیکی خود در محل و صرفاً از راه دور به کارآفرینی مشغول می شود .
۲-۲-۲-۶ کارآفرینی ارزشی یا اجتماعی[۲۵] :کارآفرینی ارزشی ( اجتماعی ) یا غیرانتفاعی ، فرآیندی است که طی آن ، فرد یا افرادی با خلق و انجام یک عمل نوآورانه عده زیادی را در جامعه از منافع آن عمل بهره مند می سازند . برخی سازمان های غیر دولتی چنین فعالیت هایی را انجام می دهند .
۲-۲-۲-۷ کارآفرینی اطلاعاتی[۲۶] :فرآیندی است که در آن ، فرد کارآفرین در صنعت اطلاعات مشغول به فعالیت می گردد و در عرصه اطلاعات ، اقدام به نوآوری می کند . به این افراد ، محتواساز نیز گفته می شود . آنچه در سازمان های مجازی[۲۷] کشف و بهره برداری از فرصت ها گفته می شود توسط همین کارآفرینان اطلاعاتی صورت می گیرد .
۲-۲-۲-۸ کارآفرینی زوجی[۲۸] :فرآیندی است که زن و شوهر پس از ازدواج با یکدیگر و به واسطه با هم بودن ، اقدام به کارآفرینی به طور مشترک می کنند .
۲-۲-۲-۸ کارآفرینی فناورانه[۲۹] :فرآیندی است که در آن ، فرد کارآفرین با خلق فناوری های پیشرفته اقدام به کارآفرینی می کند .
۲-۲-۲-۹ : کارآفرینی زنان[۳۰] :چنانچه زنان مستقلاً و به تنهایی اقدام به کارآفرینی کنند ، نام این عمل را کارآفرینی زنان می گذارند . ( فرهنگی ، ۱۳۸۴ ) زنان در کشورهای درحال توسعه ، امید اول برای ارتقاء خانواده ها و رشد و توسعه کشورهای خود هستند . موفقیت زنان کارآفرین در این جوامع نه تنها سبب سود اقتصادی می شود بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی هم ایجاد می کنند . ( گلرد ، ۱۳۸۴ )
۲-۲-۳ تعریف فرد کارآفرین
کارآفرین ، فردی نوآور یا توسعه گر است که فرصت ها را تشخیص می دهد و آن ها را به چنگ می آورد ، آن فرصت ها را به ایده های عملی و قابل فروش تبدیل می کند ؛ از طریق پول ، زمان و مهارت و از افزودن ارزش ، بهره گیری از این فرصت ها را تحقق می بخشد . کارآفرین شتاب دهنده تغییرات در جهان است . او عنصری مستقل است که جرأت می کند در محیطی از رویدادهای متداول متفاوت باشد . ( ملک پور ، ۱۳۹۰ ، ۲۲ ) کارآفرین بودن ، یعنی در هم آمیختن ویژگی های شخصی ، ابزار مالی و منابع موجود در محیط کار که بسیاری از این ویژگی های شخصیتی را می توان پرورش داد و به کمک آن در کسب و کار به موفقیت دست یافت ( محمدی ، ۱۳۹۰ ) به طور معمول طیف وسیعی از فعالیت ها برای شروع یک سرمایه گذاری و کسب و کار مورد نیاز است . (ترولیان[۳۱] ، ۲۰۱۱)مارکمن[۳۲] استدلال می کند کارآفرینان دارای دانش ، مهارت و توانایی به عنوان یک رهبر استراتژیک برای سرمایه گذاریشان هستند ، که در آن اقداماتشان بر موفقیت سرمایه گذاری اثر می گذارد ( احمد[۳۳] ، ۲۰۱۰ ) وقتی یک کارآفرین کسب و کاری را شروع می کند ، مجموعه ای بی نظیر از افراد منحصر به فرد را همراه با تجربیات ، مهارت ها و شخصیتشان به عنوان بخشی از منابع موهبتی به کسب و کار خودش می آورد . (دی ژانگ[۳۴] ، ۲۰۱۱ ) ماسون[۳۵] توصیف می کند ، کارآفرینان فرهیخته و فارغ التحصیل در بخش هایی چون اساس شرکت ، خدمات کسب و کار مخالف غیر فارغ التحصیلان شروع به تعیین عوامل ، کارگاه یا واحدهای کسب و کار می کنند ( هوسین[۳۶] ، ۲۰۱۰ ) کارآفرین همواره باید تفکر خیلی دقیقی در مورد فعالیتی که باید انجام دهد ، داشته باشد زیرا او در انجام کاری که کاملا جدید است ، درگیراست . این تاکید بر روی تازگی در اطلاعاتی به کار میرود که اساس یک فرصت کارآفرینی است (سیگل ، ۲۰۱۲ ) مک کلند[۳۷] کارآفرینان را به عنوان کسانی که نسبت به دیگران تعهد دارند توصیف می کنند ، ایشان برخی اوقات به عنوان کسانیکه همرنگ جماعت نیستند یا “گرگهای تنها” ئی فرض می شوند که به خوبی با سازمان های سنتی منطبق نمیشوند . علاوه بر این ، کارآفرینان به عنوان کسانی که داراری “حس تخریب” هستند پنداشته میشوند (دکر[۳۸] ،۲۰۱۲ ) استوارت میل[۳۹] وظایف کارآفرین را شامل هدایت، نظارت و خطرپذیری میدانست و عامل اخیر را به منزله عامل متمایزکننده مدیر و کارآفرین در نظر گرفت . ( کاظمی ، ۱۳۸۹)
۲-۲-۴ویژگی ها و خصوصیات شخصیتی(روان شناختی ) فرد کارآفرین :
یکی از رویکردها برای مطالعه کارآفرینی و شناسایی کارآفرینان ، استناد به خصایص رفتاری آنهاست که از آن با عنوان رویکرد ویژگی ها یا خصایص نام برده می شود . از این منظر ، افراد کارآفرین از ویژگی های شخصیتی خاصی برخوردارند که مخاطره پذیری[۴۰] (اعتدال) ، نوآوری و خلاقیت ، مسئولیت پذیری ، داشتن عزت و اعتماد به نفس ، خواهان احترام ، منزلت و شهرت اجتماعی ، خواهان آزادی و ابتکار عمل ، توانایی برقراری ارتباطات قوی با دیگران ، واقع گرایی ، هدف گرایی ، آرزومندی ، توفیق طلبی و رشدگرایی ، قدرت طلبی ، تهاجمی بودن ( اندیشه و رفتار آوانگارد گونه ) ، ظرفیت راهبردی ، تحمل ابهام و عدم قطعیت ، توانایی واکنش به مسائل و مشکلات ، پر انرژی ، انگیزه مندی ، خوش بینی ، نوع دوستی ، متعهد بودن ، استقلال طلبی و گرایش به ارزشهای شخصی ، خواهان شناخت و کسب مهارت و دانش فنی و داشتن مرکز کنترل درونی بخشی از ویژگی های این افراد است . ( شریف زاده ، ۱۳۹۱ ) همچنین به عقیده مک کلند کارآفرینان دارای ویژگی هایی از قبیل اصالت و نوآوری ، ریسک گریزی متوسط ، پذیرش مسئولیت فردی ، آگاهی از نتیجه روش خود و برنامه ریزی بلند مدت می باشند ( سانچز کانیزار[۴۱] ، ۲۰۱۰ ) همچنین بروکهاس و هوروپتز[۴۲] معتقدند که علاوه بر ویژگی های شخصیتی ، ویژگی های تجربی و سابقه ( پذیرش الگوی نقش ، نارضایتی شغل ) و جمعیت شناختی ( سن ، تحصیلات ، خانواده و کودکی ) نیز مورد توجه است . ( تجاری ، ۱۳۸۵ ) یک فرض کلیدی این است که کارآفرین موفق دارای برخی ویژگی های منحصر بفردشخصیتی و قابلیت هایی هستند که می توانند حمایت ارائه دهندگان منابع را جلب نمایند . (ان جی[۴۳] ، ۲۰۱۰ ) به طور سنتی کارآفرین به عنوان یک فرد که رفتارهایش براساس ویژگی های ذاتی و نه عوامل خارجی تعیین می شود ، در نظر گرفته می شود (کارمن[۴۴] ، ۲۰۱۱ ) نیت تنها پیش بینی کننده رفتار است . نیت کارآفرینی برای فهم کارآفرینی پویا ضروری است زیرا نیت ها اولین کلید تاسیس سازمان های جدید است .( دیوونیش[۴۵] ، ۲۰۱۰) کارآفرینان توانایی مقابله موثر با شرایط و یا اطلاعات مبهم ، ناقص ، بدون ساختار ، نامشخص و یا پنهان را دارند ، بدون آنکه به لحاظ روانی احساس ناراحتی نمایند .(علائی ، ۱۳۹۰ )
چهار خصیصه توفیق طلبی ، قدرت طلبی ، رقابت مندی ، ریسک پذیری توجه بیشتری را به خود معطوف داشته است:
۲-۲-۴-۱ توفیق طلبی[۴۶] :نیاز و تمایل به پیشرفت و سبقت جستن ، توفیق طلبی نامیده می شود . افراد توفیق طلب افرادی مسئولیت پذیر بوده که به دنبال اهداف واقع گرایانه و منتظر بازخورد دیگران درباره عملکرد خود می باشند .
۲-۲-۴-۲ قدرت طلبی[۴۷] :قدرت طلبی به مفهوم تمایل به اعمال نفوذ در دیگران و تسلط یافتن بر سایر افراد می باشد.
۲-۲-۴-۳ رقابت مندی[۴۸] :رقابت مندی شامل رفتار ادراکات فردی است که بطور قدرتمندی تحت تاثیر حضور یا عدم حضور دیگران می باشد .
۲-۲-۴-۴ ریسک پذیری[۴۹] :در واقع ریسک به مفهوم احتمال وقوع پدیده ای خاص در یک زمان مشخص است و دال بر وجود عدم حتمیت و پیامدهای منفی برخاسته از موقعیتی خاص می باشد . ( زمانی ، ۱۳۸۵ ) دیس و لومپکین[۵۰] ریسک پذیری را تصمیم گیری و انجام فعالیت ها بدون اتکا به دانش مشخص و کامل راجع به نتایج احتمالی تعریف کرده اند . ( هادیزاده ، ۱۳۸۸ )
برخی از برجسته ترین خصوصیات فرد کارآفرین براساس دیدگاه ماریسون[۵۱] در جدول زیر آمده است :
جدول ۲-۱ : خصوصیات فرد کارآفرین از دیدگاه ماریسون (جواهری ، ۱۳۸۳ )

ویژگی ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...