یرفی(۱۳۸۲)در پژوهش خود ‌به این نتیجه رسید ه؛بین اعتقادات مذهبی وتنش در آزمودنی های زن و مرد شاغل در دبیرستان های تهران رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.‌بنابرین‏ هرچه نمره اعتقادات مذهبی افراد بالاتر باشد میزان تنش آن ها پایین تر است.

نجاراصل(۱۳۸۴)در پژوهش خود به بررسی نگرش مذهبی با مفهوم از خویشتن و سلامت عمومی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان پرداخت.او ‌به این نتیجه رسید که دانشجویانی که نگرش مذهبی بهتری دارند ،سلامت عمومی بالاتری دارند.‌به این معنا که نگرش مذهبی با اختلال در سلامت عمومی رابطه منفی دارد.همچنین در مفهوم از خویشتن ،نگرش مثبت تری به خود و توانایی خود دارند.

نصری(۱۳۸۱) نیز در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه چندگانه فشارزاهای دانشجویی ،نگرش مذهبی و سلامت روان دانشجویان مراکز تربیت معلم تهران ‌به این نتیجه رسید که بین نگرش مذهبی و سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد.نمره بالاتر در نگرش مذهبی موجب افزایش سلامت روان گردیده است.

عاصمی(۱۳۸۵)تاثیر مذهب بر سلامت و بهداشت روان را بررسی کرد .نتایج تحقیق او نشان داد بین التزام عملی به اعتقادات مذهبی و بهداشت روانی افراد در هر دو جنس رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند،و تلخی ها را به شیرینی مبدل می‌سازد.انسان با ایمان می‌داند هرچیزی در جهان هستی حساب معینی دارد و اگر عکس العمل او در برابر تلخی ها به نحو مطلوب باشد،خداوند نیز جبران خواهد کرد(طهماسبی پور و کمانگیری ،۱۳۷۵)

تفکر دینداری تفکری است که مبتنی بر یک مذهب باشد.فرد مذهبی مطابق دستورات پیامبران و شرایع مذهبی به واجبات دینی عمل نموده و از محرمات آن پرهیز می کند.دربعد تعاملی ،فرد مذهبی خدا را پناه خود می‌داند و با او انس می‌گیرد،شادی هایش را موهبت او می‌داند و در مشکلات و سختی ها از او مدد می جوید و همچنین او را محرم اسرار دانسته و در خلوت با او هم سخن می شود(آرین و همکاران،۱۳۸۷).

بازگیر(۱۳۸۲)درپژوهش خود با عنوان رابطه بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان با طول مدت بهبود بیماران بستری شده در بیمارستان سوانح سوختگی آیت اله طالقانی اهواز آورده است ،مذهب به افراد توان مقابله با درد و کنترل آن و مقابله با مشکلات جسمی و روحی را می‌دهد و هرچه جهت گیری مذهبی افزایش یابد،مدت بهبود کاهش می‌یابد.

نتایج تحقیقات بیانی و همکاران(۱۳۸۷)بیانگر این بود که بین جهت گیری مذهبی دانشجویان با اضطراب و افسردگی رابطه معکوسی هست.آزموده و همکاران (۱۳۸۶)نیز عنوان کردند که بین جهت گیری مذهبی و متغیرهای شادکامی و سرسختی روانشناختی رابطه معنادار وجود دارد و افراد با جهت گیری درونی نسبت به افراد با جهت گیری بیرونی از تعهد ،مهار و مبارزه جویی بیشتری برخوردارند.دیگر نتایج آن ها دلالت می کرد که بین زنان و مردان از نظر سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داری هست و دختران از سطح سرسختی روانشناختی قوی تری برخوردارند.

رضاپورمیرصالح و همکاران (۱۳۸۹) نیز در پژوهشی با عنوان «رابطه گرایش های مذهبی و ابعاد شخصیت با رضایت دانشجویان کارورز توانبخشی از تجارب بالینی»نشان دادند که بین رضایت از تجارب بالینی با مذهب گرایی، ارزنده سازی مذهبی و سه بعد شخصیت برون گرایی، توافق و وجدانی بودن همبستگی مثبت معنادار و با سازمان نایافتگی مذهبی و روان رنجور خویی همبستگی منفی معنادار دارد و گرایش های مذهبی و ابعاد شخصیت قادر به پیش‌بینی رضایت از تجربیات بالینی در دانشجویان فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی هستند.

نصیرزاده (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان « بررسی رابطه باورهای مذهبی با راهبردهای مقابله با تنیدگی در دانشجویان» نشان داد که بین سبک مقابله مسأله مدار با ادراک مفهومنیک خواهی خداوند، لایتناهی بودن او و نیز ادراک ارزشمند بودن خداوند رابطه مثبت و با تصورخداوندی نامربوط، تنبیه گر و دور و غیرقابل دسترس رابطه منفی وجود دارد. ادراک خداوند به عنواننیک خواه به تنهایی توانایی۱۲ درصد پیش‌بینی راهبردهای مقابله مسألهمدار را دارد. همچنین وی چنین نتیجه گرفت که با توجه به نقش قابل توجه دین در سلامت، اهمیت دادن به آن در حیطه های آموزش ودرمان می‌تواند کمک کند.

مظفری (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان «رابطه ویژگیهایشخصیتی و تفکر انتقادی با باور دینی در دانشجویان» نشان داد که،۱) هم متغیر ویژگی های شخصیتی و هم تفکر انتقادی قادر به پیش‌بینی وتبیین واریانس متغیر باورهای دینی هستند، ۲) بر اساس یافته ها، دو جنس در ویژگی هایشخصیتی (برونگرایی، همسازی و مسئولیت پذیری) و باور های دینی (رایج نگری و انتقادظاهری) تفاوت معنادار نشان دادند ولی در تفکر انتقادی تفاوت معناداری مشاهده نشد، ۳) ویژگی های شخصیتی قادر به پیش‌بینی و تبیین واریانس متغیر تمایلات تفکر انتقادیهستند.

محمدی و مهرابی زاده (۱۳۸۵) ارتباط بین نگرش مذهبی با مکان کنترل بررسی شده است. مکان کنترل، بیانگر آن است که فرد حوادث زندگی خود را به تا چه حد به عوامل بیرونی(مانند، شانس، تصادف افراد دیگر، سرنوشت، قضا و قدر و دیگر نیروهای بیرونی) یا عوامل درونی (مانند گرایش‌های شخصی، توانمندی یا کوشش درونی) نسبت می‌دهد. در حالت اول به مکان کنترل بیرونی و ‌در مورد دوم درونی اطلاق می شود(محمدی، مهرابی زاده،۱۳۸۵). شاکر و همکاران (۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان «ویژگی های شخصیتی، استرس، شیوه های مقابله و نگرش هایمذهبی در افراد اقدام کننده به خودکشی» نشـان دادند که افراد اقدام کننده به خودکشی بیش از افراد گروه گواه دارای ویژگی های شخصیتی درون گرایی، روان رنجوری و روان پریشی بودند و پیش از اقدام به خودکشی رویدادهای فشارزای بیشتری را تجربه کرده بودند، از نظر شناختی ارزیابی بالاتری از میزان فشار روانی ناشی از استرس های زندگی داشتند، کمتر شیوه مقابله متمرکز بـر حل مسأله را به کار برده اند و دارای نگرشهای مذهبی ضعیف تری بوده اند. و خودکشی در اثر تعامل برخی عوامل زمینه ساز و آشکارساز روی می‌دهد.

کریم الهی و آقامحمدی (۱۳۸۳) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی ارتباط بین اعتقادات مذهبی و افسردگی در دانشجویان پرستاری دانشگاه علومپزشکی اردبیل» ‌به این نتیجه رسیدند که۴۲/۷۳درصد واحدهای مورد پژوهش از سطح اعتقادی بالا برخوردار بوده و اکثریت با ۳۱/۴۴ درصد دارای روحیه طبیعی بودند. ارتباط بین اعتقادات مذهبی و افسردگی با بهره گرفتن از آزمون آماری کافی دو و با ضریب اطمینان ۹۵ درصد معنی دار مشاهده شد. از بین مشخصات جمعیت شناختی، فقط بین جنس و اعتقادات مذهبی و سن و دوره تحصیلی با افسردگی ارتباط معنی دار وجود داشت.

عظیمی و دولتی و ضرغامی (۱۳۸۰) رابطه بین مقابله دینی و اضطراب را بررسی کردند. نمونه های پژوهش شامل ۳۱۶ دانشجو بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب حالت- صفت اشپیل برگر و پرسشنامه مقابله ی دینی بود. نتایج نشان داد که بین اضطراب حالت- صفت در افرادی که مقابله ی دینی ضعیف داشتند، بالا تر بود (دادفر، ۱۳۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...