جلب درلغت به معنای کشیدن و آوردن آمده است.[۳]وثالث درلغت به معنای سوم، شخص سوم می‌باشد.[۴]

«شخص ثالث به معنای شخص سوم است. چون غالباً دعاوی توسط یک شخص به طرفیت شخص دیگر مطرح می‌گردد، اصطلاحاً طرفین دعوا دوشخص تلقی می‌گردند واشخاص غیرازطرفین دعوا عرفاً”شخص ثالث “نامیده می شود. ممکن است دریک دعواخواهان حتی ده‌ها نفر باشد و خوانده نیز ده‌ها نفردیگر، اما در این صورت به عنوان مثال خواهان ردیف سوم یا خوانده ردیف دوم شخص ثالث محسوب نمی شود بلکه تمام خواهانها به عنوان یک شخص مجازی وتمام خواندگان نیز یک شخص دیگر مجازی تلقی می‌شوند. به عبارت روشن ترخواهان یا خواهانها به عنوان شخص اول، خوانده یا خواندگان به ‌عنوان شخص ثانی دعوا و اشخاص غیر از این ها شخص ثالث تلقی می شوندکه معنی اصطلاحی شخص ثالث بامعنی لغوی وعرفی آن اندکی فاصله گرفته است.»[۵]

به عقیده برخی ازحقوقدانان هنگامی که دعوایی ‌در یکی ازمحاکم مدنی مطرح می شود، جز خواهان وخوانده که نامشان ‌در دادخواست آمده است،هرشخص دیگری نسبت به آن پرونده، بیگانه وبه اصطلاح قانونی «شخص ثالث» نامیده می شود.[۶]

درتعریف اصطلاحی جلب ثالث چنین آمده است:«دعوایی ازدعاوی متفرع بر دعوای دیگر است که درآن هریک ‌از اصحاب دعوا در مراحل نخستین و پژوهش، می‌توانند ثالث را جلب به دعوا کنند،یعنی اورا طلب کنند و ثالث مذکور عنوان اصحاب دعوا را خواهد داشت و مجلوب ثالث نامیده می شود.»[۷]

ماده۱۳۵قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب در امور مدنی در این خصوص مقرر می‌دارد: «هریک ‌از اصحاب دعوا که جلب شخص ثالثی را لازم بداند می‌تواند ‌تا پایان‌ جلسه اول دادرسی جهات و دلایل خودرا اظهار کرده وظرف سه روز پس ‌از جلسه با تقدیم دادخواست از دادگاه درخواست جلب او رابنماید. چه دعوا در مرحله نخستین باشدیا تجدیدنظر.»

با توجه به ماده فوق شایدبتوان دعوای جلب ثالث ‌را چنین تعریف نمود:هرگاه هریک ‌از طرفین دعوای اصلی حضور شخص سومی راکه ‌از اصحاب دعوا نمی باشد، در دعوای طرح شده لازم بدانند می‌توانند اقامه دعوای جلب ثالث نمایند. مثلاً«شخصی به اشتباه بدهی خودرا به غیربستانکارادانموده ودرنتیجه بستانکارواقعی علیه اوبه خواسته طلب مزبوراقامه دعوامی نمایدوخوانده، گیرنده وجه رادردعوابه عنوان ثالث جلب می کندتابه استرداد آن محکوم شود.»[۸]

شخصی که دیگری رابه دعوا جلب می‌کند”جالب”وشخصی که به ‌دعوا جلب می شود”مجلوب ثالث” نامیده می شود.

«”جلب”در این مبحث حقوقی با”دستور جلب”دادستان وبازپرس دراموجزایی که به موجب ورقه جلب انجام می پذیردکاملاً فرق دارد. درآنجابه دستور بازپرس یا دادیار شخص را به استناد برگ جلب صادره دستگیرکرده ‌و برخلاف میل خودش به محلی که احضارشده است می آورند. اما دراینجا مجلوب (خوانده)به موجب دادخواست حقوقی جلب می‌گردد وهیچکس نمی توانداورا دستگیر کند وی مختار است دردادگاه حاضر شود و به دفاع از خود اقدام کند.»[۹]

لازم به ذکر است«تقسیم دعاوی ‌و اصحاب دعوا به اصلی و طاری از مستحدثات فرهنگ حقوقی است ‌و در فقه اسلامی دیده نمی شود.»[۱۰]امافقه بااین تقسیم بندی مخالفتی نداردودرعمل آن راپذیرفته است.

بند دوم : انواع جلب شخص ثالث

جلب ثالث علی‌رغم عدم تقسیم آن توسط قانون‌گذار،به وسیله حقوق ‌دانان به دودسته اصلی ‌و تقویتی تقسیم شده است که درتوضیحات ذیل مشروحاً توضیح داده می شود.

الف) جلب شخص ثالث اصلی

انگیزه جالب ازجلب ثالث متفاوت است، ‌بر اساس همین انگیزه متفاوت جلب ثالث به دو دسته اصلی ‌و تقویتی تقسیم می شود. جلب ثالث اصلی یا استقلالی زمانی روی می دهدکه یکی یاطرفین دعوای اصلی، ثالثی رابه دعوا فراخواند ‌و خواستار محکومیت وی باشد. به عبارت دیگرجالب مستقیماً حقی علیه ثالث ادعا می کند.گاهی جالب، خواهان دعوای اصلی است که مجلوب رابه دادرسی دعوت می نمایدتابه همراه خوانده دعوای اصلی محکوم شود. به عنوان مثال«‌در دعاوی اسناد تجاری فرد ابتداعلیه صادرکننده سندتجاری دعوا مطرح می‌کند، اماهنگامی که متوجه می شود ازاو نمی تواند طلب خودرا وصول کند، ظهرنویس آن سندتجاری رابه دادرسی جلب می کندومحکومیت تضامنی آنهارا ازدادگاه می‌خواهد.»[۱۱] و دربرخی مواردثالث جلب می شودتامستقلاً وبه تنهایی دربرابرجالب محکوم شود.

«معمولاًجلب ثالث از طرف مدعی علیه صورت می‌گیرد ولی این بدان معنی نیست که ازجانب مدعی امکان جلب ثالث نباشد.»[۱۲] برای مثال خواهان علیه خوانده اقامه دعوای مالکیت ملکی رامی نماید. خوانده فروشنده رابه ‌دعوا جلب می کند ‌تا بتواند ثمن وخسارات راازوی دریافت نماید.

دراینصورت یامحکومیت مجلوب به تنهایی مدنظرجالب می باشدویا اینکه جالب، خواهان محکومیت مجلوب ثالث به همراه طرف دیگردعوای اصلی است. مثلاً«دردعوایی که دارنده سفته علیه صادر کننده سفته نموده دایربه مطالبه ی یک میلیون ریال وجه سفته، خوانده ی چنین دعوایی که فرضاً به فرش فروشی حواله داده بودتا معادل وجه سفته فرش تحویل دارنده سفته دهد واو نیز چنین ‌کرده‌است، اکنون فرش فروش را به عنوان مجلوب ثالث به دعوا فرا می‌خواند. بدیهی است فرش فروش موصوف تمام مساعی خود را به کار می‌برد تا ثابت کند که به حواله صادرکننده ی سفته معادل یک میلیون ریال فرش به دارنده سفته داده بود و در چنین حالتی بدیهی است جلب ثالث باعث محکومیت دارنده سفته خواهد شد ودرصورت عدم اثبات تحویل فرش،لااقل فرش فروش حقی به مطالبه مبلغ مذکور از صادرکننده ی سفته را ندارد.»[۱۳]

حکم اصراری هیات عمومی تمیزبه شماره۱۱۲۰مورخ ۱۵/۵/۱۳۱۶ بیان می‌دارد:«معترض به ثبت، ضمن دعوای اعتراض به ثبت می‌تواند شخص ثالث(یعنی غیر متقاضی ثبت) را جلب کند.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...