۲-۹-۳٫ ورودی شهر – فرودگاه
در گذشته مسیر های رفت و آمد وسایل نقلیۀ (کندرو) تحت تأثیر بافت مرکز گرای، بازار قرار داشت. امروزه هم، وسایل حمل و نقل تعیین کنندۀ مسیر ها نیستند، بلکه مسیر های موجود، در ساختار بافت است که محدودۀ رفت و آمد ما را تعیین می کنند. فقط هواپیما از این قاعده مستثناست. هواپیما تصویری کلی و کاملاً واضح از شهر را، از ارتفاعی نسبتاً زیاد به ما عرضه می کند و ساختار چند لایه ای شهر را، متشکل از معابر، مساکن و فضای های باز، یک جا پیش روی بیننده قرار می دهد. ساختاری که در حین پیاده روی یا تردد با وسایل نقلیه در خیابان ها، به طور تدریجی و از زاویۀ دید ناظر درک و احساس می شود.
وقتی از بالا به شهر نگاه می کنیم، شهر شکل سه بعدی خود را از دست داده، شبیه یک لکۀ بزرگ و مانند یک کیک شیرینی به نظر می رسد. در این حالت، کلیتی مغشوش و محو مشاهده می شود، ولی مشخص نیست که آیا فلان خیابان از لحاظ طراحی شهری جذاب است یا خیر. آشفتگی ورودی شهر نیز احساس نمی شود. محل استقرار فرودگاه ها، بر خلاف ایستگاه های راه آهن، معمولاً در فاصلۀ دور تری از مرکز شهر قرار دارند، از این رو، مسیر خروجی فرودگاه ها به مسیر های شلوغ و پر سر و صدا منتهی نمی شود، بلکه به مسیری عریض و تندرو ختم می گردد (بزرگراه ها).
امروزه در کنار هر فرودگاهی، منطقه ای بی هویت شامل کاربری های صنعتی، سطوح ترافیکی و طبیعت تخریب شده قرار گرفته است و هر مسافری که با هواپیما سفر می کند، از چشم انداز هوایی، اطلاعات بیشتری در مورد شهر مقصد خود کسب می کند تا در روی زمین هنگامی که از فرودگاه خارج می شود.. در هر حال، فرودگاه یکی از مدخل های شهراست که نوع رابطه اش با شهر نیاز به بررسی مجدد و طراحی جدیدی دارد. (منبع قبلی، ص۶۲).
ورودی محله: مجموعه ساختمان های مسکونی و خدماتی است که از لحاظ بافت اجتماعی ساکنانش خود را اهل آن محل می دانند و دارای محدوده معین است. حدود محله های شهر تابع تقسیمات شهرداری خواهد بود (طرح توسعه و عمران (جامع) شهر انزلی، ۱۳۹۲).
۲-۱۰٫ سلسله مراتب کارکردی – مکانی ورودی ها
۲-۱۰-۱٫ حوزه های فضای ورودی شهر
فضای ورودی شهرها یک مسیر حرکتی است که جریان ورود به شهر را میسر می سازد. مسیر حرکتی قابل تفکیک به سه حوزه با ویژگی های خاص خود است. در این جریان با عبور از داخل فضایی با خصوصیت مستقل، سلسله مراتب فضاهای مجزا قابل تشخیص و ادراک است و در مجموع کل بهم پیوسته ای را تشکیل می دهند؛ حوزه میانی را می توان به عنوان حوزه حد واسط که هویت کاملا مستقل دارد در نظر گرفت. این حوزه در واقع به عنوان بزرگ ترین و موثرترین حوزه در تبدیل سکانس ها به یکدیگر نقش مهمی را در فضای ورودی شهر ایفا می کند. این حوزه با استقرار بر روی مرز بیرون و درون شهر و دادن فرصت کافی برای تبدیل بیرون و درون به یکدیگر، به تفسیر رفتار در دو طرف ورودی کمک می کند. حوزه های کناری به عنوان حوزه های نیمه مستقل در مجموع فضاهای ورودی عمل می کنند. حوزه اول با حوزه خارجی با ویژگی های طبیعی بیشتر ناظر را آماده ورود به حوزه حد واسط می کند. این آمادگی برای ورود، با ملاحظه تغییراتی در بافت حاشیه(رویت کارخانجات و. . . . . . ) و یا تغییر آهنگ حرکت وسایط نقلیه صورت می گیرد. در واقع این حوزه نقش ارتباط اولیه بیرون و طبیعت را به حوزه میانی و در نهایت با پدیده شهر فراهم می کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پس از حوزه دوم یعنی حوزه میانی، حوزه نیمه مستقل دیگری به نام حوزه داخلی ناظر را آماده ورود به شهر می کند. این حوزه با ویژگی های مصنوعی بیشتر ارتباط حوزه حد واسط را با عناصر مصنوعی شهر میسر می سازد و در واقع تداوم حس نزدیک شدن به شهر که در حوزه حد واسط وجود دارد به حس حضور در شهر در این حوزه تبدیل می شود (خادمی و دیگران، ۱۳۸۸، ص۸۷).
زیبا شناسی و نظریه های آن
اگر چه در ادبیات معاصر، واژه زیبایی شناسی، در دوران جدید و در قرن هجدهم اولین بار، توسط الکساندر گوتلیب بومکارتنر(۱۷۶۲-۱۷۱۴) استعمال شد، اما با عنایت به معنای آن که به هر حال به “درک انسان” و “زیبایی یک پدیده” مربوط می شود، قاطعانه می توان گفت که علی رغم جدید بودن واژه، موضوع ابداً جدید نبوده و می توان برای آن قدمتی، معادل عمر بشر قائل شد.
مروری بر ادبیات زیباشناسی شهری در نیم قرن اخیر نشان می دهد چگونه مباحث زیبایی شناسی، از مقوله ای با تاکیدات بصری / هنری به مقوله ای با گرایش های ادراکی / معنایی تغییرجهت داده است؛ یعنی تغییر از سبک پیتورسک به گرایشات معناشناسانه در زیباشناسی شهری.
پیتورسک با تاکیدی معمارانه بر جنبه های بصری/ هنری منظر از جمله توجه به کثرت و تنوع، مقیاسی انسانی، طبیعت گرایی و نظمی ارگانیک در فرم و ترکیب رنگ، توسط افرادی چون زیته[۱]، گیبرد[۲]، و هالپرین[۳]، رواج می یابد. متاثر از همین دیدگاه و جنبش های هنری بعد از جنگ جهانی دوم، جنبش منظر شهری توسط سر دبیر مجله آرشیتکتورال ری ویو مطرح می شود. بر خلاف مدرن گرایانی که معماری شی گونه را تبلیغ می کنند، گوردن کالن مسئول بخش شهری همین مجله، به “هند ارتباطات” اهمیت می دهد، تجربه مکان را با حرکت در هم می آمیزد و دیدهای متوالی از محیط شهری را مطرح می کند. رویکرد کالن علیرغم بداعتش در زمینه ادراک زیبایی در حین حرکت، به دلیل تاکید بر جنبه های ادراکی / احساسی شخصی از تجربه منظر شهری مورد استفاده قرار می گیرد.
از طرف دیگر، زیبایی شناسی شهری قابلیت رقابت با دیدگاه های جیکوبز، و نیومن[۴]، که در دهه های ۶۰ و ۷۰ در علوم اجتماعی و علوم رفتاری توسعه می یافتند را نداشت. این مفاهیم فکری جدید و توجه به ابعاد مختلف طراحی شهری، بحث های زیباشناسی و به طور خاص پیتورسک و رویکرد گوردن کالن را تضعیف کرد و مطالعات زیبایی شناسی شهری را به حاشیه راند. به همین دلیل، نظریه های زیباشناسی بیش از آنکه در حوزه شهرسازی مطرح شود در حوزه مطالعات روانشناختی محیط بسط می یابد؛ از آن جمله می توان به نظریه بقای اپلتون[۵] در ترجیحات زیبایی اشاره کرد که ارتباطی بین شرایط مناسب برای بقا و زیبایی جستجو می کند. نول، معتقد است شناخت زیبایی، فرآیندی ادراکی است که از مرحله عملکرد ذهنی و فعالیت حواس تا مرحله فعالیت های عملی و بروز الگوهای رفتاری ادامه می یابد. او برای گستره این فرایند ادراکی، چهار سطح مختلف ادراک زیبایی شناختی قائل می شود که عبارتند از : سطح ادراک حسی، سطح ادراک معنایی، سطح ادرک نشانه ای و سطح ادراک نمادین (امین زاده، ۱۳۸۹، ص۴).
۲-۱۰-۲٫ روش های ارزیابی کاربری اراضی شهری
عموما ارزیابی چگونگی کاربری اراضی شهری، منعکس کننده ی تصویری گویا از نظر سیمای شهری و همچنین تخصیص فضای شهری به کاربرد های مختلف مورد نیاز در طی زمان و در جهت رسیدن به اهداف توسعه ی شهری است (زیاری، و دیگران، ۱۳۸۹، ص۱۲).
جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، جهان شهری است که متاسفانه نتیجه ی آن دوری از محیط طبیعی و پذیرش ناخواسته ی عدم تعادل هایی است که از روابط ناموزون انسان ها و فضای شهری نشات می گیرد. (فرید، ۱۳۸۵، ص۸). در این میان چگونگی کاربری اراضی، در پیوستگی با روند تاریخ تحول شهر و تغییرات فضای ساخته شده با کالبد شهر، از عواملی هستند که شهر منظر و سیمای خود را طی زمان در ارتباط با آنها به دست می آورد (شالین، ۱۳۷۲، ص۹).
نظریه ی مدرنیسم و کاربری اراضی، به منطقه بندی شهری براساس عملکردهای خاص بدون توجه به موقعیت، مکان، فرهنگ و سنت در تراکم های عمودی و افزایش فضای سبز بر اساس سلسله مراتب شهری اشاره می کند (زیاری، ۱۳۷۸، ص۶۶).
در خصوص ارزیابی چگونگی استفاده بهینه از اراضی نیز دیدگاه های متعددی از جمله ارزیابی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و. . . . مطرح هستند که مهم ترین آنها در ارتباط با برنامه ریزی و طراحی فضاهای شهری ارزیابی های زیست محیطی و اقتصادی مطرح می باشد.
ارزیابی زیست محیطی، به خاطر آثار گسترده ای که پروژه های طراحی شهری بر محیط زیست دارند و عموما جنبه ی قانونی و الزامی پیدا کرده است، بیش تر مورد توجه می باشد (حسین زاده دلیر، ۱۳۸۰، ص۱۱۹). معمولا برای ارزیابی کاربری های مختلف اراضی شهری در نوع تکنیک مورد توجه قرار گیرد که شامل: ارزیابی های کمی و ارزیابی های کیفی.
تعریف ارزیابی کمی کاربری اراضی شهر: دراین نوع ارزیابی تحلیل ها عمدتا مبتنی بر شناسایی و تطبیق سرانه ها و استاندارد های کاربری شهری با وضع موجود این کاربری ها در سطح شهر و چگونگی تخصیص فضای شهری به هر یک از کاربری های مختلف است. در تعیین سرانه های متناسب در هر شهر، عواملی چون؛ موقعیت اقلیمی و طبیعی، مسائل اجتماعی و آداب و رسوم، نوع و میزان درآمد، نوع معیشت و امکانات گسترش شهر، احتیاجات جمعیت شهر به تاسیسات رفاهی و غیره مد نظر قرار می گیرد و متناسب با تراکم های پیشنهادی و در ارتباط با آن نسبت به هر یک از کاربری های شهری، این سرانه ها مشخص می گردد (شیعه، ۱۳۷۵، ص۱۶۱).
معمولا پس از تعیین مساحت کل شهر و نیازهای جمعیت در هر یک از تراکم ها در شرایط موجود و در افق طرح پیشنهادی، باید مبادرت به تعیین سرانه های شهری مشتمل بر سرانه های مسکونی، تجاری، اداری، صنعتی و تفریحی و….. گردد (زیاری، ۱۳۸۱، ص۶۹).
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، یعنی ساماندهی مکان و فضایی فعالیت ها و عملکردهای شهری براساس خواست ها و نیازهای جامعه شهری. این برنامه ریزی در عمل هسته ی اصلی برنامه ریزی شهری است و انواع استفاده از زمین را طبقه بندی و مکان یابی می کند. و برنامه ریزی کاربری اراضی، علم تقسیم زمین و مکان برای کاربردها و مصارف مختلف زندگی است (سعیدنیا، ۱۳۷۸، ص۱۳).

    • ارزیابی کیفی:

در تکنیک ارزیابی از طریق معیارها و ماتریس ها، استقرار بهینه ی کاربری ها، پس از جمع آوری اطلاعات وضع موجود کاربری های زمین شهری، با بهره گرفتن از ماتریس هایی که به چگونگی استقرار کاربری ها در کنار یکدیگر در سطح شهر می پردازد، با توجه به سازگاری، وابستگی، و مطلوبیت و ظرفیت انواع کاربری‎ها در سطح شهر مدنظر قرار می گیرد (منبع قبلی، ص ۱۰۴).
کاربری زمین: کاربری زمین عبارت از الگوی توزیع فضایی– جغرافیایی عملکردهای مختلف شهر برحسب نواحی مسکونی، صنعتی، تجاری و فضاهای اختصاص یافته برای موارد استفاده اداری، موسسات و نهادهای اجتماعی و گذران اوقات، به سخن دیگر کاربری زمین بدان معنی است که از هر واحد زمین در سطح شهر به چه صورتی استفاده می شود و چه فعالیت های در ترکیب با هم در قطعات مختلف زمین استقرار می‎یابند.
– ماتریس سازگاری: کاربری هایی که در حوزه نفوذ یکدیگر قرار می گیرند باید از نظر سنخیت و هم‎خوانی فعالیت با یکدیگر منطبق بوده و موجب مزاحمت و انجام فعالیت های دیگر نگردند. بر این اساس کاربری ها از نظر سازگاری ممکن است حالت های زیر را داشته باشد.
۱-کاملا با یکدیگر سازگار باشند: یعنی هر دو خصوصیات مشترک داشته و فعالیت آنها نیز بر یکدیگر منطبق باشد، مانند دو مسکن کم تراکم.
۲- نسبتا سازگار باشد؛ به این ترتیب که هر دو کاربری از یک نوع بوده، اما در جزئیات اختلاف داشته باشد، مانند مسکن کم تراکم با مسکن با تراکم متوسط.
۳- نسبتا ناسازگار باشند؛ یعنی اینکه میزان ناسازگاری بین دو کاربری از سازگاری آنها بیشتر باشند.
۴- کاملا ناسازگار باشند؛ یعنی مشخصات دو کاربری هیچگونه هم خوانی با یکدیگر نداشته و در تقابل با یکدیگر باشند، مانند کاربری صنعتی و کاربری مسکونی.
۵- بی تفاوت باشند؛ یعنی اینکه دو نوع کاربری از جهت سازگاری نسبت به هم بی تفاوت باشند.
برای تعیین میزان سازگاری و ناسازگاری بین دو کاربری باید مشخصات و نیازهای مختلف هر یک را برای انجام دادن فعالیت های عادی آن تعیین و سپس با مقایسه این مشخصات موارد توافق و عدم توافق را مشخص کرد. زمینه های قابل بررسی در این مورد عبارت است از: اندازه و ابعاد زمین، شیب زمین، شبکه ارتباطی، تاسیسات و تجهیزات، کاربری های وابسته، کیفیت هوا، کیفیت صدا، میزان نور، بو، دید و منظره. همچنین نیازهای هر کاربری را بر اساس استانداردهای کمی و کیفی موجود تعیین و سپس آنها را با هم مقایسه کنند و چنانچه مشخصات به دست آمده با یکدیگر مساوی یا نزدیک به هم باشد سازگارند و در غیر این صورت ممکن است نسبتا ناسازگار یا کاملا ناسازگار باشند (پورمحمدی، ۱۳۷۷، ص۱۱۰).
– ماتریس مطلوبیت: در این ماتریس، سازگاری بین کاربری و محل استقرار آن ارزیابی می شود و بر این اساس می توان گفت که هر کاربری طبق ویژگی های خاص آن برای محل خاصی مناسب است و هر محلی نیز کاربری خاص خود را می طلبد برای تهیه ماتریس باید خصوصیات و نیازهای هر کاربری با ویژگی های محل استقرار تطبیق داده شود. خصوصیات محل استقرار ممکن است این عوامل باشد: اندازه و ابعاد زمین، موقعیت، شیب، خصوصیات فیزیکی (جنس خاک، توپوگرافی و غیره). دسترسی، تاسیسات و تجهیزات، صدا هوا و بو و کاربری های همجوار. با مقایسه عوامل مذکور می توان نتیجه گرفت که محل هر کاری تا چه اندازه مطلوب است و بر اساس آن تصمیم مناسب را گرفت (منبع قبلی ص۱۱۵).
– ماتریس ظرفیت: هر فعالیت (کاربری) شهری مقیاسی دارد، همچنان که ساختار یک شهر از نظر کالبدی سطوح مختلفی دارد و چنان که دو مقیاس مذکور با یکدیگر منطبق باشد هر کاربری عملکرد مناسبی خواهد داشت و هر سطحی از ساختار شهری نیز به نحو موثری از خدمات فعالیت بهره مند خواهد شد و اگر منطبق نباشد مشکلات عدیده ای را برای هر دو پدیده به وجود خواهد آورد. برای مثال فعالیت آموزشی را می توان چنین تقسیم کرد: مهد کودک، ابتدایی، راهنمایی، دانشکده، دانشگاه کوچک، دانشگاه بزرگ، از طرف دیگر هر سطح از ساختار فضایی نیز می تواند چنین تقسیم شود: واحد همسایگی، زیر محله، بخشی از شهر و منطقه شهری. حال اگر بین دو مقیاس مذکور تناسبی وجود داشته باشد، یعنی برای مثال مقیاس دانشگاه به شهر، دانشکده به بخشی از شهر، دبیرستان به محله، راهنمایی و ابتدایی به زیر محله و مهدکودک به همسایگی یا زیر محله تعلق یابد، تناسب مطلوب حاصل می شود و فعالیت ها بر اساس ظرفیت در نظر گرفته می شود وگرنه هر دو مخل هم خواهند بود (منبع قبلی ص۱۱۵).
– ماتریس وابستگی: گاهی اوقات فعالیت یک کاربری، وابسته به سایر کاربری هاست؛ برای مثال یک محله مسکونی بدون و جود خدمات آموزشی، درمانی و تجاری ناقص است و مراکز دیگر شهری نیز هریک به نحوی با سایر فعالیت های شهری در ارتباطند و به آنها وابسته اند. بنابراین در این ماتریس میزان وابستگی کاربری ها به یکدیگر و لزوم هم جواری آنها بررسی می شود. اما مطالب مهم در ارزیابی کاربری اراضی شهری رابطه بین کاربری هاست چرا که در تاثیر و تاثر کاربری های شهری امکان دارد حوزه عمل آنها با یکدیگر تداخل داشته باشد و پارامتر فاصله می تواند آثار آنها را کم کند، به طوری که دو کاربری ناسازگار نسبت به هم بی تفاوت باشد، مانند پالایشگاه و منطقه مسکونی که فاصله زیادی دارند. به طور کلی در ارزیابی، برای دقت در امر مهم کاربری لازم است یک کاربری که در موقعیت خاصی قرار دارد با کاربری دیگر در موقعیت خاص خود بررسی و ارزیابی شود (منبع قبلی، ص۱۱۶).
– سلامتی
منظور از شهر سالم، رعایت همه کاربری ها با توجه به تراکم و سرانه مطلوب و رعایت استانداردها و معیارهای سرانه است. رعایت مسائل زیست محیطی، فونداسیون، حفظ میراث های فرهنگی، حراست از آسایش و غیره ضروری است. امروزه با قرار دادن لایه های دو جداره از نظر آلودگی صدا، واحدهای مسکونی را در امان نگه می دارند. به طور کلی در جهان امروز حفظ سلامتی و وجود شهر اجتماعی سالم در تبیین کاربری های شهری نهفته است (زیاری، ۱۳۸۴، ص۳۰).
– دسترسی
شبکه های ارتباطی یک شهر ارتباط تنگاتنگی با نوع کاربری ها دارد زیرا نحوه توزیع فضایی کاربری ها است که مسئله دسترسی را بین آنها مطرح می سازد با توسعه روز افزون شهرها و دور شدن کاربری ها از یکدیگر دسترسی سریع مطمئن و ارزان به نقاط مورد نظر مسائل متعدد و پیچیده ای در مقابل شهرسازان و برنامه ریزان قرار داده است با تشدید روند آلودگی هوا، ناشی از وسائل حمل و نقل و تراکم رفت و آمد در شبکه های ارتباطی اصلی، تحدید نظر در راه های تامین دسترسی در شهرها و یا با تغییر کاربری ها به صورت یکی از عمده ترین اهداف شهر سازان در طرحهای شهری در آمده است (رضویان ۱۳۸۳، ص۱۸۹).
– کارآیی
الگوی قیمت زمین شهری، عامل اصلی و معیار اساسی تعیین مکان کاربری زمین است. هر نوع کاربری از لحاظ اقتصادی و سرمایه گذاری برآیند قیمت زمین و وضعیت آن از نظر آماده سازی و مخارج آبادانی است که با روش تحلیل هزینه – منفعت مشخص می شود (سعیدنیا، ۱۳۷۸، ص۲۴).
– آسایش
آسایش دو مولفه ی فاصله و زمان مهم ترین مولفه در مکان یابی کاربری ها هستند. نوع دسترسی ها با فاصله و زمان سنجیده می شود. این دو عامل واحد اندازه گیری آسایش محسوب می گردند. چگونگی دسترسی به خدمات شهری مورد نیاز ساکنان ورودی از کاربری های مزاحم و ناسازگار از مولفه های مهم آسایش تلقی می گردند (زیاری، ۱۳۸۱، ص۳۰).
– ایمنی
ایمنی و عوامل امنیتی به عنوان یکی از مولفه های مهم در تعیین مکان کاربری های شهری است مسئله حفاظت از پدیده ها و تاسیسات و تجهیزات شهری و دفاع از شهروندان در مقابل حمله در زمان جنگ در شهرهاست، دفاع در مقوله های دفاع عامل، دفاع غیر عامل، دفاع غیر نظامی، دفاع سیاسی، دفاع اقتصادی، دفاع اجتماعی، دفاع معنوی قابل طبقه بندی است (زیاری، ۱۳۸۴، ص۴).
– مطلوبیت
مطلوبیت و دلپذیری در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری یعنی تلاش در جهت حفظ و نگهداری عوامل طبیعی، ایجاد فضاهای باز و دلپذیر، چگونگی شکل گرفتن راه ها، ساختمان ها و فضاهای شهری. (پورمحمدی، ۱۳۸۷، ص۹۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...