دانلود پایان نامه و مقاله | ۲-۲-۳-۱ استفاده از نقاط مرجع استراتژیک در انتخاب استراتژی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
زیرسیستم
سیستم
سازمان
زیرسیستم انتخاب بازار هدف
رابطه ۳:
هماهنگی عمودی درونی
۲-۳ سطوح هماهنگی در مدیریت استراتژیک بازاریابی بین الملل(اسماعیل پور، ۱۳۸۲).
با توجه به شکل جهت رفع چالشهای اساسی هماهنگی استراتژیک بازاریابی بین الملل بایستی میان رابطه یک(رابطه میان استراتژی بازاریابی بین الملل و استراتژی سازمان برای ایجاد هماهنگی عمودی بیرونی)، رابطه دو(رابطه میان استراتژی بازاریابی بین الملل و استراتژی سایر واحدها یا کارکردهای سازمانی برای ایجاد هماهنگی افقی بیرونی)، رابطه سه(رابطه میان استراتژی بازاریابی بین الملل و زیر سیستمها یا کارکردهای آن، برای ایجاد هماهنگی عمودی درونی) و رابطه چهار(میان استراتژی های زیر سیستمها یا کارکردهای بازاریابی بین الملل با یکدیگر برای ایجاد هماهنگی افقی درونی) هماهنگی ایجاد شود.
برقراری هماهنگی همواره از چالشها و نگرانیهای اساسی مدیران سازمانها و به طور خاص مدیران صادرات و بازاریابی بین الملل بوده است. پرسش اساسی این است که مدیران چگونه می توانند بین شرایط محیط بازارهای هدف صادراتی و قابلیت های درونی سازمان هماهنگی به وجود آورند تا عملکرد صادراتی آن ها بهبود یابد؟ چگونه به گزینه هایی برای هماهنگی استراتژیک میرسند؟ در واقع متدولوژیها و الگوهای هماهنگی چه می توانند باشند؟ صاحبنظران مدیریت استراتژیک و بازاریابی بین الملل در پاسخ به سؤالات فوق سه الگوی کلی در هماهنگی استراتژیک را قابل تفکیک میدانند که سازمانها برای رسیدن به هماهنگی از آن استفاده میکنند:
۱٫ الگوهای عقلایی(بخردانه) که به آن ها الگوهای اقتضایی نیز گفته می شود.
۲٫ الگوهای طبیعی(واقعی) که به آن ها الگوهای فرایندی نیز گفته می شود.
۳٫ الگوی ترکیبی(همه جانبه) که مبتنی بر تئوری نقاط مرجع استراتژیک سازمان میباشد.
بر اساس الگوی عقلایی(بخردانه)، استراتژی بر مبنای فرآیندهای رسمی و تصمیم گیری عقلایی تدوین می شود، (یا دست کم باید بدین گونه تدوین شود). الگوهای عقلایی رابطه یک طرفه و از بالا به پایین و یا سلسله مراتبی استراتژی سازمان و استراتژی بازاریابی بین الملل را نشان می دهند و بر این باور بنا شده است که استراتژی سازمان و کسب وکار تعیینکننده استراتژی بازاریابی بین الملل میباشد. این نوع هماهنگی منبعث از مکتب میشیگان بوده که معتقد است سیستمهای وظیفه ای باید به گونه ای طراحی شوند که با استراتژی سازمان همگون و هماهنگ باشد. از ویژگیهای این الگو میتوان به زنجیرهایبودن و در نظرگرفتن همه عوامل با تساوی احتمال اشاره کرد(اسماعیل پور، ۱۳۸۲). بدین ترتیب استراتژی بازاریابی بین الملل و زیرسیستمهای آن مستقیماً بر اساس استراتژی سازمان تدوین و هماهنگ میگردند. این الگوها فقط در صورتی قابل طراحی و اجرا هستند که استراتژی سازمان به صورت آماده، از قبل تهیه شده باشد. البته در این صورت هر گونه اشتباه و انحراف در فرایند تدوین استراتژی سازمان، عیناً به استراتژی بازاریابی بین الملل و صادرات نیز سرایت می کند. شکل ۲-۴ الگوی هماهنگی عقلایی در استراتژی بازاریابی بین الملل را نشان میدهد.
استراتژی بازاریابی بین الملل
استراتژی سازمان
۲-۴ الگوی هماهنگی عقلایی در سطح مدیریت استراتژیک بازاریابی بین الملل(اسماعیل پور، ۱۳۸۲).
برای اینکه استراتژیها دقیقتر شوند و به واقعیت نزدیکتر باشند یا به اصطلاح عملیتر شوند، صاحبنظران عوامل دیگری به غیر از استراتژی های سطوح بالاتر را به الگوهای عقلایی اضافه نموده اند. به این عوامل اضافه شده، “عوامل موقعیتی یا نهادی” گفته می شود. لذا در پاسخ به چالش هماهنگی عقلایی(هماهنگی عمودی)، الگوهای دیگری با عنوان الگوهای طبیعی(فزاینده، دایرهای) مطرح شدند. الگوهای طبیعی ناشی از مکتب هاروارد بوده که معتقد است که دو دسته عوامل بر سیستمهای وظیفه ای در سازمانها تاثیر میگذارند. یک دسته عوامل موقعیتیاند که از آن جمله میتوان به استراتژی سازمان اشاره کرد، که از این جنبه مشابه مکتب میشیگان است و یک دسته عوامل نهادیاند که از آن جمله میتوان بر اساس مدل دفت به سایر ابعاد مهم سازمانی نظیر ساختار سازمانی، تکنولوژی، فرهنگ سازمانی و … اشاره کرد. به نوعی در این مکتب هم به هماهنگی عمودی و هم به هماهنگی افقی توجه می شود. شکل ۲-۵ الگوی هماهنگی طبیعی در سطح استراتژی بازاریابی بین الملل را نشان میدهد.
استراتژی سازمان
استراتژی بازاریابی بین الملل
عوامل موقعیتی یا نهادی
۲-۵ الگوی هماهنگی طبیعی در سطح مدیریت استراتژیک بازاریابی بین الملل(اسماعیل پور، ۱۳۸۲).
تعدد متغیرها و لزوم وجود داده های زیادی باعث گردیده که این الگوها هم زمانبر باشند و هم هزینهزا. بنابرین گرچه الگوهای طبیعی نسبت به الگوهای عقلایی واقعیتر بوده و از دقت بالاتری برخوردار میباشد اما در ایجاد یک هماهنگی همهجانبه که مبنای همافزایی و بهبود عملکرد سازمانی است، ناتوان میباشند؛ از این رو محققین تلاش نمودند با بهره گیری از مدلهای ترکیبی(مانند تئوری نقاط مرجع استراتژیک)، مدلهای هماهنگی همه جانبهای را ارائه نمایند. به طوری که ضمن در نظر گرفتن عوامل تاثیرگذار بر اساس مکتب هاروارد و مدل دفت، به تعامل بین عناصر مدل نیز توجه کرده و استراتژی بازاریابی بین الملل را در تعامل با سایر استراتژی های سازمانی دانسته و فقط آن را تاثیرپذیر نمیداند. نگرش نقاط مرجع استراتژیک به طراحان استراتژی این امکان را میدهد که ضمن بهره مندی از مزایای هر دو الگوی عقلایی و طبیعی، با ملاک قراردادن معیارهای محوری، اولویتهای کلی سیستم را تعیین کرده و در استراتژی بگنجانند، به طوری که کلیه گروه های ذینفع مطابق مبانی و اصول مورد نظر، هدایت و مدیریت شوند. در شکل ۲-۶ الگوی هماهنگی یکپارچهی نقاط مرجع استراتژیک در سطح استراتژی بازاریابی بین الملل نشان داده شده است(اسماعیل پور، ۱۳۸۲).
نقاط مرجع استراتژیک
استراتژی بازاریابی بین الملل
استراتژی سازمان
عوامل موقعیتی یا نهادی
۲-۶ الگوی هماهنگی یکپارچه نقاط مرجع استراتژیک در سطح مدیریت استراتژیک بازاریابی بین الملل(اسماعیل پور، ۱۳۸۲).
۲-۲-۳ شدت رقابت
شدت رقابت صنعت، رابطه رقابتی بین شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ را نشان میدهد. در نگاه نخست میتوان گفت در صنایعی که شدت رقابت آن ها کمتر است، شرکتها ترجیح می دهند از روشهایی که کنترل کامل را به همراه میآورد استفاده کنند تا از کلیه مزایای سرمایه گذاری بهره برداری کنند. بنابرین زمانی که رقابت افزایش مییابد، شرکتها مشارکت با شرکا را ترجیح می دهند زیرا قدرت چانهزنی آن ها کاهش مییابد. اما یافته های تجربی این فرضیه را تأیید نکرد و در واقع زمانی که رقابت تشدید می شود شرکتها ترجیح می دهند وارد استراتژی های کاملاً مشارکتی نشوند زیرا مشارکت، قاطعیت آن ها را در پاسخگویی سریع به رقبا کاهش میدهد(تیسنگ،۲۰۰۵).
۲-۲-۳-۱ استفاده از نقاط مرجع استراتژیک در انتخاب استراتژی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 04:28:00 ب.ظ ]
|