درپایان هر چهار دهه رشدچشمگیری رادرتعدادکانون های تفکرشاهد بوده ایم. دراواخردهه ۱۹۷۰،۱۶۱ کانون تفکر وجود داشته که این رقم درپایان دهه ۱۹۸۰ به ۳۲۴ رسیده است. تا سال ۱۹۹۰، ۲۷۸ کانون تفکردیگر تأسیس شده است که مجموع کانون های تفکر از ابتدای قرن تا آن زمان را به رقم ۶۰۲ می رساند. از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، ۳۳۸ کانون تفکر دیگرایجاد شدند که جمعاً رقم کانون های تفکر تا سال ۲۰۰۰ به ۹۴۰ رسید. در اواسط ۲۰۰۶ ،۱۶۰ کانون تفکردیگر شکل گرفتند که تعداد کانون های تفکر را از ۹۴۰ به۱۱۰۰ کانون ارتقاء داد.
د)موضوعات تحقیق:
بسیاری از کانون های تفکر موضوعات ومسائل مختلفی را برای تحقیق در دستور کار خود قرار می دهند، اما برخی از آن ها تنها بر روی یک یا دو موضوع متمرکز وبه تحقیق می پردازند. برطبق نظرسنجی صورت گرفته از۶۸ موسسه تحقیقات سیاستگذاری عمومی ،۶۰ موسسه براساس منافع، موضوعات زیر را به عنوان مهمترین عرصه های تحقیقاتی خودطبقه بندی کرده اند.

٪۴٨ سیاستگذاری اقتصادی
٪٣٧سیاستگذاری بهداشت
٪٢٩آموزش ابتدایی وراهنمایی
٪٢٧حمایت ازمحیط زیست
٪٢۶اموربین الملل
٪٢۵سیاست
برطبق گزارش تینک تنک دیرکتری می توان دریافت که کانون های تفکر در ایالات متحده امریکا
درشش عرصه ١)سیاستگذاری اقتصادی ٢)سیاستگذاری بهداشت ٣)آموزش ابتدایی وراهنمایی ۴)حمایت ازمحیط زیست ۵)اموربین الملل ۶)سیاست، به تحقیق وارائه راه حل می پردازند که این موسسات غیرانتفاعی با تمرکزبرحوزه سیاستگذاری نقشی منحصر به فرد را درنظام سیاسی ایالات متحده ایفا می کنند.(Thinktankdirectory,2007)
۲۵ تا ۳۰ کانون تفکر معتبری که در ایالات متحده وجود دارند دارای دستور کارهای متنوع تحقیقاتی می باشند که طیف وسیعی از مسائل سیاستی را در سطوح ملی وبین المللی در بر می گیرند. با این وجود از سال ۱۹۸۰ اکثریت کانون های تفکر جدید تخصصی می باشند. بدین معنا که آن ها تمرکز خود رابیشتر برروی تحقیق در زمینه یک موضوع خاص(از قبیل گرمایش زمین) ویا یک حوزه خاصی ازسیاستگذاری عمومی(ازقبیل امنیت ملی) می گذارند.
اغلب کانون های تفکرنقش درونی ها[۲۴] را ایفا می کنند وجزء جدایی ناپذیر فرایند سیاستگذاری می شوند نظیر رند کورپوریشن[۲۵] و اربن اینستیتیوت[۲۶] که برای سازمان های مهم دولتی به تهیه وانجام تحقیق می پردازند. همچنین آن ها می توانند درنقش بیرونی ها[۲۷] نظیرموسسه سیاست اقتصادی[۲۸] وموسسه هریتیج[۲۹] به فعالیت بپردازند که از طریق انجام تحقیق وتحلیل به دنبال بکارگرفته شدن ایده هایشان در سیاستگذاری می باشند و برای این منظور بطور گسترده ایده های خود را بین نخبگان سیاستی ومردم بازاریابی می کنند. همواره بین این موسسات ودرجامعه سیاستی بین کسانی که معتقدند کانون های تفکر باید بی طرف و علمی[۳۰] باشند وکسانی که بر این عقیده اند که کانون های تفکر بایستی مرتبط سیاستی [۳۱]باشند وبرای برخورداری از ارزش باید به انتشار تحقیقات بین سیاستگذاران بپردازند، تضاد وجود داشته است. البته این تنش دیرینه همواره بین دنیای ایده ها ودنیای سیاستگذاری بوده است. افلاطون درکتاب”جمهوری”[۳۲] این تنش را به خوبی بیان کرده است. وی می نویسد که”هیچ دولت خوبی وجود نخواهد داشت تا زمانی که فلاسفه پادشاه هستند وپادشاهان فیلسوف هستند. “(McGann,2007,PP.5-7)
تاریخچه کانون های تفکر
اکثرتاریخدان ها برسراین موضوع که منشأ احزاب سیاسی وجنبش اصلاحات ایالات متحده امریکا می باشد به توافق رسیده اند. اما درمورد این که اولین کانون تفکر یا سازمان برنامه ریزی سیاستی چه زمانی شکل گرفته است هیچ گونه توافقی بین آن ها بوجود نیامده است. درواقع صرف نظر ازمطالعات صورت گرفته اخیردرزمینه کانون های تفکر درقرن بیستم(Smith,1991) محققان انگشت شماری تلاش نموده اند تا درمورد گسترش ودگرگونی موسسات تحقیقاتی امریکا گزارش مستند تهیه کنند ویا به تحلیل عملکرد آن ها درفرآیند سیاستگذاری بپردازند(Peschek,1987). ازآن جایی که بیش از یک هزار کانون تفکر در ایالات متحده امریکا وجود دارد جای هیچ گونه شگفتی نیست که محققان تمایلی نداشته اند تا گسترش موسسات تحقیقات امریکایی را به ترتیب زمانی ثبت کنند.
قبل از این که به چگونگی گسترش کانون های تفکر بپردازیم باید اشاره داشت که تا قبل از دهه ۱۹۶۰ اصطلاحی به نام کانون تفکر[۳۳] به طور گسترده متداول نشده بود و در میان سربازان و افسران آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم تینک تنک[۳۴] به مکانی اطلاق می شد که در آن افسران ارشد برنامه های تدافعی ودیگر برنامه های نظامی خود را تنظیم می کردند واین اصطلاح در سال ۱۹۵۹ با برداشت از شرکت رند[۳۵] متداول شد واز آن پس تمامی مؤسساتی که به ایده پردازی، تجزیه و تحلیل مسائل عمومی و ارائه راه حل برای سیاست گذاران می پردازند را کانون تفکر یا تینک تنک می نامند.(Abelson,2002,P.9)
در ابتدای قرن بیستم چالش هایی نظیر، مدیریت اقتصاد صنعتی پیشرفته و افزایش پیمان های خارجی منجر شد تا دولت ها در زمینه علم وعقلانیت احساس نیاز کنند. در ایالات متحده آمریکا و اروپا اولین موج کانون های تفکر، دارای یک هدف مشترکی بودند وآن ارائه مشاوره کارشناسانه وبی طرفانه به دولت ها بود و اغلب این کانون های تفکر از نوع کانون های تفکر دانشگاهی بودند که اعضای آن ها را افرادی دانشگاهی و عضو هیئت های علمی دانشگاه ها تشکیل می دادند (McGann,2000,P.9).
نظرات مختلف در مورد اولین کانون تفکر
در مورد این که اولین کانون تفکرچه نام داشت و در چه مقطع زمانی از تاریخ شکل گرفته است بین محققان و صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد که در این بخش به مواردی از آن اشاره خواهیم کرد:
جیمز اسمیت[۳۶] در کتاب ایده پردازان[۳۷] می نویسد : “کانون های تفکر ابتدا در ایالات متحده آمریکا وپس از جنگ داخلی شکل گرفتند. کانون های تفکر اولیه وابسته به بخش خصوصی بودند و به مسائل علوم اجتماعی می پرداختند که با هدف یاری دولت در اتخاذ کارآمدترین سیاست برای اجرای اصلاحات تأسیس شده بودند. از میان کانون های تفکراولیه می توان به اداره تحقیقات حوزه شهرداری نیویورک[۳۸]،کمیسیون صنعتی ایالات متحده امریکا[۳۹] ، فدراسیون ملی شهری[۴۰]‌، بنیاد راسل سیج [۴۱]و کمک صلح بین المللی کارینج [۴۲]اشاره داشت” (Smith,1991).
لورنس رید[۴۳] در کتاب ” ایده های ناب و حقایق غیر قابل انکار، سلاح وی خواهند بود”[۴۴] می نویسد: “ایده کانون تفکر به احتمال زیاد توسط توماس کلارسون انگلیسی [۴۵]در سال ۱۷۸۲ مطرح گردید وی مؤسس جامعه لغو تجارت برده های آفریقایی بود و لورنس رید در این کتاب انجمن کلارسون رابه عنوان اولین کانون تفکرمعرفی می کند”. (Reed,2005)
اما برخی دیگر نیز موسسه بروکنیگز [۴۶] که در سال ۱۹۱۶ تأسیس شده است را به عنوان اولین کانون تفکرمعرفی می نمایند با نگاهی به این دیدگاه های مختلف در زمینه اولین کانون تفکر به این نتیجه خواهیم رسید که بین صاحب نظران و محققان دراین زمینه هیچ گونه اجماع نظری وجود ندارد ، اما اینکه کانون های تفکر پدیده قرن بیستم هستند حقیقتی غیر قابل انکار است.(Abelson,2002,P.9)
گسترش کانون های تفکرجدید با توسعه رهبری ایالات متحده آمریکا در جهان همراه بود. که این مسئله نقش کلیدی کانون های تفکر را در نظام سیاستی ایالات متحده بیشتر نمایان می سازد. در سال ۱۹۱۰ بنیاد کارنیج اولین مؤسسه آمریکایی بود که به مسائل سیاست خارجی آمریکا پرداخت و در زمینه دلایل وقوع جنگ و شیوه های حل مسالمت آمیز درگیری ها، بررسی های زیادی را صورت داد(Hass,2002) . در طی جنگ جهانی اول به دلیل نیاز شدید برای درک مسائل بین المللی، مؤسسات جدیدی نظیر مؤسسه تحقیقات دولتی [۴۷] در سال ۱۹۱۶ تأسیس گردید که در سال ۱۹۲۷ تحت عنوان مؤسسه بروکینگز به کار خود ادامه داد. (Abelson,2002,P.10)
دومین موج گسترش کانون های تفکر بین سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۸۹ پدیدار گشت، بعد از جنگ جهانی دوم، دو عامل زمینه ساز گسترش کانون های تفکر شد: اولین عامل ابرقدرتی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بود که پس از جنگ، آمریکا دیگر از سیاست انزوا پیروی نمی کرد و به عنوان قدرت جهانی نیاز بیشتری در زمینه بهره گیری از مشاوران سیاسی را احساس می نمود. دومین عاملی که زمینه سازگسترش کانون های تفکر شد تهدید جنگ سرد بود.
بین سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۸۹ کانون های تفکر زیادی ایجاد شدند که به صورت مستقیم از طرف دولت مورد حمایت قرار می گرفتند و تمامی منابع مورد نیاز را دولت در اختیار محققان و دانشمندان حوزه دفاعی قرار می داد. رند کورپوریشن[۴۸] یعنی بزرگترین کانون تفکردنیا، اولین مؤسسه غیر انتفاعی و مستقلی بود که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد و بودجه آن توسط نیروی هوایی آمریکا تأمین می شد و تحقیقاتی نظیر تحلیل سیستم ها [۴۹] تئوری بازی [۵۰] و چانه زنی استراتژیک[۵۱] پیشگام بود و” رند” را به عنوان اولین نسل کانون های تفکر تحقیقات قراردادی می توان قلمداد کرد. کانون های تفکر این دوره به تحلیل استراتژیک، نظامی، سیاسی و منطقه ای در زمینه نزاع بین بلوک شرق و غرب می پرداختند. اگر بخواهیم به نمونه ای از این کانون ها اشاره کنیم می توان موسسه تحقیقاتی امورخارجی جامعه آلمان[۵۲]، موسسه مطالعات استراتژیک سنگاپور،[۵۳] موسسه اموربین الملل هانگارین[۵۴] ،موسسه مطالعات استرتژیک اسپانیا[۵۵]را نام برد .
دراین دوره علاوه بر کانون های تفکر تحقیقات قراردادی، کانون های تفکر دیگری نیز پا به عرصه حضور نهادند که عواملی همچون بحران دولت رفاه[۵۶]، پایان کینزگرایی و افزایش نهضت جهانی محافظه کاری به گسترش این کانون های تفکر کمک فراوانی نمود. از آن جایی که این کانون ها از ایده و نگرش خاصی پشتیبانی می کردند تحت عنوان کانون های تفکر پشتیبان شناخته می شدند این مؤسسات در فرایند سیاستگذاری به جای انجام تحقیقات بنیادی بیشتر به پیروزی در نبرد ایده ها تمایل دارند نمونه کانون های تفکر پشتیبان درایالات متحده آمریکا هریتج فوندیشن [۵۷]و در انگلستان موسسه آدام اسمیت[۵۸] می باشد. بعدازپایان جنگ سرد و اصلاحات اقتصادی وفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موج سومی از کانون های تفکر ظهور کردند که سیاستمداران را در تغییرات درحال وقوع اروپای مرکزی واتحاد جماهیر شوروی سابق یاری می رساندند از آن جمله می توان به موسسه اقتصاد آزاد گدنسک[۵۹]ومرکز مطالعات دموکراسی[۶۰] اشاره کرد. بسیاری از کانون های تفکر که امروزه تأسیس می شوند اغلب دارای معیارهایی مشابه کانون های تفکر دانشگاهی هستند. (McGann,2000,P.22)
طبقه بندی کانون های تفکر
کانون های تفکر یا موسسات تحلیل وتحقیق سیاستگذاری عمومی سازمان هایی هستند که به تولید مشاوره، تحلیل وتحقیق سیاست محور[۶۱] در حوزه مسائل داخلی وبین المللی می پردازند تا بدین وسیله بتوانند به سیاستگذاران ومردم در اتخاذ تصمیم گیری های آگاهانه درزمینه مسائل سیاستگذاری عمومی یاری رسانند. کانون های تفکرممکن است به احزاب سیاسی، دولت ها، گروه های فشار[۶۲]یا شرکت های خصوصی وابسته باشند ویا این که به عنوان سازمان های غیردولتی مستقل تأسیس شوند(NGO). این موسسات اغلب به عنوان پلی بین جوامع سیاستگذاری ودانشگاهی عمل می کنند وهمانند صدایی بی طرف در جهت منافع عموم گام بر می دارند وتحقیقات پایه ای وکاربردی[۶۳] را به یک شکل وزبانی بیان می کنند که برای سیاستگذاران وعموم قابل فهم، قابل اعتماد ودردسترس باشند.
کانون های تفکر برعکس کمیته های ویژه[۶۴] یا میزگرد های تحقیقاتی، بخش قابل توجهی از منابع انسانی ومالی خود را صرف انجام مأموریت وانتشار تحقیق وتحلیل سیاستی درعلوم اجتماعی (علوم سیاسی،اقتصاد،اموربین الملل،مدیریت دولتی)می نمایند وکتاب، گزارشات، خلاصه های سیاستی، کنفرانس ها، سمینارها، جلسات توجیهی، گفتگوهای غیررسمی با سیاستگذاران ومقامات دولتی وسهامداران اصلی[۶۵] ازجمله مهمترین دستاورد تحقیقاتی این موسسات می باشند.
طبقه بندی کانون های تفکر
زمانی که می خواهیم کانون های تفکر را تعریف ویا طبقه بندی کنیم، در مورد معنای عباراتی نظیر تحقیق سیاستگذاری عمومی[۶۶]،کانون تفکر وپشتیبان[۶۷] مباحثی مطرح می شود. آیا کانون های تفکر دانشگاهی[۶۸] ،مشاور[۶۹]ویا پشتیبان [۷۰]هستند؟ آیا یک کانون تفکر درصورتی که مشاور ویا پشتیبان نباشد می تواند موثرباشد؟این بحث تنش طبیعی بین دنیای ایده ها ودنیای سیاست ویا تضاد فرهنگ های سیاسی ودانشگاهی را منعکس می نماید. طبقه بندی هایی که درذیل ارائه می شود به دقت تفاوت ها را آشکار می سازد وبراساس آن ها آگاهانه تر می توان بحث نمود:
الف )انواع کانون های تفکر در ایالات متحده امریکا
*کانون های تفکر سنتی[۷۱]: که فقط منابع خود را صرف تحقیقات سیاستی علمی[۷۲]می کنند( از قبیل موسسه هوور[۷۳]، مرکز محققان ودرو ویلسون[۷۴] )
*:A Think –and-Do tank که به تحقیق و تحلیل سیاستی وکمک های سیاستی[۷۵] می پردازد. (ازقبیل موسسه بوروکینگز، موقوفه صلح بین المللی کارنیج[۷۶]،موسسه سیاست اقتصادی[۷۷]،موسسه امریکن اینترپرایز[۷۸] وبنیاد هریتیج[۷۹])
*Do Tanks:که تمامی انرژی خود را برروی بسته بندی دوباره واشاعه ایده وطرح های سیاستی کانون های تفکر دیگر متمرکز می سازند. (از قبیل دموس[۸۰]،کپیتال ریسرچ سنتر، موسسه کنگره آزاد[۸۱]). درهرصورت، کانون های تفکراز نظر وابستگی، فرهنگ، ساختارسازمانی وگرایش فلسفی وسیاسی با یکدیگر متفاوت هستند.
ب)نوع وابستگی
کانون های تفکردربسیاری از کشورها به طور رسمی وسنتی به دولت، احزاب سیاسی ویا شرکت ها وابسته هستند ویا این که به طور کامل توسط آن ها تأمین بودجه می شوند.اما برعکس درایالات متحده امریکا گرایش به سمت کانون های تفکر غیردولتی، مستقل وغیرانتفاعی است. بدین ترتیب آن ها از استقلال قانونی، مالی و فکری برخوردارند. درواقع توانایی این موسسات درحفظ و افزایش استقلال خود در برابر تأثیرگذاری ومداخله دولتی یا اشتراکی سبب شده است تا این سازمان های غیردولتی[۸۲] بازیگران اصلی جامعه مدنی شوند ودر بین مردم از اعتبار بیشتری برخوردار شوند.
باتوجه به این که در ایالات متحده امریکا گرایش شدیدی به سوی کانون های تفکر مستقل وجود دارد باید خاطر نشان ساخت که اکثر کانون های تفکر درسایر نقاط جهان به احزاب سیاسی، دولت ها ویاشرکت هاوابستگی دارند. بنابراین، اکنون هرچقدر مزایای تحلیل وتحقیق مستقل سیاستگذاری عمومی آشکارمی گردد به همان نسبت نیزشاهد افزایش شمار کانون های تفکر در سرتاسر جهان خواهیم بود.
استقلال کانون های تفکر ویا فقدان استقلال، درتعیین بی طرفی[۸۳] ونهایتاً اعتبار کانون های تفکر نقش سرنوشت سازی را ایفا می کند. اغلب کانون های تفکر وابسته به حزب[۸۴] درایالات متحده امریکا وجود خارجی ندارند. درحالی که این گونه کانون های تفکر در اروپا بسیار متداول هستند. با این وجود، در ایالات متحده امریکا کانون های تفکری وجود دارند که به کنگره، سازمان های حکومتی[۸۵]، دانشگاه ها و یا شرکت ها وابسته هستند. دراین تحقیق تنها کانون های تفکر غیرانتفاعی ومستقل وکانون های تفکر وابسته به دانشگاه ایالات متحده امریکا را مورد بررسی قرار می گیرد.
ج)ویژگی های سازمانی کانون های تفکر مستقل
کانون های تفکرمستقل، سازمان های خودمختاری هستند که توسط مردم ازطریق کمک های خصوصی مورد حمایت قرارمی گیرند. کانون های تفکر ممکن است ازسوی دولت کمک های مالی دریافت کنند اما اکثریت آن ها از این موقعیت بهره مند نمی شوند. کانون های تفکر مستقل به چهار نوع سازمان خاص طبقه بندی می شوند:
۱) دانشگاهی – متنوع[۸۶] و دانشگاهی – متخصص[۸۷]
۲)سازمان تحقیقات قراردادی[۸۸]
۳)کانون تفکر پشتیبان[۸۹]
۴)شرکت سیاستی[۹۰]
۱-الف)کانون های تفکر دانشگاهی-متنوع:
کانون های تفکر دانشگاهی-متنوع تمایل دارند در طیف وسیعی ازمسائل سیاستی[۹۱] به تحقیق وتحلیل بپردازند ازقبیل اقتصاد، سیاست خارجی، محیط زیست وغیره. بعلاوه آن ها اساساً:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...