مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – ۲-۱-۸٫ نفوذ معادل قدرت – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
وجه دیگر نفوذ هنجاری میل شبیه شدن به گروه است. در این نوع نفوذ، فرد هیچگونه فشاری از سوی گروه برخود برای همانند شدن احساس نمیکند، شاید بدین خاطر که خارج از آن قرار دارد، و هیچ دانش و اطلاعات جدیدی از سوی گروه به فرد ارائه نمی شود؛ اما وی تنها به خاطر میل به پذیرشدن در گروه با خواسته ها و انتظارات گروه همراهی میکند، در وجه نخست نفوذ هنجاری، در ارتباط میان فرد با گروه داد وستدی میان آنها برقرار است که دادهی گروه نفوذ اجتماعی است، فشار بر فرد برای همنوایی، و عکس المعل فرد هم رنگی با خواست گروه. اما همر نگی میتواند هم ناشی از فشار گروه باشد وهم میل و رغبت به یکی شدن با گروه. اینگونه در مقابل مفهوم نفوذ اجتمای مفهومی دیگر مطرح میگردد که به آن هم رنگی گفته می شود (هارجی،۱۳۷۳: ۲۷۲).
همرنگی یا هم نوایی:
همرنگی یا هم نوایی، تغییر در رفتار برای انطباق با گروه است. این انطباق یا نتیجه فشار گروه بر فرد است یا نتیجه خواست فرد برای شبه بودن به جمع و یا میل به درست بودن رفتارها.
همنوایی و همرنگی با هنجارها به دو شکل است. یکی ساده و ظاهری که به آن جامعهپذیری میگویند و دیگری ژرف و درونی که فرهنگپذیری نامیده میشود.جامعهپذیری در سنین کودکی آغاز میشود و تا بزرگسالی ادامه مییابد اما فرهنگپذیری معمولا در کودکی رخ میدهد و سپس متوقف میگردد. از این رو پذیرفتن و نهادینه کردن فرهنگ کشورهای بیگانه برای مهاجران بزرگسال سخت و گاهی غیرممکن است. جوامع دیکتاتوری همواره سعی در همرنگ کردن افراد با خود دارند. اینگونه جوامع افراد ناهمرنگ را با تدابیری نظیر تحت فشار گذاشتن، متهم کردن، طرد کردن و ساقط کردن از امتیازات و حقوقی که دیگران از آن برخوردارند و… تنبیه میکنند. در حالی که افراد همنوا را با انواع پاداشها از پذیرفتهشدن در گروه و تأیید اجتماعی گرفته تا دادن مزایای مادی تشویق مینمایند. جالبترین مورد همگرایی زمانی است که فرد به پیروی از نظام و قواعدی برمیآید که آن نظام با تعاریف، ارزشها و نگرشهای خود او در تضاد باشد. به نظر فستینگر تنشی که از این عدم توازن حاصل میشود شدت بیشتری مییابد اگر این رفتار برای فرد مهم باشد( برون[۲۵]،۲۰۰۶ و کیونن[۲۶]، ۲۰۰۵: نقل در سام دلیری،۱۳۸۹: ۱۸-۱۹).
امتیازاتی که امیدوار است با همگرایی کسب کند یا ضررهایی که میترسد در صورت عدم همگرایی ببیند مهم باشد. فردی که علیرغم عقاید خود، تسلیم فشار بیرونی شده و همگرایی نشان میدهد به دو دلیل است:
۱٫ رفتار خود را بر اساس عقاید خود تنظیم نمیکند و نظر و تصمیم جمع را بر عقیده خود مرجح میداند. این اتفاق از پدیدهای منشاء میگیرد که نفوذ اطلاعاتی نام دارد و وقتی اعمال میشود که افراد به قضاوت گروه بیش از قضاوت خود اعتماد دارند، مخصوصاً اگر در مورد قضاوت خود شک داشته باشند در واقع در پی وابستگی اطلاعاتی پدید میآید.
۲٫برای امتیازاتی که انتظار دارد کسب کند و یا ضررهایی که از آن هراس دارد اهمیت بیشتری قایل است. این پدیده نفوذ هنجاری نام دارد. نفوذ هنجاری عبارت است از همرنگی، پذیرش و اطاعت برای پاداش گرفتن یا تنبیه شدن. این مورد در پی وابستگی پیامدی بروز میکند(همان،:۱۷)
همرنگی یا پاسخ به نفوذ اجتماعی را به سه دسته : متابعت، همانندسازی و دورنی کردن تقسیم میشود:
متابعت:
برانگیخته شدن رفتار به منظور کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه است. در این معنا تغییر رفتارها و نگرشها نه عمقی که سطحی و از ترس تنبیه یا طمع پاداش است.
همانند سازی:
همانند سازی را مبتنی بر آرزوی شخص برای همانند شدن با شخصیتی صاحب نفوذ میداند. اما شکل پاسخ برای مانند شدن با گروه هم به کاربردو از آنجا که فرد با همانندشدن با گروهی که میل به پذیرفته شدن در آن را دارد، وآن گروه برایش اهمیت دارند، به رضایت خاطر میرسد لذا نگرشها، احساسها و رفتارهای خود را با آن هماهنگ می کند. پس تغییر رفتار در این نوع پاسخ به نفوذ نه ترس از تنبیه یا طمع پاداش که میل به پذیرفته شدن در گروه و رضایت درونی است.
درونی کردن:
درونی کردن یک ارزش یا یک اعتقاد، عمیقترین و پایدارترین پاسخ به نفوذ اجتماعی است. تمایل به درست بودن رفتارها و افکار از سوی افراد انگیزه آنان برای درونی کردن یک اعتقاد است. در این نوع نفوذ گروه بر فرد ارزشهای گروه درونی شده و با ارزشهای فرد ادغام میگردد (رستمی،۱۳۸۰: ۲۰-۲۳).
۲-۱-۷٫ نفوذ اطلاعاتی
افراد اغلب متکی به اطلاعاتی هستند که از دیگران به دست می آورند، این وابستگی افراد به اطلاعات می تواند موجب یک نوع دیگر از نفوذ اجتماعی گردد، بهگونه ای که افراد برای کسب اطلاعات اقدام به انطباق خود با گروه کنند. نفوذ اطلاعاتی، نتیجه میل افراد برای اخذ اطلاعات درست و رفتار درست مطابق اطلاعات است.
نفوذ افراد بر یکدیگر:
تا اینجا تلاش برای مشخص کردن نفوذ اجتماعی گروه بر فرد بود اما دستهای دیگر از تعاریف به نفوذ اجتماعی افراد بر یکدیگر توجه دارند. نفوذ اجتماعی را تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم یک فرد بر فرد مقابل تعریف میکنند و دیکسون و دیگران معتقدند: وقتی نفوذ اجتماعی اتفاق می افتد که اعمال یک فرد، موجب وقوع رفتارها یا اتفاقاتی در زندگی طرف مقابل شود.
اساساً برخی از نویسندگان معتقدند که نفوذ اجتماعی نه نتیجه فشار گروه که محدود به فعالیتهای افراد است. نفوذ اجتماعی محدود به نفوذ بر افراد است.(سام دلیری، ۱۳۸۹: ۱۹-۲۲).
اشکال نفوذ از دیدگاه روانشناسی اجتماعی برابرست با:
اشکال قصد شده(نفوذ عمدی)، قصد نشده ( نفوذ غیرعمدی)، نفوذ معادل قدرت
نفوذ عمدی:
تلاش قصد شده فرد برای تغییر رفتار شخص به سمت یک هدف مشخص میداند. ترغیب می تواند اشکال «منطقی» و غیر منطقی «هیجانی» داشته باشد.
نفوذ غیرعمدی:
در نفوذ اجتماعی « غیرعمدی» مردم تنها به خاطر تمایل درونی و نه به خاطر تلاش عمدی برای فشارآوردن و یا ترغیب، مانند دیگران عمل می کند.این نوع نفوذ مخصوص افراد است نه گروه، نفوذ پذیری به خاطر تمایل درونی خود حاضر به تغییررفتار مطابق با خواست آشکار، ضمنی یا تصوری شخص صاحب نفوذ است. برخی از نویسندگان دیگر این نوع نفوذ اجتماعی را همانند سازی مینامند، همانندسازی پاسخ به نفوذ اجتماعی مبتنی بر آرزوهای شخصی برای همانندسازی با شخصیتی صاحب نفوذ است(فرانزوی[۲۷]،۱۳۸۴: ۱۵۰).
شخصیت صاحب نفوذ دارای جذابیت است، اما جذابیت افراد صاحب نفوذ نتیجه چه عواملی است؟
نویسندگان به عوامل زیادی مانند آشنایی، کمیابی، تحسین، مقابله به مثل ،شباهت وجذابیت جسمانی(زیبایی) اشاره کرده اند(هارجی،۱۳۷۷: ۲۸۷-۲۸۴).
۲-۱-۸٫ نفوذ معادل قدرت
یک شکل دیگر نفوذ میان فردی وجود دارد که نویسندگان آن را هم معنی با قدرت در نظر گرفتهاند. این بحث در بسیاری از آثار روانشناسی اجتماعی که به موضوع نفوذ اجتماعی، قدرت و یا رهبری پرداختهاند وجود دارد که در اینجا به تعدادی از این تعاریف نظری می افکنیم.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 03:48:00 ب.ظ ]
|