هیوود[۳۷]، ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ را در ﭼﻨﺪ ﻃﺒﻘﻪ دﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪی ﻣﯽﮐﻨﺪ:

    • اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﮥ ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪۀ وﻗﺖ؛
    • اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ؛
    • اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ از دﯾﺪﮔﺎه ﻋﻤﻞ ﮐﺮدی؛
    • اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ از دﯾﺪﮔﺎه آزادی ﻋﻤﻞ (هیوود و همکاران، ۱۳۸۴).

اوقات فراغت به مثابه زمان، زمانی است که آنچه را می توانیم انتخاب می کنیم. اوقات فراغت به عنوان فعالیت، فعالیتی است که موجب ابراز وجود و خود شکوفایی فردی است. اوقات فراغت به عنوان یک تجربه درونی، توجه به وضع روحی- روانی، جهت گیری، گرایش ها، شرایط و تجربه در ارتباط با فراغت است (سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۴).
استنلی ﭘﺎرﮐﺮ[۳۸]، ﻣﻌﺮوف ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ را در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﭘﺎرﮐﺮ ﻣﺪﻋﯽ اﺳﺖ ﻧﻔﺲ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻓﺮاﻏﺖ، ﺗﻨﻬﺎ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﮐﺎر ﻗﺎﺑﻞ درک اﺳﺖ. ﺑﺪون ﮐﺎر، ﻓﺮاﻏﺘﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﻓﺮاﻏﺘﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﺻﻨﻌﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻮﺳﻌﮥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﻓﺮاﻏﺘﯽ ﻣﯽﺷﻮد. ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮﯾﮥ وی، ﮐﺎر را ﺗﺎ آن اﻧﺪازه ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﻓﺮاﻏﺖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮد ﮐﻪ ﻋﻼوه ﺑﺮ آﻧﮑﻪ اداﻣﻪ و اﺳﺘﻤﺮار ﮐﺎر ﺑﻪ ﺷﻤﺎر آﯾﺪ، ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻧﮕﺮش ﻓﺮد را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐﺎر اﺻﻼح ﮐﻨﺪ (توسلی، ۱۳۸۵).
به نظر ویل دورانت[۳۹] تمدّن، محصول اوقات فراغت ملت هاست، مردمانی که خور و خواب و شکار و غارت، همه شب و روز آنها را پر کرده بود، هیچ تمدنی نیافریدند. ظروف مقاوم تر، جامه های ظریف تر، معماری ماناتر، شعر زیباتر، ماشین ها، کتاب ها، ارتباطات، اختراعات، اکتشافات و همه ی وسایل رفاهی بشر، زاییده ی اوقات فراغت اویند (دورانت، ۱۳۷۸).
در ارائه یک تعریف علمی از اوقات فراغت، دکتر جی بی نش[۴۰] در کتاب فلسفه ی فراغت و تفریحات سالم، این گونه اظهار نظر می نماید: «فراغت، مربوط به اوقاتی از زندگی انسان می شود که از کار کردن، آزاد است و در خواب هم نیست». گروه بین المللی جامعه شناسی، تعریف زیر را از اوقات فراغت ارائه کرده است: «وقت صرف شده برای مجموعه ای از اشتغالات، که فرد با رضایت خاطر، به قصد استراحت، یا برای تفریح و یا به منظور توسعه آگاهی ها یا فراگیری غیر انتفاعی و مشارکت اجتماعی، داوطلبانه و بعد از رهایی از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آنها می پردازد»(یوسفی، ۱۳۷۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اوقات فراغت ساعاتی است که باید بدون اجبار، صرف اموری شود که شخص به آنها تمایل دارد و تا حد ممکن نباید با نفع اقتصادی همراه باشد یا منبع درآمدی برای شخص محسوب گردد؛ بلکه باید به کسب تنوع، ایجاد سرگرمی، فراهم آوردن امکانات رشد فکری و جسمی در راستای تعالی و رسیدن به ارزش های معنوی منجر گردد.
دکتر غلامعلی افروز معتقد است که: «منظور از اوقات فراغت، فرصت و زمانی است که انسان مسئولیت پذیر، هیچ گونه تکلیف یا کار موظفی را عهده دار نبوده و زمان در اختیار اوست که با میل و انگیزه ی شخصی به امر خاصی بپردازد. به دیگر سخن، فراغت زمانی است که پس از به انجام رساندن کار و تکلیف موظّف روزانه باقی مانده است و انسان فرصت می یابد که با رغبت و علاقه و انگیزه ی شخصی، فعالیت یا برنامه ی خاصی را انتخاب و پیگیری نماید»(افروز، ۱۳۷۰).
اوژه[۴۱] «اوقات فراغت» را چنین تعریف می کند: منظور از اوقات فراغت، وقت صرف شده برای سرگرمی ها، تفریحات و فعالیت هایی است که افراد به هنگام آسودگی از کار عادی با شوق و رغبت، به سوی آنها روی می آورند.
دومازیه[۴۲]، جامعه شناس فرانسوی و مؤلف کتاب به سوی تمدّن فراغت، معتقد است: فعالیت های اوقات فراغت، مجموعه فعالیت هایی است که شخص، پس از رهایی از تعهدات و تکالیف شغلی، خانوادگی و اجتماعی، با میل و اشتیاق به آن می پردازد و غرضش استراحت، تفریح، توسعه ی دانش، به کمال رساندن شخصیت خویش، به ظهور رساندن استعدادها و خلاقیت ها و سرانجام، مشارکت آزادانه در اجتماع است (عصاره، ۱۳۷۷). دومازیه معتقد است، هنگامی که فعالیت فراغتی، بخشی از کار شخصی (مانند ورزشکاران حرفه ای)، زندگی خانوادگی (گردش در روز تعطیل) و یا وظایف مذهبی یا سیاسی (شرکت در یک اجتماع مذهبی یا تقویت حزب سیاسی) می شود، حتی اگر همان رضایتمندی قبلی را بدهد، ماهیت آن تغییر خواهد کرد. کن براون[۴۳] جامعه شناس، اضافه می کند که: وقت فراغت صرفاً وقتی نیست که صرف کار نشود، بلکه فعالیت هایی مانند مسافرت برای کار، مراقبت شخصی، کارهای خانه، خرید، مراقبت از بچه و خوابیدن، همه از امور ضروری اند که اکثر جامعه شناسان، آنها را به عنوان «فراغت» نمی شناسند (ساروخانی، ۱۳۷۰). در منشور فراغت که در ماه جولای سال ۲۰۰۰ به تصویب هیأت مدیره جهانی فراغت رسیده آمده است: «تأمین فراغت برای کیفیت زندگی همان قدر اهمیت دارد که تأمین سلامت و آموزش» (روجک[۴۴]و همکاران، ۲۰۰۶).
در حالی که امروزه صحبت از برابری های اجتماعی (دموکراسی) می شود، اما همه افراد بخت یکسانی برای دستیابی به امکانات اوقات فراغت ندارند و این مسئله بر درک آنها از اوقات فراغت تأثیر می گذارد. سن افراد نیز بر درکشان از اوقات فراغت تأثیر دارد. هر شخصی انتظارها و تمایلات متفاوتی از اوقات فراغت دارد؛ بنابراین، فراغت برای هر فرد معنا و مفهوم خاصی پیدا می کند (جلالی فراهانی، ۱۳۹۰).
ﯾﮑﯽ دﯾﮕﺮ از ﻧﮑﺎت ﻣﻬﻢ در ﻧﺤﻮه ی ﮔﺬران اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ به ویژه در ﺳﺎﻟﻬﺎی اﺧﯿﺮ، ﺗﺠﺎری ﺷﺪن ﻓﺮاﻏﺖ اﺳﺖ. ﭼﻮن ﺑﺨﺶ دوﻟﺘﯽ از ﻋﻬﺪه ی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی در ﮔﺬران ﻓﺮاﻏﺖ ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﺎﻣﻞ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮﻧﻤﯽ آﯾﺪ ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﯽ وارد دﻧﯿﺎی ﻓﺮاﻏﺖ اﻓﺮاد ﺷﺪه اﺳﺖ و به این دلیل که ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﯽ در ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺮه ﮔﯿﺮی از ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﺎدی اﺳﺖ، ﺗﻮﺟﻪ زﯾﺎدی ﺑﻪ ﺗﺨﺮﯾﺐ ارزﺷﻬﺎی اﺧﻼﻗﯽ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺪارد و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﭘﯿﺎﻣﺪی ﺑﺴﯿﺎر ﻧﺎﮔﻮار و ﺗﻠﺦ از ﻟﺤﺎظ اﺧﻼﻗﯽ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽ آﯾﺪ (علوی زاده، ۱۳۸۷). در ﮐﻞ، ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﺷﺪن اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ آﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻬﺘﺮی دارﻧﺪ اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻟﺨﻮاه و آﻧﻄﻮر ﮐﻪ دوﺳﺖ دارﻧﺪ ﺑﮕﺬراﻧﻨﺪ و آﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﺳﻄﺢ ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﭘﺎﺋﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺣﺘﯽ اﮔﺮ اﺳﺘﻌﺪاد و ﻋﻼﻗﻪ ای داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ اوﻗﺎت ﺻﺮف رﺷﺪ و ﺑﺎﻟﻨﺪﮔﯽ ﺧﻮد ﮐﻨﻨﺪ ﻣﺠﺒﻮرﻧﺪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﻋﺪم اﻣﮑﺎﻧﺎت ﻣﺎﻟﯽ ﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺑﺮای اﯾﺎم ﻓﺮاﻏﺘﯽ ﺧﻮد نداﺷﺘﻪ ﺑﺎشند.
دومازیه در توضیح واژه ی فراغت در دایره المعارف علوم اجتماعی کوپر[۴۵]، چهار ویژگی اساسی برای فراغت، توصیف می کند:
۱) رها بودن از وظایف: فراغت نتیجه ی انتخاب آزاد است. البته فراغت همان آزادی نیست و اشتباه است اگر بگوییم وظایف ابداً در هیچ بخشی از فراغت وجود ندارد. با این حال، فراغت، آزاد بودن از دسته ی خاصی از وظایف می باشد. در درجه ی اول، فراغت رهایی از کار مزدگیرانه در محل کار است. فراغت، همچنین آزادی از مطالعه ای است که جزو برنامه های مدرسه است. فراغت، آزادی از وظایف اساسی ای است که توسط دیگر سازمان های اجتماعی (خانواده، اجتماع و مذهب) تعیین شده اند.
۲) هدف و جهت مادّی نداشتن: برخلاف وظایف شغلی و خانوادگی و سیاسی، فراغت، هدف سودمندانه و مادی ندارد. اگر فراغت به وسیله اهداف تجاری، سودگرایانه یا ایدئولوژیکی کنترل شود، دیگر فراغت نیست. این چنین فراغتی، تنها بخشی از ماهیت خود را حفظ می کند.
۳) احساس خشنودی: آنچه فعالیتی را به عنوان «فراغت» مشخص می سازد، جستجوی حالتی از رضایت است که دارای ماهیت لذّت جویی است. البته شادی صرفاً موضوع فراغت نیست؛ چون فرد می تواند در حال انجام وظایف اساسی اجتماعی نیز شاد باشد؛ امّا جستجو برای رضایت، خوشی و شادی، یکی از ویژگی های اساسی فراغت در جامعه ی جدید است و شرط اولیه ی فراغت، حالتی از رضایت است.
۴) تحقّق توانایی ها و رشد استعدادها: فراغت بایستی با تحقق توانایی های بالقوه آدمی به صورتی آزادانه ارتباط داشته باشد. چنین هدفی، چه با نیازهای اجتماعی سازش پیدا کند و چه نکند، به خودی خود، هدف تلقی می شود.
کشور ما در ردیف جوان ترین کشورهای دنیا قرار دارد. بنابراین آمار، برنامه ریزی برای طیف عظیمی از سلایق و انتظارات بسیار متنوع کار دشواری است. اما طبق نظر کارشناسان، هدایت و ایجاد امکانات برای غنی سازی اوقات فراغت می تواند در شکل گیری شخصیت و هویت جوانان در طول سال ها نقش بسزایی داشته باشد (پهلوان و برزیگر، ۱۳۹۰). اوقات فراغت به عنوان یک پدیده ی فرهنگی و اجتماعی بر ابعاد مختلف جامعه تأثیرگذار و موضوع مشترک بین تمام اقشار جامعه است و بسیاری از صاحب نظران معتقدند که ارزش تربیتی فعالیت هایی که در اوقات فراغت انجام می شود نه تنها از فعالیت های رسمی کمتر نیست، بلکه در بعضی موارد حتی بیش از آنها مؤثر و سازنده است. چارلز برایت بیل[۴۶] معتقد است که فراغت و تعلیم و تربیت به طور پیچیده ای به هم تنیده اند به گونه ای که فراغت به تعلیم و تربیت منتهی می شود و تعلیم و تربیت مجدداً به فراغت ختم می شود. بنابراین نقش اوقات فراغت در تکوین شخصیت افراد جامعه بسیار حائز اهمیت است. امروزه اوقات فراغت یکی از موضوعات اصلی و بسیار مهم زندگی نوجوانان و جوانان است که با رویکرد جهانی شدن و پیدایش دهکده ی جهانی این مقوله از حالت تشریفاتی به امر حیاتی و ضرورتی اجتناب ناپذیر با کارکردهای بسیار مؤثر در حیطه ی مشارکت جویی، تربیت اجتماعی و مسئولیت پذیری تبدیل شده است (کرباسی، ۱۳۸۳).
اوقات فراغت با توجه به علایق، انگیزه و عواملی چون وضعیت اقتصادی و خصوصیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، جهت کمک به انسان ها برای تعالی معنوی، خودسازی و آماده شدن برای کارایی و بازدهی بیشتر است و صرفاً اتلاف وقت و بیهودگی نیست. بهتر است که کارکرد اوقات فراغت را بر سایر بخش ها و امور مختلف اجتماعی مشخص کرد. اوقات فراغت، مجزا از زندگی و قوانین و نقش ها نیست و با جامعه، خانواده، کار و مذهب ارتباط دارد. داشتن اوقات فراغت مستلزم پول و امکانات است که همگی در اختیار فرد نیست و در مراحل مختلف زندگی، با خانواده و کار فرد در ارتباط است. همچنین اوقات فراغت نمایانگر اخلاقیات یک فرهنگ بوده و همیشه در معرض تغییر قرار دارد و به همین دلیل زمینه ی اصلی رشد یک فرهنگ را نیز فراهم می کند ( پهلوان و برزیگر، ۱۳۹۰).
ارسطو در آثار خود، فراغت را در مقابل کار قرار می دهد. وی فراغت را نتیجه و غایت کار تلقی کرده است. کار مستلزم تلاش و زحمت است، حال آنکه فراغت متضمن آسایش و فعالیت هایی است که فی نفسه مطلوب هستند (الهام پور و پاک سرشت، ۱۳۸۲).
شبانه روز انسان را به سه زمان تقسیم کرده اند: زمان زیستی مثل خواب، خوراک و مراقبت های بهداشتی (۱۰ ساعت)؛ زمان تأمین معاش، همچون کارکردن و رفع نیازمندی های اقتصادی (۹ ساعت)؛ و بالاخره وقت آزاد یا زمان باقیمانده که حدود ۵ ساعت در روز است و این زمان همان اوقات فراغت است که شخص به میل خویش به انواع فعالیت های فراغتی مورد علاقه ی خود می پردازد. فنیکس[۴۷] معتقد است که مسأله سرگرمی و اوقات فراغت، مسأله آزادی فرد است که طی آن به تفریح می پردازد (تندنویس، ۱۳۸۱).
فراغت شامل آن بخش از زمان فرد است که مقید به انجام تقاضاهای زیستی و امرار معاش نیست و شخص می تواند به شکل آزاد و اختیاری به برنامه های انتخاب شده ی خود بپردازد (کارلسون[۴۸]و همکاران، ۱۹۷۹).
انواع رشته های مختلف ورزشی، پرکننده ی اوقات فراغت مردم کشورهای مختلف هستند و به جرأت می توان اظهار داشت که ورزش بیش از هر فعالیت دیگری پرکننده ی اوقات فراغت مردم است و در بعضی از کشورها از چنان جایگاهی برخوردار است که می تواند در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورها از عوامل تعیین کننده باشد (تندنویس، ۱۳۸۱).
پروفسور مک کلوی[۴۹] می گوید: با پرداختن به اوقات فراغت و فعالیت بدنی و ورزش های تفریحی، غرور و فرهنگ ملی و سنن جامعه با عنایت به بازی های ملی و بومی- محلی نگهداری و تقویت می شود (کوشافر، ۱۳۸۰).
ارسطو[۵۰] چنین می گوید: «ما کار می کنیم تا فراغت داشته باشیم و شاید به همین علت است که احساس خوب بودن، رضایت مندی و سرزندگی پس از تفریحات فراغتی (ورزش) را نمی توان در حین کارکردن به دست آورد.» به هرحال می توان نتیجه گیری کرد که بهبود اوضاع اقتصادی، کاستن از میزان ساعات کاری، افزایش میزان ساعات فراغت، بالا بردن سطح تحصیلات، کنترل موالید و افزایش درآمد ماهیانه ی خانوارها از جمله اقداماتی است که می تواند از یک طرف، زمینه ی ایجاد فراغت و پرداختن به ورزش را میسر سازد و از طرف دیگر، موجب رضایت خاطر از گذراندن اوقات فراغت، رضایت از زندگی، احساس خوب بودن، سلامتی، امیدواری و شادابی مردم را فراهم سازد (تندنویس، ۱۳۸۱).
شواهد نشان می دهد که گذراندن اوقات فراغت با ورزش، فعالیت های جسمی و چالش انگیز بودن آنها نظیر سنگ نوردی و صخره نوردی، تأثیر قابل ملاحظه ای به عزت نفس و خود پنداره ی افراد دارد (زیکسزنمیهالی و گرائف[۵۱]، ۱۹۷۹).
اوقات فراغت و نحوه ی گذراندن آن، از شاخص های اساسی سبک زندگی به شمار می رود. شیوه ی زندگی افراد معمولاً خود را در گذراندن اوقات فراغت نشان می دهد. ماکس وبر[۵۲] با طرح گروه های منزلتی، راه را برای مطالعات سبک زندگی و فراغت و اهمیت دادن به آن در دنیای جدید بازکرد (کاتزگرو[۵۳]، ۱۹۹۹).
گذراندن فراغت به عنوان یک سبک زندگی، تحت تأثیر پایگاه خاص خانوادگی، شبکه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد. این عوامل، عواملی مؤثر بر گذراندن اوقات فراغت به شمار می آیند. به علاوه چون زنان و مردان، بخصوص در جامعه ی ما دارای سبک زندگی متفاوتی هستند و میزان، نوع و چگونگی فراغت های آنها متغیر است، بنابراین جنسیت به منزله ی یک متغیر مستقل بررسی می شود (شاطریان و همکاران، ۱۳۹۱).
برخی مطالعات دیگر نیز، حاکی از آن است که متغیرهای جمعیتی و پایگاه اجتماعی، نقش مهمی در اوقات فراغت افراد دارد (رایمور[۵۴]و همکاران ، ۱۹۹۴؛ فیتزجرالد[۵۵] و همکاران، ۱۹۹۵؛ شینیو[۵۶] و همکاران، ۲۰۰۴ و وگنر[۵۷] و همکاران، ۲۰۰۶).
اسدی در مطالعه ی خود در ارومیه، معمول ترین شیوه ی گذراندن اوقات فراغت را بیرون رفتن از منزل یافته است. از سوی دیگر به این نتیجه رسیده است که مردان، آزادی بیشتری برای تفریحات بیرون از خانه داشته اند (اسدی، ۱۳۵۲).
برازنده در مطالعه ی خود به این نتیجه دست یافت که نوع و میزان اوقات فراغت، تحت تأثیر زمان و منابع در دسترس افراد است (برازنده، ۱۳۷۶).
رجبی و آقا در مطالعه ی خود بر روی گذراندن اوقات فراغت دانش آموزان شیرازی نتیجه گرفتند که جنسیت، پایه ی تحصیلی، محل تولد، وضع فعالیت و نوع شغل والدین، تحصیلات والدین، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، وسایل سرگرم کننده و آموزنده ی در دسترس، با اوقات فراغت رابطه مستقیم دارند (رجبی و آقا، ۱۳۶۹).
نحوه ی گذراندن اوقات فراغت هر فرد، از رشد اقتصادی و اجتماعی محیط زندگی او متأثر است (خواجه نوری و مقدس، ۱۳۸۷).
اوقات فراغت را معمولاً به چند شکل تعریف می کنند: اوقات فراغت به عنوان بازمانده ی وقت، به عنوان فعالیت، به عنوان فرصت عملکرد مفید و نیل به اهداف و یا به عنوان فرصتی برای آزادی عمل شخصی (ربانی و شیری، ۱۳۸۸).
۲-۱-۱- گذراندن اوقات فراغت
چگونگی گذراندن اوقات فراغت معرف ویژگی های فرهنگی جامعه است. موجودیت و اصالت فرهنگ هر جامعه بر مبنای فرصت ها و اوقات فراغت افرادی است که در آن جامعه زندگی می کنند. تمدن های انسانی، تجلی اوقات فراغت است. بنابراین اگر طرح و نقشه ی زندگی و کار جوانان با برنامه هایی که برای اوقات فراغت خود تنظیم می کنند، مغایرت داشته باشد و یا تفریحات و فعالیت های فراغتی آنها از نظر ارزشی و فرهنگی با آموزه ها و ارزش های اجتماعی متباین و متمایز باشد، اوقات فراغت به یک مشکل اجتماعی مبدل می شود. پس اوقات فراغت مفید عامل شکوفایی استعدادها و کسب تجارب سودمند است و اوقات فراغت آسیب زا عامل آسیب، بیماری، انواع بزهکاری و انحراف است (احمدی و همکاران، ۱۳۸۴)
تحقیقات نشان داده است که پیشرفت تحصیلی با متغیرهایی چون نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، ارتباط دارد (شریفیان، ۱۳۸۰). از سویی دیگر، بین وضعیت تأهل، محل سکونت و درآمد با میزان و کیفیت گذراندن اوقات فراغت افراد، رابطه معنا داری وجود دارد و گذراندن اوقات فراغت به صورت خانوادگی اجرای نقش های اجتماعی را تسهیل می کند (گلاسر[۵۸] و همکاران، ۲۰۰۶).
در جامعه ی ما که اکثریت آن را قشر جوان تشکیل می دهد و اوقات فراغت و ضرورت آرامش، استراحت و زمان تفریح برای همه ی افراد جامعه، به خصوص جوانان، همچون مصرف غذا و هوا محسوس است، تحقق این امر نیاز به همت ملی دارد. از اوقات فراغت به عنوان دوران بازسازی یا تجدید قوا یاد می کنند؛ بنابراین می بایست از عوامل موجود، حداکثر استفاده را کرده و جهت پر کردن یا به تعبیر بهتر، غنی سازی اوقات فراغت جوانان، اقدامات مثمر ثمری انجام داد.
اوقات فراغت دلپذیرترین اوقات آدمی است. بخشی از عمر فرد که از آن خود او است. ساعاتی فارغ از کار روزانه و رنج ایام که در آن کاری را انجام می دهد که خود می خواهد، خود برمی گزیند و اگر عامل بیرونی دخالت نکند، به رضا و رغبت دل می گذراند. این زمان عظیم که یک سوی آن بارور کردن عمر و زندگی و سوی دیگر آن تباهی و به هدر دادن این لحظات شیرین و زودگذر است، فرصتی گرانبها از عمر آدمی است. اوقات فراغت به میل و اراده انسان سپری می شود و می تواند در راه آموختن، ساختن، پژوهش، تربیت، مشارکت های داوطلبانه اجتماعی، خدمات رایگان انسانی، گسترش افق های فکری، ورزش و فعالیت های مختلف بدنی و یا در بسیاری از عرصه های دیگر صرف شود. نیاز به گذراندن اوقات فراغت و چگونگی گذراندن آن به گونه ای اجتناب ناپذیر به منزله یک ارزش برای تمام افراد جامعه و به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی مهم مطرح است.
اوقات فراغت فرصت طلایی است که می تواند زمینه ای مناسب برای رشد و بالندگی افراد، فراهم آورد. نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، نشان دهنده ی سبک زندگی افراد نیز هست و می تواند شواهدی از سلامتی و بیماری فرد یا مشکلات خانوادگی را ارائه دهد (تورلیندسون و برنبرگ[۵۹]، ۲۰۰۶).
نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، منعکس کننده ی فرهنگ جامعه است و ارزش های آن معیارهای جامعه را نشان می دهد. اگر اوقات فراغت با ارزش های رایج جامعه مغایرت داشته باشد، تبدیل به یک مشکل یا معضل اجتماعی می شود.
گذراندن اوقات فراغت به چند عامل مهم وابسته است: گروه سنی، نیازهای خاص هر فرد، جنسیت، فرهنگ، نوع خانوار و گروه اجتماعی؛ که کل این عوامل هویت را می سازند. پس انتخاب هر فعالیتی در زمان اوقات فراغت وابسته به هویت افراد است (رئیسی، ۱۳۸۶).
تعریف جامع گذراندن اوقات فراغت:
گذراندن اوقات فراغت مجموعه ی فعالیت هایی را دربر می گیرد که شخص به میل و انگیزه ی درونی خود، خواه برای استراحت و سلامتی، خواه برای تفریح و بازی، خواه برای گسترش اعتقادات، دانش و ذوق یا مشارکت آزاد اجتماعی و یا بروز خلاقیت و توانایی، در زمانی فارغ از تعهدات و الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی (مثل تحصیل و خدمت سربازی) انجام می دهد (سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۳).
ویژگی های گذراندن اوقات فراغت در جوامع معاصر:

    • تبدیل اوقات فراغت به بخشی از حقوق بشر و نیاز همگانی.
  • افزایش نقش فراغت در آموزش و تکامل حیات مادی و معنوی انسان.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...