نگارش پایان نامه با موضوع کشف فرآیند بازگشت بیماران سوختگی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
نتیجه گیری نهایی
در این پژوهش، فرایند «بازگشت به خویشتن: از گسیختگی تا تعادل» در قربانیان سوختگی برای اولین بار به تصویر کشیده شد و مفهوم «بازگشت به خویشتن» نیز برای اولین بار در این گروه از بیماران به کار گرفته شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بسیاری از مطالعات و تئوریهای ارائه شده در مورد پاسخ انسان به بیماری و آسیب، روی شرایط مزمن صورت گرفته است و لذا در توضیح پاسخ انسان به این شرایط خلا مفهومی احساس می شود. در این مطالعه بررسی طیف متفاوتی از قربانیان سوختگی از نظر نوع، شدت آسیب، عوارض و همچنین مدت زمان سپری شدن از حادثه؛ این خلا را پر نموده است و لذا الگوی پاسخدهی وسیعتری از نحوه واکنش افراد به بیماری یا آسیب را در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. همچنین با بیان ابعاد گسیختگی شامل گسیختگی جسمی، ذهنی، اجتماعی و پنداشتی؛ مرزبندی شفافتری از مراحل «شکیبایی» و «رنج کشیدن» که در تئوریهای قبلی ارائه شده است، را فراهم میسازد.
یافتههای مطالعه حاضر بر داشتن درکی عمیقتر در خصوص تجربیات بیماران از جمله درک آنان نسبت به تأثیر آسیب و جراحت بر تمامیت وجودی خود تأکید می کند. ابعاد خود و جنبههایی از این ابعاد که تحت تأثیر ماتریکسخود و آسیب وارده قرار میگیرند با ذکر مرحله زمانی ـ مکانی نیز مورد بحث قرار گرفت. درک آگاهانهی بیماران از موقعیت شخصی، بینفردی و اجتماعیشان در قالب تأثیرات ناخودآگاه ماتریکسخود، نقش مهمی بر انتخاب راهبردهای محافظت از خود داشت.
مکانیسمهای ذهنی مکان یابی بر اساس مفاهیمی چون «خودوارسی، دگروارسی و موقعیت سنجی» در پاسخ به تهدید و آشفتگی ناشی از سوختگی و انتخاب راهبرد محافظت از خود برای اولین بار در این مطالعه شرح داده شد. طیف بیان شده در مورد «محافظت از خود» شامل حفظ تصویر ذهنی قبلی، آگاهی از تصویر جدید، پذیرش تصویر جدید و خودآگاهی، مراحل تازهای را برای مفهوم «فرمول بندی تازه از خود» توصیف نمود . لذا این مفاهیم با تمرکز برآنچه که از طرف مبتلایان به سوختگی برای انتخاب راهبردهای «آرامشدهی به خود» و رسیدن به یک زندگی معنیدار تجربه می کنند؛ به درک و شفاف سازی مراحل شرح داده شده در تئوری جامع «پاسخ به تهدید تمامیت خود» کمک خواهد نمود.
مفهوم «تعادل» به معنی حفظ توازن بین تهدید ناشی از سوختگی و آشفتگی درک شده مورد استفاده قرار گرفت و با توصیف ویژگیها و ابعاد عادت کردن و عادی شدن این دو مفهوم برای اولین بار در فرایند توانبخشی جدا سازی شد.
در این پژوهش، نقش خانواده و افراد مهم دیگر؛ همچنین سایر عوامل تأثیرگذار زمینهای (عوامل فرهنگی، ساختارهای اجتماعی، حمایتکنندهها، عوامل موقعیتی) در قالب خود شخصی، بینفردی، خودبیرونی و منابع انرژی دهنده، در هر دو مقوله ماتریکسخود و مقولهی مکان یابی توصیف شده و مورد تأکید قرار گرفته است.
از آنجا که دور شدن از تشخیصهای پزشکی و تمرکز بر پاسخ افراد اساس توسعه دانش پرستاری است، این تئوری چارچوب مفهومی تازهای برای برنامه های پرستاری توانبخشی جهت بازگرداندن مددجویان نه فقط به جامعه بلکه به خویشتن خویش فراهم میسازد و مسئله حفظ و دستیابی به سلامت معنوی در برنامه های پرستاری را مورد تأکید قرار میدهد.
در پایان این پژوهش، آراسته به تجربیاتی بود که بطور عمیق چشم انداز پژوهشگر را نسبت به پدیده پر درد و رنج سوختگی و تأثیرات متفاوت و منحصر به فرد آن بر جسم و اندیشهی انسانها تغییر داد. امید است که نتایج این پژوهش راه را برای بازگشت سهلتر و اثربخشتر مبتلایان به سوختگی نه فقط به جامعه که به خویشتن خویش هموار سازد.
کاربرد یافته ها در پرستاری
در مجموع میتوان گفت نتایج مطالعۀ حاضر ضمن ارائه اطلاعاتی در خصوص فرایند بازگشت مبتلایان سوختگی به جامعه و مراحل این فرایند، اطلاعاتی در خصوص تأثیر سوختگی، پیامدهای جسمی، روحی، روانی، معنوی، اجتماعی و پنداشتی و عوامل مؤثر بر فرایند بازگشت در اختیار ما قرار میدهد. اطلاعات حاصل از فرایند بازگشت و مشکلات موجود در هر مرحله بیانگر طیف وسیع نیازهای این مددجویان در جامعه و لزوم برنامه ریزی اصولی و بنیادین مسئولین و مراقبین بهداشتی جهت رفع این نیازهاست. شناسایی منابع انرژی برای بازگشت فرد به جامعه نیز به غنیسازی این برنامه ها و سهولت دستیابی به هدف که داشتن یک زندگی با کیفیت و معنیدار میباشد، کمک خواهد کرد. زیرا شواهد بیانگر آن هستند که تعدای از قربانیان سوختگی علیرغم بازگشت به یک زندگی عادی نتوانستهاند به خویشتن خویش بازگردند. یافتههای مربوط به مراحل فرایند بازگشت و مسائل و مشکلات مربوط به هر مرحله به ما در شناسایی نیازها و مشکلات مددجویان در هر مرحله کمک خواهد نمود. آگاهی کارکنان درمانی از پاسخ این افراد در هر مرحله باعث می شود ضمن پیش بینی پاسخهای احتمالی مددجویان، برنامه ریزی مناسبی جهت چگونگی برخورد با این پاسخها داشته و با آگاه نمودن خانواده و مددجو از وضعیتهای احتمالی و نیازهای آنان در هر مرحله به گذر از این مراحل کمک نموده، مانع از رکود و توقف آنان در یک مرحله گردند. به عنوان مثال مهم تلقی دانستن پاسخهایی چون درد و عذاب در مرحله گسیختگی جسمی باعث می شود، ضمن درک اهمیت درد تجربه شده توسط بیمار، با مداخلات مناسب(درمانهای طبی و غیر طبی و مکمل) به موقع نیازهای مددجو را مرتفع نمائیم. آگاهی از زمان تقریبی عادت کردن و ویژگیها و ابعاد آن باعث می شود، کارکنان درمانی و خانواده، بستر لازم جهت برقراری تعاملات سالم را فراهم نموده و با حمایت و درایت مددجو را وارد جامعه نمایند. یافتههای مربوط به راهبردهای استفاده شده جهت محافظت از خود، اطلاعاتی در مورد راهبردهای متداول این افراد بدست میدهد که میتوان با برنامه ریزیهای مناسب و با یاری جستن از پرستاران خبره در مراقبت از سوختگی، روانپرستار، روانپزشک و روانکاو به تقویت راهبردهای مثبت موجود در فرد، یادگیری راهبردهای مثبت جدید و خاموشی راهبردهای منفی و به ویژه مخرب سلامتی که در طولانی مدت بیماری تمامیت فرد را به مخاطره میافکنند پرداخت.
اطلاعات موجود در طبقات گسیختگیخود، مکان یابی و تعادل همگی بیانگر تجربهای دگرگون کننده از درد و عذاب و رنج حاصل از سوختگی و تغییر باورهای خود از خویش و همچنین تلاش برای بازسازی و تعریف مجدد از خود در زندگی پس از سوختگی است. کارکنان درمانی به ویژه پرستاران باید مددجویان را مجاب نمایند که میان تهدید و آشفتگی ایجاد شده، تعادل برقرار نمایند. از آنجا که بازگشت به جامعه فرایندی طولانی است، مددجو بایددر جریان مکانیابی انتظار واقعی و منطقی از خود داشته باشد و به طور منطقی برای حفاظت از خود تلاش نماید. باید سعی کند از یک طرف برخی از محدودیتهای ایجاد شده را پذیرفته و با کمک راهبردهای شناختی، تسلیم شرایط موجود شده و از طرف دیگر به طور منطقی نیز برای رسیدن به بهترین موقعیت ممکن تلاش کند. یعنی آنچه که قابل تغییر است را تغییر دهد و آنچه که غیر قابل تغییر است را بپذیرد تا بتواند کیفیت زندگی خویش را ارتقاء بخشد. اطلاعات مربوط به عوامل مؤثر بر بازگشت به جامعه و خویش نیز در غنی سازی برنامه های طراحی شده وکمک به مددجو جهت بهره بردن از یک زندگی معنیدار ارزشمند هستند که بر اساس اطلاعات حاصله به آنها اشاره مینماییم.
اهمیت سیستمهای حمایتی در کمک به طی مسیر بازگشت، لزوم طراحی برنامه های حمایتی جهت سرعت بخشیدن به بازگشت را بیش از بیش روشن میسازد. ضمن ارزیابی مداوم منابع انرژی دهنده فرد، باید بر تقویت این منابع و تداوم آنها تأکید نمود. از آنجا که برخی از ویژگیهای فردی، خانواده، اطرافیان، افراد همگون و بالاخره سیستمهای اجتماعی و محیط، جزئی از منابع انرژی محسوب میشوند، باید به ایجاد و تقویت این منابع مبادرت نمود .حمایت خانواده در واقع حمایت همسر، والدین، خواهر، برادر و فرزند را شامل می شود که ضمن آموزش به خانواده در خصوص مراحل و چگونگی بازگشت باید به آنان توصیه نمود در کلیۀ مراحل از مددجو حمایت نموده و اهمیت نقش خویش را جدی بگیرند. حمایت اطرافیان می تواند شامل حمایت همکاران، بستگان، دوستان و دیگر افراد جامعه باشد که مستلزم ارتقاء سطح آگاهی افراد در مورد افراد سوخته، بدشکلیهای ایجاد شده و نحوه برخورد با آنان است. آگاه نمودن اطرافیان می تواند به کمک اعضای خانواده مددجو صورت گیرد، ارتقاء سطح آگاهی جامعه نیز نیاز به برنامه ریزی گستردهای دارد که به آن اشاره خواهد شد. حمایت افراد همگون شامل تعامل و تبادل نظر با دیگر افراد سوخته بود که در مددجویان به صورت غیر رسمی صورت میگرفت. افراد در مواقع نیاز، بخشی از اطلاعات خود را از این افراد تأمین نموده و در فرایند مکان یابی خود را با آنها مقایسه میکردند. پرستاران نیروهای بالقوهای برای فراهم سازی شرایط برقراری این تعاملات در غالب جلسات گروهی در مراکز درمانی یا انجمن خاص این بیماران هستند. از آنجا که اقدام جهت رفع بد شکلی می تواند منجر به افزایش روحیه و امیدواری در مددجویان گردد. انجام مشاوره و راهنمایی و معرفی امکانات موجود در این خصوص اهمیت دارد. راهنمایی مددجویان به طرق مختلف نظیر آگاهی دادن در مورد بیمه و مددکاری جهت تأمین هزینه های بازتوانی و اعمال جراحی ترمیمی و رفع مشکلات اقتصادی، مشاوره با اعضای خانواده جهت حمایت از این مددجویان و ارائه اطلاعات در پاسخ به سوالات و نیازهای آموزش آنان در مراقبت از مددجویان و آگاه نمودن مددجویان از نتایج اعمال جراحی و داشتن انتظارات واقعی از عمل، در این راستا کمک کننده خواهند بود.
با توجه به نقش کامیابیها در بهبود روحیۀ افراد، تشویق افراد به انجام نقشهای محوله، شناسایی استعدادهای نهفته در افراد و به کارگیری آنها می تواند زمینه برای موفقیت و احساس مثبت بودن را در آنان فراهم سازد. موفقیت در کسب زیبایی ظاهری و در نتیجه بهبود تصویر ذهنی نیز تا حدی مستلزم تصمیم گیری صحیح در اقدام به ترمیم، انتخاب پزشک و مراقبتهای توصیه شده است. در این خصوص راه اندازی کلینیکهای مراقبت از پوست و زیبایی در جوار درمانگاههای سوختگی و اداره آن توسط پرستاران دوره دیده و ارائه مشاوره توسط آنها را میتوان پیشنهاد نمود.
یافته های پژوهش حاضر می تواند در آموزش کارکنان بخش سلامت مورد استفاده قرارگیرد. گنجاندن یافتههای به دست آمده در برنامه های ضمن خدمت کارکنان بالینی و برنامه های آموزشی دانشجویان حرف پزشکی، به ویژه دانشجویان پرستاری در آگاه نمودن آنان به مسائل و مشکلات قربانیان سوختگی می تواند در پیشگیری و یا رفع مشکلات آنان سودمند باشد.
با توجه به اینکه تئوری ارائه شده از زمینهای استخراج گردید که در حال حاضر قطب درمان بیماران مبتلا به سوختگی در شمال غرب کشور میباشد؛ از یافتههای حاصل میتوان جهت ترغیب مسئولین برای ایجاد مرکزی برای پیگیری، مشاوره و راهنمایی پس از ترخیص مددجویان سوختگی استفاده نمود.
با توجه به مدل ارائه شده و اهمیت فرایند پرستاری در ارائه مراقبتهای همه جانبه، از یافتههای این پژوهش میتوان در برنامه ریزی و اجرای برنامه ها برای پیگیری مداوم وضعیت مددجو در بیمارستان، منزل و جامعه و کمک به وی برای دست یابی به بالاترین حد تعادل یعنی کسب رضایت درونی و لذت بردن از یک زندگی معنیدار سود جست.
و بالاخره از مفاهیم استخراج شده از تئوری و مدل ارائه شده در این پژوهش میتوان به عنوان چارچوب پنداشتی برای سایر پژوهشها در این زمینه استفاده نمود.
پیشنهاد جهت پژوهشهای بعدی
یافتههای مطالعۀ حاضر می تواند زمینهای را برای انجام پژوهشهای دیگر درحیطه سوختگی و سایر آسیبهای تاثیرگذار بر یکپارچگیخود در اختیار پژوهشگران پرستاری قرار دهد. در این پژوهش اگرچه به تأثیر جذب منابع انرژی که شامل طیف وسیعی از نظر نوع و ماهیت اشاره گردید؛ با این وجود مطالعات بیشتری برای شناسایی عمل مراقبین برای کمک به بازگرداندن قربانیان به سطوح بالاتر تعادل لازم است تا این نظریه را کاربردیتر نماید. همچنین جهت توسعه این نظریه لازم است تفاوتهای شخصی، بین فردی و بیرونی افرادی که علیرغم داشتن آسیبهای شدیدتر، تعالی و رشد بیشتری را نسبت به افراد با آسیبهای کمتر تجربه کرده اند، مورد بررسی عمیقتر قرار داد.
بخش دوم
مدل سازی
هدف مطالعه در این مرحله آن است که در حد امکان با بهره گرفتن از نظریه تولید شده با ساده سازی و عینی کردن مفاهیم و ارتباطات مفهومی و همچنین ارائه راهبردهای عملی در راستای هدف مذکور بتوان یک مدل کاربردی را برای بکارگیری نظریه در عمل پیشنهاد نمود. این بخش خود نیز شامل دو قسمت است. در قسمت اول ساختار مدل و در قسمت بعدی مراحل اصلی مدل شرح داده شده است.
مقدمه
مدل [۱۰۳] یا الگوی کار، تصویری توصیفی از کار است که به اندازه کافی وضع واقعی آن را نشان میدهد. مدل پرستاری نیز تصویر یا نمایشی از پرستاری واقعی میباشد(۳۳). مدلهای مفهومی پرستاری دید یا چشم انداز جامعی برای بالین پرستاری فراهم می کنند و ساختارهای مفهومی وسیعی هستند که دید کلی از پرستاری ایجاد مینمایند. آنها چارچوبهایی سازماندهی شده هستند که راهنمای تصمیم گیری با تفکر انتقادی در فرایند پرستاری میباشند. مدلها نه تنها چارچوب هایی جهت تفکر در پرستاری هستند، بلکه ساختارهای هدایت کننده پژوهش و بالین نیز میباشند. استفاده آنها توسط اعضای حرفه، دانشی را ایجاد می کند که راهنمایی برای عمل و نیز پژوهش بیشتر و رشد تئوری است. مدلهای پرستاری چارچوبها یا پارادایمهای [۱۰۴] علم پرستاری هستند که متاپارادایم [۱۰۵] شخص، محیط، سلامتی و پرستاری را در بر میگیرند(۱۲۳).
بنابراین مدلهای پرستاری که حرفه بر اساس آنها پایهریزی می شود در برگیرنده تئوریها و مفاهیم آن حرفه است. تئوریها ومفاهیم بیانگر فلسفه، ارزش و باورها در مورد ماهیت انسان و آن چه که پرستاری سعی دارد به آن برسد است، میباشند(۳۳). به عبارت دیگر در خصوص ارتباط بین تئوری و مدل میتوان گفت که مدلها ساخته میشوند تا تئوریها را منعکس و آشکار سازند. آنها پس از تئوریها، برای هدایت تحقیقات شکل میگیرند(۶۱). هر مدل از اجزاء یا عقایدی ساخته شده که باعث شناخت پرستاری و توسعه آن می شود. این اجزاء همان باورها، ارزشها، تئوریها ومفاهیم زیربنایی مدل هستند(۳۳). مدلهای پرستاری همچون کالاهایی هستند که به مددجویان ارائه میشوند. همهی کالاها جهت تحویل به مشتریان نیاز به وسایل خاصی دارند تا به کمک آن به مشتری تحویل داده شود . فرایند پرستاری همان وسیلهای است که مدل پرستاری را به مددجو ارائه میدهد. پرستاری به مثابه بسته کالایی است که ارائه می شود و فرایند ارزیابی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی فقط وسایلی هستند که به کمک آن میتوان بسته را ایمن به مددجو رساند. بدیهی است که بسته (پرستاری یا مدل پرستاری)، فرایند و محتویات اجزایی که پرستاری از آن ساخته شده را هدایت می کند(۳۳).
پرستاران بخشهای سوختگی روزانه از تعداد زیادی بیمار بطور همزمان مراقبت می کنند، این درحالی است که تجارب ناراحت کننده و متفاوت این بیماران نیاز به یک برنامه مراقبت فردی دارد(۷)؛ لذا گرچه پرسنل تخصصی مراقبتهای سوختگی تلاش زیادی برای کمک به سازگاری این بیماران با جراحات بسیار وسیع و کسب مجدد حداکثر عملکردها از خود نشان می دهند(۸)، با این وجود این تلاشها در کشور کافی نبوده(۱۲۴) و عملا مراقبتهای پرستاری بدون فرصت درک آنچه که بیماران تجربه می کنند، انجام می شود، لذا این نگرانی همیشه باقی است که جراحات فوق چه تأثیراتی بر شکل گیری رشد و تکامل این بیماران در سال های آتی دارد(۱۲۵) و مهمتر از همه اینکه این افراد با وجود این همه آسیبهای تخریب کننده چگونه به نقشها و مسئولیت های قبلی خود باز خواهند گشت. بازگشتی که تا آخر عمر بار داغ حاصل از سوختگی را به همراه خواهد داشت (۱۲۶, ۱۲۷).
با توجه به اهمیت مدلهای پرستاری و نقش موثر آنها در حیطههای مختلف بالین، آموزش و پژوهش و در نتیجه توسعه حرفه و همچنین نقش آنها در انعکاس و کاربردی نمودن تئوریها برآن شدیم به دنبال ارائه تئوری «بازگشت به خویشتن: از گسیختگی تا تعادل» به طراحی مدل مراقبتی مناسب بپردازیم.
طراحی مدل
طبق یافتههای پژوهش حاضر مشکل عمده افراد مبتلا به سوختگی در بازگشت به زندگی دوباره «گسیختگیخود» است. این افراد درهر یک از مراحل مختلف حادثه، بستری و درمان، بازگشت به منزل، جامعه و نهایتاً بازگشت به خویشتن با انواع مختلفی از تهدیدها شامل جسمی، روحی، روانی، معنوی و اجتماعی مواجه میشوند که منجر به آشفتگی در احساسات، ادراک و شناخت آنها می شود. تدابیر عملی اجتماعی (حمایتهای خانوادگی و مراکز درمانی و مراکز اجتماعی) تا حدود زیادی جهت رفع مشکلات جسمی و بازگشت آنها به جمع، جامعه و داشتن یک زندگی عادی در اغلب موارد کمک کننده است. با این وجود استراتژی های مورد استفاده برای حفاظت از خود، همیشه کافی نبوده و لذا گروهی از قربانیان در پس اسکارهای عادی شده برای دیگران و زندگی که به آن خو گرفتهاند، رنجی دائمی ناشی از خودباختگی یا احساس بدبختی، عقبافتادگی و سرکوب آرزوها را تجربه می کنند، که آنها را از داشتن یک زندگی معنیدار و شاد محروم میسازد. تداوم استفاده از مکانیسمهای خودوارسی، دگروارسی و موقعیت سنجی، حتی سالها بعد از عادی شدن شرایط جدید، بیانگر قانع نبودن به وضعیت موجود و تلاش برای رهایی از موقعیت حاضر است. بر این اساس طراحی مدلی فراتر از مراقبت برای بازگشت مبتلایان سوختگی به جامعه، ضرورت مییابد. مدلی که در آن مراقبت ارائه شده نه تنها بیماران را به جامعه، که به خویشتن خویش بازگرداند. به این طریق میتوان جهت هدفگذاری معقول و منطقی، کسب اطلاعات و مهارت های لازم برای کنترل و تسلط بر شرایط دنیای شخصی، بین فردی، بیرونی و همچنین ایجاد درکی تازه از معنی زندگی و احساس رضایت بیشتر به مددجویان کمک نمود.
واکر و اوانت [۱۰۶] معتقدند، از طریق ساخت تئوری میتوان به توصیف و توضیح مفاهیم پارادایمی (انسان، سلامتی، محیط و پرستاری) پرداخت. آنها میافزایند، وقتی مفاهیم یا حتی گزارههای ارتباطی در حیطهی پدیده مورد نظر وجود دارند، اما راهی برای مرتب کردن آنها نداریم، سنتز یا ساخت نظریه ضرورت مییاید. هدف از سنتز نظریه نشان دادن یک پدیده توسط مجموعه ای از مفاهیم و عبارت مرتبط به هم است(۱۲۸). نظریه حاضر بیشتر یک فرضیه کلی را توصیف و پیش بینی کرده و فاقد تجویز عملکرد مناسب جهت دستیابی به هدف بازگشت به خویشتن است، لذا بکارگیری مستقیم آن نمیتواند قابل نقد و ارزشیابی باشد. به همین منظور برای نقد تجربی ان لازم است نظریه را در قالب یک الگوی تجویزی یا بالینی که شکل عملیاتی و کاربردی آن را نشان میدهد، طراحی نمود.
طبق نظریه واکر و اوانت مدل برای مطالعه یک پدیده ایجاد شده است و نمایشی گرافیک از نظریه است. از این رو درپژوهش حاضر جهت ساخت مدل از مراحل ساخت تئوری واکر و اوانت که دارای سه مرحله زیر است، استفاده شد:
۱- مشخص نمودن مفاهیم اصلی به عنوان پایهای برای ساخت تئوری
۲ انجام مروری برمتون به منظور شناسایی عواملی که با مفاهیم اصلی ارتباط دارند و مشخص نمودن ماهیت این ارتباطات.
۳ سازماندهی مفاهیم و بیانیهها در داخل یک کل مرتبط و نمایان ساختن پدیده مورد مطالعه بصورت مؤثر (۱۲۹).
مرحله اول
طبق یافتههای حاصل از پژوهش به شیوه گراندد تئوری؛ مفاهیم اساسی درخصوص بازگشت مبتلایان به سوختگی به جامعه بدین ترتیب مشخص گردید: «گسیختگیخود»، «مکان یابی»، «تعادل» و «ماتریکسخود».
زنده ماندن از حادثه، انتقال به بیمارستان و بستری شدن، ترخیص و ورود به منزل و پیوستن به جامعه و خویشتن خویش مراحل بازگشت بودند. «گسیختگیخود» دغدغه اصلی، «مکان یابی» راهبرد اتخاذ شده توسط افراد در مراحل بازگشت و «تعادل» پیامد حاصل از این فرایند بود. «ماتریکسخود» عوامل تأثیرگذار بر روند بازگشت را تشکیل میداد. همه این مفاهیم درحول متغیر«خود»، فرآیندروانی- اجتماعی این تئوری بوده و لذا «بازگشت به خویشتن: از گسیختگی تا تعادل» طبقه مرکزی این تئوری را شکل داد.
مرحله دوم
در مرحله دوم محقق با مرور نسبتاً گسترده بر متون پیرامون مفهوم اصلی و چارچوب مفهومی بیان شده و مفاهیم متاپارادایمی به توصیف، تعریف و روشنسازی این مفاهیم براساس یافتههای متون پرداخت.
در این مرحله یافتههای تئوری حاضر به عنوان یکی از متون مرتبط با بحث، مورد استفاده قرار گرفته و با یافتههای متون مرتبط دیگر تلفیق گردید. گرچه این مفاهیم با یکدیگر به گونه ای مرتبط بودند. اما با نگاهی ژرفتر ارتباط عمده بین آنها حول محور «بازگشت به خویشتن: از گسیختگی تا تعادل» بود تا افراد را برای محافظت خود در برابر «گسیختگیخود» و دست یابی به «تعادل» کمک نماید.
مرحله سوم
در مرحله سوم از یافتهای مروری بر متون، برای پردازش و ساخت اجزای اصلی مدل پرستاری یعنی پیش فرضها، تعریف مفاهیم، تبیین هدف و ساختار یا سیستمهای عملیاتی مدل پرستاری استفاده گردید.
از آنجا که تهدید و آشفتگیهای ناشی از سوختگی تمام ابعاد وجودی مبتلایان را تحت تأثیر قرار میدهد و حفظ تعادل از طریق فرایند پیچیده ذهنی مکان یابیخود و در بستر ماتریکسخود صورت میگیرد؛ در ارائه مراقبت بر اساس مدل پرستاری حاضر باید تهدید و آشفتگی جسمی، روحی- روانی، معنوی، اجتماعی و ارزشی مبتلایان در قالب عوامل موثر خود شخصی، بینفردی و بیرونی یا همان ماتریکسخود مورد توجه قرار گیرد. لذا مدل پیشنهادی برای کمک به این افراد باید جامعنگر بوده و کلیت انسان را در نظر بگیرد. از این رو با توجه به اینکه ارائه مراقبت در این مدل بر اساس سه بعد شخصی، بینفردی و بیرونی انسان، در تمام جنبه های جسمی، روحی، روانی، معنوی، اجتماعی و پنداشتی و در طول مدت بستری، ورود به منزل و جامعه؛ مد نظر قرار میگیرد و هدف دستیابی به بالاترین سطح تعادل در زندگی میباشد، مدل حاضر «مدل مراقبت بازگشت به خویشتن» نام گرفته است. هدف غایی این مدل ارتقاء سطح رضایت درونی فرد مبتلا به سوختگی در ابعاد مختلف جسمی، روحی-روانی، اجتماعی، معنوی و پنداشتی و نهایتاً پذیرش خویشتن به عنوان یک انسان رشد یافته و متعالی است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:06:00 ب.ظ ]
|