کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



الف) کودکانیکه در شرکت های صنعتی کوچک کارهایی انجام می دهند نظیر لمس سیم های ظریف خیلی ریز که منجر به فقدان بینایی آنها از سنین ۵ تا ۸ سالگی می شود.
ب) کودکان چوپان که با مالکان املاک بزرگ قرارداد می بندند تا در طول روز ۱۵ ساعت کار کنند.
ج)کودکانی که در معادن زیر زمینی کار می کنند.
د) کودکانی که به عنوان کارگر فصلی و ارزان در مزارع مرطوب آغشته به ماده ضد آفت طاعون به کار گرفته می شوند.
ز) کودکان در داد و ستد های خیابانی – یک وضعیتی که در جهان توسعه یافته شایع است. [۲]
فقر و نیاز مادی علت اساسی کار کردن کودکان است. شرایط نامساعد اجتماعی و اقتصادی کودکان را به کار کردن مجبور می کند. این حالت اضطرار و نیاز مادی است که ایشان را وا می دارد برای رهایی از فقر و بدست آوردن لقمه نانی به کار پردازند. عوامل دیگر نیز به نوبه خود این عامل اصلی و علت اساسی را تشدید می نمایند. از جمله این عوامل دیگر عبارتند از: مهاجرت از شهر به روستا و عدم ثبات شغلی سرپرست خانواده، نابسامانی وضع خانوادگی کودک به سبب غیبت پدر یا بیماری، از کار افتادگی یا مرگ یکی از والدین، و یا عدم موفقیت کودک در تحصیل.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روشن است که در مورد کودکان خانواده های فقیر غالبا به سبب فقر خانواده و عدم توانایی تحمل هزینه تحصیل کودکان اشتغال ایشان به تحصیل دشوار است، مضافا به آنکه بی سوادی والدین نیز مشکلاتی در راه تحصیل کودک پدید آورده و نمونه و سرمشقی نامناسب برای وی می باشد. در کشورهای پیشرفته از لحاظ اقتصادی، اغلب کودکان در کشاورزی و غالبا در کنار خانواده خارج از ساعات کلاس و در ایام تعطیل تابستان کار می کنند. علاوه بر کشاورزی کودکان و نوجوانان در فعالیت های بازرگانی به عنوان فروشنده یا توزیع کننده کالا و در کار هتلداری و رستوران بویژه در زمان تعطیلات و در نقاطیکه مسافر زیاد است به کار می پردازند.
آلبرت توماس اولین مدیر دفتر بین المللی کار عقیده داشت وضع نابسامان کودکان خردسال شاغل در کارهای ریسندگی و غیره و لزوم جلوگیری از آنان بیش از هر عامل دیگری انگیزه اقدامات اولیه و فعالیت های مربوط به ایجاد یک سازمان بین المللی بود که منجر به تاسیس سازمان بین المللی کار [۳]گردید. به همین سبب در مقدمه اساسنامه سازمان بین المللی کار و در ضمن اصول کلی جزو فعالیت ها و اقداماتی که باید صورت گیرد حمایت از کودکان و نوجوانان ذکر شده است. این امر مجددا در اعلامیه فیلادلفیا[۴] مورد تاکید قرار گرفته است. در راه اجرای اهداف فوق سازمان بین المللی کار مقاوله نامه ها و توصیه نامه های متعددی تصویب نموده است. در همین راستا، مقاوله نامه بدترین اشکال کار کودک (مقاوله نامه شماره ۱۸۲) و توصیه نامه شماره ۱۹۰، برنامه ملی اقدام جهانی سازمان بین المللی کار در مورد بدترین اشکال کار کودک ) ارائه شده در سال ۲۰۰۶ که دوره زمانی تا ۲۰۱۶ را مورد هدف قرار داده(، ۱۱ مقاوله نامه در خصوص حداقل سن اشتغال در صنایع[۵]، کارهای دریایی[۶]، کشاورزی[۷]، کارهای غیر صنعتی[۸]، صید دریایی[۹] و غیره از جمله اسناد بین المللی هستند که بیشترین ارتباط را با کار کودک دارند. سازمان ملل در سال ۱۹۵۹ اعلامیه جهانی حقوق کودک[۱۰] را تصویب نمود و نیز در سال ۱۹۶۶ میثاقین بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی [۱۱]و حقوق مدنی و سیاسی[۱۲] را تصویب کرد که در آن دو توجه ویژه ای به کودکان شده است. ماده ۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی بیان می دارد: هیچ کس را نباید در بردگی یا انقیاد نگه داشت یا ملزم کرد که به کار تحمیلی یا اجباری بپردازد. ماده ۱۰ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دولت های طرف آن سفارش می کند که افراد جوان را از بهره کشی اقتصادی و اشتغال به کارهای زیان آور برای اخلاقیات، تندرستی یا زندگی شان و نیز از کارهایی که احتمالا مانع رشد طبیعی آنها می شود، محافظت نمایند. همچنین این سند، دولت ها را متعهد می سازد که محدودیت های سنی وضع نمایند تا اشتغال کارمزدی کودکان پایین تر از آن سن ممنوع و طبق قانون مجازات گردد. همچنین سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۹ کنوانسیون حقوق کودک[۱۳] را تصویب کرد که جامع ترین سند در خصوص حقوق کودک می باشد.
سازمان بین المللی کار در سال ۱۹۹۲ برنامه بین المللی در خصوص محو کار کودک (IPEC)[14] با هدف کلی محو تدریجی کار کودک که این هدف باید از طریق بالا بردن قابلیت و توانایی کشورها برای مقابله با این مشکل و ارتقا جنبش جهانی برای مبارزه با کار کودک صورت می گرفت، را پایه ریزی کرد. در حال حاضر IPEC دارای نهاد هایی در ۸۸ کشور می باشد. IPEC بزرگ ترین برنامه مربوط به کار کودک و بزرگ ترین برنامه عملیاتی سازمان بین المللی کار می باشد. IPEC شیوه های گوناگونی را برای دست یافتن به اهدافش در نظر گرفته است برای مثال از طریق توسعه برنامه هایی در سطح کشورها در خصوص اصلاح خط مشی ها، در نظر گیری اقدامات جدی برای پایان دادن به کار کودک و همچنین ارتقا سطح آگاهی برای تغییر نگرش های اجتماعی و ارتقا تصویب و به کار گیری موثر کنوانسیون های سازمان بین المللی کار در خصوص کار کودک. این تلاش ها باعث شده اند که صد ها هزار کودک از کار و ورود به نیروی کار بازداشته شوند.
براساس آمار سازمان جهانی کار، سالانه ۲۱۵ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی می شوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند که از میان ۶۹ درصد در بخش کشاورزی و ۹ درصد در صنعت کار می کنند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی می کنند. قاچاق انسان از راه های عمده وارد کردن این کودکان به بازار است. بر اساس آمارهای موجود، هم اکنون ۳۸۰ هزار کودک ۱۰ تا ۱۴ ساله در سراسر کشور به صورت ثابت مشغول به کار هستند و حدود ۳۶۰ هزار کودک نیز به عنوان کارگر فصلی فعالیت دارند. [۱۵]
آنگونه که از گزارش سازمان بین المللی کار و آماری های ارائه شده بر می آید مشکل کار کودک در همه جای دنیا دیده می شود و کمتر کشوری را می توان یافت که از این پدیده مبرا باشد. به گزارش برخی از فعالین حیطه آسیب های اجتماعی در کشور ایران قریب به ۵/۱ میلیون کودک کار می کنند. اگرچه انجمن حمایت از حقوق کودکان آمار را بیش از این می داند. سازمان های مسئول معمولا هر ساله خبر از جمع آوری بیست تا سی هزار کودک خیابانی از سطح شهر های بزرگ می دهند و اینکه متاسفانه باندهای تبهکاری وجود دارند که سعی می کنند از اینگونه کودکان در جهت نیل به مقاصد غیر قانونی خود بهره مند شوند. در جامعه ایران کودکان مهاجر زیادی نیز زندگی می کنند که یا وصف قانونی شناخته شده ندارند و یا حتی هویت آنها زیر سوال است و از سند هویتی نیز محروم هستند. این کودکان نیز به انواع کار ها سوق پیدا می کنند و از جمله آسیب پذیر ترین کودکان هستند.
سابقه ی علمی
در زمینه ممنوعیت کار کودک و حمایت از کودکان کارگر جمع آوری مطالب به زبان فارسی تا حدودی دشوار بوده است. چرا که هیچ کتاب فارسی که به طور تخصصی به مسئله کار کودک در حقوق بین الملل و ضرورت ممنوعیت کار آنها توجه داشته باشد، وجود ندارد.
در ابتدا باید اشاره شود که در کتاب های فارسی همچون حقوق سازمان های بین المللی هیچ اشاره ای به کار کودک نشده است. این کتاب ها تنها به بررسی ساختاری هر سازمان از جمله سازمان بین المللی کار می پردازند. از این دسته کتاب ها به طور نمونه می توان به این موارد اشاره کرد:

    1. خانی، محمد حسن ، سازمان های بین المللی، انتشارات دانشگاه امام صادق، چاپ اول ۱۳۸۵؛
    1. موسی زاده رضا، حقوق سازمان های بین المللی، انتشارات پاژنگ، چاپ اول ۱۳۷۶؛
    1. ناصر زاده، بابک، کنوانسیون های سازمان های بین المللی، انتشارات بهنامی، چاپ اول ۱۳۸۶؛

این وضعیت حتی در خصوص کتاب های انگلیسی ترجمه شده به فارسی نیز وجود دارد به عنوان نمونه می توان به این کتاب اشاره کرد:
۱. آرچر، کلیو، سازمان های بین المللی، ترجمه ی فرزانه عبدالملکی، نشر میزان، چاپ اول ۱۳۸۴.
اصلی ترین کتابی که به زبان فارسی در زمینه حقوق کار و کار کودک به طور کلی یافت می شود ” کتاب حقوق بین المللی کار” نوشته دکتر عزت الله عراقی (موسسه انتشارات دانشگاه، تاریخ انتشار ۱۳۶۷) می باشد. این کتاب به طور کلی به حقوق کار و کارگران می پردازد که بخش هایی از این کتاب مربوط به بررسی اجمالی مفاد مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار در زمینه کار کودک است. در فصل چهارم از بخش ۳ این کتاب عناوینی چون تاریخچه کار کودکان، علل کار کودکان، معیارهای مربوط به حداقل سن شروع به کار در بخش های مهم اقتصادی مشاهده می شود و به نقش و فعالیت های دیگر سازمان های بین المللی در زمینه کار کودک توجهی نکرده است و نگاهی گذرا و اجمالی به بحث کار کودک داشته است و با توجه به قدیمی بودن این کتاب مشخص است که استاندارد ها و اطلاعات به روز شده در زمینه کار کودک را نمی توان در این کتاب مشاهده کرد. هرچند، این کتاب یکی از منابع ارزنده در زمینه کار کودک است که در پایان نامه به نحو مطلوب به مطالب آن ارجاع داده خواهد شد.
برخی دیگر از کتاب ها هم هستند که به طور کلی به مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار توجه داشته اند نه کار کودک از جمله مواردی از این کتاب ها می توان به شرایط کار (مقاوله نامه ها و توصیه نامه ها) ترجمه دکتر مهری ثقفی، موسسه کار و تامین اجتماعی ۱۳۷۹ اشاره کرد. همچنین برخی از کتاب های حقوق بشری وجود دارند که صرفا به حقوق کودک پرداخته اند نه کار کودک که از جمله این کتاب ها می توان به کتاب تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران ( نوشته ی شیرین عبادی، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، تهران، ۱۳۸۳) و کتاب نهادهای حقوق بشر: جمهوری اسلامی ایران و سازمان ملل متحد ( نوشته ی رضیه ی موسوی فر، نشر گرایش، ۱۳۸۲) اشاره کرد.
برخی از مقالات فارسی به چاپ رسیده به طور اجمالی به بررسی مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار در زمینه کار کودک می پردازند به عنوان مثال، مقاله ی ” نگاهی به کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک ” ( نوشته بهنام غفاری فارسانی، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره ۳۸، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۷ ) به لحاظ شکلی به بررسی این کنوانسیون و مفاد آن می پردازد. مقاله ” کودک و کار کودک در اسناد بین المللی و قوانین داخلی ایران ” (مجتبی همتی، کار و جامعه شماره ۵۳) این مقاله به لحاظ جامعه شناختی و از منظر علوم اجتماعی به بررسی حقوق کودک و کار کودک در کنوانسیون حقوق کودک و در ایران می پردازد که خلاء یک تحلیل حقوقی در آن به چشم می خورد. مقاله دیگری که به مقوله حقوق کودک پرداخته است، بررسی تطبیقی حقوق کودک در اسناد و مقاوله نامه های بین المللی با قوانین و مقررات داخلی ( نوشته ی امیر ایروانیان، مجله دادرسی، شماره ۳۸، ۱۳۸۲) می باشد که این مقاله هم صرفا به حقوق کودک پرداخته است نه کار کودک.
با توجه به اینکه سازمان بین المللی کار اصلی ترین سازمان تخصصی است که به مقوله کار از جمله کار کودک می پردازد مقالات انگلیسی به روز و متعددی در زمینه کار کودک منتشر کرده است که کمک ارزنده ای به این پایان نامه می کنند و به نحو مطلوب از آنها استفاده خواهد شد.
اهداف
هدف اصلی از تدوین این پایان نامه (در چارچوب مطالب مندرج در طرح مسئله) پاسخ دادن به سوال اصلی ذیل میباشد:
حقوق بین الملل چه قواعد و مقرراتی را برای منع کار کودک در بر دارد و چه راه کار های حقوقی برای دستیابی به جهانی عاری از کار کودک وجود دارند؟
در راستای سوال مزبور، در این پایان نامه تلاش میگردد تا به سوالات فرعی زیر پاسخ داده شود:
۱. در حقوق بین الملل، از جمله حقوق بین الملل بشر چه اسنادی در سطح منطقه ای و جهانی در زمینه حمایت از حقوق کودکان و ممنوعیت کار کودکان موجود می باشد؟
۲. چه سازمان های بین المللی در جهت ممنوعیت کار کودک وجود دارند و چه اقداماتی را در این زمینه اتخاد نموده اند؟
۳. ایران به عنوان یک عنصر جامعه ی بین المللی چه اقداماتی بویژه اقدامات حقوقی را برای منع کار کودک اتخاذ نموده است و از جمله چه قوانینی در جهت ممنوعیت کار کودک وضع شده اند؟
مراحل و روش تحقیق
روش اصلی پژوهش در این پایان نامه بر مبنای روش کتابخانه ای و فیش برداری بوده است. در این راستا تلاش گردید از تمام منابع موجود اعم از فارسی و لاتین در زمینه کار کودک استفاده شود. از آنجاییکه که منابع علمی- حقوقی موجود به زبان فارسی در این زمینه محدود بودند، اساس تحقیق بطور قابل توجهی بر منابع لاتین استوار می باشد. در کنار این شیوهﻱ پژوهش و با هدف تکمیل هرچه بهتر پایان‌نامه، در صورت لزوم از روش‌های دیگر پژوهشی نیز بهره لازم برده‌ شد. از جمله مهم‌ترین این شیوه ‌ها مطالعهﻱ کنوانسیون‌ها و اسناد بین‌المللی مرتبط با موضوع است. همچنین در راستای آگاهی از تغییرات مرتبط و دریافت اطلاعات به روز و …در این پژوهش از منابع الکترونیکی نیز استفاده‌ شد.
لازم به ذکر است که پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم در راستای موضوع این پایان نامه به تحلیل آنها پرداخته شد. آنگاه به تدوین فصول این پایان نامه بر طبق زمان بندی لازم پرداخته شده و این فصول به طور جداگانه به اساتید محترم راهنما و مشاور جهت بررسی و اظهارنظر ارائه گردیدند. در نهایت نیز پس از انجام اصلاحات لازم متن نهایی پایان نامه جهت دفاع ارائه گردید.
محتوای تحقیق
پایان نامهی حاضر پس از بیان این مقدمه (طرح پژوهشی) با توجه به حجم مطالب مورد بحث به چهار فصل تقسیم شده است
نظر به لزوم تبیین مفاهیم مرتبط با مقوله کار کودک، در این پژوهش در فصل نخست در محبث اول به تبیین حقوقی مفاهیم کودک و کار کودک و تاریخچه شکل گیری عزم جهانی در راستای خاتمه دادن به کار کودک در حقوق بین الملل پرداخته شد. نظر به اینکه برای مبارزه با کار کودک نیز ابتدا باید درک کنیم چه عواملی منجر به سوق دادن کودکان به بازار کار می گردد به همین علت در مبحث دوم، علل متعددی که بر ورود کودکان به بازار کار تاثیر می گذارند، انواع کار کودکان و پیامدهایی که کار چه به لحاظ جسمی، چه عاطفی و چه روحی و روانی بر کودکان پرداخته شد و مبحث پایانی ابعاد کار کودکان و ضرورت ممنوعیت کار کودکان و اسناد بین الملی در زمینه ممنوعیت کار کودکان پرداخته شد.
با توجه به اینکه حمایت اولیه از حقوق کودکان را می توان در اسناد حقوق بشری یافت. لذا در این فصل، در مبحث اول ابتدا اسناد پایه ای حقوق بشر و سپس اسنادی که به طور خاص به حقوق کودکان پرداخته اند مورد بررسی قرار گرفتند به این خاطر که حقوق کودکان به عنوان گروهی از ابناء حقوق بشر صریحاً و تلویحاً در این اسناد مورد حمایت قرار گرفته است. سپس در در پایان این مبحث برخی از مواد اسناد منطقه ای حقوق بشر بررسی گردیدند. سازمان بین المللی کار که یکی از سازمان های تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد می باشد بیشترین نقش را در زمینه تحت نظم در آوردن مقررات مربوط به کار و ممنوعیت کار کودک ایفا کرده است. لذا در مبحث دوم اسناد و کنوانسیون های سازمان بین المللی کار که به مسئله کار کودک و ممنوعیت کار کودکان توجه بیشتری معطوف داشته اند، تجزیه و تحلیل گردند.
فصل دوم
کلیات
مقدمه
در این فصل، در مبحث اول، ابتدا تعریفی از کودک و اینکه در حقوق بین الملل چه ملاکی برای کودک نامیدن یک فرد وجود دارد ارائه می گردد و آنگاه کار کودک از دیدگاه حقوق بین الملل تعریف می گردد. همچنین در این مبحث تاریخچه کار کودک و تاریخچه شکل گیری اقدامات بین المللی در راستای ممنوعیت کار کودک ارائه می گردد. برای مبارزه با کار کودک نیز ابتدا باید درک کنیم چه عواملی منجر به سوق دادن کودکان به بازار کار می گردد به همین علت در مبحث دوم، علل متعددی که بر ورود کودکان به بازار کار تاثیر می گذارند، بررسی می گردند. تفاوت های قابل ملاحظه ای بین انواع کار هایی که کودکان انجام می دهند وجود دارند، به طوری که برخی سخت و طاقت فرسا و برخی دیگر خطرناک و به لحاظ اخلاقی ناشایست هستند، بر این اساس در این مبحث به برررسی برخی از انواع کار کودک پرداخته می شود. در پایان این مبحث نیز به برخی از پیامد های عمده کار چه به لحاظ جسمی، چه عاطفی و چه روحی و روانی بر کودکان پرداخته می شود. در مبحث سوم، با توجه به پیامدهایی که کار برای کودکان به همراه دارد به ضرورت ممنوعیت کار کودکان از جنبه های مختلف پرداخته می شود. همچنین در این مبحث آمارهای ارائه شده از سوی سازمان بین المللی کار در خصوص توزیع جهانی و منطقه ای کودکان کارگر و همچنین تعداد کودکان کارگر بر اساس جنسیت و گروه سنی بررسی می شوند و در نهایت نگاه اجمالی به اسناد و کنوانسیون های تصویب شده در رابطه با ممنوعیت کار کودکان انداخته می شود.
مبحث اول : تعریف کودک، کار کودک و تاریخچه ﻱ ممنوعیت کار کودک در
حقوق بین الملل
گفتار اول: تعریف کودک
به منظور دستیابی به تعریف کودک باید ابتدا آن را از حیث واژه شناسی معنا کرد: واژه “Child” رایج ترین واژه ای است که در زبان انگلیسی درباره کودک به کار برده می شود و منظور از آن کسی است که در زیر سن بلوغ قرار دارد و بویژه در رابطه با اشخاص دیگری که والدین او محسوب می گردند. [۱۶]
حقوق بین الملل ضابطه نوعی و ملاک سن را برای کودکی برگزیده است. مطابق ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۱۹۸۹ “هر انسانی که به ۱۸ سال نرسیده باشد کودک محسوب می شود، مگر آنکه طبق قانون دولت متبوع کودک سن بلوغ زودتر به وی اعطا شود”[۱۷]. سن بلوغ در این ماده که ۱۸ سالگی است یک سن مطلق نیست بلکه بر حسب قانون ملی کودک متغیر است.[۱۸] به همین جهت مقررات کنوانسیون در مورد کودکانی که تحت حاکمیت قوانین ملی خود زودتر به سن رشد قانونی می رسند نیز استثنائا قابل اعمال و اجرا است. [۱۹]
علت وضع مقررات قسمت اخیر ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک این است که کشورها با توجه به وضعیت جسمی و روانی و رشد عقلی کودکان تحت حاکمیت خود و در پاره ای از موارد با توجه به واقعیات سیاسی و اجتماعی و با در نظر گرفتن آداب و سنن مذهبی، سن معینی را به عنوان سن رشد و بلوغ اعلام می کنند.
به هر حال در عمل بیشتر حامیان حقوق کودک اینگونه در نظر می گیرند که ۱۸ سال باید به عنوان سن ایده آل برای تعیین پایان دوران کودکی باشد.[۲۰]
برطبق کنوانسیون بدترین اشکال کار کودک ۱۹۹۹ (شماره ۱۸۲)[۲۱]، واژه کودک باید برای تمام اشخاص زیر ۱۸ سال به کار برده شود.
برطبق پروتکل سازمان ملل تحت عنوان پروتکل پالرمو راجع به پیشگیری، سرکوبی و مجازات قاچاق کودک[۲۲]، کودک به معنای هر شخصی زیر ۱۸ سال است. [۲۳]
بنابراین برای اهداف این پایان نامه منطقی است که کودک به عنوان هر شخصی زیر ۱۸ سال قلمداد شود.
گفتار دوم: تعریف کار کودک [۲۴]
عبارت کار کودک تصور ویژه ای را مجسم می سازد: ما کودکان را زنجیر شده به چرخ های بافندگی در کارگاه های تاریک و در شرایط نامناسب می بینیم، گویی که در خطی طولانی و کابوس گونه جای دارند که از لنکشایر در دهه ۱۸۳۰ تا جنوب آسیای دهه ۱۹۹۰ ادامه می یابد.[۲۵]
به طور کلی تعریف عموما پذیرفته شده ای از کار کودک وجود ندارد. تعاریف متنوعی از این واژه توسط سازمان های بین المللی، سازمان های غیردولتی، اتحادیه های کارگری و غیره استفاده می گردد و اغلب مشخص نمی گردد چه تعریفی از این واژه به کار برده می شود.[۲۶] هرچند، به طور معمول واژه “کار کودک” زمانی به کار برده می شود که منظور بهره کشی از آنها باشد. چنین دیدگاهی از آن جهت مطرح است که کودکان برای کار کردن بسیار کوچک هستند و یا کاری به آنها واگذار می شود که شرایط نامطلوب و خطرناکی را برای آنها به همراه دارد.[۲۷]می توان این گونه بیان کرد برای کودکی که کار می‌کند، استفاده‌ از دوران و دنیای کودکی مفهومی ندارد، یا در واقع چنین‌ کسی از حقوق طبیعی سن خود محروم می‌شود. بارزترین‌ این حقوق پایمال شده، برخورداری از تعلیم و تربیت و طی طبیعی مراحل رشد کودک است.[۲۸]
به طور کلی کار کودک یک معنا و مفهوم منفی با خود به همراه دارد و یک شاخص واضح درون کنوانسیون های سازمان بین المللی کار وجود دارد که تاکید می کند هرگونه تعریف آماری کار کودک باید شامل فعالیت هایی گردد که برای رفاه و بهزیستی کودکان خطرناک است.[۲۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:13:00 ب.ظ ]




انفاقی که شوهر باید به همسر خود بپردازد (نفقه‌ی زن است که به عهده‌ی مرد است). ملاک این نوع نفقه نه مالکیت و مملوکیت است و نه حق طبیعی و نه عاجز بودن و ناتوان بودن و فقیر بودن زن. زن به فرض اینکه ثروتمندترین هم باشد و مرد ثروت و درآمد کمی داشته باشد، باز زن واجب النفقه‌ی مرد است. در نفقه‌ی اقارب شخص اگر نفقه ندهد گناهکار است، اما تخلف از وظیفه بصورت یک دین قابل مطالبه نیست، یعنی جنبه‌ی حقوقی ندارد ولی در این نوع نفقه (نفقه‌ی زوجه) اگر مرد از زیر بار وظیفه شانه خالی کند زن حق دارد بصورت امری حقوقی اقامه‌ی دعوی کند و در صورت اثبات از مرد نفقه‌ی گذشته را بگیرد.(نگارنده)
۲-۲-۱- نفقه در مکاتب الهی
۲-۲-۱-۱- یهود
قوم یهود زن را هیچ وپوچ می‌شمرد. یهودیان در دعای روزمره‌ی خود می‌گفتند« تَبارَکَ اللهُ خالِقُ وَسُلطان که مرا زن نیافریدی» زن در دیده‌ی یهود منحرف از احکام پیامبران مثل اعراب جاهلیت بود و تولد دختر برای پدر و مادر امری ننگین و شرم آور بود. مادری که دختری می‌زایید تا ۱۵ روز نجس و همگان از او دوری می‌جستند وتا ۷۵ روز باید تطهیر می‌کرد. پدر می‌توانست دختر نابالغ خود را بفروشد (کاظم زاده، ۱۳۸۶، ص ۴۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۱-۲- مسیحیت
در میان مسیحیان نیز زن دارای موقعیت ویژه‌ی خویش نیست. مسیحیان جاودانگی روح را برای زنان قبول نداشتند. درحالی که برای مردان معتقد به جاودانگی روح بودند. در محافل علمی، مسیحیان ایتالیا و اسپانیا، پس از بحث های فراوان معتقد شدند که در میان زنان دنیا فقط حضرت مریم مانند مردان دارای روح جاوید است، ولی دیگر زنان دارای صفات انسانی نبوده و علاوه برآنکه روح جاویدان ندارند، در برزخ میان انسان و حیوان محسوب می‌شدند (محقق، ۱۳۷۶، ص۲۱۱).
البته در تعالیم حضرت عیسی مسیح که در اناجیل اربعه مذکور است و پس از حضرت مسیح به رشته‌ تحریر در آمده، بشر را به نوع دوستی و صلح و تواضع دعوت می‌کند، انسانها را به مهربانی و گذشت فرا خوانده و مردان را تشویق به محبت و ایثار به زنان می‌کند. حضرت عیسی در دوران کوتاه دعوتش که حدود سه سال طول کشیده بیشتر به وعظ و ارشاد مردم پرداخت و اغلب بیاناتشان بر محور اخلاق دور می‌زند وکمتر قانون ومقررات جدیدی بیان می‌کرد و بیشتر مسایل شریعت مردم را به آیین حضرت موسی ارجاع می‌داد (همان).
۲-۲-۱-۳- اسلام
اسلام در عصر جاهلیت در سرزمینی که زنده به گور کردن دختران را افتخار و شرف می‌دانستند ظهور کرد، درست در همان موقعی که دنیا در آتش جهل و ستم می‌سوخت و جوامع مختلف بشری گرفتار انحرا ف های گوناگون بودند. گروهی از فرط شهوت، زن را وسیله‌ای برای مرد و در خدمت مرد ساخته و جمعی از تفریط غفلت او را حیوانی پنداشته و هر گونه تعدی را بر وی روا می‌داشتند. پیامبر اسلام برای خاتمه دادن به کجی ها و کج روی ها و پندارهای غلط و تجاوزهای نابجای انسانها، از جانب خداوند متعال مبعوث و با تعالیم ابدی خود از یک سو خط بطلان بر روی اغلاط بشری کشیده و از سوی دیگر راه های فضیلت و رستگاری را به او نشان داد. زن از دید اسلام انسان و جزء پیکره‌ی اجتماع است. در آغاز این حقیقت را بر خلاف پندار نادرست جوامع بشری به دنیای بشریت اعلام کرد که‌ای گروه مردان! به همان نسبت که شما انسانید و جزیی از پیکره‌ی جامعه‌ی انسانی محسوب می‌شوید، زنان نیز چنین هستند و در این قسمت کوچکترین تبعیض در میان نیست، کما اینکه قرآن در آیات متعددی به آن تأکید ورزیده از جمله در سوره‌ی حجرات آیه ی۱۳ می‌فرماید:
«‌ای مردم، ما شما را خلق کردیم از مرد وزنی و شما را قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید همانا گرامی ترین شما نزد ما با تقواترین شما است».
در آیه‌ی ۹۵ سوره‌ی آل عمران، آزادی اراده، کرامت وارزش معنوی زن به نحو صریحی بیان شده تا بشریت بدانند چنان که او می‌پنداشت زن موجودی طفیلی و در همه حال تابع و محتاج ولایت و قیمومیت مرد نمی‌باشد و در این زمینه می‌فرماید:
اسلام دین کاملی است که از طرف خداوند به منظور تأمین و تضمین سعادت بشری، هیچ موضوعی را مسکوت نگذاشته است. دست بخشایشگر اسلام پرده‌ی قرنهای تاریک و جهالت عمیق و بی انتها از جمال زیبای زن برداشت و نه تنها او را از چاه زبونی خارج ساخته و همدوش و هم پای مردان قرار داده بلکه خیر و مزیت را بر آنان گواهی فرمود و آنان را حق تملک و استقلال بخشید. اسلام زن و مرد را از یک نوع دانسته به همین جهت در عین داشتن وحدت نوعی، هر کدام از ویژگیهای خاص خویش بر خوردار است. وظیفه‌ی مهمی که در زناشویی متوجه‌ی مرد است همانا وظیفه‌ی انفاق و تکفل معشیت زن است (شریف، ۱۳۸۴، ص۹۷).
اسلام ضعف و لطافت طبیعی زن و نیرومندی و قوت فطری مرد را مورد توجه قرار داده، به زن در عین اینکه به هیچ وجه از حرمت او فروگذار نکرده به دیده‌ی رحمت و شفقت نگریسته و او را از تأدیه‌ی مخارج ضروری خانواده یا شرکت در تأدیه معاف نموده و این وظیفه‌ی سنگین را مقابل توقعاتی که مرد از زن دارد به عهده‌ی مرد گذاشته و او را مکلف به نفقه‌ی زن مطابق معروف کرده است (کاظم‌زاده، ۱۳۸۶،ص ۴۴).
۲-۲-۲- نفقه از دیدگاه حقوق غرب
حقوق و قوانین غرب نیز همان نظریه‌ی مشهور را در مورد نفقه دارند و آن را شامل خوراک، پوشاک، مسکن و ملزومات زندگی می‌دانند. در ایالات متحده‌ی آمریکا واژه‌ی Maintenance تقریباً معادل کلمه‌ی نفقه، و شامل غذا، لباس و مسکن است؛ ولی در اصطلاح حقوقی شامل دیگر نیامندی‌های معقول، مثل هزینه‌های رفت و آمد، هزینه‌های دارو و درمان و از این دست ملزومات نیز می‌شود (امامی ۱۳۸۹: ۱۰۶).
در انگلیس نیز واژه‌ی Maintenance به پول قابل پرداخت برای هزینه‌های زندگی شخصی همسر و فرزندان گفته می‌شود. حقوق دانان انگلستان الزام به نفقه را، با این توضیح که شوهر در هنگام ازدواج متعهد شده است که از خانواده‌اش حمایت کند، ناشی از تعهد شخصی زوج دانسته‌اند (گلداستین و کاتز ۱۹۶۵: ۵۹).
۲-۲-۳- نفقه از منظر آیات و روایات
برقراری حسن ارتباط مابین جوامع با یکدیگر، یا کلیه‌ی افراد یک جامعه یا خانواده با هم، یا حتی زوجین با یکدیگر مبتنی بر التزامات و مواثیق متینی است که ملتزمین به منظور ابقای روابط حسنه موظفند به بهترین وجهی آنها را ادا کنند تا خللی در این میان حادث نشود.
در «عقد» یا پیمان زناشویی که طبق ناموس آفرینش لذت بخش ترین میثاق است، اسلام شانه‌ی مرد را از بار مسئولیت و حقوق نسبت به زن خالی نگذاشته بلکه به موازات هم و به منظور ابقای رابطه‌ی «زوجیت» هر دو تن را در برابر هم به یک سلسله حقوق و مسئولیت ها موظف فرموده و خط بطلان بر رسوم جاهلیت و آداب و عادات تفریطی و افراطی ملل دیگر کشیده است تا «زوجین» طبق مسئولیت متقابل و حفظ حقوق طرفین، زندگی زناشویی را به صورت جدی در نظر گیرند و این «هسته‌ی اولی» اجتماع را سبک نشمرده و موالید خود یا نسل بعد را نیز در بحر فساد غوطه ور نسازند.
برای این منظور، اسلام نخست شوهر را موظف ساخت تا خوراک و پوشاک و مسکن و سایر نفقات زن را به مقدار اعتبار و حیثیت طرفین و مساعدت ایام (در نکاح دایم) به عهده گیرد و نیز با نثار محبت و احسان نسبت به وی جلوه‌ی واقعی حیات را در کانون زناشویی تجلی دهد و با نیروی مردانه‌ی خود همواره تکیه‌گاه و پشتیبان او بوده تا زن در پرتو شوهر و قدرت او احساس طمأنینه و آرامش دل و ثبات خاطر کند. قرآن کریم در این باب فرموده است:« و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستی و مهربانی نهاد» (روم: ۲۱).
همچنین، حرمت و حیثیت زن را محفوظ داشته از لغزشها و غفلتهای کوچک او که خواه ناخواه در زندگی رخ می دهد به سهولت بگذرد، چنانچه از رسول خدا (ص) در باب حقوق زن بر شوهر پرسیدند، ایشان فرمودند: باید نفقات او را بدهد و از زلالت و لغزشهای او بگذرد (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۲۱، ص ۵۱۱).
شعاع فرهنگ اسلامی نه تنها عربستان و ایران و آفریقا و… را فرا گرفت، بلکه دامنه‌های تأثیر آن به اروپا نیز رسید. گوستاولویون در این مورد می نویسد: «اروپاییان اخلاق جوانمردانه را که یکی از آثار آن احترام به زن است از اعراب و مسلمین اقتباس کردند و بنابراین مذهب اسلام بود که زن را از پست ترین وضع به بلندترین مقامات رساند نه مذهب مسیح، چنانچه در میان مردم شایع است» (گوستاولوبون، ۱۳۴۷، ص ۵۰۳).
قرآن کریم، مردان را موظف به پرداخت نفقه‌ی همسران می داند و در روایات نیز این مسأله هم به عنوان یک وظیفه‌ی اخلاقی و هم به عنوان الزامی قانونی مطرح شده است.
۲-۲-۳-۱- نفقه از منظر آیات
الف) آیه ۲۳۳ سوره‌ی بقره
« به عهده‌ی صاحب فرزند (یعنی پدر) است که خوراک و پوشاک مادر را به حد متعارف و شایسته (در مدت شیر دادن و حتی اگر طلاق گرفته باشد) بپردازد. هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست (نه مادر به خاطر نگهداری فرزند به زیان و زحمت افتد و نه پدر بیش از حد متعارف برای کودک متضرر شود)[۲]».
طوسی در تفسیر این آیه می‌نویسد: «معنای آیه این است که بر پدر طفل، خوراک و پوشاک مادر فرزندش که او را طلاق داده واجب است، تا زمانی که مادر فرزند را شیر می‌دهد» (طوسی، بی تا: ج۲:۲۵۶). این مسئله برای آرامش روحی مادر و پرداختن به پرستاری و تربیت فرزند بسیار اهمیت دارد. در این زمان که رابطه‌ی زناشویی قطع شده است، طبعاً نباید هزینه‌ی زندگی مادر پرداخته شود چرا که نفقه، حق زینت بخشیدن به آشیانه‌ی مرد است و اینک آشیانه‌ی او از هم پاشیده شده است و لزومی ندارد نفقه برای زن ادامه پیدا کند، با این وجود اسلام رعایت حال مادر و فرزند را در نظر دارد و می‌داند که تغذیه‌ی جسم و جان نوزاد در این مدت با شیر و عواطف مادر پیوندی ناگسستنی دارد. بنابراین، حق نگهداری و سرپرستی را بر عهده‌ی مادر می‌گذارد، تا عواطف مادری را نیز رعایت کرده باشد.
این آیه پس از بیان بعضی احکام طلاق نسبت به زنانی که طلاق داده شده و حامله هستند نازل شده است و پدران این فرزندان، موظف به پرداخت خوراک وپوشاک این زنان (مادران) شده‌اند. شایان ذکر است که این دستور در مورد زنانی است که از شوهران خویش جدا شده‌اند و کودکی را که از شوهر دارند شیر می‌دهند و گرنه هزینه‌ی زن بدون شیر دادن کودک نیز بر عهده‌ی مرد است.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می فرماید: هزینه‌ی زندگى مادر از نظر غذا و لباس در دوران شیر دادن بر عهده‌ی پدر نوزاد است تا مادر با خاطرى آسوده بتواند فرزند را شیر دهد لذا در ادامه‌ی آیه مى‏فرماید:” و بر آن کسى که فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است، خوراک و پوشاک مادران را به طور شایسته بپردازد[۳].در اینجا تعبیر به” المَولُودِ لَهُ” (کسى که فرزند براى او متولد شده) به جاى تعبیر به” اَب و والِد” (پدر) قابل توجه است، گویى مى‏خواهد عواطف پدر را در راه انجام وظیفه‌ی مزبور بسیج کند، یعنى اگر هزینه‌ی کودک و مادرش در این موقع بر عهده‌ی مرد گذارده شده به خاطر این است که فرزند او و میوه‌ی دل او است نه یک فرد بیگانه. توصیف به” مَعرُوفِ” (به طور شایسته) نشان مى‏دهد که پدران در مورد لباس و غذاى مادر، باید آنچه شایسته و متعارف و مناسب حال او است را در نظر بگیرند نه سختگیرى کنند و نه اسراف. براى توضیح بیشتر مى‏فرماید:” هیچ کس موظف نیست بیش از مقدار توانایى خود را انجام دهد” (لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها).
بنا بر این هر پدرى به اندازه‌ی توانایى خود وظیفه دارد. بعضى این جمله را به منزله‌ی علت براى اصل حکم دانسته‏اند و بعضى به عنوان تفسیر حکم سابق (و هر دو در نتیجه یکى است).
سپس به بیان حکم مهم دیگرى پرداخته، مى‏فرماید:” نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق دارد به کودک ضرر زند و نه پدر به خاطر اختلاف با مادر[۴]“. یعنى، هیچ یک از این دو حق ندارند سرنوشت کودک را وجه المصالحه‌ی اختلافات خویش قرار دهند و بر جسم و روح نوزاد ضربه وارد کنند.
مردان نباید حق حضانت و نگاهدارى مادران را با گرفتن کودکان در دوران شیرخوارگى از آنها پایمال کنند که زیانش به فرزند رسد و مادران نیز نباید از این حق شانه خالى کرده و به بهانه‏هاى گوناگون از شیر دادن کودک خوددارى کرده یا پدر را از دیدار فرزندش محروم سازند. این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که منظور آن است که نه پدر مى‏تواند حق زناشویى زن را به خاطر ترس از باردار شدن و در نتیجه زیان دیدن شیر خوار سلب کند و نه مادر مى‏تواند شوهر را از این حق به همین دلیل باز دارد، ولى تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است (بنا بر تفسیر اول، فعل” لا تُضارَّ” در واقع فعل معلوم است و بنا بر تفسیر دوم فعل مجهول، هر چند تلفظ در هر دو یکسان است).
ب) آیه ۳ سوره‌ی نساء
اگر چنانچه خوف دارید که در ایتام به قسط و عدل رفتار نکنید پس می‌توانید دو، سه، یا چهار همسر برگزینید. ولی اگر می‌ترسید که بین آنها به عدالت رفتار نکنید یک زن یا ملک یمین کفایت می‌کند. یک همسر گزیدن بهتر است از اینکه به جور و ظلم رفتار کنید[۵]».
مرحوم شیخ طوسی ذیل «إِلا تَعدِّلِوا» چند معنی نقل می‌کند و معنای صحیح را «لا تَجُورا» می‌داند، یعنی هنگامی که ترس دارید به زنان جور و ستم شود، پس یک زن را اختیار نمایید حتی به کنیزان اکتفا نموده و با یک همسر یا چند همسر ازدواج نکنید، تا مبادا از عهده‌ی رعایت عدالت بر نیامده و به آنان ستم نمایید (طوسی، بی تا ج۳: ۱۰۸).
اگر «إلا تَعدِّلِو» را به معنای «إلا تَجُورا» بگیریم، در این صورت معنای آیه چنین می‌ شود: «اگر چنانچه یک همسر انتخاب کنید این بهتر از آن است که جور و ظلم روا دارید؛ زیرا وقتی که یک همسر باشد هر مقدار نفقه که به او پرداخت شود موجب ظلم و جور نخواهد شد و لکن وقتی که چند همسر باشند احتمال ظلم و به قسط رفتار نکردن و نفقه ندادن به آنها بیشتر از وقتی است که یک همسر باشد. لذا ما به دلالت التزامی می توانیم وجوب نفقه را از آیه استنباط کنیم (طوسی، بی تا ج۳: ۱۰۸).
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه چنین می فرماید: شما براى دورى از ستم کردن در حق دختران یتیم می‌توانید از ازدواج آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمایید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه‌ی ستم کردن را نمی‌دهد و می‌توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید. منتهی چون مخاطب، همه‌ی مسلمانان بوده است تعبیر به دو تا دو تا و مانند آن شده است.
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً سپس بلا فاصله مى‏گوید: این در صورت حفظ عدالت کامل است، اما اگر نمی‌توانید عدالت را رعایت کنید به همان یک همسر اکتفاء نمایید تا از ظلم و ستم بر دیگران بر کنار باشید.
-أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ- و یا بجاى انتخاب همسر دوم از کنیزى که مال شما است استفاده کنید زیرا شرایط آنها سبک‏تر است (اگر چه آنها نیز باید از حقوق حقه‌ی خود برخوردار باشند).
ذلِکَ أَدْنى‏ أَلَّا تَعُولُوا- این کار (انتخاب یک همسر و یا انتخاب کنیز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت بهتر جلوگیرى می‌کند. آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم‏خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
شک نیست که” عدالت” در محبت‏هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى میتواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه‌ی ۱۲۹ همین سوره‌ی نساء می‌فرماید: شما هر قدر کوشش کنید نمی‌توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید[۶].
بنا بر این محبت‏هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‏هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه‏هاى عملى و خارجى است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۱۱).
ج) آیه ۱۹ سوره‌ی نساء
ای اهل ایمان برای شما حلال نیست که زنان را با اکراه و جبر به میراث گیرید و بر زنان سخت گیری و بهانه جویی نکنید به اینکه قسمتی از آنچه بر آنها بخشیده‌اید پس بگیرید، مگر آنکه مرتکب ناشایستی آشکار شوند و با آنان خوشرفتاری کنید و اگر آنان را خوش ندارید (بدانید که) چه بسا چیزی را ناخوش بدارید و خداوند در آن بسیار نهاده باشد[۷]. منظور از «وَعاشِرُوهُنَّ بِالمَعرُوف»، این است که به نیکی با آنها در آمیزید؛ یعنی حقوق ایشان اهم از انصاف در قسمت، نفقه، خوب سخن گفتن و رفتار کردن را ادا کنید. معروف است که «مباشرت به معروف یعنی او را نزنید، سخن بد به او نگویید و با او گشاده رو باشید» (طبرسی، ۱۴۰۶، ج ۵، ص۷۷).
این آیه در مقام بیان تنظیم ارتباط میان زوجین است. از جمله چیزهایی که بر مرد نسبت به زوجه‌ی خود واجب می‌شود انصاف و عدالت داشتن با زوجه است که این عدالت داشتن و معاشرت به معروف با زوجه ملازم با وجوب نفقه‌ی زوجه می‌باشد. علمایی که جهت وجوب نفقه به این آیه استدلال کرده‌اند عبارتند از: صاحب جواهر الکلام، صاحب ریاض المسائل و صاحب مناهل ولی به نظر نگارنده این آیه نمی‌تواند در خصوص وجوب نفقه باشد چون «معاشرت به معروف» شامل حمایتهای معنوی است نه حمایتهای مادی که پرداخت نفقه باشد. در این آیه مردان توصیه به عدل و انصاف و معاشرت به معروف و رفتار نیک به همسرانشان شده‌اند. این عدالت و انصاف به معروف با زوجه، ملازم با وجوب نفقه‌ی زوجه می‌باشد.
صاحب جواهر آین آیه را از ادله وجوب نفقه بر مرد دانسته است (نجفی، ۱۳۹۲ق، ج۳۱،ص ۳۰۲).
د) آیه ۲ سوره‌ی طلاق
«چون زنان (طلاق داده شده) به آخر عده‌ی خویش رسیدند به نیکویی ایشان را نگاه دارید (به خوشی رجوع کنید) یا به نیکویی از ایشان جدا شوید و (چون طلاق دهید ) دو نفر مرد عادل از خودتان را گواه بگیرید و (ای گواهان به وقت حاجت) برای رضای خدا شهادت دهید[۸]». در اینجا «فَأمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ» یعنی به آنها مراجعه کنید به آنچه لازم است برایشان از نفقه و لباس و مسکن و خوش معاشرتی (طباطبایی ۱۳۷۱:ج ۱۹:ص ۶۳۸).
ه) آیه ۶ سوره‌ی طلاق
«پس از طلاق زنان را در منزلی که مقدور شما است سکنی دهید و به آنان ضرر نرسانید تا آن‌ ها را به تنگ آورید و چنان چه حامله باشند تا زمان وضع حمل نفقه‌ی آنان را بپردازید[۹]».
آیه‌ی ۶ سوره‌ی طلاق تصریح دارد بر وجوب نفقه برای مطلقه‌ای که در طلاق رجعی به سر می‌برد و به همسر امر می‌کند که در مدت عده، نفقه و سکونت زن را تأمین کند. همچنین مطلقه‌ی حامله- چه طلاق بائن چه رجعی- را مستحق نفقه می‌داند تا وضع حمل نماید. وقتی در مورد همسر مطلقه چنین می‌گوید، پس به طریق اولی همسری که هنوز در حلقه‌ی زناشویی شخص به سر می‌برد مستحق نفقه خواهد بود و نفقه‌ی زوجه بر زوج واجب خواهد بود. عده‌ای از فقها برای اثبات وجوب نفقه به این آیه تمسک کرده‌اند (ابن قدامه بی تا، ج ۸، ۱۶۶).
این آیه به وجوب نفقه برای مطلقه‌ی حامله تصریح می‌کند، چه رجعیه و چه بائن. پس وقتی چنین مطلقه ا‌یی مستحق نفقه باشد، به طریق اولی، همسری که هنوز در علقه‌ی زناشویی شخص به سر می‌برد و عضو کانون محسوب می‌شود مستحق نفقه خواهد بود (طباطبایی ۱۳۷۱:ج ۱۹: ۶۳۸).
و) آیه ۷ سوره‌ی طلاق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:13:00 ب.ظ ]




کوردی زوبانی ئهسلَمه طهر تهرکی کهم بهکول بؤ فارسی، به کوللی ئهمن دهبمه بآوهفا
(۱۱-۲)

ترجمه :
زبان مادری من کردی است اگر آن را برای فارسی گویی رها کنم، من کاملاً انسان بی‌وفایی خواهم بود .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در بیت زیر تمام واژه ها کردی .
دلَ بؤیه خؤشی دآ له نهخؤشی بهثرِ به دلَ بیماره ضاوی یار و خؤشی دآ له دهرده و دا
(۶-۲)

ترجمه :
چشم یار بیمار است ، دل نیز به این دلیل بیماری را دوست دارد و از آن لذّت می برد.
بیمار:مریض، فرهنگ کردی – فارسی هه‌ژار ص۹۳ـ فرهنگ خال ج ۱ ص۱۹۰
یار : دوست،……………………………………………..ص۱۰۲۶ـ ……………………ج۳ ص۴۵۰
ده رد: بیماری،……………………………………………..ص۳۱۰ ـ ………………………ج۳ص۱۳۹
دا : مداوا،………………………………………………….ص۲۷۳
کردی بودن سایر واژه ها ،مشخص است.
اصطلاحات عرفانی:
واژه های عرفانی در دیوان محوی بسامد بالایی دارد :
سهماعی سازی عیشق و رِیَطه بؤ ثارِانهوهت “مهحوی” لهبهر قاثیی تهلَهب بآ، طوآ دهبآ کهرِ بآ، زوبانت لالَ
(۲۰۴ -۱)

ترجمه :
ای محوی اگر می خواهی ساز و آواز عشق را بشنوی و به تو اجازه داده شود تا در مقابل آستانه معشوق التماس کنی ، باید تسلیم محض باشی ، هیچ نشنوی و سخن نگویی .
آقای امین شیخ علاء الدّین نقشبندی در کتاب “ته صه ووف چی یه ” ،اصطلاحات عرفانی دیوان محوی را مشخص کرده است وبا استناد به آن ها صوفی بودن محوی را محرز می داند .(برای اطلاع بیشتر ر.ک.به صص ۵۱۸ تا ۵۳۴ کتاب مذکور) .
اندیشه های مشترک در دیوان حافظ ومحوی :
۱) وحدت وجود :
” عبارت است از اینکه وجود مطلق و بودِ حقیقی تنها خداست و جز خدا همه چیز نمود و هستی نما است . به عبارت دیگر همه دنیا نسبت به خدا در حکم اشعه است نسبت به خورشید ، و از اینجاست که صوفیه برای رسیدن به حق ، شخصیت خود را حجابی بزرگ می دانند و کشتن نفس و تطهیروجود را از آلایش های مادّه، برای بازگشت به وطن اصلی لازم می شمارند تا به مرحله فنای کامل در ذات خداوند برسند. . . این فکر در صوفیان مسلمان شور وشوقی خاص ایجاد کرد زیرا به موجب این نظر می توانستند بی آن که بمیرند به حق واصل شوند، برای این وصول بجای حس و عقل ،از اشراق و شهود معنوی استفاده شد [۱۳۸] “.
حافظ:
ندیم و مطرب و ساقی همه اوست خیال آب و گل در ره بهانه
( ۴۲۸-۸)
محوی :
ئهم مهجازه ضیه، رِوو کهینه حهقیقهت، ئهوجا (لا اله)هت به سهطهر تالیبی (الا الله)ی
(۳۲۰ -۱)

ترجمه :
دنیای مجازی را رها کن،به حقیقت متوسّل شو، و به آن بپیوند، نفی غیر حق کافی است تا به حقیقت برسی.
اندیشه های اشعری
با توجّه به این که حافظ[۱۳۹] ومحوی اشعری هستند ،قبل از ذکر شواهد لازم است به طور مختصر نکاتی در مورد پدید آمدن این مذهب کلامی یادآوری شود:
در زمان پیامبر(ص) ودر عصر اصحاب ،مسلمانان،از فطرت سالم ومشاهدۀ آثار وعلایم کارها وهمچنین از راه درست فهمیدن معنی آیه ها ،این واقعیّت را به خوبی درک کرده بودند که هر انسان بالغ و عاقلی در انجام دادن و انجام ندادن برخی از کارها مختار است ودر مقابل اقدامّاتش اگر کار نیکی انجام داده باشد توبیخ ومجازات تحقق میابد ،وآن کارها عملکرد وکسب انسان ها است نه مخلوق آن ها و انسان ها کاسب و عامل آ ن ها هستند نه خالق آن ها .این اعتقاد وبرداشت به سبب این که از قدیمی ترین عقاید مسلمانان اولیه بوده است بعد از پیدایش مکتب ها، آن را اعتقاد «مکتب سلفیّّه» نامیده اند واین اعتقاد تا اواخر قرن اوّل بدون هیچ گونه معارضی در میان تمام مسلمانان رایج بوده است ،امّا در اواخر قرن اوّل،ناگاه جمعی به پیروی از «معبد جهنی م-۸۰»و در مقابل مکتب سلفیّه مکتبی را پی ریزی کردند که انسان ها را خالق افعال خویش شمرده وآن ها رااز مقام مخلوقیّت یک جا به مقام خالقیّت ارتقا دادند.پیمودن این راه افراط گرایی را، آزادی خواهی و خرد گرایی وآزاد شمردن انسان دانستند ،و به علّت این که « قدرت »انسان ها را در ایجاد اعمال به صورت خلق وآفریدن مؤثر می دانستند ،پیروان مکتب سلفیّه آنان را «قدریّه»می نامیدند و ضمناً آنان را مشمول توبیخ حدیثی می دانستند که «قدریّه»را توبیخ نموده بود.
سی سال بعد جمعی به پیروی از «جعد بن درهم»(م-۱۲۴)در نقطه مقابل مکتب «قدریّه»مکتب «جبریّه» را پی ریزی کردند،وانسان ها را از مقام والای انسانیّت،به مقام جمادات پایین آورده،وحرکات انسان ها را مانند حرکات شاخ و برگ درختان اجباری و اضطراری معرفی نمودند و پیمودن همین راه تفریطی را توحید و خداشناسی راستین و تبعیت از حکم قضا وقدرخدا وایمان به محیط بودن علم و ارادۀخدا، خلاقیّت باری تعالی به شمار می آوردند ودر همان سال ها شاگرد جوان وبیست و پنج سالۀ شیخ حسن بصری رهبر مکتب سلفیّۀ به نام «واصل بن عطا»که شدیداً متمایل به عقاید «قدریّه»بود از حلقۀ درس استادش کناره گیری نمود ،وبعد از اصلاح و مرمّت ضعف های مکتب قدریّه وتجدید ساختار آن ،مکتب «معتزله»را بر اساس مکتب قدریّه و تجدید ساختار آن،در مجامع و محافل اسلامی اعلان نمود.
پیروان مکتب «قدریّه یا معتزلی ها» که انسان را خالق اعمال خویش می پنداشتند،وپیروان مکتب «جبریّه»که انسان را مانند برگ درختان بی اراده وبی اختیار می شمردند،هر دو مکتب در عین واقع ستیزی و افراط گرایی و تفریط گرایی،غیر خود را گمراه می دانستند.
در اوایل قرن چهارم شیخ ابوالحسن اشعری بر اساس اصول و قواعد مکتب سلفیّه،مکتبی را پی ریزی نمود که در تمام مواردی که مکاتب دیگر راه افراط و تفریط را پیش گرفته بودند (از جمله مکتب جبرّیه ومعتزله)شیخ اشعری در آن موارد حدّ اعتدال و نقطه وسط را برگزید و از جمله مواردی که شیخ اشعری طرف افراط وتفریط آن را مردود دانست و حدّ اعتدال و نقطه وسط آن را برگزید ،حکم اعمال انسان ها است که بر حسب مکتب تفریطی «جبریّه»انسان ها در اعمال خویش هیچ نقشی ندارندوحرکات انسان ها در حال کار کردن با حرکت برگ درختان در حال وزیدن باد هیچ فرقی ندارند ،وبر حسب مکتب افراطی(معتزله) انسان ها در اعمال خویش نقش آفریدگاری دارند و انسان هاخالق وآفریدگاراعمال خویش هستند وامّا بر حسب مکتب معتدل ومتوسط اشعری،نه آن و نه این و نه بی نقشی انسان درکارها یش صحیح است نه نقش آفریدگاری انسان ،بلکه صحیح این است که انسان در کارهایش دارای نقش است امّا نقش آفرید گاری نیست(که مخصوص خداست)بلکه کسب است ،به معنی قصد و اراده و درخواست قلبی و وجود قدرت وتوانایی .[۱۴۰]
همان طور که قبلاً عنوان شد،حافظ اشعری است ،ابیات زیر از او، در بر دارندۀ اصول عقاید اشعریان[۱۴۱] است:
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
(۳۵۱-۷)
این بیت به نظریۀ رؤیت الهی اشاره دارد.
گناه اگرچه نبود اختیار ما حافظ تو در طریق ادب باش گو گناه منست
(۵۳-۷)
این بیت به کسب که یکی از اصطلاحات کلامی مهم اشاعره است، اشاره می کند.
کسب:”افعال اختیاری بندگان،واقع درتحت قدرت الهی است نه قدرت خود آن ها.و عادت الله چنین جاری شده که در بنده قدرت واختیاری ایجاد کند که هر گاه مانعی بر سر راهش نباشد،آن فعل را مقارن با آن قدرت و اختیار پدید آورد.لذا فعل بنده از ابداع و احداث مخلوق خداوند و از نظر کسب وابسته به بنده است و مراد از کسب همانا همزمان بودن فعل بنده با قدرت و ارادۀ الهی است،به نحوی که بنده فقط محل دریافت فعل است و در ایجاد آن مد خلیتی ندارد.”[۱۴۲]
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ که آنجا سرها بریده بینی بی جرم وجنایت
(۹۴-۳)
نفی عقل ،وترک چون چرا از این بیت استنباط می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:13:00 ب.ظ ]




۱-۲) فرضیه‌های تحقیق :
۱- محوی در سطح زبانی و ادبی از حافظ متأثّر است و این اثر پذیری قابل اعتنا است .
۲- هر دو شاعر نوعی مشرب عرفانی دارند امّا این دیدگاه ها متفاوتند .
۱-۳) اهداف تحقیق :
الف- هدف اصلی :
مقایسه سبک شناسانه اشعار حافظ و اشعار محوی
ب) هدف فرعی :
معرفی میزان بهره‌وری‌ادبیّات‌کردی ازادبیّات فارسی
۱-۴) پیشینۀ تحقیق :
با توجّه به تحقیقات انجام شده تا کنون پژوهشی در زمینه مقایسه سبک شناسانه اشعار حافظ و محوی در سطوح سه گانه زبانی، ادبی و فکری صورت نگرفته است. فقط آقای دکتر ابراهیم شوان در کتاب “سوفیگه ری” در بخش شاعران تاثیر گذار بر محوی ابیات مشابه هر دو شاعر را ذکر کرده است با توجّه به اهمّیّت این کتاب در شناخت فکر و اندیشۀ محوی مشخصات کامل آن به شرح زیر جهت اطلاع علاقه مندان اعلام می‌شود :
کتیب: سوفیگه ری، نوسینی: د.ئیبراهیم شوان،چاپی یه که م: هه ولیر-۲۰۰۱،چاپخانه ی وه زاره تی په رورده/
هه ولیر،ده زگای چاپ و بلَاو کردنه و ه ی موکریانی، ضمناً در کتاب مربوط به فستیوال محوی به قلم جمعی از نویسندگان(ئاراس،۲۰۰۱)به مقاله ای با عنوان”چه ند سه رنجی له باره ی مه حوی و حافزه وه” اشاره شده است، با وجود تلاش فراوان در هیچ منبعی یافت نشد.
بخش دوم
تجزیه و تحلیل
مقدمه :
سبک شناسی اشعار حافظ و محوی
سبک و سبک شناسی از مباحث مهمّ ادبیّات جهان است؛ و پیشینه ای دیرین دارد امّا در کشور ایران تا قبل از “محمّد تقی بهار ” (ملک الشّعرا) اسمی از سبک شناسی در میان نبود؛ ایشان برای اوّلین بار این فن را در ایران پایه گذاری کرد و سبک را جایگزین واژه‌های “طرز”، “طریق” و” شیوه ” نمود .او دراین مورد چنین می‌سراید :

“زعلم سبک شناسی کسی نبود آگاه شد این علوم زمن شهره در جهان ادب”
(دیوان ص ۱۸)
سبک وسبک شناسی در دو قرن اخیر “توجّه ادبا و منتقدان و محققان ادبی و زبان شناسان را به خود جلب نموده است[۲۰]” و محصول این جلب توجّه،آراء ونظریاتی است که در این زمینه ظهور یافته‌اند :
” سبک ویژگی یا ویژگیهایی است که اثری یا آثار کسی یا دوره ای را از اثری دیگر یا آثار شخص دیگر یا آثار دوره دیگر متمایز می‌کند[۲۱]“.
” سبک ادبی، ویژگی آثار یک نویسنده یا گروهی از نویسندگان است که بر مبنای جهان بینی مشترکی قرار دارد و به صورت ویژگیهای مشخص،شکل و محتوا،خود را پدیدار می‌سازد[۲۲]“.
“درسبک شناسی بسامد و تواترنقش اول دارد[۲۳]“.
با عنایت به این نظریات در بررسی سبکی باید :‌
ویژگی‌های متمایز کننده و بسامدها مشخص شود و این ویژگی‌ها در زبان،شکل و محتوا تبیین و تفسیر گردد.
زیرا “تأثیر گذاری یک اثر ممکن است ریشه در سه عامل زیر داشته باشد:
الف :سطح زبانی ب: سطح ادبی ج: سطح فکری
هر اثر ادبی که در این سه سطح به نقطه اوج برسد،تبدیل به شاهکار می‌شود و هر شاهکار بدون تردید در این سه سطح،درخشش دارد و هر چه از قوّت و قدرت یکی از این سه کاسته شود.از جنبه شاهکاری اثر هم کاسته می‌شود[۲۴]“.
جهت وصول به این هدف (بررسی سبکی) ارائه طریق دکتر سیروس شمیسا به عنوان روشی علمی وعملی گزینش شد؛ تا با تأسی به روش ایشان و الگو پذیری از آن اشعار حافظ و محوی تجزیه وتحلیل شود.
نمودار -۱
۱-۱-۱)موسیقی بیرونی
۱-۱)سطح آوایی ۱-۱-۲) // کناری
۱-۱-۳) // درونی
۱)سطح زبانی ۱-۲)سطح لغوی
۱-۳)سطح نحوی
تجزیه وتحلیل در ۲)سطح ادبی
سه سطح
۳)سطح فکری
فصل اوّل
سطح زبانی
۲-۱) سطح زبانی :
کاربرد زبان به عنوان بیانگر فکر و نمایی از شخصیت شاعر در سبک شناسی اهمّیّت ویژه ای دارد؛گستردگی ونقش آفرینی آن توجّه محققان و پژوهشگران را به خود معطوف داشته است ؛احمد سمیعی(گیلانی)در این زمینه می نویسد :
“در حقیقت سبک شناسی به نوع کاربرد زبان علاقه نشان می دهد و از این طریق نحوه بیان معانی را در مرکز توجّه قرار می دهد[۲۵] ” سپس می افزاید :
۱
“آنچه اثر شاعر یا هنرمندی را از اثر هر شاعر یا هنرمند دیگر متمایز می سازد همان نحوۀ بیان معانی است نه صرفاً خود معانی[۲۶]
پس زبان،ظرفی است که به معانی شکل می بخشد، شیوه بیان را تنظیم می کند و در سه سطح “آوایی،لغوی و نحوی”قابل بررسی است.
۲ -۱-۱)سطح آوایی یا موسیقایی :
دکتر شفیعی کدکنی ماندگاری هر شعری را منوط “به میزان بهره مندی آن از موسیقی[۲۷]” می داند؛
غیاثی بر این باور است که:”در رویۀ آوایی ارزش موسیقی وزن و واژه ها را باید گفت؛ارتباط موسیقی و معنا را باید باز نمود،ارزش قافیه وردیف و رابطۀ آن را با معنا باید نشان داد[۲۸] “. پس سطح آوایی را می توان در سه سطح “موسیقی بیرونی،موسیقی کناری،و موسیقی درونی[۲۹]” مورد بررسی قرارداد.
۲-۱-۱-۱) موسیقی بیرونی
“موسیقی بیرونی همان وزن عروضی است بر اساس کشش هجاها و تکیه ها[۳۰]” و منظور از آن ،”جانب عروضی وزن شعر است که بر همه شعرهایی که در یک وزن سروده شده اند ،قابل تطبیق است … و در این قلمرو هیچ شاعری بر شاعری دیگر برتری ندارد مگر به تنوّع اوزان یا به هماهنگی اوزان با تجارب روحی و دیگر جوانب موسیقایی شعرش[۳۱] “.
۷
هر زبانی وزنی متناسب باساختار خویش خویش را جهت سرایش اشعارتعیین می کند، تا از هر جهت مناسب با بافت کلامی و شیوه بیان آن زبان باشد. پنچ نوع وزن را برای زبان ها ی اصیل به رسمیّت شناخته‌اند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:13:00 ب.ظ ]




حافظ : ( جناس تام )
روی جانان طلبی ، آینه را قابل ساز ورنه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
(۴۸۵-۶)
محوی : (تصدیر )
یامّاری سه رخه زینه ! بترسه که طهذدومیَ به و نو که ضزوه ثرِ به ده مت کاله ذه هری مار
(۱۲۱-۳)

ترجمه :
ای کسی که مانند مار،روی گنج جا گرفته ای ،بترس ،ممکن است عقربی با نیش خودش تو را بگزد.
محوی ? جناس تام )
غولامّانه سهرم دانا له بهر ثیَیا، وهکؤ زولَفی
کهضی ئهو ههر منی خستؤته ثشت طوآ وهک غولامّانه
(۲۷۷-۳)

ترجمه:
من مانند زلفش در مقابل اومثل غلام و نوکر تعظیم کردم ،امّا او مانند مویی که به پشت گوش
می اندازند نسبت به من بی توجّه است.
(واژه های آدمی و مار تکرار و واژه های روی و غولامّانه جناس تام )
۳) از همه امکانات صنایع لفظی در جهت “کمال موسیقایی “با درصد های متفاوتی بهره گرفته اند.
تخفیف : مخفف کردن واژه ها زیر مجموعۀ صنایع بدیعی نیست امّا دربخش موسیقی‌درونی بررسی می شود .
حافظ. در هفتاد و هفت مورد به جای واژه “اگر ” ، “ار ” و یازده بار عوض “زینهار ” “زنهار ” و در یکصدو هفت مورد به جای “که از” کز ” آورده است.
حافظ ار آب حیات ازلی می خواهی منبعش خاک در خلوت درویشانست
(۴۹-۱۲)
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب گوئی که پسته تو سخن در شکر گرفت
(۸۴-۴)
سه بوسه کز دو لبت کردۀ وظیفۀ من اگر ادا نکنی ، قرض دار من باشی
(۴۵۷-۸)
محوی گاهی به ضرورت از شکل های مخفف بعضی واژه ها بهره می برد.(ما:امّا-گه ر:اگر –شیفته:آشفته)
ههرضهنده تؤ (ئهمین)ی بهلَآ، ما دلَی ئهمن نابآ له سیحری نیَرطسی فهتتانی تؤ ئهمین ما ــــــــــــ ئه مما (۱۰ مفردات )(۳۶۳-۲)

ترجمه :
هر چند تو امینی،امّا دل من از سحر نرگس فتّان تو ایمن نخواهد بود.
که سی من طه ر که سن ، که س من نه خاته فکری ئه و شاهه به یادی ناکه سان ئازورده حه یفه خاتیری عاتیر
(۱۲۷-۱)

ترجمه :
اگر دوستان مرا دوست دارند درحضور معشوق اسمی از من نبرند ، حیف است خاطرعاطر او آزرده شود..
ببی دلَه وهک تؤ خهراب و شیفته حالَ بهلَی ههیه له من ئاشفتهتر: ولآتی بهبه
(۳۵۳-۴)

ترجمه : گفت: ای دل،ممکن است از تو آشفته حال تر کسی باشد؟ گفت: آری از من آشفته تر سرزمین بابان است.
نتیجه :
حافظ و محوی به اهمیت موسیقی درونی و توانمندی آن در هماهنگ کردن صامت ها و مصوت های واژه‌ها پی برده اند؛آنان به دور از هر نوع تصنّع و تکلّفی به شیوه ای میانه جهت آرایش کلام از جلوه های آن استفاده کرده اند.
حافظ و محوی می دانند که؛”مهمترین قلمرو موسیقی و استواری و انسجام مبانی جمال شناسی بسیار از شاهکارهای ادبی، در همین نوع از موسیقی نهفته است[۷۳]“. با توجّه به این اهمّیّت ،واژه های زیبایی را برگزیده اند.
شواهد و امثله حاکی از تسلّط و توانایی هر دو شاعر در این زمینه است، امّا محوی گاهی عین واژه یا ترکیب حافظ را تکرار می کند که می توان آن را نشانی از تأثیر حافظ بر او تلقی کرد.
۲-۱-۲) سطح لغوی
“کلمه در شعر غایت است نه بدایت[۷۴]
واژه ها از ذهنِ لبریز ، سر ریز می شوند ، کار برد مناسب آن ها احساسات را بر می انگیزاند؛ بر علاقه ، تنفر و احساس ، اندیشه ، فرهنگ و هویّت کاربران دلالت دارد. و گفته اند :
” شاعر متفکّر کسی است که اندیشه ای و سخنی برای گفتن دارد ؛ امّا به اقتضای شاعری اندیشه های خود را در قالب تعابیرو تصاویر شاعرانه درهم پیچیده است برای شناخت اندیشه های چنین شاعری در کنار شناخت سبک و کائناتِ ذهنی و تصویری او باید واژگانش را نیز شناخت به عبارت ساده باید دید واژه را درچه مفهومی به کار می برد[۷۵]“.

واژه سازی و ترکیب آفرینی از هنرهای طبیعی شاعران توانا به شمار می رود ؛ و انتخاب واژگان مناسب بیگانه ، گنجینه لغات شاعران را به تصویر می کشد ؛ زیرا ” گاه زبانی با زبانی دیگر در می آمیزد و غنی تر می شود . قرآن کریم بهره گیری از زبان های دیگر را ناپسند ندانسته، به طوری که علمای لغت سیصد و هفت واژه از واژه های قرآنی را غیر عربی می دانند که چهل و نه واژۀ آن فارسی است[۷۶]
حافظ و محوی همچون دیگر شاعران ، واژگان را با بار معنایی مثبت و منفی در نظر داشته اند،آنان با انتخاب واژه های مناسب و ترکیبات زیبا ،ابیات مستقل غزلیّات خود را استادانه به هم پیوند داده اند .
هنر حافظ در سطح لغوی همچون سایر سطوح کلامی او، به پژو هش مستقلی نیاز داردو در این تحقیق فقط به نکات برجستۀ سطح لغوی ایشان که در قیاس با محوی مشهود است، اشاره می شود.
حافظ :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:13:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم