«پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مىشود و نه تیرهبخت»
مقصود از هدایت در این دو آیه ی شریفه که از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم ( علیه السلام ) و خروج او از بهشت و هبوط به زمین می باشد، هدایت غریزی و حتی هدایت عقلی نیست بلکه هدایتی مراد است که از طریق وحی تشریعی به حضرت آدم( علیه السلام ) و نسل او خواهد رسید [۸۹].
در جای دیگر فرموده است:
« قُل إنَّنِی هَدانی رَبّی إلی صِراطٍ مُستَقیمٍ دِینآً قِیماً مِلَّهَ أبراهیمَ حَنیفاً وَ مَا کانَ مِنَ المُشرِکین»[۹۰]
«بگو: «آرى! پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است: دینى پایدار، آیین ابراهیمِ حقگراى! و او از مشرکان نبود.»
از همین روست که اگر کتابهای آسمانی مانندتورات و انجیل و قرآن به عنوان کتابهای هدایت توصیف شده اند، زیراکه این کتابها عقاید و احکام و آداب دینی را در بر دارند.
چنان که درباره ی قرآن می فرماید : «شَهرُرَمَضَانَ الَّذِی اُنزِلَ فِیهِ القُرآنُ هَدیً لِلنَّاسِ»[۹۱]
«ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است.»
و نیز درباره ی تورات و انجیل می فرماید :
«وَ أنزَلَ التَّورَاهَ وَالإنجِیلَ مِن قَبلُ هَدیً لِلنَّاس » [۹۲]
«و تورات و انجیل را پیش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد.»
بنابراین دین، رسالت هدایت بشر را برعهده دارد. دین هموراه بشر را بسوی معارف حقیقی و اخلاق فاضله و اعمال نیک دعوت می کند و معلوم است که اصلاح عالم انسانی هم در همین سه چیز است. از نظر علامه طباطبائی، تنها دین است که می تواند بشر را در تمام شئون مادی و معنوی به اصطلاح دعوت کند، هم در اعتقادات، هم در اخلاق و هم در رفتار. بنابراین اگر در دنیا امید خیر و سعادتی باشد، باید در دین و تربیت دینی امید داشت و در آن جستجو کرد.[۹۳]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-۷. انواع دین
دین به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید می باشد. از این رو، کسانی که مطلقاً معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی و یا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادی و طبیعی می دانند بی دین شمرده می شوند. اما کسانی که معتقد به آفریننده ای برای جهان هستند، هر چند عقاید و مراسم دینیشان توأم با انحرافات وخرافات باشد با دین شمرده می شوند.[۹۴]
حال اگر به بخش اعتقادات دین توجه کنیم و نسبت آنها را با واقعیت در نظر بگیریم، می توان دین را به دین حق و دین باطل تقسیم کرد.
۳-۷-۱. دین حق و دین باطل
اگر محتوای یک دین مطابق با واقعیت بود آن را دین حق و اگر مطابق با واقعیت نبود آن را دین باطل می نامیم. زیرا مجموعه ی عقاید و اوصاف اخلاقی و احکام فقهی و حقوقی یا حق است یا باطل و یا ممزوج از حق و باطل. پس مجموعه ی عقاید و اخلاق و مقررات حق را دین حق و جز آن را دین باطل نامند. خواه باطل محض باشد یا حق مخلوط، زیرا مجموع حق و باطل نیز باطل است نه حق.[۹۵]
قرآن کریم، ره آورد انبیاء را دین حق می داند زیرا آیینی است که دارای عقاید درست و مطابق با واقع است و رفتارهایی را مورد توصیه و تأکید قرار می دهد که از صفات کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشد. چنان که خداوند به پیامبر گرامی اسلام ( ص ) می فرماید:
«اَلحَقُّ مِن رَبِّکَ » [۹۶]
« [آنچه درباره عیسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است.»
و نیز:
«اِنَّ الدِّین عِندَاللهِ الإسلام »[۹۷]
«در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است»
و نیز:
«وَمَن یَبتَِّغ غَیرَ الإسلامِ دِیناً فَلَن یُقبَلُ مِنهُ»[۹۸] و هر که جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود».
سیدقطب می گوید: دین به معنای راه است ودین الحق درقرآن(هماه دین خدا)راهی است که تنهاراه راستین و بی خطرباشد. دین حق راه هدایت است وراه طبیعت و فطرت[۹۹]. در حالی که دین باطل ره آورد طاغوت وطاغوتیان است. چنان که خداوند هنگام سخن گفتن ازباطل گرایی فرعون می فرماید: فرعون به قومش گفت من می ترسم موسی کلیم دین شماراعوض ویادرسرزمین شما فساد کند، از این رو، باید او را از بین برد:
« إنِّی اَخافُ أن یُبَدِّلَ دِینَکُم اَو أن یُّظهَر فِی الأرضِ الفَساد»[۱۰۰] «من مىترسم آیین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین فساد کند»
یعنی موسی می خواهد آیینی راکه در کشور مصر حکومت می کند و بر افکار و اندیشه ی مردم سایه افکنده دگرگون سازد. آن چه بر مردم مصرحکومت می کرد مجموعهی عقاید و قوانین اجتماعی و نظامی و سیاسی غیرالهی و محصول اندیشه ی بشر یاغی بود که امری باطل است و قرآن ازآن به دین یاد می کند: «دینکم»[۱۰۱]
۳-۷-۱-۱. واحد بودن دین حق وتعدد دین باطل
دین حق، بیانی است ازحقیقت عالم وچون حقیقت یک چیزاست،دین حق هم فقط یکی خواهد بود. شهید مطهری درباره ی حقیقت واحد که ازآن به نور یا راه راست نیز تعبیرمی کنند، چنین می فرماید:
نکته ای که اهل تفسیر بدان توجه کرده اند این است که قرآن همواره ظلمات را جمع می آورد و همراه با الف ولام که افاده ی استغراق می کندوشامل همهی تاریکیها می شود. معنای آن این است که راه راست یکی بیش نیست حال آن که مسیرانحراف وگمراهی متعدد است.[۱۰۲]
دین حق واحد است چون مبدأ فاعلی دین حق، خدایی است که هم ذات او نامتناهی وهم قدرت وجودی اش نا محدود است و نیز حق در نظام هستی همواره ثابت وواحداست. اما دین باطل متعدد است زیرا مبدأ فاعلی دین باطل، هوی وهوس انسان است وهوس ها متفرق هستند. از این رو ادیان باطل متفرق و پراکنده است لذا ازاین رو،خداونددرقرآن در برابر صراط مستقیم که واحد است از راههای پراکنده سخن می گوید: «وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ » [۱۰۳].
«و اینکه مرا بپرستید این است راه راست!»
انسان که ازراه الهی ودین حق دورشودگرفتاردام های باطل گوناگون خواهدشد.
۳-۸. امتیازات دین حق (دین اسلام)
الف) جامعیت اسلام:
یکی از ویژگی های اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تکاملی بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است.به عبارتی می توان بیان کرد که مسألهای نیست، مگر اینکه دین اسلام دربارهی آن آیه ویا روایتی را از معصومین (ع) بیان کرده است. شاید به طور جزئی بیان نکرده باشداما کلیات آن در قرآن مورد تاکید قرارگرفته است که لازم است توسط معصومین (ع) تبیین گردد «وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ»[۱۰۴] «و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است».
ب) جاودانگی:
یکی دیگر از امتیازات آن، جاودانگی است. جاودانگی به معنی پایدار ماندن و باقی ماندن هر چیز میباشد. این موضوع را می توان برای عقاید، ادیان، اصول علمی و یا اجسام مادی بکار رود. در یک تعریف ساده هر چیز ماندگار برای زمان های طولانی می توان جاودان نامید در صورتیکه قابلیت تطبیق را در زمان های مختلف در خود حفظ کرده باشد به عبارتی با تغییرات زمان و محیط سازگار باشد زیرا شرط ماندگاری و جاودانگی، داشتن قدرت تغییر و تطابق میباشد
آموزه های معرفتی و اعتقادی ادیان، به خصوص دین اسلام، قابل نسخ و تغییر نیست؛ این که آفریدگار جهان ممکن، خداوند متعالی با صفات کمال خاص است و حکمت و عدالت خداوند مقتضی رستاخیز دیگری است، این که اصول عقلی و وجدانی مقتضی است که انسان در برابر آفریدگار خویش تسلیم و سپاس گذار و منقاد باشد، از اصول و پایه های ادیان الهی است که به دلیل برگشت آن ها به عالم واقعیت، وجود جاودان و ثابتی دارند. به بیان دیگر، گوهر ادیان، تنها به فرض دو طرف، یعنی خدا و انسان، احتیاج دارند و با تحقق آن دو، وجود گوهر ادیان خود به خود پایدار خواهد بود و نمی توان آن را لغو و نادیده انگاشت.
حکم شریعت به معنای احکام فرعی اعم از عبادی، اجتماعی، اقتصادی و جزایی که از آن می توان به صدف دین تعبیر کرد که می تواند از حکم گوهر دین متفاوت باشد. از این رو شرایع پیامبران (ص) پیشین با یکدیگر تفاوت هایی داشتند. به همین دلیل در قرآن کریم، دین در همه جا به صورت مفرد و شریعت به صورت جمع استعمال شده است. چنان که حقیقت و گوهر دین در نزد خداوند، اسلام است اما شریعت برای هر قومی مختلف بوده است؛ «إنَّ الدّین عِندّاللهِ الإسلاَمُ» ؛[۱۰۵] « لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شرِْعَهً وَ مِنْهَاجًا»[۱۰۶].
«در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است» « براى هر یک از شما [امّتها] شریعت و راه روشنى قرار دادهایم».
بنابراین جاودانگی معارف و آموزه های معرفتی آیین مقدس اسلام از منظر عقل جای بحث ندارد، زیرا عقل به مجرد تصور و مطابقت آن ها با وقایع، به جاودانگی و استمرار ابدی آن ها حکم کرده و در عدم امکان نسخ آن ها تردیدی نمی کند.
اما در مسئله شریعت، عقل این احتمال را محال نمی انگارد که شریعت اسلام مانند شرایع پیشین متغیر و غیر جاودان باشد، از این رو ثبات و جاودانگی شریعت اسلام به دلیل درون دینی نیازمند است.
ج) اجتهاد پذیری:
یکی دیگر از امتیازات آن، اجتهاد پذیری و پویایی آن است به طوری که هیچ وقت به بن بست نمیرسد. و مشکل لاینحل در آن وجود ندارد.
این هم از برکت وجود حجج الهی وامناء الهی یعنی ائمه معصومین (ع) است که ادامه مسیر ولایت رسول الله (ص) را طی می کنند و این مسیر تا جهان برپاست هرگز متوقف نخواهد شد. ضرورت اجتهاد واعتقاد به ولایت فقیه در دوران غیبت کبری آخرین حجت حق، از همین جا معلوم میگردد.
با اجتهاد پذیری و وجود فقیه و مرجع تقلید، اجرا وتشخیص احکام اسلام در دوران غیبت هیچ گاه به بن بست نمیرسد.
د) سهل و آسان گیری:
یکی دیگر از امتیازات شریعت اسلام، سهل گیری در آن است. آیاتی در قرآنکریم وجود دارد که بیان می کند خداوند خواهان عسر و سختی نیست، به عبارتی دین اسلام، دین آسان و راحتی میباشد:
«یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»[۱۰۷].
«خدابرای شما آسانی می خواهد وبرای شما دشواری نمی خواهد».
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:18:00 ب.ظ ]
|