میزان آشنائی شرکت با بازار و تکنولوژی عواملی هستند که در این مدل مبنای تصمیم گیری قرار میگیرند که به شرح ذیل طبقه بندی میشود:
تکنولوژی یا خدمات جدید: تکنولوژی یا خدماتی که قبلاً در شرکت وجود نداشته است.
بازار جدید: تاکنون محصولات شرکت در این بازار وارد نشده اند.
تکنولوژی پایه (آشنایی با تکنولوژی) : تکنولوژی در شرکت وجود دارد اما لزوماًً در محصولات استفاده نشده است.
بازار پایه (آشنایی با بازار): بازار شناخته شده میباشد اما لزوماًً شرکت وارد آن نشده است.
تکنولوژی ناشناخته : تکنولوژی که قبلاً وجود نداشته و ناشناخته میباشد.
بازار ناشناخته: بازاری برای محصول و تکنولوژی وجود نداشته است.
ترکیب این حالت ماتریسی با ۹ وضعیت مختلف ارائه میدهد که در هر وضعیت روش یا روشهایی برای کسب تکنولوژی پیشنهاد میگردد (روبرت و بری، ۱۹۸۵).
جدول۲-۵ مدل روبرت و بری (دلاوری و آراستی، ۱۳۸۳)
وضعیت بازار
جدید و ناشناخته
سرمایه گذاری مشترک اخذ مالکیت یک شرکت
سرمایه گذاری مشترک اخذ مالکیت
همکاری مشترک
جدید و شناخته شده
سرمایه گذاری مشترک تحصیل اخذ مالکیت
همکاری داخلی اخذ مالکیت خرید حق امتیاز
تحقیق و توسعه داخلی اخذ مالکیت همکاری مشترک
پایه
همکاری مشترک
تحقیق و توسعه داخلی اخذ مالکیت خرید حق امتیاز
تحقیق و توسعه داخلی اخذ مالکیت
جدید و ناشناخته
جدید و شناخته شده
پایه
وضعیت تکنولوژی
مدل فورد[۶۱]
فورد در سال ۱۹۸۸ یک ماتریس بسیار مفید طراحی کرد که قابلیت به کارگیری روشهای مختلف دست یابی به تکنولوژی را تحت شرایط مختلف نشان میدهد. این ماتریس برپایه پنج عامل، استوار میباشد. پنج عاملی که شرکت بر اساس آن ها میتواند در خصوص روش دست یابی به تکنولوژی مورد نظر خود تصمیم بگیرد، عبارتند از: ۱) وضعیت نسبی شرکت درباره آن تکنولوژی ۲) فوریت دست یابی به آن، ۳) سطح وابستگی شرکت به دست یابی به آن تکنولوژی یا سطح سرمایه لازم برای دستیابی به آن، ۴) موقعیت آن تکنولوژی روی منحنی چرخه حیات تکنولوژی، و ۵) نوع تکنولوژی و دسته بندی آن به تکنولوژی بارز، پایه یا بیرونی. در نگاره (۲-۶) این ماتریس نمایش داده شده است. این ماتریس قابلیت به کارگیری و استفاده از هر روش دست یابی به تکنولوژی را بر اساس معیارهای ذکر شده در بالای ماتریس میدهد. مثلاً، اگر وضعیت نسبی یک شرکت در یک تکنولوژی بالا است، آن شرکت بهتر است روی این نقطه قوت خود سرمایه گذاری کند و تکنولوژی جدید را در داخل خود طراحی و تولید کند. این روش به شرکت امکان میدهد تا نقطه قوت خود را تقویت کند و تکنولوژی ساخت خود را ارتقا بخشد. اما، اگر جایگاه نسبی یک شرکت در یک تکنولوژی پایین است، آن شرکت بهتر است تکنولوژی مورد نظر خود را خریداری کند. به همین ترتیب، اگر فوریتهای دستیابی به تکنولوژی بالا است، خریداری تکنولوژی با خریداری حق استفاده از آن روشهای مناسبی هستند. در این خصوص، اتکای به تحقیق و توسعه کاری است پرهزینه و زمان بر و تضمینی هم ندارد که شرکت حتماً موفق بشود. اما اگر فوریت دست یابی به تکنولوژی مورد نظر پایین است، شرکت میتواند روش تحقق و توسعه داخلی را مورد توجه قرار بدهد (خلیل، ۱۳۸۶).
جدول۲-۶ مدل فورد (بخشایش، ۱۳۹۰)
کامالا (۱۹۸۵)، دیل (۱۹۹۰)، لوپزمارتینز و همکاران (۱۹۹۴)، آلپ و همکاران (۱۹۹۷-الف،ب)، چیزا و همکاران (۲۰۰۰)، انکاترامان (۲۰۰۵)، روبرت و فوکودا (۲۰۰۴)، لیچتندتلار (۲۰۰۴)، ناکامورا و اوداگیرا(۲۰۰۵)
حمایت مالی از تحقیقات دانشگاهی کنسرسیوم مشترک تحقیقات صنعت و دانشگاه
ومهی (۱۹۹۳)، آلپ و همکاران همکاران (۱۹۹۷-الف،ب،ج)، پون و مک فرسون
حمایت از تحصیلات تکمیلی کارمندان دانشکده های تخصصی
جونز و همکاران (۲۰۰۱)، همرت (۲۰۰۴)، کوک و سیلان (۲۰۰۷)
مراکز تحقیق و توسعه خارجی
آلپ و همکاران همکاران (۱۹۹۷-الف،ب،ج)، پاک (۲۰۰۱)، ناکامورا و اوداگیرا(۲۰۰۵)
مشاوران
کیلینگ (۱۹۸۰)، روثول(۱۹۹۲)، چیزا و منزینی (۱۹۹۸)، چیزا و همکاران (۲۰۰۰)، پاک (۲۰۰۱)، توشی کاوا (۲۰۰۳)، گرانستراند(۲۰۰۴)، لیچتندتلار (۲۰۰۴)، همرت (۲۰۰۴)، ناکامورا و اوداگیرا (۲۰۰۵)
توافق نامه های حق امتیاز( اعطای مجوز)
چیزا و منزینی (۱۹۹۸)، آلپ و همکاران همکاران (۱۹۹۷-الف،ب،ج)
نشستهای فنی
پون و مک فرسون (۲۰۰۵)، آلپ و همکاران همکاران (۱۹۹۷-الف،ب،ج)
ژورنالهای فنی
پون و مک فرسون (۲۰۰۵)
مشارکت در قرارد ادهای علامت تجاری[۶۲]
نارایانان ( ۱۹۹۸)، آکاراکیری (۱۹۹۸)، جونز و همکاران (۲۰۰۱)، دویسترس و حاجیدوم (۲۰۰۰)، کوک و سیلان (۲۰۰۷)، تسای و وانگ (۲۰۰۸)، پاک (۲۰۰۱)، آلپ و همکاران همکاران (۱۹۹۷-الف،ب،ج)، سوام و آلرد (۲۰۰۳)، گرانستراند (۲۰۰۴)، همرت (۲۰۰۴)
خرید تکنولوژی موجود
سن و روبینستین (۱۹۹۰)، روثول (۱۹۹۲)، آلپ و همکاران همکاران (۱۹۹۷-الف،ب،ج)، کروکاوا (۱۹۹۷)، نارایانان ( ۱۹۹۸)، چیزا و منزینی (۱۹۹۸)، جونز و همکاران (۲۰۰۱)، توسلی کاوا (۲۰۰۶)، کوک و سیلان (۲۰۰۷)، روبنس و فوکودا (۲۰۰۴)، گرانستراند (۲۰۰۴)، سوان و عالید (۲۰۰۳)
بهبود و توسعه تکنولوژی داخلی
مدل گیلبرت[۶۳]
در این مدل روش های دست یابی به تکنولوژی به چهاردسته تقسیم میشوند:
الف) روش های غیرفعال: در این دسته روشهایی قرار میگیرند که در آن دریافت کننده به طور غیر فعال (یکطرفه ) تکنولوژی مورد نظر را تحت شرایطی خاصی کسب میکند (مثال: روش کلید در دست).
ب) روش های همکاری: در این دسته روشهایی قرار دارند که در آن منبع (دهنده) و گیرنده تکنولوژی نقش فعال (دو طرفه) در انتقال تکنولوژی ایفا میکنند (مثال: اقدام ریسک آمیز مشترک).
ج) روش های ضد رقابتی: از طریق روشهایی که در این دسته قرار میگیرند به تکنولوژی مورد نیاز بدون اطلاع یا رضایت دارنده (منبع) دسترسی پیدا میشود (مثال: مهندسی معکوس).
د) روش های عمومی: در این روشها عمدتاًً دانش یا مهارت مورد نیاز از طریق مختلف از جمله شرکت در دوره های آموزشی یا سمینار، انجام دوره های کارورزی، بازدید از نمایشگاهها و غیره کسب میشود.
جدول ۲-۷ مدل Gilbert (آراستی،۱۳۸۳)
آیا گیرنده تمایل به توانایی رسیدن به خواسته های منبع تکنولوژی را دارد؟
بله
سیستمهای همکاری
تامین از بیرون خرید حق امتیاز تملک سهام همکاری مشترک اخذ مالکیت ادغام
سیستمهای غیر فعال
خرید
خرید حق امتیاز
فرانشیز
خیر
سیستمهای ضد رقابتی
مهندسی معکوس
جاسوسی صنعتی
تقلید و کپی برداری
سیستمهای عمومی
آموزش و تحصیل
استخدام و تبادل نیروی انسانی
بله
خیر
[جمعه 1401-09-25] [ 04:26:00 ب.ظ ]
|