گفتار سوم : مبانی نظری

بند اول : ارکان وقف و پیشینه تاریخی آن

در این مباحث در ابتدا پیشینه تاریخی وقف مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس ارکان وقف تحلیل و بررسی می‌شوند .

الف : پیشینه تاریخی وقف

پیشینه تاریخی وقف اجمالا از دوران قبل از اسلام تاکنون مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد .

۱ : قبل از اسلام

وقف کردن از کارهای پسندیده و نیکویی است که از دیر باز و خیلی پیش از ظهور اسلام در جوامع بشری و عرف عقلا متداول بوده و نمونه های بسیاری از آن را در کتب تواریخ و جامعه شناسی و غیره می توان مطالعه کرد . آن چه از مطالعه این مسئله اجتماعی در زمان‌های دور و نزدیک به دست می‌آید این است که این سیره همه جا به خاطر انگیزه دینی نبوده بلکه انگیزه هایی مثل حبس نفس وخودخواهی که در نهاد هر انسانی نهاده شده و یا میل انسان به کمک به هم نوع همگی انگیزه های نیرومندی است که شخص را به سوی بسیاری از کارهای اجتماعی و عام المنفعه از قبیل وقف و هبه می کشاند . در تاریخ پیشینیان بسیاری از کسان را نام برده اند که احیاناً دین و مبانی مذهبی را باور نداشته اند و در عین حال سرمایه های فراوان و املاک بزرگی را برای مصالح عمومی و امور عام المنفعه اختصاص داده و وقف کرده‌اند . [۳۴]

وقف در ایران پیش از اسلام پیشینه ای روشن دارد زیرا برای نگهداری از مهر آوه ها ، و آتشکده ها و آتشگاهها و بر ‌پا داشتن آتش « زرتشت » و آسایش زندگی مغان، موبدان و غیره از درآمد زمین و خانه و باغهای وقف شده بهره می گرفتند . [۳۵]

اقوام آریایی خصوصاً ایرانیان از زمان‌های باستان به پیروی از آئین و کیش خود به کار نیک و دستگیری از بینوایان توجه داشتند و دارای نذورات و موقوفاتی برای نگهداری آتشکده های خود بوده اند .

از میزان بهره مراکز عمومی از وقف قبل از اسلام آگاهی نداریم و در باب موقوفات مخصوص هم منابع تاریخی موجود تا پایان سده سوم هجری چیزی را بیان نمی کند .مسئله ای که هست این است که دلیل این سکوت چیست ؟ در خلال این دوره های نابسامان که حقوق و امنیت فردی اعتباری نداشت ,ثروتمندان وقف املاک خود را بر اماکن خیریه عمومی تنها راه نگهداری آن از تعدی حکومت یافته بودند و پاداش الهی را با سپاس مردم به خاطر شرکت در امور مردمی و خیریه برای خود کسب می نمودند.می توان چنین استنتاج نمود که موقوفات در ایران باستان صرفا متعلق به معابد و پرستشگاه ها و در جهت دینی و مذهبی بودند و مصرف دیگری نداشتند .

هم چنین باید گفت آشفتگی ها و نابسامانی های سیاسی ، اقتصادی و اداری دوره عباسی که از سده سوم هجری آغاز گردید و گسترش بیداد و عدم احترام حکام به مالکیت های خصوصی همه در تقویت نهضت اوقاف بر مراکز عام المنفعه در بین مالکان بزرگ تاثیر داشت . [۳۶]

۲ : بعد از اسلام

اوقاف که احباس هم نامیده می شود در دوره بعد از ظهور اسلام نیز با توجه به تعالیم نوع دوستانه ای که در دین الهی آمده است با شکلی گسترده و فراگیر شیوع یافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه ها نبود بلکه در راه تعلیمات و زدودن فقر نیز به کار گرفته شد و نقش اجتماعی و فرهنگی گسترش یافته ای را در حیات مسلمانان ایفا نمود .طبق مدارک تاریخی نخستین وقف در اسلام توسط رسول اکرم انجام شد و ایشان ‌باغ‌هایی که به حضرت هبه شده بود وقف نمودند .به طور کلی در دوران بعد از اسلام هر وقت امنیت و آرامش نسبی پدیدار می شد زمامداران و وزرا و مردم ثروتمند انسان دوست دست به فعالیت های عام المنفعه می زدند و یا مبادرت به وقف املاک خود می نمودند .در صدر اسلام تعداد موقوفات بسیار نموده ,ولی ‌به‌تدریج‌ با فتوحات مسلمین و گسترش سرزمین های اسلامی و یا بهبود وضع مسلمانان از نظر مالی ,به همان میزان موقوفات آن ها هم از جهت کمی و کیفی گسترش پیدا کرد .در زمان حکومت عباسیان تقربیا در کشورهای اسلامی آن روز از راه موقوفات و صدقات مقداری از منابع عامه تامین می شد.[۳۷]

۲ -۱ : جایگاه وقف در قرآن

در قرآن کریم آیه ای به طور خاص درباره وقف وجود ندارد ولی می توان از باب اولویت به آیات مربوط به احسان و انفاق و قرض الحسنه و تعاون و صدقه به جواز بلکه رجحان و استحباب وقف استدلال کرد . برخی از نویسندگان کتب آیات الاحکام آیاتی را که به شکلی به وقف اشاره دارند بیان کرده‌اند از جمله :

۱-لکل وجهه هو مولیها فاستبقواالخیرات اینما تکونوایات بکم الله جمیعا[۳۸] هر کس را راهی است به سوی حق ( یا قبله ای است در دین خود ) که بدان راه یابد و به آن قبله روی آورد . پس بشتابید به سوی خیرات که هر کجا باشید ، همه شما را خداوند به عرصه محشر خواهد آورد .

در خصوص جمله ، فاستبقوا الخیرات می توان گفت : کلمه خیرات شامل همه خوبی ها از واجبات و مستحبات می شود . از آن جا که کلمه الخیرات جمع است و معنای جمع می‌دهد هر نوع کار خوبی را شامل می شود بدیهی است که با توجه به تشویق روایات به سنت وقف و با توجه به انجام وقف به وسیله معصومان (ع ) وقف می‌تواند که یکی از مصادیق خیر باشد .

۲-« لن تنالوا البر حتی تنفقوا معاتحبون و ما تنفقوا من شی فان الله به علیم » هرگز به نیکوکاری یا مقام عالی نخواهید رسید مگر آن که قسمتی از آن چه را دوست می دارید انفاق کنید و هر آن چه ببخشید خداوند از آن آگاه است .

برخی مفسران معتقدند که « بر » هر کاری است که خیر باشد خواه فعل قلبی باشد مثل اعتقاد حق و نیت پاکیزه یا فعل اعضا و جوارح باشد مثل عبادت کردن برای خدا و انفاق در راه خدا . با توجه به معنایی که برای « بر » بیان شد بدیهی است که وقف می‌تواند یکی از مصادیق « بر » باشد به ویژه با توجه ‌به این که در تفسیر آیه به مواردی اشاره شده که افرادی مالشان را انفاق یا وقف کرده‌اند .

۳- « المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا » .[۳۹]

اموال و پسران ، تجمل زندگی دنیوی است و کارهای ماندگار شایسته نزد پروردگارت خوش پاداش تر و امید بخش تر است .

در خصوص معنا ومفهوم « الباقیات الصالحات » وجوه چندی بیان شده « بهترین تفسیر باقیات صالحات آن است که نظریات گوناگون بیان شده درباره آن را مصادیق آن بدانیم و بگوئیم باقیات صالحات به معنای اعمال صالح است و با تعبیرآن به اعمال صالح یا مطلق کارهای نیک ، وقف نیز یکی از مصادیق آن خواهد بود چه آن که تشویق گفتاری و عملی معصومان ( ع ) درباره وقف نشان می‌دهد که وقف از مصادیق عمل صالح است ، به ویژه با توجه ‌به این که درپاره ای از روایات ، وسیله نجات انسان در قیامت دانسته شده .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...