دلاف(۲۰۰۳) بیان می­ کند که سطوح کم موجودی، سیاست های اعتباری معاملاتی و کاربرد اعتبار معاملاتی به دست آمده به عنوان ابزار تأمین مالی می‌تواند خطرات مرتبط با موجودی را افزایش داده محرک‌های فروشی را کاهش و صورتحساب قابل پرداخت هزینه ها را افزایش دهد. ‌بنابرین‏ مدیران همیشه باید توازن نقدینگی و سودآوری را در زمان مدیریت سرمایه در حال گردش مورد بررسی قرار دهد. افزایش سریع هزینه سرمایه گذاری در سرمایه در حال گردش، مرتبط به مزایای حفظ موجودی بیشتر است و یا ضمانت اعتبار معامله برای مشتریان ممکن است باعث کاهش سودآوری شرکت شود. دلاف و چند تن دیگر، همگی رابطه منفی­ای را بین چرخه تبدیل پول و سودآوری شرکت پیشنهاد می­ دهند.

از طرف دیگر، چرخه تبدیل وجه نقد دارای سه عنصر تشکیل دهنده است. دوره تعویق پرداخت حساب دوره تبدیل مطالبات حساب­ها و دوره تبدیل موجودی­ها. شرکت می ­توانند چرخه تبدیل وجه نقدشان را از طریق بهینه سازی جداگانه هر کدام از این سه عنصر تشکیل دهنده به حداقل برساند.

به عنوان مثال حسابهای قابل پرداخت می‌تواند منبع قابل تغییر و کم هزینه تأمین مالی شرکت ها باشد. تأخیر در پرداخت تأمین کننده های شرکت چرخه حساب­های قابل پرداخت را افزایش می­دهد که هرکدام به صورت کار آمدی طول ccc را کاهش داده و سرمایه در حال گردش را پر بازده تر می‌کنند. تحقیقات قبلی نشان می­دهد که این بازده افزایش یافته سرمایه در حال گردش موجب افزایش سودآوری می­ شود. به عبارت دیگر، موجودی­های اضافی و چرخه طولانی تر حساب های دریافتنی، چرخه تبدیل وجه نقد را افزایش می­دهد و سودآوری و بازده را افزایش یافته نشان می­دهد. بازده سرمایه در حال گردش بر مبنای اصول سرعت بخشیدن به مجموعه های پول و کاهش پرداخت پول است. در نتیجه شرکت هایی که با موجودی­های کم عمل ‌می‌کنند و مطالباتشان را سریعاً جمع‌ آوری ‌می‌کنند دارای ccc کمتری بوده و ‌می‌توان آن ها را به عنوان مواردی پربازده­تر مشاهده کرد که به صورت مثبت بر سودآوری تاثیر می­ گذارد(انکوئست، ۲۰۱۴، ۳۹).

۲-۳٫ مفاهیم سود

آدام اسمیت از اقتصاد دانان برجسته سود را مبلغی تعریف نموده که می توان بدون وارد نمودن آسیب بر سرمایه ثابت و سرمایه در گردش مصرف نمود.

سود دارای مفاهیم متفاوتی است که از بین آن می توان به سود اقتصادی و سود حسابداری اشاره نمود. اما به طور کلی می توان گفت سود حسابداری شامل تفاوت درآمد کل و هزینه کل یک بنگاه اقتصادی می‌باشد. اما سود اقتصادی شامل سود حسابداری منهای هزینه های ناپیدای آن بنگاه است.

معمولا حسابداران در تعریف سود به دو مفهوم اقتصادی تغییر در میزان رفاه و به حداکثر رساندن سود اشاره نموده و دو تعریف برای سود ارائه می نمایند. تعریف اول بیان می‌دارد که سود جامع عبارت است از تغییر در حقوق صاحبان سهام یک واحد تجاری در طی یک دوره که بیانگر مفهوم نگهداشت سرمایه است و تعریف دوم اظهار می‌دارد که برای آزمون موفقیت آمیز بودن یا نبودن فعالیت های واحد تجاری باید به بیشتر یا کمتر بودن وجه نقد دریافتی نسبت به وجه نقد مصرفی در بلند مدت توجه نمود(هندریکسون، ۱۳۸۵).

به طور کلی سود به عنوان مبلغ مازاد پس از حفظ رفاه (ثروت یا سرمایه)تعریف می شود. ‌در مورد واحدهای انتفاعی، رفاه به منزلع ارزش این واحدها تلقی می‌گردد. به بیان دیگر، سود سهام‌داران را می توان به عنوان خالص گردش وجه نقد (سود سهام منهای سرمایه جدید) به علاوه تغییر در ارزش سهام واحد انتفاعی تعریف نمود(شباهنگ، ۱۳۸۶).

۲-۳-۱٫ شاخص های سودآوری

۲-۳-۱-۱٫ حاشیه سود ناخالص

این نسبت از تقسیم سود ناخالص بر فروش به دست می‌آید. این نسبت کارایی سیاست قیمت گذاری و کارایی تولید را منعکس می‌کند. اگر صورت کسر به دلیل افزایش قیمت محصولات، افزایش یابد؛ ممکن است در دراز مدت به دلیل کاهش قدرت خرید مشتریان و یا قدرت رقالت محصولات شرکت باعث متضرر شدن شرکت گردد. طریقه محاسبه این نسبت به قرار زیر است:

حاشیه سود ناخالص =

۲-۳-۱-۲٫ نسبت سود عملیاتی خالص

این نسبت از تقسیم سود عملیاتی بر فروش به دست می‌آید و خود سود عملیاتی از تفاوت فروش خالص از بهای تمام شده کالای فروش رفته و کل هزینه های عملیاتی به دست می‌آید.

سود عملیاتی خالص نسبت =

۲-۳-۱-۳٫ بازده ناخالص دارایی های غیرمالی

این نسبت از تقسیم سود ناخالص به تفاوت بین دارایی های کل و دارایی های مالی به دست می‌آید و نشان دهنده عملکرد اجرایی شرکت است. به وسیله این نسبت ما می‌توانیم موفقیت یا شکست فعالیت های عملکردی را اندازه بگیریم(انکوئیست، ۲۰۱۴).

GOI =

۲-۳-۱-۴٫ حاشیه سود فروش

این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش به دست می‌آید.

حاشیه سود فروش =

۲-۳-۱-۵٫ بازده کل دارایی ها(ROA)

نسبت بازده کل دارایی ها از تقسیم مجموع سود خالص و بهره وام ها بر کل دارایی ها به دست می‌آید. این نسبت، بازده بعد از مالیات بر درآمد شرکت را از نظر سهام‌داران و وام دهندگان در مقایسه با کل سرمایه گذاری آن ها نشان می‌دهد. به عبارت دیگر نرخ به دست آمده از این نسبت، بازدهی است که شرکت برای تمامی سرمایه گذارانش، از جمله وام دهندگان تحصیل نموده است. این نسبت بر ارزیابی سودآوری شرکت متمرکز شده و از طریق موارد خاص پنهان نشده و تحت تاثیر ساختار سرمایه شرکت قرار نمی گیرد. ‌بنابرین‏ می‌تواند به عنوان شاخصی کلی، سودآوری را مورد بررسی قرار دهد.

بازده کل دارایی ها =

۲-۳-۱-۶٫ نسبت بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)

هدف مدیریت، ایجاد حداکثر بازده برای سرمایه گذاری سهام‌داران است. ‌بنابرین‏، بازده حقوق صاحبان سهام بهترین معیار سنجش موفقیت شرکت در رسیدن به هدف مذبور است. این نسبت از تقسیم تفاوت سود خالص و سود سهام پرداختی به صاحبن سهام ممتاز بر حقوق صاحبان سهام عادی به دست می‌آید.

بازده حقوق صاحبان سهام =

۲-۳-۱-۷٫ سود هر سهم(EPS)

نسبت سود هر سهم، از متداول‌ترین نسبت های مالی است که شرکت ها به دست می آورند. با محاسبه این رقم، سودی که نصیب مالک یک سهم می‌گردد به دست می‌آید. برای محاسبه این نسبت تفاوت سود پس از کسر مالیات و سود سهام ممتاز زا بر تعداد سهام عادی منتشره به دست می آورند.

سود هر سهم عادی =

۲-۳-۱-۸٫ سود تقسیمی هر سهم(DPS)

این نسبت نشان دهنده مبلغ سودی است که شرکت بابت هر سهم پرداخت می‌کند. برای محاسبه این نسبت، سود نقدی پرداخت شده به صاحبان سهام عادی را بر تعداد سهام منتشره عادی تقسیم می‌کنند.

۲-۳-۱-۹٫ درصد سود تقسیمی

با بهره گرفتن از نسبت درصد سود تقسیمی یا نسبت سود پرداختی، سود نقدی پرداخت شده به سهام‌داران را به صورت درصدی از سود هر سهم بیان می‌کنند. برای محاسبه این نسبت سود تقسیمی هر سهم را بر سود هر سهم تقسیم می‌کنند.

DPR =

۲-۴٫ چرخه های تجاری

تعاریف زیادی برای ادوار تجاری بیان شده است، ولی به طور تقریبی تمام تعاریف معنای مشابه دارند. برنز و میچل(۱۹۴۶) تعریفی علمی از ادوار تجاری به صورت زیر ارائه داده‌اند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...