کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



۴۶)مست برخاسته ترکی که سپهرش هندوست خواب ناکرده بتی کش دل و جانها شمن است
ترک: معشوق زیبارو.
هندو: غلام.
کش: که او را.
شمن: راهب بودایی، بت پرست
بین بت، ترک و نیز شمن تناسب وجود دارد.
این بیت وصف همان معشوق یوسف روست که در بیت قبل آمده است.
معنی بیت: معشوقه زیباروی من که آسمان غلام و چاکر اوست از خواب مست و خمار بلند شده و این بر زیبایی او افزوده است. یعنی معشوقه من که دل و جانهای عاشقان او را همچون بتی پرستش می‌کنند مست است و نخوابیده است.
۴۷)روز نو باده کهن خواه که در مذهب عیش رونق روز نو از جام شراب کهن است
روز نو: روز عید و نوروز
بین نو و کهن طباق وجود دارد.
معنی بیت: شاها! در روز تازه‌ای که فرا رسیده است شراب کهن و می پخته خواه، چرا که رونق عید از جام شراب کهن است.
۴۸)تا برای مدد نور درین صفّه خاک شمع انجم را از طارم نیلی لگن است

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴۹)قوّت فیض الهی مدد جان تو باد که وجود تو به رحمت مدد جان و تن است
صفّه خاک: سطح زمین (فرهنگنامه شعری).
شمع انجم: کنایه از خورشید و نیز ماه.
طارم نیلی، نیلگون: کنایه از آسمان باشد (تعلیقات دیوان مجیر).
لگن؛ بابلی لیگنو: ۱-تشتی فلزی که در آن دست و رخت و غیره شویند، آبدستان:
«ز آبدست تو مانند کوثر است لگن اگر ز رحمت صرف است آب در کوثر»
( معزی،ص ۶۳۶، به نقل از معین).
۲-ظرف شب، ۳- شمعدان:
« از سرو گویم یا چمن، از لاله گویم یا سمن از شمع گویم یا لگن، یا رقص گل پیش صبا؟»
(دیوان کبیر،ص ۷۱، به نقل از همان).
۴-عودسوز، ۵-آتشدان آهنی، منقل، ۶-پارچه‌ای که دور فانوس کشند، جامه فانوس:
مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن
( مولوی به نقل از همان)
بین شمع و لگن ایهام تناسب وجود دارد.
از این بیت تا آخر قصیده، بیت تأیید و دعای تأیید ممدوح است.
معنی بیت: تا زمانی که ستارگان مانند شمعی در میان آسمان که همچون لگنی نیلی است پرتو افشانی می‌کند و در این بساط خاکی نور و روشنی می‌آفرینند…
قدرت و تأیید فیوضات خداوندی، جان و روح ترا امداد فرماید چرا که وجود شریف تو واسطه رحمتی که ارزانی می‌دارد، جانها و جسمها را فیض یاب می‌کند و مدد می رساند.
۵۰)باد از دور فلک قسم کله گوشه تو هر سعادت که به دوران فلک مقترن است
قسم: اینجا به معنی حصه و سهم.
بین دور و دوران جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: هر سعادت و خوش اقبالی که در گردش اجرام سماوی و دوران فلک وجود دارد، از آن فریاد اقبال سلطنت و کله گوشه مملکت داری تو باد.
۵۱)این دعا از سر صدق است به رغبت بشنو زانکه حرز در تو و رد دعاهای من است
حرز: تعویذ و بازوبند
معنی بیت: این دعای خیر من از سر صداقت و راستی است، آن را به رغبت و از صمیم دل بشنو، چرا که تعویذ و حرز درگاه تو ورد و دعای من است.
وزن قصیده:
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان
بحر:
مضارع: مثمن احزب مکفوف مقصور
مجیرالدین بیلقانی این قصیده را در مدح یکی از شاهان و بزرگان روزگار خود سروده و از ابیات قصیده چنین برداشت می‌شود که ممدوح او به فتح تازه‌ای دست یافته بوده است.
مجیر در آخر قصیده مطابق شیوه ی معهود و معمول قصیده سرایان عصر خود، مثل سایر قصایدش در این قصیده نیز با دعای ممدوح و با نظام بودن همیشگی کار فتح و فتوحات او سخنش را به پایان می‌برد.
۱)شاها تویی که خواجه گردون غلام توست هر کار کان به کام تو باید به کام تست
خواجه گردون: کنایه از آفتاب (فرهنگنامه شعری).
بین کار و کان و کام، جناس مطرف وجود دارد.
در مصرع دوم واج آرایی با حرف «ک» وجود دارد.
معنی بیت: ای شاه بزرگوار! تو کسی هستی که آفتاب عالمتاب مانند غلامی از غلامان تست و هر کاری که بایسته است که مطابق خواست تو باشد، مطابق خواست و میل توست.
۲)ایام وقتی ار نفسی زد به توسنی اکنون چو بندگان سرافکنده رام تست
ایام: روزگار، جمع یوم.
در بیت تشخیص وجود دارد. (به ایام شخصیت داده شده و جاندار فرض شده است).
نفس زدن: دم زدن، زیستن (فرهنگنامه شعری).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:37:00 ب.ظ ]




معنی بیت: ای کسی که آفتاب در چهره چون ماه تو چاکری بیش نیست و ماه و آفتاب از بندگان درگاه تواند.
۲)پیش رخ چو ماه تو بنهاده از حیا هر نخوتی که داشته‌ اندر سر آفتاب
نخوت: تکبر
بین ماه و آفتاب مراعات النظیر هست.
معنی بیت: در مقابل رخ زیبا و ماهگون تو، آفتاب از شرم و حیا هر گونه نخوت و تکبر را که در سر داشته، از سر به در کرده است.
۳)تا بوی مشک زلف تو ناید همی زند دم در هزار روزن چون مجمر آفتاب
مشک زلف: اضافه تشبیهی.
دم زدن (مصدر مرکب): نفس زدن و نفس کشیدن (فرهنگ لغات و تعبیرات).
مجمر: آنچه در آن عود سوزند و زغال افروزند (غیاث) آتشدان
معنی بیت: تا زمانی که بوی زلف مشک مانند و خوشبوی تو به مشام آفتاب نرسد، آفتاب در طلب آن بو، زیاد به این در و آن در زده و سوراخ سنبه‌های چون عودسوز و آتشدان بسیاری را بو کرده است.
۴)کسوت کبود دارد و رخ زرد سال و ماه در عشق رویت ای بت سیمین بر آفتاب
کسوت: جامه و پوشش.
سیمین بر: آن که برو بدنی سپیده و سیمین دارد، محبوب، کنایه از زیبارو (فرهنگنامه شعری).
در این بیت حسن تعلیل وجود دارد.
توضیح: کسوت کبود آفتاب، ظاهراً تاریکی و تاریکی شب است./ عاشق رویی زرد دارد.
معنی بیت: ای معشوق زیبا روی من! این که آفتاب جامه‌ی کبود (شب) و رخ همیشه زرد دارد (اشاره به زردگونی شعاع و پرتو نور آفتاب) بدین سبب است که آفتاب عاشق روی تست.
۵)در آرزوی روی تو هر صبحدم چو من رخساره زرد خیزد از بستر آفتاب
در این بیت حسن تعلیل وجود دارد.
بین صبحدم و آفتاب تناسب وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب! هر صبح به آرزوی دیدن روی تو آفتاب نیز چو من که رخساره زرد از بستر برمی‌خیزم، با رویی زرد (اشاره به پرتو زرین آفتاب) از بستر مشرق بالا می‌آید و طلوع می‌کند. (آفتاب نیز چو من عاشق تست).
۶)بی روی و موی تو نبرد هیچ کس گمان بر آفتاب عنبر و در عنبر آفتاب
آفتاب: استعاره آشکار (مصرحه) از روی یار است (۲)
در بیت تشبیه مضمر وجود دارد.
عنبر در اینجا استعاره آشکار از موی یار است.(۳)
عنبر: از عربی وارد فرانسوی Ambre و انگلیسی Amber شده و آن ماده‌ایست در مثانه یک جانور بسیار بزرگ دریایی از جنس جانوری که در فرهنگهای فارسی «بال» یا «وال» ضبط شده و آنرا عنبرماهی و گاوعنبر نیز می‌خوانند. (تعلیقات دیوان مجیر).
معنی بیت: آفتابی چون روی تو و عنبرماهیی چون موی خوشبوی تو در جهان وجود ندارد. (روی تو چون آفتابی تابان است که مویت چون عنبری بر روی آن دیده می‌شود).
۷)از آفتاب عبهر تو هست تازه‌تر گر فر و تازگی برد از عبهر آفتاب
در دیوان خاقانی «در آفتاب عبهر تو هست تازه‌تر» آمده است.
آفتاب: استعاره آشکار از روی یار است. (۵)
عبهر: نرگس که در میان آن زرد باشد به خلاف شهلا که سیاه باشد و از معنی یاسمین و بستان افروز هم آمده. (لغتنامه به نقل از تعلیقات دیوان مجیر).
عبهر: در اینجا استعاره آشکار از چشم یار است.
معنی بیت: آفتاب فرّ و تازگی عبهر را از میان می‌برد اما شگفتا از آفتاب روی یار که مایه تازگی‌یی که شادابی عبهر اوست. (۶)
۸)روی چو آفتاب به چشم چو نرگست از تازگی دهد که به نیلوفر آفتاب؟
نیلوفر: و آن گلی باشد معروف. گویند که با آفتاب از آب سر بیرون می‌آورد و باز با آفتاب فرو می‌رود. (برهان).
گل نیلوفر دو قسم دارد: آفتابی و مهتابی. آفتابی سرخ باشد و به وقت برآمدن آفتاب از آب برآید و شکفته شود و مهتابی که سفید محض و سفید مایل به کبودی است به وقت شکفته گردد. (فرهنگ اشارات).
مصرع دوم در دیوان خاقانی به صورت «آن تازگی دهد که به نیلوفر آفتاب» (و بدون علامت سؤال) آمده است.
بین نرگس و نیلوفر و نیز بین روی و چشم مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب! آیا عارض چون آفتاب و درخشان تو به چشم نرگست، از طراوت و تازگی بی کسر آفتاب به گل نیلوفر می‌دهد، می بخشد؟
۹)بسیار کرده دفتر خوبی مطالعه جز روی تو نیافته سر دفتر آفتاب
سردفتر (اسم مرکب): عنوان، سرلوحه، دیباچه (فرهنگ لغات و تعبیرات).
بین دفتر و سردفتر، جناس مطرف وجود دارد.
معنی بیت: آفتاب، خوبان و خوبیهای بسیاری را ملاحظه کرده (بر آنها تابیده است) و جز روی تو عنوان و دیباچه‌ای برای خوبی نیافته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۰)عمری است تا زمشرق و مغرب همی رود به کام خشک و چشم تر ای دلبر آفتاب
۱۱)از روی خود ندید در اطراف شرق و غرب جز رای شاه عادل روشنتر آفتاب
شرق و غرب تضاد دارند.
این مصرع در دیوان خاقانی به این صورت آمده است:
از روی تو ندید در اطراف شرق و غرب وز رای شاه عادل روشنتر آفتاب
در بیت آرایه‌ی استنثنای منقطع به کار رفته است.
بین خشک و تر تضاد وجود دارد.
تشبیه مضمر و تفضیل نیز در بیت وجود دارد.
بین کام و چشم مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب من! روزگاری است که آفتاب با تف و گرمی از مشرق طلوع کرده و در آسمان مثل چشمه‌ی نور می‌درخشد تا موقع مغرب با چشم تر و خونین (اشاره به رنگ سرخ شفق) غروب می‌کند؛ و در این مدّت این چشمه‌ی نور چیزی باهرتر و درخشانتر از خود جز نظر و اندیشه‌ی شاه عادل (ممدوح) در اطراف و اکناف عالم (و از خاور تا باختر) مشاهده نکرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]




آیه‌الکرسی: آیه ۲۵۵، از سوره بقره

ق: آیه ۱، از سوره ق

ص: آیه ۱، از سوره ص

الکهف: سوره ۱۸

سوره الشعرا: سوره ۲۶

سبح: آیه ۱، سوره‌های حدید ۵۷، حشر ۵۹، صف ۶۱
حم: آیه ۱، از سوره فصلّت
حم عسق: آیه ۱، از سوره شورا ۴۲

حم: آیه ۱، از سوره زخرف ۴۳

حم: آیه ۱، از سوره دخان ۴۴

ن والقلم و مایسطرون: آیه ۱و۲، از سوره قلم ۶۸

طه : آیه ۱، از سوره طه ۲۰
و طه یکی از القاب پیغمبر اسلام است:
فاروق اعظم آنکه چو طاها و هو شنید در های و هوی آمد و شد صید طا و ها
(دیوان عطار، ص ۷۰۴ ، به نقل از تعلیقات دیوان مجیر، صص. ۴۶۹-۴۶۷).
معنی بیت: قسم به آیات و سوره‌های قرآنی و کلمات رمزی و مقطع قرآن و سوره های یاسین و آیه‌الکرسی و قاف و صاد و کهف و به سوره الشعرا سوگند.
۴۷)به مهر ختم رسالت که نوشدارو ساخت نسیم دعوتش از بیخهای مهرگیا
نوشدارو: پادزهر، معجونی که در علاج زخمها به کار می‌رفته است، داروی اثر بخش (فرهنگنامه شعری).
مهرگیا: مهرگیاه، نیز مردم گیا: قصیده ۲، بیت ۲۹
بین مهر و مهر جناس ناقص وجود دارد.
معنی بیت: به مهر خاتم پیامبران که رایحه و دعوت او از ریشه‌های مهرگیاه، داروی حیات بخش برای همگان فراهم ساخت سوگند!

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴۸)ز بهر خدمت درگاه شرع اوست که هست شهاب و شب به صفت حربه‌ای به دست کیا
شهاب: قصیده ۷، بیت ۱۹. شهاب ظاهراً اشاره است به آیه ۹ از سوره جن ۷۲:
«و انّا کنّا نقعد مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهاباً رصداً»
ترجمه: و اینکه ما (پیش از این) در جاهایی از آن برای گوش فرا دادن می‌نشستیم و اکنون هر کس گوش فرا دهد برای خود شهابی باز دارنده می‌یابد (تعلیقات دیوان مجیر).
معنی بیت: به خاطر خدمتگذاری به آستانه‌ی دین اوست که تاریکی شب و سنگهای آذرین، همچون سلاحی برای راندن اهریمنان در دست نگهبان عرش قرار داده شده است.
۴۹)به صدق همدم هجرت به عدل شمع بهشت به خون خسته‌ی غوغا به شیر صف و غا
همدم هجرت: مراد ابوبکر صدیق یکی از یاران حضرت محمد(ص) است (فرهنگنامه شعری).
ابوبکر: عبدالله بن ابی قحافه ملقّب به عتیق و صدیق و ذوالخلال و شیخ الخلفا و یار غار نبی… و صدیقش به جهت آن گفتند که او در قعدد بود چون نبوت شنید در حال تصدیق کرد. ابن عمر از پیامبر اکرم روایت می‌کند که در حق ابوبکر فرمود:« انت صاحبی علی الحوض و صاحبی فی‌الغار» برای توضیح بیشتر تعلیقات دیوان مجیر، ص، ۴۷.
شمع بهشت: کنایه از عمربن خطّاب که بعد از وفات ابوبکر به خلافت رسید و در سال ۲۳ هجری در سن شصت و سه سالگی به دست ابولؤلؤ فارسی به قتل رسید… حضرت رسول اکرم فرموده که عمر شمع بهشت است. با مراجعه به مأخذ به حدیث مزبور دست نیافتم ]مرحوم آبادیج[ ولی در منطق‌الطیر و دیوان عطار ابیات زیر آمده که به حدیث یاد شده اشارت دارد:
چون نبی میدید کو می‌سوخت زا ر گفت شمع جنّت است این نامدار
(منطق‌الطیر، مشکور،ص۳۰، به نقل از تعلیقات دیوان مجیر)
هرگز ندید اگر چه بسی دیده برگماشت شمعی ازو فروخته‌تر جنّه العلا
( دیوان عطار، ص ۷۰۵، به نقل از همان)
عدل عمر (روایت است که عمر در کارها جانب عدل و انصاف پیشه داشته است).
تورا صدق بوبکر و علم علی تو را فضل عثمان و عدل عمر
(مسعود سعد، دیوان، ۲۰۱، به نقل از فرهنگنامه شعری )
خسته غوغا: کنایه از عثمان بن عفّان ملقّب به ذوالنورین… به دست گروهی از اهل سیر و آثار به روز اضحی کشته گردید، و در مدینه در مکانی که آن را خشّ کوکب گویند مدفون شد، و ایام خلافت او یازده سال و یازده ماه و بیست و دو روز بود (تعلیقات دیوان مجیر، صص ۴۷۲-۴۷۱).
شیر صف و غا: علی بن ابیطالب فرزند عبدالمطلّب که ابوالحسن کنیه می‌کرد. در روزی که عثمان به قتل رسید، مردم بدو بیعت کردند، مسعودی گوید:… و مدت خلافت او چهار سال و نه ماه و هشت روز بود و در شهر کوفه در اوایل آخرین دهه ماه رمضان سال ۴۰ هجری به دست ابن ملجم به شهادت رسید و مقدار عمرش مورد اختلاف است و قومی برآنند که موقع شهادت شصت و هشت ساله بود (همان).
معنی بیت: به صداقت ابوبکر که یار غار رسول در شب هجرت بود و به دادگری و عدالت عمر که پیامبر او را شمع بهشت لقب داد و به خون به ناحق ریخته‌ی عثمان که به دست شورشیان مجروح شد و به علی که همچون شیری در جنگ و میدان جنگ با دشمنان می‌جنگید قسم.
۵۰)به تشنه مرده که به رشگ غنچه سیراب به زهر خورده که بد نور دیده زهرا
تشنه مرده: کنایه از حسین بن علی بن ابیطالب هاشمی قرشی مکنی به ابوعبدالله اما سوم شیعه اثنی عشریه و پنجمین تن از اصحاب کسا. وی در مدینه سال چهارم هجرت در سوم شعبان از فاطمه دختر پیغمبر (ص) متولد گردید و دومین پسر وی بود… چون معاویه پسر خویش یزید را به ولایت‌عهد منصوب کردی حسین(ع) این امر را خلاف دستورات اسلام تشخیص داد و پس از مرگ معاویه و جانشینی یزید، با وی بیعت نکرد و سرانجام در زمینی که بعداً به نام حائر و کربلا و غاضریه معروف شد، پس از زد و خورد با لشکر یزید، حسین و حدود هفتاد و دو تن از یارانش در روز جمعه دهم محرم سال ۶۱ هجرت شهید شد و در ادبیات شیعی وی را به لقب شهید و سیدالشهدا و خامس آل عبا و سید شباب اهل الجنّه خوانده‌اند. (همان. به تلخیص از لغت نامه).
زهر خورده: کنایه از حسن بن علی بن ابیطالب است که ابو محمد کنیه می‌کرد، مادرش فاطمه دختر رسول خدا بود. دو روز بعد از وفات پدرش هفت روز مانده از رمضان سال چهل هجری مردم دست بیعت بدو دادند، سپس در ماه ربیع الاول سال چهل و یک هجری با معاویه صلح کرد و مدت خلافت او تا روزی بود که با معاویه صلح کرد شش ماه و سه روز بود و او نخستین خلیفه‌ای است که خود را خلع کرده و حکومت به دست دیگری سپرد چنانکه مذکور است در ماه ربیع الاول سال چهل و نه هجری به سن چهل و شش سالگی در مدینه مسموم و شهید شد و در کنار گور مادرش فاطمه علیها سلام در قبرستان بقیع مدفون گردید (همان).
غنچه سیراب: گل سرخ
این بیت نیز تلمیح و اشاره‌ای به سرگذشت دو تن از امامان ما شیعیان دارد.
در این بیت موازنه رعایت شده است.
معنی بیت: به امام حسین آن شهید تشنه لب که گلهای سرخ بر زیبایی او حسد می‌برند و به امام حسن(ع) آن شهید شده به وسیله زهر که نور چشمان زهرا علیهاسلام بود سوگند.
۵۱)به صدق لهجه بوذر به بوی آه او یس به سوز سینه سلمان به درد بودردا
بوذر: ابوذر: جندب بن جناده بن سفیان بن عبید، یکی از بزرگان صحابه و از مؤمنان قدیم (ف ۳۲ ه‍.ق،/ ۶۵۲م) گویند وی پس از چهار کس ایمان آورد. در راستی به او مثل زنند و وی نخستین کسی است که رسول(ص) را به شیوه اسلام تحیت گفت… (معین، ذیل غفاری). نیز تعلیقات دیوان، ص ۴۷۳.
بوی آه اویس: اویس بن عامر بن جزء بن مالک قرنی از طایفه بنی مراد یکی از پارسایان و از تابعان است. اصل وی از یمن است، او زندگانی حضرت رسول را ادراک نکرد و به درک صحبت آن حضرت موفق نگردید و بر عمر بن خطاب وارد شد و در جنگ صفین با حضرت علی بن ابیطالب بود و بیشتر برآنند که وی در همین واقعه کشته شد به سال ۳۷ هجری برابر ۶۵۷ میلادی/ و ایضاً رک به: کشف المحجوب الهجویری به تصحیح ژوکوفسکی، ص ۱۰۰۱) و در سفینه البحار آمده که حضرت رسول(ع) فرمودند:
«تفوح روائح الجنّه من قبل قرن واشوقاه! الیک یا اویس القرنی الا و من لقیه فلیقرء منی السلام»
ترجمه: بویهای خوش بهشتی از جانب قرن می‌وزد، وه! چه مشتاقم به تو ای اویس قرنی! هان! هر کس که او را ببیند او را از من سلام گوید. (تعلیقات دیوان مجیر، ص ۴۷۴).نیز قصیده ۹، بیت ۳۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]




در بین مصراع ها صنعت موازنه وجود دارد.
معنی بیت: هر لحظه در دل من از عشق معشوق پیچیدگی و مشکلی حکمفرما گشته است و فتنه و آشوب در زندگی من شبها به در هجوم می آورد.
۱۱)گفت با یار دلم جان ببر و بوسه بیار خوش بخندید لبش گفت کنون از که درست
بین خوش خندیدن، بوسه، لب، مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: دلم به معشوق گفت: جان مرا بگیر، بوسه بده، معشوق شکرخنده ای کرد و گفت: از بابت چه چیزی است؟
۱۲)خون نکردم که به خون جگرش داشته ام پس چرا بی سببی خونم ازو در جگرست؟
خون کردن: خون ریختن، خونین ساختن، کشتن، قتل کردن، قتل نفس کردن (لغت نامه)
خون جگر بودن: کنایه از غم و غصه و اشک خونین
مجیرالدین بیلقانی در جای دیگر گوید:

راحت دل ز تو چون شاید بست کز تو جز خون جگر نتوان یافت

(فرهنگنامه شعری)
خون نکرده ام: گناهی بزرگ مرتکب نشده ام تا سزاوار این کیفر باشم.
مجیر بیلقانی در جایی گوید:
قدر غمت خون کرده ام بس دیده جیحون کرده ام
مفکن که از خون کرده ام خون در دل من بیش از این(۳)
شاعر با تکرار کلمه خون تکریر ایجاد کرده است.
معنی بیت: من دچار گناهی نشده ام و خون کسی را نریخته ام بلکه معشوق خود را با خون جگر پرورده ام. پس چرا بی علت و دلیل به واسطه جور معشوق، خون در جگر من افتاده است؟
۱۳)نام کردم لب او را شکر این نیک برفت حقه مرهم دلهاست چه جای شکرست
در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی بیت: لب او را (ممدوح یا معشوق) را شکر گفتم و این نام خوب جای افتاد، لب معشوق صندوقچه شفابخش دلهای آرزومند و دردمندان است (مقایسه لب معشوق با شکر معنی ندارد و لب ممدوح بر شکر برتری و رجحان دارد.)
۱۴)گل قباچاک زند هر سحری در غم او گر چه در حسن، کله داری گل معتبرست
قبا چاک کردن: در ادب فارسی جامه قبا کردن یا پیراهن دریدن یا جامه چاک کردن
یا از شدت اندوه و دلتنگی است و یا از شدت شور و شادی و وجد که رسم صوفیان در اوج سماع است.
حافظ گوید:
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز (۴)
در بیت صنعت تصدیر (ردالعجز علی الصدر) وجود دارد.
در بیت صنعت تشخیص (جاندار انگاری،انسان پندارانه) وجود دارد.
در بیت حسن تعلیل وجود دارد.
معنی بیت: اگر چه گل از زیبایی صاحب تاج و مقام است، یعنی بی نظیر است، با داشتن این همه امتیاز هر صبحگاهی در غم و اندوه ممدوح باز می شود و پیراهن پاره می کند. (کنایه از باز شدن گل)
۱۵)دست بیداد برآورد و من اینجا که منم فارغم زین همه، چون شاه جهان دادگرست
معنی بیت: روزگار ظلم و ستم آغاز کرد و من که در عالم خود و خودی خودم غم و غصه ندارم چرا که پادشاه جهان (ممدوح) عدالت پیشه و دادگستر است.
۱۶)ملک المشرق و المغرب شاهی که ازو فتنه خوش خفته و بیداد ز عالم بدرست
به در بودن: کنایه از خارج کردن، بیرون کشیدن (فرهنگنامه شعری)
معنی بیت: ‌پادشاه سرزمین شرق و غرب، شاهی که به برکت وجود او آشوب و فتنه خوب آرام گرفته است و ظلم و ستم از جهان خارج گشته است.
۱۷)اوست آن شاه که از معتکفان در او اول اقبال و دوم فتح و سه دیگر ظفرست
معتکفان: معتکف+ ان= جمع اسم فاعل، نشیننده برای عبادت در مسجد و عبادتگاه، کسی که همیشه در مسجد مشغول عبادت باشد. خاقانی گوید:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معتکفان حرم غیب را نیست به از خاطر تو میزبان
(فرهنگ لغات و تعبیرات)
معنی بیت: او آن پادشاهی است که پیروزی، نصرت و خوشبختی و سعادت ساکنان در او هستند یعنی فتح و ظفر و پیروزی و اقبال از او جداناپذیر است.
۱۸)قره العین اتابک ملکی شیردلی کاتش هاویه از خنجر او یک شررست
قره العین:‌ کنایه از نور چشم و فرزند، امیر خسرو دهلوی گوید:
چویابی بین آن محراب کونین محل خاکبوس ای قره العین
(فرهنگنامه شعری)
هاویه: دوزخ، جهنم، از درکات دوزخ. انوری گوید:
رنجور بادیه به فضای ارم گریخت مقهور هاویه به هوای جنان رسید (۵)
معنی بیت: نور چشم اتابک (ممدوح) پادشاه شجاع و پردلی که آتش جهنم یک شراره و جرقه از شمشیر اوست.
۱۹)پهلوانی است که پهلوی ستم لاغر از اوست تاج بخشی است که بر تاج معالی گهرست
معالی: ج معلاه، بلندی ها
بین پهلوانی و پهلوی صنعت جناس شبه اشتقاق، و بین پهلوانی و لاغر صنعت طباق وجود دارد.
معنی بیت: ممدوح فرد شجاع و تنومندی است که تهیگاه ستم به خاطر ترس از او لاغر و نحیف و نزار شده است و پادشاه تاج بخشنده ای است که به منزله مروارید رفعتهاست. (هر سربلندی که هست به علت وجود اوست)
۲۰)تا قضا و قدر از حکمش یک ناخن نیست عزم بین عزم که همدست قضا و قدرست
قضا: حکم الهی در اعیان موجودات بر اساس احوال جاریه ای که از ازل تاابد بر آن بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]




۱۲)شاهنشه ملوک قزل ارسلان که بخت از روی و رای اوست شده انور آفتاب
قزل ارسلان: اتابک مظفرالدین قزل ارسلان عثمان بن ایلدگز که مقر حکومتش آذربیجان بود و خاقانی از سال ۵۵۶ به او پیوست. خاقانی در مدح او سه قصیده‌ی غرا و یک ترکیب‌بند فصیح و عالی و یک قطعه دارد و ضمن این قصاید و اشعار دیگر از صلات و جوائز و الطاف او سخن رانده است. (فرهنگ لغات و تعبیرات).
نیز قصیده‌ی ۱۷، بیت ۱۴ .
معنی بیت: دراین بیت شاعر شاه عادل (ممدوحش) را که در مصرع قبل آورده معرفی کرده و می‌گوید:شاهنشاه پادشاهان، اتابک قزل ارسلان که صورت و سیرت و اندیشه‌ی او موجب شده که بخت و اقبال {آدمی} مثل آفتاب، روشن و پرنور شود.
۱۳)خطبه به نام رفعت قدرش همی کنند در اوج برج جوزا از منبر آفتاب
خطبه: (به ضم)، دعا و ثنایی که در روزهای جمعه و ایام مهم بر سر منابر و مساجد و اماکن مقدسّه خوانده می‌شده و در آن علاوه بر حمد خدا و مدح پیغمبر و اولیای دین، خلیفه و سلطان روز مدح می‌گردید و این یکی از سنن بزگ حکومت بود.
اندرین خطبه که دل خطبه به نام غم کند سکه گیتی نخواهد داشت نقش جاودان
( خاقانی به نقل از فرهنگ لغات و تعبیرات)
مصرع دوم در دیوان خاقانی «در اوج برج جوزا بر منبر آفتاب» است.
برج جوزا: قصیده‌ی ۱۷، بیت ۴۱ .
منبر (عربی، مأخوذ از ونبر حبشی): در عربی بکسر اول است و غالباً به فتح تلفظ می‌کنند و اصل از «ونبر» حبشی است به معنی کرسی و تخت. منبر جای نشستن خطیب و واعظ، جمع منابر. در بعضی از فرهنگها آن را از ماده «نَبر» گرفته‌اند. (فرهنگ لغات و تعبیرات).
منبر آفتاب: اضافه تشبیهی (در اصل منبر به آفتاب اضافه شده و مضاف است ولی بخاطر ضرورت شعری با فک اضافه تلفظ می‌شود).شرف خورشید در برج جوزا است و نیز جوزا مثل اعلای بلندی و شرف است:
از صبر نردبانت باید کرد گر زیر خویش خواهی جوزا را
(ناصر خسرو،به نقل از فرهنگ اشارات، ص ۳۲۹)
معنی بیت: در اوج و بلندی برج دو پیکر و از روی منبر آفتاب با یاد بلندی و منزلت پیامبر(ص)، به نام ایشان خطبه را می‌خوانند و مدحش می‌کنند.
۱۴)از بیم خوار داشت که بر وی رسید ازو ترکان همی کنند رخ زر اصفر آفتاب
اصفر (صفت مشبهه عربی): زرد، آنچه رنگ صفره داشته باشد یعنی همچون زعفران و زر، زرد رنگ باشد.(فرهنگ لغات و تعبیرات).
از این رو، معنی بیت چنین است:
این بیت در دیوان خاقانی به صورت زیر آمده است:
وز بیم خوار داشت که بر زر رسید ازو درکان همی کند رخ زر اصفر آفتاب
بین کان و زر و آفتاب و اصفر، تناسب وجود دارد.
در بیت حسن تعلیل نیز وجود دارد.
معنی بیت: زر از خوف خوار و ناچیز شمرده شدنش توسط ممدوح (قزل ارسلان) درکان به وسیله‌ی خورشید، رخش را زرد و زعفرانی کرد. (آفتاب به این علت درکان، زر را زرد رنگ کرد که ممدوح (قزل ارسلان) آن (زر) را خوار و ناچیز شمرد و بدان توجهی نکرد).
۱۵)سکّه به نام بخشش جودش همی زند در قعر جوف و خارا دره بر آفتاب
سکّه زدن: فلزی را به صورت مسکوک در آوردن، ضرب کردن (معین). کنایه از نقش زدن و نیز رواج دادن (فرهنگنامه شعری).
این بیت در دیوان خاقانی به این صورت آمده است:

سکّه به نام بخشش و جودش همی زند در قعر و جوف خارا بر هر زر آفتاب

معنی بیت: آفتاب با تابش خود به قعر و حشو و میان سنگ خارا و تبدیل آن به زر، در واقع نقش و تصویری از بخشش او زده و وجود و بخشش او (ممدوح) را رواج داده و به عالم می‌نمایاند. (آفتاب عالمتاب نیز از بخشش وجود ممدوح (قزل ارسلان) برخوردار شده و آن را در جهان منتشر می‌کند).
۱۶)ای کان لطف و عنصر مردی نپرورد درصد هزار کان چو یکی گوهر آفتاب
عنصر مردی: ماده و اصل و گوهر مردانگی و جوانمردی.
یکی گوهر: گوهر یکدانه، ظاهراً کنایه از ممدوح است.
بین کان، گوهر و آفتاب، تناسب وجود دارد.
مجیر به شیوه متعارف خود در آخر قصیده‌اش از غیبت به خطاب عدول کرده است (التفات).
معنی بیت: ای محبوبی که کان لطف و جوهره مردی و مردانگی هستی؛ مسلماً آفتاب گوهرساز، درصد هزار کان، گوهری مانند گوهر یکدانه (ممدوح) نپرورده است. به عبارت دیگر شاعر به قزل ارسلان می‌گوید که تو گوهر یکدانه‌ای.
۱۷)خاک در تو قبله آمال شد از آن خلقی نهاده روی چو خرما در آفتاب
قبله آمال: اضافه استعاری: قبله گاه آرزوها
مصرع دوم این بیت در دیوان خاقانی بدین صورت است: خلقی نهاده روی چو حربا در آفتاب
حربا (اسم عربی): سمندر، آفتاب پرست، نوعی سوسمار، حربا، جنسی از کرباسوی بزرگ باشد که روی فرا آفتاب کند و چنانکه گردد او نیز می‌گردد. و به لغت سریانی نوعی از سوسمار باشد و آن را آفتاب پرست گویند. گوشت وی زهر قاتل است، اگر کسی بخورد فی‌الحال بمیرد… (برهان قاطع).
آفتاب: استعاره مصرحه از روی یار (ممدوح) است.
بین حربا و آفتاب، تناسب وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب! (ممدوح شاعر، قزل ارسلان)، خاک درگاه تو قبله گاه آرزوها و خواسته‌های مردم شد و به همین علت است که خلقی چون آفتاب پرست التفات به جمال تو کرده‌اند و موافق و همسوی تو شده‌اند.
۱۸)خلق تو بهره داد به مرد و زن آنچنان کز روشنی به مشک… آفتاب
مرحوم دکتر آبادی در پاورقی دیوان تصحیحی خود در باره‌ی مصرع دوم این بیت چنین آورده، یک کلمه ناخوانا و کلمه‌ی دیگری ساقط است ولی صورت صحیح این مصرع در دیوان خاقانی چنین است: «کز روشنی نصیب به خشک و تر آفتاب»
بیت ناظر بر تمثیلی است که می‌گوید آفتاب بر خشک و تر تابیده و هر دو را نصیبی می‌دهد.
معنی بیت: ای مجبوب من! خلق و خوی تو همه را بطور یکسان بهره مند کرد و تو برای همه مفید واقع شدی و تو مانند آفتاب هستی که خشک و تر بطور یکسان از تو بهره و فایده می‌برد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱۹)گر چرخ چنبری بکشد سر ز حکم تو خردش چو ذره ذره کند… آفتاب
چنبر: محیط دایره را گویند، مطلقاً اعم از چنبر دف و چنبر گردن و افلاک و غیره، و دور کردن و چرخ زدن را نیز گویند و به معنی حلقه هم آمده است. (برهان).
چرخ چنبری: کنایه از آسمان (فرهنگنامه شعری) .
نهاد جمله در بیت آفتاب است. (۷)
مرحوم آبادی این بیت را نیز به صورت فوق آورده و در مورد مصرع دوم نوشته اند که یک کلمه ساقط است و صورت صحیح مصرع دوم در دیوان خاقانی چنین است:
«خردش چو ذرّه ذرّه کند چنبر آفتاب»
معنی بیت: خاقانی ستوده‌ی (ممدوح) خویش را می‌گوید که: اگر چرخ چنبری سر از فرمان تو بکشد، آفتاب آن را مانند ذرّه خرد خواهد کرد؛ و از آن پس، ذرّه را نیز چنبرینه و دوتا خواهد گرداند. (۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم