بهاتاچری و بلاچ[27] (2000) در مقاله ” پویایی تمرکز صنعتی در صنایع کارخانهای استرالیا ” به بررسی تغییرات تمرکز در نمونه 102 صنعت از کد چهار رقمی طبقه بندی صنعتی استاندارد استرالیا برای سالهای 1984- 1977، با بهره گرفتن از مدل تعدیل جزیی و تحلیل مقطعی پرداختند. آنها از شاخص هرفیندال، به صورت متغیر وابسته و متغییر توضیحی وقفهدار در مدل استفاده کردند. در برآورد مدلها برای حالت خطی، از روش حداقل مربعات معمولی (OLS ) و برای حالت غیر خطی از روش حداکثر درست نمایی( ML) استفاده شده است. نتایج مدل تعدیل، تعدیل ناقص تمرکز به سطح یکنواخت و بلند مدتش را نشان میدهد. برآورد مدل تعدیل تمرکز در دوره هفت ساله، حاکی از حرکت سریعتر نرخ تعدیل سالیانه تمرکز، در مقایسه با کشورهای بالغ و توسعه یافته صنعتی است. همچنین، آنها یافتههای ساتن مبنی بر رابطه منظم و معکوس بین اندازه بازار و تمرکز در صنایع با شدت تبلیغات کم را در استرالیا تایید کردند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ال. پریور[28] (2001) در مطالعه ای با عنوان ” روند جدید در تمرکز صنعتی ایالات متحده “، با بهره گرفتن از نسبتهای تمرکز وزنی برای کل اقتصاد در ایالت متحده، استدلال می کند که تمرکز صنعتی از سال 1960 تا اوایل دهه 1980 کاهش دارد و سپس شروع یه افزایش می کند. همچنین دیده شد که ارتباط بین افزایش یافتن تمرکز بازار و تغییر در رقابت بازار، باعث راه اندازی و گسترش حسابهای تجاری اینترنتی است. لذا انتظار میرفت که جهانی شدن، انقلاب فناوری اطلاعات (IT) و رشد تجارت انترنتی باعث کاهش تمرکز شودکه رواج ادغامها در این دوران باعث افزایش تمرکز شد. مدل مورد مطالعه، نسبت تمرکز وزنی چهار و هشت بنگاهی در سطح کدهای چهار رقمی صنعت را بررسی نمود.
باریوز و استروبل[29] (2002) در مقاله ” تمرکز و تحرک صنعت در اتحادیه اروپا ” به مطالعه روی الگوی تمرکز در کشورها و مناطق اتحادیه اروپا بین سالهای 1995-1972پرداختند. مطالعات انجام شده تا قبل از این سال که تمرکز صنعتی را در درجه اول تحت تاثیر حوادث تاریخی و نیروهای انباشتگی میدانستند؛ اما محققی در ایالت متحده نشان داد که تحرک بالای صنایع و عوامل غیر تاریخی ناشی از موقیت تصادفی صنایع نقش مهمی در تمرکز جفرافیایی بازی می کند؛ که مقاله مورد نظر این نتیجه را برای اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار داده است. از دو معیار و دو منبع که پانزده کشور عضو این اتحادیه را در بر میگیرد بهره گرفتهایم:
-
- داده های اشتغال برای 36 صنعت کارخانهای در دوره 1995-1972 از پایگاه اطلاعاتی OECD
-
- داده های ارزش افزوده ناخالص ( GVA) در قیمتهای ثابت از پایگاه اطلاعاتی REGIO کمسیون اروپا برای 17 صنعت بزرگتر اتحادیه اروپا به نامهای: کارخانهای (نه بخش)، کشاورزی، ساخت و ساز، انرژی و خدمات (پنج بخش)
این صنایع با توجه به معیار در نظر گرفته شده طبقه بندی و محاسبات خود را از شاخص تمرکز جغرافیایی شروع کردند و به دو نتیجه زیر دست یافتند:
-
- برخلاف استدلالهای معمول که در NEG درباره ادغام اقتصادی، اینجا در تمرکز بازگشت به میانگین وجود دارد.
-
- مشاهده افزایش در تمرکز فعالیتهای تولیدی معمولا به علت تصادفی بودن توزیع رشد صنعتی کشورها و مناطق است، یک ویژگی که تا آن زمان در ادبیات تجربی اروپا در نظر گرفته نشده بود.
سگارا و کالجون[30] (2002) در مقاله ” گردش مالی و بقای بنگاههای جدید ” تحرک و رفتار بنگاهها در اسپانیا را بررسی کردند. عدم وجود داده های مورد نیاز در تغییرات بنگاهها مربوط به اندازه، رشد، تحرک و گردشهای مالی در اسپانیا تا آن زمان مانع از مطالعه دینامیک صنعت و بنگاهها در قالب مدلهای شناخته شده بود. در این مقاله مجموعه داده ها شامل گروهی از صنایع کارخانهای که در سال 1994 راه اندازی شده اند و تا سال 1997 به فعالیت خود ادامه دادهاند، است. تعداد بنگاههایی که در این چند سال وارد و خارج شده اند و گردش مالی آنها جمعآوری گردیده شده است و نرخ ورودی خالص( GER) و نرخ خروجی خالص(GXR) محاسبه شده است و با توجه به اندازه اشتغال آنها، به صورت: کمتر از ده کارگر، 19-10 گارگر، 49-20 کارگر و بیش از 50 کارگر، طبقه بندی شده است. با وجود دوره کوتاه انتخابی، نتایج جالبی به دست آمد که موید مطالعات گذشته در دیگر کشورها بود ازجمله:
-
- پتانسیل برای باقی ماندن در بازار در تمام بنگاههای تازه وارد برابر نیست. بنگاههای بزرگتر شانس بیشتر و کسب و کارهای کوچک خطر بیستری برای خروج از بازار دارند.
-
- تحرک بنگاههای فعال از یک محدوده اندازه[31] به یک محدوده اندازه دیگر در بنگاههایی که فعالیت خود را با اندازه متوسط شروع می کنند بسیار بالاست و در بین بنگاههای کوچکتر پایینتر است و در کل بنگاهها با اندازه متوسط بالاترین نرخ تحرک را دارند.
علیرغم بازه زمانی کوتاهی که در آن رفتار بنگاهها را در نظر گرفتند، نتایج قابل قبول و تایید کننده مطالعات دیگر کشورها به دست آوردند.
جیونگ و ماسون[32] (2003) در مقاله “روش جدید پویایی تمرکز با سودآوریهای جاری و ثابت( بلندمدت) ” ، سیاستهای صنایع کره و روش جدید پویایی تمرکز را در دوران جهش اقتصادی کره بررسی کردند. آنها 62 صنایع کارخانهای کره را طی سالهای 1982-1978 مورد مطالعه قرار دادند و از شاخص تمرکز نسبت سه بنگاه برتر استفاده نمودند. با مدل اقتصاد سنجی مطرح شده به وسیله ایشان، به این نتیجه رسیدند که سیاست صنعتی اتخاذ شده در طول این دوره، باعث افزایش تمرکز صنعتی شده است. آنها جهت برآورد مدل از روش حداقل مربعات سه مرحله ای غیر خطی استفاده کردند که افزایش سود بلند مدت و کاهش ضریب تعدیل را نشان داد.
کانتر وکروگر[33] (2004) در مقالهای به نام “حقیقت سبک گروسکی[34] و تحرک در بنگاههای بزرگ صنایع کارخانهای آلمان” 392 بنگاه بزرگ آلمان را در دوره 1981-1993 مورد بررسی قرار دادند. این بنگاهها به 11 صنعت کارخانه ای تعلق داشتند. برای اندازه گیری تحرک از دو روش استفاده کردند:
-
- استفاده از منحنی سالتر برای مقایسه رتبه بندی شرکتها در دوره های مختلف
-
- محاسبه شاخص تحرک با بهره گرفتن از ماتریس انتقال مارکوف
با در نظر گرفتن تفاوت های بین بخش ها آنها به این نتیجه رسیدند که عملکرد اقتصادی (اندازه گیری به وسیله تحرک سهمهای نسبی محصول) دارای تحرک پایین است و عملکرد تکنولوژی (اندازه گیری شده توسط تحرک بهره وری کل عوامل) بسیار تغییر پذیرتر و پر تحرکتر است که یافتههای گروسکی را در زمینه تحرک تایید می کند.
سفیس و مارسیلی[35](2006) در پژوهشی با عنوان ” نقش نوآوری در بقای بنگاهها ” اثری که نوآوری و خلاقیت می تواند بر صنایع کارخانهای در محیطهای مختلف تکنولوژی داشته باشد و یا به عبارتی نقش نوآوری بنگاهها در شکلدهی احتمال بقای آنها بررسی نمودند. برای این منظور از راهکاری غیر پارامتریک بر پایه ماتریس احتمال انتقال استفاده شده است. در وضعیت برای موقعیت وجودی بنگاهها در نظر گرفتند، وضعیت عدم وجود(نبودن) وضعیت 1 است و وضعیت وجود داشتن و بودن بنگاه که وضعیت صفر است و بر فرض همگن بودن بنگاهها تاکید کردند. وجود جمعیت محدود بنگاهها در هر نقطه از زمان یک توزیع مقطعی از بنگاههایی است که وارد یا خارج میشوند، برای توصیف تکامل تدریجی(تغییر شکل و تحول) و تجزیه و تحلیل تحرک توزیع داخلی بنگاهها از یک قانون حرکت استفاده شده است. آنها پی بردند که فعالیتهای ابتکاری صرف نظر از صنعتی که بنگاهها در آن فعالیت می کنند، برای بقای بنگاهها سودمند و در حقیقت یک اثر مثبت و معنادار بر این احتمال دارد؛ این اثر در طول زمان افزایش مییابد و مشروط به سابقه (سن) و اندازه بنگاه است. مشاهده شد که بنگاههایی که کوچک و جوان هستند، بیشتر از بقیه بنگاهها در معرض خطر خروج قرار دارند اما آنها برای ماندن و بقا در بازار از نوآوری بیشترین منفعت را به دست میآورند که این نوآوری می تواند، به خصوص در مدت زمان طولاتر ناجی آنها باشد.
اونزو و ازکیورا [36] (2006) در مقاله ” تحرک به عنوان حرکت و جنبش: یک پیشنهاد اندازه گیری بر اساس ماتریس انتقال “، در اصطلاح خودشان یک تابع خانوادگی معرفی می کنند، که نتایج نظری متفاوتی را نمایان ساخت که در اندازه گیری تحرک بسیار مفید بودند. ایشان با بیان برخی تعاریف و سپس با توجه به اصولی که یک شاخص تحرک به دست آمده از زنجیره مارکوف، باید بر اساس آنها باشد، با تطبیق مفهوم تحرک با جنبش و حرکت در نتایج به دست آمده شورکز[37]، این تابع را برای محاسبه تحرک معرفی کردند که شاخص بارتولومیو[38] نیز در این تابع وجود دارد، شاخص مذکور یکی از مهمترین و پر استفادهترین شاخص ها در مطالعات تجربی است. از ویژگیهای بارز این تابع انعطافپذیر است که نویسندگان این مقاله آن را برای مطالعات آینده مفید دانستند.
فولکریگا و وناستل[39](2009)، در مقالهای با عنوان” اندازه گیری پویایی کسب و کار بین بنگاههای موجود، در هلند “، 16 صنعت را در دورهی2006-2000 مورد بررسی قرار دادند. آنها شاخص تحرک را با بهره گرفتن از ماتریس انتقال زنجیره مارکوف برای این صنایع محاسبه کردند و به مقایسه بین آنها پرداختند. آنها مشاهده کردند که شاخص Mu برای بخش ارتباطات بالاترین مقدار را دارد که بیانگر بالاترین میزان تحرک است. بخشهای مراقبتهای پزشکی و اجتماعی، تجارت خردهفروشی و خدمات تحرک بالایی داشتند و صنایع تولیدی دارای سطح تحرک نسبتا پایین هستند.از آنجا که در بسیاری از تحقیقات از قانون گیبرات[40] به عنوان یک چهارچوب برای پیبردن به الگوی تحرک بنگاهها استفاده می شود، در این پژوهش نیز نتایج با قانون گیبرات مقایسه شده است و به نظر میرسد که نتایجشان در الگوی تحرک با این قانون سازگار نیست.
بوش و مالونی[41] (2010) در پژوهش خود به نام ” تجزیه و تحلیل مقایسه ای از پویایی بازار کار با بهره گرفتن از فرایندهای مارکوف: یک کاربرد غیررسمی” مجموعه ای از آمارهها برای بررسی پویایی بازار کار کشورهای در حال توسعه بیان کردند و یک مدل ساده تحقیق برای تفسیر آنها ارائه دادند. ایشان از داده های پنلی سه کشور آرژانتین، برزیل و مکزیک، برای ساختن مجموعه حقایق تجربی در مورد گذار و انتقال بین بخشی طی زمان استفاده نمودند. نتایج نشان داد که بخش قابل توجهی از بخش غیر رسمی، به ویژه، خود اشتغالی، مربوط به ورود داوطلبانه است. هر چند که حقوقبگیر غیر رسمی ،مخصوصا کارگران جوان،بیشتر از ردهبندی استاندارد کار می کنند.
هلمرز و روگرس[42] ( 2010 ) در مقالهای به نام ” نوآوري و بقاي بنگاههاي جديد در بريتانيا” به تجزيه و تحليل بقاي بنگاههاي جديدالورود سال 2001 و پيگيري آنها تا سال 2006 پرداختند. آنها برای اين مطالعه بيش از 162000 بنگاه جديدالورود در كشور بريتانيا را مورد بررسي قرار داده و با تمركز بر نوآوري بنگاههاي جديدالورود نقش اين عامل را بر بقاي بنگاههاي مورد نظر مطالعه كرده اند. در اين مطالعه ثبت اختراع توسط بنگاه به عنوان جايگزيني براي نوآوري استفاده شده و علامت تجاري متغير ديگري است كه مورد تحليل نويسندگان قرار گرفته است. با تخمين مدل با روش پروبيت[43] آنان نشان دادهاند. كه حدود 14 درصد بنگاه هاي با ثبت اختراع بيشتر، بقاي بيشتري داشته و هم چنين علامت تجاري بنگاه حدود 5/15 درصد بر بقاي بنگاه تأثير گذار بوده است.
2-3- مطالعات داخلی
در ایران پژوهش در زمینه تمرکز ، پویایی و رقابت، سابقه چندانی ندارد با بهره گرفتن از داده های خرد و در سطح بنگاهها تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. اما مطالعاتی درباره ساختار بازار و بررسی تمرکز آن و در نتیجه، میزان رقابت و انحصار بازار مطالعاتی انجام شده است، که آنها را به صورت انتخابی از دهه هفتاد بیان میکنیم.
خدادادکاشی (1379) در مقالهای به نام ” انحصار، رقابت و تمرکز در بازارهای صنعتی ایران ” ، پس از شرح مفهوم تمرکز و شاخص های آن، رقابت و انحصار در بازارهای صنعتی ایران را با بهره گرفتن از شاخص های تمرکز مورد بررسی قرار داد. در این مقاله، صنایع بر حسب طبقه بندی ISIC تفکیک شدند و از متغییرهایی مانند فروش، اشتغال و ارزش افزوده نیز استفاده شد و همچنین تمرکز بر حسب شاخص های مختلفی مانند نسبت تمرکز چهار بنگاه، شاخص تمرکز پنج بنگاه و شاخص هرفیندال- هیرشمن محاسبه شد. نتایج این تحقیق، دلالت بر آن داشت که بازارهای صنعتی ایران به شدت متمرکز بوده و سهم بالایی از ارزش ایجاد شده در بخش صنعت متعلق به بازارهای انحصاری بوده است و به علاوه تعداد محدودی از کارخانههای صنعتی ایران بر درصد قابل توجهی از بازارهای صنعتی مسلط میباشند و بخش صنعت ایران به ویژه در صنایع متمرکز بنگاههای بزرگ گرایش به کاربرد فناوری سرمایهبر داشتند.
ابونوری و سامانی(1381)، در مقالهای با عنوان ” برآورد پامتریکی نسبت تمرکز صنایع در ایران ” ، نسبت تمرکز اشتغال پنج بنگاهی در صنایع مختلف ایران را بر حسب کد دو رقمی ISIC در 24 صنعت، با بهره گرفتن از الگوی پارامتریکی پارتو، لگ نرمال و نمایی برای سالهای 1373 و 1376 محاسبه نمود. بر اساس برخی نتایج، الگوی لگ نرمال در مقایسه با توزیع نمایی و پارتو، برای برآورد برازش بهتر است. با توجه به برآورد این الگو نسبت تمرکز در صنایعی مانند صنایع تولید پوشاک، عمل آوردن، رنگ کردن و ساخت کالا از پوست خزدار، دباغی و عمل آوردن چرم، ساخت کیف، چمدان، زین، یراق و تولید کفش، تولید چوب و محصولات چوبی و چوب پنبه و ساخت کالا از نی و مواد حصیری، انتشار و چاپ و تکثیر رسانههای ضبط شده، صنایع تولید زغال کک، پالایشگاههای نفت و سوختهای هستهای، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی، تولید محصولات فلزی فابریکی، تولید مبلمان و مصنوعات؛ از سال 1373 به سال 1376 افزایش یافته است. بنابراین نتایج بیانگر افزایش نسبت تمرکز در اکثر صنایع از سال1373 به 1376 هستند. به طور خلاصه نتایج به صورت زیر میباشد:
-
- برآورد نسبت تمرکز حاصل از توزیع نمایی از برآورد نسبت تمرکز حاصل از روشهای دیگر کوچکتر است و بر طبق ادعای ساتن این نسبت حد پایین آماری نسبت تمرکز را نشان میدهد. بنابراین در این پژوهش، با توجه به اطالاعات صنایع ایران بر حسب ISIC ادعای ساتن تایید می شود.
-
- نسبت تمرکز حاصل از توزیع نمایی در تمام صنایع در سال 1376 در مقایسه با سال 1373 افزایش یافته است.
-
- در میان الگوهای پارامتریکی مورد استفاده، میتوان لگ نرمال را مناسبترین الگو برای برآورد نسبت تمرکز در صنایع ایران معرفی کرد.
بخشي(1382)، در مقالهای به نام ” اندازهگيري تمركز در صنعت سيمان ايران”، مقاله حاضر يك مطالعه موردي از اندازهگيري نسبت تمركز بازار درصنعت سيمان ايران است كه با دو روش نسبت تمركز و شاخص هرفيندال محاسبه شده و در آن نسبت تمركز بازار در دو سال مختلف (سال ١٣٧٤و سال ١٣٨١) اندازهگيري و مقايسه شده است. هدف اصلي اين تحقيق اندازهگيري ميزان تمركز بازار و نشان دادن تغييرات آن در سال ١٣٨١ نسبت به سال ١٣٧٤ است. به علاوه، تغييرات حاصله در دارندگان سهم اصلي اين بازار نيز مورد بررسي قرار ميگيرد. نتايج مبين اين است كه تمركز بالايي در صنعت سيمان ايران وجود دارد. به طوري كه با وجود افزايش تعداد كارخانجات توليدكننده سيمان و افزايش ظرفيت توليد سيمان كشور در طول اين مدت، تمركز در صنعت سيمان همچنان به نفع شركتهاي بزرگ تداوم داشته است.
تسوجیزاده(1383) در مطالعه ای با عنوان ” اندازه گیری تمرکز صنعتی در استان آذربایجان شرقی و بررسی عوامل موثر بر آن “، تمرکز را بر اساس کدهای دو رقمی ISIC، با بهره گرفتن از شاخص های معکوس تعداد بنگاهها، نسبت چهار بنگاه و شااخص هرفیندال هیرشمن، به وسیله متغیرهای ارزش افزوه و اشتغال محاسبه کرد. او در مرحله بعد به عوامل موثر بر تمرکز و تغییرات آن در دو سال 1373 و 1379 با بهره گرفتن از داده های پانل پرداخت. نتیجه نهایی نشان داد که به طور متوسط تمرکز در صنایع دو رقمی استان آذربایجان شرقی کاهش یافته است که صرفهجویی ناشی از مقیاس یکی از مهمترین عوامل موثر و تعیین کننده اختلاف سطح تمرکز در این صنایع شناخته شد و اندازه صنعت رابطه معکوسی با تمرکز نشان داد.
جلالآبادی و میرجلیلی(1386)، در مقالهای تحت عنوان ” انحصار و تمرکز در صنایع ایران : مطالعه موردی برخی از صنایع 1384-1379 “، جهت بررسی انحصار، تحلیل تمرکز صنایع مختلف را مناسب میدانند، بنابراین انحصار و تمرکز در پنج صنعت مهم ایران ) پتروشیمی، خودرو، فولاد، شیشه و قند و شکر، طی سالهای 1384-1379را با بهره گرفتن از شاخص هرفیندال- هیرشمن بررسی کردند. نتایج نشان داد بخش زیادی از تولید این صنایع در تمرکز و سلطه تعداد اندکی بنگاه قرار دارد که با گذشت زمان و افزایش تعداد بنگاهها در هر صنعت این شاخص کاهش مییابد، از اینرو تمرکز در صنعت مربوطه کمتر می شود؛ اما کاهش تمرکز در این سالها موجب تغییر اساسی در تمرکز و انحصار نشده است.
ابونوری و غلامی (1387)، در پژوهشی با نام ” برآورد و مقایسه نسبت تمرکز در صنایع ایران با بهره گرفتن از لگ نرمال “، نسبت تمرکز پنج بنگاه برتر بر حسب اشتغال در صنایع مختلف کشور را با به کارگیری کد ISIC دورقمی و با بهره گرفتن از لگ نرمال بر اساس داده های سال 1381 محاسبه و این نسبت را با سال 1373 مقایسه کردند. با این برآوردها نسبت تمرکز در سال 1381 در تمامی صنایع به جز تولید رادیو و تلوزیون و دستگاههای ارتباطی کاهش یافته است که این کاهش احتمالا به علت بزرگ شدن بازارها در سال 1381 نسبت به سال 1374 است. در سال 1373 و 1381 صنایع تولید محولات فلزی فابریکی به جز ماشین آلات و تجهیزات، تولید سایر محصولات کانی فلزی، پوشاک، تولید مبلمان و مصنوعات طبقه بندی نشده در جای دیگر، به ترتیب نوشته شده، رقابتیترین صنایع بوده اند؛ به طوری که با نسبت تمرکز زیر 1/0 جز صنایع رقابت کامل قرار گرفتهاند. در هر دو سال صنعت تولید محصولات توتون، تنباکو و سیگار از انحصاریترین صنایع بوده اند. در کل، در بازار رقابت کامل در سالهای 1373 و 1384 چهار بنگاه فعال و در بازار انحصار مطلق تعداد صنایع فعال از سه صنعت در 1373 به یک صنعت در سال 1384 کاهش یافته است. آنها در ادامه بر لزوم ایجاد زمینه برای تحقق شرایط رقابتی و استمرار آن و حذف رفتارهای غیر رقابتی در صنایع با نسبت تمرکز بالا تاکید کردند.
درونپرور و صادقین(1388)، در مقالهای با عنوان ” بررسی تحلیلی ساختار صنعتی و رقابتپذیری صنایع ایران به تفکیک کدهای ISIC در دوره 1384-1374 ” تغییرات ارزش افزوده فعالیتهای صنعتی در اثر سیاستهای صنعتی- اقتصادی را شاخص مهمی برای شناخت وضعیت ساختار معرفی می کنند و با بهره گرفتن از داده های ارزش افزوده صنایع بیست و سه گانه در بخش صنعت ایران، به تجزیه و تحلیل ساختار صنعتی و تعیین قدرت رقابتپذیری هر یک از فعالیتهای صنعتی پرداختند که به وسیله شاخص های متداول از جمله متوسط شاخص تغییرات ساختاری و شاخص قدرت رقابتپذیری برای سالهای 1384- 1374 تبین شده است. نتایج به دست آمده از شاخص های تحلیل ساختاری نشان داد که از صنایع مورد بررسی با کدهای دو رقمیISIC صنایع تولید سایر وسایل حمل و نقل، تولید وسایل تقلیه موتوری و تریلر، تولید کاغذ و محصولات کاغذی، تولید فلزات اساسی، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی و تولید سایر محصولات کانی غیر فلزی نسبت به سال پایه از رشد ارزش افزوده بالایی برخوردار بوده است و این به معنی تغییرات ساختاری مثبت است. همچنین در این سالها، در بین گروه های مختلف صنایع، صنایع کک، پالایش و سوختهای هستهای، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی و توولید فلزات اساسی به ترتیب با نرخهای رشد، 10/81، 7/49، 5/49 درصد، حایز بالاترین میزان نسبت شاخص رقابتپذیزی برای نیروکار داشته اند.
خدادادکاشی (1377) در بخشی ازکتاب ” اقتصاد صنعتی(نظریه و کاربرد) “، شدت تمرکز در بازارهای ایران را با بهره گرفتن از شاخص های مختلف تمرکز و بر حسب متغیرهای متفاوت ارزیابی نمود و به این نتیجه رسید که تمرکز پدیده رایج در بازارهای بخش صنعت ایران است.
شهيکيتاش در مقالهای با عنوان” بررسي ارتباط رقابتي يا انحصاري بودن بازار و بازده سهام (مطالعه موردي : بورس اوراق بهادار تهران) هدف اين مقاله، بررسي ارتباط ميان ساختار بازار و بازده سهام صنايع فعال بورس اوراق بهادار تهران ميباشد به عبارت ديگر به دنبال پاسخ به این سوال است، كه 13 صنعت فعال بر اساس كد دو رقمي ISIC در طي سالهاي 1380تا 1386 در چه ساختار بازاري(انحصاري يا رقابتي) فعاليت ميكنند و این ساختار چه تأثیری بر بازده سهام آنها دارد. ساختار بازار براساس شاخصهاي تمركز چهار بنگاه و هرفيندال- هيرشمن و تاثيرشان بر بازده سهام با بهره گرفتن از دادههاي تلفيقي و مدل پانل ديتا، با كنترل كردن ريسك سيستماتيك، اندازه، نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار و نسبت نقدينگي آني، سنجيده مي شود. نتايج بيانگر اين بوده است كه دو صنعت داراي ساختار انحصار موثر، شش صنعت داراي ساختار تمركز معتدل و پنج صنعت داراي ساختار رقابت موثر و همچنين صنعت نفتي، كك و هستهاي جزء انحصاريترين و صنعت لاستيك و پلاستيك جزء رقابتيترين، صنايع ميباشند. نتايج برآورد مدلها، نشان داد كه بين ساختار انحصاري و رقابتي بازار با بازده سهام رابطه معناداري وجود دارد و اين رابطه بصورت U معكوس بوده است يعني با افزايش تمركز تا نقطه ماكزيمم و بعد از اين نقطه به ترتيب بازده افزايش و كاهش مييابد.
صدرایی و منوچهری (1391) در مقالهای به نام” پویایی تمرکز صنعتی در صنایع کارخانهای ایران” به مطالعه میزان اختلاف تمرکز صنعتی با میزان یکنواخت آن در صنایع کارخانهای ایران بررسی می شود. جهت انجام این بررسی، تجزیه و تحلیل مدلها با بهره گرفتن از روش مقطعی و برای 94 صنعت با کدهای چهار رقمی ISIC در دو سال 1378 و 1386 انجام گرفته است. مشاهدات نشان می دهند تعدیل تمرکز صنعتی به سمت مقدار یکنواخت آن به صورت تعدیل جزئی است. معنادار و کوچکتر از یک بودن ضریب متغیر وقفهای تمرکز در مدلها حاکی از تعدیل ناقص تمرکز به سمت وضعیت یکنواخت است. این نتیجه برای زیرمجموعه ای از صنایع شامل47 صنعت با دستهبندی شدت تبلیغات بالا و پایین نیز مشاهده شده است. علاوه براین، مقایسه شاخص تمرکز هرفیندال- هیرشمن در این صنایع حاکی از آن است که سطح تمرکز صنعتی در اکثر صنایع(63 درصد) در این دوره زمانی کاهش یافته است. نتایج به دست آمده در دستهبندی صنایع بر اساس شدت تبلیغات شاهدی قوی در تایید نظریه ساتن مبنی بر وجود رابطه معکوس بین تمرکز صنعتی و اندازه بازار برای صنایع با هزینه اولیه ورود برونزا( شدت تبلیغات کم ) میباشد. این نتیجه در صنایع با هزینه اولیه ورود درونزا( شدت تبلیغات بالا ) تایید نشد.
فيضپور(1392)، در مقالهای با عنوان “دوره حيات بنگاههاي جديدالورود و عوامل مؤثر بر آن در ايران: شواهدي از صنعت مواد غذايي و آشاميدني طي برنامه هاي دوم، سوم و چهارم توسعه” مي كوشد تا دوره حيات بنگاههاي جديدالورود صنعت مواد غذايي و آشاميدني- به عنوان يكي از محوريترين صنايع توليدي ايران- را مورد بررسي قرار داده و براي اين منظور بنگاههاي جديدالورود آن را در هر يك از سالهاي دوره زماني 1375 تا 1384 به عنوان جامعه آماري انتخاب كرده است. عوامل مؤثر بر دوره حيات نيز به چهار دسته ويژگيهاي بنگاه، صنعت، مخارج و نيروي انساني، تقسيم و براي تخمين آنها بر دوره حيات از مدل اقتصادسنجي مخاطره نسبي كاكس استفاده شده است. نتايج اين مطالعه نشان ميدهد كه دوره حيات تحت تأثير هشت متغير اندازه ی بنگاه در زمان ورود، سودآوري، شدت سرمايهبري، نرخ تمركز صنعت، اندازه بهينهی صنعت، مخارج تبليغات، سرمايهگذاري و جنسيت نيروي كار است. از نظر سياستگذاري و با يافته هاي اين پژوهش، توجه به اندازه بنگاه – به عنوان مهمترين متغيري كه دوره حيات بنگاه را به صورت مثبت تحت تأثير قرار مي دهد – امري ضروري در تمامي برنامههاي ايجاد بنگاههاي جديد است.
2-4- جمعبندی