پژوهش های کارشناسی ارشد درباره بررسي رابطه بین استفاده ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
2-3-4-6گوگل پلاس و موبایل
گوگل در نظر دارد اپلیکیشنهای مخصوصی برای گوشیهای هوشمند برای کار با گوگل پلاس در اختیار کاربران قرار بدهد. آنها در نظر دارند از اپلیکیشنهای مخصوص اندروید شروع کنند. به کمک این اپ میتوانیم به جرقهها و حلقهها و مطالب بهروز شده دوستانمان دسترسی داشته باشیم و عکسهای و ویدئوهای موبایل خود را آپلود کنیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
البته سیستم اشتراک عکس و ویدئو گوگل پلاس از طریق موبایل تا حدی با بقیه سیستمها متفاوت است: فایلهای چند رسانهای ما مستقیماً وارد حلقهها نخواهند شد، بلکه آنها به طور موقت -برای هشت ساعت- وارد گوگل پلاس خواهند شد و در صورت تأیید ما با دوستان و اعضای حلقههایمان به اشتراک گذاشته خواهند شد.
حال این سؤال مطرح میشود که آیا گوگل موفق خواهد شد که شبکه اجتماعی بزرگ و محبوبی ایجاد کند که فیسبوک و توییتر را به چالش بکشد؟ برای پیشبینی میزان موفقیت گوگل پلاس باید عواملی را که باعث موفقیت شبکههای اجتماعی محبوب فعلی مثل فیسبوک، توییتر، فرندفید شدهاند، در ذهن مرور کنیم:
-
- جلب کاربر: در فیسبوک میتوانیم دوستان دوران دبستانمان را هم پیدا کنیم، در توییتر هم سر و کله همه جور آدمی پیدا میشود، از دوستان آنلاین گرفته تا شخصیتهای مشهور، آدم میتواند آنها را به سادگی دنبال کند.
گوگل هم میتواند مطمئن باشد که همة کاربرانش، آنقدر کنجکاو خواهند بود که بیشک شبکهاش را تست خواهند کرد. آن طور که از اسکرینشاتها برمیآید، در طراحی گوگل پلاس، نکات ظریفی رعایت شده است، بهنظر میرسد که سرعت بارگزاری گوگل پلاس از فیسبوک بهتر باشد و از لحاظ ظاهر و سیاماس، محیط بهتری را شاهد باشیم.
بنابراین به نظر نمیرسد که در جلب اولیه کاربر، گوگل پلاس مشکل چندانی داشته باشد.
-
- تشویق کاربر به فعالیت در شبکه اجتماعی از طریق فراهم آوردن رفاه و امکانات ویژه: با گوگل پلاس میشود یه سادگی نوشتهها و عکسها و ویدئوها را به اشتراک گذاشت، آن هم به صورت متمرکزتر و به صورت اشتراک با یک حلقه ویژه. کاربران دیگر هم میتوانند با گوگل پلاس کردن (معادل لایک زدن) و کامنت گذاشتن با هر مطلب به اشتراکگذاشته تعامل کنند.
باز هم آن طور که پیداست، گوگل از این لحاظ چیزی نسبت به توییتر و فیسبوک کم نخواهد داشت.
-
- ایجاد فرهنگ گوگل پلاسی و استمرار حضور و فعالیت کاربران: اما چیزی که دشوار به نظر میرسد، ایجاد یک فرهنگ و محیط پرشور است. توییتر را به یاد بیاورید، همه میخواستیم عضوش بشویم و کشف کنیم چه افراد دیگری عضوش هستند. توسعهدهندگان هم مفتون توییتر شدند و با بهره گرفتن از API آن هزاران برنامه و اپلیکیشن و وب اپ برای آن راه انداختند. همه رسانهها و روزنامهها هم به زودی توییتر را جزءای لازم برای خود دیدند.
آیا گوگل خواهد توانست جو پرشوری ایجاد کند که در آن همه پَلاس شدن در گوگل پلاس را جزئی از کار روزانه آنلاین خود به شمار آورند؟
گوگل پلاس هم برای اینکه موفق باشد، باید چنین محیط پرشور کاربرپسندی ایجاد کند. گوگل پلاس ابزارهایش را دارد، اما برای قضاوت در مورد «روح» سیستم، هنوز خیلی زود است و ما باید به انتظار بنشینیم.
با گذشت یک ماه از زمان راهاندازی گوگل پلاس – در زمان نگارش اين مطلب – میتوانیم نخستین ارزیابی خود را از میزان موفقیت این شبکه اجتماعی تازه انجام بدهیم و ببینیم ویژگیهای جذاب گوگل پلاس یعنی حلقهها، جرقهها یا سیستم چت تصویری خاصاش یعنی Hangouts تا چه میزان توانسته است، جلب نظر کند و بر تعداد کاربران پلاس بیفزاید.
گوگل پلاس تنها در عرض ۱۶ روز اول شروع کارش، توانست ۱۰ میلیون کاربر پیدا کند. در نمودار زیر میتوانیم ببینیم که در مقام مقایسه، توییتر بعد از گذشت ۷۸۰ روز و فیسبوک بعد از گذشت ۸۵۲ روز توانست، این میزان کاربر پیدا کند.
(EFRATI, 2011)
البته باید قبول کنیم که این مقایسه چندان منصفانه نیست، نخست به خاطر آنکه دنیای آنلاین سال ۲۰۱۱ بسیار پررونقتر و پرکاربرتر از دنیای آنلاین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶، یعنی سالهای شروع به کار فیسبوک و توییتر است. در واقع این توییتر و فیسبوک بودند که مردم را از امکاناتی که عضو شدن در یک شبکه اجتماعی میتواند برایشان در بر داشته باشد، آگاه کرده بودند، پس آنها کنجکاو بودند که ببینند، عضویت در یک شبکه اجتماعی دیگر، میتواند چه چیزهای خوبی برایشان به ارمغان بیاورد.
دلیل دوم را باید زیرکی گوگل در حفظ حریم خصوصی و اطلاعات کاربرانش دانست. گوگلیها که میدانستند، خیلیها از فیسبوک به خاطر مشکلاتی که در حفاظت از حریم خصوصیشان داشته، راضی نیستند، از همان ابتدا این شبکه را طوری طراحی کردند که کمتر از این مشکلات داشته باشد. حلقهها یا circles، ویژگی درخشان گوگل پلاس است که از همان ابتدا به کاربر پلاس اجازه میدهند، دوستانش را در گروههای مختلف مرتب کند و هر مطلب را بنا به صلاحدید خود، تنها با حلقة خاصی به اشتراک بگذارد.
دلیل سوم توفیق گوگل، بسیار آشکار و بدیهی است. گوگل از قبل تعداد بسیار زیادی کاربر داشت و کشاندن آنها به یک شبکه اجتماعی، کار بسیار سادهای برای آنها بود. در حالی که توییتر و فیسبوک مجبور بودند به صورت اولیه کاربر کاملاً تازه جذب کنند، هر کاربری که اکانتی در گوگل داشت و به جیمیل خود مراجعه میکرد یا جستجوی سادهای میکرد، با دیدن سیاه شدن نوار گوگل، کنجکاو میشد که ببیند، چه اتفاقی روی داده است و به سرعت مشتاق میشد، عضو گوگل پلاس شود.
کمتر کسی است که موافق نباشد، گوگل پلاس گام اول را محکم برداشته است، اما باید دید که شتاب جذب کاربر توسط گوگل پلاس یا میزان اشتراک محتوا در این شبکه همچنان شتاب صعودی خود را حفظ خواهد کرد یا گوگل پلاس، صرفاً تب زودگذری بوده است که برای مثال با سکون و عدم ارائه ویژگیهای تازه، آتشش خاموش خواهد شد.
اعتقاد شخصی من این است که در صورت عدم ارائه زودهنگام API گوگل پلاس یا اضافه نشدن ویژگیهایی مثل متصل شدن پلاس به گوگل پلاس، توییتر یا شبکههای اجتماعی دیگر، شاهد کاهش شتاب جذب کاربر پلاس خواهیم بود.
2-3-5 گرایش
مفاهیمی مثل گرایش، هویت و نگرش مفاهیمي كاملاً پيچيده هستند كه نميتوان به شكل درستي معني آن را درك كرد، به همين دليل این مفاهیم از نسبيت خاصي برخوردار هستند. در پاسخ به پرسش در مورد چيستي گرایش دینی يا ارايه تعريف مشخصي از آن، از منظرهاي متفاوتي ديدگاههاي گوناگوني ارائه شده است. برای سنجش گرایش سیاسی و یا دینی باید از شاخص های مختلفی که اندیشمندان بزرگ برای ان تعیین و طراحی کرده اند استفاده کرد که در این تحقیق تلاش شده گرایش دینی با بهره گرفتن از شاخص های مطرح در حوزه جامعه شناسی دین بررسی شود.
همچنین هویت نیز از همین جنس است؛ميتوان هويت را آگاهي فرد نسبت به خود دانست كه در نتيجهی تداوم كنشهاي فرد به او واگذار نميشود، بلكه فرد بايد آن را بهطور مداوم و پيوسته در زندگي روزمره ايجاد كند و نيز در فعاليتهاي خويش مورد پشتيباني قرار دهد ( گيدنز؛ 1378: 81). براي مثال فلكنيز (1995) معتقد است كهمذهب سزاوار است كه بتوان از آن همكاري را استخراج كرد، ولي بيشتر مذاهب فعلي بر پايه خدعه و نيرنگ و ترساست و رفتارهاي هميارانه را تقويت نميكند.
اما نگاه رايج به دين و تاثير آن بر رفتارهاي اجتماعي، عمدتا در چارچوب عمل اخلاقي است، كه شرح آن پيشاز اين آمد. يعني مذهب، گذشتن از نفع فردي به عنوان يك عمل اخلاقي و پسنديده را به پيروان خود توصيه، و آنها رابه پذيرش آن ترغيب ميكند. دوركيم در باره اين نوع از تاثير دين ميگويد:
مذهب اساساً امري اجتماعي است. مذهب نه تنها امري فردي نيست، بلكه هر لحظه فشارها ومحدوديتهايي را بر افراد اعمال ميكند. مذهب فرد را وادار به اعمالي ميكند كه براي وي آسان نيست،و ايثارهاي كوچك و بزرگي را از روي انتظار دارد كه براي او گران تمام ميشود. قربانيها و نذوراتي كهفرد بايد در راه خدا خرج كند از اموال او برداشت ميشود، و لحظههاي لازم براي انجام فرايض مذهبي ازاوقات كار و فراغت او ميكاهد، فرد مجبور است به انواع محدوديتها كه مذهب به وي دستور دادهاست، تن دردهد و حتي در راه خدا از زندگي خويش بگذرد. حيات مذهبي، حياتي است سرشار ازفداكاري و از خودگذشتگي. (دوركيم، 1369: 105)
اين نگاه به تاثير اجتماعي دين، فقط منحصر به مغرب زمين نيست. نوع نگاه متفكرين مسلمان در باره روابطاجتماعي و همكاري در اسلام نيز بيشتر به همين بعد باز ميگردد، كه در ادامه خواهد آمد. اما نظريه انتخاب عقلاني،در اين باب نگاه ديگري دارد، نگاهي كه حتي ميتواند جايگزين نظريه عرفيگرايي (كه مكتب مسلط درجامعهشناسي دين است) شود. (يونگ، 1997) لازم است براي بسط بيشتر، مختصري در باره رويكرد انتخابعقلاني به دين بحث شود.
نظريه انتخاب عقلاني و مذهب: از نظر رودني استارك (1994)، يكي از معروفترين جامعهشناسان دين، امروزهيك بحث بنياني درباره موضوع عقلانيت، در مطالعه جامعهشناسانه دين، رخ داده است. اين بحث با گسترش شمارمتخصصيني ايجاد شده است كه براي فهم رفتار ديني به عنوان فرآوردهی انتخاب عقلاني تلاش ميكنند. اين تغيرپارادايميِ فرايندي، به بسياري از بنيادهاي جامعهشناسي دين ضربه وارد كرده است؛ رشتهاي كه از آغاز، وارد بودنپيشفرض كنشگر عقلاني را انكار كرده بود و به جاي آن رفتار «روح ديني» را به عنوان مقولهاي ضدعقلاني ياغيرعقلاني پذيرفته بود.
از نظر استارك آگزيوم كنشگر عقلاني، پايه تقريبا تمام نظريهپردازيهاي مؤثر در علوم اجتماعي است، «بجز»وقتي كه پديده مذهبي را در برميگيرد. بسياري از دانشمندان علوم اجتماعي هنوز هم آموزه سنتي را، كه ازبنيانگذاران اين حوزهها گرفتهاند، ميپذيرند. اين آموزه سنتي اين است كه مذهب اساسا ضدعقلاني (irrational)، ياحداقل غيرعقلاني (non-rational) است، و بنابراين رفتار مذهبي مستثناي از تحليلهاي بر پايه به حداكثر رساندننفع ميباشد. هواداران رويكرد انتخاب عقلاني با اين آموزه موافق نيستند و استدلال ميكنند كه ميتوان مدلي از رفتارمذهبي را به عنوان رفتار عقلاني ساخت، يعني بازيگراني با اطلاع كامل، كه ميپذيرند كه كالاهاي مذهبي را معرفيكنند، عرضه كنند يا آن را تقاضا كنند. استارك ميگويد كه برخي از نظريهپردازان معاصر جامعهشناسي دين از قبيلخود وي و فينك (Finke)، اياناكونه (Iannaccone)، اولسون (Olson)، بينبريج (Bainbridge)، و مككان(McCann)، اين نقطه شروع را براي همه كارهاي جديد خود برگزيدهاند.
اين قضيه كه انسانها نفع خود را به حداكثر ميرسانند، (همچنانكه استارك و همفكران وي، آن را به كار ميبرند)يك آگزيوم در نظريههايي است كه پيشبينيهاي تجربي را توليد ميكند. با اين وجود، بدليل اينكه بسياري ازجامعهشناسان دين نميتوانند رفتار مذهبي را به عنوان يك رفتار عقلاني فرض كنند، معتقدان به نظريه انتخابعقلانيِ دين كنار گذاشته ميشوند. استارك، اياناكونه و فينك شواهد مجابكنندهاي ارائه كردهاند كه طبق آن مردم دررفتارهاي مذهبي واقعي خود، بر پايه ارزيابي عقلاني از هزينهها و فايدهها عمل ميكنند.
ابعاد اصلي دينداري بارها مورد بررسي قرار گرفته است،اما مفهوم دين در علوم اجتماعي، فاقد يك تعريف قطعي و متفقعليه است. اما در هر حال، دين، به نحو بسيار كلي،مجموعهاي از اعتقادات، اعمال و عواطف (فردي ـ جمعي) دانست كه حول تجربه حقيقت غايي يا امر قدسي و متعاليسامان يافته است. اميل دوركيم در كتاب «صور بنياني حيات ديني» معتقد است كه «هر دين مركب است از دو بخضاعتقادات ديني و مراسم ديني». (دوركيم، 1383: 48) كلارك و استارك، ابعاد اساسي دين را پنج بعد دانستهاند: بعداعتقادي، بعد مناسكي، بعد تجربه ديني، بعد آگاهي ديني، و بعد پيامدي دين. (طالبان، 1379: 41) در هر حالميتوان سه بعد اصلي دينداري را شامل ابعاد زير دانست:
– تجربه ديني: نوعي وضعيت وجودي خاص كه انسان در مواجهه با امر قدسي پيدا ميكند؛
ـ اعتقادات ديني: به معني شناخت اصول متون مقدس اديان؛ و
ـ عمل ديني: انجام افعال خاصي است كه فرد ديندار انجام ميدهد.
هر چند ديگران نيز بر اين ابعاد افزودهاند، اما ابعاد اساسي دين را ميتوان همين سه بعد دانست. (عظيمي هاشمي، 1381؛ ملاحسني، 1381؛ طالبان، 1378)
شکل گیری برخی گرایش ها در افراد بدین دلیل صورت می گیرد که آنها را قادر می سازد بر محیط اجتماعی مسلّط شوند و ارتباطات مهمی را با دیگران برقرار سازند. گرایش ها از سه نوع اطلاعات به دست می آیند: باورها (در مورد ویژگی های مثبت یا منفی موضوع گرایش)، احساسات و عواطف (در مورد موضوع) و اطلاعات (در مورد اعمال گذشته و حال نسبت به موضوع گرایش). گرایش به محض شکل گیری، ارتباط نزدیکی با شناخت در حدود موضوع پیدا می کند. 1 بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان بر این باورند که مذهب تأثیر انکارناپذیری بر سلامت روح و جسم و دیگر ابعاد زندگی بشر دارد
از سوی دیگر به نظر برگر: ” مردمی که برای نخستين بار با يکديگر آشنا میشوند، میکوشند به هويت رابطهای دست پيدا کنند؛ يعنی نقطهی مشترکی بيابند که وجه تمايز آنها از ديگران است. اين کار موجب میشود هريک از افراد نقشهای جداگانهای داشته باشند. در سطح بالاتر، وقتی مردم هويت مشترک را کشف میکنند، میتوانند از اين طريق به نوعی انسجام برسند. ” ( هيس[40]، 1998: 201-202 )
از سوي ديگر؛ هويت واژهاي است كه امروز از نظر واژگاني جايگاه خود را در ادبيات جهان از دست ميدهد. از نظر معنا با سرگشتگي در ميان كهنه و نو، سنتي و مدرن و … تا پستمدرن روبرو است و از نظر مفهومي در ميان پسوندها ( هويت ملي، هويت فرهنگي، هويت مذهبي و … ) سرگردان است. از نظر تاريخي و جغرافيايي در معرض تهاجمات جهاني، ( شالوده شكني و فروريزي و فروپاشي تمدنها و روند رو به رشد ايدهها، تكنولوژيها، اينترنتها و شاهراههاي ارتباطي و … ) است. ( نكوروح، 1378: 1 )
به طور كلي هويت به عنوان وسيلهاي براي معرفي خود، تعلق به گروههاي مختلف اجتماعي و اشتراك و افتراق با ديگران موضوعي بحث برانگيز است و نظريههاي مختلفي دربارهی آن ابراز شده و در دورههاي مختلف؛ يعني دورهی پيشمدرن، دورهی مدرن و دورهی پستمدرن، معاني و تعاريف مختلفي از آن ارائه شده است.
تاجفل از نظريهپردازان هويت اجتماعي در 1970، هويت اجتماعي را با عضويت گروهي پيوند ميزند و عضويت گروهي را متشكل از سه عنصر ميداند: 1- عنصر شناختي: آگاهي از اينكه فرد به يك گروه تعلق دارد؛ 2- عنصر ارزشي: فرضهايي درباره پيامدهاي ارزشي مثبت يا منفي عضويت گروهي؛ 3- عنصر احساسي: احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد ديگري كه رابطهاي خاص با آن گروه دارند( Tajfel, 1978: 63). مجموع اين عناصر منجر به شكلگيري يك مقولهبندي از عضويت گروهي ميشود. مقولهبندي, افزايش شيوههايي را موجب ميشود كه در درون گروه مطلوب و در بيرون گروه هزينه بردار هستند. بعد از اينكه عضويت در يك گروه مقولهبندي شد، افراد از طريق تفاوتگذاري قاطعانه، درون گروهشان را در مقايسه با بيرون گروه نسبت به يك سري ابعاد ارزشي متمايز ميکنند و درصدد دستيابي به اعتماد به نفس مثبت هستند. اين تلاش براي تمايزگذاري مثبت بدين معني است كه احساس مردم در خصوص اينكه “چه كسي هستند” با كلمهی “ما” تعريف ميشود تا با كلمهی “من”. فرضيهی اصلي تئوري مقولهبندي اين است كه هويت اجتماعي در بسياري موارد قادر است فرد را از سوگيري به هويت شخصي باز دارد، بنابراين بر اين قضيه تأكيد دارد كه افراد در بسياري مواقع سعي ميكنند خود را با مشخصههاي اجتماعي مقولهبندي كنند و نه شخصي، و اين امر – مقولهبندي فرد با مشخصههاي اجتماعي – باعث ايجاد درون گروه مشابه و برون گروه متفاوت ميشود. بهطور كلي ميتوان گفت كه فرضيهی مركزي تاجفل و همكاران او اين بود كه ما مقولههايي را كه در ذهن خود بوجود ميآوريم، با مرتب كردن موضوعات در آنها، تفاوتها را در بين مقولهها افزايش ميدهيم( افزايش تفاوتهاي بين مقولهاي) و در داخل گروه آنها را كاهش ميدهيم. به عبارت ديگر آنها ميگويند ما تمايل داريم بر شباهت بين اعضاي يك مقوله و تفاوت بين مقولهها در بين اين گروهها؛ فرد آنهايي را كه بدان تعلق خاطر دارد (درون گروه) ميشناسد و آنهايي را كه بدان متعلق نيست (برون گروه) نيز تميز ميدهد (Tajfel & Wilks .1963 ). بنابراين اگر براساس تئوري هويت اجتماعي تاجفل ” ارتباط با دين” جايگزين “عضويت گروهي” شود، تصويري از هويت ديني كه در اينجا مدنظر است به دست ميآيد. به اين ترتيب هويت ديني عبارت خواهد بود از :
” ميزان شناخت فرد از تعلق و ارتباطش نسبت به ديني خاص و پيامدهاي ارزشي مثبتي که فرد براي اين تعلق و ارتباط قائل است و بالاخره احساسات خاص فرد نسبت به آن دين و نسبت به ديگراني که مثل او رابطهاي مشابه با آن دين دارند. به بيان ديگر هويت ديني عبارت است از: تعريف شخص از خود براساس داشتن تعلق نسبت به ديني خاص به همراه ملاحظات ارزشي و احساسي مترتب با آن “.
گلارك و استارك نيز، ساختارهاي ديني متعددي را تحت عناوين باور، عمل(مراسم مذهبي و عبادت)تجربه، معارف و نتايج و پيامدهاي ديني و تأثيرات روزانهی آن نام بردهاند. آنها ويژگيهاي مرتبط با دينداري را حول پنج بعد زير جمع بندي كردهاند:
– بعد اعتقادي كه در بر گيرندهی باورهايي است كه انتظار ميرود فرد با توجه به دين خاص خود به آنها اعتقاد داشته باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:32:00 ب.ظ ]
|