برخورد در مقابل این ناهنجاری­ها را به اعتبار صلاحیت در قلمرو قضایی، به کیفری و غیرکیفری تقسیم می کنیم. در مبحث اول به نهادهایی که در قلمرو کیفری به مقابله با تخلفات و جرم می­پردازند، اشاره خواهیم کرد، و در گفتار دوم عملکرد نهادهایی را شرح خواهیم داد که از طریق غیرکیفری و بیشتر شبیه به حالت حکمیت، به حل و فصل موضوع، انجام وظیفه ‌می‌کنند.

مبحث اول: عاملانِ پاسخگو در قلمرو کیفری

دادگستری و سازمان تعزیرات، از جمله عاملان واکنشی هستند که با تشکیل پرونده برای کسانی که مرتکب ناهنجاری­های صنفی و اجتماعی ‌شده‌اند، به اعمال قانونی می­پردازند.

گفتار اول:دادگستری

مهم­ترین مرجع رسیدگی به به دعاوی، محکم دادگاه­هاست که در صورتی به موضوع رسیدگی ‌می‌کنند که جرمی ارتکاب یافته باشد و یا این­که خسارت مالیِ قابل مطالبه­ای وارد شده باشد. دعوای قضایی وقت­گیر و گران است. توصیه می­ شود که قبل از برپایی زنبورستان، متقاضیان از قوانین و حقوق و وظایف خود آگاهی یابند. به عنوان مثال زمانی­که فردی بدون هیچ تقصیری، در مجاورت زنبورستان توسط زنبوران گزیده شود واین گزیدگی موجب خسارت و یا حتی نقص عضو وی گردد، و در مقابل، زنبورار از چبران خسارت فرد مصدوم امتناع کند، مسئله از طریق محاکم قضایی فیصله پیدا می­ کند؛ یا حکم به دیه داده می­ شود که محکمه­ی کیفری عهده­دار این امر است، و یا حکم به جبران خسارت وارده می­دهد که مستقیما از قصور زنبوردار ناشی شده، و این امر حکم محاکم حقوقی را می­طلبد.

حتی ‌می‌توان از علوم دیگر در جهت حل موضوع سود جست؛ به طوری­که، یافته ­های علم جدید قادر است که از طریق DNA کندو یا زنبورستانی که فرد را نیش زده تشخیص دهد. ‌بنابرین‏ ‌می‌توان اثبات کرد که زنبوری که نیش زده از کدام زنبورستان بوده است .(Laws on Beekeeping)

در نهایت، بعد از بحث ‌در مورد رویه دستگاه قضا، ‌به این سوال خواهیم پرداخت که، آیا در روند کیفری نیز به رویکرد افتراقی نیاز است؟ مثل رسیدگی خارج از نوبت ‌به این­گونه پرونده ­ها (جعفری­پور ، ۱۳۸۵) و یا حضور یک فرد متخصص در این امر، تا چه اندازه به برخورد عادلانه­ی دستگاه قضا کمک خواهد کرد.

بند اول: پرونده ­های مربوط به زنبورعسل در آمریکا

به نسبت، پرونده ­های مربوط به زنبورعسل که به آن رسیدگی می­ شود، تعداد کمی است. به طور معمول، پرونده ­های زیادی را ‌می‌توان یافت که در مقام تفسیر قانون خاص یا قوانین اداری باشد. اما این مطلب ‌در مورد زنبورداری صدق نمی­کند.البته خارج از مواردی که در این مقاله به شرح آن خواهیم پرداخت. با این حال، نمونه گیریِ تعداد کمی از موارد جالب تر، به شرح زیر است:

در پرونده­ای[۱۳۷]، دادگاه، رسیدگی را این­گونه آغاز کرد که: «آیا زنبور مانند گاو است؟». سپس دادگاه این حکم را داد که زنبورعسل مانند گاو نیست و این­که، چرا این مطلب مهم است؟ زیرا شاکی مدعی است که آن­ها (زنبوران)، در زمینی که در آن نگهداری می­شوند، محق هستند که مالیات را پرداخت کنند زیرا این مسحت از زمین توسط زنبوردار و زنبورها، مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد. آن­ها، خواستار مالیاتی، به اندازه­ مالیاتی شدند که ‌در مورد گله گاو­ها تعیین می­ شود، باشد. آن­ها متخصص حشره­شناسی را به عنوان شاهد فراخواندند که با این مطلب موافقت نمود که زنبور، زمینی را برای استفاده از گل و گیاه احتیاج دارد. دادگاه موافقت خود را با ارزیاب منطقه اعلام داشت که ۳ هکتار از اطراف زنبورستان مورداستفاده زنبورداری قرار ‌می‌گیرد؛ و نه بیشتر. در نهایت، دادگاه این حکم را داد که: «رسیدگی به زنبورعسل؛ پرورش، نگهداری کندوها و دیگر تجهیزات و برداشت محصول، ۳ هکتار زمین را اشغال می­ کند نه تمام زمین را.»[۱۳۸]

در پرونده­ای دیگر[۱۳۹]، که ‌در مورد قرض زنبوردار به کارگر بوده است. سنتو فلورز که از شوک آنافیلاکتیک که در اثر نیش زنبورعسل ایجاد شده بود، فوت شد. جان بلک که اقدام به زنبورداری کرده بود، در سال ۱۹۹۴ برای جابجایی کندوهایش احتیاج به کمک داشت و فردی به نام کرتیس ویلیام را یافت. هنگام جابجایی این دو، لباس مخصوص زنبورداری به تن داشتند اما فلوز به علت عدم پوشش مناسب، دچار گزیدگی نیش زنبور می­ شود و متعاقبا در اثر شوک، آنافیلاکتیک فوت می­ شود. هیات منصفه این­طور رأی‌ داده است که مرگ آقای فلورز در اثر غفلت مبرهن بلک و ویلیام، ‌می‌باشد.

دادگاه ابتدا ‌به این موضوع توجه ‌کرده‌است که آیا زنبورداران مسولیت مسلم در اثر نگهداری یک حیوان وحشی را دارند یا نه؟ دادگاه این­گونه تصمیم گرفت که زنبورعسل که متفاوت از حیوانات وحشی دیگر، در دسته بندی حیوانات وحشی­ای[۱۴۰] قرار ‌می‌گیرد که اهلی ‌شده‌اند: «این دادگاه این­گونه حکم داده است که حیوانی که اهلی شده است، صاحب آن، مسول صدماتی که این حیوانِ اهلی شده، وارد می­ کند، نیست؛ مگر این­که، بداند حیوانِ او به طور معمول آسیب می­رساند و یا کاری را از روی غفلت و مسامحه انجام داده که معمولا موجب آسیب می­ شود.».

سپس دادگاه اینگونه استدلال کرد که اگر شواهد نشان دهد که مشتکی­عنه مقصر باشد، شاکی می ­تواند تحت ۵ نظریه تقصیر، از وی شکایت کند. آن­ها بر این اساس شکایت کنند که مشکی­عنها در این موارد مقصر بوده ­اند: ۱) قصور در داشتن برنامه ایمنی عقلانی، ۲) قصور در تست حساسسیتِ آقای فلورز به نیش زنبور، ۳) قصور در تهیه تجهیزات ایمنی و یا عدم اطلاع­ رسانی در چگونگی استفاده از این تجهیزات، ۴) قصور در دادن اخطار به آقای فلورز ‌در مورد خطر نیش زنبور، ۵) قصور در مراقبت­های پزشکی فوری نسبت به آقای فلورز.

در ادامه رأی‌، دادگاه دریافت که مشتکی­عنها، در دادن اخطار به آقای فلورز ‌در مورد خطر زنبورها، قصور کرده ­اند و چنین قصوری، علتِ قریبِ مرگ آقای فلورز بوده است. (Burger, 2003)

‌در مورد مرجع رسیدگی در آمریکا باید گفت، شکایاتی که مربوط به بیماری زنبورستان ‌می‌باشد و یا این­که ‌در مورد آلودگی تجهیزات به بیماری باشد، می­بایست به رییس بازرسی زنبورستان، سازمان حشره شناسی و دیگر مراکز[۱۴۱] اعلام شده مراجعت کنند.

اقدام از طریق سازمان بازرسی زنبورستان­ها[۱۴۲]، زمانی است که ملاقات­ها، برنامه­ ریزی شده باشد و یا این­که درخواست دیدار با بازرس شده باشد. این امر توسط سازمان بازرسی زنبورستان­ها به رئیس انجمن زنبورداران کشور اعلام می­ شود که باید حداقل ۳ روز قبل از دیدار عمومی باشد. سازمان­ های دیگری که به زنبورعسل مربوط می­شوند از طریق سازمان بازرسی زنبورستان­ها می ­تواند ترتیب چنین ملاقات­هایی را بدهد.

البته در بین دعواهای مطرح شده، احکام حقوقی نیز دیده می­ شود که به عنوان نمونه جریان پرونده­ای در ذیل شرح داده خواهد شد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...