در مورد مفهوم ارزیابی اثر بخشی آموزش تعریف جامع و مانعی وجود ندارد و شاید به این ذلیل که فرایند دستیابی به آن دشوار است. ارزیابی اثربخشی آموزشی یعنی اینکه تعیین کنیم آموزش های انجام شده تا چه حد منجر به ایجاد مهارت های مورد نیاز سازمان به صورت عملی و کاربردی شده است.
ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی:
تعیین میزان تحقق اهداف اموزشی
تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در اثر آموزش های اجرا شده
تعییین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی
تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است
تعیین میزان توانایی های ایجاد شده در اثر اموزش ها برای دستیابی به هدف ها

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تعیین میزان ارزش افزوده به عنوان کیفیت و آن میزان ارزشی است که با نظام آموزشی افزوده می شود و میزانی که وضع کنونی فراگیران و و کارآموزان از نظر دانش، نگرش و مهارت های عملی را بتوان به هر طریق به نظام آموزشی نسبت داد، کیفیت ارزش افزوده به شمار می آید ( معتمدی و همکاران، ۱۳۹۲، ص ۲۱).

۲-۳۲ سطوح ارزشیابی اثربخشی دوره های آموزشی

از نظر کریک پاتریک [۲۰] ( ۱۹۹۶) چند سطح برای ارزشیابی دوره های آموزشی تخصصی وجو دارد :

    1. سطح عکس العمل : پرسش اساسی در این سطح این است که شرکت کنندگان در دوره چه واکنشی نسبت به برنامه آموزشی از خود نشان می دهند. این ارزشیابی بلافاصله پس الز پایان دوره آموزشی انجام می شود و به برسی واکنش های فوری شرکت کنندگان متمرکز است.
    1. سطح یادگیری : پرسش اساسی در این سطح آن است که شرکت کنندگان در دوره چه چیزی را یاد گرفته اند. این سطح از نظر اندازه گیری بسیار دشوارتر از سطح اول است و باید بلافاصله پس از پایان دوره یادگیری خود را عملاً نشان دهند.
    1. سطح رفتاری : پرسش اساسی در این سطح این است که دوره آموزشی چه تأثیر بلندمدتی بر عملکرد شغلی کارکنان شرکت کننده در دور هها دارد؟ تمرکز در این سطح آن است که رفتار افراد پس از طی دوره تغییر پیدا کرده است یا خیر؟ و اگر تغییر پیدا کرده است چطور و به چه میزان؟
    1. سطح نتایج: پرسش اساسی در این سطح در چارچوب نتایج ارزشیابی است که سازمان چه منافعی از دور ه های آموزشی به دست آورده است و اثرات سازمانی این دور ه ها چیست؟ در این سطح به جای توجه به اثرات آموزش بر کارکنان بر اثرات آموزش سازمان آموزش ضمن خدمت متمرکز می شود.

از نظر فیشر[۲۱] ( ۱۹۹۷) اینکه در یک دوره آموزشی از کدام یک از این چهار نوع ارزشیابی استفاده م یشود، به عواملی مانند پیشرفته بودن نظام آموزشی، در دسترس بودن منابع مالی، زمان و نیروی انسانی بستگی دارد .با این حال اثرات بلندمدت دوره های آموزشی در تمام دوره ها قابل اندازه گیری نیست ( عباسی و رشیدی، ۱۳۹۱، ص ۱۲۴).

۲-۳۳ مزایای آموزش

یکی از وظایف اصلی و حیاتی در هر سازمانی، آموزش کارکنان است. زیرا داشتن کارکنان ورزیده، یکی از مهمترین عوامل در میزان کارایی و کارآمدی سازمان است. فهرست زیر از جمله مزایای آموزش کارکنان است:
۱) هیچ کس در بدو ورود به سازمان با تمام جنبه ها و زیر و بمهای شغل خود آشنا نیست و باید مدت زمانی بگذرد تا هر کس کار را بخوبی یاد بگیرد. برگزاری دوره های آموزشی با سرپرستی مربیان کارآزموده و با تجربه، زمان یادگیری را به حداقل می رساند و باعث افزایش بازده کارکنان می گردد.
۲) آموزش، خاص افراد تازه کار نیست، بلکه برای کارکنان با سابقه و با تجربه نیز باید بنا به ضرورت، دوره هایی ترتیب داد. در واقع آموزش خاص یک گروه یا منحصر به یک مقطع زمانی خاص نبوده، تمام کارکنان در طول عمر کاری خود باید به طور دائم و مستمر آموزش ببینند تا در سمتی که انجام وظیفه می نمایند، حداکثر کارایی و اثربخشی را داشته باشند.
۳) یکی از اهداف اولیه در هر دوره آموزشی، ایجاد طرز فکر صحیح نسبت به کار و سازمان است و انتظار می رود بعد از پایان دوره، بینش و نگرشی در کارکنان به وجود آمده باشد که رفتار آنها را در جهت مطلوب و همکاری موثر با سازمان تغییر دهد و ذهن آنان طوری شکل گیرد که از اهداف سازمان پشتیبانی نمایند.
۴) آموزش کارکنان به حل مشکلات عملیاتی کمک می کند. شکایت و نارضایتی در محیط کار غالباً ناشی از مدیریت ضعیف و بی اثر است و معمولاً با آموزش دادن مسئولان در زمینه هایی مانند روابط کارگری، روابط انسانی و رهبری می توان اینگونه مشکلات را حل کرد. همچنین مسائلی از قبیل ضعیف بودن روحیه کارکنان، حیف و میل منابع و ضایعات بیش از اندازه و روش های عملیاتی غلط یا بی اثر را نیز می توان با آموزش رفع نمود.
۵) آموزش کارکنان فعلی روش موثرتری برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز سازمان است. چنانچه سازمان نتواند نیروی انسانی مورد نیاز خود را از بازار کار (خارج از سازمان) تامین نماید، تنها راه چاره، آموزش، تربیت یا حتی بازآموزی کارکنان موجود در درون سازمان است.
۶) آموزش برای خود کارکنان نیز مفید است، زیرا هرچه کارمند سطح دانش فنی و مهارت های شغلی خود را بالاتر ببرد، به همان اندازه به ارزش وی در بازار کار و در نتیجه به توانایی او در کسب درآمد بیشتر افزوده خواهد شد. همچنین، داشتن مهارتهای ویژه و سودمند موجب می شود مسئولان سازمان، ارزش و اعتبار بیشتری برای کارکنان خود قائل شوند و در نتیجه امنیت شغلی بیشتر می گردد. طبیعی است که کسب تواناییها و مهارتهای بیشتر به قابلیت ارتقای کارکنان برای تصدی پستها و مشاغل عالی تر و مهمتر نیز خواهد افزود (سعادت، ۱۳۹۰، ص ۱۵۶).
به طور کلی بهترین نتیجه ای که آموزش می تواند به دست آورد افزایش توانایی عملکرد است، اما آموزش زمانی مؤثر واقع می شود که فردی که در دوره های آموزشی شرکت می کند و اطلاعات و مهارت – های جدیدی را کسب می کند آن را به فرایند کار انتقال دهد و منجر به کسب نتایج با ارزش تجاری شود. انتقال آموزش عبارت است از فرایند کاربرد دانش، مهارت، نگرش و دیگر مهارت های کسب شده در محیط کار (Weldy, 2009: 60).

۲-۳۴ کارکردهای آموزش

آموزش کارکنان کارکردهای زیر را برای سازمان و فرد به همراه دارد:

    1. ) جامعه پذیری: همه افراد حین ورود به سازمان به تمام جوانب شغل خود مسلط نیستند و باید مدت زمانی بگذرد تا بر کار تسلط پیدا کنند. برگزاری دوره های آموزشی حین ورود ضمن کاهش زمان یادگیری و تسلط بر شغل، باعث افزایش بازده کارکنان می شود.

۲) بهبود عملکرد: علاوه بر افراد تازه وارد، کارکنان قبلی نیز باید متناسب با شرایط و نیازمندیها دوره هایی را طی کنند. بر اساس پارادایم جدید یادگیری، آموزش مختص یک مقطع زمانی نیست و تمام کارکنان سازمان باید به طور دائم و مستمر آموزش ببینند تا در شغل خود حداکثر کارایی و اثربخشی را به بار آورند.
۳) جانشین پروری: آموزش کارکنان فعلی روش موثرتری برای تامین منابع انسانی مورد نیاز سازمان در مشاغل کلیدی آینده است. همیشه منابع انسانی مور نیاز در بازار کار (خارج از سازمان) وجود ندارد و راهکار اصلی، آموزش و توسعه کارکنان موجود سازمان است.
۴) مهارت آموزی: آموزش به حل مشکلات مهارتی کمک می کند. بخشی از نارضایتی کارکنان در محیط کار به خاطر ضعف مدیریتی است. با آموزش مدیران در زمینه هایی مانند ارتباطات موثر، فنون نفوذ و رهبری می توان اینگونه مشکلات را حل کرد.
۵) رفتارهای غیر مولد: مشکلاتی همچون پایین بودن روحیه کارکنان، حیف و میل منابع، ضایعات بیش از اندازه، روش های غلط انجام کار، رفتارهای نامطلوب، و نگرش های نادرست را می توان با آموزش برطرف کرد.
۶) قابلیت اشتغال: آموزش برای خود فرد نیز مفید است و افزایش سطح دانش، بینش و مهارتهای شغلی قابلیت اشتغال و استخدام وی را در بازار کار افزایش می دهد. داشتن مهارت های مفید و کمیاب موجب می شود تا سازمان ارزش و اعتبار بیشتری برای فرد قائل باشد و در نتیجه امنیت شغلی وی بیشتر شود. از طرفی این امر به ارتقای کارکنان و تصدی مشاغل عالی تر کمک می کند (Noe et al., 2009: 85).

۲-۳۵ مدل مفهومی پژوهش

پژوهش حاضر به بررسی اثر آموزش بر تعهد سازمانی و اثر این دو عامل بر کیفیت خدمات در سازمان امور مالیاتی استان گیلان می پردازد. درک افراد از آموزش های ارائه شده توسط سازمان بر تعهد سازمانی آنان تأثیر گذار است. تعهد سازمانی عبارت است از پیوند افراد به سازمان که میزان وفاداری افراد به سازمان را نشان می دهد. پژوهشگران تعهد سازمانی را به عنوان یک متغیر حائز اهمیت در درک رفتار کارکنان می دانند . پژوهش ها نشان داده اند که تعهد سازمانی، عملکرد کارکنان، برون دادهای سازمانی از قبیل تمایل به ترک خدمت، فروش و سودآوری مؤسسه و نیز غیبت کارکنان را تحت تأثیر قرار می دهد. بدین ترتیب وجود تعهد سازمانی باعث افزایش سودآوری در سازمان می شود و با تأثیربر عملکرد کارکنان باعث افزایش بهره وری، بهبود ارائه خدمات و افزایش کیفیت ارائه خدمات می شود.
شکل ۲-۵ : مدل مفهومی تحقیق (Rajib, 2015)

۲-۳۶)پیشینه تحقیق:

۲-۳۶-۱)پیشینه داخلی:

۱ – اردشیری و همکاران ( ۱۳۹۳) در تحقیقی تحت به بررسی رابطه تعهد سازمانی و رضایت شغلی با کیفیت خدمات کارکنان مرتبط با مشتری بانک صادرات استان کرمان پرداختند. تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت و روش، یک تحقیق توصیفی از نوع، همبستگی و از منظر هدف یک تحقیق کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه مدیران، کارکنان به تعداد ۸۸۰ نفر و مشتریان محل تحقیق که به تعداد نا محدود هستند تشکیل داده اند که از طریق فرمول کوکران و دانیل از هر گروه ۲۶۷ نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها و سنجش اساسی پژوهش از سه پرسشنامه استفاده گردید که روایی و پایایی آنها مورد بررسی و تایید قرار گرفت. داده ها با بهره گرفتن از روش های آماری توصیفی و استنباطی و با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نهایی پژوهش نشان داد که بین متغیرکیفیت خدمات و متغیر تعهد سازمانی و رضایت شغلی در بانک صادرات استان کرمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد بصورتی که با افزایش تعهد سازمانی و رضایت شغلی هر مولفه کیفیت خدمات نیز افزایش می یابد و پیشنهاد می شود که بانک صادرات به منظور افزایش سطح کیفیت خدمات به افزایش تعهد سازمانی و رضایت شغلی بین مدیران و پرسنل خود بپردازد و از الگوی به دست آمده در این تحقیق استفاده نماید.
۲- اسدی و عبدالمکی ( ۱۳۹۳) در تحقیقی به بررسی اثر آموزش کارکنان بر تعهد سازمانی و کیفیت خدمات درمانی مطالعه موردی بیمارستانهای سطح شهرستان ارومیه پرداختند. در این پژوهش هدف بررسی اثر آموزش کارکنان برتعهد سازمانی و کیفیت خدمات درمانی در بیمارستان های سطح شهرستان ارومیه میباشد. جامعه آماری این پژوهش در دو گروه کارکنان بخش درمانی و بیماران انتخاب شدند پس ازتوزیع پرسشنامه داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS و AMOS نشان دهنده این مطلب است که به ترتیب در از حمایت آموزشی، منافع حاصل ازآموزش و دسترسی به آموزش بر روی تعهد سازمانی اثرگذارند. هم چنین تعهد سازمانی به عنوان متغیر میانجی بر کیفیت خدمات اثرگذار است. از طرف دیگر در از دسترسی به آموزش بر کیفیت خدمات اثرگذار است. هر چند در حمایت از آموزش و منافع حاصل از آموزش به طور مستقیم بر کیفیت خدمات ارائه شده اثرگذار نیست، اما به صورت مؤثر برتعهد سازمانی کارکنان اثرگذار است و این متغیرتعهدسازمانی بر کیفیت خدمات اثرگذار است.
۳- آصف زاده و همکاران ( ۱۳۹۳) در تحقیقی به بررسی ارزیابی اثربخشی برنامه‌های آموزشی توانمندسازی بر عملکرد کارکنان دانشگاه علوم پزشکی قزوین پرداختند. در این پژوهش کوشش گردیده است تا اثر بخشی این دوره‌های آموزشی بر عملکرد پرسنل ستادی از دیدگاه کارکنان و مدیران مورد مطالعه قرار گیرد. جامعه‌ی آماری شامل دو گروه کارکنان و مدیران می باشد برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید که نمونه‌ها به روش خوشه‌ای تصادفی انتخاب گردیدند. به عقیده اکثر کارکنان دوره‌های آموزشی فناوری اطلاعات تأثیر زیادی بر عملکرد کارکنان به خصوص در بهبود کیفیت کارکنان، افزایش مهارت‌های شغلی و تخصصی و افزایش اعتماد به نفس آن‌ها شده است. به نظر مدیران برگزاری، این دوره‌های آموزشی تأثیر زیادی بر عملکرد کارکنان به ویژه بهبود کیفیت خدمات کارکنان، افزایش تبادل اطلاعات و همکاری در حل مسائل سازمانی و همسو شدن کارکنان با تغییرات تکنولوژیکی شده اما اثربخشی دوره‌های آموزشی مذکور را بر افزایش قابلیت تصمیم‌گیری و افزایش رضایت شغلی در حد متوسط ارزیابی نموده‌اند. اکثریت کارکنان و مدیران معتقدند که اثربخشی دوره‌های آموزشی فرهنگی بر عملکرد کارکنان در حد متوسط بوده است. به اعتقاد بیشتر کارکنان دوره‌های آموزشی اداری- مالی تأثیر زیادی بر بهبود کیفیت کارکنان، افزایش مهارت‌های شغلی و تخصصی، افزایش اعتماد به نفس، افزایش قابلیت تصمیم‌گیری، افزایش رضایت شغلی و انگیزه کارکنان، قابلیت اجرایی در شغل آنان، افزایش رعایت مقررات سازمانی، افزایش درک مدیریت کارکنان داشته است اما اثربخشی این دوره‌ها بر افزایش توانایی آنان در ارائه‌ روش‌های جدید برای انجام کار، افزایش تبادل اطلاعات و همکاری در، کاهش نواقص کار و دوباره کاری‌ها، تقلیل هزینه‌های عمومی و کاهش نیاز به سیستم‌های کنترلی و وقت گیر را در حد متوسط ارزیابی کرده‌اند. مدیران هم معتقد بودند که دوره‌های آموزشی اداری و مالی تأثیر زیادی برعملکرد کارکنان به خصوص بهبود کیفیت خدمات کارکنان، افزایش مهارت‌های شغلی و تخصصی، افزایش رعایت مقررات سازمانی و افزایش درک مدیریت توسط کارکنان داشته است. بیشتر کارکنان معتقدند که شرکت در دوره‌های آموزشی پژوهشی توانسته است تأثیر زیادی بر بهبود کیفیت خدمات، افزایش مهارت‌های شغلی و تخصصی و شکوفا شدن استعدادهای نهفته آنان داشته است ولی مدیران اثربخشی دوره‌های آموزشی پژوهشی را بر عملکرد کارکنان در حد متوسط می‌دانند. در این بررسی بین جنسیت و سطح تحصیلات کارکنان و ارزیابی اثربخشی هر یک از دوره‌های آموزشی رابطه‌ی معناداری وجود نداشت(sig>0.05) ولی بین سابقه کار و سن کارکنان با اثربخشی دوره‌های آموزشی فناوری اطلاعات (sig=0.02) رابطه‌ی معنا دار وجود دارد و این رابطه مستقیم است.
۴- رضازاده وهمکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی تحت عنوان”تاثیر دوره های آموزش ضمن خدمت برکارایی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب بر اساس مدل کرک پاتریک” انجام دادند. هدف اصلی تحقیق بررسی تأثیر آموزش دوره های ضمن خدمت برکارایی کارکنان بر اساس مدل کرک پاتریک است. تحقیق از نوع توصیفی می باشد. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب ( ۶۶۷) تشکیل می دهند که تعداد ۲۴۷ نفر به عنوان حجم نمونه مکفی با بهره گرفتن از روش نمونه تصادفی-طبقه ای انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن بود که آموزش ها بر میزان یادگیری ، تغییر رفتار وکارایی آنها تاثیر مثبت دارد.
۵- ساعتچیان و همکاران ( ۱۳۹۰) به بررسی ارتباط بین رضایت شغلی، تعهد سازمانی و کیفیت خدمات داخلی در فدراسیون های منتخب پرداختند. هدف تحقیق حاضر، تعیین ارتباط بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی با کیفیت خدمات داخلی در فدراسیون های منتخب بود. جامعه آماری مورد نظر تحقیق را تمامی کارکنان فدراسیونهای شنا، بسکتبال، هندبال، جودو، دو و میدانی و ژیمناستیک تشکیل دادهاند و نمونه برابر با جامعه آماری است ( n=73 ). برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف معیار و جداول توزیع فراوانی، کالموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی هنجاری با کیفیت خدمات داخلی کارکنان فدراسیون های منتخب ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین تعهد سازمانی عاطفی و تعهد سازمانی مستمر با کیفیت خدمات داخلی در فدراسیونهای منتخب رابطه معناداری وجود ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...