چکیده

هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مدیریت رفتار به مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش‌فعالی – کمبود توجه به نشانگان کمبود توجه – بیش‌فعالی کودکان و سلامت روان مادران بود. با بهره گرفتن از طرح پیس‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل، مادران ۳۴ کودک مبتلا به اختلال بیش‌فعالی – کمبود توجه، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه ازمایش و کنترل تقسیم شدند.گروه ازمایش به مدت ۸ جلسه تحت اموزش برنامه گروهی مدیریت رفتار کودکان قرار گرفت. آزمودنی‌ها به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان در دو مرحله (قبل و بعد از مداخله) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با بهره گرفتن از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزشی منجر به افزایش معنادار سلامت روان مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل شده است. همچنین برنامه آموزشی منجر به کاهش نشانگان بیش‌فعالی – کمبود توجه شده است. در نتیجه برنامه مدیریت رفتاری کودکان در ارتقاء سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال بیش‌فعالی – کمبود توجه مؤثر است. لذا پیشنهاد می‌گردد درمانگران از این روش برای کمک به مادران این گروه کودکان استفاده نمایند.

کلید واژه: آموزش مدیریت رفتار کودکان، سلامت روان، اختلال کمبود توجه، بیش‌فعالی

فصل اول:

کلیات تحقیق

مقدمه

اختلال بیش فعالی- نارسایی[۱] توجه یکی از شایع ترین علل مراجعه به روانپزشک و روانشناس است. این اختلال در بر گیرنده نشانه­ های تحولی نامناسب از جمله: بیش­فعالی، بی­توجهی و زودانگیختگی ‌می‌باشد (سادوک و سادوک، ۲۰۰۵). این احتمال وجود دارد که در صورت همبودی با سایر اختلالات همچون اختلال سلوک و اختلال یادگیری بر روابط والد – کودک تأثیر گذارد (به­پژوه، متوالی­پور، فرزاد، رستمی، حبیبی عسکرآباد، ۲۰۱۰).

هنری ماسن، پاول، کیگان، جروم، هوستون، آلتاکارول، وی کانجر، جان جین (۲۰۰۳، به نقل از یاسایی، ۱۳۷۷) معتقدند والدین و کودکان با یکدیگر کنش متقابل دارند، به سخن دیگر بر یکدیگر تأثیر دوسویه می­گذارند. بررسی تعامل­های کودکان دارای اختلال نارسایی توجه – بیش­فعالی نشان دهنده آن است که رفتار کودک، به عنوان محرک تنش­زا عمل می­ کند و به نوبه خود بر رفتا ر والد و تعامل میان والد به ویژه مادر و کودک مؤثر است (یوسفی، سلطانی­فر و تیموری، ۲۰۰۹). کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-بیش­فعالی در مقایسه با کودکان عادی، رفتارهای نامناسب بیشتری نشان می­ دهند؛ کمتر تبعیت ‌می‌کنند و والدین آن ها بیشتر منفی­گرا هستند و کمتر در فعالیت­های اجتماعی شرکت ‌می‌کنند (مک بارنت و پیفیفنر، ۲۰۰۸). این روابط نامناسب و تنیدگی­زا بین والد و کودک بیش فعال، در یک چرخه معیوب قرار ‌می‌گیرد (لیفور، هارلود و چاپار[۲] ،۲۰۰۸). ‌بنابرین‏، اشکال در روابط والد- کودک در خانواده­های دارای فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه – بیش­فعالی از ویژگی­های این قبیل خانواده ­ها به شمار می­رود (متولی­­پور و رشیدی، ۲۰۰۹).

چنان که کیمیایی و بیگی(۲۰۱۰) بعد از سال ها کار با خانواده ­ها، موفق به شناسایی چرخه معیوب در روابط والد- کودک در خانواده­هایی با کودک مشکل­دار (همچون کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه – بیش­فعالی) شدند و آن را ” چرخه معیوب رفتار ناسازگار” نامیدند. بر اساس این چرخه، رفتار ناسازگارانه کودک، احساس نامناسبی در والدین به وجود می آورد و بر نحوه واکنش و رفتار آن ها با کودکان تأثیر می­ گذارد. بدین ترتیب در بسیاری از موارد، ‌می‌توان برخورد نادرست والدین را به عنوان عامل اصلی در افزایش مشکلات رفتاری کودکان در نظر گرفت.

جانستون[۳] ( ۱۹۹۶) نیز در تحقیقی تعامل بین والدین و کودکان با اختلال نارسایی توجه – بیش­فعالی را مورد بررسی قرار داد و مشاهده کرد که والدین این گروه از کودکان، واکنش‌های منفی­تری در برخورد با کودکان نشان می­دادند و کمتر از شیوه ­های مثبت استفاده می‌کردند. به طور کلی ، نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که تعاملات درون خانوادگی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه – بیش­فعالی، با سطوح بالایی از ناسازگاری و ناهماهنگی همراه است. زیرا این ‌کودکان ن، از دستورات والدین و سایر اعضا خانواده پیروی نمی کنند، تکالیف را انجام نمی دهند و رفتارهای منفی بیشتری نسبت به همسالان خود دارند.

در مجموع، چنین شرایطی، موجب بی کفایتی در کارکردهای خانوادگی خواهد شد. در تعامل والد- کودک اختلال ایجاد می‌کند و اضطراب والدین را افزایش می­دهد (بور، ساندرز، مارکی-دادز[۴]، ۲۰۰۲)، اضطراب والدین، نیز به نوبه خود، بر روش های تنبیه آن ها تأثیر می­ گذارد، و مستقیماً موجب افزایش رفتارهای منفی در کودک می­ شود. با توجه به مطالبی که ذکر آن رفت، منطقی به نظر می­رسد که مداخلات درمانی مؤثر برای کاهش آثار تعاملهای نامناسب والد- کودک مورد نیاز است در این میان نقش اصلی جلوگیری از چنین شرایطی و برقراری مجدد تعادل در خانواده بر عهده والدین به ویژه، مادران می‌باشد که به عنوان پایه های اصلی خانواده در نظر گرفته می­شوند

یکی از مؤثرترین راهبردهای درمانی کودکان با اختلال نارسایی توجه – بیش­فعالی مداخله رفتاری در خانواده و آموزش والدین است .برنامه های آموزش والدین بر پایه اصول یادگیری اجتماعی بنا شده اند و به والدین یاد می‌دهد که چگونه می ­توانند تعامل مثب­تری با کودکان برقرار کنند و میزان رفتارهای ، منفی و تعارضهای درونی خانواده را کاهش دهند (کازدین، ۲۰۰۰).

برنامه ­های آموزش والدین مبتنی بر این دیدگاه هستند که اختلالات رفتاری کودکان در نتیجه تعامل نادرست بین کودک و والد (به ویژه مادر) ایجاد می شود و تداوم می­یابد، ذکر این نکته ضروری است که در درمان این گروه از اختلالات رفتاری می بایستی، این تعامل ها بازنگری و اصلاح شوند به همین دلیل توجه به آموزش مادران در درمان این کودکان، در دهه های اخیر به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. در همین راستا، برنامه ­های متنوع آموزش مادران، با تأکید بر کل نظام خانواده به وجود آمده اند. در این برنامه­ ها نگرانی­های مادران ‌در مورد سبب شناسی، درمان و پیش آگهی اختلال فرزندان در جلسات گروهی مورد بحث قرار داده می‌شوند و مادران می‌توانند به اطلاعات لازم و حمایت حاضرین در جلسه دست یابند .همچنین، مادران در پرتو دستیابی به اطلاعات جدید، می‌توانند مشکلات کودکان را بهتر بفهمند و از طریق دریافت آموزش­های لازم، به مهارت­ های مدیریت رفتار تجهیز گردند و متعاقب آن، احساس خود – کارآمدی در آن ها افزایش یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...