از سوی دیگر، لین و لی( ۲۰۰۶ ) تئوری رفتار برنامه ریزی شده را برای ارزیابی فاکتورهایی برای تشویق تمایل به تسهیم دانش و رفتار آن توسط مدیران ارشد بررسی کرده‌اند. نیز تئوری اقدام منطقی را به عنوان چارچوب مفهومی خود برای ایجاد یک درک یکپارچه از فاکتورهای پشتیبانی کننده و ممانعت کننده از قصد و میل به تسهیم دانش افراد ارائه کرده‌اند(صلواتی، ۱۳۸۳).

۲ـ۲ـ ۳ـ ۶ـ زیرساخت های تسهیم دانش

توجه به زیر‌ساخت‌های تسهیم دانش از سوی سازمان‌ها و مؤسسه‎های آموزشی و پژوهشی و نهادینه شدن سیاست‌ها و برنامه‎های مرتبط با اشتراک دانش، سازمان‌ها را در اجرای هر چه بهتر و تسهیل فرایند تسهیم دانش یاری می‎نماید. در این بخش، زیر‌ساخت‌های مرتبط با تسهیم دانش در سه مقوله برنامه‎های تسهیم دانش، شیوه‎های رسمی و غیر رسمی در به اشتراک‎گذاری دانش و بسترها و مجراهای تسهیم دانش طبقه‎بندی شده است، و به طور مختصر توضیحاتی در ارتباط با هر یک ارائه می‎گردد( همان).

۲ـ۲ـ ۳ـ ۷ـ برنامه‎های تسهیم دانش

در راستای سیاست‎گذاری کلان برای پیاده‎سازی مدیریت دانش و در پی آن تسهیم دانش، برنامه‌آموزش‌ها و راهبردهایی توسط سازمان‌ها و مؤسسه‎های آموزشی و پژوهشی مورد توجه قرار می‎گیرد. از جمله برنامه‎های مورد توجه می‎توان به برگزاری سمینارها و کنفرانس ها، برگزاری کارگاه‎های آموزشی و یا فراهم‎آوردن شرایط شرکت در آن به عنوان مدرس یا فراگیر، برگزاری مهمانی های علمی و غیر رسمی، تشکیل گروه‎های هم کارکرد، تشکیل جلسات حل مسئله(مشکل‎گشایی گروهی)، ایجاد مخازن دانش و استقرار نظام پاداش‎دهی اشاره کرد(صلواتی، ۱۳۸۳).

۲ـ۲ـ ۳ـ ۸ـ شیوه‎های به اشتراک‎گذاری دانش

شیوه‎های به اشتراک‎گذاری دانش، وضعیتی را توصیف می‎کند که دانش از آن طریق به اشتراک گذاشته می‎شود. مطالعه متون و پژوهش‌ها نشان داد به طور کلی دو رویّه رسمی و غیر رسمی در تسهیم دانش وجود دارد. آنچه این دو رویّه را از یکدیگر متمایز می‎سازد، محتوای دانش نیست بلکه شرایط محیطی، امکانات و عوامل سازمانی دیگری در این امر دخیل است. به نقل از «کینگ[۴۰]» (۲۰۰۱)، دانش، چه عینی و چه ضمنی، می‎تواند از طریق رویّه‎های رسمی و غیر رسمی به اشتراک گذاشته شود.

۲ـ۲ـ ۳ـ ۹ـ روش های غیر رسمی اشتراک دانش

اشتراک دانش به شیوۀ غیر رسمی از طریق گفتگوهای غیر رسمی و تعامل های شخصی بین همکاران رخ می‎دهد. این تعامل ها ممکن است، از طریق سمینارهای غیر رسمی، ملاقات های بدون برنامه، گفتگو هنگام نوشیدن چای و قهوه، چهره به چهره و از طریق پست الکترونیک و گفتگوی تلفنی بین دو نفر، ، و یا از طریق یادداشتهای شخصی، چت و گروه‎های بحث صورت پذیرد( منوریان، عسگری و آشنا، ۱۳۸۶).

به گفته برخی دیگر از پژوهشگران، از آنجا که تعاملهای غیر رسمی بر پایه ارتباطهای شخصی و اعتماد بنا گردیده است، موجب می‎شود دانش بیشتری بین افراد به اشتراک گذاشته شود.

۲ـ۲ـ ۳ـ ۱۰ـ بسترها و مجراهای تسهیم دانش

از جمله زیر‌ساخت‌های مورد توجه برای تسهیم دانش، فراهم‎آوری بسترهای مناسب و مجراهایی است که فرایند تسهیم دانش را تسهیل و شرایط لازم را برای این امر فراهم می‎سازند. مطالعۀ متون حاکی از آن است که بسترهای اشتراک دانش را می‎توان در دو مقوله طبقه‎بندی کرد: بسترهای مبتنی بر فناوریها و بسترهایی که الزاماًً به وجود فناوریها نیاز ندارند، بلکه در مواردی فناوری می‎تواند نقش تسهیل کننده در اجرای هر چه بهتر فرایند تسهیم دانش از طریق آن بستر به شمار آید. در ادامه، به نمونه‎هایی از این بسترها اشاره می‎شود(همان).

۲ـ۲ـ ۴ـ مدل های تسهیم دانش

نعمتی و جمشیدی(۱۳۸۶)، ابعاد ‌پنج‌گانه ای برای تسهیم دانش شمردند، که شامل، بعدفرد، بعد گروهی، بعد ستادی، بعد فرهنگی و بعد فناوری ذکر کردند.

دانایی فرد، خائف الهی و حسینی(۱۳۹۰)، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در سازمان را، شامل:

عوامل انسانی

تسهیم دانش انتشار داوطلبانه مهارت‌ها و تجارب اکتسابی به سایر بخش‌های سازمان است. با اینکه دانش در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی موجود است، تسهیم دانش در سطح فردی برای سازمان مهمتر است چرا که دانش سازمانی بر پایه دانش افراد شکل می‌گیرد (برزین پور و اسدی، ۱۳۹۰).

عوامل فردی: عوامل فردی مؤثر بر تسهیم دانش ویژگی‌های شخصی افراد است، که از آن جمله:

۱ـ نوع دوستی

بسیاری از افراد تنها برای موفقیت شرکت و یا ارضای انگیزش درونی خود در خصوص کمک به دیگران دانش خود را عرضه می‌کنند. انگیزه عرضه دانش در آن ها ناشی از عشق به رشته علمی و درجاتی از نوع دوستی است. آموزش و تدریس، نوعی انتقال دانش بر پایه نوع دوستی است. شرکت ها نمی توانند خالق چنین انگیزه هایی باشند ولی می‌توانند مشوق شکوفایی یا سرکوبگر آن باشند( زندی، ۱۳۸۹).

۲ـ سازگاری : افراد با سازگاری بالا مهربان، با گذشت هستند، آن ها نوع دوستانه، دلسوزانه و مشتاقانه به دیگران کمک می‌کنند و بیشتر به دنبال تعاون و همکاری هستند تا رقابت با همدیگر.

۳ـ وجدان: افراد با وظیفه شناسی بالا امین، مورد اعتماد، پاسخگو، منظم، سختکوش و توفیق طلب هستند. تأثیر مثبت این افراد بر عملکرد شغلی در متون مختلف بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. افراد با وظیفه شناسی بالا بیشتر علاقه مندند دانش خود را جهت تسهیم با دیگران مستندسازی و مکتوب کرده و دانش خود را به منظور استفاده از دیگران واردبانکهای اطلاعاتی کنند( برزین پور و اسدی، ۱۳۹۰).

اما مدل مورد نظر برای تسهیم دانش در این پژوهش مدل نانسی دیکسون(۲۰۰۰) می‌باشد. نانسی دیکسون(۲۰۰۰)، معتقد است، که پنج شیوه اصلی تسهیم دانش در سازمان وجود دارد که شامل انتقال سریالی، انتقال نزدیک، انتقال دور، انتقال استراتژیک و انتقال خبره است. هر کدام از این ها بسته به اهداف، متد ها وروشی که به کار گرفته می‌شوند، فرق دارند(تقوی، ۱۳۸۸).

انتقال سریالی: نوعی از انتقال دانش است، که دانش ضمنی و صریح که در یک حوزه یا زمینه به دست آمده برای استفاده بعدی به حوزه یا زمینه دیگر انتقال داده می شود. در کل،این حالت می‌تواند برای تیم های کاری مناسب باشد (محمدی فاتح، سبحانی و محمدی، ۱۳۸۵).

انتقال نزدیک: این انتقال صرفاً شامل انتقال صریح و اطلاعات خاصی که یک تیم برای برای انجام یک وظیفه لازم دارد به تیم دیگری که همان وظیفه را انجام می‌دهد انتقال داده می شود. این نوع از انتقال عموماً برای وظایف روتین، تکراری و مشابه مناسب بیشتری دارد. اغلب این نوع از اطلاعات توسط ابزار های الکترونیکی توزیع شده وبه صورت صریح بوده و تا حدی خلاصه و دقیق است(همان).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...