• از طریق آموزش و توسعه می ­تواند بهبود یابد( کوپر، ۲۰۰۰: پری، ۱۹۹۶: شیمپن، ۲۰۰۰: به نقل از چن، ۲۰۰۵).

آموزش بر اساس رویکرد شایستگی:
در آموزشهای مبتنی بر شایستگی به منظور ایجاد اطمینان بیشتر از تبدیل یادگیری­های حاصله از آموزشهای سنتی به رفتارهای قابل بروز در موقعیت­های واقعی کاری، سعی می­گردد تا با بهره گرفتن از هدایت یادگیری­های حین کار از طریق اقداماتی مانند مربیگری استفاده شود. بر اساس این مدل، ابتدا آموزش و توسعه از طریق ایجاد دانش، مهارت ­ها و توانمندیهای لازم صورت گرفته و سپس از طریق برنامه ­های مربیگری و مشاوره­های تخصصی در حین کار ادامه می­یابد.
دو رویکرد به آموزش:

  • آموزش مبتنی بر دانش، مهارت، توانایی: ایجاد دانش، مهارت و توانایی شغلی از طریق روش­هایی مانند برگزار­ی کلاس و کارگاه آموزشی.
    • آموزش مبتنی بر شایستگی: ایجاد رفتارهای حرفه­ای قابل بروز که برای موفقیت در شغل ضروری هستند از طریق یادگیری حین کار و بهره گیری از مشاوره­های تخصصی و مربیگری.
    • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در بسیاری از جوامع پیشرفته استانداردهای ملی مناسبی برای حوزه ­های مختلف مدیریتی تعریف و طراحی شده است. برای اینکه یک مدیر در یک حوزه خاص مدیریتی موفق و شایسته قلمداد شود می­بایست شایستگی­های استاندارد آن حوزه را کسب نماید و موفقیت و ارتقاء مدیران در هر حوزه در گرو برخورداری از شایستگی­های آن حوزه می­باشد. امروزه، نوع آموزش در مشاغل مختلف دستخوش تغییرات بنیادی شده است. تجربه نشان داده است که آموزش ه­ای سنتی و آموزش­های حین کار دارای اثر بخشی مناسبی نبوده و موجب صرف هزینه­ های اضافی می­گردند. آموزش مبتنی بر شایستگی جدیدترین و اثر بخش­ترین نوع آموزش­ها محسوب می­ شود. این آموزش­ها کاملا مبتنی بر نیاز افراد و متناسب با الزامات و شایستگی­های مورد نیاز در انجام کار می­باشد. (محمدحسین افضل آبادی و همکاران، ۱۳۸۹).
احساس شایستگی:
احساس یا نگرش فرد به هنگام انجام یک فعالیت است.
وقتی افراد توانمند می­شوند، آنان احساس خود اثربخشی[۵۵] می­ کنند، یا این که احساس مس کنند قابلیت و تبحر لازم را برای انجام موفقیت آمیز یک کار را دارند. افراد توانمند شده نه تنها احساس شایستگی بلکه احساس اطمینان می­ کنند که می­توانند کار را با موفقیت انجام دهند. آنان احساس برتری شخصی می­ کنند و معتقدند که می­توانند برای رویارویی با چالشهای تازه بیاموزند و رشد یابند.
بعضی از نویسندگان بر این باورند که این ویژگی، مهمترین عنصر توانمند سازی است، زیرا داشتن احساس شایستگی است که تعیین می­ کند آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار، خواهمد کوشید و پشتکار خواهمد داشت یا خیر؟
بندورا معتقد است که احتمال دلرد شدت ایمان افراد در مورد اثربخشی شان، بر اینکه آیا آنان برای مقابله با موقعیت­های خاص حتی تلاش خواهند کرد اثر بگذارند. بندورا پیشنهاد کرده است که سه شرط لازم است تا افراد احساس شایستگی کنند:

  • باور به اینکه توانایی انجام کار را دارند.
  • باور به اینکه ظرفیت بکار بستن تلاش لازم را دارند.
  • باور به اینکه هیچ مانع خارجی آنها را از انجام کار موردنظر باز نخواهند داشت.

به بیان دیگر، وقتی افراد احساس شایستگی را با داشتن حداقل تبحر و قابلیت، اشتیاق به تلاش برای انجام دادن کار و نداشتن موانع عمده در برابر موفقیت، در خود توسعه دهند، احساس توانمندی می­ کنند.
گالاهور و ازمان عنوان می­ کنند که احساس شایستگی عبارت است از: احساسات فرد نسبت به احتمال موفقیت در رسیدن به یک هدف پیشرفت گرایانه خاص. به زبان ساده­تر احساس شایستگی همان احساسی است که شخص در مورد خود و شایستگی اش برای انجام کار موفقیت آمیز یک فعالیت دارد، بنابراین ممکن است در حوزه­ ورزش احساس اعتماد به نفس کند در حالیکه در حوزه­ تعامل اجتماعی و یا تحصیلی درست عکس چنین احساسی را داشته باشد.
لازم به ذکر است که بین شایستگی و احساس شایستگی تفاوت معنی داری وجود دارد و در این پژوهش محقق بر روی شایستگی مربیان تمرکز دارد.
مربیگری:
مربیگری نوعی رابطه تعاملی است که به افراد در زمینه شناسایی و تحقق اهداف شخصی و شغلی سریعتر از آنچه خود قادر به انجام آن هستند، کمک می­ کند و علاوه بر افزایش مهارت­ های ارتباطی، حل مساله، کارگروهی و ارتقای توانمندی­های فردی به توسعه شایستگی­های اصلی شغل نیز می­انجامد.
مربیگری فرایند همراهی و داوم و حمایت از فردی برای ثابت قدم ماندن در اهداف و تعهد خود است و به معنای پیمودن راهی میانبر، فایق آمدن به ترس و تقویت و نیرومند ساختن نقاط و ویژگی­های مهم و اساسی است. به بیان دیگر مربیگری هنر تسهیل کردن اجرای فعالیت­ها، فرایند یادگیری و پیشرفت فرد است و بطور مداوم بر فرآیندهای پیشرفت و رشد افراد، تمرکز می­ کند(میرزاوند و خجسته، ۱۳۹۰).
عملکرد ورزشکاران نتیجه تلاش، رفتار و آموزش مربیان است. خودکارآمدی و باورهای ناشی از آن و تأثیری که در نحوه­ عملکرد افراد دارد در کانون توجه روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است. تأثیر پذیری مهارت­ های جسمانی و فنی ورزشکاران از رفتار و عملکرد مربیان مشهود است. در ارتباط با رضایت مندی در سایر مشاغل پژوهش­های بسیاری انجام گرفته است(حمتی نژاد و همکاران، ۱۳۹۰). در این بخش ابتدا سعی شده است مبانی نظری مربوط به مربیگری ارائه شود.
اهمیت مربیگری:
به مفهوم امروزی آن، در اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. مربیگری نوعی رابطه حمایتی و تشویقی است که مربی، متعهد به موفقیت طرف مقابل است و زمینه­هایی را فراهم می­ کند تا وی بتواند مشکلات خود را حل کند و به پیش رود تا به نتایج چشمگیری نایل شود. مربیگری رهیافتی عملگراست که بر اهداف تمرکز می­ کند. مربی به طرف مقابل کمک می­ کند تا ضمن تعریف و مشخص ساختن اهداف خود، برای دسترسی به آنها تشویق شود و تاثیر آن را در زندگی خود احساس کند. مربی راهنماییها و فعالیت­های مورد نیاز برای توسعه مهارت ­ها و قابلیت ­های فردی اشخاص را به بهترین شیوه در اختیار آنها قرار می­دهد. این شیوه به ورزشکار امکان می­دهد تا چشم اندازهای پیچیده را درک کرده و با مشکلات، باورها، نگرشهای پیش رو کنار بیاید. مربی ورزشکاران خود را یاری می­ کند تا با رویارویی با چالشهای پیش آمده راه حلهایی بیابند. مربی ضمن راهنمایی و انگیزه دادن به ورزشکار و برای رسیدن به اهدافش به او برنامه و دستورالعمل می­دهد. بنابراین مربیگری حرفهای موثر است که تمام زندگی ورزشکار را اعم از: رفتارهای فردی، روابط اجتماعی، کار و حرفه را در بر می­گیرد و به او امکان می­دهد تا با توسعه مهارت ­ها و افزایش کیفیت ارتباطات خود، در نهایت به خودشکوفایی برسد (خجسته و میرزاوند، ۱۳۸۹).
هر حرف واژه COACH در زبان انگلیسی، آغازگر عنوان یکی از کیفیتهایی است، که بیانگر اهمیت مربیگری و رهبر کارآمد است:

  • عقیده مندی (Conviction-Driven): هیچگاه بر سر عقیده­های خود مصالحه نکنید.
  • یادگیری فراوان (Overlearning): آنقدر تمرین کنید تا کامل شوید.
  • گوش به زنگ بودن ((Audible-Ready: به هنگام دگرگون شوید.
  • پایداری (Consistency): هشیارانه به کنشها واکنش نشان دهید.
  • رادمردی (Honesty-Based): گفتارتان را کردار کنید (بلانچاردو شولا، ۱۳۸۴به نقل از عبدالرضا رضایی نژاد).

مهارت­ های مربی:

  • مهارت­ های عاطفی-انسانی:

این مهارت­هادر مربیگری را می­توان به مهارت­ های انسانی، ارتباطی، عاطفه و وظیفه، ادراکی، انگیزشی تقسیم کرد(دباغان، ۱۳۷۵).
الف) مهارت­ های انسانی:
داشتن رفتارهای انسان گرایانه یکی از عوامل موثر در موفقیت مربیان مطرح است. اصولا در این ارتباط سازمانی دو نوع رفتار با پیروان وجود دارد. یک: رفتار انسان مداری که عبارتند از ایجاد رابطه با افراد بر اساس توجه به فرد و نیازها، علایق و احساسات آنها. در این روش مدیر(مربی) پیروان خود را بعنوان عامل اثربخش و بقای سازمانی می­دانند. دوم: وظیفه مداری، که عبارت است از ایجاد رابطه با افراد بر اساس وظیفه و کار، در این روش مربی پیروان را مشخص می­نماید و آنها را در جهت انجام وظایف هدایت می­ کند. در مربیگری نیز شیوه ­های رفتاری مربیان با ورزشکاران می ­تواند در این دو بعد و یا حد متوسطی از این دو نوع انجام پذیرد. با رفتار خود علاوه بر انگیزه در ورزشکاران، می­توانند ارتباط مناسبی برای انتقال پیام به آنها برقرار کنند. استفاده از رفتار انسان گرایانه برای دسترسی به اهداف تیمی در بسیاری از موارد، مورد تایید قرار گرفته است و مربی با آگاهی و آشنایی از این شیوه ­ها می ­تواند و در موقعیت­های ایجاد شده، بهترین روش را انتخاب نماید(خبیری، ۱۳۷۳).
ب) مهارت­ های ارتباطی:
ارتباط عبارت است از مبادله اطلاعات و نظرات بوسیله مفاهیم گفتاری و نوشتاری و سایر موارد. ارتباط شامل عکس العمل این افراد و گروه ها و نیز دامنه­ای از کلیه عوامل سیاسی و روانی است. در بیشترین سطوح پایه برای ارتباط، نیاز به یک زبان مشترک می­باشد. اختلاف در لهجه، احساسات، نگرش، هیجان­ها، درک مطلب و ارزشها می ­تواند در ارتباط تاثیر بگذارد. سایر عوامل خارجی نظیر این که چگونه و چه طور ارتباط برقرار می­ شود در یک موقعیت خاص از اساس ارتباط است. ارتباط موثر خیلی بیشتر از دانستن تکنیک در ورزش به مربی کمک می­ کند. برخی از مطالعات و تخقیقات نشان داده­اند که بیش از ۷۰درصد از وقت مربی صرف ارتباط می­ شود(دباغان، ۱۳۷۵).
اگر مربی ارتباطی را که باید، نتواند برقرار نماید همه دانش­ها و برنامه ریزی­های وی کاربرد ناچیزی خواهد داشت. دانش بالای مربی با مدرک بالای وی اگر نیازهای روانی و درونی برای باخت یا برد کم اهمیت­تر نباشد مهمتر از مهارت­ های ارتباطی نیست. در ارتباط مربی با ورزشکاران، اغلب همه وقت مربی صرف انتقال بر ورزشکاران و اطمینان از این که بدانند چه چیزی از آنها انتظار می­رود انجام دهند، می­ شود(دباغان، ۱۳۷۵).
ارتباط مهارتی است که می ­تواند یاد گرفته شود و تکنیک­های ویژه مهمی دارد که باید فرا گرفته شود. ارتباط فقط یک موضوع کلامی نیست بلکه دامنه کاملی از امواج شفاهی و کلامی است که برای جلب توجه و انتقال اطلاعات استفاده می­ شود(دباغان، ۱۳۷۵).
استفاده از صحبت کردن با تن­های مختلف و سرعتهای متفاوت، تحت عنوان پیام­های کلامی و استفاده از زبان بدنی نظیر ایما و اشاره، حرکات چشم و سر، تحت عنوان پیام­های غیر کلامی از ابزار مهم ایجاد ارتباط موثر می­باشند که مربیان باید بتوانند از این تکنیک­ها به نحو احسن سود ببرند(اورلیک، ۱۹۸۶)[۵۶].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...