پادیلا[۱۹]، پنج بعدکیفیت زندگی را شامل خوب بودن از نظر روانی، دغدغه‌‌های اجتماعی، کنارآمدن با شکل ظاهری، خوب بودن جسمانی و پاسخ به درمان بیان می‌کند (نجات۱۳۸۷).

۲-۲-۵-۳-۲- ذهنی[۲۰] بودن کیفیت زندگی

کیفیت زندگی به مثابه ی سازه ای ذهنی به احساسات، انتظارات وپندار‌های فرد بستگی داردیعنی حتما بایدتوسط خود شخص، براساس نظراو و نه فرد جایگزین تعیین گردد، لذا ارزیابی خودشخص ازسلامت یا خوب بودنش عامل کلیدی است. در این نگاه کیفیت زندگی رابا سنجش احساس‌‌های ذهنی شخص از خشنودی درباره جنبه‌‌های گوناگون زندگی می‌توان ارزیابی کرد. بعنوان یک تجربه ذهنی کیفیت زندگی ارزیابی درکی فرداز وقایع وپاسخ عاطفی به این وقایع را شامل می‌شود (غفاری، کریمی ونوذری۱۳۹۱).

۲-۲-۵-۳-۳- پویایی[۲۱] کیفیت زندگی

پویایی کیفیت زندگی به این معناست که باگذشت زمان تغییر می‌کند وبه تغییرات فرد ومحیط بستگی دارد این مشخصه کیفیت زندگی در یک رابطه طولی قابل مشاهده است. یعنی تغییرات آن در دوره‌‌های مختلف قابل بررسی است. (سایت اپیدمیولوژی تخصصی ایران).

۲-۲-۵-۴- عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی

براساس مطالعات عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی به قرارزیراست

    1. رضایت فردی: که این حوزه مهم‌ترین حوزه در مطالعات کیفیت زندگی می‌باشد، بعنوان حوزه رضایت عمومی فرد از زندگی، بطوری که بخش اعظم مطالعات کیفیت زندگی رادر امریکا به خوداختصاص داده است.
    1. عوامل محیط فیزیکی: شامل استاندارد‌‌های محیطی وکیفیت محل زندگی نظیروجود امکانات اولیه ورفاهیزندگی ودسترسی به انها.
    1. عوامل محیط اجتماعی: مانند شبکه‌‌های حمایت خانواده واجتماعی بعنوان یکی از جنبه‌‌های بنیادی محیط اجتماعی چه درجوامع اولیه وچه تا به امروزوجودداشته است کهاین موضوع اهمیت آنهارا نشان می‌دهد.
    1. عوامل اقتصادی اجتماعی: با برتر دانستن فرهنگ مصرف جهانی وپاسخ افراد به این فرهنگ، درآمدوثروت بعنوان عوامل اساسی مؤثر بر کیفیت زندگی افراد تلقی می‌شوند به این معنی که لیست ضروریات اولیه زندگی در حال افزایش است.
    1. عوامل فرهنگی: تفاوت‌‌های فرهنگی منبعث ازپایگاه‌‌های اجتماعی متفاوت منتسب به سن، جنس، موقعیت طبقاتی، پیشینه قومی ومذهبی افراد رادر بر می‌گیرد بخصوص زمانی که کیفیت زندگی را از رویکرد ذهنی بررسی می کنیم.
    1. عوامل سلامتی: از ناتوانی وبیماری بعنوان ویژگی‌های زندگی آینده واز مرگ واز مرگ بعنوان رویدادی حتمی نام برده می‌شود، مشخص شده است که بین سلامت جسمانی، توانایی عملکردی وسلامت روان با کیفیت زندگی رابطه معنی دار وجود دارد.
    1. عوامل شخصی: شامل شخصیت وساخت روان شناختی یک فرد اغلب مرتبط باسلامت روان اوست این عوامل بطور غیر مستقیم از طریق تأثیر بر سلامت روان بر کیفیت زندگی افراد تأثیر می‌گذارد.
    1. عوامل استقلال فردی: که مرتبط با عوامل شخصیتی ومستقل از محیط فیزیکی واجتماعی می‌باشند مانند توانایی تصمیم گیری، کنترل فردی، کنترل یا بحث پیرامون محیط فیزیکی واجتماعی منطبق بر آنهامی‌باشد.

شایع‌ترین عواملی که درارتباط با کیفیت زندگی در مطالعات مختلف موردبررسی قرارمی‌گیرند شامل متغیر‌های دموگرافیک، عوامل اجتماعی، مسائل مربوط به درمان مانند نوع جراحی، درمان‌های کمکی وطول مدت پیگیری می‌باشند، همچنین مطالعات روی عواملی مانند بیماری‌های همراه، وضعیت تأهل ووضعیت زندگی تمرکز دارند (منفردو همکاران۱۳۹۲).

۲-۲-۵-۵- نظریه‌‌های کیفیت زندگی

درمراحل آغازین مطالعات تجربی کیفیت زندگی بصورت تقلیل گرایانه و یک بعدی صورت می گرفت مثلاً محدود به بیماری‌های روانی مزمن بود ولی در طی دهه‌‌های گذشته مفهومی چند بعدی یافته ودر سیاست‌‌های رفاه اجتماعی اهمیت یافته است. روانشناسان معتقدند زندگی بشر دارای دو بعد است، یکی سطح که به جنبه‌‌های آشکار انسان اشاره داردودیگری عمق که به جنبه‌‌های پنهان ونادیدنی انسان اشاره داردودر این بعد آخراست که فهم وشناخت ما از جهان شکل می‌گیرد. درحال حاضر اتفاق نظر چندانی در چیستی مفهوم کیفیت زندگی ووجود نداردودر حوزه‌‌های متفاوت علمی با برداشت‌‌های مختلف بکار برده می‌شود.
کالمن[۲۲] می‌گوید کیفیت زندگی گستردگی امیدوآرزوست که از تجارب زندگی ناشی می‌شود (کالمن۱۹۸۴).
فرانس و پاورز[۲۳]، کیفیت زندگی را ادراک فرداز رفاه می دانندکه از رضایت یا عدم رضایت در حیطه‌‌های اصلی زندگی ناشی می‌شود (فرانس وپاورز ۱۹۸۵). به هر حال در خصوص کیفیت زندگی نظریه‌‌های متعددی مطرح شده که به اجمال برخی ازآنها ذکر می کنیم.

۲-۲-۵-۵-۱- نظریه کیفیت زندگی جهانی

یکی ازنظریه‌‌های کیفیت زندگی است که چند نظریه رادریک طیف ذهنی-اصالت وجودی- عینی را در خوددارد. ونتگودت و مریک[۲۴] (۲۰۰۳)این سه طیف را به قرار زیربیان می‌کنند:
کیفیت زندگی ذهنی: احساسی است که فردازلذت بخش بودن زندگی خود دارد، هرفردشرایط، احساسات وعقایدش را شخصاً ارزیابی می‌کندورضایتمندی از زندگی این جنبه از زندگی را مشخص می‌کند.
کیفیت اصالت وجودی زندگی: به معنی لذت بخش بودن زندگی در سطح عمیق‌تریمی‌باشد در این دیدگاه فرددارای ماهیت عمیق‌تری است که شایسته احترام بوده واین فرد می‌تواند منطبق با ماهیت خود زندگی کند.
کیفیت زندگی عینی: به معنی درک چگونگی لذت بخش بودن زندگی فردتوسط پیرامون می‌باشد، این دیدگاه تحت تأثیر فرهنگی می‌باشد که مردم درآن زندگی می‌کنند (ونتگودت ومریک ۲۰۰۳؛ به نقل از موحدوکاسمایی۱۳۹۰).
نظریه ونتگودت کیفیت زندگی را دارای لایه‌‌های متعدد در نظر می‌گیرد که در آن بین سطح و هسته مرکزی کیفیت زندگی یعنی لایه ی رویی و لایه ی عمیق آن هماهنگی وجود دارد (رستگار، محمدی وپاکباز۱۳۹۲).

۲-۲-۵-۵-۲- نظریه ی فرد گرایانه

این نظریه بر عاملیت فردیعنی تأثیرگذاری کنش‌هاوذهنیات او بر کیفیت زندگی تأکید دارد، پاینک[۲۵] (۱۹۹۳)، با تأکید بر جنبه فردگرایانه، کیفیت زندگی را مجموعه‌ای ازرفاه جسمی، روانی واجتماعی که بوسیله فرد درک می‌شود، تعریف می‌کند. که سلامتی، ازدواج، کار، موفقیت اقتصادی، فرصت‌‌های آموزشی، خلاقیت، احساس مالکیت وهمکاری با دیگران را شامل می‌شود (پا ینک ۱۹۹۳؛ به نقل از شرفی۱۳۹۲).
سامارکو[۲۶] (۲۰۰۱) کیفیت زندگی رایک احساس خوب بودن ناشی از رضایت یا عدم رضایت از جنبه‌‌های مهم زندگی که برای فرد مهم هستند می داند (سامارکو۲۰۰۱؛ به نقل از موحدوکاسمایی ۱۳۹۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شاپ ورایت[۲۷] (۱۹۹۴) می‌نویسند کیفیت زندگی یک مفهوم وسیع و چند بعدی است که دارای چند محور به قرارزیر است (روایی۱۳۸۵).
کیفیت زندگی به بهترین شیوه ازطریق دیدگاه فرد قابل فهم باشد.
کیفیت زندگی مجسم کننده احساس رفاه باشد.
کیفیت زندگی بالا زمانی احساس می‌شود که نیاز‌های اساسی انسان برآورده شوند واو فرصت‌هایی را جهت درگیر شدن وتعقیب اهداف وچالش‌ها داشته باشد.
کیفیت زندگی را می‌توان از طریق اجازه انتخاب دادن به افراد وتشویق آنهابه تصمیم‌گیری‌هایی که درزندگیشان تأثیرمی‌گذارند، ارتقاء یابد.
احساس در جمع بودن کیفیت زندگی را ارتقاء می‌دهد.
نظریه سلسله مراتب نیاز‌های آبراهام مازلو[۲۸] یعنی نیاز‌های جسمانی، نیاز‌های ایمنی، نیاز‌های تعلق وعشق، نیاز‌های احترام وخودشکوفایی را می‌توان باجرح وتعدیل‌هایی بعنوان مؤلفه‌ها وشاخص‌‌های کیفیت زندگی در نظر گرفت (حقیقیان۱۳۹۳).
از نظر مزلو انسانگرای امریکایی، موقعیت‌ها وشرایط اجتماعی موجب برآورده شدن یا نشدن نیازها می‌شوندواین به نوبه خود، موجب نگرش‌هاورفتار‌های خاصی در فرد می‌گردد (مازلو۱۳۸۱).

۲-۲-۵-۵-۳- نظریه‌‌های مبتنی برخانواده

این نظریه‌هارویکرد ساختارگرایانه به کیفیت زندگی دارند وبرای کیفیت زندگی عناصرسازنده وعوامل ایجادکننده‌ای تعیین می‌شود، برخی برشرایط زندگی وکیفیت زندگی تمرکزدارندکه شامل شرایط عینی وذهنی متکی برمنابع وفرصت‌ها می‌شود. خانواده قلب تکامل انسان، اولین ساختار حمایتی واجتماعی در زندگی انسان ونخستین مراقب بهداشتی است.
فرانس درمدل ادراکی خود برای برای کیفیت زندگی چهار عامل اصلی خانواده، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، وضعیت روحی وروانی ووضعیت جسمانی را مؤثر می‌داند، این چهار عامل می‌توانند مستقیماً یا توأم با هم بر روی کیفیت زندگی تأثیر بگذارند.البته درک فرداز هر یک از این متغیرها نیز می‌تواند برکیفیت زندگی تأثیر‌گذار باشد، بطوری که اگر درک فرد از کیفیت زندگیش کاهش یابد می‌تواند برتوانایی وی تأثیر داشته وشرایط اجتماعی واقتصادی او را دچار نقصان کند، همچنین کیفیت زندگی ضعیف می‌تواند بر روی ارتباطات خانوادگی تأثیر بگذارد وموجب بکارگیری مکانیسم‌‌های مقابله وسازگاری نامؤثر در افرادشده وباعث افزایش تنش در آنان گردد، که این افزایش تنش در ارتباط مستقیم باعوامل فیزیکی وجسمی بوده، می‌تواندسلامت فرد را مختل کند (مولایی۱۳۸۴).

۲-۲-۵-۵-۴- نظریه‌‌های روان شناختی

روان شناسان معتقدندرفاه هر فرد یا گروه از افراد دارای اجزای عینی وذهنی است، اجزای عینی رفاه یا بهزیستی با آنچه که بطور معمول استاندارد زندگی یا سطح زندگی نامیده می‌شود ارتباط دارد و اجزای ذهنی آن به کیفیت زندگی اطلاق می‌شوند. بعبارتی کیفیت زندگی رابا سنجش احساس‌های ذهنی شخص از خشنودی درباره جنبه‌‌های متعددزندگی می‌توان ارزیابی نمود.
ازمشکلات عمده دراستفاده از معیار‌های عینی کیفیت زندگی این است که توافق کمی بر روی آنچه که یک کیفیت زندگی بالا یا پایین رانشان می‌دهد وجود داردوشرایط عینی زندگی یک فرد می‌تواند ارتباط اندکی باارزیابی کیفیت زندگی اوداشته باشد، معیار‌های ذهنی نیز مشکل‌زا هستند، زیراآنها ضرورتاً پاسخ‌‌های لحظه‌ای از زندگی فرد رادر یک نقطه از زمان فراهم می‌آورند در حالی که به زندگی باید بعنوان یک دوره زمانی نگریسته شودکه در آن احساس وتجاربی که در یک نقطه از زندگی منفی نگریسته می‌شود ممکن است بعدها بصورت متفاوتی دیده شود (سیمونس۱۹۹۴[۲۹]؛ به نقل از شرفی۱۳۹۲).
نوردون فلتز[۳۰] (۲۰۰۳) کیفیت زندگی را خشنودی از زندگی توصیف می‌کند ومی‌گوید سنجش خشنودی افراداز طریق بررسی تجربه افرادازمیزان حصول به آمال وآرزوهایشان انجام می‌پذیرد که این تجربه‌ها ممکن است برای افراد دیگرهمین معنا ومفهوم را نداشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...