البته، در بازار سرمایه ایران، به وضوح این نظریه صدق نمی کند.

۲-۳-۴-۳ نظریه پرنده در دست (سیلی نقد به از حلوای نسیه)

نتیجه اساسی تئوری نامربوط بودن تقسیم سود میلر و مودیلیانى، این است که سیاست تقسیم سود سهام تاثیری بر نرخ بازده مورد انتظار سهامدارن ندارد.

مایرون گوردون و جان لینتنر معتقد بودند که نرخ بازده مورد انتظار همزمان با افزایش نسبت پرداخت سودکاهش می‌یابد، چون سرمایه گذاران در مقایسه با دریافت سود نقدی اطمینان کمتری نسبت به دریافت عایدات سرمایه ای دارند که باید از سود تقسیم نشده به دست آید.

آن ها استدلال می‌کنند که سرمایه گذاران برای یک دلار نقدی مورد انتظار ارزش بیشتری نسبت به یک دلار عایدات سرمایه ای قائل اند.

مرتون میلر و فرانکو مودیلیانى با این نظریه مخالف بوده و بر این باور بودند که نرخ بازده مورد انتظارمستقل از خط مشی تقسیم سود سهام است، از این رو سرمایه گذاران بین سود سهام و عایدات سرمایه ای بی‌تفاوتند.

میلر و مودیلیانى نظریه گوردون- لینتنر را سفسطه پرنده در دست (سیلی نقد) نامیدند، به دلیل این که از نظر میلر و مودیلیانى ، بیشتر سرمایه گذاران سود خود را مجددا” در همان شرکت یا شرکت های مشابه سرمایه گذاری می‌کنند، و در هر حال، خطر جریان‌های نقدی شرکت در دراز مدت با خطر جریان های نقدی عملیاتی تعیین می شود و نه با خط مشی تقسیم سود و نسبت پرداخت سود.

۲-۳-۵ انواع سیاست های تقسیم:

سیاست های مختلفی ‌در مورد نحوه تقسیم سود مطرح است. تفاوت این سیاست ها در ثبات یا متغیر بودن سود پرداختی به سهام‌داران طی سال های مختلف است و هر یک از آن ها ریسک معینی را به همراه خواهد داشت. انواع سیاست های تقسیم را میتوان به شرح زیر برشمرد:

۲-۳-۵-۱سیاست تقسیم سود منظم:

در این روش شرکت از یک سیاست مسنجم و منظم در پرداخت سود پیروی می‌کند و سعی می‌کند با وجود نوسان سود طی سال های مختلف، نظم در پرداخت سود سهام حفظ شود. شرکت هایی که چنین سیاستی را در پیش می گیرند برای استمرار نظم در پرداخت سود سهام، معمولاً در دوره هایی که درآمد شرکت بالا است و از نقدینگی خوبی برخوردار است با اندوخته کردن مبالغی از درآمد، کسری وجوه خود در دوره های کمبود را جبران می‌کنند. داشتن چنین سیاستی می‌تواند با توجه به دلایل زیر مهم باشد.

چنین سیاستی باعث افزایش وفاداری سرمایه گذاران به شرکت می شود. به طوری که سرمایه گذاران به سهام شرکت به عنوان یک وسیله سفته بازی نگاه نمی کنند، بلکه به صورت ابزاری برای سرمایه گذاری بلند مدت می نگرند.

• پرداخت منظم سود باعث افزایش اعتماد بازار نسبت به شرکت و مدیریت آن می شود. به طوری که امکان تأمین مالی از طریق بازار و از طریق فروش سهام جدید یا اوراق قرضه تسهیل می‌گردد.

• باعث گسترش مالکیت می شود و احتمال از دست دادن کنترل شرکت تا حدود زیادی منطفی می‌گردد. این سیاست به نفع سرمایه گذاران خرد است، زیرا سهم متناسبی از کنترل شرکت را برای آنان حفظ می‌کند.

۲-۳-۵-۲ روش درصد ثابتی از درآمد هر سهم:

در این روش شرکت درصد ثابتی از درآمد خالص خود را به عنوان سود سهام می پردازد. سود سهام ثابت ‌به این معنی است که درصد عایدات پرداخت شده در هر سال ثابت است و ‌بنابرین‏ سود سهام پرداختی به تناسب تغییر در درآمدهای شرکت نوسان می‌یابد. به عبارت دیگر ‌بر اساس این سیاست، سود مستقیماً به درآمد خالص شرکت نسبت داده می شود. به روش پرداخت سود به عنوان نسبتی ثابت از درآمد هر سهم، نسبت پرداختی گفته می شود.

این روش توزیع سود، یک سیاست محافظه کارانه است. ‌به این دلیل که در این سیاست، پرداخت سود به عایدات مؤسسه وابسته است و ریسک نوسان درآمد بر سود پرداختی تاثیر می‌گذارد. در چنین شرایطی اگر عایدات شرکت بسیار کاهش یابد، مدیریت در عمل، خود را تنها ملزم به پرداخت فقط درصدی از همان درآمد می‌داند. به نظر می‌آید این نوع سیاست برای اکثر سرمایه گذاران به ویژه آن دسته که به درآمدهای جاری وابسته اند، رضایت بخش نباشد.

۲-۳-۵-۳ روش مبلغی ثابت :

بر اساس این سیاست، شرکت مبلغ مشخصی را به عنوان سود سهام بدون توجه به نوسان سود سالانه، برای هر سهم می پردازد. در حقیقت با پیروی از این سیاست شرکت مبلغ ثابتی را بین سهام‌داران توزیع خواهد کرد، حتی اگر در سال مذبور زیان داشته باشد. باید توجه داشت پیروی از این سیاست بدین معنی نیست که سود پرداختی برای تمام سال های آینده بدون تغییر باقی می ماند بلکه وقتی درآمدهای شرکت افزایش می‌یابد و انتظار می رود که سطح جدید درآمد در آینده نیز استوار و پابرجا بماند، مبلغ پرداختی افزایش خواهد یافت. البته اگر پیش‌بینی شود که این افزایش در درآمد موقتی است، تغییری در سطح سود پرداختی به وجود نخواهد آمد. با این که شرکت های باثبات، راحت تر و مطمئن تر می‌توانند این سیاست را دنبال کنند، ولی نوسان درآمد، پیروی از این سیاست را برای شرکت ها مطلوب جلوه نمی دهد. در این سیاست شرکت ها برای امکان پرداخت مبلغ ثابت سالانه باید در سال هایی که عایدات بیش از سود سهام پرداختی است، مبالغی را در دفاتر خود برای پرداخت سود سهام در سال های درآمدی پایین ذخیره کنند.

حتی بعضی از شرکت ها حسابی تحت عنوان ذخیره متعادل سازی سود تقسیمی ایجاد می نمایند که درنهایت می‌تواند به ثبات سود تقسیمی کمک کند. (هاشمی و همکاران ۱۳۸۹)

این سیاست از نظر سرمایه گذاران، کم ریسک تلقی می شود و برای سرمایه گذارانی که مایلند حجم معینی از وجوه نقد را برای اداره امور زندگی و هزینه های عملیاتی به دست آورند، مناسب است. این سرمایه گذاران حاضرند مبلغ بیش تری برای هر سهم شرکتی که دارای سیاست تقسیم مبلغ ثابت است، در صورت تساوی سایر شرایط، بپردازند. (همان منبع)

۲-۳-۵-۴ روش پرداخت درصدی از ارزش بازار :

تأکید این روش بر حجم بازده سهام‌داران است. چون نرخ بازده ‌بر اساس قیمت بازار سهام محاسبه می شود. شرکت سود سالانه را بر اساس درصدی از قیمت بازار پرداخت می‌کند. درصد پرداختی سود سهام در این روش تا اندازه زیادی به قیمت سهم شرکت بستگی دارد. چنان چه قیمت سهم بسیار بالا باشد درصد پرداختی کم تعیین می شود و بالعکس.

شرکت ها با اتخاذ این سیاست سعی می‌کنند بازده مورد انتظار سهام‌داران را افزایش دهند و در نتیجه تأثیر مثبتی بر روی قیمت سهام بگذارند. زیرا هر قدر قیمت بازار سهم افزایش یابد سود دریافتی هر سهامدار نیز افزایش خواهد یافت. در این سیاست به تأثیر سود سهام بر شرایط سرمایه گذاری داخلی در پیش‌بینی های تأمین مالی آتی شرکت توجه نمی شود. اساس این سیاست ناشی از این اعتقاد عمومی است که مدیریت خود را در برابر سهام‌داران متعهد می‌داند تا پرداخت سود سهام را با نرخ های پرداختی توسط رقبا در این صنعت و در کل بازار منطبق کند. (معاونت مطالعات اقتصادی و توسعه بازار ۱۳۸۹)

۲-۳-۵-۵ روش درصدی از قیمت اسمی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...