پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۲-۳- استراتژی های گوناگون سرمایه در گردش و سیاستهای مطلوب – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
مفاهیم اساسی، راهبردها، و سیاست های مدیریت سرمایه در گردش بر نظریه خالص سرمایه در گردش استوار هستند (اپتو ۲۰۱۲، ۱۴). محققان دیگر (نظیر و افزا ۲۰۰۹، ۱۹۶؛ وینرب و ویسچر ۱۹۹۸، ۱۴۵)، تعریف خالص سرمایه در گردش را به عنوان تفاوت بین دارایی های جاری شرکتها و بدهیهای جاری آن ها در یک تاریخ خاص ترازنامه بیان کرده اند.
سرمایه در گردش در یک شرکت، مجموعه مبالغی است که در دارایی های جاری سرمایه گذاری می شود. اگر بدهیهای جاری از دارایی های جاری کسر گردد سرمایه در گردش خالص به دست میآید (نیکومرام و همکاران ۱۳۸۶، ۱۶). به عبارت دیگر تعریف واژه سرمایه در گردش در متون حسابداری،دارایی های جاری منهای بدهیهای جاری است و نشانگر میزان سرمایه گذاری شرکت در وجه نقد، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهای دریافتنی تجاری و موجودی مواد و کالا منهای بدهیهای جاری است. برخی نویسندگان، سرمایه در گردش را به وسیله مجموع دارایی ها و بدهیهای جاری معنی میکنند و اختلاف آن ها را به عنوان سرمایه درگردش خالص بیان میکنند. به عبارت دیگر، سرمایه درگردش خالص، معرف آن بخش از دارایی های جاری است که بر بدهیهای جاری فزونی دارد و از طریق بدهیهای درازمدت و حقوق صاحبان سرمایه، پشتیبانی شده است (شباهنگ ۱۳۸۷، ۱۴۵). همانند تعداد زیادی از عناوین مدیریت مالی، سرمایه در گردش نیز به وسیله افراد مختلف در مفاهیم متفاوتی به کار رفته است. از لحاظ واژه شناسی نیز سرمایه در گردش در مقابل عبارت انگلیسی Working capital آورده شده است و در تعبیر دیگری مترادف Criculated Capital میباشد (مالکی نیا و همکاران ۱۳۹۰، ۱۴۴).
فالوپ و آجیلور[۱۲](۲۰۰۹) اظهار داشتند که عناصر خالص سرمایه در گردش یک شرکت (دارایی های جاری) شامل وجه نقد، موجودیها، حسابهای دریافتنی کوتاه مدت و سایر پیش پرداختها و از طرف تامین مالی، حساب بدهیهای جاری که اسناد و پرداختنیهای کوتاه مدت میباشند. ایجاد یک تعادل بین دارایی های جاری و بدهی های جاری برای مدیریت شرکت ها مهم است، زیرا شرکت به حفظ دارایی های جاری کافی نیاز دارند، تا قادر به مقابله با ادعاهای کوتاه مدت باشد، که متعهد به پرداخت آن ها است. ناتوانی یک شرکت برای انجام تعهدات مالی خود در قبال طلبکاران کوتاه مدت (بدهیهای جاری)، آن ها را در مراحل انحلال شرکت محق قرار داده است.
طبق تفکر انتقادی، نظریه خالص سرمایه در گردش بیشتر از نظریه ناخالص سرمایه در گردش مورد توجه قرار میگیرد. به عبارت دیگر تئوری سرمایه در گردش ناخالص، نقش دارایی های جاری را به تنهایی به عنوان اساسی برای عملیاتهای یک شرکت مورد ملاحظه قرار میدهد. با این حال، مدیران مالی شرکتها خوب میدانند که، سطح نقدینگی یک شرکت تنها به درآمدهای حاصل از فروش موجودیها وابسته نیست بلکه همچنین به تعهدات مالی شرکت هم بستگی دارد (لارنس۲۰۱۲، ۱۵).
همچنین باید به مفهوم خالص سرمایه در گردش عملیاتی به عنوان طرف افراطی تئوریهای سرمایه در گردش توجه کرد. سرمایه در گردش خالص عملیاتی برابر با وجوه نقد، حسابهای دریافتنی و موجودیها منهای حسابهای پرداختنی وتعهدات است. سرمایه در گردش خالص عملیاتی، برخی از حسابهای دارایی های جاری از جمله اوراق بهادار قابل معامله و سرمایه گذاریهای کوتاه مدت را شامل نمی شود. سرمایه در گردش خالص عملیاتی مورد انتقاد است زیرا محدود به بخشی از دارایی ها و بدهیهای جاری در عملیات یک شرکت است (اپتو۲۰۱۲، ۱۶).
امور مالی شرکت می تواند به سه بخش اصلی بودجه بندی سرمایه، ساختا ر سرمایه و مدیریت سرمایه در گردش طبقه بندی شود. مدیریت سرمایه های بلند مدت به بودجه بندی سرمایه و ساختا ر سرمایه مربوط می شود. در حالی که مدیریت دارایی ها و بدهیهای جاری در حوزه مدیریت سرمایه در گردش میباشد (مالکی نیا و همکاران ۱۳۹۰، ۱۴۴). مدیریت سرمایه در گردش عبارت است تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد. مدیریت سرمایه در گردش به دو گروه مدیریت دارایی های جاری و مدیریت بدهیهای جاری تقسیم می شود. ایجاد تعادل در دارایی های جاری و بدهیهای جاری از اهمیت خاصی برخوردار است به طوری که تصمیم گیری در مورد یکی بر روی دیگری تاثیر زیادی می گذارد. در اداره امور سرمایه در گردش یک واحد تجاری استراتژی های گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی دارایی های جاری و استراتژی بدهیهای جاری حاصل می شود (رهنمارود پشتی و کیانی ۱۳۸۷، ۱۷۴).
مدیریت سرمایه در گردش نحوه عملکرد دارایی ها و بدهیهای جاری رابیان می کند. در واقع مدیریت سرمایه در گردش، بخش مهمی از برنامه ریزی برای تامین مالی کوتاه مدت است و شامل مدیریت موجودیهای مواد و کالا، حسابهای دریافتنی وپرداختنی است. با بهره گرفتن از این سه جزء، برخی از حیاتی ترین نسبتهای مالی شرکت مانند گردش موجودیها، میانگین دوره وصول حسابهای دریافتنی و نسبت آنی محاسبه می شود (جان نثاری۱۳۹۱، ۳). مدیران شرکتها انتظار دارند که با مدیریت سرمایه در گردش بتوانند تاثیر با اهمیتی بر سودآوری شرکت بگذارند. بنابرین، برای بسیاری از شرکتها، مدیریت سرمایه در گردش یکی از مباحث مهم مدیریت مالی میباشد و مدیران می توانند با نگهداری سطحی بهینه از سرمایه در گردش ارزش شرکتشان را افزایش دهند (محمدی ۱۳۸۸، ۸۱).
محققان مالی شرکتها، (اپتو (۲۰۱۲)، فالوپ و آجیلور (۲۰۰۹)، فیلبک و کروگر و پریس (۲۰۰۷)، نظیرو افزا (۲۰۰۹)؛ وینرب و ویسچر (۱۹۹۸)، محمدزاده ونوفرستی (۱۳۸۸) و ستایش و منصوری (۱۳۸۹)) در مطالعات مدیریت سرمایه در گردش مفهوم سرمایه در گردش خالص را جهت بررسی، تجزیه و تحلیل و گزارش یافته هایشان به کار می گیرند و این محققان ودیگر نویسندگان مطالب سرمایه در گردش ترجیح می دهند از تئوری خالص سرمایه در گردش استفاده کنند زیرا همه حسابهایی را شامل می شود که در طبقه بندی دارایی های جاری و بدهیهای جاری ترازنامه یک شرکت وجود دارند. بنابرین استفاده از تئوری خالص سرمایه در گردش انجام محاسبات نسبتهای مالی مربوط را تسهیل نموده و تجزیه و تحلیل قویتر اجزای سرمایه در گردش مورد نیاز عملیات یک شرکت را فراهم می کند.
۲-۳- استراتژی های گوناگون سرمایه در گردش و سیاستهای مطلوب
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 03:49:00 ب.ظ ]
|