کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



اصوات شعر وجود دارد.
وزن به شعر نظم و هماهنگی خاصی می بخشد و باعث می شود خواننده از شعر لذت ببرد « هر چه این تناسب بیشتر باشد وزن دلپذیرتر است و بیشتر احساس می شود» (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۶: ۴۰).مهم ترین عاملی که شعر و موسیقی را به هم پیوند می دهد، ریتم یا وزن است.
هجاهای کوتاه و بلندی که به طور متوالی در کلام به کار می رود، باعث ایجاد موسیقی گوشنوازی در شعر می شود و وزن آن را ایجاد می کند. وزن از ارکان موسیقی شعر است و یکی از مهم ترین راه های دست یابی به زیبایی اثر شاعر تحلیل وزن شعر اوست (حسینی، ۱۳۷۱: ۵). وزن تا به آن اندازه در زیبایی و تاثیر بخشی شعر نقش دارد که دکتر شفیعی آن را پس از عاطفه از مهم ترین و موثرترین نیروها در شعر محسوب می کند. سخن منثور هر قدر مخیل باشد، زمانی بر روح ها تاثیر می گذارد و زبان دل و احساسات می شود که با وزن همراه باشد (وحیدیان کامیار، ۱۳۶۹: ۵).
وزن در زبان فارسی به سه دسته تقسیم می شود: وزن عروضی(از لحاظ کوتاهی و بلندی هجاها)، نیمایی (آزاد) و سپید (شاملویی). وزن زبان فارسی از نوع اوزان کمی است؛ یعنی بر اساس کوتاهی و بلندی هجاهاست. اگر چه زبان عربی نیز دارای وزن کمی است، ولی هر زبانی وزن خاص خود را می طلبد و نمی توان آن را به دیگری تعمیم داد. «وزن ظرف اندیشه شاعر است، ظرفی که (از صفای می و لطافت جام/ به هم آمیخته است جام و مدام…) از مظروف بازش نمی توان شناخت» (خرمشاهی، ۱۳۷۳ :۵۵۰).
هر چند عنصر اصلی موسیقی شعر را صدا تشکیل می دهد، ولی روح آن وزن است و با دمیدن به واژه ها نقش تعیین کنندهای در انگیختن خیال که برجسته ترین شاخصه شعر است ایفا می کند (البرز، ۱۳۸۱: ۱۷۴). «وزن در حقیقت موسیقی متن شعر است و اگر با مضمون ناهماهنگ باشد این دوگانگی به شعر لطمه می زند و اثر نامطلوبی در گوش شنونده می گذارد» (وحیدیان کامیار،۱۳۷۰: ۱۲۰)، بنابراین وزن و محتوای شعر باید با یکدیگر همسویی و هم خوانی داشته باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲- تاثیر وزن بر شعر
۱-از عوامل تخییل: «وزن از اسباب تخییل است و هرموزونی بوجهی از وجوه مخیل باشد» (خواجه نصیر الدین طوسی، ۱۳۶۹: ۲۲).
۲- «به کلمات خاص هر شعر تاکید می بخشد و امتیازی از نظر کشش کلمات ایجاد می کند» (شفیعی کدکنی،۱۳۷۶:۴۹).
۳- لذت موسیقایی: اولین تاثیر شعر در خواننده از لحاظ موسیقایی است. لذتی که از خواندن یک شعر و کلام موزون در خواننده، ایجاد می شود و تاثیری که در دل و ذهن او ایجاد می کند با خواندن یک متن بدون وزن یا نثر، این اتفاق نمی افتد.
۴- تاثیر در نفوس: شعر وسیله بیان احوال و اندیشه درونی شاعر است و وزن این امکان را برای شاعر فراهم می کند تا شادی و غم درونی خود را با بهره گرفتن از وزن مناسب طوری بیان کند که در خواننده تاثیر گذار باشد.
۵- تحرک و پویایی شعر: با تکرار منظم و توالی هجاها و ارکان شعری حرکت و پویایی در شعر ایجاد می شود و آن را از حالت رکود و ایستایی خارج می کند.
۲-۳- اوزان به کار رفته در اشعار اوحدی
تاثیر وزن در شعر قبل از محتوا است. خواننده اولین تاثیر را از لحاظ حالات شادی یا غم از وزن یک
شعر دریافت میکند و همچنین لذت موسیقایی یک شعر نیز به وسیله وزن به خواننده منتقل می شود. اوحدی در اشعار خود به وزن و موسیقی بیرونی توجه داشته است، موسیقی بیرونی در دیوان وی چشمگیر و از تنوع خاصی برخوردار است.
وی به عنوان شاعری توانا و آشنا به شعر و موسیقی، در دیوان خود از اوزان مطبوع و پرکاربرد از جمله بحر رمل، هزج، مضارع و رجز بهره برده است و گاهی نیز از اوزان نادر و کم کاربرد مانند: متدارک، کامل، مقتضب، قریب و طویل که کمتر مورد استعمال شاعران دیگر بوده، استفاده کرده است و با بهره گیری از طبع توانای خود اشعاری سروده و مهارت و استعداد خود را در شاعری نمایان کرده است.
اوزان به کار رفته در دیوان وی هم از نوع جویباری و ملایم و نشانگر روح آرام وطبع لطیف شاعرانه وی است، مانند: (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن)، (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) و هم از نوع تند و خیزابی و نشانگر شور و هیجان و مستی درونی شاعر است، مانند: (مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن)، (مفتعلن، مفتعلن، مفتعلن، مفتعلن).
اوزان خیزابی:
«اوزان تند و محرکی هستند که اغلب، نظام ایقاعی افاعیل عروضی در آن ها، به گونه ای است که در مقاطع خاصی نوعی نیاز به تکرار را در ذهن شنونده ایجاد می کند و غالبا از رکن های سالم و مزاحفی تشکیل شده که حالت «ترجیع» و « دور» در آن ها محسوس است» (همان: ۳۹۳).
مثال:
آن کــه رخ عـاشقـان خـاک کـف پـای اوسـت بـا رخ او جـان مـا، در دل مـا جـای اوسـت
(ص۱۱۵،ب۵)
اوزان جویباری:
« اوزان جویباری، از ترکیب نظام ایقاعی خاصی حاصل می شود که با همه زلالی و زیبایی و مطبوع بودن، شوق به تکرار در ساختمان آن ها احساس نمی شود و ساختار عروضی افاعیل نیز در آن ها به گونهای است که رکن های عروضی در آن عیناً تکرار نمی شوند»( همان: ۳۹۵).
مثال:
هـر کـه در حلقـه زلف تو گرفتار بماند همچو من سوخته و خسته دل و زار بماند
(ص۱۸۱،ب۶)
اوزان دیوان وی همه دلنشین و نشان ذوق خوش شاعر است، ولی آنچه بیشتر سبب زیبایی و خیال انگیزی اشعار وی شده است، استفاده از اوزان دوری و اوزان پرتحرک و پویا و خیزابی است که با تکرار منظم و ریتم تند و شاد خود روح نشاط و سرزندگی به اشعار وی بخشیده و باعث التذاذ درونی در خواننده می شود:
دل به کسی سپردهام کو همه قصد جان کند کام کسی روا نکرد، اشک بسی روان کند
(ص۱۸۹،ب۱۶)
وزن این بیت (مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن)، بحر رجز مثمن مطوی مخبون است که از اوزان شاد و خیزابی است و با تکرار منظم و ریتم دلنشین خود، خواننده را با شعر همسو می کند و باعث دلنشینی شعر و تاثیر آن در دل و جان وی می شود.
تـا رسـم جگرخـواری پیش تـو روا باشد عشـاق تو را مشکـل کـاری به نوا باشد
(ص۱۵۹،ب۱)
وزن این بیت (مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن)، بحر هزج مثمن اخرب و از اوزان دوری است که وزنی پر تحرک و پویاست و شعر را موسیقاییتر و خیال انگیزتر می کند.
از ۴۳ وزن به کار رفته در دیوان اوحدی، اوزان جویباری و ملایم چشمگیرتراست و حدود ۷۲ درصد از اشعار وی را در برمی گیرد، از جمله ( فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن)، (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) و …
مستـان خـواب را خبـری از وصـال نیست دل مرده را سماع نباشد چو حال نیست
دینـت خدای داد و زبان داد و عقـل نیست یاد خـدای کن به زبـانی که لال نیست
(ص۱۰،بب۱و۲)
وزن این شعر (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن) وبحر آن مضارع اخرب مکفوف محذوف است و جزو اوزان جویباری و ملایم است که دور یا ترجیع در آن وجود ندارد و به نوعی با روح آرام شاعر عجین است و با همه روانی و دلنشینی خود در جان خواننده اثر می کند.
همانطوری که اشاره شد، اوحدی به عنوان شاعری توانا و آشنا به موسیقی در دیوان خود از ۴۳ وزن متنوع سود برده و اشعار زیبایی را در این اوزان خلق کرده است که مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) اولین و پرکاربردترین وزن و پس از آن، فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن(رمل مثمن محذوف) دومین وزن پرکاربرد و مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سومین وزن پرکاربرد اشعار وی می باشد. از میان اوزان به کار رفته در دیوان وی اوزان جویباری بیشتر مورد توجه شاعر بوده و بسیاری از اشعارش را در این اوزان سروده است.
(۲-۱) جدول اوزان کاربردی در دیوان اوحدی:

اوزان

قصاید

ترکیبات

ترجیعات

مربع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:10:00 ب.ظ ]




اتحادیه اروپا دومین بازار بزرگترین جهانی انرژی با ۴۵۰ میلیون مشتری است. بنابراین منابع انرژی با دوام و رقابتی به عنوان یکی از ستون‌های اساسی امنیت اروپا مورد ملاحظه قرارگرفته است(Balamir Coskun,2008,2-3) به طور کلی بیش از ۸۰ درصد از گاز طبیعی داخلی اروپا توسط سه کشور نروژ، انگلستان، و هلند تولید می‏شود. تولید گاز اروپا در سال ۲۰۰۳ به میزان ۳/۲۹۰ میلیارد متر مکعب رسید که معادل ۶/۵۸% کل مصرف بود. و بقیه نیاز که معادل ۴/۴۱% یا ۷/۲۰۴ میلیارد متر مکعب بود از طریق واردات تأمین شد. در این میان روسیه با ۶/۱۳۰میلیارد متر مکعب مقام اول را در صدور گاز به اروپا داشته و بدنبال آن و البته با فاصله زیاد الجزایر با ۸/۳۰ میلیارد متر مکعب و سپس نیجریه با ۴/۸ میلیارد متر مکعب بوده است با احتساب اینکه در این بررسی ترکیه نیز جزء اروپا محسوب گردیده می‏توان گفت که ایران نیز با ۵/۳ میلیارد متر مکعب در مقام چهارم قرار داشته و سهم دیگر کشورهای خاورمیانه جمعاً ۵/۵ میلیارد متر مکعب بوده است( حسن‌تاش، ۱۳۸۵: ۲۱۰). در حال حاضر،گاز طبیعی سوخت غالب در اروپاست و سهم بازار آن در همه بخش‌ها و همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور مستمر رو به افزایش می‏باشد. به هر حال این دلایل کافی است که اروپا در فکر تنوع‏بخشی در منابع عرضه در داخل و خارج باشد، و این خود تضمینی برای تأمین‏ امنیت عرضه است. در راستای تضمین صدور انرژی و امنیت آن به اروپا کمیسیون اروپا در سال ۲۰۰۰ یک سند و در سال ۲۰۰۶ سندی دیگری را در ارتباط با انرژی تصویب کرد. در این دوسند به چگونگی دستیابی پایدار، رقابتی و ایمن به انرژی اشاره شده‌است در این اسناد ضمن تاکید بر مسئله امنیت انرژی از همه اعضا خواسته شده‌است تا سیاست‌های خود را در مسیر سیاست انرژی خارجی منسجم آماده سازند همچنین اتحادیه اروپا در این سند« سیاست انرژی خود را در سال ۲۰۰۷ پیش بینی کرده بود که واردات ۵۷ درصدی گاز این اتحادیه به ۸۵ درصد در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهی یافت( Commission of European Communities, 2007, 3). بنابراین تحادیه اروپا برای تضمین امنیت انرژی مورد نیازش در آینده، از روش چندجانبه گرایی، هم‌کاری در ایجاد ساختارهای بین‌المللی، همکاری‌های دو جانبه و چند جانبه استفاده می‌کند. تدوین« منشور انرژی» و تشویق کشورها برای پیوستن به آن و ایجاد شرکتی برای احداث خطوط جدید جهت انتقال گاز از منطقه خزر به اروپا با مشارکت کشورهای مسیر(طرح خطوط لوله گاز) نمونه‌ای از اجرایی این سیاست‌اند.(مهدیان و ترکاشوند،۱۳۸۹: ۱۸۹) به نظر می‌رسد که انرژی و ابعاد مختلف آن نظیر: عرضه و امنیت پایدار، ترانزیت، منابع جایگزین و …، در صدر اولویت‌ها و دستور کارهای دولت‌های اروپایی باشد. همین نیاز فزاینده اتحادیه اروپا به انرژی باعث شد اتحادیه اروپا پس از بحران صادرات گاز روسیه در ابتدای سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، به دنبال تضمین امنیت عرضه انرژی و در جستجوی متنوع سازی منابع تأمین گاز طبیعی خود باشد. بنابر‌این در کنار توسعه ظرفیت‌های دریافت LNG خود، مشتاق احداث خطوط لوله‌ی انتقال گاز طبیعی از تولید کنندگان خارج از حوزه‌ی نفوذ روسیه هستند، که در همین زمینه برای مثال خط لوله ناباکو گزینه بسیار مناسبی برای اروپا ارزیابی می‌شود.(بهروزی فر، ۱۳۸۹: ۸۰).

۱-۱ مروری بر روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا را باید بزرگترین بازیگر بین‌المللی به شمارآورد. این اتحادیه با بیش از ۹ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی، حدود سی درصد از تجارت جهانی را دراختیار دارد. این اتحادیه در سیاست گزاری‌های اقتصادی و مالی و تجاری مهم بین‌الملل مانند سازمان ملل متحد، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، گروه هشت کشور صنعتی جهان نقش مهمی بر عهده دارد. اتحادیه اروپا یکی از بالاترین در آمدهای سرانه در سطح جهان است. و همچنین قویترین سازمان اقتصادی منطقه است. تبدیل یورو به دومین ارز ذخیره و تجارت جهانی، به افزایش نفوذ بین‌المللی اتحادیه کمک کرده‌است(فرمهینی فراهانی، ۱۳۸۹: ۱۹-۲۲). در زمینه روابط سیاسی ایران و اتحادیه اروپا باید گفت که در اوایل انقلاب اسلامی به علت حاکم بودن رویکرد رادیکالی و آرمانگرایانه بر دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نوع و سطح روابط فی مابین در مرتبه بسیار نازلی قرار داشت. ولی با گذراندن تحولاتی جدید در عرصه داخلی و خارجی به تدریج محتاطانه و در مسیری عملگراتر قرار گرفت در واقع جمهوری ا.ا. در دهه دوم حیات خود که با بازسازی خرابی‌های ناشی از هشت سال جنگ گسترده مواجه گردید و شور نخستین انقلاب را فاقد بود برای تدارک قدرت نظامی خویش و نیز تأمین رشد اقتصادی مناسب، دوباره به استخراج انرژی روی آورد. ایران پس از یک و نیم دهه تجربه دریافت که الزاماً باید به قدرت قوی منطقه از لحاظ نظامی و اقتصادی تبدیل شود. نیل به هر دو هدف فوق مستلزم صدور انبوه و مداوم منابع نفتی بود، از این رو نزدیکی به کارتل‌های عظیم نفتی و کشورهای نفت خیز منطقه در دستورکار سیاست خارجی ایران قرار گرفت و شرکت‌های اروپایی و حتی آمریکایی در عداد بزرگترین مشتریان ایران وارد شدند. به عنوان مثال تا سال ۱۹۹۲، شرکت نفتی آکسون با خرید روزانه ۲۵۰ هزار بشکه، دومین مشتری آمریکایی ایران بود و شرکت های موبیل، تکزاکو، جورون، کالتکس روزانه به طور متوسط پنجاه هزار بشکه نفت از ایران خریداری می‌کردند و در مجموع روزانه نزدیک به پانصد هزار بشکه نفت ایران توسط شرکت‌های آمریکایی خریداری می‌شد.( امیر احمدی، ۱۳۷۲: ۶۶). در هر صورت اگر از ما از دیدگاه رئالیستی به روابط بین‌الملل نگاه کنیم بایستی بپذیریم که در یک جهان موازنه زندگی می‌کنیم. از این رو کشور تهدید شونده در جستجوی راه‌های برای دفاع از خود بر می‌آید و علیه دولت تهدید کننده دست به توازن می‌زند. در واقع با پیروزی نقلاب اسلامی و تیره شدن روابط جمهوری اسامی ایران با آمریکا اتحادیه اروپا در صدد بر آمد از طریق توسعه روابط خود با ایران به ویژه از دهه ۱۹۹۰ به بعد حضور و نفوذ خود را در خاورمیانه افزایش دهد. و از همین روی نحوی تعامل با ایران همیشه برای اتحادیه اروپا حائز اهمیت بوده است. از جانب ایران، نه تنها اتکاء ۳۸ درصدی دادوستد خارجی کشور به اتحادیه اروپا به خودی خود عاملی‏ تعیین کننده است، بلکه داشتن روابط حسنه و استوار با اروپا- بویژه در زمینه تجارت و اقتصاد. بی‏تردید موجب‏ ارتقای جایگاه و موقعیت منطقه‏ای و بین المللی ایران‏ می‏شود.
به لحاظ تاریخی یک رابطه نسبتاً نزدیک بین ایران با بیشترکشورهای اتحادیه اروپا وجود داشته است، بعد از اتمام جنگ تحمیلی(۱۹۸۰-۱۹۸۸) رهبران ایران با تأکید بر منافع ملی در صدد تحکیم و ایجاد روابط با قدرت‌های جهانی از جمله اتحادیه اروپای بودند. هم‌زمان اتحادیه اروپا نیز بر خلاف رویکرد تقابلی‌ آمریکا نسبت به ایران، سیاست‌های خود را بر اساس نگاهی تعاملی با ایران مفصل‌بندی کرده‌بود. در همین دوره بود که دیالوگ انتقادی کم کم جای خود را به دیالوگ‌های فراگیرتر در زمینه‌های مختلف داد( Badgat,2010.339). این روند از سرگیری روابط ادامه داشت تا اینکه روابط ایران و اتحادیه اروپا در طول نیمه دوم ۱۹۹۰ به ویژه بعد از انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری درسال ۱۹۹۸، یک روند رو به رشد را نشان داد. بنابر‌این در سال ۱۹۹۹، زمینه برای گفتگوهای فراگیری در زمینه انرژی مهیا شد. متعاقباً گروهای کاری در سطوح بالا به ترتیب در زمینه‌های انرژی، حمل و نقل، تجارت و سرمایه‌گذاری شکل‌گرفت، در ادامه این روند بود که در سال ۲۰۰۲، موافقت نامه همکاری‌های تجاری[۱۰۳] بین ایران و اتحادیه اروپا منعقد گردید.(Domingues, 2007.6). در زمینه اقتصادی ایران و اتحادیه از پیشینه کار اقتصادی ۸۰ ساله بر خوردارند و از این رو ایران جایی نیست که اروپایی آن را به فراموشی بسپارند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بعضی از کشورهای اروپایی همواره در شمار شریک‌های اول اقتصادی ایران بودند. همچنین در سال‌های اخیر اتحادیه اروپا همواره بزرگترین شریک اقتصادی ایران بوده است. با وجود تحریم‌های گوناگون علیه ایران، در مجموع در سال ۲۰۰۸، تجارت اتحادیه اروپا با ایران چیزی حدود ۹/۸ ، درصد و میزان واردات ۱۲ درصد رشد داشته است. این در حالی است که اتحادیه اروپا در مقایسه با قطعنامه‌های سازمان ملل سیاست‌های تحریمی شدیدتری را علیه ایران تصویب کرده‌است. ولی با این وجود می‌بینیم که حجم تجارت این اندازه افزایش پیدا کرد.( همشهری دیپلماتیک، ۱۳۸۸: ۱۹). بنابراین بایستی در زمینه روابط اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا باید خاطر نشان کرد که روابط ایران با اتحادیه اروپا نیز یک از شرایط مثبت و خوبی برخوردار بود. اگر چه در سال ۲۰۰۴ ایران تنها ۲۳/۱ درصد از کل صادرات اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده‌بود. با این وجود روابط تجاری اتحادیه اروپا با ایران به طور سنتی به دلیل واردات انرژی اتحادیه اروپا در یک روندی مثبت قرار داشته است، همچنین ‌با وجود افزایش قابل توجه قیمت انرژی موازنه تجاری اتحادیه اروپا برای سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ روندی خوب را طی‌ کرده‌است(Domingues, 2007.8) می‌توان گفت در زمینه اقتصادی اتحادیه اروپا از یک طرف واردت کنندگان انرژی از ایران بود. و عین حال اتحادیه اروپا کالاهای تولیدی نظیر تکنولوژی و تجهیزات حمل و نقل، کالاهای تولیدی و شیمیائی را به ایران صادر می‌کرد. اما در این اواخر( منظور از دوره به قدرت رسیدن احمدی نژاد است) میزان تجارت متأثر از افزایش تنش بر سر مسئله برنامه‌های هسته‌ای سیری نزول داشته‌است. چرا که در اوایل سال۲۰۰۰ میلادی ایالات متحده مدعی شد که ایران به دنبال گسترش توان تسلیحالت هسته‌ای است. در عوض رویکرد تقابلی آمریکا، اتحادیه اروپا رویکرد متعهدانه‌ای را نسبت به جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفت. در اوکتبر سال ۲۰۰۳ فرانسه، آلمان و انگلستان تلاش‌های دیپلماتیک در جهت حل و فصل برنامه‌های هسته‌ای از طریق مزاکره آغاز کردند(Badgat, 2010.340). در این میان ایران با دارا بودن بیش از ۱۷ درصد ذخایر گاز جهان و در شرایطی که امکان صدور گاز از طریق خط لوله به اتّحادیه اروپا را داراست، در صورت حل موانع سیاسی می‏تواند. یکی از بهترین انتخاب‏های اروپا برای متنوع کردن منابع گاز خود باشد. ایران مستعدترین کشور منطقه ای برای صادرات گاز به اروپاست که ذخایر عظیم و نیز موقعیت استراتژیک آن فرصت مناسبی را برای این امر فراهم می آورد.
۲-۱ انرژی حلقه ارتباط ایران و اتحادیه اروپا
همان طور که ذکر شد، عواملی نظیر کاهش تدریجی ظرفیت تولید انرژی و گاز در اروپا، رشد قابل ملاحضه تقاضای بازارهای اروپایی به واردات انرژی و عدم توانمندی صادرات کنندگان فعلی انرژی به اروپا در پاسخگویی کامل به نیاز رو به رشد و بلند مدت دول اروپایی و بلاخره نگرانی اتحادیه اروپا از بهره‌گیری سیاسی و امنیتی روسیه در صادرات انرژی نفت و گاز خود به اتحادیه اروپا به ویژه با ملاحظه با بحران انرژی در اوکراین در ژانویه سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ و همچنین بی‌ثباتی سیاسی در برخی از کشورهای خاورمیانه، اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری به ایران توجه نشان می‌دهد(سهرابی، ۱۳۸۸: ۸۲). در واقع چانه‏زنی‏های غیر متعارف روسیه در ژانویه هر سال نشان داده است، که روس‏ها شریکی‏ قابل اعتماد برای اتحادیه در تأمین انرژی نمی‏باشند، و بیشتر از آنکه به دنبال معامله‏ای‏ اقتصادی باشند، در پی برآوردن اهداف امنیتی و سیاسی خویش و حتی رویای احیای سلطه‏ روسیه به نحوی دیگر بر اروپای شرقی و مرکزی می‏باشند، که این تحول اتحادیه را وادار کرده‏ است که به فکر کاستن از نقش روسیه در بازار انرژی اروپا باشد( .(Asbarez, 2009.از این رور بیشتر به ایران توجه دارد، زیرا که ایران که یک آلترناتیو بلقوه برای اروپا و دولت‌های اروپایی در جهت تنوع بخشی به انرژی محسوب می‌شود و مهمتر اینکه‌ طبق گزارشات جاری در ایران ۰۴۵/۱تریلیون متر مکعب ذخیره گازطبیعی موجود است. در نتیجه بعد از روسیه در مقام دوم دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان قرار دارد. و اگر سرمایه گذاری‌های در بخش تکنولوژی و زیر ساخت‌ها در ایران انجام بگیرد. می‌توان خوشبین بود که میزان صادرات ایران احتمالاً به طور فزایندهای افزایش یابد(Byrczek, Mogase,Pfeifer,Rezac.2010, 4). همچنین بخش مهمی از تولید برق اروپا مدیون ۴۰ درصد گاز از روسیه ۳۰ درصد الجزایر و ۲۵ درصد از نروژ است. با این وجود اروپا بلعکس آمریکا بر جنبه‌های سخت افزاری تأمین انرژی تأکید دارد بیشتر بر جنبه‌های نرم افزاری تأمین امنیت انرژی تاکید دارند برای اروپا هم تأمین انرژی و هم بهای آن، بیشتر یک بحث منطقه و تجاری است، و در این زمینه اروپا تمایل به همکاری با ایران را به جد آشکار ساخته است(کولایی، ۱۳۸۹: ۷۳).
بنابراین مصرف بالای انرژی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا و بالطبع گاز طبیعی که از اهمیت ویژه‏ای‏ برخوردار است و به دلیل محدودیت منابع عرضه داخلی و همچنین مشکلات واردات از یک و یا تعداد محدودی کشور باعث شده است. که این اتحادیه‏ تصمیماتی جدید را در این زمینه اتخاذ کند .در زمینه اهمیت ایران برای اتحادیه اروپا اندرو کورتونوف رئیس بنیاد اورآسیا در مسکو می‌گوید اتحادیه اروپا می‌توان از ترمینال‌های شرق ایران برای انتقال نفت و گاز به اروپا استفاده کرد( sabainfo.ir/newsdetail-10292-fa .www).
در زمینه همکاری‌های انرژی مدیر عامل شرکت صادرات گاز ایران درباره مذاکرات ایران برای صادرات گاز به اروپا معتقد است که این مذاکرات در دو بخش گاز طبیعی مایع و خط لوله در حال شکل‌گیری بوده و بعضی از قرار دادهای ایران برای صادرات گاز مایع نهایی شده‌است؛ به طوری که از سال ۲۰۱۰، بیش از ده میلیوم تن گاز به فرانسه و اسپانیا که قرار دارد ایران با آنها نهایی شده‌است؛ صادر شده است.( کاویانی، ۱۳۸۵: ۳۰-۳۱). همچنین مدیرعامل شرکت توتال فرانسه کریستوف دومارژری بر این باور است. که در شرایطی که اروپا از کمبود عرضه گاز و وابستگی به انرژی روسیه نگران است ایران می‌تواند منبع ارزشمندی برای عرضه منابع جدید انرژی به این قاره باشد.( www.hamshahrionline.).
بنابراین مزیت انرژی ایران باعث شده‌است که علاوه بر تأمین‏ نیاز داخلی، امکان صادرات و حضور فعال در بازارهای جهانی انرژی فراهم شود همین ملاحظات امنیت عرضه اروپا منجر به عقد موافقت نامه تجارت و همکاری با ایران در دسامبر ۲۰۰۲ شد. چنین موافقت نامه‌ای، در آینده می‌تواند بستری را برای همکاری‌های بیشتر فراهم نماید و در واقعه دریچه‌ای برای ورود ایران به سازمان‌های بین‌المللی منجمله سازمان تجارت جهان باشد.
به طو خلاصه می‌توان گفت در زمینه همکاری‌های انرژی بین ایران و اتحادیه اروپا تاکنون شرکت ملی صادرات گاز دو مسیر را برای صادرات گاز به اروپا بر گزیده‌است مسیر اول: مسیر شمالی (ارمنستان، گرجستان و اکراین) و مسیر دوم مسر جنوبی( ترکیه، بلغارستان و امتداد قلب اروپا) می‌باشد. در این راستا هرچند توافق نامه‌ای در سال ۲۰۰۵ میان ایران و اوکراین شکل گرفته، اما با توجه به عبور قسمتی از خط لوله مدنظر از خاک روسیه و رقابت روسیه با ایران در بازار اروپا تا به حال شکل عملیاتی به خود نگرفته است، در مسیر جنوبی نیز دو خط صادراتی بیش از همه مورد تأکید است، یک پروژه نوباکو و دیگری پروژه فروش به EGLسوئیس است. با این وجود آخرین وضعیت این پروژه‌ها نشان دهنده آن است که عملیاتی شدن آنها به جهت مسائل سیاسی و پرونده هسته‌ای(که اروپا در آن نقش اساسی دارد) با چالش جدی روبه روست.( کی پور و ایزدی، ۱۳۸۸: ۱۵۳).
۳-۱ استراتژی آمریکا در قبال نزدیکی اتحادیه اروپا به ایران
پیدایش یک تحول عظیم در سال ۱۹۷۹(۱۳۵۷)، یعنی انقلاب اسلامی، موجد یک سری تغییرات اساسی در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خلیج فارس شد.(Rhchard.herrman,1998 37) در واقع با سقوط شاه ایران که پایگاهی مستحکم برای آمریکا محسوب می‌گشت، باعث شد این کشور به سمت حضور مستقیم در منطقه روی آورد. حتی آمریکا برای حفظ جریان صادرات نفت در طی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خود مستقیم وارد درگیری گردید هرچند به صورت محدود، و بعد از آن بود که آمریکا حضور نظامی خود در منطقه گسترش داد بنابراین می‌توان گفت همانند اتحادیه اروپا تضمین امنیت انرژی نیز برای ایالات متحده حائز اهمیت است تا آنجا که سناتور، جان اف کری – از نامزدهای انتخابات ۲۰۰۴ ریاست جمهوری آمریکا، در یک سخنرانی انتخاباتی « امنیت انرژی را امنیت آمریکا تلقی می‌کند» (ولدانی،۱۳۸۰: ۴۶) به طور کلی بعد از جنگ سرد آمریکا به عنوان قدرت هژمون سر بیرون آورد و در این راستا آمریکا برای تداوم هژمونی خود در صدد است. که بر کانون‌ها‌ی انرژی تسلط پیدا کند چرا که امریکا با تسلط بر منابع نفت و گاز که تأمین‌کننده عمده نیاز اتحادیه اروپا است، می‌تواند با فشارآوردن به این اتحادیه سیاست یکجانبه‌گرایی خود را بر آنان تحمیل کند. نظریه پردازان آمریکایی به خوبی دریافته‌اند که در توازن قدرتهای آینده، برتری از آن قدرتی خواهد بود که بر مناطق ژئواکونومیک و بویژه دارای منابع غنی انرژی تسلط داشته باشد.
مایکل کلر استاد مطالعات صلح و امنیت جهانی درکالج هامپشایر و نویسنده کتاب«جنگ بر سر منابع» می‌گوید: هدف ایالات متحده از حضور در منطقه خلیج فارس، تسلط بر منابع نفت آن به عنوان یک اهرم قدرت است و نه یک منبع سوخت. تسلط بر منطقه خلیج فارس به معنای کنترل کردن اروپا، ژاپن و چین است. این کار به ما قدرت کنترل بازار و بستن شیر نفت را خواهد داد. بر این اساس، حوزه خلیج فارس که در برخی از نظریه‌های ژئوپلیتیک، ریملند محسوب می‌شد،)احمدی و موسوی،۱۳۸۵: ۴۱۵)
برای مثال آمریکایی‏ها با وابستگی اروپا به خطوط لوله گازی‏ که از شرق می‏آید مخالف بوده و هستند؛ چرا که در این مورد منافع‌شان با اروپایی‏ها یکسان نیست و اروپای نیازمند انرژی، هم‏ باید به سهم خود میان وابستگی انرژی خود به مناطق تحت کنترل امریکا و وابستگی به خطوط لوله شرقی تعادل ایجاد کند(حسن تاش،۱۳۸۶: ۳)، این خود نشان دهنده این قضیه است که نبایست نقش متغیر آمریکا را دست کم گرفت، در حال حاظر به نظر می‌رسد اختلافات سیاسی و اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا ایجاد شده است، یک گروه از این اختلافات مربوط به رقابت دو پول جهانی – یورو و دلار است. وگروه دوم، و شاید اساسی‌ترین گروه اختلاف مربوط به تفاوت موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپولیتیک آمریکا شمالی و اروپای غربی در جنگ بر سر منابع انرژی و حوزچه‌های انرژی جهانی است.(ربیعی،۱۳۸۴: ۱۷۷-۱۷۸). در رابطه با ایران آمریکا از زمان پیروزی انقلاب تا به درصد بوده است، یک نظام سیاسی مطلوب آمریکا روی کار بیاید و برای رسیدن به این مقصد تا به حال تلاش کرده‌است، چهره جمهوری اسلامی را در محافل بین‌الملل به عنوان یک کشور غیر دموکراتیک نشان دهد. آمریکا در همین راستا در بخش انرژی نیز در تلاش بوده‌است، تا مانع از همکاری‌های انرژی بین ایران و اتحادیه اروپا شود. برای مثال ماتیو برایزا، یکی از مقامات بلند پایه وزارت امورخارجه آمریکا می‌گوید: ” ما از طرح ناباکو به عنوان عنصری برای گسترش امکانات در راه تأمین انرژی اروپا پشتیبانی می‌کنیم‌، اما فقط در صورتی که ایران در آن سهیم نباشد( خبر نگاری فرانسه ، فایننشل تایمز، ۱۵/ ۷/ ۲۰۰۹). از دیگر اقدامات مؤثر آمریکا، تحریم‏های اقتصادی یک یا چند جانبه‏ای است که‏ این کشور کشورهای علیه ایران اعمال کرده‌است. پیامد این تحریم‌ها به تأخیر انداختن سرمایه‏گذاری‏های‏ جدید در حوزه ‏های نفت و گاز ایران بوده‌است، و هزینه‏هایی را به اقتصاد ایران تحمیل‏ کرده‌است. برای مثال تأخیر در بهره‏برداری از میدان پارس جنوبی یکی از نمونه‏های آشکار کاهش‏ سرمایه‏گذاری در ایران است، که به افزایش برداشت رقیب قطری منجر شده‌است.( منصوره،۱۳۸۶: ۱۰۳- ۱۰۵). امریکا با آگاهی از این واقعیت که ژئوپلیتیک انرژی می‌تواند در ابعاد ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک برای ایران تولید قدرت کند، به دنبال کاهش قدرت نقش ایران در امنیت انرژی جهان و انزوای ژئوپلیتیک ایران می‌باشد. این کشور از یک سو مانع عبور خطوط لوله انرژی از ایران گردیده و از سوی دیگر با اعمال تحریم ‌های تجاری خصوصاً تحریم بخش نفت و گاز، موانع مهمی را بر سر راه توسعه بخش انرژی ایران قرار داده است. این وضع زمانی جدیدتر می‌شود که مهمترین شرکای انرژی خارجی ایران، در تحریم هم سو با آمریکا حرکت نمایند. از طرف دیگر اعمال فشار بر کشورهای صاحب منابع منطقه‌ای، در جهت جلوگیری از عبور منابع انرژی از خاک ایران، باعث از دست دادن موقعیت‌های ژئواکونومیک ایران به نفع برخی از کشورهای منطقه‌ای شده‌است.( بی نیاز،۱۳۸۶: ۴۰-۴۱). اما آمریکا با تصویب قانون داماتو که سرمایه‏گذاری بیش از ۴۰ میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران را تحریم می‏کرد، درصدد برآمد تا اتحادیه اروپا را از دسترسی به منابع نفتی و گاز ایران باز دارد و امنیت آن را از نظر انرژی به مخاطره اندازد.کریستوس پاپوتیس، کمیسر انرژی اتحادیه اروپا، با ابراز نگرانی عمیق از قانون داماتو اعلام کرد که این قانون مشکلات جدی و بزرگی را برای صنعت نفت اروپا ایجاد خواهد کرد.
۲-ایران و امنیت انرژی چین
با پیروزی انقلاب ایران و اعمال فشارهای شدید سیاسی و اقتصادی توسط آمریکا، ایران مأیوسانه به‏ دنبال حمایت‏های بین‌المللی می‏گشت. در سپتامبر ۱۹۹۲ هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران، به‏ چین سفر کرد و دو کشور قرار دادهایی امضا کردند، که‏ در آن چین قول داده بود به ایران در ساخت دو راکتور اتمی برای تولید برق و مقاصد صلح جویانه کمک‏ کند..
در خلال سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ مناسبات میان دو کشور به حدی رسید که چین در سلسله مراتب روابط دیپلماتیک با ایران رتبه هشتم را در جهان احراز کرد. هفت کشور اول(به استثنای‏ هندوستان) همگی کشورهای همسایه جمهوری‏ اسلامی بودند. با آغاز هزاره جدید روابط اقتصادی و سیاسی بین‏ ایران و چین به صورت بی‏سابقه‏ای گسترش یافت. در روزهای ۲۱ تا ۲۵ ژوئن سال ۲۰۰۰، محمد خاتمی‏ رئیس جمهور ایران به همراه هیئتی متشکل از ۱۷۰ مقام رسمی دیداری تاریخی از چین به عمل‏آورد. او در جریان این دیدار با امضای پنج یادداشت تفاهم با چین‏ درصدد توسعه روابط ایران با این کشور برآمد. خاتمی بر پیوندهای تاریخی پرسابقه‏ای که دو امپراتوری ایران و چین را به هم مرتبط می‏ساخت‏ تأکید کرد و« تک قطبی شدن جهان »را بوسیله ایالات‏ متحده محکوم کرد.( جیمز بیل و ایمان پور، ۱۳۸۱: ۵۲).
در شرایط تحریم توسط شرکت‌های آمریکایی، ایران مجبور است به قدرت‌های دیگر پیشنهاد همکاری بدهد. در این زمینه ایران با چین وارد همکاری شده‌اند. مشارکت ایران با چین که خود فاقد فن‌آوری پیشرفته اکتشاف، استخراج و مهار انرژی است. ناشی از تحریم‌های امریکا از یک طرف و از طرف دیگر نیاز روز افزون چین به انرژی می‌باشد(قدیر نصیر،۱۳۸۰: ۱۳۷-۱۳۵). این کشور، عضو دایم شورای امنیت و دارنده حق وتو در کنار سایر قدرت‌های بزرگ جهانی‌ است، که نقش چشم‌گیری را در شکل‌دهی به مناسبات و ترتیبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی جهانی‌ ایفا می‌کند. همچنین عضویت پکن در سازمان‌های متعددی نظیر اپک، آ.سه.آن، فائو، جی-۲۴، جی-۷۷، جی-۲۰، و سازمان همکاری شانگ‌های بر گستره نفوذ و تأثیرگذاری چین در عرصه جهانی‌ افزوده است( www.farsnews.com).
علی‌رغم این که چین، خود دارای منابع گازی است، اما به علت عدم بهره برداری کامل از آنها، دومین وارد کننده انرژی است، و این بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی ایران است که از روابط نزدیک خود با کشور چین، هم‌قاره‌ای بودن، عضویت و همکاری در سازمان منطقه‌ای شانگ‌های و مشکلات سیاسی پیش روی جمهوری خلق چین با ایالات متحده از فرصت استفاده کرده، نسبت به تعامل اقتصادی و تکنولوژی و صادرات گاز به آن کشور اقدام نماید. ادامه خط لوله گاز ایران از هند به چین و صادرات گاز به صورت LNG از طریق کشتی‌های غول‌پیکر گازکش، گزینه‌های پیش رو برای صادرات گاز ایران به چین است. نمودار زیر مصرف کلی انرژی در چین را در بخش‌های مختلف به خوبی نشان می‌دهد.
در واقع جمهوری خلق چین بعد از ایالات متحده آمریکا دومین مصرف کننده نفت در جهان است. و بزرگترین مصرف کننده زغال سنگ نیز می‌باشد. چیز که چین از آن واهمه دارد شکاف بین میزان تولید داخلی و مصرف نفت است. چنین وضعیتی بی شک چین را به واردات نفت وابسته خواهد کرد. در این راستا چین به منظور امنیت انرژی خود درکشورهای مختلفی( عراق، ونزوئلا، کانادا. غیره) در سال ۱۹۸۰ شروع به سرمایه‌گزاری کرد. اما اساسی‌ترین منطقه تأمین ‌انرژی چین، از دید آنها حوزه خلیج فارس است. چین در سال ۲۰۰۷، ۷۰ درصد انرژی خود را خاورمیانه تامین کرد. از منظر چین ایران می‌تواند، از اصلی ترین تأمین کنندگان ‌انرژی در این منطقه باشد. یک از دلایل که آنها بر آن تاکید دارند این است که ایران از جمله جاهای است که کمتر زیر نفوذ کشورهای غربی و بالخص آمریکا قرار دارد. وهم‌تر اینکه چین دومین وارد کننده بزرگ نفت از ایران است و همچنین از آنجا که چین یکی از بازارهای بزرگ مصرف دنیا است. و ایران یک از بزرگترین تولید کنندگان انرژی در جهان است، چین یک بازار قابل اتکا ‌برای ایران و ایران نیز با توجه به ذخایر نفت و گاز یک تأمین کننده قابل اتکا برای چین است(مهدیان، ترکاشوند: ۱۳۸۹: ۱۰۰-۱۰۸).
تقاضای نفت چین در سال ۲۰۰۴ در مقایسه با سال ۲۰۰۳ در حدود ۱۶ درصد رشد داشته و در سال ۲۰۰۳ از ژاپن، دومین اقتصاد بزرگ مصرف‏کننده نفت جهان، سبقت گرفته است. از آنجایی که تولید داخلی این کشور پاسخگوی افزایش مصرفش نیست، واردات نفت چین از بازارهای بین‌المللی به شدّت در حال افزایش است. براساس برآورد آژانس بین‌المللی انرژی میزان واردات نفت خام چین از دو میلیون بشکه در روز فعلی به حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. افزایش تقاضای چین بعنوان یک مسئله در بلندمدّت نه تنها برای نفت بلکه بطور کلی برای کلیه حامل‏های انرژی مطرح است. از آنجایی که تقاضای انرژی در هند و سایر کشورهای در حال توسعه آسیایی و ایالات متّحده آمریکا بطور مدام در حال افزایش است، نگرانی‌ها در مورد تراز آینده عرضه و تقاضای انرژی در حال افزایش است.
۲-۱ استراتژی‌های امریکا در قبال نزدیکی چین به ایران
ایالات‌متحده برای حفظ و توسعه قدرت استیلاطلبی‌ خود، سیاست‌هایی طرح‌ریزی‌کرده‌است تا قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و چین را تضعیف کند. فشارهای واردشده از سوی این قدرت استیلاجوی جهانی غالباً عواقبی ناخواسته و زیانبار دارد؛ درواقع، فشاری که ایالات‌متحده بر این کشورها وارد می‌سازد، به صورت عاملی تسهیل‌کننده در جهت تقویت و تحکیم روابط بین قدرت‌های منطقه‌ای مسلط عمل می‌کند. ایالات ‌متحده برای تأمین منافع خود به همراهی و همکاری متحدان منطقه‌ای خود به‌‌شدت نیازمند است. به‌عبارت‌ دیگر در خاورمیانه کشورهای اسرائیل، عربستان، ترکیه و مصر و در آسیای شرقی کشورهای ژاپن، تایوان و کره‌جنوبی در جهت سیاست سیطره‌جویی امریکا عمل می‌کنند.
شایان ذکر است که در خاورمیانه و آسیای شرقی به ‌ترتیب کشورهای ایران و چین به‌عنوان قدرت برتر منطقه‌ای قلمداد می‌شوند به ‌طورکلی، امریکا به‌عنوان استیلاجویی جهانی، پیوسته ایران و چین را به‌عنوان دو ابرقدرت منطقه‌ای به نقض حقوق بشر، تلاش برای ایجاد زرادخانه‌های عظیم نظامی و تهدید هم‌پیمانان امریکا متهم می‌کند. سیاست امریکا در محکوم‌ کردن کشورهای ایران و چین به شکل‌گیری پیمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای منجر شده‌است. که در قالب آنها ایران و چین در کانون دوایر متحدالمرکزی از کشورهای ناخرسند و مقاوم در برابر سیطره‌جویی و یکجانبه‌گرایی ایالات‌متحده قرار گرفته‌اند( جیمز بیل و ایمان پور، ۱۳۸۱: ۵۵-۵۰).
در واقع می‌توان گفت که روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و چین نه دو جانبه بلکه سه جانبه است؛ زیرا امریکا به عنوان بازیگر سوم، تأثیر تعیین کننده‌ای بر این روند دارد. از این رو می‌توان روابط ایران و چین را در قالب مثلث ایران – چین – آمریکا نیز مورد تحلیل قرلار دارد. برای مثال در دوران پس از انقلاب اسلامی، ایران به تدریج در پی قدرت‌هایی بر‌آمد تا با بسط روابط و مناسبات با آنها، در مقابل فشارهای فزاینده ایالات متحده به نوعی موازنه ایجاد کند از طرف دیگر در شرایطی که ایران تحت فشار آمریکا و برخی قدرت‌های غربی در خصوص پرونده هسته‌ای خود قرار دارد، حمایت چین از ایران در شورای امنیت و یا حداقل در تعدیل فشارهای غرب و به تاخیر انداختن آنها، اهمیت به سزایی دارد. همچنین چین به ایران برای گسترش مجموعه‌ای از خطوط لوله همچون خط لوله ایران- پاکستان، ایران – ترکمنستان و در نهایت ارتباط مستقیم زمینی ایران – چین برای دور زدن تنگه مالاکا که تحت کنترل نیروی دریایی آمریکاست، نیاز دارد.
به‌طورکلی، امریکا به‌ عنوان استیلاجویی جهانی، پیوسته ایران و چین را به ‌عنوان دو ابرقدرت منطقه‌ای به نقض‌ حقوق بشر، تلاش برای ایجاد زرادخانه‌های عظیم نظامی و تهدید هم‌پیمانان امریکا متهم می‌کند. سیاست امریکا در محکوم‌ کردن کشورهای ایران و چین به شکل‌گیری پیمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای منجر شده‌است که در قالب آنها ایران و چین در کانون دوایر متحدالمرکزی از کشورهای ناخرسند و مقاوم در برابر سیطره‌جویی و یکجانبه‌گرایی ایالات‌متحده قرار گرفته‌اند. در‌ خاورمیانه و آسیای شرقی، این کشورها به‌ترتیب شامل سوریه و کره شمالی می‌باشند(جیمز بیل و ایمان پور: ۱۳۸۱، ۵۵- ۵۰)
بنابر‌این کشور چین با توجه به رشد دو رقمی اقتصادی‌اش تکاپوی زیادی برای ‌توسعه مشارکت‌های خود در انرژی با کشورهای دیگر دارد که ایران یکی از این کشورها است. ایران در حال حاضر مرکز ثقل مهمی در ساختار امنیت انرژی چین محسوب می‌شود و در ابتدای سال ۲۰۰۵ در رتبه سوم کشورهای صادر کننده نفت به چین بوده. ایران در ابتدا ۱۴ درصد از نیازهای وارداتی چین را تأمین می‌کرد، اما بعد از امضاء یکسری توافقنامه‌ها‌یی در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی، به یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت به چین تبدیل شد.( نامی، محمد پور و عباسی، ۱۳۸۸: ۵۹)
۳-ایران و امنیت انرژی هند
کشور هند به عنوان مقصد و کانون اصلی انتقال گاز ایران به شرق در مقام چهارمین قدرت اقتصاری آسیا، ۷۵ درصد انرژی مصرفی صنایع خود را از خارج تهیه می‌کند. این کشور قصد دارد تا ۲۰ سال آینده گاز را جایگزین سوخت‌های نظیر زغال سنگ، نفت و مانند آن در تأسیسات بزرگ صنعتی کند تا از یک سو انرژی ارزان‌تری مصرف شود و از دیگر سو محیط زیست را کمتر آلوده نماید. میزان تولید گاز روزانه هند ۷۴ میلیون مترمکعب است که پیش بینی می‌شود و در سال ۲۰۲۵ میزان تقاضای گاز روزانه هند به ۳۲۲ میلیون متر مکعب در روز برسد(روزنامه میشیگان، ش ۸۰، مهر ۱۳۸۴، ۸۷ ).
در واقع بازارهای مصرف هند، یکی از سریع‌ترین بازارهای رو به رشد تقاضا برای تولیدات انرژی در جهان، پیش‌بینی می‌شود. نیاز فزاینده به منابع انرژی در هند ناشی از صنعت‌گرایی و شهرنشینی شتاب دار است. در حال حاضر، منابع تأمین انرژی هند، ذخایر زغال سنگ داخلی و واردات نفت است. با کاهش منابع زغال سنگ، سیر نزولی و رکود تولید نفت خام و عدم کشفیات جدید به منظور بهره‌گیری از منابع نفت داخلی، واردات نفت هند از ۴۰ درصد در سال ۱۹۸۵-۱۹۸۶ به ۶۶ درصد در سال ۱۹۹۹ افزایش یافت. با گسترش واردات نفت خام، افزایش قابل توجهی در صورت حساب واردات نفت هند مشاهده شد. بودجه واردات نفت هند در سال گذشته از ۳/۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ به ۱۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰-۲۰۰۱ افزایش یافت بنابراین، رشد ۷۰ درصدی در پایان این دهه مشاهده می‌شود. توسعه اقتصادی سریع هند، موج بزرگی از تقاضا برای گاز طبیعی به وجود آورد که زمینه ساز افزایش مصرف گاز طبیعی در هند است. مصرف گاز طبیعی هند نسبت به سوخت‌های دیگر در سال های اخیر افزایش یافته است. مصرف گاز طبیعی از ۶/۰ تریلیون فوت مکعب در سال ۱۹۹۵ به ۸/۰ تریلیون فوت مکعب در سال ۱۹۹۹ رسید و پیش‌بینی می‌شود تا ۳/۱ تریلیون متر مکعب در سال ۲۰۰۵ و ۸/۱ در سال ۲۰۱۰ برسد(ویسی، ۱۳۸۸: ۱۱۰).
۳-۱ ایران و مساله لوله صلح ( فرصتها – چالشها)
خط لوله صلح در واقع یک طرح انتقال گاز است که باید گاز ایران را به پاکستان و از راه پاکستان به هند منتقل کند. این طرح را به این دلیل خط لوله صلح گفته‌اند که با پیوند زدن بخشی از اقتصاد کشورهای هند و پاکستان(بخش استراتژیک) به عنوان کشورهای که تا کنون چند بار با هم جنگیده‌اند، آنها را به سمت صلح هدایت می‌کند. یعنی این طرح با ایجاد و حفظ اشتراک‌های اقتصادی صلح را به را به ارمغان خواهد آورد. فضای خصومت را به فضای دوستی تبدیل می‌کند. برای کشیدن خط لوله صلح یک سری پیش زمینه‌ها و الزامات وجود دارد که به طور خلاصه به آنها خواهیم پرداخت:
رشد اقتصادی سریع هند در دهه۱۹۹۰ به همان سرعت، کمبورد رو به افزایش منابع انرژی را برای این کشور آشکار کرد. کمبود که جبران آن تنها در ورای مرزهای هند امکان دارد. از سوی دیگر، مسائل مربوط به استراتژی هند به عنوان چهارمین مصرف کننده انرژی برای ایران به عنوان کشوری که دارای مقام دوم در منابع گازی و مقام سوم در منابع نفتی در جهان است و اقتصاد آن بستکی شدید به آن دارد، دارای اهمیت زیادی است. مصرف کلی انرژی هم‌کنون در هند رقمی معادل ۱۱۵۰۳۵ مگاوات است و تا سال ۲۰۱۵ به رقم معادل ۲۵۰ هزار مگاوات خواهد رسید. بنابراین هند به دو دلیل اساسی نمی‌تواند از منابع انرژی ایران چشم پوشی کند:
نخست اینکه هند شاهد گسترش سریع همکاری‌های رقیب آسیایی خود چین با کشورهای صادر کننده انرژی همچون روسیه است. بنابر‌این برای هند خط لوله گاز ایران، هند، پاکستان یک ضرورت است
دوم اینکه اگر چه انرژی هسته‌ای یک از ابزارهای تامین انرژی هند است، اما نفت و گاز همچنان به عنوان منبع اصلی تأمین نیاز هند دست کم در ربع قرن آینده می‌ماند.
بنابراین اجرای شدن این لوله، نه تنها بازار خوبی برای گاز ایران ایجاد و درآمد ثابتی را برای این کشور تضمین می‌کند، بلکه ایران را از گرفتار شدن در چرخه مشکلات شدید اقتصادی و به دنبال آن تهدید امنیت ملی رها می‌بخشد چرا که بر اساس قانون داماتو و نیز قطعنامه ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۷۳۷ شورای امنیت ملل متحد مبتنی بر تحریم ایران و تشدید آن هیچ کشوری یا شرکتی اجازه سرمایه گذاری بیش از ۲۰ میلیون دلار در صنایع انرژی ایران را ندارد؛ این در حالی است که زیر ساخت‌های بخش انرژی ایران- خطوط لوله و پالایشگا‌ها- دچار فرسودگی شده‌اند. علاوه بر این، بخش انرژی به شدت سرمایه بر‌است و دولت به تنهایی از عهده سرمایه‌گذاری در آن بر نمی‌آید به همین دلایل، ضرورت مشارکت و همکاری سرمایه گذاری خارجی در این بخش و نیز رسیدن به توافق‌های بلند مدت کاملاً احسال می‌شود.( سجادپور و سید صادقی،۱۳۸۹ :۷۱- ۷۳ ).
ایران با توجه به موقعیت ترانزیتی خود که ناشی از برتری‌های ژئوپلیتیکی، یعنی قرارگیری درچهارراه بین‌المللی، حائز اهمیت است. افزون بر این ایران با آب‌های آزاد مرتبط است و دارای موقعیتی است که دسترسی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را به آبهای آزاد میسر می‌کند و قادر است در مقولاتی مانند سواپ یا انتقال نفت و گاز، سوخت تولید کنندگان آسیای مرکزی برای کشورهای نظیر افغانستان و پاکستان نقش مهمی را به عهده بگیرد.( حسین‌پور و عباسی، ۱۳۸۸: ۵۷-۵۸)
۳-۲ استراتژی‌های آمریکا در قبال نزدیکی هند به ایران
از سوی ‌دیگر امریکا با تسلط بر منابع نفت و گاز عراق که تأمین‌کننده عمده نیاز انرژی چین، ژاپن و فرانسه است، اینک می‌تواند با فشارآوردن به این کشورها سیاست یکجانبه‌گرایی خود را بر آنان تحمیل‌کند. سفر اخیر جرج بوش به افغانستان، پاکستان و هند، ضمن‌اینکه یک سفر دوره‌ای دیپلماتیک برای فشارآوردن بر رهبران این کشورها برای همسوشدن آنان با سیاست‌های امریکا در منطقه علیه ایران بود، به امضای موافقتنامه‌ای میان جرج بوش و همتای هندی وی درخصوص کمک امریکا به تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی هند انجامید که تا حدود زیادی نیازهای انرژی هند را تأمین می‌کند. این موافقتنامه ممکن است توافقات میان ایران، پاکستان و هند مبنی بر تأسیس خط هفتصدوپنجاه کیلومتری انتقال نفت و گاز ایران از طریق پاکستان به هند را متزلزل سازد (بیگدلی،۱۳۸۵: ۶۶). ایران از منظر هند به واسطه شاخص‌های زیر دارای آنچنان جایگاهی است، که ارزش بر قراری مناسبات راهبردی ‌دارد: که در زیر بطور خلاصه به آن اشاره خواهیم داشت.
دارای موقعیت ژئوپلیتیک بی همتا است.
در آسیای غربی قدرت منطقه‌ای مهمی است.
کشوری است با منابع غنی نفت و گاز.
کشوری شیعی با علایق مذهبی خاص است.
در جهان سوم منتفذ است.
بررسی تاریخچه مناسبات هند و ایران نشان می‌دهد که از دیدگاه سیاست خارجی هند، ایران کشوری است که ارزش بر قراری مناسبات راهبردی را دارد؛ اما رای اخیر این کشور در شورای حکام در محکومیت ایران نشان داد.که ایران صرفاً در محیط بین‌المللی غیر رقابتی برای هند ارزشمند است. با تمام این مسائل هندوستان علاقمند خرید نفت و گاز ایران می‌باشد.( کاویانی، ۱۳۸۵: ۱۰۸ -۱۰۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ب.ظ ]




مصدق خود را ملزم می دید که از لایه آن دسته از وکلای مردم که ظاهراً به خواست موکلین خویش پشت کرده بودند و در کار دولت ملی اشکال تراشی می کردند, بگذرد و مستقیم به مردم رجوع کند. باید توجه داشت که کارگزاران سیا و اینتلیجنت هر هفته یک میلیون ریال به کار خرید نمایندگان صرف می کردند[۳۹۸]دست کم یک سوم از نمایندگان عملا حقوق بگیر MI6 و سیا بودند.[۳۹۹]در سالهای بعد طبق گفته کاشانی ، ۸۰ درصد علما و روحانیون از حقوق بگیران سفارت انگلستان بودند که ابوالقاسم گازری از بهاءالدین نوری نام برد که وی داماد محمد بهبهانی بود اما کاشانی گفت نام نبرید.[۴۰۰]
جهت رایزنی و حل مسائل میان نخست وزیر, رئیس مجلس و دربار, مجلس هیئت ۸ نفره ای را انتخاب کرد. این هیئت, از آقایان مجدزاده, سنجابی و معظمی, نمایندگان “فراکسیون نهضت ملی” و آقایان رفیع, مکی, بقایی, حائری‌زاده و گنجه ای, منتخبین سایر دستجات مجلس, تشکیل شده بود.. یکی از موارد اختلاف مصدق با شاه, تعریف و تبیین دقیق حدود و وظایف نخست وزیر در رابطه با مقام سلطنت بود. بر اساس سه اصل ۳۵,۴۴,۴۵, هیئت ۸ نفره نظر داد که, “بدیهی است که اداره و مسئولیت امور مملکتی اعم از کشوری و لشگری از شئون مقام شامخ سلطنت نبوده. حقوق هیئت دولت و وزیران است که در اداره امور وزارتخانه های مربوطه بنام اعلیحضرت همایونی سعی و کوشش در اجرای مقررات قانونیه نموده و منفرداً و مشترکاً از عهده مسئولیت در مقابل مجلس شورای ملی برآیند.” مخالفین این گزارش, که در میان آنها, بقایی و حائری زاده خود عضو هیئت ۸ نفره بودند, احساس می کردند که در نتیجه این گزارش, قدرت شاه به نفع مصدق تضعیف می شود, حال آنکه هیچ گونه خللی در قدرت نخست وزیر در رابطه با مجلس به وجود نمی آید. مصدق به مخالفین خود پیام داد که خیال کناره گیری ندارد و آنها برای رسیدن به مقصود خود, دو وسیله در اختیار دارند. یا باید او را به قتل برسانند و یا در مجلس به دولت وی رأی عدم اعتماد بدهند.. آیت الله کاشانی به خبرنگاران ایتالیایی گفت که “هیچ گونه اختلافی” با دولت ندارد, اما, “فقط از لحاظ حفظ قانون اساسی” با ادامه اختیارات نخست وزیر مخالفت کرده بود… گزارش هیئت ۸ نفره به گره کور یا “معمایی” سیاسی مبدل شد, که تنها راه درمان آن همه پرسی از مردم در مورد ادامه حیات یا انحلال مجلس هفدهم بود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در ۵ مرداد مصدق پیامی از رادیو خطاب به مردم ایراد کرد: هموطنان عزیز هر قدمی که تا کنون برداشته شده بعد از مشیت الهی بواسطه اتحاد و حمایت عموم ملت ایران بوده و هرکس ادعا کند در این کارسهمی بیش از دیگران داشته ادعایش باطل و بی اساس است ، ما هم در این مبارزه با هم همکاری کرده ایم ، امروز اگر بر اثر اغراض خصوصی عده ای منحرف شده باشند در صورتیکه ملت ایران با منحرف شدگان همکاری نکند و آنان را از خود براند اقدامات اجانب بجایی نخواهد رسید. در میان مخالفین امروزی عده ی قلیلی هستند که در شروع این نهضت از همراهان بوده اند ولی به علتی که ترک ذکر آن اولی است اکنون ملت را در آخرین مراحل پیروزی رها ساخته و در تضعیف دولت و جلوگیری از پیشرفت آمال ملی حتی از مخالفین قدیم هم پیش افتاده اند…، آیا مخالفین فعلی تصور نمی کنند در صورت ادامه این وضع ثمره ی فداکاری ها و جانبازی چندین ساله ی ملت ایران که اکنون به آخرین مراحل خود نزدیک می شود به هدر رود و لعن و نفرین ابدی برای آ؛نان در تاریخ ایران باقی بماند؟ و سپس در مورد مجلس سخنان خود را ادامه می دهد: در این مجلس گروهی از مخالفین و ایادی سیاست بیگانه با بعضی از منحرف شدگان می کوشند که زمام امور را بدست دولتی بدهند که بتوانند مطامع بیگانگان و منافع آنان را تامین کند و برای این منظور تریبون مجلس را وسیله تبلیغات قرار داده اند و دولت از مردم تقاضا می کند عقیدی خود را در ابقاء یا انحلال آن صریحا اظهار کند، قانون ها ، مجلس ها ، دولت ها همه برای خاطر مردم بوجود آمده اند نه مردم بخاطر آنها. وقتی مردم یکی از آنها را نخواستند می توانند نظر خود را درباره آن ابراز کنند در کشورهای دموکراسی و مشروطه هیچ قانونی بالاتر از اراده ی ملت نیست.[۴۰۱]
مواضع روحانیون درقبال رفراندوم :
عداوت کاشانی با مصدق و یکدندگی این دو به مرحله ای رسیده بود که کاشانی جهت سرنگون کردن مصدق, باکی از اتحاد با نامتجانس ترین عناصر نداشت. تصویری که علاء از شاه ارائه می دهد روشن می کند که چهار ماه قبل از کودتای ۲۸ مرداد, شاه مایل نبود کوچک ترین قدم غیرقانونی, که با اختیارات مشخص او در چارچوب قانون اساسی مغایرت داشت, جهت برکناری و تعویض مصدق بردارد. شاه نیز در اردوگاه خود و در میان اطرافیان و مشاورین خود تنها بود.
در اواسط دی ماه ۱۳۳۱, هفته نامه “دمکرات اسلامی” که بیانگر نظرات محور کاشانی – بقایی بود، مصدق را سیاستمداری محبوب می دانست که توسط مشاورین ناباب خود, یعنی اعضای “حزب ایران” محاصره شده بود. اما از ۹ اسفند, صف بندی ها مشخص و آرایش نیروها به سرعت معین می شود و محور کاشانی- بقایی نیز مجبور می شود موضعی شفاف تر در مقابل مصدق اتخاذ کند. به فاصله دو ماه, “مصدق محبوب” تبدیل می شود به پیرمردی جاه طلب, خودخواه و فریفته تملق که با بی شرمی “ادعا می‌کند که ملتی طرفدار” دولت اوست، در حالی که با همین ادعا مجبور می شود “با زیرشلواری از پشت بام فرار کند.”[۴۰۲]
با آمدن سالگرد ۳۰ تیر قوام تهران را ترک کرد و به کرج رفت ، بقایی و زهری در مجلس بَست نشستند و زاهدی به خاطر ترس آنجا نماند ، مهندس حسیبی در سخنرانی این روز گفت مردم ایران به شخص توجهی ندارند و به عملیات اشخاص توجه می کنند افراد نباید مورد پرستش شما باشند این خلاف مذهب است هر کس اعم از آیت الله(منظور کاشاتی) و غیره وظایف خود را انجام داد آنها را دوست بدارید و هر کس منحرف شد او را تنبیه کنید.[۴۰۳]
مخالفین مصدق سخت امیدوار بودند که کاشانی مجدداً به ریاست مجلس انتخاب شود و گمانه زنی می کردند که حدود ۴۰ رأی بدست خواهد آورد. با نزدیک شدن روز انتخابات و کاندیداتوری معظمی به عنوان گزینه فراکسیون “نهضت ملی”, روزنامه شمس قنات آبادی اعلام کرد که “با ریاست مجلس دکتر معظمی توطئه تغییر رژیم عملی خواهد شد.” [۴۰۴]
در جلسه فوق العاده چهارشنبه دهم تیر ۱۳۳۲ از ۷۲ نفر نماینده حاضر, ۴۱ نفر به معظمی و ۳۱ نفر به آیت الله کاشانی رأی دادند. به این ترتیب, مخالفین مصدق سنگر ریاست مجلس را نیز از دست دادند و در همین جلسه, زهری, عضو فراکسیون “نجات نهضت” دولت را به دلیل شکنجه متهمین به قتل افشار طوس, استیضاح کرد.
آیت‌الله کاشانی به مناسبت انتخابات ریاست مجلس، اعلامیه‌ای منتشر کرد و در آن نظر صریح خود را نسبت به دکتر مصدق اعلام داشت. اعلامیه کاشانی فتوایی مسلم بر علیه مصدق و دعوتی عام جهت خلع، محاکمه و اعدام او بود. آیت‌الله اعلام کرد که، “در این چند روزه اخیر مشهود افتاد که رئیس دولت نمایندگان مجلس را در “تحت عنوان اضطرار” به تعطیل مجلس و مشروطیت تهدید کرده است. ولی من به شما مردم به خلاف آن یاغی طاغی که در کشور مشروطه ایران به خیال خداوندگاری افتاده است می‌گویم مشروطه ایران هرگز نخواهد مرد و هر خودسر مطلق‌العنانی که پای خود را در راه بدکاری و به خیال ایجاد دیکتاتوری در امحاء اصول قانون اساسی بگذارد محکوم به شکست، بر طبق قوانین مملکتی مقدم بر علیه مشروطیت ایران بوده و تسلیم چوبه‌ دار خواهد شد.”[۴۰۵] کاشانی بعدها در اظهار نظری در مورد مصدق گفته بود: «تا کنون هیچ دولتی به اندازه‌ی دولت دکتر مصدق به این کشور خدمت نکرده، ولی افسوس که در اواخر اطرافیان او را منحرف نمودند.»[۴۰۶]
مصدق معتقد بود که هرگاه در مجلس بحرانی بوجود می آمد نتیجه منفی آن “در لحن مذاکرات و طریقه صحبت” طرف های گفت و گوی ایران بر سر مسئله نفت هویدا می شد و آنها این وقایع را نشانی از تزلزل دولت او تلقی کرده و در مواضع خود که به سود ایران نبود, سرسخت‌تر می شدند. به نظر مصدق تنها چهل نماینده امین و وطن پرست که رأی خود را نفروخته بودند در مجلس وجود داشت و از آن بیم داشت که انگلیسی ها با یکصد هزار تومان , ده رأی از این چهل رأی را نیز بخرند. استعفای دسته‌جمعی نمایندگان فراکسیون “نهضت ملی”, در غروب ۲۳ تیر در فاصله دو هفته پس از انتخابات معظمی به ریاست مجلس جهت هموار کردن راه رفراندوم، بر نگرانی‌های کاشانی و بقایی افزود. به دنبال استعفای دسته جمعی این ۲۶ نفر, اول ابوالفضل تولیت و به دنبال او اعضای فراکسیون کشور و “اتحاد” هم از مقام نمایندگی خود استعفا دادند. در روز ۲۷ تیر، رفیع نیز استعفا داد. یک روز قبل از رفراندوم ۱۲ مرداد, با استعفای معظمی, رئیس مجلس, تعداد وکلای مستعفی به ۵۷ نفر از ۷۹ نفر رسید و مجلس تعطیل شد فقط ۲۲ نماینده استعفا ندادند و در نتیجه تشکیل جلسات مجلس بواسطه فقدان حد نصاب دیگر میسر نبود.کاشانی، تصمیم مصدق جهت رفراندوم و انحلال مجلس هفدهم را در راستای روندی می‌دانست که از دیدگاه او از دیماه ۱۳۳۱، با طرح موضوع تمدید اختیارات آغاز شده بود و با گذشت زمان، راه را جهت حکومت فردی، استبدادی و مطلق‌العنان مصدق هموار می‌کرد
بعد از پیشنهاد همه پرسی در ۵ مرداد ۳۲ ، کاشانی اعلامیه ای صادر کرد و مصدق را به خود محوری و سواستفاده از نهضت ملی برای بدست آوردن دیکتاتوری متهم کرد. و در روز ۷ مرداد، آیت‌الله کاشانی اعلامیه دیگری انتشار داد. کاشانی در این اعلامیه رفراندوم را خلاف قانون و قانون‌شکنان را خائن و مستحق شدیدترین مجازات‌ها دانست. او نه تنها به اصل رفراندوم بلکه به شیوه انجام آن هم ایراداتی گرفت و نتیجه گرفت که، هر کس چنین رفراندومی بکند نتیجه به کام او خواهد بود. در روزنامه اطلاعات ۹ مرداد ۳۲ گفت : «در تمام مدتی که ایشان زمامدار است قدم مفید به حال شما که بتواند از آن اسم ببرد برنداشته ، هر روز وعده های بزرگ می دهد و فردا عذر می آورد که من می خواستم این کارها را بکنم ولی عمال اجنبی کارشکنی کردند و به ادعای او عامل اجنبی هرکسی است که از او مواخذه بکند ، این مجلس وقتی به دکتر مصدق اختیارات غیر قانونی می دهد ملی و وقتی او را استیضاح می کند عامل اجنبی است. رفراندوم می کنند که رژیم مملکت را معین سازند و الامملکتی که قانون اساسی دارد و حکومتش مشروطه است هیچ راهی برای فرار از استیضاح و دست زدن به رفراندوم ندارد . کاتوزیان رفراندوم را غیر قانونی نمی داند و می گوید با اینکه این تصمیم از لحاظ سیاسی اشتباه و دو هفته بعد منجر به کودتا علیه دولت و سرنگونی آن شد اما غیر قانونی نبود همچنانکه در انگلیس هم نخست وزیر می تواند مجلس عوام را تعطیل کند با این تفاوت که مصدق این کار را نکرد و آنرا به عهده مردم گذاشت . با استعفای دو سوم وکلای مجلس ، رفراندوم معنایی نداشت چون مجلس خود به خود تعطیل شد و حتی اگر مردم به رفراندوم رای منفی می دادند چاره ای جز انحلال مجلس ۱۷ و انتخابات جدید نبود حال چه محل رای گیری موافقان و مخالفان جدا باشد یا نباشد و این کار هم بخاطر امنیت و جلوگیری از اغتشاش بود.
مخالفین دولت یک سلسله سخنرانی که بعد از نماز مغرب و عشا در منزل کاشانی بر علیه دولت تدارک دیدند که اولین آنها در ۷ مرداد تشکیل شد و در پی سخنرانی تعدادی از نمایندگان مخالف دولت ، با سروصدا و اعتراض مردم سخنرانی ها ناتمام ماند فردای آن روز علمای نجف از جمله گلپایگانی و عبدالهادی شیرازی و کاشف الغطا از انتشار مطالب توهین آمیز نسبت به کاشانی اظهار تاثر و تالم کردند
بنا به گزارش ویلبر, مامورین ایستگاه سیا کوشیدند تا قبل و بعد از تاریخ انجام رفراندوم, حداکثر بهره برداری را از “غیرقانونی بودن” این همه پرسی بکنند. در روز ۱۲ مرداد, مردم پایتخت رأی خود را, در مراکز رای گیری متفاوتی که موافقین انحلال مجلس را از مخالفین آن متمایز می کرد به صندوق ها ریختند. در تهران و حومه ۱۵۵۵۴۴ نفر به انحلال مجلس و ۱۱۵ نفر به ابقای آن رأی دادند.
ظهر روز شنبه، ۱۰ مرداد یکی از منسوبین آیت‌الله کاشانی اعلامیه‌ای با دست خط ایشان را به مجلس برد و برای مخبرین جراید قرائت کرد. کاشانی در این اعلامیه مهم که تکلیف شرعی خود را با رفراندوم و مصدق روشن می‌کند به مؤمنین و مقلدین خود حکم می‌کند که، “البته و البته هیچ مسلمان وطن‌خواهی” در آن شرکت نخواهد کرد.کاشانی در گفتمان خود بر علیه مصدق، عمدتاً از بحث‌هایی در دفاع از قانون اساسی، مشروطیت و دموکراسی استفاده می‌کند و از ادله دینی تنها جهت تحکیم، تقویت و مشروعیت دادن به ادعاهای سیاسی خود بهره می‌برد. بهره گیری از دین برای پیشبرد مقاصد سیاسی، از سوی بروجردی و بهبهانی مورد تایید یا تاسی قرار نگرفت. بروجردی همچنان از موضع گیری شفاف پرهیز می نمود و گفتند من وارد در امور سیاسی نبوده ام کار من بحث و اظهار نظر در مسائل شرعی است با این حال گفته می شد که بروجردی نیز نسبت به عمل رفراندوم عصبانی بود و مخالفت وی بود که به بهبهانی جرات داد که اقدام به تحریم بکند بروجردی این نظر را داشت که به عنوان اعتراض ایران را ترک کند که البته در حد همان نظر باقی ماند.[۴۰۷]
در ساعت نه و نیم شب ۱۰ مرداد، درگیری سختی میان جمعیتی که شعار “مصدق پیروز است” می‌داد و به منزل کاشانی نزدیک می‌شد و مدافعین منزل کاشانی روی داد… در این جنگ و جدال سیاسی، که هواداران “حزب ملت ایران برمبنای پان‌ایرانیسم” و “نیروی سوم” که مدافع سیاست‌های دولت بودند از یک سو و هواداران کاشانی و بقایی از سوی دیگر به جان یکدیگر افتاده بودند، محمد حدادزاده از مدافعین منزل کاشانی و عضو “مجمع مسلمانان مجاهد” به وسیله شانزده ضربه چاقو به قتل رسید و عده‌ای نیز از جمله فروهر رهبر “حزب ملت ایران” و همچنین رئیس کلانتری ۹ مجروح شدند. فردای انتشار اعلامیه آیت‌الله کاشانی، نامه‌ای از طرف آیت‌الله بهبهانی به دکتر مصدق در جراید منتشر گردید. بهبهانی از “غوغای رجوع به افکار عمومی”، اعلام تحیر نمود و عواقب چنین عملی را “وخیم” دانست. او نیز بر این نکته که انحلال مجلس از طریق همه پرسی، “در قوانین مملکت پیش‌بینی نشده و سابقه ندارد و مخالف با افکار عامه مردم است” تأکید کرد[۴۰۸]و از دکتر مصدق خواست تا در تصمیم خود برای انحلال مجلس و ابقای دولت تجدید نظر کند.
در ۱۹ مرداد, مردم شهرستان ها نظر خود را در مورد مجلس اعلام کردند. براساس اعلامیه وزارت کشور در مورد نتیجه قطعی رفراندوم, در کل کشور, دو میلیون و چهل و سه هزار و سیصد و هشتاد و نه رای موافق انحلال مجلس هفدهم و یک هزار و دویست و هفت رای مخالف, به صندوق ها ریخته شده بود. به این ترتیب, مردم با ۹۹٫۴ درصد رأی به انحلال مجلسی دادند که به دنبال بحران آفرینی اقلیتی, فلج شده و قادر به قانون گذاری نبود و از همه مهم تر رو در روی مصدق و دولت او قرار گرفته و به دنبال متزلزل ساختن آن بود. مردم در ضمن, با رأی قاطع, حمایت خود را از شیوه کار و سیاست های مصدق و دولت او به ثبت رسانده بود
در خلال همه پرسی ، پایگاه سیا در تهران گزارش داد که عوامل و جاسوسان آن برای بهره برداری از عدم مشروعیت همه پرسی ، دست به تلاش مضاعف زده اند این روزها یکی از رهبران مذهبی در هر بیانیه ای که صادر می کرد بر این نکته تاکید می ورزید.[۴۰۹] قم مستقیما اعلامیه ای صادر نکرد و بهبهانی نتوانست دلایلی مذهبی برای حرام دانستن همه پرسی بیابد اما کاشانی از تحریم دینی آن فرو نماند و رفراندوم را حرام دانست : ” شرکت در رفراندوم خانه برانداز که با نقشه اجانب طرح ریزی شده ، مبغوض حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و حرام است و البته هیچ مسلمان وطن خواهی در آن شرکت نخواهد کرد. گرچه ممکن است بعضی اشخاص غافل و بی اطلاع از حقایق و مضار آن و خائنین وطن فروش برای انجام مقاصد شوم دیگران در رفراندوم شرکت کنند یا این که دولت صندوق را از آرای قلابی پرکند. علی أی حال عمل به رفراندوم بر خلاف قانون اساسی و مصلحت مملکت و ملت بوده و هیچگونه اثر قانونی ندارد. “[۴۱۰]
رفراندوم مرداد ماه را اگر وسیله سنجشی ناقص اما به هر حال گویای میزان کلی محبوبیت و مشروعیت مصدق در میان رای‌دهندگان بدانیم، نتیجه می‌گیریم که آن بخش از مردم ایران که حق رأی داشتند، از سیاست‌های مصدق حمایت و پشتیبانی می‌کردند.
حتی آنها که درباره دیکتاتوری مصدق قلم‌فرسایی می‌کردند و در مجلس، لایحه اختیارات او را با درخواست هیتلر از پارلمان آلمان یکسان می‌خواندند، نیک می‌دانستند که تنها در حکومت شبه دموکراتیک مصدق است که آزادی‌ها اگر چه افتادن و خیزان، اما عمدتاً مراعات می‌شود.
فروپاشی مجلس هفدهم به وسیله همه پرسی عمومی ،کاشانی را به سمت مخالفت و دشمنی با دولت مصدق گرایش داد. با انحلال مجلس ، نمایندگان مخالف مصونیت پارلمانی و تریبون آزاد خود را از دست دادند و دولت بهتر توانست سیاست خود را دنبال کند، به غیر از نماز عید فطر آیت الله کاشانی در ۲۳ خرداد, هیچ گونه تظاهرات یا میتینگ سیاسی ای از سوی مخالفین مصدق و هواداران شاه تا ۲۸ مرداد در تهران روی نداد. در پایان نماز عید فطر که در مسجد سلطانی برگزار شده بود و به روایتی “ده ها هزار نفر” در آن شرکت کرده بودند, نمازگزاران شعار, “مرگ بر مصدق” “مرگ بر دولت ضددین” و “مرده باد دشمنان اسلام” دادند و این تجمع بدون اغتشاش و درگیری به پایان رسید.[۴۱۱]
فداییان اسلام و همکاری با کاشانی بر علیه بروجردی:
نخستین اعلامیه «فدائیان اسلام» که با عنوان «دین و انتقام» منتشر شد به وضوح بیانگر روش و منش سیاسی- اجتماعی این گروه بود. «فدائیان اسلام» برای نیل به اهداف خود سنت خشونت، ارعاب و ترور فردی را در مقابل سخن و عمل غیر باب طبع خود، برجا گذاردند.
پیشینه مبارزاتی کاشانی در میدان ستیز علیه ارتش انگلستان گویای آن نوع عمل‌گرایی بود که نواب ‌صفوی جهت دستیابی به هدف خود به آن نیازمند بود. نواب صفوی و «فدائیان اسلام» که سری پر شور و تعجیلی بی‌حد جهت نیل به مقصود داشتند، عمل‌گرایی توام با خشونت و قتل را چون وسیله و تاکتیک دستیابی به هدف ضروری می‌پنداشتند.
به دستور قوام‌السلطنه، در ۲۶ تیر ۱۳۲۵ کاشانی طبق ماده پنج حکومت نظامی بازداشت گردید. او سپس در بهجت‌آباد، یکی از روستاهای اطراف قزوین تحت نظر نگهداری شد. از آنجا که حکومت به او اجازه حرکت و سفر آزادانه در داخل کشور را نمی‌داد، می‌توان از این دوره به عنوان «تبعید دوم» کاشانی یاد کرد.
خبر دستگیری کاشانی به سرعت در تمام مطبوعات آن زمان منتشر شد و موجی از اعتراض را به دنبال داشت. مصدق، طی نامه ای به شدت به نخستوزیر، قوام السلطنه، اعتراض کرد و آزادی کاشانی را خواستار شد. این اقدام مصدق باعث شد تا کاشانی طی نامه ای که از تبعیدگاه خویش به مصدق فرستاد، از ایشان تشکر کند. همین نامه، پیمان دوستی و صمیمیت را بین دو مرد سیاسی و روحانی برقرار کرد.[۴۱۲]
در ملاقات میان کاشانی و نواب میثاق و پیوندی منعقد می‌شود که هدف آن مبارزه مشترک جهت ایجاد یک حکومت اسلامی است. نواب صفوی، با بیان دیدگاههایش قول داد که در راه اجرای احکام اسلامی و رسیدن به هدف دینی از هرگونه همراهی و مساعدت دریغ نورزد. [۴۱۳]
تبلور این ائتلاف کلیدی را می‌توان مدتی پس از بازگشت نواب‌صفوی از نجف در اوایل سال ۱۳۲۶ و بازگشت کاشانی از «تبعید دوم» در خرداد ۱۳۲۶ یافت وبا نخست‌وزیر ی عبدالحسین هژیر، در ۲۳ خرداد ۱۳۲۷ ملاط ائتلاف کاشانی و «فدائیان اسلام» تقویت ومستحکم شد و به فعالیت‌های آن شتاب و عمق بخشید. اگر در اواخر ۱۳۲۶ و اوایل ۱۳۲۷ فعالیت مشترک این محور حول سیاست خارجی و مسئله فلسطین بود از تابستان ۱۳۲۷، عملیات مشترک محور کاشانی- نواب صفوی بر سر مسائل سیاست داخلی قرار گرفت.
کاشانی، در اقدامی در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۲۷، خطاب به نمایندگان اصناف بازار اعلام کرد که زمامداری هژیر به صلاح مملکت ایران نیست ؛ زیرا که حکومت هژیر به نظرات مردم و روحانیون توجه ندارد. به همین خاطر، از همه بازاریان خواست تا بازار و دکاکین خود را به نشانه اعتراض به دولت هژیر تعطیل کنند.[۴۱۴]
نواب صفوی، در همه تظاهراتی که کاشانی ترتیب داد، حضور فعالی داشت و نقش مهمی در شکل گیری تجمعات ایفا کرد. در ۲۳ خرداد ۱۳۲۷ جمعیت زیادی بعداز پایان سخنان کاشانی، درحالیکه نواب صفوی سردسته آنها بود، از منزل کاشانی خارج و به سمت بازار حرکت کردند تا بازاریان را به بستن مغازه های خود تشویق کنند . اما مأموران شهربانی مداخله کرده و تعدادی از آنها از جمله نواب صفوی را بازداشت نمودند. در اثر اقدامات کاشانی برخی مغازه های بازار بسته شد.[۴۱۵] محور کاشانی- نواب صفوی، از طریق بسیج هواداران‌شان در مقابل خانه کاشانی و سپس مجلس، فشار خود را بر حاکمیت افزودند. صبح ۲۵ خرداد نزدیک ۳۰۰ نفر در مقابل منزل کاشانی اجتماع کرده و مصراً خواستار آزادی نواب‌صفوی شدند.[۴۱۶]
در همان روز، عده‌ای «از کلیه طبقات شهر» از جمله میراشرافی مدیر روزنامه «آتش» در منزل کاشانی اجتماع کردند. حائری‌زاده در ملاقات با کاشانی و چند نفر از سران “فدائیان اسلام” یادآور شد که: “شما که فدایی اسلام هستید، راضی نشوید که زمام امور مملکت به دست کسی سپرده شود که مروج دین بهایی است”. نواب صفوی هم روز ۲۶ خرداد آزاد می‌شود و یک راست به منزل کاشانی می‌رود. روز پنجشنبه ۲۷ خرداد، به دستور سرهنگ دفتری، سربازان به روی جمعیتی که توسط محور کاشانی- نواب صفوی بسیج شده بودند و به سوی مجلس در حرکت بودند آتش گشود و به روایتی حدود ۲۰ نفر کشته و بین ۶۰ تا ۷۰ نفر مجروح شدند. سرانجام، هژیر در نتیجه تضادهای درونی هیئت حاکمه و مخالفت محافل روحانی به رهبری کاشانی بیش از پنج ماه دوام نیاورد و در ۱۵ آبان ۱۳۲۷ استعفای خود را به شاه تقدیم کرد.[۴۱۷]
همان‌گونه که حمله کاشانی به اوضاع سیاسی و اقتصادی نقد عملکرد حکومت شاه و نخست‌وزیر وقت، حکیمی است، اشاره به زوال اسلام و بدتر دانستن وضع آن از دوران یزید را باید به عنوان انتقادی صریح و تند از بروجردی به حساب آورد.در بیانیه‌ای که به تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۶ صادر می‌شود، کاشانی وظیفه دینی مسلمین را تعیین کرده و تیغ حمله خود را بار دیگر تلویحاً متوجه بروجردی می‌کند. در این اعلامیه کاشانی در واقع از اخطار به بروجردی فراتر می‌رود و به نظر می‌رسد که استدلالی ارائه می‌دهد برای عدم کفایت او به عنوان مرجعی که به یکی از وظایف عمده‌اش که بایستی کوشش در راه مصالح دنیوی مسلمین باشد، عمل نمی‌کند. از این نوشته کاشانی چنین استنباط می‌شود که از نظر او، بروجردی الگوی مرجعیت نیست، بلکه مرجع کسی باید باشد که هم درگیر امور سیاسی شود، هم در راه امور مسلمین فعال باشد و هم برای پیشگیری از زوال مسلمین شب و روز مجاهدت کند.[۴۱۸]
نواب در ۱۳۲۹، با چاپ و انتشار جزوه ای باعنوان “کتاب راهنمای حقایق” و با شعار “الاسلام یعلوولایعلی-علیه” اهداف، اصول و شیوه های سیاسی و برنامه حکومت اسلامی مورد نظر خود را که در حقیقت منشور فدائیان اسلام بود، عرضه نمود.[۴۱۹] در این جزوه فصلی به نام “طریق اصلاح عموم طبقات” وجود دارد که در آن نواب صفوی به روحانیت می‌پردازد. او می‌نویسد: “مراجع تقلید بایستی کسانی که در لباس روحانیت و مرجعیت بوده و صلاحیت این مقام را ندارند و وجودشان ناپاک بوده و در باطن امر دوستان و معاونین دشمنان اسلام و اجنبی‌ها و خائنین هستند در هر کجا که هستند آنان را به جامعه معرفی نموده و از لباس و هدف مقدس روحانیت بیرونشان آرند، تا اسلام و مسلمین از جنایات مرموز آنان مصون و اساس مقدس روحانیت هم از مفاسد آنها منزه ماند.
او می‌خواهد مراجع نه به دلیل عدم کفایت مذهبی، بلکه به خاطر عدم فعالیت سیاسی، مرجعیت غیرسیاسی را خلع کنند تا جا برای مرجعی سیاسی باز شود. نوشته نواب صفوی با در نظر گرفتن فضای آن سال‌ها نشان از آن دارد که مرجعیتی که باید تضعیف شده و از صف روحانیت بیرون رانده شود، به احتمال خیلی زیاد کسی جز بروجردی نیست. در اواخر همین کتاب، فصلی تحت عنوان “ای بشر راست بگو” نوشته شده که، نمی‌توان جهت‌گیری و موضوع روشن آن را کتمان کرد. این نوشتار را باید در شمار بی‌پرواترین و گستاخانه‌ترین حملات علیه مقام مرجعیت، در تاریخ معاصر ایران به حساب آورد. تو ای بی‌وفا بشر ای کاش وفاداری را از سگ آموخته بودی؛ تو برای مرجعیت و ریاست خود آن قدر که کوشیدی به خدا برای حفظ اساس اسلام یک هزارم آن در تمام مدت عمرت کوشش نکردی.[۴۲۰]
نوشته نواب صفوی سند انکارناپذیری است از عمق خصومت و عناد ساختاری میان محور کاشانی- نواب و مقام مرجعیت در سال‌های ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹٫
فدائیان اسلام و رهبرشان به‌دنبال آن بودند که در اندک زمان ممکن مواضع خود را به گوش آیت‌الله بروجردی برسانند. آقای محمدباقر محسنی‌ملایری، از نزدیکان آیت‌الله بروجردی به یاد آورده است: «در آن زمان، در کوچه مسگرها منزل داشتم. مرحوم نواب صفوی با آقایان واحدی و گلسرخی آمدند آنجا و به من فرمودند: «جزوه‌ای چاپ شده هست، چون تو به آیت‌الله بروجردی نزدیک هستی، جزوه را به عرض ایشان برسانید.» جزوه راجع به تعیین وظایف مرجع و روحانیت بود. تا آن را خواندم به آقای نواب صفوی گفتم: «اگر مشکلات مالی دارید، من توسط آیت‌الله بروجردی آن را رفع کنم و اگر ندارید، من این جزوه را به ایشان نمی‌دهم و انتشار آن صلاح نیست.» فردای آن روز رفتم خدمت آقای بروجردی. شرفیاب که شدم چند نفر آنجا بودند. شیخ علی لر بود و دو، سه نفر دیگر. در مورد جزوه متذکر شدم، آقا فرمودند: «این آقایان تکلیف روحانیت را معین کردند!» معلوم شد که جزوه را برای آقا هم فرستاده‌اند. یکی از حضار متذکر شد: «شاید آقای آیت‌الله سیدمحمدتقی (خوانساری) و آقای (سید صدرالدین) صدر از این معانی اطلاع داشته باشند.» یعنی (کار فدائیان اسلام) مورد تایید آقایان باشد. مرحوم آیت‌الله بروجردی رو کردند به حاج‌شیخ اسماعیل معزی‌ملایری فرمودند: «از طرف من بروید خدمت آقای صدر و آسیدمحمدتقی و چگونگی را سوال کنید که آیا (نویسندگان جزوه) مورد تایید شما هستند یا خیر؟» ایشان رفت و بعد از دو ساعت برگشت و اظهار داشت: «آقای سیدمحمدتقی فرمودند: خیر، مورد تایید من نیست. آقای صدر هم فرمودند: من این تکلیف را می‌دانم که معنویات آیت‌الله بروجردی صرفا برای حفظ روحانیت است و باید حفظ شود و من از این جریان اطلاعی ندارم…»[۴۲۱]
آن‌گونه که محسنی‌ملایری شرح می‌دهد، متعاقب گفت‌وگویی که به دنبال مطالعه جزوه “فدائیان اسلام” انجام می‌گیرد بین هواداران بروجردی و “فدائیان اسلام” درگیری و زدو خورد می‌شود.[۴۲۲]
آقای سیدمرتضی مبرقعی از منبری‌های آن دوره و از نزدیکان بیت آیت‌الله بروجردی به صراحت درباره نظر نواب صفوی معتقد است: «نواب صفوی آقای بروجردی را قبول نداشت. مثلا عقیده‌اش این بود که آنها (طلاب) بیایند دنبال او. من به نواب گفتم: آخر معنا ندارد ما بلند شویم و بیاییم دنبال تو!»[۴۲۳]
آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی هم به آقای علی دوانی درباره فعالیت‌های این گروه در قم گفته بود: «پس این همه تعطیل کردن درس‌ها در فیضیه و سخنرانی‌های آنها در فیضیه و صحن و سر و صداها چیست، چرا اعتنا به آقای بروجردی نمی‌کنند؟… حالا آقای نواب که وارد جریان نیست می‌خواهد چه کند، حیف نیست حوزه به این خوبی و آرامی را به‌هم بزنند که معلوم نیست به کجا بکشد؟…»[۴۲۴]
هدف فعالیت‌های مذهبی محور کاشانی- نواب صفوی در سال‌های ۱۳۲۷-۱۳۲۹ در نهایت چیزی جز بیرون راندن بروجردی از صحنه مذهبی و نهایتاً تغییر مرجعیت و جایگزین نمودن کاشانی یا مرجعی نزدیک به او، به جای بروجردی نبود. این کوشش در واقع در جهت فعلیت بخشیدن به نظر کاشانی بود که مقام مرجعیت مذهبی و رهبری سیاسی باید در هم ادغام شوند.
متعاقب سوءقصد به جان شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷، در ساعت یک بعد از نیمه شب ۱۶ بهمن، سرتیپ دفتری رئیس شهربانی وقت به منزل کاشانی رفته، او را دستگیر می‌کند و بنابر روایت عراقی، به او بی‌احترامی کرده و به نحوی ناهنجار او را روانه قلعه معروف فلک‌الافلاک می‌کند.
در پی بازداشت کاشانی، نواب صفوی تعداد زیادی از یاران خود را به قم فرستاد، تا نزد بروجردی رفته و خواستار آزادی کاشانی شوند.[۴۲۵] بروجردی با این گروه به سردی برخورد می‌کند. در همین اثنا طیف جریان سنت‌گرای مرجعیت و روحانیت برای نشان‌دادن حسن‌نیت خود در خودداری از رویکرد سیاسی تصمیم گرفتند ضمن مخابره تلگرافاتی به شاه جهت تبریک سلامتی جان وی, جلسه‌ای به این منظور تشکیل و تصمیماتی اتخاذ کنند. این نشست با حضور قریب بیست‌تن از علمای برجسته حوزه‌ها از جمله آیات عظام: «بروجردی, حجت, صدر, خوانساری, فیض و… تشکیل گردید و درپایان مذاکرات تصمیم گرفته شد که از عضویت روحانیون در احزاب و اصولاً شرکت آنان در فعالیت‌های سیاسی ممانعت به‌عمل آید و در صورت تخطی فردی از این تصمیم به مجازات خلع لباس برسد.[۴۲۶] هبه الدین شهرستانی و شیخ عبدالکریم زنجانی هم از عراق سلامت شاه را تبریک گفتند و از سوءقصد به جان او ابراز انزجار کردند روحانیون قم بخاطر ترس از نفوذ حزب توده در حوزه های علمیه ، عضویت طلاب در احزاب سیاسی را ممنوع ساختند.[۴۲۷]
درست قبل از ۱۵ بهمن نواب صفوی که تازه از مسافرت به شهرستان‌ها و ایلات بازگشته بود، به همراه “برادران” عضو “فدائیان اسلام” سفری جنجال برانگیز به قم می‌کند نواب صفوی به قم رفته بود تا در آنجا برای اسلام سیاسی “فدائیان” یارگیری کرده و هسته‌ای قدرتمند از هواداران و اعضاء “فدائیان اسلام” در حوزه علمیه قم ایجاد کند.
بروجردی به درستی دریافته بود که “فدائیان اسلام” قصد ایجاد یک “ستون پنجم” در قم را دارند. بیمناک از پی‌آمدهای هسته‌ای قوی از “فدائیان اسلام” در حوزه، بروجردی مصمم بود تا از هرگونه دخالت و اخلال ایشان در فضای علمی قم و تضعیف موقعیت خویش توسط آنها جلوگیری کند. بروجردی اعلام می‌کند که خط مشی حوزه علمیه قم و دکترین او بسط و تعمیق علم است و نه درگیری در امور سیاسی زودگذر ، و بر لزوم برچیدن مراکز آنها از مدرسه فیضیه قم پافشاری می‌کرد[۴۲۸]
تأثیر منفی و دیرپای این وقایع در ذهن کاشانی را می‌توان در نامه‌های او از تبعید در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ ردیابی کرد. این مکاتبات بیانگر دل‌آزردگی کاشانی از بروجردی و اعتقاد راسخ او در این مقطع بر مرجعیت متمرکز مذهبی- سیاسی است. شاید بتوان استدلال کرد که چون بروجردی موضع خود را در عکس‌العمل به سیاسی کردن حوزه توسط نواب صفوی نشان داد و بر او آشکار کرد که در مقابل مداخلاتشان در قم نیز شدیداً ایستادگی خواهد کرد، “فدائیان اسلام” نیز مخالفت و حتی عناد خود را نسبت به زیرنظام بروجردی و روش مرجعیت او در نوشته کلیدی خود، “برنامه‌ انقلابی فداییان اسلام” یا “راهنمای حقایق” علنی کردند.
کاشانی کراراً در این دوره، بروجردی را خطر عمده و مهم‌ترین نیروی بازدارنده بیداری مردم معرفی می‌کند. کار کاشانی و نواب که مدعی هستند به نام دین عمل می‌کنند با دو مشکل عمده مواجه است. اول اینکه، بروجردی به عنوان بالاترین مقام دینی، عمل سیاسی آنها را باطل و لغو اگر نه حرام می‌داند و دوم اینکه مردم متدین، به مناسبت تقوای سنتی خود مقلد بروجردی هستند که به نظر کاشانی مردم را دعوت به جدایی دین از سیاست می‌کند.
آیت‌الله بروجردی مرجعیت شاخص فداییان اسلام را برای پیشبرد اهداف مذهبی نه فقط مفید بلکه مخل هم تشخیص داد. او مشی عملی آنها را نمی‌پسندید و در مورد عملکرد آنان ابهامات بسیار داشت. آیت‌الله بروجردی به واسطه دخالت فداییان اسلام در امور حوزه و کمرنگ شدن توجه و علاقه طلاب به امور معنوی، آموزشی و متزلزل کردن حقانیت و قدرت مقام مرجعیت و خلاصه سیاسی کردن جو قم بیمناک بود. بنابر خاطرات یکی از روحانیون, رفتار وی در قبال تندروی‌های طلاب طرفدار فدائیان در حوزه علمیه قم به این شرح بود: برخی از آنان را از حوزه علمیه اخراج کرده, برخی دیگر را به‌طور موقت اخراج کرد. شهریه عده دیگری از آنان را قطع کرد و شهریه برخی را نیز با واسطه, دوباره برقرار کرد.[۴۲۹]بنابراین فداییان اسلام از جو یخ‌زده و منجمد حوزه علمیه قم که با برنامه‌های سیاسی و عملی آنها مخالف بودند، منزجر شده و به تهران آمدند. آقای محمد یزدی هم افزوده است: «گروه فدائیان اسلام به دلیل بی‌مهری‌هایی که از سوی علما نسبت به آنها شد، مرکز فعالیت خود را از قم به تهران منتقل کردند.»[۴۳۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ب.ظ ]




پذیرش اصلاحات اقتصادی در ده ی چهل شمسی متأثر از دکترین «پاسخ انعطاف پذیر» کندی
پذیرش سیاست سد نفوذ و مقابله با کمونیسم
اعطای امتیاز کاپیتولاسیون به نظامیان آمریکا
عهده داری ژاندارمی منطقه در اثر سیاست منطقه ای نیکسون_ کسینجر و شرکت در جنگ ظفار و شاخ آفریقا

وابستگی ایران به قدرت ها و نفوذ گسترده ی آن ها در اور ایران

اعتراضی

دوره ی زمامداری مصدق

اجرای سیاست موازنه ی منفی و ملّی شدن نفت

دوره ی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران

پیگیری سیاست اعتراضی و طرد قدرت های استکباری

(قوام، ۱۳۷۸، ۱۹۲)
هم چنین می توان جهت گیری سیاست خارجی ایران نسبت به قدرت های جهانی را در نمودار زیر نشان داد:
+: جهت گیری اعتراضی
۰: جهت گیری بی طرفی
-: جهت گیری سازش و همکاری
انقلاب مشروطیت
بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول
اشغال ایران در جنگ جهانی اول
بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم
اشغال ایران در جنگ جهانی دوم
سیاست موازنه ی منفی
کودتای ۲۸ مرداد
پیروزی انقلاب اسلامی
(قوام، ۱۳۷۸، ۱۹۳)

۲-۱۳ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی:

با وقوع انقلاب اسلامی ایران تحولات عظیمی در تمامی زمینه ها ازجمله سیاست خارجی ایجاد شد. بر این اساس از همان روزهای اول انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در شعار “نه شرقی، نه غربی” اعلان نمود.
از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون شاهد طرح دیدگاه ها و گفتمان های مختلفی در عرصه ی سیاست خارجی هستیم که هر یک در شرایط تاریخی مشخصی بر شکل گیری ماهیت آن تاثیر گذاشته اند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ ، گفتمان ملی گرایی لیبرال بر سیاست خارجی دولت موقت حاکمیت داشت. پس از استعفای دولت موقت و بر کناری بنی صدردر خرداد ماه ۱۳۶۰، ابر گفتمان اسلام گرایی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم شد که تا کنون نیز استمرار دارد. ولی گفتمان کلام اسلام گرایی در طول تقریباَ سه دهه ی گذشته دستخوش دگرگونی و دگردیسی گردیده است. حاصل این تحول درون گفتمانی شکل گیری و ظهور چهار خورده گفتمان مختلف از بطن اسلام گرایی بوده است. ( دهقانی سید جلال، ۱۳۸۶، ۶۷) این خرده گفتمان ها عبارتند از:

۲-۱۳-۱ دوره ی اول، دوران محافظه کاری با خط و مشی لیبرالیسم:

در این دوره روش اجرایی و مکانیسم ارتباط با دولت ها در دستور کار قرار داشت و ما بین سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ را شامل می شود. این دوره که مصادف با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و دوره حاکمیت دولت موقت است، اصولاً به خاطر حاکم بودن شرایط نابسامان ناشی از وقوع انقلاب، حفظ انقلاب و کشور از تجزیه و فروپاشی مجدد در دستور کار دولتمردان قرار گرفت. برخی معتقدند که در این دوران سیاست خارجی کشور در واقع تداوم و استمرار سیاست خارجی دوران قبل از انقلاب است با این تفاوت که رهبر انقلاب بر اصول اساسی و سیاست نه شرقی نه غربی تاکید کرده بود (بخشایشی اردستانی، ۱۳۷۵، ۷۶). عده ای از این مسأله غافل اند که یک پدیده ی عظیم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور به نام انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته بود که ذهن همه ی دولتمردان را به حفظ آن و تلاش در تثبیت آن مشغول نموده بود.
در این راستا دو دیدگاه کاملاً متضاد در سطح سیاست خارجی و داخلی شکل گرفت. دیدگاه نخست که دولت موقت آن را نمایندگی می کرد، معتقد بود که حفظ و تثبیت نظام اسلامی تازه تاسیس منوط به حفظ و گسترش روابط با کشورهای غربی خصوصاً ایالات متحده آمریکا است. این دیدگاه معتقد بود که منافع ملی باید بر منافع و مصالح اسلامی رجحان داشته باشد. دیدگاه دوم که نمایندگی آن را رهبری انقلاب و جمعی از روحانیون بر عهده داشتند، معتقد بودند که حفظ و تثبیت نظام اسلامی تازه تاسیس منوط به استقلال اش از هر قدرت خارجی است. آنها معتقد بودند که انقلاب ما یک انقلاب اسلامی است و به همین خاطر باید منافع و مصالح اسلامی را در دستور کار خود قرار دهیم. در همین راستا به طرح سیاست نه شرقی و نه غربی در سطح سیاست خارجی و ضدیت با قدرت های خارجی از جمله ایالات متحده آمریکا و اسرائیل پرداختند. (رمضانی، ۱۳۸۶ ، ۶۰) سیاست خارجی دولت بازرگان را می توان به طور خلاصه این گونه مطرح کرد:
دولت موقت فاقد یک استراتژی مشخص برای سیاست خارجی بود ودرک روشنی ازسیاست نه شرقی نه غربی نداشت و آن را موازنه ی منفی قلمداد می کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تمایل به ترمیم رابطه با ایالات متحده با توجه به دیدگاه نخست وزیر و وزیر امور خارجه در حوزه ی سیاست خارجی که در نهایت به استعفای دولت موقت گردید.
دربین اعضای دولت موقت هم در مورد تصمیم گیری در سیاست خارجی اختلاف نظر عمیقی وجود داشت.
دولت موقت فاقد پایگاه مردمی برای پیشبرد دید گاه ها ی خود درعرصه سیاست خارجی بود.
تعارض دیدگاه های مذکور با اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) به سود دیدگاه دوم پایان یافت.
با سقوط دولت موقت و روی کار آمدن سید حسن بنی صدر دوره ی حاکمیت لیبرال ها بر سیاست خارجی وارد مرحله تازه ای شد. در این مرحله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تحت شعاع سه مسئله بود:
گروگان های آمریکایی که توسط دانشجویان پیرو خط امام نگهداری می شدند.
حمله شوروی به افغانستان واشغال این کشور.
حمله عراق به ایران وآغاز جنگ تحمیلی.
روند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دراین شامل دو مرحله بود که ابتدا دوره ی ابهام وآشفتگی و پس ار آن دوره ی اصول گرایی را شامل می شود. در دوره ابهام که در دوران بنی صدر بود ایران از سوی ایالات متحده برای آزادی گروگان ها تلاش هایی را با ارعاب و تهدید و تطمیع آغاز کرد. با فرار بنی صدر از کشور قدرت به نیروهای انقلابی منتقل گشت و سیاست خارجی دچار تحول عمده و انقلابی شد. درواقع سکان سیاست خارجی دراین دوران در دست امام خمینی قرار گرفت. دراین مقطع سیاست خارجی ایران براساس الگوی تقابل گرای/محدودیت محور بود.

۲-۱۳-۲ دوره­ دوم، دوره ی ارزش محور یا آرمانگرای امت محور:

در این دوره خط و مشی ارتباط بیشتر با مردم و ملت ها و تأکید کمتر بر روابط دولت با دولت ها در دستور کار قرار داشت و ما بین سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ را شامل می شود. تأکید بر اتخاذ دیپلماسی مستقل از وابستگی به قدرت های استکباری، نفی نظام بین المللی حاکم و تلاش در برقراری نظام عادلانه بین المللی به همراه تأکید بر برداشتی اخلاقی از دولت و وظایفش در کنار اهتمام به بحث صدور انقلاب سبب گردید که در این دوره سیاست خارجی کشور جنبه مکتبی به خود گیرد. گفتمان آرمان گرایی بسط محور با تاکید بر بسط و گسترش بخشی به ایدئولوژی رهایی بخش اسلامی و صدور انقلاب به کشورهای تحت ستم، بسط افکار و پیام ها و شعارهای انقلابی و جایگزین کردن مرزهای ایدئولوژیک به جای مرزهای جغرافیایی را در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره قرار داد. (رمضانی، ۱۳۸۶ ، ۶۴)

۲-۱۳-۳ دوره ی سوم، دوره ی منفعت محور_اصلاح طلبی اقتصادی (عملگرا):

در این دوره در پی عادی سازی رفتار خارجی (سیاست خارجی) با خط و مشی رابطه بیشتر دولت با دولت ها و رابطه کمتر ملت با ملت ها در دستور کار قرار داشت و ما بین سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ را شامل می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]




فصل دوم زمین شناسی
با این توصیف ، فاز اصلی ماگماتیسم توأم با دگرگونی در بعد گسترده در این بخش از زون سنندج – سیرجان را می توان به حادثه تکتونیکی سیمیرین میانی (آقانباتی ،۱۳۷۱ و ۱۳۷۷) مربوط دانست.
۲-۷) سنگ های دگرگونی:
سنگ های دگرگونی موجود در منطقه ، شامل دو سری دگرگونی ناحیه ای درجه پایین و مجاورتی درجه پایین تا درجه بالا می باشند.مرز بین این دو دگرگونی با توجه به شواهد بافتی و تغییرات کانی شناسی صورت گرفته است ، به طوری که دگرگونی ناحیه ای شامل اسلیت ها و فیلیت ها می شود که تغییرات بافتی نمایان می شود و بیوتیت ظاهر می شود لذا پیدایش بیوتیت به عنوان آغاز دگرگونی مجاورتی در نظر گرفته شده است (حسنوندی ،۱۳۸۹). دگرگونی مجاورتی با شیست های لکه دار شروع می شود و به هورنفلس ها و میگماتیت ها ختم می شود. در این منطقه ، مجموعه دگرگونی ناحیه ای با طیفی از شرایط رخساره شیست سبز دیده می شود که در طی نفوذ توده گرانیتوئیدی در امتداد سطح شیستوزیته آن ها ،یک مجموعه دگرگونی مجاورتی دمای بالا – فشار پایین حاصل شده است (احمدی خلجی ،۱۳۷۸).
۲-۷-۱) دگرگونی ناحیه ای
سنگ های حاصل از این دگرگونی که بیشتر شامل اسلیت و فیلیت می باشند بخش وسیعی از منطقه را در بر می گیرند و در واقع بخشی از فیلیت های همدان هستند که از همدان تا گلپایگان رخنمون دارند.این سنگ ها به صورت تپه ماهوری و با رنگ های سیاه تا مایل به سبز دیده می شوند و به طور کلی تمام سنگ های دگرگونی درجه بالاتر به آن ها ختم می شوند . در بررسی های میکروسکوپی ، این سنگ ها دارای بافت لپیدوبلاستیک و لپیدوگرانوبلاستیک هستند و حاوی کانی های کوارتز ، کلریت ،میکای سفید ،فلدسپار (با منشأ تخریبی )، تورمالین ( با منشأ گرمابی )،مواد آلی و کانی های اکسیدی می باشند.
۲۸
فصل دوم زمین شناسی
این سنگ ها دانه ریز و تا حدودی لمس چرب دارند و در واقع تناوبی از لایه های نازک شیل و سیلتستون بوده اند که دگرگون شده اند (هیندمن۱۱۹۸۵) .
۲-۷-۲) دگرگونی مجاورتی:
این سنگ ها در اطراف توده های گرانیتوئیدی دیده می شوند و حاصل تزریق این توده های عظیم درون فیلیت ها و اسلیت ها می باشند. سنگ های دگرگونی مجاورتی یک توالی کاملی از دگرگونی درجه پایین تا بالا شامل شیست لکه دار ، هورنفلس شیست ، هورنفلس و میگماتیت های تزریقی را شامل می- شوند(حسنوندی ،۱۳۸۹). شیست های لکه دار خارجی ترین بخش از هاله دگرگونی را تشکیل میدهند که به رنگ خاکستری دیده می شوند و خاصیت تورق خود را حفظ نموده اند و در حقیقت حد بین سنگ های دگرگونی ناحیه ای و مجاورتی درجه بالا (هورنفلس) هستند (احمدی خلجی ،۱۳۷۸) .
بررسی های میکروسکوپی لکه ها نشان می دهدکه این سنگ ها تغییرات مهمی را محتمل شده اند و کانی- های جدیدی در آن ها به وجود آمده یا در حال تشکیل است به طوری که بیوتیت با چند رنگی واضح در این سنگ ها ظاهر می شود و سرسیت بر اثر تبلور مجدد به مسکویت تبدیل شده است (حسنوندی ،۱۳۸۹) . این لکه ها اغلب از تجمع و تراکم کلریت ،مسکوویت و بیوتیت تشکیل شده اند و یا در حال تبدیل به آندالوزیت و یا کردیریت می باشند.به علت وجود این لکه ها بافت آن ها پرفیرو گرانوبلاستیک یا پرفیرولپیدوبلاستیک است .مجموعه کانی شناسی این سنگ ها حاکی از حرارتی بین ۴۵۰-۴۲۵ درجه سانتی گراد ( بارکر۱۱۹۹۰) و حد دگرگونی زون بیوتیت را نشان می دهند .
با نزدیک شدن به توده گرانیتوئیدی ، در این سنگ ها لکه های سیاه رنگی از کردیریت به ابعاد ۲-۱ میلیمتر
ظاهر می شود و رنگ آن ها سیاه متمایل به قهوه ای می گردد. اما این سنگ ها در منطقه گسترش چندانی ندارند.
۱-Hyndman
۲۹
فصل دوم زمین شناسی
کانی کردیریت که پرفیروبلاست این سنگ ها را تشکیل می دهد به صورت بیضوی شکل با ادخال هایی از کوارتز دیده می شود و اغلب به مجموعه قهوه ای رنگی از مواد دیگر نظیر اکسیدهای آهن تجزیه شده است. شاید شیست های لکه داری که لکه های آن ها آندالوزیت می باشند را بتوان گسترده ترین واحد شیست ها در منطقه در نظر گرفت. این سنگ ها که به رنگ خاکستری تیره تا سیاه دیده می شوند حاوی بلورهایی از آندالوزیت با ابعاد ۱۰-۳ سانتیمتر می باشند ودارای بافت پرفیروبلاستی و پوئی کیلوبلاستی هستند.
کانی آندالوزیت در این سنگ ها اغلب به سریسیت تبدیل شده است و در بعضی از نمونه ها حاوی ادخال- های فراوان از گرافیت (کیاستولیت ) می باشد .
از نکات قابل توجه در مورد کانی های موجود در شیست ها می توان به وجود موضعی کانی گارنت اشاره کرد که گاه حاوی ادخال هایی از کوارتز و بیوتیت می باشد (قهرمانی ، ۱۳۹۰).شیست های گارنت دار در مقایسه با سایر شیست ها از گسترش کمی در منطقه برخوردار هستند . کانی گارنت در بعضی از هورنفلس شیست ها و هورنفلس ها نیز به ندرت دیده می شود(قهرمانی ، ۱۳۹۰).
کمبود کانی گارنت در سنگ های منطقه می تواند به دلیل فقیر بودن سنگ اولیه این سنگ ها از منیزیم و یا پایین بودن فشار لازم برای تشکیل آن باشد(یاردلی۲۱۹۸۹ ،کنعانیان و همکاران،۱۳۷۲) که در حد فاصل شیست های لکه دار ،هورنفلس شیست ها و هورنفلس ها قرار دارند. تفاوت اصلی هورنفلس شیست ها با شیست لکه دار ،پیشرفت تبلور در کانی های دگرگونی مجاورتی و در نتیجه محو شدن تدریجی فولیاسیون است . اما هنوز بقایای فولیاسیون بخصوص در نمونه دستی دیده می شود و با اینکه سنگ هنوزشیستوزیته خود را حفظ کرده است ولی سخت تر شده است و تا حدودی حالت هورنفلسی پیدا کرده است .در این سنگ ها بلورهای آندالوزیت به خوبی دیده می شود و فابریک گرانوبلاستیک به سنگ می دهند. دربعضی از نمونه ها نیز که به سمت توده نزدیک تر هستند آندالوزیت ها از بخش حاشیه ای به سیلیمانیت فیبری(فیبرولیت) تبدیل شده اند(احمدی خلجی،۱۳۷۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-Barker
۲-Yardley
۳۰
فصل دوم زمین شناسی
با پیشرفت تأثیر دگرگونی مجاورتی ، سنگ ها فابریک گرانوبلاستیک به خود می گیرند و فولیاسیون در آن ها حذف می شود و سخت و متراکم می گردند . این سنگ ها نسبت به شیست های لکه دار گسترش کمتری دارند . ترکیب این سنگ ها در جاهای مختلف متفاوت است به طوری که در بعضی نقاط حاوی سیلیمانیت منشوری هستند در حالی که در بخش های دیگر بیشتر حاوی کردیریت و آندالوزیت می باشند که می تواند ناشی از متفاوت بودن ترکیب سنگ اولیه و شرایط لازم برای تشکیل این کانی ها باشد(حسنوندی ،۱۳۸۹). به طور کلی هورنفلس های موجود در منطقه دارای سه کانی شاخص دگرگونی یعنی کردیریت ،آندالوزیت و سیلیمانیت می باشند و به طور موضعی و خیلی جزئی گارنت نیز در آن ها دیده می شود.
در این سنگ ها کردیریت با ماکل ساعت شنی دیده می شود و فابریک پرفیروبلاستیک به سنگ می دهد و با نزدیک شدن به توده،آندالوزیت نیز ظاهر می شود . حضور آندالوزیت و کردیریت با هم در این سنگ ها می تواند به دلیل پایین بودن درجه اکسیداسیون ناشی از فراوانی مواد آلی کربنی باشد (تورنر۱ ،۱۹۶۸) که حضور این مواد موجب تنزل مرزهای واکنشی در سنگ به درجات پایین تر می گردد (بوخر و فری۲۱۹۹۴ ، ولی زاده و صادقیان ۱۳۷۹) و همین امر سبب عدم حضور مجموعه پاراژنزی استارولیت – آندالوزیت در این منطقه نیز شده است . بلورهای آندالوزیت به شکل اسفنجی و ساختمان اسکلتی دارند و به صورت پوئی- کیلوبلاستیک دیده می شوند به طوری که مانند شبکه ای بلورهای کوچک بی شماری از مسکویت ، بیوتیت ، کوارتز و کردیریت را فرا می گیرند که حاکی از رشد سریع این کانی می باشد . به سبب پیشرفت دگرگونی ، سیلیمانیت در حاشیه آندالوزیت ظاهر می شود و کم کم با نزدیک تر شدن به توده ، تبدیل آندالوزیت به سیلیمانیت افزایش می یابد و گاه آندالوزیت به طور کامل به سیلیمانیت تبدیل می شود.
۱-Turner
۲-Bucher and Frey
۳۱
فصل دوم زمین شناسی
وجود سیلیمانیت به صورت بلورهای سوزنی درون آندالوزیت بیانگر گذر از زون آندالوزیت به سیلیمانیت است.از طرف دیگر همراهی بیوتیت با آندالوزیت سبب تسریع در واکنش های تشکیل سیلیمانیت می گردد، زیرا این کانی به صورت یک تسریع کننده (کاتالیزور ) عمل می کند (فوستر۱ ،۱۹۹۱). بیوتیت ،پتاسیم فلدسپار ، فیبرولیت و گارنت نیز در زمینه این سنگ دیده می شوند و تورمالین به عنوان کانی فرعی و مسکوویت به صورت ثانوی قابل مشاهده هستند.
وجود کردیریت با ماکل ساعت شنی و تبدیل آندالوزیت به سیلیمانیت منشوری در این سنگ ها حاکی از یک دگرگونی پیشرونده دمای بالا می باشد (دییر۲ و همکاران ، ۱۹۹۱) و بر اساس روابط پاراژنتیکی طیف دمایی ۶۵۰-۶۰۰ درجه سانتی گراد برای این سنگ ها برآورد می شود ( وینکلر ،۱۹۷۶، هوشمند زاده، ۱۳۷۱).از طرف دیگر حضور آندالوزیت و نبود کیانیت در این سنگ ها حاکی از دگرگونی در فشارهای کمتر از چهار کیلوبار می باشد (وینکلر۳،۱۹۷۶،هوشمندزاده،۱۳۷۱)
بدین ترتیب دگرگونی مجاورتی در منطقه مورد مطالعه حداکثر تا حد رخساره پیروکسن هورنفلس پیش رفته است (احمدی خلجی،۱۳۷۸).
از نکات قابل توجه در کلیه سنگ های دگرگونی منطقه،تبدیل و بازگشت کانی های شکل گرفته در حرارت بالا به کانی های شاخص درجات پایین می باشد به عنوان مثال بلورهای آندالوزیت از قسمت حاشیه به سریسیت و مسکویت یا کلریت و مسکوویت؛ بلورهای کردیریت به مجموعه کلریت و سریسیت (پنین) و بلورهای گارنت و بیوتیت به کلریت تبدیل شده اند. علت چنین پدیده ای می تواند به خاطر تراوش حجم عظیمی از سیالات حاصل از انجماد توده ها در حین سرد شدن به درون سنگ های دربرگیرنده باشد .
بررسی های به عمل آمده در منطقه نشان می دهد که عملکرد این سیالات در نقاط مختلف متفاوت بوده و بستگی به ویژگی های فیزیکی سنگ ها داشته است به طوری که سنگ های مربوط به درجات بالا ( هورنفلس ها )نسبت به درجات متوسط (شیست های لکه دار ) کمتر دچار تجزیه شده اند (حسنوندی،۱۳۸۹).
۱-Foster
۲-Deer
۳-Winkler
۳۲
فصل دوم زمین شناسی
۲-۸) گسل ها و درزه های منطقه مورد مطالعه
مهمترین ساختار های ماکروسکوپی منطقه مورد مطالعه ، گسل ها هستند . این گسل ها در ابعاد مختلف و با روند های گوناگون در منطقه دیده می شوند. برخی از این گسل ها از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند زیرا که کنترل کننده رخساره های مختلف دگرگونی هستند به طوری که از مهمترین آن ها می توان به گسل بزرگی اشاره کرد که به موازات حاشیه جنوبی توده گرانیتوئیدی بروجرد قرار دارد و سبب متفاوت شدن رخساره های دگرگونی در دو طرف این توده شده است ( شکل ۲-۳).
گسل ها در درون توده گرانیتوئیدی بروجرد نیز به فراوانی دیده می شوند ونکته قابل توجه اینکه بعضی از آن ها با روند عمومی گسل های اصلی منطقه در خارج از توده همخوانی دارند و ممکن است با این گسل ها نیز ارتباط ژنتیکی داشته باشند و گسل های کوچکتر در این توده نیز ممکن است ناشی از فرایند های دگرشکلی و یا مرتبط با مکانیسم بالا آمدگی و سرد شدن آن باشند.
با مطالعه عکس های هوایی وتعیین کلیه خط واره ها ، سه روند اصلی برای گسل ها و درزه ها به دست می- آید. یک دسته از خط واره ها دارای روند عمومی زاگرس می باشند که رگه های معدنی و آپلیتی اساساً در این راستا (N140-N120) قرار دارند.
به عقیده فرهادیان (۱۳۷۰) این شکستگی ها در قسمت سطحی زمین دارای گسترش بوده و به طرف عمق از تعداد و ضخامت آن ها کاسته می شود. این گسل ها در سنگ های دگرگونی منطقه مورد مطالعه نیز شناسائی شده اند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم