اتحادیه اروپا دومین بازار بزرگترین جهانی انرژی با ۴۵۰ میلیون مشتری است. بنابراین منابع انرژی با دوام و رقابتی به عنوان یکی از ستون‌های اساسی امنیت اروپا مورد ملاحظه قرارگرفته است(Balamir Coskun,2008,2-3) به طور کلی بیش از ۸۰ درصد از گاز طبیعی داخلی اروپا توسط سه کشور نروژ، انگلستان، و هلند تولید می‏شود. تولید گاز اروپا در سال ۲۰۰۳ به میزان ۳/۲۹۰ میلیارد متر مکعب رسید که معادل ۶/۵۸% کل مصرف بود. و بقیه نیاز که معادل ۴/۴۱% یا ۷/۲۰۴ میلیارد متر مکعب بود از طریق واردات تأمین شد. در این میان روسیه با ۶/۱۳۰میلیارد متر مکعب مقام اول را در صدور گاز به اروپا داشته و بدنبال آن و البته با فاصله زیاد الجزایر با ۸/۳۰ میلیارد متر مکعب و سپس نیجریه با ۴/۸ میلیارد متر مکعب بوده است با احتساب اینکه در این بررسی ترکیه نیز جزء اروپا محسوب گردیده می‏توان گفت که ایران نیز با ۵/۳ میلیارد متر مکعب در مقام چهارم قرار داشته و سهم دیگر کشورهای خاورمیانه جمعاً ۵/۵ میلیارد متر مکعب بوده است( حسن‌تاش، ۱۳۸۵: ۲۱۰). در حال حاضر،گاز طبیعی سوخت غالب در اروپاست و سهم بازار آن در همه بخش‌ها و همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور مستمر رو به افزایش می‏باشد. به هر حال این دلایل کافی است که اروپا در فکر تنوع‏بخشی در منابع عرضه در داخل و خارج باشد، و این خود تضمینی برای تأمین‏ امنیت عرضه است. در راستای تضمین صدور انرژی و امنیت آن به اروپا کمیسیون اروپا در سال ۲۰۰۰ یک سند و در سال ۲۰۰۶ سندی دیگری را در ارتباط با انرژی تصویب کرد. در این دوسند به چگونگی دستیابی پایدار، رقابتی و ایمن به انرژی اشاره شده‌است در این اسناد ضمن تاکید بر مسئله امنیت انرژی از همه اعضا خواسته شده‌است تا سیاست‌های خود را در مسیر سیاست انرژی خارجی منسجم آماده سازند همچنین اتحادیه اروپا در این سند« سیاست انرژی خود را در سال ۲۰۰۷ پیش بینی کرده بود که واردات ۵۷ درصدی گاز این اتحادیه به ۸۵ درصد در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهی یافت( Commission of European Communities, 2007, 3). بنابراین تحادیه اروپا برای تضمین امنیت انرژی مورد نیازش در آینده، از روش چندجانبه گرایی، هم‌کاری در ایجاد ساختارهای بین‌المللی، همکاری‌های دو جانبه و چند جانبه استفاده می‌کند. تدوین« منشور انرژی» و تشویق کشورها برای پیوستن به آن و ایجاد شرکتی برای احداث خطوط جدید جهت انتقال گاز از منطقه خزر به اروپا با مشارکت کشورهای مسیر(طرح خطوط لوله گاز) نمونه‌ای از اجرایی این سیاست‌اند.(مهدیان و ترکاشوند،۱۳۸۹: ۱۸۹) به نظر می‌رسد که انرژی و ابعاد مختلف آن نظیر: عرضه و امنیت پایدار، ترانزیت، منابع جایگزین و …، در صدر اولویت‌ها و دستور کارهای دولت‌های اروپایی باشد. همین نیاز فزاینده اتحادیه اروپا به انرژی باعث شد اتحادیه اروپا پس از بحران صادرات گاز روسیه در ابتدای سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، به دنبال تضمین امنیت عرضه انرژی و در جستجوی متنوع سازی منابع تأمین گاز طبیعی خود باشد. بنابر‌این در کنار توسعه ظرفیت‌های دریافت LNG خود، مشتاق احداث خطوط لوله‌ی انتقال گاز طبیعی از تولید کنندگان خارج از حوزه‌ی نفوذ روسیه هستند، که در همین زمینه برای مثال خط لوله ناباکو گزینه بسیار مناسبی برای اروپا ارزیابی می‌شود.(بهروزی فر، ۱۳۸۹: ۸۰).

۱-۱ مروری بر روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا را باید بزرگترین بازیگر بین‌المللی به شمارآورد. این اتحادیه با بیش از ۹ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی، حدود سی درصد از تجارت جهانی را دراختیار دارد. این اتحادیه در سیاست گزاری‌های اقتصادی و مالی و تجاری مهم بین‌الملل مانند سازمان ملل متحد، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، گروه هشت کشور صنعتی جهان نقش مهمی بر عهده دارد. اتحادیه اروپا یکی از بالاترین در آمدهای سرانه در سطح جهان است. و همچنین قویترین سازمان اقتصادی منطقه است. تبدیل یورو به دومین ارز ذخیره و تجارت جهانی، به افزایش نفوذ بین‌المللی اتحادیه کمک کرده‌است(فرمهینی فراهانی، ۱۳۸۹: ۱۹-۲۲). در زمینه روابط سیاسی ایران و اتحادیه اروپا باید گفت که در اوایل انقلاب اسلامی به علت حاکم بودن رویکرد رادیکالی و آرمانگرایانه بر دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نوع و سطح روابط فی مابین در مرتبه بسیار نازلی قرار داشت. ولی با گذراندن تحولاتی جدید در عرصه داخلی و خارجی به تدریج محتاطانه و در مسیری عملگراتر قرار گرفت در واقع جمهوری ا.ا. در دهه دوم حیات خود که با بازسازی خرابی‌های ناشی از هشت سال جنگ گسترده مواجه گردید و شور نخستین انقلاب را فاقد بود برای تدارک قدرت نظامی خویش و نیز تأمین رشد اقتصادی مناسب، دوباره به استخراج انرژی روی آورد. ایران پس از یک و نیم دهه تجربه دریافت که الزاماً باید به قدرت قوی منطقه از لحاظ نظامی و اقتصادی تبدیل شود. نیل به هر دو هدف فوق مستلزم صدور انبوه و مداوم منابع نفتی بود، از این رو نزدیکی به کارتل‌های عظیم نفتی و کشورهای نفت خیز منطقه در دستورکار سیاست خارجی ایران قرار گرفت و شرکت‌های اروپایی و حتی آمریکایی در عداد بزرگترین مشتریان ایران وارد شدند. به عنوان مثال تا سال ۱۹۹۲، شرکت نفتی آکسون با خرید روزانه ۲۵۰ هزار بشکه، دومین مشتری آمریکایی ایران بود و شرکت های موبیل، تکزاکو، جورون، کالتکس روزانه به طور متوسط پنجاه هزار بشکه نفت از ایران خریداری می‌کردند و در مجموع روزانه نزدیک به پانصد هزار بشکه نفت ایران توسط شرکت‌های آمریکایی خریداری می‌شد.( امیر احمدی، ۱۳۷۲: ۶۶). در هر صورت اگر از ما از دیدگاه رئالیستی به روابط بین‌الملل نگاه کنیم بایستی بپذیریم که در یک جهان موازنه زندگی می‌کنیم. از این رو کشور تهدید شونده در جستجوی راه‌های برای دفاع از خود بر می‌آید و علیه دولت تهدید کننده دست به توازن می‌زند. در واقع با پیروزی نقلاب اسلامی و تیره شدن روابط جمهوری اسامی ایران با آمریکا اتحادیه اروپا در صدد بر آمد از طریق توسعه روابط خود با ایران به ویژه از دهه ۱۹۹۰ به بعد حضور و نفوذ خود را در خاورمیانه افزایش دهد. و از همین روی نحوی تعامل با ایران همیشه برای اتحادیه اروپا حائز اهمیت بوده است. از جانب ایران، نه تنها اتکاء ۳۸ درصدی دادوستد خارجی کشور به اتحادیه اروپا به خودی خود عاملی‏ تعیین کننده است، بلکه داشتن روابط حسنه و استوار با اروپا- بویژه در زمینه تجارت و اقتصاد. بی‏تردید موجب‏ ارتقای جایگاه و موقعیت منطقه‏ای و بین المللی ایران‏ می‏شود.
به لحاظ تاریخی یک رابطه نسبتاً نزدیک بین ایران با بیشترکشورهای اتحادیه اروپا وجود داشته است، بعد از اتمام جنگ تحمیلی(۱۹۸۰-۱۹۸۸) رهبران ایران با تأکید بر منافع ملی در صدد تحکیم و ایجاد روابط با قدرت‌های جهانی از جمله اتحادیه اروپای بودند. هم‌زمان اتحادیه اروپا نیز بر خلاف رویکرد تقابلی‌ آمریکا نسبت به ایران، سیاست‌های خود را بر اساس نگاهی تعاملی با ایران مفصل‌بندی کرده‌بود. در همین دوره بود که دیالوگ انتقادی کم کم جای خود را به دیالوگ‌های فراگیرتر در زمینه‌های مختلف داد( Badgat,2010.339). این روند از سرگیری روابط ادامه داشت تا اینکه روابط ایران و اتحادیه اروپا در طول نیمه دوم ۱۹۹۰ به ویژه بعد از انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری درسال ۱۹۹۸، یک روند رو به رشد را نشان داد. بنابر‌این در سال ۱۹۹۹، زمینه برای گفتگوهای فراگیری در زمینه انرژی مهیا شد. متعاقباً گروهای کاری در سطوح بالا به ترتیب در زمینه‌های انرژی، حمل و نقل، تجارت و سرمایه‌گذاری شکل‌گرفت، در ادامه این روند بود که در سال ۲۰۰۲، موافقت نامه همکاری‌های تجاری[۱۰۳] بین ایران و اتحادیه اروپا منعقد گردید.(Domingues, 2007.6). در زمینه اقتصادی ایران و اتحادیه از پیشینه کار اقتصادی ۸۰ ساله بر خوردارند و از این رو ایران جایی نیست که اروپایی آن را به فراموشی بسپارند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بعضی از کشورهای اروپایی همواره در شمار شریک‌های اول اقتصادی ایران بودند. همچنین در سال‌های اخیر اتحادیه اروپا همواره بزرگترین شریک اقتصادی ایران بوده است. با وجود تحریم‌های گوناگون علیه ایران، در مجموع در سال ۲۰۰۸، تجارت اتحادیه اروپا با ایران چیزی حدود ۹/۸ ، درصد و میزان واردات ۱۲ درصد رشد داشته است. این در حالی است که اتحادیه اروپا در مقایسه با قطعنامه‌های سازمان ملل سیاست‌های تحریمی شدیدتری را علیه ایران تصویب کرده‌است. ولی با این وجود می‌بینیم که حجم تجارت این اندازه افزایش پیدا کرد.( همشهری دیپلماتیک، ۱۳۸۸: ۱۹). بنابراین بایستی در زمینه روابط اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا باید خاطر نشان کرد که روابط ایران با اتحادیه اروپا نیز یک از شرایط مثبت و خوبی برخوردار بود. اگر چه در سال ۲۰۰۴ ایران تنها ۲۳/۱ درصد از کل صادرات اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده‌بود. با این وجود روابط تجاری اتحادیه اروپا با ایران به طور سنتی به دلیل واردات انرژی اتحادیه اروپا در یک روندی مثبت قرار داشته است، همچنین ‌با وجود افزایش قابل توجه قیمت انرژی موازنه تجاری اتحادیه اروپا برای سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ روندی خوب را طی‌ کرده‌است(Domingues, 2007.8) می‌توان گفت در زمینه اقتصادی اتحادیه اروپا از یک طرف واردت کنندگان انرژی از ایران بود. و عین حال اتحادیه اروپا کالاهای تولیدی نظیر تکنولوژی و تجهیزات حمل و نقل، کالاهای تولیدی و شیمیائی را به ایران صادر می‌کرد. اما در این اواخر( منظور از دوره به قدرت رسیدن احمدی نژاد است) میزان تجارت متأثر از افزایش تنش بر سر مسئله برنامه‌های هسته‌ای سیری نزول داشته‌است. چرا که در اوایل سال۲۰۰۰ میلادی ایالات متحده مدعی شد که ایران به دنبال گسترش توان تسلیحالت هسته‌ای است. در عوض رویکرد تقابلی آمریکا، اتحادیه اروپا رویکرد متعهدانه‌ای را نسبت به جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفت. در اوکتبر سال ۲۰۰۳ فرانسه، آلمان و انگلستان تلاش‌های دیپلماتیک در جهت حل و فصل برنامه‌های هسته‌ای از طریق مزاکره آغاز کردند(Badgat, 2010.340). در این میان ایران با دارا بودن بیش از ۱۷ درصد ذخایر گاز جهان و در شرایطی که امکان صدور گاز از طریق خط لوله به اتّحادیه اروپا را داراست، در صورت حل موانع سیاسی می‏تواند. یکی از بهترین انتخاب‏های اروپا برای متنوع کردن منابع گاز خود باشد. ایران مستعدترین کشور منطقه ای برای صادرات گاز به اروپاست که ذخایر عظیم و نیز موقعیت استراتژیک آن فرصت مناسبی را برای این امر فراهم می آورد.
۲-۱ انرژی حلقه ارتباط ایران و اتحادیه اروپا
همان طور که ذکر شد، عواملی نظیر کاهش تدریجی ظرفیت تولید انرژی و گاز در اروپا، رشد قابل ملاحضه تقاضای بازارهای اروپایی به واردات انرژی و عدم توانمندی صادرات کنندگان فعلی انرژی به اروپا در پاسخگویی کامل به نیاز رو به رشد و بلند مدت دول اروپایی و بلاخره نگرانی اتحادیه اروپا از بهره‌گیری سیاسی و امنیتی روسیه در صادرات انرژی نفت و گاز خود به اتحادیه اروپا به ویژه با ملاحظه با بحران انرژی در اوکراین در ژانویه سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ و همچنین بی‌ثباتی سیاسی در برخی از کشورهای خاورمیانه، اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری به ایران توجه نشان می‌دهد(سهرابی، ۱۳۸۸: ۸۲). در واقع چانه‏زنی‏های غیر متعارف روسیه در ژانویه هر سال نشان داده است، که روس‏ها شریکی‏ قابل اعتماد برای اتحادیه در تأمین انرژی نمی‏باشند، و بیشتر از آنکه به دنبال معامله‏ای‏ اقتصادی باشند، در پی برآوردن اهداف امنیتی و سیاسی خویش و حتی رویای احیای سلطه‏ روسیه به نحوی دیگر بر اروپای شرقی و مرکزی می‏باشند، که این تحول اتحادیه را وادار کرده‏ است که به فکر کاستن از نقش روسیه در بازار انرژی اروپا باشد( .(Asbarez, 2009.از این رور بیشتر به ایران توجه دارد، زیرا که ایران که یک آلترناتیو بلقوه برای اروپا و دولت‌های اروپایی در جهت تنوع بخشی به انرژی محسوب می‌شود و مهمتر اینکه‌ طبق گزارشات جاری در ایران ۰۴۵/۱تریلیون متر مکعب ذخیره گازطبیعی موجود است. در نتیجه بعد از روسیه در مقام دوم دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان قرار دارد. و اگر سرمایه گذاری‌های در بخش تکنولوژی و زیر ساخت‌ها در ایران انجام بگیرد. می‌توان خوشبین بود که میزان صادرات ایران احتمالاً به طور فزایندهای افزایش یابد(Byrczek, Mogase,Pfeifer,Rezac.2010, 4). همچنین بخش مهمی از تولید برق اروپا مدیون ۴۰ درصد گاز از روسیه ۳۰ درصد الجزایر و ۲۵ درصد از نروژ است. با این وجود اروپا بلعکس آمریکا بر جنبه‌های سخت افزاری تأمین انرژی تأکید دارد بیشتر بر جنبه‌های نرم افزاری تأمین امنیت انرژی تاکید دارند برای اروپا هم تأمین انرژی و هم بهای آن، بیشتر یک بحث منطقه و تجاری است، و در این زمینه اروپا تمایل به همکاری با ایران را به جد آشکار ساخته است(کولایی، ۱۳۸۹: ۷۳).
بنابراین مصرف بالای انرژی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا و بالطبع گاز طبیعی که از اهمیت ویژه‏ای‏ برخوردار است و به دلیل محدودیت منابع عرضه داخلی و همچنین مشکلات واردات از یک و یا تعداد محدودی کشور باعث شده است. که این اتحادیه‏ تصمیماتی جدید را در این زمینه اتخاذ کند .در زمینه اهمیت ایران برای اتحادیه اروپا اندرو کورتونوف رئیس بنیاد اورآسیا در مسکو می‌گوید اتحادیه اروپا می‌توان از ترمینال‌های شرق ایران برای انتقال نفت و گاز به اروپا استفاده کرد( sabainfo.ir/newsdetail-10292-fa .www).
در زمینه همکاری‌های انرژی مدیر عامل شرکت صادرات گاز ایران درباره مذاکرات ایران برای صادرات گاز به اروپا معتقد است که این مذاکرات در دو بخش گاز طبیعی مایع و خط لوله در حال شکل‌گیری بوده و بعضی از قرار دادهای ایران برای صادرات گاز مایع نهایی شده‌است؛ به طوری که از سال ۲۰۱۰، بیش از ده میلیوم تن گاز به فرانسه و اسپانیا که قرار دارد ایران با آنها نهایی شده‌است؛ صادر شده است.( کاویانی، ۱۳۸۵: ۳۰-۳۱). همچنین مدیرعامل شرکت توتال فرانسه کریستوف دومارژری بر این باور است. که در شرایطی که اروپا از کمبود عرضه گاز و وابستگی به انرژی روسیه نگران است ایران می‌تواند منبع ارزشمندی برای عرضه منابع جدید انرژی به این قاره باشد.( www.hamshahrionline.).
بنابراین مزیت انرژی ایران باعث شده‌است که علاوه بر تأمین‏ نیاز داخلی، امکان صادرات و حضور فعال در بازارهای جهانی انرژی فراهم شود همین ملاحظات امنیت عرضه اروپا منجر به عقد موافقت نامه تجارت و همکاری با ایران در دسامبر ۲۰۰۲ شد. چنین موافقت نامه‌ای، در آینده می‌تواند بستری را برای همکاری‌های بیشتر فراهم نماید و در واقعه دریچه‌ای برای ورود ایران به سازمان‌های بین‌المللی منجمله سازمان تجارت جهان باشد.
به طو خلاصه می‌توان گفت در زمینه همکاری‌های انرژی بین ایران و اتحادیه اروپا تاکنون شرکت ملی صادرات گاز دو مسیر را برای صادرات گاز به اروپا بر گزیده‌است مسیر اول: مسیر شمالی (ارمنستان، گرجستان و اکراین) و مسیر دوم مسر جنوبی( ترکیه، بلغارستان و امتداد قلب اروپا) می‌باشد. در این راستا هرچند توافق نامه‌ای در سال ۲۰۰۵ میان ایران و اوکراین شکل گرفته، اما با توجه به عبور قسمتی از خط لوله مدنظر از خاک روسیه و رقابت روسیه با ایران در بازار اروپا تا به حال شکل عملیاتی به خود نگرفته است، در مسیر جنوبی نیز دو خط صادراتی بیش از همه مورد تأکید است، یک پروژه نوباکو و دیگری پروژه فروش به EGLسوئیس است. با این وجود آخرین وضعیت این پروژه‌ها نشان دهنده آن است که عملیاتی شدن آنها به جهت مسائل سیاسی و پرونده هسته‌ای(که اروپا در آن نقش اساسی دارد) با چالش جدی روبه روست.( کی پور و ایزدی، ۱۳۸۸: ۱۵۳).
۳-۱ استراتژی آمریکا در قبال نزدیکی اتحادیه اروپا به ایران
پیدایش یک تحول عظیم در سال ۱۹۷۹(۱۳۵۷)، یعنی انقلاب اسلامی، موجد یک سری تغییرات اساسی در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خلیج فارس شد.(Rhchard.herrman,1998 37) در واقع با سقوط شاه ایران که پایگاهی مستحکم برای آمریکا محسوب می‌گشت، باعث شد این کشور به سمت حضور مستقیم در منطقه روی آورد. حتی آمریکا برای حفظ جریان صادرات نفت در طی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خود مستقیم وارد درگیری گردید هرچند به صورت محدود، و بعد از آن بود که آمریکا حضور نظامی خود در منطقه گسترش داد بنابراین می‌توان گفت همانند اتحادیه اروپا تضمین امنیت انرژی نیز برای ایالات متحده حائز اهمیت است تا آنجا که سناتور، جان اف کری – از نامزدهای انتخابات ۲۰۰۴ ریاست جمهوری آمریکا، در یک سخنرانی انتخاباتی « امنیت انرژی را امنیت آمریکا تلقی می‌کند» (ولدانی،۱۳۸۰: ۴۶) به طور کلی بعد از جنگ سرد آمریکا به عنوان قدرت هژمون سر بیرون آورد و در این راستا آمریکا برای تداوم هژمونی خود در صدد است. که بر کانون‌ها‌ی انرژی تسلط پیدا کند چرا که امریکا با تسلط بر منابع نفت و گاز که تأمین‌کننده عمده نیاز اتحادیه اروپا است، می‌تواند با فشارآوردن به این اتحادیه سیاست یکجانبه‌گرایی خود را بر آنان تحمیل کند. نظریه پردازان آمریکایی به خوبی دریافته‌اند که در توازن قدرتهای آینده، برتری از آن قدرتی خواهد بود که بر مناطق ژئواکونومیک و بویژه دارای منابع غنی انرژی تسلط داشته باشد.
مایکل کلر استاد مطالعات صلح و امنیت جهانی درکالج هامپشایر و نویسنده کتاب«جنگ بر سر منابع» می‌گوید: هدف ایالات متحده از حضور در منطقه خلیج فارس، تسلط بر منابع نفت آن به عنوان یک اهرم قدرت است و نه یک منبع سوخت. تسلط بر منطقه خلیج فارس به معنای کنترل کردن اروپا، ژاپن و چین است. این کار به ما قدرت کنترل بازار و بستن شیر نفت را خواهد داد. بر این اساس، حوزه خلیج فارس که در برخی از نظریه‌های ژئوپلیتیک، ریملند محسوب می‌شد،)احمدی و موسوی،۱۳۸۵: ۴۱۵)
برای مثال آمریکایی‏ها با وابستگی اروپا به خطوط لوله گازی‏ که از شرق می‏آید مخالف بوده و هستند؛ چرا که در این مورد منافع‌شان با اروپایی‏ها یکسان نیست و اروپای نیازمند انرژی، هم‏ باید به سهم خود میان وابستگی انرژی خود به مناطق تحت کنترل امریکا و وابستگی به خطوط لوله شرقی تعادل ایجاد کند(حسن تاش،۱۳۸۶: ۳)، این خود نشان دهنده این قضیه است که نبایست نقش متغیر آمریکا را دست کم گرفت، در حال حاظر به نظر می‌رسد اختلافات سیاسی و اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا ایجاد شده است، یک گروه از این اختلافات مربوط به رقابت دو پول جهانی – یورو و دلار است. وگروه دوم، و شاید اساسی‌ترین گروه اختلاف مربوط به تفاوت موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپولیتیک آمریکا شمالی و اروپای غربی در جنگ بر سر منابع انرژی و حوزچه‌های انرژی جهانی است.(ربیعی،۱۳۸۴: ۱۷۷-۱۷۸). در رابطه با ایران آمریکا از زمان پیروزی انقلاب تا به درصد بوده است، یک نظام سیاسی مطلوب آمریکا روی کار بیاید و برای رسیدن به این مقصد تا به حال تلاش کرده‌است، چهره جمهوری اسلامی را در محافل بین‌الملل به عنوان یک کشور غیر دموکراتیک نشان دهد. آمریکا در همین راستا در بخش انرژی نیز در تلاش بوده‌است، تا مانع از همکاری‌های انرژی بین ایران و اتحادیه اروپا شود. برای مثال ماتیو برایزا، یکی از مقامات بلند پایه وزارت امورخارجه آمریکا می‌گوید: ” ما از طرح ناباکو به عنوان عنصری برای گسترش امکانات در راه تأمین انرژی اروپا پشتیبانی می‌کنیم‌، اما فقط در صورتی که ایران در آن سهیم نباشد( خبر نگاری فرانسه ، فایننشل تایمز، ۱۵/ ۷/ ۲۰۰۹). از دیگر اقدامات مؤثر آمریکا، تحریم‏های اقتصادی یک یا چند جانبه‏ای است که‏ این کشور کشورهای علیه ایران اعمال کرده‌است. پیامد این تحریم‌ها به تأخیر انداختن سرمایه‏گذاری‏های‏ جدید در حوزه ‏های نفت و گاز ایران بوده‌است، و هزینه‏هایی را به اقتصاد ایران تحمیل‏ کرده‌است. برای مثال تأخیر در بهره‏برداری از میدان پارس جنوبی یکی از نمونه‏های آشکار کاهش‏ سرمایه‏گذاری در ایران است، که به افزایش برداشت رقیب قطری منجر شده‌است.( منصوره،۱۳۸۶: ۱۰۳- ۱۰۵). امریکا با آگاهی از این واقعیت که ژئوپلیتیک انرژی می‌تواند در ابعاد ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک برای ایران تولید قدرت کند، به دنبال کاهش قدرت نقش ایران در امنیت انرژی جهان و انزوای ژئوپلیتیک ایران می‌باشد. این کشور از یک سو مانع عبور خطوط لوله انرژی از ایران گردیده و از سوی دیگر با اعمال تحریم ‌های تجاری خصوصاً تحریم بخش نفت و گاز، موانع مهمی را بر سر راه توسعه بخش انرژی ایران قرار داده است. این وضع زمانی جدیدتر می‌شود که مهمترین شرکای انرژی خارجی ایران، در تحریم هم سو با آمریکا حرکت نمایند. از طرف دیگر اعمال فشار بر کشورهای صاحب منابع منطقه‌ای، در جهت جلوگیری از عبور منابع انرژی از خاک ایران، باعث از دست دادن موقعیت‌های ژئواکونومیک ایران به نفع برخی از کشورهای منطقه‌ای شده‌است.( بی نیاز،۱۳۸۶: ۴۰-۴۱). اما آمریکا با تصویب قانون داماتو که سرمایه‏گذاری بیش از ۴۰ میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران را تحریم می‏کرد، درصدد برآمد تا اتحادیه اروپا را از دسترسی به منابع نفتی و گاز ایران باز دارد و امنیت آن را از نظر انرژی به مخاطره اندازد.کریستوس پاپوتیس، کمیسر انرژی اتحادیه اروپا، با ابراز نگرانی عمیق از قانون داماتو اعلام کرد که این قانون مشکلات جدی و بزرگی را برای صنعت نفت اروپا ایجاد خواهد کرد.
۲-ایران و امنیت انرژی چین
با پیروزی انقلاب ایران و اعمال فشارهای شدید سیاسی و اقتصادی توسط آمریکا، ایران مأیوسانه به‏ دنبال حمایت‏های بین‌المللی می‏گشت. در سپتامبر ۱۹۹۲ هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران، به‏ چین سفر کرد و دو کشور قرار دادهایی امضا کردند، که‏ در آن چین قول داده بود به ایران در ساخت دو راکتور اتمی برای تولید برق و مقاصد صلح جویانه کمک‏ کند..
در خلال سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ مناسبات میان دو کشور به حدی رسید که چین در سلسله مراتب روابط دیپلماتیک با ایران رتبه هشتم را در جهان احراز کرد. هفت کشور اول(به استثنای‏ هندوستان) همگی کشورهای همسایه جمهوری‏ اسلامی بودند. با آغاز هزاره جدید روابط اقتصادی و سیاسی بین‏ ایران و چین به صورت بی‏سابقه‏ای گسترش یافت. در روزهای ۲۱ تا ۲۵ ژوئن سال ۲۰۰۰، محمد خاتمی‏ رئیس جمهور ایران به همراه هیئتی متشکل از ۱۷۰ مقام رسمی دیداری تاریخی از چین به عمل‏آورد. او در جریان این دیدار با امضای پنج یادداشت تفاهم با چین‏ درصدد توسعه روابط ایران با این کشور برآمد. خاتمی بر پیوندهای تاریخی پرسابقه‏ای که دو امپراتوری ایران و چین را به هم مرتبط می‏ساخت‏ تأکید کرد و« تک قطبی شدن جهان »را بوسیله ایالات‏ متحده محکوم کرد.( جیمز بیل و ایمان پور، ۱۳۸۱: ۵۲).
در شرایط تحریم توسط شرکت‌های آمریکایی، ایران مجبور است به قدرت‌های دیگر پیشنهاد همکاری بدهد. در این زمینه ایران با چین وارد همکاری شده‌اند. مشارکت ایران با چین که خود فاقد فن‌آوری پیشرفته اکتشاف، استخراج و مهار انرژی است. ناشی از تحریم‌های امریکا از یک طرف و از طرف دیگر نیاز روز افزون چین به انرژی می‌باشد(قدیر نصیر،۱۳۸۰: ۱۳۷-۱۳۵). این کشور، عضو دایم شورای امنیت و دارنده حق وتو در کنار سایر قدرت‌های بزرگ جهانی‌ است، که نقش چشم‌گیری را در شکل‌دهی به مناسبات و ترتیبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی جهانی‌ ایفا می‌کند. همچنین عضویت پکن در سازمان‌های متعددی نظیر اپک، آ.سه.آن، فائو، جی-۲۴، جی-۷۷، جی-۲۰، و سازمان همکاری شانگ‌های بر گستره نفوذ و تأثیرگذاری چین در عرصه جهانی‌ افزوده است( www.farsnews.com).
علی‌رغم این که چین، خود دارای منابع گازی است، اما به علت عدم بهره برداری کامل از آنها، دومین وارد کننده انرژی است، و این بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی ایران است که از روابط نزدیک خود با کشور چین، هم‌قاره‌ای بودن، عضویت و همکاری در سازمان منطقه‌ای شانگ‌های و مشکلات سیاسی پیش روی جمهوری خلق چین با ایالات متحده از فرصت استفاده کرده، نسبت به تعامل اقتصادی و تکنولوژی و صادرات گاز به آن کشور اقدام نماید. ادامه خط لوله گاز ایران از هند به چین و صادرات گاز به صورت LNG از طریق کشتی‌های غول‌پیکر گازکش، گزینه‌های پیش رو برای صادرات گاز ایران به چین است. نمودار زیر مصرف کلی انرژی در چین را در بخش‌های مختلف به خوبی نشان می‌دهد.
در واقع جمهوری خلق چین بعد از ایالات متحده آمریکا دومین مصرف کننده نفت در جهان است. و بزرگترین مصرف کننده زغال سنگ نیز می‌باشد. چیز که چین از آن واهمه دارد شکاف بین میزان تولید داخلی و مصرف نفت است. چنین وضعیتی بی شک چین را به واردات نفت وابسته خواهد کرد. در این راستا چین به منظور امنیت انرژی خود درکشورهای مختلفی( عراق، ونزوئلا، کانادا. غیره) در سال ۱۹۸۰ شروع به سرمایه‌گزاری کرد. اما اساسی‌ترین منطقه تأمین ‌انرژی چین، از دید آنها حوزه خلیج فارس است. چین در سال ۲۰۰۷، ۷۰ درصد انرژی خود را خاورمیانه تامین کرد. از منظر چین ایران می‌تواند، از اصلی ترین تأمین کنندگان ‌انرژی در این منطقه باشد. یک از دلایل که آنها بر آن تاکید دارند این است که ایران از جمله جاهای است که کمتر زیر نفوذ کشورهای غربی و بالخص آمریکا قرار دارد. وهم‌تر اینکه چین دومین وارد کننده بزرگ نفت از ایران است و همچنین از آنجا که چین یکی از بازارهای بزرگ مصرف دنیا است. و ایران یک از بزرگترین تولید کنندگان انرژی در جهان است، چین یک بازار قابل اتکا ‌برای ایران و ایران نیز با توجه به ذخایر نفت و گاز یک تأمین کننده قابل اتکا برای چین است(مهدیان، ترکاشوند: ۱۳۸۹: ۱۰۰-۱۰۸).
تقاضای نفت چین در سال ۲۰۰۴ در مقایسه با سال ۲۰۰۳ در حدود ۱۶ درصد رشد داشته و در سال ۲۰۰۳ از ژاپن، دومین اقتصاد بزرگ مصرف‏کننده نفت جهان، سبقت گرفته است. از آنجایی که تولید داخلی این کشور پاسخگوی افزایش مصرفش نیست، واردات نفت چین از بازارهای بین‌المللی به شدّت در حال افزایش است. براساس برآورد آژانس بین‌المللی انرژی میزان واردات نفت خام چین از دو میلیون بشکه در روز فعلی به حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. افزایش تقاضای چین بعنوان یک مسئله در بلندمدّت نه تنها برای نفت بلکه بطور کلی برای کلیه حامل‏های انرژی مطرح است. از آنجایی که تقاضای انرژی در هند و سایر کشورهای در حال توسعه آسیایی و ایالات متّحده آمریکا بطور مدام در حال افزایش است، نگرانی‌ها در مورد تراز آینده عرضه و تقاضای انرژی در حال افزایش است.
۲-۱ استراتژی‌های امریکا در قبال نزدیکی چین به ایران
ایالات‌متحده برای حفظ و توسعه قدرت استیلاطلبی‌ خود، سیاست‌هایی طرح‌ریزی‌کرده‌است تا قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و چین را تضعیف کند. فشارهای واردشده از سوی این قدرت استیلاجوی جهانی غالباً عواقبی ناخواسته و زیانبار دارد؛ درواقع، فشاری که ایالات‌متحده بر این کشورها وارد می‌سازد، به صورت عاملی تسهیل‌کننده در جهت تقویت و تحکیم روابط بین قدرت‌های منطقه‌ای مسلط عمل می‌کند. ایالات ‌متحده برای تأمین منافع خود به همراهی و همکاری متحدان منطقه‌ای خود به‌‌شدت نیازمند است. به‌عبارت‌ دیگر در خاورمیانه کشورهای اسرائیل، عربستان، ترکیه و مصر و در آسیای شرقی کشورهای ژاپن، تایوان و کره‌جنوبی در جهت سیاست سیطره‌جویی امریکا عمل می‌کنند.
شایان ذکر است که در خاورمیانه و آسیای شرقی به ‌ترتیب کشورهای ایران و چین به‌عنوان قدرت برتر منطقه‌ای قلمداد می‌شوند به ‌طورکلی، امریکا به‌عنوان استیلاجویی جهانی، پیوسته ایران و چین را به‌عنوان دو ابرقدرت منطقه‌ای به نقض حقوق بشر، تلاش برای ایجاد زرادخانه‌های عظیم نظامی و تهدید هم‌پیمانان امریکا متهم می‌کند. سیاست امریکا در محکوم‌ کردن کشورهای ایران و چین به شکل‌گیری پیمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای منجر شده‌است. که در قالب آنها ایران و چین در کانون دوایر متحدالمرکزی از کشورهای ناخرسند و مقاوم در برابر سیطره‌جویی و یکجانبه‌گرایی ایالات‌متحده قرار گرفته‌اند( جیمز بیل و ایمان پور، ۱۳۸۱: ۵۵-۵۰).
در واقع می‌توان گفت که روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و چین نه دو جانبه بلکه سه جانبه است؛ زیرا امریکا به عنوان بازیگر سوم، تأثیر تعیین کننده‌ای بر این روند دارد. از این رو می‌توان روابط ایران و چین را در قالب مثلث ایران – چین – آمریکا نیز مورد تحلیل قرلار دارد. برای مثال در دوران پس از انقلاب اسلامی، ایران به تدریج در پی قدرت‌هایی بر‌آمد تا با بسط روابط و مناسبات با آنها، در مقابل فشارهای فزاینده ایالات متحده به نوعی موازنه ایجاد کند از طرف دیگر در شرایطی که ایران تحت فشار آمریکا و برخی قدرت‌های غربی در خصوص پرونده هسته‌ای خود قرار دارد، حمایت چین از ایران در شورای امنیت و یا حداقل در تعدیل فشارهای غرب و به تاخیر انداختن آنها، اهمیت به سزایی دارد. همچنین چین به ایران برای گسترش مجموعه‌ای از خطوط لوله همچون خط لوله ایران- پاکستان، ایران – ترکمنستان و در نهایت ارتباط مستقیم زمینی ایران – چین برای دور زدن تنگه مالاکا که تحت کنترل نیروی دریایی آمریکاست، نیاز دارد.
به‌طورکلی، امریکا به‌ عنوان استیلاجویی جهانی، پیوسته ایران و چین را به ‌عنوان دو ابرقدرت منطقه‌ای به نقض‌ حقوق بشر، تلاش برای ایجاد زرادخانه‌های عظیم نظامی و تهدید هم‌پیمانان امریکا متهم می‌کند. سیاست امریکا در محکوم‌ کردن کشورهای ایران و چین به شکل‌گیری پیمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای منجر شده‌است که در قالب آنها ایران و چین در کانون دوایر متحدالمرکزی از کشورهای ناخرسند و مقاوم در برابر سیطره‌جویی و یکجانبه‌گرایی ایالات‌متحده قرار گرفته‌اند. در‌ خاورمیانه و آسیای شرقی، این کشورها به‌ترتیب شامل سوریه و کره شمالی می‌باشند(جیمز بیل و ایمان پور: ۱۳۸۱، ۵۵- ۵۰)
بنابر‌این کشور چین با توجه به رشد دو رقمی اقتصادی‌اش تکاپوی زیادی برای ‌توسعه مشارکت‌های خود در انرژی با کشورهای دیگر دارد که ایران یکی از این کشورها است. ایران در حال حاضر مرکز ثقل مهمی در ساختار امنیت انرژی چین محسوب می‌شود و در ابتدای سال ۲۰۰۵ در رتبه سوم کشورهای صادر کننده نفت به چین بوده. ایران در ابتدا ۱۴ درصد از نیازهای وارداتی چین را تأمین می‌کرد، اما بعد از امضاء یکسری توافقنامه‌ها‌یی در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی، به یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت به چین تبدیل شد.( نامی، محمد پور و عباسی، ۱۳۸۸: ۵۹)
۳-ایران و امنیت انرژی هند
کشور هند به عنوان مقصد و کانون اصلی انتقال گاز ایران به شرق در مقام چهارمین قدرت اقتصاری آسیا، ۷۵ درصد انرژی مصرفی صنایع خود را از خارج تهیه می‌کند. این کشور قصد دارد تا ۲۰ سال آینده گاز را جایگزین سوخت‌های نظیر زغال سنگ، نفت و مانند آن در تأسیسات بزرگ صنعتی کند تا از یک سو انرژی ارزان‌تری مصرف شود و از دیگر سو محیط زیست را کمتر آلوده نماید. میزان تولید گاز روزانه هند ۷۴ میلیون مترمکعب است که پیش بینی می‌شود و در سال ۲۰۲۵ میزان تقاضای گاز روزانه هند به ۳۲۲ میلیون متر مکعب در روز برسد(روزنامه میشیگان، ش ۸۰، مهر ۱۳۸۴، ۸۷ ).
در واقع بازارهای مصرف هند، یکی از سریع‌ترین بازارهای رو به رشد تقاضا برای تولیدات انرژی در جهان، پیش‌بینی می‌شود. نیاز فزاینده به منابع انرژی در هند ناشی از صنعت‌گرایی و شهرنشینی شتاب دار است. در حال حاضر، منابع تأمین انرژی هند، ذخایر زغال سنگ داخلی و واردات نفت است. با کاهش منابع زغال سنگ، سیر نزولی و رکود تولید نفت خام و عدم کشفیات جدید به منظور بهره‌گیری از منابع نفت داخلی، واردات نفت هند از ۴۰ درصد در سال ۱۹۸۵-۱۹۸۶ به ۶۶ درصد در سال ۱۹۹۹ افزایش یافت. با گسترش واردات نفت خام، افزایش قابل توجهی در صورت حساب واردات نفت هند مشاهده شد. بودجه واردات نفت هند در سال گذشته از ۳/۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ به ۱۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰-۲۰۰۱ افزایش یافت بنابراین، رشد ۷۰ درصدی در پایان این دهه مشاهده می‌شود. توسعه اقتصادی سریع هند، موج بزرگی از تقاضا برای گاز طبیعی به وجود آورد که زمینه ساز افزایش مصرف گاز طبیعی در هند است. مصرف گاز طبیعی هند نسبت به سوخت‌های دیگر در سال های اخیر افزایش یافته است. مصرف گاز طبیعی از ۶/۰ تریلیون فوت مکعب در سال ۱۹۹۵ به ۸/۰ تریلیون فوت مکعب در سال ۱۹۹۹ رسید و پیش‌بینی می‌شود تا ۳/۱ تریلیون متر مکعب در سال ۲۰۰۵ و ۸/۱ در سال ۲۰۱۰ برسد(ویسی، ۱۳۸۸: ۱۱۰).
۳-۱ ایران و مساله لوله صلح ( فرصتها – چالشها)
خط لوله صلح در واقع یک طرح انتقال گاز است که باید گاز ایران را به پاکستان و از راه پاکستان به هند منتقل کند. این طرح را به این دلیل خط لوله صلح گفته‌اند که با پیوند زدن بخشی از اقتصاد کشورهای هند و پاکستان(بخش استراتژیک) به عنوان کشورهای که تا کنون چند بار با هم جنگیده‌اند، آنها را به سمت صلح هدایت می‌کند. یعنی این طرح با ایجاد و حفظ اشتراک‌های اقتصادی صلح را به را به ارمغان خواهد آورد. فضای خصومت را به فضای دوستی تبدیل می‌کند. برای کشیدن خط لوله صلح یک سری پیش زمینه‌ها و الزامات وجود دارد که به طور خلاصه به آنها خواهیم پرداخت:
رشد اقتصادی سریع هند در دهه۱۹۹۰ به همان سرعت، کمبورد رو به افزایش منابع انرژی را برای این کشور آشکار کرد. کمبود که جبران آن تنها در ورای مرزهای هند امکان دارد. از سوی دیگر، مسائل مربوط به استراتژی هند به عنوان چهارمین مصرف کننده انرژی برای ایران به عنوان کشوری که دارای مقام دوم در منابع گازی و مقام سوم در منابع نفتی در جهان است و اقتصاد آن بستکی شدید به آن دارد، دارای اهمیت زیادی است. مصرف کلی انرژی هم‌کنون در هند رقمی معادل ۱۱۵۰۳۵ مگاوات است و تا سال ۲۰۱۵ به رقم معادل ۲۵۰ هزار مگاوات خواهد رسید. بنابراین هند به دو دلیل اساسی نمی‌تواند از منابع انرژی ایران چشم پوشی کند:
نخست اینکه هند شاهد گسترش سریع همکاری‌های رقیب آسیایی خود چین با کشورهای صادر کننده انرژی همچون روسیه است. بنابر‌این برای هند خط لوله گاز ایران، هند، پاکستان یک ضرورت است
دوم اینکه اگر چه انرژی هسته‌ای یک از ابزارهای تامین انرژی هند است، اما نفت و گاز همچنان به عنوان منبع اصلی تأمین نیاز هند دست کم در ربع قرن آینده می‌ماند.
بنابراین اجرای شدن این لوله، نه تنها بازار خوبی برای گاز ایران ایجاد و درآمد ثابتی را برای این کشور تضمین می‌کند، بلکه ایران را از گرفتار شدن در چرخه مشکلات شدید اقتصادی و به دنبال آن تهدید امنیت ملی رها می‌بخشد چرا که بر اساس قانون داماتو و نیز قطعنامه ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۷۳۷ شورای امنیت ملل متحد مبتنی بر تحریم ایران و تشدید آن هیچ کشوری یا شرکتی اجازه سرمایه گذاری بیش از ۲۰ میلیون دلار در صنایع انرژی ایران را ندارد؛ این در حالی است که زیر ساخت‌های بخش انرژی ایران- خطوط لوله و پالایشگا‌ها- دچار فرسودگی شده‌اند. علاوه بر این، بخش انرژی به شدت سرمایه بر‌است و دولت به تنهایی از عهده سرمایه‌گذاری در آن بر نمی‌آید به همین دلایل، ضرورت مشارکت و همکاری سرمایه گذاری خارجی در این بخش و نیز رسیدن به توافق‌های بلند مدت کاملاً احسال می‌شود.( سجادپور و سید صادقی،۱۳۸۹ :۷۱- ۷۳ ).
ایران با توجه به موقعیت ترانزیتی خود که ناشی از برتری‌های ژئوپلیتیکی، یعنی قرارگیری درچهارراه بین‌المللی، حائز اهمیت است. افزون بر این ایران با آب‌های آزاد مرتبط است و دارای موقعیتی است که دسترسی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را به آبهای آزاد میسر می‌کند و قادر است در مقولاتی مانند سواپ یا انتقال نفت و گاز، سوخت تولید کنندگان آسیای مرکزی برای کشورهای نظیر افغانستان و پاکستان نقش مهمی را به عهده بگیرد.( حسین‌پور و عباسی، ۱۳۸۸: ۵۷-۵۸)
۳-۲ استراتژی‌های آمریکا در قبال نزدیکی هند به ایران
از سوی ‌دیگر امریکا با تسلط بر منابع نفت و گاز عراق که تأمین‌کننده عمده نیاز انرژی چین، ژاپن و فرانسه است، اینک می‌تواند با فشارآوردن به این کشورها سیاست یکجانبه‌گرایی خود را بر آنان تحمیل‌کند. سفر اخیر جرج بوش به افغانستان، پاکستان و هند، ضمن‌اینکه یک سفر دوره‌ای دیپلماتیک برای فشارآوردن بر رهبران این کشورها برای همسوشدن آنان با سیاست‌های امریکا در منطقه علیه ایران بود، به امضای موافقتنامه‌ای میان جرج بوش و همتای هندی وی درخصوص کمک امریکا به تأسیسات هسته‌ای غیرنظامی هند انجامید که تا حدود زیادی نیازهای انرژی هند را تأمین می‌کند. این موافقتنامه ممکن است توافقات میان ایران، پاکستان و هند مبنی بر تأسیس خط هفتصدوپنجاه کیلومتری انتقال نفت و گاز ایران از طریق پاکستان به هند را متزلزل سازد (بیگدلی،۱۳۸۵: ۶۶). ایران از منظر هند به واسطه شاخص‌های زیر دارای آنچنان جایگاهی است، که ارزش بر قراری مناسبات راهبردی ‌دارد: که در زیر بطور خلاصه به آن اشاره خواهیم داشت.
دارای موقعیت ژئوپلیتیک بی همتا است.
در آسیای غربی قدرت منطقه‌ای مهمی است.
کشوری است با منابع غنی نفت و گاز.
کشوری شیعی با علایق مذهبی خاص است.
در جهان سوم منتفذ است.
بررسی تاریخچه مناسبات هند و ایران نشان می‌دهد که از دیدگاه سیاست خارجی هند، ایران کشوری است که ارزش بر قراری مناسبات راهبردی را دارد؛ اما رای اخیر این کشور در شورای حکام در محکومیت ایران نشان داد.که ایران صرفاً در محیط بین‌المللی غیر رقابتی برای هند ارزشمند است. با تمام این مسائل هندوستان علاقمند خرید نفت و گاز ایران می‌باشد.( کاویانی، ۱۳۸۵: ۱۰۸ -۱۰۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...