۱- تعریف مسأله و آشنایی با قسمت‌های معلوم و مجهول

۲- آشنایی با دسته‌بندی مسایل به سه دسته مسایل جبر، هندسه، حساب

۳- آشنایی با روش گام به گام حل مسأله با بهره گرفتن از طرح جورج پولیا که شامل چهار قسمت بود:

الف) فهمیدن (درک مسأله)

ب) طرح نقشه (پیش‌بینی و انتخاب راه‌حل مسأله)

ج) اجرای نقشه (استفاده از راه‌حل و رسیدن به پاسخ)

د) مرور و امتحان کردن جواب (ارزیابی نتایج)

اهداف جلسه دوم

۱- مرور اهداف جلسه گذشته

۲- آشنایی با نحوه استفاده از چهار گام پولیا در حل مسایل جبری

۳- حل دو مسأله جبری همراه توضیح چهار گام پولیا توسط معلم

۴- رفع اشکال احتمالی و پاسخ به سوالات دانش‌آموزان

۵- ارائه تمرین جبر به عنوان تکلیف منزل

اهداف جلسه سوم

۱- بررسی نحوه انجام تکالیف خانه و رفع اشکال

۲- حل دو مسأله جبری دیگر همراه با توضیحات چهار گام توسط معلم

۳- رفع اشکال احتمالی دانش‌آموزان و پاسخ به سؤالات

۴- آشنایی با نحوه استفاده از روش چهار گام پولیا در حل مسایل هندسه

۵- حل دو مسأله نمونه هندسه همراه توضیح چهار گام توسط معلم

اهداف جلسه چهارم:

۱- مرور مطالب جلسه قبل با موضوع مسایل هندسه

۲- حل دو مسأله هندسه دیگر به عنوان نمونه ها با همان شیوه قبلی

۳- رفع اشکال احتمالی دانش‌آموزان و پاسخ به سؤالات

۴- ارائه دو تمرین مربوط به هندسه به عنوان تکلیف در منزل

اهداف جلسه پنجم

۱- بررسی نحوه انجام تکالیف خانه و رفع اشکال

۲- آشنایی با نحوه استفاده از چهار گام پولیا برای حل مسایل حساب

۴- حل دو مسائل نمونه حساب همراه با توضیح چهار گام توسط معلم

۴- ارائه تمرین حساب برای حل در منزل با شیوه جورج پولیا

اهداف جلسه ششم:

۱- مرور مطالب جلسه قبل

۲- بررسی نحوه انجام تکالیف در منزل و رفع اشکال احتمالی

۳- حل دو مسأله حساب دیگر به عنوان تمرین

اهداف جلسه هفتم

مرور مطالب ۶ جلسه قبل همراه با رفع اشکال و ‌پاسخ‌گویی‌ به سوالات احتمالی

شایان ذکر است نمونه مسال حل شده در حین کلاس از تمرینات دوره‌ای کتاب ریاضی دوم راهنمایی انتخاب شدند.

تعریف نظری نگرش (متغیر وابسته اول)

علی‌رغم اختلاف نظرهایی که در تعریف نگرش بین روان‌شناسان مختلف وجود دارد، روی هم رفته تعریف سه عنصری نگرش تعریفی است که بیشتر روان‌شناسان روی آن اتفاق نظر دارند. عنصر شناختی شامل اعتقادات با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل، به آمادگی برای ‌پاسخ‌گویی‌ به شیوه‌ای حاضر اطلاق می‌شود (کریمی، ۱۳۸۰).

علاقه به درس، دقت، کوشش و پشتکار یاد گیرنده را افزایش می‌دهد و در نتیجه بر یادگیری او تأثیر مثبت دارد ‌بنابرین‏ کوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یکی از تدابیر مهم آموزشی معلم به حساب می‌آید و بهترین راه جلوگیری از بی‌میلی و بی‌علاقگی در یادگیرنده و افزایش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به یادگیری و فعالیت‌های آموزشگاه و فراهم آوردن امکانات کسب توفیق برای اوست. (سیف، ۱۳۸۰).

تعریف نظری پیشرفت تحصیلی ریاضی (متغیر وابسته دوم)

به صورت کلی پیشرفت تحصیلی ریاضی اشاره به موفقیت فرد در آزمون‌های ریاضی دارد.

تعریف عملیاتی نگرش نسبت به ریاضی (متغیر وابسته اول)

منظور از نگرش نسبت به ریاضی در این پژوهش نمره‌ای است که از تفاوت بین نمره پیش آزمون و پس آزمون دانش‌آموزان در مقیاس نگرش نسبت به ریاضی به دست می‌آید.

تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی ریاضیات (متغیر وابسته دوم)

نمره‌ای است که از حاصل تفاوت بین نمره دانش‌آموز در پیش‌ آزمون و پس آزمون (آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته) به دست می‌آید.

فصل دوم

پیشینه و زمینه‌های نظری پژوهش

پیشینه و زمینه‌های نظری پژوهش

مقدمه

در تمام طول تاریخ آموزش و پرورش حل مسأله یکی از ‌هدف‌های‌ مهم آموزشی معلمان به شمار می‌آمده از برکت پیشرفت‌های روانشناسی علمی معاصر بر اهمیت موضوع افزوده شده است. جان دیوئی، جروم برونر، ژان بیاژه و لئو ویگوتسکی از جمله کسانی هستند که بر نقش فعالیت یادگیرنده در جریان حل مسأله بر دانش‌اندوزی تأکید ‌داشته‌اند و نظریه سازندگی یا ساختن‌گرایی یادگیری از ثمرات این اندیشمندان است (سیف، ۱۳۸۰)

الف- مبانی نظری در زمینه موضوع تحقیق

تعریف و ویژگی‌های مسئله و حل مسأله

بنا به تعریف، وقتی یادگیرنده با موقعیتی روبرو می‌شود که نمی‌تواند با بهره گرفتن از اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار دارد به آن موقعیت سریعا پاسخ دهد یا وقتی که یادگیرنده هدفی دارد و هنوز راه رسیدن به آن را نیاموخته است، می‌گوئیم با یک مسئله[۲] روبرو است. با توجه به تعریف مسئله، می‌توان حل مسأله[۳] را به صورت تشخیص و کاربرد دانش و مهارتهایی که منجر به پاسخ درست یادگیرنده به موقعیت یا رسیدن او به هدف مورد نظرش می‌شود تعریف کرد.

‌بنابرین‏، عنصر اساسی حل مسأله کاربست دانش‌ها و مهارت‌های قبلا آموخته شده در موقعیتهای تازه است. به همین سبب در طبقه‌بندی انواع یادگیری (بلوم و همکاران،۱۹۵۶) حل مسأله در طبقه کاربستن آمده است. در نظریه گانیه[۴] (۱۹۸۵) حل مسأله یادگیری قاعده سطح بالاتر نام گرفته است. طبق این نظریه، یادگیرنده از ترکیب قاعده‌های مسئله قاعده‌های سطح بالاتری درست می‌کند که این خود منجر به حل مسأله می‌شود. ‌بنابرین‏، در حل مسأله، یادگیریهای قبلی فرد، به ویژه قواعد یا اصولی که قبلا آموخته‌اند، باید به طریقی تازه با هم ترکیب شوند. به عنوان مثال، فرض کنید یادگیرنده در درس جبر برای بار اول با مسئله زیر روبرو می‌شود:

برای حل کردن این مسأله باید دو قاعده یا دو اصل زیر را درباره این مسئله قبلا آموخته باشد:

اصل اول: ضرب یک عدد n یعنی جمع آن عدد با خودش n دفعه

اصل دوم: هر عدد به توان r یعنی ضرب آن عدد در خودش r دفعه

بعد از ترکیب این دو اصل، اصل بالاتری به صورت زیر به دست می‌آید:

اصل سطح بالاتر، برای ضرب دو عدد مشابه با نماهای مختلف در یکدیگر، باید آن دو عدد را به تعداد حاصل جمع نماهای آن ها در هم ضرب کنیم.

یعنی:

لازم به ذکر است حل مسئله صرفا دانستن اطلاعات، مفاهیم، یا اصول و کنار هم قرار دادن آن ها نیست، بلکه یادگیرنده باید راه های تازه ترکیب دانش‌های قبلی بویژه قواعد یا اصول قبلا آموخته شده را که به حل مسائل منجر می‌شود کشف کند. (سیف، ۱۳۸۰)

حل مسئله و انتقال یادگیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...