به نظر می‌رسد ‌در مورد این تعریف کافی باشد که تنها ‌به این نکته اشاره شود که مستفاد از کلام فقها، این گروه از حقوق ‌دانان افساد را به شکل خاصی از جرایم علیه امنیت قلمداد نموده اند و آن را مترادف محاربه می دانند و افساد فی الارض را یک مفهوم عام می‌دانند که مصداق اصلی و بارز آن محاربه می‌باشد.

در هر حال با دقت در همه تعاریف مذبور، به وضوح روشن است که حقوق ‌دانان هم نتوانسته اند تعریف منسجم و قابل قبولی از مفهوم «افساد فی الارض» ارائه نمایند و تقریباً معنایی مشابه به معنای فقها را عرضه کرده‌اند و یک احساس نا ملموس یعنی احساس نا امنی و ترس در میان شهروندان از بزهکاری را ملاک قرار داده‌اند و حتی بعضی از نویسندگان هم قصد مقابله با حکومت و یا بر هم زدن امنیت کشور یا نظام اقتصادی آن را به تنهایی جهت صدق عنوان محارب و مفسد کافی دانسته اند.[۳۲]

با توجه به آنچه فقها ‌در مورد افساد بیان نموده اند و تعاریف حقوق ‌دانان و با لحاظ قانون جدید مجازات اسلامی سال ۹۲ می توان تعریف زیر را از افساد بیان نمود :

«هر عمل مجرمانه ای که در حد وسیع ارتکاب یابد و با توجه به قوانین جزایی و عرف زمان و مکان جزء جرایم سنگین و بزرگ به شمار رود و در نتیجه باعث ایجاد اختلال شدید و گسترده در اوضاع سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و نظامی گردد مصداق افساد فی الارض شناخته می شود »

هرچند این تعریف خالی از اشکال نیست ولی می‌تواند معیاری برای تعیین مصادیق افساد فی الارض باشد .

‌بنابرین‏ ضمن این که با این تحلیلات و تعاریف، عنوان افساد فی الارض در عرصه مطالعات جرم شناسی با محوریت امنیت و ثبات در جامعه قرار می‌گیرد، هر تهدیدی را هر چند ساده یا یکسری تهدیدهای بزرگ را می توان در سطح ملی و اجتماعی بالا برد تا برخورد های شدیدی با آن شود.

مبحث دوم- مفاهیم مرتبط با «افساد فی الارض»، (محاربه و بغی)

عبارت افساد فی الارض به دلیل شرایط و ویژگی های خاصی که از لحاظ لغوی و مفهومی دارد معمولاً به عنوان بارزترین عبارت برای جرایم امنیتی نام برده می شود و در اظهار نظرهای فقهی و حقوقی موجود هم نوعی امتزاج و آمیختگی این عنوان با جرایمی از قبیل محاربه و بغی مشاهده می شود و همین اختلاط و ابهام موجب ایجاد جرایم خاص شده است. به همین خاطر جرم محاربه و افساد در بعضی از مواد قانونی در زمره جرایم علیه امنیت به صورت یکسان فرض شده است و در کنار آن جرم بغی به عنوان اقدام علیه دولت و حکومت اسلامی به عنوان بارزترین مصداق افساد فی الارض و پیوستگی با این مسأله مطرح می‌باشد و از آن جایی که بررسی تفاوت ها و شباهت های افساد فی الارض با مفهوم محاربه و بغی زمینه مناسب جهت بررسی برخی از موارد مربوط به موضوع را مشخص می‌کند، بررسی ماهیت و موضوع این دو عبارت به عنوان مصادیق افساد فی الارض و تعیین مرزهای مشابه و تفکیک کننده‌ این مفاهیم با هم حایز اهمیت است.

گفتار نخست- محاربه

«محاربه» عنوانی است که در آیه ۳۳ سوره مائده-چنان که اشاره خواهد شد- در کنار عنوان «افساد فی الارض» توسط شارع مقدس بیان گردیده است. در واقع محاربه از جمله جرایمی است که سبب سلب امنیت و آسایش عمومی شده و مجازات آن در زمره حدود آمده است و حد آن مورد اتفاق همه فقها می‌باشد. اما با وجود این اتفاق نظر، در جزئیات و ماهیت مسئله دیدگاه های مختلفی وجود دارد که اساس این مسئله را تحت الشعاع قرار داده است از این رو این عنوان نیاز به تبیین و تشریح دارد.

بند نخست- مفهوم لغوی «محاربه»

واژه ی محاربه باب مفاعله از ثلاثی مجرد «حَرَبَ» گرفته شده که متضاد آن کلمه «سلم» به معنای «صلح» است. [۳۳] در همین زمینه آمده است: «اگر گفته می شود فلانی آدم سلمی است یعنی دیگران از ایذاء و تجاوز او در امانند و خوف و ترس از او بر جان یا مال و عرض وجود ندارد. حرب با فتح راء، به معنای سلب و غارت اموال دیگری و با سکون راء به معنای نزاع و جنگیدن و نقیض سلم می‌باشد…»[۳۴] به همین جهت ‌در مورد کسی که برای جنگیدن با دیگران یا ترساندن آن ها سلاح می کشد و آن را به کار می‌گیرد و قصد جان و مال دیگران را دارد محاربه اطلاق می‌گردد به همین خاطر است که محمد گیلانی می‌نویسد «…فلانی محارب است یعنی موجب ترس مردم بر مال و جان و عرض و حیثیت است و به عبارت دیگر با ایجاد خوف، آرامش و امنیت را از مردم سلب می‌کند، پس معنای محارب مترادف با معنای «مقاتل» نیست».[۳۵]

ولی این اطلاق هر چه باشد بر معنای حقیقی حمل نشده چون اضافه شدن لفظ محاربه با الله و رسول خدا (ص) در آیه می‌تواند قرینه ای باشد بر این که معنای حقیقی این کلمه مراد نیست. در همین راستا بعضی از علما می نویسند: “…محاربه به معنای حقیقی آن با خدا ممکن نیست و با رسول خدا اگر چه ممکن است اما قطعاً در این جا مد نظر نیست …بلکه نفس اضافه شدن محاربه خدا و رسول با هم، خود قرینه ای است که مراد از ان معنای گسترده تری از جنگ مستقیم و شخصی است”؛[۳۶] واژه حرب و مشتقات آن در قرآن کریم نیز چندین بار استعمال شده است برای نمونه خداوند متعال می فرمایند:

«فَاِنْ لَمْ تَفْعَلوُا فَاْذَنوُا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُوِلِه وَ اَن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُووسُ اَموالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ و لا تَظْلَمُونَ».[۳۷]

«پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاسته اید و اگر توبه کردید (واز ربا خواری دست کشیدید و اوامر دین را گردن نهادید) اصل سرمایه تان از آن شما است نه ستم می کنید و نه به شما ستم می رود». در جای دیگر از قرآن مجید آمده است:

«فَاِمّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدبِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّروُنَ”.[۳۸]

«اگر آنان را در میدان جنگ رویارویی بیابی و بر ایشان پیروز شوی، آن چنان آن ها را دربکوب که کسانی که در پشت سر آن ها قرار دارند، پند گیرند (و پراکنده شوند و عرض اندام نکنند)».

در مجموع آیات قرآنی که این عبارت در آن ها آمده معمولاً بر معنای حقیقی یعنی جنگ و نزاع و ستیزه حمل شده است،[۳۹] که در این جا با استناد به معنای اصطلاحی آن می توان گفت که حمل بر همین معنای حقیقی ارجح باشد.

بند دوم- مفهوم اصطلاحی «محاربه» از دیدگاه فقها

محاربه در بیشتر کتاب های فقهی مذاهب گوناگون از شیعه و سنی با توجه به آیه ۳۳ سوره مائده که می‌فرماید: «اِنّما جَزاءُ الذَّینَ یُحارِبُونَ اللهَ و رَسُولَهُ و یَسْعَوُنَ فِی الْاَرْضِ فَساداً…» به عنوان یکی از مهم ترین جرایم علیه امنیت و نظام حکومت اسلامی –که با واکنش شدیدی در شریعت اسلام همراه است و با این که در خصوص مفاد و ادله های شرعی تبیین کننده و مصادیق آن اختلاف نظرهایی میان فقها و حقوق ‌دانان وجود دارد- به صورت عمیق و گسترده مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان گفتمان ثابتی در ابواب فقه تبدیل شده است که هر کدام از صاحب نظران در این باب زبان مخصوصی به خود داشته که در ظرف زمان و با توجه به مبانی مورد قبول خودشان آن را استمرار داده‌اند. [۴۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...