بر این اساس از دیدگاه بسیاری از مربیان و فلاسفه، پرورش تفکر انتقادی نه تنها هدف عمده نظام تعلیم وتربیت هر جامعه ای محسوب می شود بلکه به عنوان شرط اولیه و یکی از رسالتهای اصلی تربیت دانشگاهی نیز قلمداد می‌گردد(سزر[۶۱]،۲۰۰۸،ص۱۶).

اما در سال‌های اخیر متخصصان علوم تربیتی ‌در مورد نارسایی توانایی شاگردان در امر تفکر انتقادی ابراز نگرانی کرده‌اند، زیرا رشد و پرورش مهارت های فکری شاگردان همیشه مسأله پیچیده در آموزش بوده، ولی امروزه حالت بحرانی به خود گرفته است چون برونداد اطلاعاتی فرهنگ ما از قدرت تفکر انتقادی ما درباره آن اطلاعات فراتر رفته است(ابیلی،۱۳۸۶،ص۵۷).

از دیگر موارد تفکر انتقادی می توان ‌به این موارد اشاره نمود:

۱)تفکر انتقادی یک مهارت تفکر عمومی است، توانایی تفکر به شیوه ای روشن ومنطقی برای هر گونه انتخابی که پیش رو دارید ضروری وحائز اهمیت است، اگر شما در یکی از حوزه های آموزشی پژوهشی،مالی، مدیریت و یا قانون مشغول به کار هستید، می دانید که داشتن تفکر انتقادی لازمه موفقیت شما در کارتان است، اما این نوع تفکر صرفا، به حوزه کاری خاص محدود نمی شود وتوانایی خوب فکر کردن و حل مشکلات، مهارتی است که برای همه افراد با هر گونه خط مشی یا حرفه ای که داشته باشند، مفید ولازم می‌باشد.

۲)تفکر انتقادی مهارت های زبانی وارائه را افزایش می‌دهد .تفکر روشن ‌و سیستماتیک می‌تواند نحوه ابراز عقاید را در ما بهبود ببخشد، تفکر انتقادی همچنین با یادگیری چگونگی تحلیل ساختار منطقی موضوعات، توانایی فهم وقوه ادراک را در افراد افزایش می‌دهد.

۳) تفکر انتقادی، خلاقیت را ارتقاء می بخشد.خلاقیت صرفا موضوعی نیست که با ایجاد ایده های نو ظهور یابد، یعنی تنها تولید راه حل های تازه شرط کافی برای خلاقیت نیست، بلکه فرد خلاق کسی است که بتواند کسی است که بتواند ایده های جدیدی خلق کند که مفید بوده و متناسب با تکلیف حاضر باشند.تفکر انتقادی نقشی بسیار مهم در ارزیابی مفید بودن و میزان متناسب ایده های جدید، انتخاب بهترین آن ها واصلاح آن ها در صورت لزوم بازی می‌کند.

۴)تفکر انتقادی برای تأمل وخود اندیشی ضروری است.به منظور داشتن معنا در زندگی وسازماندهی زندگیمان بر طبق آن، ما نیازمند توجیه و تأمل ارزش ها، باورها وتصمیم هایمان هستیم، که تفکر انتقادی ابزار فرایند خودسنجی را برای ما فراهم می‌سازد(جزایری و رحیمی،۱۳۸۷،ص۳۷). چرا که فهم تفکر انتقادی کارایی دانشجویان ودانش آموزان را در مهارت حل مسأله و مشکل گشایی افزایش می‌دهد وشایستگی لازم برای بهتر زیستن، درک بهتر را در اختیار آن ها قرار می‌دهد(قاسمی،۱۳۸۴،ص۵).

۲-۲۰تفکر انتقادی و تعلیم وتربیت

دنیای معاصر به معلمان و مربیان جدید نیاز دارد، معلمانی که نه تنها به لحاظ تکنیک های آموزشی قوی باشند بلکه ذهن باز و انتقادی نیز داشته باشند، آن ها باید بتوانند خود را با تغییرات و درخواست مداوم محیط پیرامون خود تطبیق دهند و جریان رو به رشد اطلاعات را درونی کنند در حالی که هم در سطح شخصی و هم در سطح حرفه ای روی آن ها تأمل می‌کنند(بید و همکاران[۶۲]،۲۰۰۵،ص۱۲)

پرورش تفکر انتقادی و تدریس تأملی یا بازاندیشی، دو هدف عمده در تربیت معلمان است، اما این دو هدف تنها زمانی دست یافتنی است که معلمانی که در حال آموزش و تربیت هستند، فرصت هایی برای کسب دانش، معلومات حرفه ای و نشان دادن اعمال تدریس اندیشمندانه را داشته باشد(یه[۶۳]،۲۰۰۴،ص۲۳).

برخی از محققان معتقدند که برای رشد و تربیت فراگیران در عصر کنونی به معلمان ماهر،یعنی معلمانی که از دانش و معلومات حرفه ای مانند موضوعات علمی، راهبردهای تدریس و آگاهی از شرایط فرهنگی و اجتماعی فراگیران برخوردارند، نیاز است.در مقابل ما، بسیاری دیگر نیز معتقدند که مهارت علمی به معنای توانایی به کار بردن راهبردهای تدریس نیست، بلکه متفکر و تأملی بودن است، مربیانی که چنین دیدگاهی را می‌پذیرند تمایل دارند درباره اینکه معلمان چگونه طرح ریزی کرده و مسأله حل می‌کنند، یا چگونه تصمیم گیری می‌کنند.

دیویی،تأمل یا بازاندیشی را ملاحظه دقیق، فعال و مداوم هر عقیده یا شکل مفروض دانش می‌داند و این امر معلمان را قادر می‌سازد تا به یک شیوه هدفمند و آگاهانه عمل کنند.توصیه وی این که معلمان باید تشویق شوند تا متفکر شوند و به رشد خودشان از طریق تأمل ادامه دهند.تغییر معلم و رشد او مستلزم آگاهی او ضرورت و نیاز به تغییر است، این آگاهی برای تغییر از طریق تأمل و بازاندیشی ایجاد می شود.خودکاوی و خرد جستجوگری به معلمان کمک می‌کند که از سطح کنونی عمل که به صورت عادتی تکانشی و مشهودی انجام می‌گیرد به سطحی از تأمل عمل حرکت کند که به وسیله تفکر انتقادی جهت داده می شود.(گرگوری ودیگران،۱۳۸۹، ص۷)

در یک نظرسنجی در این باره که چه انتظاراتی از فعالیت های تربیتی دارند؟

۸۲ درصد از اعضای انجمن نظارت و بررسی درسی(ASCD[64]) که عامل تحول نظامهای آموزشی دنیا هستند.آموزش تفکر را از انتظارات مهم تربیتی ذکر کردند.

در نظر سنجی دیگری(گالوپ[۶۵]،۱۹۹۵)، معلمان از میان بیست و پنج هدف تربیتی،((پرورش تفکر)) را مهمترین هدف تعلیم وتربیت بیان نمودند.تاکنون کارگاه ها،‌کنفرانس‌ها ‌و سخنرانی های بسیاری در زمینه آموزش تفکر در کشورهایی که علاقه مند به تحقق چنین اهدافی بودند، برگذار شده است.هم اکنون روش های گوناگون تدریس تفکر به هزاران نفر از معلمان آموزش داده می شود و مدارس نیز بر اینگونه فعالیت‌ها نظارت دارند.

در طول دهه گذشته توجه به ((آموزش تفکر)) مهمترین موضوعی بوده است که در مدارس دنیا، بویژه در آمریکا، بسرعت رشد یافته است. عامل رشد چنین رویکردی این باور است که «تحول هر جامعه ای در دل تحول معرفت فرهنگی قرار دارد» (شعبانی،۱۳۸۶،ص۴۱).

در حال حاضر به نظر می‌رسد تمایل به آموزش تفکر در مدارس عمومیت بیشتری پیدا ‌کرده‌است. اگرچه یک تهدید جدی برای تعمیق و کار بیشتر باقی است و آن، فقدان روش های کافی برای پرورش معلمان مبتدی و در حین خدمت است که بتوانند سطوح عالی تفکر را کسب نمایند؛ زیرا شرط ضروری برای پرورش تفکر دانش آموزان دانش،آگاهی و مهارت معلمان در ارتباط با توانایی‌های شناختی سطح بالا است.مربی باید ویژگی های تفکر انتقادی مانند استقلال ذهنی،کنجکاوی ذهنی، تعهد به ارائه دلایل، فکر باز، ‌روشن‌فکری وجرأت مندی را داشته باشد، اگر معلمان چنین ویژگیهایی را داشته باشند دانش آموزان تفکر انتقادی را از خود نشان خواهد داد.تفکر انتقادی به عنوان یک خرده مقیاس ضرروی و حتمی ویژگی شخصیتی انسان های تربیت یافته تلقی می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...