( قریش ) : « وَ آمَنَهُم مِن خَوفٍ » و۲۵۶ سوره ( البقره ) می باشد : « لا إکراهَ فی الدّینِ قَد
تَبَیّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ » .
۲۳- صادحات علی أرائک فی الأیک یصلن الغدوّ بالآصال ( همان ، ص۴۵۲ )
پرنده های آوازه خوانی که بر اریکه های ( تخت ) بیشه زار سپیده دمان را به غروبها می رسانند .
در نوشتن تعابیر « علی أرائک » و « یصلن الغدوّ بالآصال » شاعر بـه آیات ۳۵ سـوره
(المطففین ) : « عَلی الأرائِکِ یَنظُرُونَ » و ۳۶ سوره ( النور) نظـر دارد : « یُسَبِّحُ لَـهُ فیها
بِالغُدُوِّ وَ الآصالِ » .
۲۴- هیهات ما نکصوا علی أعقابهم حتی انجلت عنهم وهم شهداءُ (همان، ص۳۱۲)
نه ، هرگز آنها روی نگرداندند ( و پا به فرار نگذاشتند ) تا اینکه قلبهایشان شکافته شد درحالی که از جمله
شهیدانند .
عبارت « ما نکصوا علی أعقابهم » در تأثیر از آیات ۴۸ سوره ( الأنفال ) : « فَلَمّا تَرآئَتِ
الفئَتانِ نَکَصَ علی عَقَبَیهِ » و ۶۶ سوره ( المؤمنون ) نوشته شده است : « فَکُنتُم عَلی
أعقابِکُم تَنکِصُونَ » .
۲۵- فهنیئا لک النعیم مقیما أنت فیه جارُ العزیز الحمیدِ ( همان ، ص ۴۷۲)
پس بهشت مبارکت باشد در حالی که مقیم آن شده ای ، تو در آن همسایه خداوند ارجمند و ستوده ای.
شاعر در نوشتن « النعیم مقیما » متأثر از آیه ۲۱ سوره ( التوبه ) بوده است : « وَ جَنّاتٍ لَّهم
فیها نَعیمُ مُّقیمُ » .
۲۶- دعت الرجال ولم تکد حتی مشَت هِمم إلی الهیجاء کالأطواد (همان، ص۴۴۴)
عشق وطن آن مردان را فرا خواند و باز نایستاد تا همتهایی همچون کوه روانه میدان نبرد شدند .
ابراهیم در به کار به بردن تعبیر « همم إلی الهیجاء کالأطواد » متأثـر از آیه ۶۳ سـوره
( الشّعراء ) می باشد : « فَکانَ کُلُّ فِرقٍ کالطَّودِ العَظِیمِ » .
۲۷- إذا کان فی دنیا الهوی مثلما أری فأیُّ عجیب فی هوی العُمی والصُمِّ (هـمان، ص۳۹۲)
اگر عشق در دنیا مانند چیزی است که من دیده ام پس عشق انسان نابینا و کر چه تعجبی دارد ؟
کلمات « العُمـی و الصُـمّ » در تأثیـر از آیات ۱۸ : « صُـمٌّ بُـکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعُــونَ » و
۱۷۱ سوره ( البقره ) نوشته شده است : « صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَعقِلونَ » .
۲۸- جبروته فوق الذین یغرّهم جبروتُهم فی بَرِّهم و الأبحرِ (همان، ص۲۸۵)
عظمت وقدرت او برتر از قدرت کسانی است که در دریا و خشکی شیفته و مفتون قدرت خود شده اند .
شاعر در به کارگیری تعبیر « جبروته فوق الذین یغرّهم جبروتهم » متأثر از آیه ۱۵ سوره
( ابراهیم ) است : « وَ استَفتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید » .
۲۹- رابط الجأش و النهی ثابت القلب و القدم ( همان ، ص۲۷۱ )
آرام و دلیر ، ثابت قدم با قلبی استوار است .
تعبیر « ثابت القلب و القدم » در تأثیـر از آیات ۸ سـوره ( آل عمـران ) : « رَبَّنـا لا تُـزِغ
قُلُوبَنا بَعدَ إذ هَدَیتَنَا » و ۲۵۰ سوره ( البقـره ) : « وَ ثبِّت أقدامَنـا وَ انصُرنـا علـی القـومِ
الکافِرینَ » نوشتـه شـده است .
۳۰- مادت الأ رضُ ثم شبّت و ألقت ما علی ظهرها من الأثقال ( همان ، ص۴۵۰)
زمین جنبید و به لرزه در آمد و بار سنگینش را بر پشتش رها کرد .
در بیت ذکر شده طوقان نظر به آیه ۲ سوره ( الزلزله ) دارد : « وَ أخرَجَـتِ الأرضُ أثقالَها » .
۳۱- فکم من ید بیضاءَ للعرب عندهم و مَن لک بالحرّ الذی یحفظ الیدا (همان، ص۴۶۰)
چه بسیار ، دست سفیدی که برای اعراب وجود دارد ، ولی کدام انسان آزاده از این دست نگهداری می کند .

تعبیر « ید بیضاء » در تأثیـر از آیـه ۲۲ سـوره ( طه ) نوشته شده است : « وَ اضمُم یَدَکَ إلی
جَناحِکَ تَخرُج بَیضآءَ مِن غَیرِ سوءٍ » .
۳۲- وسعیدٌ مَن نال مثل (سعیدٍ) بعد دار الفناء دار الخلود (همان ، ص۴۷۲)
و خوشبخت کسی است مانند « سعید کرمی » که بعد از سرای فانی به سرای جاودانگـی دست یافتـه است .
شاعر در نوشتن « دار الخلود » متأثر از آیه ۸ سوره ( البینه ) می باشد : « جَنّاتُ عَدنٍ تَجرِی
مِن تَحتِها الأنهارُ خالِدینَ فیهآ أبدا » .
۳۳- هل جئتَ منهم أناساً عیشهم رغدٌ أم هل نزلتَ بقطر غیر منکوب ( هـمان ، ص ۴۷۶ )
آیا از آنها مردمی خوشگذرانتر که زنگیشان در رفاه باشد دیده ای یا به سرزمینی که هیچ مصیبتی بـه خود
ندیده است وارد شده ای .
تعبیر « عیشهم رغد » در تأثیر آز آیه ۱۱۲ سوره ( النحل ) نوشته شده است : « رزقُهـا رَغَداً
مِن کُلِّ مَکانٍ » .
۳۴- نَشأت أمناً و ظلاً و هدیً کهدی النجمِ لفلک مقبل ( همان ، ص۴۸۰)
امنیت و سایه و هدایت را آفرید ، همچون هدایت یک ستاره در کهکشانی انبوه .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...