شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگی های فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنها می باشد.(جوهری و کدیور، ۱۳۸۱).همچنین گوردون آلپورت در مورد شخصیت می گوید: شخصیت یک ساختار پویا از سیستم های روانشناختی افراد است که تطبیق منحصر به فرد هر شخص با محیط اطرافش را تعیین می کند. شخصیت اغلب با خصلتهای قابل اندازه گیری که شخص از خود بروز می دهد تعریف می شود.(رابینز، ۲۰۱۰). همچنین در مورد ابعاد شخصیتی افراد، دانشمندان نظرات گوناگون و تقسیم بندی های مختلف را ارائه داده اند. مثلا مدل پنج عاملی مک کرا و کاسکا به ۵ بعد از شخصیت افراد یعنی روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی اشاره می کند.(خنیفر و همکاران،۱۳۸۸). این پنج عامل بزرگ عبارتند از: ۱- برون گرایی که سطح آسایش و رفاه فرد در ارتباطات را بررسی می کند.۲- پذیرندگی به گرایش افراد برای احترام گذاشتن به دیگران باز می گردد، ۳- وجدان و وظیفه شناسی درجه ای از قابلیت احترام است، ۴- ثبات احساسات توانایی فرد برای تحمل استرس را بیان می کند و ۵- تجربه گرا و تجربه پذیر آخرین بعدی است که دامنه ای از علایق و جاذبه های تازه را در افراد مورد توجه قرار می دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ویژگی های کارآفرینی بسیاری وجود دارد که در مورد ۵ ویژگی اتفاق نظر وجود دارد که شامل:
۲-۲-۱-۱٫ توفیق طلبی: طبق گفته مک کلند نیاز به موفقیت در افراد آغازگر فعالیتهای اقتصادی بالاتر است.(احمدپور داریانی و عزیزی، ۱۳۸۳).
کارآفرینان آغازگر فعالیت بوده و میل درونی به رقابت، اعتلا در برابر استانداردهای خود ساخته و دنبال کردن اهداف دشوار دارند در حد اعتدال خطر می کنند. توفیق طلبی به میل مداوم برای دستیابی به سطوح بالای کارایی برای خوشایند خود، برای رسیدن به یک استاندارد بالا برای انجام کار بهتر نسبت به آنچه در گذشته انجام شده و بدست آوردن خودانگیختگی تا بهترین در انچه که مسئول آن هست اشاره دارد.(متییوز،۲۰۱۰).
در مجموع، ویژگی های افراد توفیق طلب را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- افراد موفیقت طلب، موقعیتهایی را دوست دارند که برای پیدا کردن راه حل مشکلات شخصا مسئولیت داشته باشند. دلیل این ویژگی روشن است؛ زیرا اگر چنین نباشد، نتیجه موفقیت آمیز برای آنان خشنودی اندکی به همراه دارد. افراد توفیق طلب، در فعالیتها و موقعیتهایی که نتیجه به توانایی ها و تلاش های آنان بستگی ندارد، بلکه به شانس یا عوامل دیگر خارج از کنترل آنان بستگی دارد، درگیر نمی شوند.
۲- ویژگی دیگر موفقیت طلبان، تمایل آنان برای انتخاب هدف های متوسط و خطرکردن هایی حساب شده است. توفیق در کارهای ساده روزمره، در این افراد چندان رضایتی ایجاد نمی کند و مسائل بی نهایت دشوار و غیرقابل دستیابی نیز برای آنان هیچ جذابیتی ندارد.
۳- به نظر می رسد که موفیقت طلبان به توفیق شخصی و درونی بیش از پاداش بیرونی و پول یا قدردانی علاقه مندند. آنان پاداش را رد نمی کنند، زیرا نتیجه ای برای فعالیتشان است؛ اما اهمیت پاداش های بیرونی به اندازه خود توفیق نیست.
۴- موفیقت طلبان، موقعیت هایی را جستجو می کنند که کسب بازخورد واقعی آنها ممکن باشد. یعنی در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از نتیجه فعالیت های خود آگاه شوند. البته اظهار نظرهایی که درباره ویژگی های شخصی آنان می شود، مورد علاقه آنان نیست؛ بلکه اطلاعاتی را می خواهند که مربوط به نحوه انجام کار آنان باشد.
۵- اغلب تا زمانی که کار با کامیابی به پایان برسد، کاملا شیفته و مجذوب آن کارند و به کارهای دیگر نمی پردازند. آنان نیمه تمام گذاشتن کار را تحمل نمی کنند و تا زمانی که تمام تلاش خود را به کار نگیرند، رضایت خاطر پیدا نمی کنند.
۶- موفقیت طلبان تا زمانی که گمان کنند کار خود را درست انجام می دهند، به قضاوت دیگران توجهی نمی کنند(اورعی یزدانی،۱۳۷۳،۴۳).
۲-۲-۱-۲٫ کنترل درونی
کارآفرینان موفق خود باورند و پیروزی و شکست را در گرو سرنوشت بخت یا اقبال ندانسته و خود را در کنترل شکستها و پیروزی ها توانمند می دانند.(احمدپور داریانی و عزیزی،۱۳۸۳). افرادی با مرکز کنترل درونی روندهای زندگی را به نتایج مهارتها، ویژگی ها و رفتارهای خود نسبت می دهند.
برخی از افراد باور دارند که بر زندگی خود کنترل دارند و بعضی دیگر بر این باورند که نیروهای بیرونی زندگی آنان را کنترل می کنند و این نیروها خارج از کنترل فردند. افرادی که دارای مرکز کنترل درونی اند، حوادث مرتبط با زندگی خود را کنترل می کنند و صفات مشخصه درونی آنان تعیین می کند که در یک موقعیت چه اتفاقی خواهد افتاد. چنین افرادی معتقدند که هرچه بخواهند با استعانت به ذات مقدس پروردگار برایشان دست یافتنی است. تحقیقات نشان می دهد که این افراد از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و به دنبال موقعیتی اند که بتوانند از حکمت و جدیت خود برای هدایت حوادث آینده استفاده و نتایج را کنترل کنند. این گونه افراد، مشاغل سطح بالایی را اشغال می کنند، سریع تر مسیر ترقی خود را طی می کنند و به پاداش های درونی، همچون احساس موفقیت، اهمیت بیشتری می دهند.کارآفرینان دارای مرکز کنترل درونی اند؛ به طوری که به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمی دهند. به عقیده آنان، شکست و پیشرفت ها تحت کنترل و نفوذ خودشان است و خود را در نتایج عملکردشان موثر می دانند(مقیمی،۱۳۸۰، ۲۴۱).
۲-۲-۱-۳٫ خطرپذیری
بروکهاوس خطرپذیری را احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفقیت فعالیت پیشنهادی می داند که شخص قبل از اینکه خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار می دهد آنرا تامین می کند.(کوراتکو و هاجتس،۱۳۸۳).
خطرپذیری به تمایل فرد در نشان دادن خطر یا دوری از خطر هنگامیکه با موقعیتهای خطرناک مواجه می شود، اشاره دارد.(گورول و آتسان،۲۰۰۶). کارآفرین شخص میانه رو می باشد که بصورت حساب شده خطر می کند اما بیهوده ریسک نمی کند.
کارآفرینان، اشخاصی میانه رو هستند که حساب شده ریسک می کنند. آنان لزوما در پی فعالیتی نیستند که مخاطره ی آن زیاد باشد، بلکه مایلند مقدار متوسطی از مخاطره را برای شروع یک کسب و کار، معمولی تلقی می شود، بپذیرند؛ و در این حد حاضر می شوند تا پول، امنیت، شهرت و موقعیت خود را به مخاطره بیاندازند. هرگز چنین نیست که آنان ریسکهای غیرمنطقی و خطرناک کنند. بلکه در اقدام به مخاطره بسیار حساب شده و با دقت عمل می کنند و تمام تلاش خود را بکار می بندند تا احتمالات را به نفع خود تغییر دهند. مخاطره هایی که کارآفرینان در تاسیس و راه اندازی کسب و کارهای خود می پذیرند، متفاوت است. برای مثال، آنان با سرمایه گذاری پول خود، مخاطره مالی را می پذیرند و با ترک شغل خود، مخاطره شغلی را پذیرا می شوند. درمجموع، از آنجا که کارآفرینان افرادی اند که نیاز زیادی به موفقیت دارند، دارای تمایلاتی به مخاطره پذیری معتدل اند.
۲-۲-۱-۴٫ خلاقیت
دانشمندان خلاقیت را با تعابیر متعدد و متنوعی تعریف کرده اند؛ به طوری که گاهی هر تعریف فقط بیانگر یک بعد از ابعاد مهم فراگرد خلاقیت است؛ برای مثال هربرت فوکس[۱] معتقد است که” فراگرد خلاقیت عبارت است از هر نوع فراگرد تفکری که مساله ای را به طور مفید و بدیع حل کند”؛ همچنین به اعتقاد جرج سیدل[۲]،” توانای ربط دادن و وصل کردن موضوعها، صرف نظر از اینکه در چه حوزه یا زمینه ای انجام گیرد، از مبانی بهره گیری خلاق از ذهن است”. اریک فروم[۳] نیز معتقد است که “خلاقیت، توانایی دیدن و پاسخ دادن است”.
آبراهام مزلو[۴] می گوید”از یک تاجر چنین آموختم که ایجاد یک موسسه تجاری نیز ممکن است فعالیتی خلاق باشد. همچنین از یک نوجوان ورزشکار آموختم که حمله ای کاری در هنگام بازی ممکن است مانند تولید یک محصول یا سرودن یک غزل زیبا باشد”.
خلاقیت عبارت است از توانایی تلفیق ایده ها به شیوه ای منحصر به فرد برای برقراری ارتباط غیر معمول بین ایده های مختلف.(احمدپور داریانی و مقیمی،۱۳۸۹). خلاقیت ترکیبی از تناسب و تازگی و یا حل مساله به روش جدید است که مردم را توانمند می کند تا از عهده چالش ها و مشکلات محیط ها برآیند. به نظر دراکر نوآوری عمل مختص کارآفرینی بوده و ابزاری می باشد که کارآفرین با آن منابع ثروت زای جدید ایجاد می کند و یا منابع موجود را غنا می بخشد تا توانایی آنها برای تولید ثروت بالا برود. کارآفرینان در فرایند نوآوری فرصتها را به ایده های قابل عرضه در بازار تبدیل می کنند و به تغییرات شتاب می بخشند.
از تعاریف فوق چنین استنباط می شود که بروز خلاقیت در هر فعالیتی قابل انتظار است و محدود به هیچ نوع خاصی از فعالیتها نمی شود؛ در برخی از تعاریف فوق بر ایجاد “یک چیز جدید” در فراگرد خلاقیت تاکید شده است. به هر حال آنچه در ایجاد “فکر یا چیز جدید ” و بطور کلی در فراگرد خلاقیت اهمیت دارد” تفکر” است. در جدول زیر برخی از ویژگی های افراد خلاق مطرح شده است.
جدول شماره ۲-۱٫ برخی از ویژگی های افراد خلاق

وضعیت افراد خلاق

ویژگی

شماره

افراد خلاق سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می کنند.

دانش

۱

تحصیلات خلاقیت را افزایش نمی دهد؛ حتی برخی از تحصیلات که بر رعایت روندهای منطقی تاکید می کنند، مانع خلاقیت می شوند.

تحصیلات

۲

افراد خلاق ضرورتا دارای ضریب هوشی بالایی نیستند. بهره مندی از ضریب هوشی در حدود ۱۳۰ کافی است. ضریب هوشی بیش از آن ضرورتی ندارد.

هوش

۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...