۲-۲-۱۶-۱ پاسخگویی و انعطاف پذیری
این دو معیار در قالب شاخص هایی مانند انعطاف پذیری افزایشی تدارکات، انعطاف پذیری افزایشی ساخت ، انعطاف پذیری افزایشی توزیع، انعطاف‌پذیری بازگشت اضافی به تأمین کنندگان، انطباق پذیری افزایشی تدارک، انطباق پذیری افزایشی ساخت، انطباق پذیری افزایشی توزیع، انطباق‌پذیری کاهشی تدارک، انطباقپذیری کاهشی ساخت و انطباق‌پذیری کاهشی توزیع مورد ارزیابی قرار می گیرد(بالدوین[۵]، ۲۰۱۰).
۲-۲-۱۶-۲ منافع محسوس و نامحسوس یکپارچگی (ادغام)
۲-۲-۱۶-۲-۱ منافع محسوس
کاهش موجودی، کاهش پرسنل، بهبود بهره وری، بهبود مدیریت فروش، بهبود چرخه مالی، کاهش هزینه فناوری اطلاعات، کاهش هزینه تدارکات، بهبود مدیریت صندوق، افزایش سود، کاهش هزینه لجستیک، کاهش هزینه نگهداری، تحویل به موقع(همان منبع، ۲۰۱۰)
۲-۲-۱۶-۲-۲ منافع نامحسوس
وضوح اطلاعات، فرایند بهبودیافته، پاسخگویی به مشتری، استانداردسازی، انعطاف، جهانی شدن. مشهودترین نوع ادغام، ادغام بخشهای زنجیره تامین و یا ادغام اطلاعاتی است که بین بخشها در جریان است. اما نوع دیگری از ادغام نیز وجــود دارد که در زنجیره های ارزشی اتفاق میافتد(وان، ۲۰۱۰). مفهوم زنجیره ارزشی فعالیتهای اولیه یک سازمان (لجستیک، عملیات و غیره)، فعالیتهای پشتیبانی (زیرساختار، منابع انسانی، فناوری و غیره) و ارزش خالصی که به وسیله هر فعالیت به طور مکرر به خدمات یا محصول اضافه می شود را توصیف می کند. هنگامی که این زنجیره تا تامین کنندگان و مشتریان گسترش یابد و یکپارچه شود زنجیره ارزشی یکپارچه حاصل می شود لیکن باید توجه داشت که زنجیره ارزش تنها مجموعه ای از فعالیتهای مستقل نیست، بلکه سیستمی از فعالیتهای وابسته به یکدیگرند. این فعالیتها میتوانند با بهینه سازی و ایجاد هماهنگی به مزیت رقابتی منتهی گردند. برای مثال یک طرح محصول هزینه بر ممکن است هزینه های خدمت رسانی بعدی را کاهش دهد(آگاروال، ۲۰۰۷). زنجیره ارزشی یکپارچه عبارتست از فرایند همکاری که همه فعالیتهای داخلی و خارجی درگیر در تحویل کالاهایی با ارزش دریافتی بیشتر برای مشتری نهایی را بهینه میکند. مثالی دیگر از یکپارچگی زنجیره تامین، سیستمهای توسعه محصول است که به تامینکنندگان اجازه میدهد تا ازطریق اینترنت با مشتریان تماس بگیرند، ویژگیهای محصول را بیرون بیاورند و شرح و تصویری از فرایند تولید ببینند(وایس، ۱۹۹۳).

۲-۲-۱۷ ارتباط انعطاف پذیری زنجیره تأمین و نوآوری
ابزارهای فناوری از طریق ارائه گزینههای متعدد به مشتری و تسهیل دسترسی بیسابقه به اطلاعات، مشتریان را بیش از پیش آگاه تر ساختهاند(بنتون، ۲۰۰۵). پیشرفت در فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی همچنین باعث گردید تا مشتریان در خریدهای شان ناپایدارتر شوند و کمتر نسبت به روابط گذشته پایبند باشند. مدیریت زنجیره تأمین عبارت است از: طراحی، نگهداری و عملیات فرایندهای زنجیره تأمین برای برآورده کردن احتیاجات مصرف کنند نهایی. به عبارت دیگر، زنجیره تأمین، شبکهای از سازمانهاست که با ارتباطی بالا دستی(تأمین کنندگان) به پایین دستی (توزیع کنندگان)، در فرایندها و فعالیتها درگیرند و به صورت محصولات و خدمات ارائه شده به مشتری نهایی، تولید ارزش می کنند. برای مواجه شدن با این واقعیات در بازار، بسیاری از شرکتها در تلاشاند تا ساختار کسب و کار خود را توسعه دهند، برای اینکه کل زنجیره تأمین به مشتری نزدیک تر شود و شرکتها بتوانند مشتریان را جذب و وفاداری مشتری را پایدارتر سازند. نوآوری، مستلزم تمرکز بر مشتری توسط بنگاهها و شبکه های تجاری مرتبط با آنهاست این جابهجایی در اهداف بازاریابی، فروش و خدمات از محصول به تمرکز بر مشتری مفهوم جدیدی تحت عنوان مدیریت روابط مشتری را به وجود آورد(وان) ۲۰۱۰). از چندین زاویه میتوان به مدیریت زنجیره تامین نگاه کرد. به مثابه اغلب فلسفه های مدیریت، تعاریف مدیریت زنجیره تأمین نیز باید هم اهداف استراتژیک و هم اهداف تاکتیکی را پوشش بدهد تا انعطافپذیری و قدرت پاسخگویی را در بازار رقابتی حفظ کند(توربان، ۲۰۰۵). انعطافپذیری زنجیره تأمین یعنی یکپارچهسازی این فعالیتها از طریق بهبود روابط زنجیره تأمین برای رسیدن به یک مزیت رقابتی پایدار. زنجیره تأمین یعنی، شکل دادن به فرایندهای جریانات فیزیکی، اطلاعاتی، مالی و دانش به منظور ارضای احتیاجات مصرفکننده نهایی از طریق محصولات و خدمات مرتبط با تأمین کنندگان از طریق نوآوری در تولید و ارائه خدمات(زارع و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۲-۱۸ معیارهای ارزیابی عملکرد زنجیره تامین
در این قسمت به معرفی معیارهای عملکرد زنجیره تأمین پرداخته و از میان آنان معیارهای مورد نظر برای سنجش اثر RFID در زنجیره تامین انتخاب می شوند. هر معیار عملکرد یا گروهی از معیارهای عملکرد برای تعیین میزان کارایی و اثربخشی یک سیستم مورد استفاده قرار می گیرند. معیارهای عملکرد مؤثر, دارای خصوصیاتی هستند که بر نحوه ارزیابیشان از سیستم موجود اثر می گذارد. ۱- کلی بودن[۶] یعنی اندازه گیری تمام جنبه های یک موضوع ۲- جهانی بودن به معنای اینکه معیار مذکور, مقایسه تحت شرایط متفاوت را امکان پذیر سازد. ۳- قابل اندازه گیری بودن (داده های مورد نیاز قابل اندازه گیری باشند) ۴- سازگاری با اهداف سازمان. برای اینکه بتوان میزان اثر بخشی و کارایی هر زنجیره تأمین را بررسی کرد انتخاب معیارهای عملکرد ضروری به نظر می رسند. متخصصین به شیوه های مختلف به بررسی این موضوع پرداختهاند و معیارهای گوناگونی را به عنوان مبنا برای سنجش زنجیره تأمین در نظر گرفتهاند(وان، ۲۰۱۰).
یکی از اولین تقسیم بندی های صورت گرفته، تقسیم بندی نیلی[۷] است که معیارهای کیفیت, زمان, انعطاف پذیری و هزینه را در نظر گرفته است.
چان، هفت مشخصه را که نشان دهنده عملکرد زنجیره تأمین است شناسایی کرده است. دو مشخصه کاملاً کمی هستند (هزینه و استفاده از منابع) و پنج مشخصه دیگر کیفی (کیفیت، انعطاف پذیری، وضوح[۸]، اعتماد،نو آوری). بیمون نشان می دهد که اکثر مدلهای زنجیره تأمین دو معیار عملکرد را مورد استفاده قرار داده اند ۱- هزینه ۲- ترکیب هزینه و پاسخگویی به مشتری(زارع و همکاران، ۱۳۷۶).
هدف از انجام تحقیق حاضر یافتن بهترین معیار عملکرد برای زنجیره تأمین نیست و فقط از میان معیارهای معرفی شده در ادبیات موضوع، چهار معیار کلی که تقریبا تمامی معیارها را در برمیگیرد، برای تعیین اثر RFID انتخاب میشوند. بر طبق ادبیات موضوع معیارهای هزینه, کیفیت, انعطاف پذیری و وضوح در اکثر مدلهای زنجیره تأمین مورد استفاده قرار گرفتهاند. بنابراین در تحقیق حاضر نیز این چهار معیار مبنا قرار داده شده و کارکردهای فناوریRFID با توجه به این چهار معیار مورد بررسی قرار میگیرند. در ادامه تعریفی مختصر از این چهار معیار میدهیم.

    • هزینه: سود یک سازمان مستقیماً از هزینه عملیاتش تأثیر می گیرد. مانند حداقل کردن هزینه تولید, حداکثر کردن بازگشت سرمایه، حداقل کردن سرمایه درگیر در موجودی، حداکثر کردن فروش, حداقل کردن هزینه های کنترل موجودی.
    • کیفیت: این معیار مستقیماً با سطح رضایت مشتری از محصول و خدمات ارائه شده برای محصول ارتباط دارد. مانند: حداقل کردن تاخیر در تولید, حداقل کردن زمان پاسخگویی به درخواست مشتریان, حداقل کردن زمان پردازش, حداقل کردن دوباره کاریها
    • انعطاف پذیری اعضاء زنجیره: درجه ای از توانایی زنجیره عرضه در واکنش به نوسانات تصادفی در الگوی تقاضا مانند: مدیریت و پیش بینی تقاضا و کاهش اثر شلاقی[۹](تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تامین)
    • شفافیت و وضوح: هر زنجیره تأمین از تأمین کنندگان, تولید کنندگان, توزیع کنندگان و مشتریان تشکیل شده است. میزان وضوح در یک زنجیره تأمین, صحت و سرعت انتقال اطلاعات را بین این عناصر نشان میدهد(لوی، ۲۰۰۹).

۲-۲-۱۹ فناوری سازمان
فناوری سازمان تمام فرایندهایی را که یک سازمان برای تبدیل ستادهها به داده ها به کار میگیرد، شامل میشود.
۲-۲-۱۹-۱ اطلاعات
اطلاعات عبارتست از جریانهایی که مجموعه داناییها را تغییر میدهد، این تغییر زمانی اتفاق میافتد که یا مطلبی به مجموعه داناییها افزوده شود و یا تجدید ساختاری در آن به وجود آید.
۲-۲-۱۹-۲ فناوری اطلاعات
عبارتست از شبکهای پیچیده از رایانهها، سیستمهای ارتباطات از راه دور و دستگاه های کنترل که به افراد و سازمانها در گردآوری، انتقال، پردازش و بازیابی داده ها و اطلاعات کمک میکند(ای. توربن و دیگران، ۱۳۸۶).
۲-۲-۲۰ نقش IT در فرایندهای سازمان
نقش IT در فرآیندهای سازمان، از قبیل تولید و فروش، رشد چشمگیری داشته است. اولین نسخه های فنآوری رایانه در ابتدا برای نگهداری اطلاعات عملکرد سازمان استفاده میشد؛ اتفاقات و فعالیتهای روزها و هفته های گذشته در اختیار مدیران قرار میداد. با توسعه سیستمها و فنآوری شبکه، امکان جمعآوری و استفاده از اطلاعات همزمان با رخداد آنها فراهم شد؛ یعنی اطلاعات عملیات سازمان در لحظه وقوع از طریق شبکه در اختیار مدیران قرار میگرفت. بعدها بسیاری از مراحل ثبت دستی اطلاعات به روش های رایانه ای و اتوماسیون تبدیل شد و برخی مراحل کاری کارمندان نیز حذف گردید.
سیستمهای رایانه ای اکنون امکان مشاهده و نظارت بر عملکردها را فراهم کرده و خطاها و مشکلات کارگاه را قبل از وقوع به اطلاع کارکنان و مدیران سازمان میرسانند. بسیاری از فرایندهای دستی قدیمی به طور اتومات شدهاند. این تحولات موجب تغییرات مهمی در ساختار شغلی و تخصصی پرسنل شده است.
برخی مشاغل حذف شدهاند و برخی کارها قبلا دستی انجام می شداز طریق رایانه و به شیوه های جدید انجام میشوند؛ برای مثال، برنامهریزها یا افراد مسئول کنترل پروژه ها، که قبلا کار خود را به روش های دستی و روی کاغذ و فرمهای دستی انجام میدادند، اکنون با بکارگیری سیستمهای رایانه ای ویژه، تبدیل به کاربران تخصصی و برنامهنویس رایانه ای شدهاند و قدرت و مهارت شغلی خود را چندین برابر توسعه دادهاند(سید جوادین ، ۱۳۸۶).
استفاده از فناوری اطلاعات، علاوه بر اثر روی طبیعت کار و محیط کار، نحوه رقابت سازمانها را هم تغییر داده است. IT موجب توسعه و بهینه سازی عملیات داخلی سازمانها، کاهش هزینه های داخلی و تسریع در امر تولید شده است. کاهش هزینه ها فرصت سودآوری حتی در قیمت پایینتر برای محصولات را نیز ممکن ساخته، با سرعت عمل در رساندن محصول به بازار، دسترسی به سود سریعتر رخ میدهد. IT به یاری فرآیندهای بازاریابی و فروش آمده و سرعت عمل در بازاریابی را خصوصاً در مواردی که محصولات جدید موجب گرانی قیمت و پایمال شدن فرصتها میشود بهبود بخشیده است(مومنی، ۱۳۸۰).
اطلاعات دقیقتری از مشتری در اختیار عوامل فروش در سازمان قرار گرفته و نیاز مشتری به موقع تشخیص داده میشود. محاسبه دقیق محصول متناسب با نیاز و منابع هر مشتری امکان پذیر است. بکارگیری سیستمهای IT فرآیندهای خرید را نیز سادهتر و سریعتر نموده است.
نقش IT تنها به خرید محصول توسط مشتری ختم نمیشود؛ بلکه میتواند خدمات مشتری را از طریق حفظ اطلاعات عمومی از هر مشتری و اطلاعات ارتباطات مشتری توسعه و بهبود ببخشد(پیتر ، ۲۰۰۹).
با توجه به دو دسته مفاهیم و نگرشهای وظیفهگرا(خاص حوزه های عملیاتی) و فرآیندگرا (مشتری محوری توجه به ارزش مشتری)، استفاده از سیستمهای اطلاعاتی به منظور توسعه و بهبود ارتباطات، تصمیمگیری و کنترل تمام فرآیندهای درون و بیرون سازمان، نقش مهم و تعیین کنندهای پیدا میکند.
شناخت سیستمهای اطلاعاتی به عنوان نمود عینی IT و ابزارهای تجارت الکترونیکی و تقویت سازمانها در عصر کنونی، یکی از ضرورتهای حتمی خصوصاً برای مدیران و کارشناسان حوزه های IT و دیگر دستاندرکاران اداره سازمان میباشد. این شناخت در ترسیم معماری IT براساس اهداف استراتژیک و اهداف عملیاتی هر سازمان کمک مؤثری خواهد نمود. البته این شناخت نباید منجر به تهیه یک لیست از سیستمهای IT و عقد قرار داد برای پیاده سازی آنها گردد؛ بلکه به دیدگاه حرکت به سمت تجارت الکترونیکی و استفاده از IT برای بهبود مدیریت و هماهنگی فعالیتهای سازمانها کمک کرده و بایستی در چارچوب مدلهای انتقال به تجارت الکترونیکی از آنها استفاده نمود(احمدی و شمس عراقی، ۱۳۸۲).
امروزه تنوع سیستم های اطلاعاتی بسیار زیاد و مزایای آنها بعضاً همراه با مفاهیم و اهداف مشترک (تداخلی) است. همین تنوع و پراکندگی موجب پیچیدگی و عدم پایداری در تصمیمگیریهای مدیران سازمانها و برنامه ریزی توسعه IT شده است(جهانگرد، ۱۳۸۴).
۲-۲-۲۱ کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات
برای به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمان سه روش را میتوان عنوان کرد: نخست نگرش از پایین به بالا[۱۰] که در این روش فناوری برای استفادۀ کارکنان سطوح پایین(عملیاتی) سازمان است و اطلاعات تا هنگامی که برای کاربردی مفید واقع گردد در سطوح مختلف انباشته میشود. بدیهی است که این اطلاعات ممکن است نقش چندان بایستهای در برنامههای راهبردی سازمان ایفا نکند. اما نگرش دوم از بالا به پایین[۱۱] است. بر پایه این روش، نگرش راهبرد سازمان برای تصمیم گیریهای بازاریابی با ارائه خدمات و توجه به این مسائل مطرح میشود، و این سؤالها که اطلاعات لازم برای انتخاب راهبردهای منطقی کدامند؟ چه نوع فناوری اطلاعاتی برای حصول به چنین هدفهایی لازم است؟ و منابع چگونه باید به تحصیل هدفها تخصیص یابند؟ نگرش سوم درون- برون سازمانی[۱۲] نامیده میشود که در آن ارتباطات اطلاعاتی بر اساس انتقال و برقراری روابط سازمانها از درون به برون و بالعکس تنظیم میشود و اطلاعات مبادله میشود سازمانهایی که اطلاعات خود را برای دیگر نهادها تهیه میکنند از این نوع نگرش طراحی میتوانند استفاده کنند.( مومنی ، ۱۳۸۰ )
فی المثل به بررسی سه نمونه از نظامهای اطلاعات میپردازیم. در هر شرکت تولیدی نظامهای اطلاعاتی با تکیه بر ردیابی و نظارت بر عملیات فروش به ارزیابی عملکرد فروشندگان و واحدهای فروش و بازاریابی میپردازد، مانند: میانگین زمان تحویل کالا، درصد کالاهای معیوب و هزینه های حمل و نقل. از این رو، نظام اطلاعاتی معرف آن است که چگونه بهترین روش فروش و فروشندگان را انتخاب کنیم. حال نظام اطلاعاتی دیگری را بررسی میکنیم، یعنی حذف فروشندگان و عرضه کالا به طور مستقیم و از طریق فناوری مدرن، بازرگانی و تجارت الکترونیکی. به عبارت ساده سفارش کالا با نظام دریافت سفارشها که مستقیماً به تولید کننده انتقال مییابد. اگر چه این نظام هزینه بالاتری را در بر دارد کاربرد آن در شرکت سبب می شود که فروش شرکت به راحتی ظرف چند سال تغییر یابد (توجیه چنین امری این است که مدیریت را برای سرمایهگذاری در نظام اخیر تشویق میکند). اما اگر به منظور آگاهی بیشتر مشتریان با نظام اطلاعاتی ویژهای مانند روابط عمومی اطلاعات دیگری نیز در اختیار آنان قرار گیرد، جزو ارتباطات درون و برون سازمانی محسوب میشود. نتیجه اینکه انتخاب نظام باید مستقیماً با هدفهای راهبردی سازمان هماهنگ باشد و آثار آن به اینکه انتخاب نظام باید مستقیماً با هدفهای راهبردی سازمان هماهنگ باشد و آثار آن به اینکه انتخاب نظام باید مستقیماً با هدفهای راهبردی سازمان هماهنگ باشد و آثار آن به صورت ملموس برای مدیریت بیان شود.(باقری و کاظمی ، ۱۳۸۷ )
۲-۲-۲۲ تأثیر فناوری اطلاعات بر اقتصاد و تجارت
فناوری اطلاعات در زمینه های مختلف اقتصادی تأثیری شگرف گذاشته است. از نظر اشتغال، توسعه این فناوری موجد مشاغل جدید با کیفیتی نو و برتر است. به عنوان مثال در استرالیا نرخ رشد شاغلان در این بخش در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ بیش از ۳۰ درصد بوده است در ایرلند این نرخ برابر ۱۸ درصد در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۹ میباشد. و متوسط سهم اشتغال فناوری اطلاعات و ارتباطات در ۱۵ کشور عضو اتحادیه اروپا ۳/۹ درصد بوده است. از طرف دیگر با توجه به اینکه استفاده از فناوری اطلاعات موجب افزایش سود و بهبود وضعیت صنایع میگردد. لذا باعث افزایش تولید ناخالص داخلی نیز خواهد بود همچنین از اواسط دهه ۱۹۹۰ نشانههایی از افزایش بهره وری حاصل از کاربرد فناوری اطلاعات در آمار دیده شده است(فتحیان و سید حاتم مهلوی نور، ۱۳۸۵، ۸۹).
۲-۲-۲۳ مدل مفهومی پژوهش
تغییرات بازار
فناوری اطلاعات
عملکرد شرکت
چابکی زنجیره تأمین
پاسخگویی به تغییرات بازار
نمودار۲-۱، مدل مفهومی پژوهش: مأخذ: شارون و توماس،۲۰۱۳
۲-۳ پیشینه پژوهش
۲-۳-۱ پیشینه پژوهشهای انجام شده در داخل کشور

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...