• وبستر و دریسکل (۱۹۸۳) نقش جایگاه اجتماعی را در مدیریت بدن نشان دادند. آنها از یک سو به تاثیر این جایگاه در شیوه های مختلف مدیریت بدن اشاره کردند و از سوی دیگر تاکید کردند که اثرات زیبایی در ترکیب با سایر ویژگی های منزلتی تعدیل می گردد. آنها در تحقیق خود که به روش پیمایشی صورت گرفته بود و به بررسی نمونه ای از افراد بالغ در سنین مختلف پرداخته بود اذعان داشتند که یافته های پژوهش از جنسیت اشخاص پاسخ دهنده متاثر نشده بود. در تکمیل این تحقیق، کازاروفسکی ( ۱۹۸۹) در تحقیق پیمایشی دیگری حتی با کنترل متغیر هایی نظیر سن، ‌تعداد سالهای تحصیل، وضع تاهل و… ارتباط بین مدیریت بدن و درآمد را تایید نمود.
  • در پژوهشی جانگ و لی[۱۵۰] (۲۰۰۶) به مقایسه بین فرهنگ تصور از بدن، عزت نفس و رژیم غذایی در بین زنان کره و آمریکا می‌پردازند. نمونه آماری این تحقیق شامل ۲۰۱ نفر از دانشگاه مرکزی سئول کره جنوبی و ۲۰۵ نفر از دانشگاه مید- آتلانتیک ایلات متحده – می‌باشد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق نیز پرسشنامه بود است. آنان در نتایج تحقیق خود دریافتتند که: ۱- تصور از بدن رابطه مثبتی با عزت نفس دارد. ۲- تصور از بدن رایطه معکوسی با عادت‌های تغذیه و رژیم غذایی دارد. ۳- زنان کره‌ای(زنانی که وابسته به جوامع گروه محور هستند) در مقایسه با زنان غربی نسبت به ظاهر خود ناراضی‌تر هستند. علاوه بر این نتایج، نتایج دیگر تحقیق حاکی از این است که که ظاهر بدن جهت ارزیابی خود و دیگران توسط زنان از اهمیت اساسی برخوردار می‌باشد. همچنین اغلب زنان توسط ظاهر فیزیکی خود مورد ارزیابی قرار می‌گیرند تا عوامل دیگر ی از قبیل توانایی یا مهارت‌هایی که آن‌‌ها دارا می‌باشند
  • گروگان و وین رایت ( ۱۹۹۶ )، بر اساس مصاحبه های گروهی با دختران ۸ تا ۱۳ ساله به تشریح تجارب دختران از نارضایتی نسبت به بدن خویش و فشارهایی که بزرگ شدن در فرهنگ لاغری بر آن ها وارد می سازد، می‌پردازند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نمونه های مورد مطالعه ضمن ابراز نارضایتی از بدن خود اندام ایده‌آل را اندامی فرض می کردند که با اندام ایده‌آل بزرگسالان لاغر منطبق است. جالب آن که شرحی که حتی کودکان ۸ ساله از نارضایتی نسبت به بدن خود ابراز می کردند، مشابه توصیفی است که زنان بزرگسال اظهار می داشتند. این نتیجه ضمن آن که گویای پذیرش ایده‌آل بزرگسال لاغر از جانب کودکان است، بیانگر فشارهای هنجاری و ارزشی در جوامع (به ویژه غربی) است که مروج نارضایتی از بدن و بیگانگی با آن است.
  • گیمیلین (۲۰۰۰) در پژوهشی در خصوص انگیزه های دختران جوان از انجام جراحی زیبایی با انتخاب رویکرد «سازه‌گرایانه اجتماعی» معتقد است که جراحی زیبایی برای بسیاری از منتقدان و نظریه پردازان اجتماعی به مثابه سمبل نهائی هجوم به بدن انسانی به خاطر رسیدن به زیبایی ظاهری تلقی می شود و تفسیر غالب آن ها از جراحی پلاستیک تسلیم و انقیاد نسبت به بدن فیزیکی است. گیملین با نقد چنین دیدگاه هائی معتقد است که مسأله جراحی زیبایی را باید از منظر و تجربه ی خودِ زنان نگریست. یافته های گیملین از مصاحبه های شرح حال نگارانه حاکی از آن است که زنانی که جراحی زیبایی را انجام می‌دهند این امکان را می یابند تا بدن های خود را به صورت موفقیت آمیزی به بدن های بهنجار تصویر و نمایان سازند. به اعتقاد نویسنده، تجربه جراحی پلاستیک، تجربه ای اتفاقی و تفننی نیست و مشتریان این گونه جراحی ها تأمل زیادی را در خصوص این جراحی و فناوری مورد استفاده در آن نشان می‌دهند.
  • وی و پان ( ۱۹۹۹) مطالعه ای با عنوان ” رسانه‌های جمعی و ارزش های مصرف گرایانه در چین ” انجام داده اند. روش به کار گرفته شده پیمایش و نمونۀ احتمالی از دو شهر از بزرگترین شهرهای چین بوده است. آنها در صدد پاسخگویی به این سؤالات بوده اند که جهت گیری های ارزشی مصرف گرایانه که به فردگرایی چینی متصل اند کدامند؟ و دیگر اینکه چگونه رسانه‌های جمعی در ظهور چنین ارزش هایی مؤثرند؟ آنها سه جهت گیری ارزشی مصرف گرایانۀ ثابت را یافتند که عبارت اند از : مصرف تجملی، اشتیاق به خودشکوفایی و پرستش سبک زندگی غربی. آنهایی که جوان تر، تحصیل کرده تر و به لحاظ مالی وضعیت بهتری دارند، به احتمال قوی حامل این ارزش ها هستند. همچنین آنها دریافتند که حامل چنین ارزش هایی بودن با میزان خواندن مجلات مصرفی و در معرض تبلیغات خارجی بودن، مرتبط بوده است.
  • پیک و پان( ۲۰۰۴ ) در مطالعه ای با عنوان ” گسترش مصرف گرایی جهانی: تأثیر رسانه‌های جمعی و تبلیغات بر ارزش های مصرف گرایانه در چین ” به دنبال نشان دادن این مسئله بوده اند که چگونه تبلیغات و نوع محتوای رسانه‌ها و یا رسانه‌های با منشأ غربی نقش مهم در شکل گیری جهت گیری های مصرف گرایانه در میان ساکنان شهری چین دارند. تجزیه و تحلیل داده ای برآمده از سه شهر از پیشرفته ترین شهرهای چین، به لحاظ اقتصادی، نشان داد که قرار گرفتن در معرض محتوای رسانه‌های غربی و همچنین رسانه‌های حاوی مطالب مصرف گرایانه موجب پذیرش دو ارزش مصرف گرایانۀ مصرف کیفیتی و مصرف نوآورانه و همچنین توسعۀ نگرش های مثبت تر نسبت به تبلیغات شده و منجر به مصرف بیشتر می گردد.
  • در مطالعه ای دیگر با عنوان « مردان واقعی هستند، در حالی که زنان آرایش می‌کنند» ۲ زیبایی درمانی و ساخت زنانگی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. به لحاظ روش شناختی، تحقیق یادشده بر پایه مصاحبه و مشاهده در یک دانشکده است که در آن زیبایی در میانی تدریس می شد (Black & Sharma,2001:p101). مصاحبه شوندگان هشت نفر زن بودند که زیبایی درمانی به آنان آموزش داده شد. برپایه ی مشاهدات انجام شده، محققان دریافتند که زیبایی درمانگرها نقش مشاور غیر رسمی داشته و در حقیقت هم فعالیت عاطفی و هم فعالیت های مرتبط با کارروی بدن انجام می‌دهند (Ibid,1985,110). نکته کلی بدست آمده در مورد مراجعه کنندگان به سالن های زیبایی در مانی این بود که «زنی که وارد این سالن ها می شود، در پیِ فعالیت های کاملاً اجتماعی است. نه تنها درمانگران، بلکه مشتریان، خودشان کاملاً به این امر مهم واقفند که رویه های عمل آنان باید با مقولات زنانی باشد که دائماً با آنها سروکاردارند(Ibid).
  • گروه تحقیقاتی داو در سال ۲۰۰۴ در پژوهشی باعنوان « زیبایی نقادانه» طی بررسی ۳۲۰۰ زن از ۱۰ کشور جهان در گروه سنی ۱۸ تا ۶۴ سال که به صورت پیمایش تلفنی انتخاب شده بودند، دریافتند که ۴۴% از زنان بر این باور هستند که زیبایی مقوله ای فراتر از ویژگی های جسمانی است(Toni,2004,19). یافته های همین تحقیق نشان می دهد زنان، مفهوم زیبایی را به عنوان ویژگی های جسمانی ذاتی، امری کهنه و منسوخ دانسته و در عوض موقعیت ها و تجربیات را به عنوان عامل توانمندساز در احساس زیبایی در نظر گرفته اند و از دیگر نتایج تحقیق این است که ۲۱% از زنان با خرید محصولات زیبایی و ۱۷% از زنان با نگاه کردن به مجلات مد، زیبایی را تجربه می‌کنند

در ادامه جدول زیر را که پیشینه های تحقیق در مورد متغییر وابسته (که در بالا آمده است) را ارائه می‌دهیم تا ضمن ارائه کارهای انجام شده به صورت یکجا، دید کلی و جامعی از کارهای انجام شده توسط محققان قبلی ارانه شود و همچنین امکان نقد و ارزیابی پژوهش های پیشین به صورت دقیق فراهم شود:
جدول ۲-۳٫ خلاصه پژوهش های پیشین

شماره
نویسنده(نویسندگان)
قالبِ پژوهش
سال
عوامل موثر بر مدیریتِ بدن

۱
کمال کوهی
رساله دکتری
۱۳۹۰
وضعیت شغلی، وضعیت تاهل، منشا اجتماعی، مقایسه اجتماعی، گروه‌های اجتماعی، سن، تحصیلات، سرمایه فرهنگی، اقتصادی و دینداری و رسانه‌های ارتباطی و اطلاعاتی

۲
مهسا زاهدی
پایان نامه
۱۳۸۹
رسانه، نگرش جنسیتی و تصور از بدن

۳
سعید سلطانی بهرام
پایان نامه
۱۳۹۰
هویت مدرن، هویت ملی،‌ هویت دینی، تحصیلات، محل سکونت،

۴
غلامرضا میناخانی
پایان نامه
۱۳۹۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...