• برتری علم بر عابد

به فرموده پیامبر اکرم صلّی‌الله علیه و‌آله: «فَضْلُ‏ الْعَالِمِ‏ عَلَى الْعَابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لیْلهالْبَدْرِ: فضیلت عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهارده بر بقیه ستارگان است».

  • محبت به علماءربّانی، شعاعی از محبّت به اهل بیت

پیامبر اکرم «ص» میفرماید: «من وقّر عالما فقد وقّر ربّه‏[۱۴۶]: کسی که عالمی را مورد احترام و توقیر قرار دهد خداوند را مورد احترام و توقیر قرار داده است».

  • برتری مرکب علما از خون شهیدان

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ‏ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ:[۱۴۷] در روز قیامت هنگامی‌که خداوند همۀ مردم را در یک بیابان جمع میکند و میزانها برای سنجش اعمال برقرار میشود، مرکّب علماء با خون شهیدان سنجیده می‌شود و مرکّب علما بر خون شهید رجحان می‌یابد.»

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ازآنجاکه فقها دستهای از علما محسوب میشوند؛ باید واجد این خصوصیات باشند تا بتوانند با علم خود همانگونه که امام عسکری «علیهالسّلام» فرمودند: مانع پراکندگی دیگران به خصوص جوانان از پیرامون خود شوند و آنان را جذب دین کنند.
«لَوْ لَا مَنْ یَبْقَى بَعْدَ غَیْبَهِ قَائِمِکُمْ مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیْهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیْهِ، وَ الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ، وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاکِ إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ، وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِیَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللَّهِ، وَ لَکِنَّهُمُ الَّذِینَ یُمْسِکُونَ أَزْمَهَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَهِ کَمَا یُمْسِکُ صَاحِبُ السَّفِینَهِ سُکَّانَهَا- أُولَئِکَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛[۱۴۸] اگر بعد از غیبت حضرت مهدی علمائی که مردم را بسوی آن حضرت دعوت میکنند و از دین خدا با اقامۀ دلائل و براهین دفاع مینمایند و بندگان ضعیف خداوند را از دامهای شیاطین و اتباع شیاطین و دشمنان اهل بیت نجات میدهند، وجود نداشتند یک نفر در دین خدا باقی نمیماند و همه از دین حق منصرف میشدند ولی این علمای اسلام هستند که دل‌های شیعیان را از انحراف نگاه میدارند همانطور که کشتیبان کشتی را حفظ میکند و نگاه میدارد. این علماء در نزد خدا با فضیلتترینند.»

۳-۱-۱- شخصیت علمی

کسانی توانستند علم را به پیش ببرند و با علم خود نامشان را در گنجینۀ تاریخ به عنوان مؤلفی بزرگ و نجات دهنده جوانان از گرداب گناه و تباهی ثبت کنند که خود شیفته و دلباخته علم بودند.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری در رابطه با نقش علمی فقهای شیعه در احیای دین و هدایت نسل جوان میگوید:
نکوداشت عالمان وارسته و مراجع بیدار، همان بزرگداشت علم و تقوا و جهاد و استواری در راه خداست. از نشانه های عظمت یک مکتب، پرورش مردانی بزرگ است که در آن ظهور پیدا میکنند. اسلام هم به برکت عنایت حق تعالی و رهنمونهای قرآن و حمایت و سرپرستی رسول خدا «ص» مردانی تربیت نمود که به مانند آن در هیچ مکتبی مشاهده نشده است.
فقها و مراجع عمر خود را وقف بیان حلال و حرام خدا و اجرای احکام الهی نموده و در این راه عاشقانه تلاش کرده و میکنند.
در این میان آنانی که تلاش خود را برای برپایی حکومت اسلامی و پاسخگویی به مشکلات جامعۀ بشری و هدایت نسل جوان به سمت مسیر الهی هزینه کردند دارای ویژگیهای خاصی میباشند.
امام خمینی آن شخصیت همیشه زنده تاریخ نه تنها در برپایی انقلاب اسلامی نقش داشت که، توانست فقیهان و مجتهدانی را تربیت کند که حضورشان راهگشای مشکلات و معضلات جامعۀ انقلابی شده و مردم و جوانان دین زنده و پویا را در وجود آنان مشاهده نمودند. آیتالله فاضل لنکرانی از مراجعی بودند که در مکتب امام تربیت شده بودند. وی در هدایت و جذب جوانان به سمت دین نقش بسیار ارزشمندی داشتند بنحوی که هم قبل از انقلاب رنج ناشی از تبعید در مناطق بد آب و هوا را به جان خریدند و هم بعد از انقلاب در کنار دیگر جوانان در جبهه حضوری فعال و مؤثر داشتند.
علاوه بر این برای احیای آثار علمی امام برای نسل جوان، شرح عظیمی بر تحریرالوسیله نوشتند و با پذیرش مرجعیت، خط امام و انقلاب و فقاهت را استمرار بخشیدند. فتواهای بسیار مهم ایشان در زمینه های سیاسی به خصوص در زمینۀ دفاع از حکم امام در مورد سلمان رشدی هیچگاه از ذهنها محو نمیشود. کتابها و آثار ارزنده ایشان در زمینه فقهی و اصولی همیشه محور اصلی تحقیق و مطالعه برای دانشمندان و دانشپژوهان جوان بوده است.[۱۴۹]
آری‌ فقیهان امامیه به عنوان یک الگوی دینی فراروی یک جوان در هر منصب و جایگاهی از لحاظ علمی میتوانند با عملکرد خود، گامهای جوانان را در راه دین و ارزشهای اسلامیاستوار نمایند ودر پیشگیری از دینگریزی نقشی ارزندهای را ایفا کنند. اکنون نظر به اهمیتی که نقش مناصب فقها در پیشگیری از دینگریزی جوانان دارد به این بحث میپردازیم.

۳-۱-۱-۱-مناصب فقیه

همانگونه که قبلاً اشاره شد فقه در لغت به معناى درک و فهم است و در اصطلاح، علم به احکام شرعى فرعى است از راه ادله تفصیلى آن.
با توجه به آیات و روایات[۱۵۰] به نظر میرسد همانطور که تلقی وحی و تبیین وحی باید معصومانه باشد؛ فقیهای که میخواهد بر طبق آن علم الهی که آموخته بایدها و نبایدهای خدا را برای مکلفین بیان و احکام الهی را برای آنان پیاده کند تا مانع دینگریزی جوانان شود، دارای ویژگیهای خاصی است که جز افراد محدودی واجد آن شرایط نیستند[۱۵۱].
امام حسن عسکرى «علیه السّلام» فرمودند:
«…فَأَمَّا مَنْ‏ کَانَ‏ مِنَ‏ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ…؛[۱۵۲]… هر فقیهى که نگهدارنده نفس، از انحرافات و لغزشها و حفظ کننده دین و مخالف با هواهاى نفسانى و مطیع امر مولاى خویش باشد، بر عامّه مردم است که تقلید کننده و تابع او باشند»
فقیه به عنوان مجری قانون و احکام الهی و هدایت کننده مردم و جوانان به سمت کمال و تعالی از سوی شارع مقدس، واجد سه منصب افتاء، قضاوت و ولایت میباشد که در اینجا مختصراً به این مناصب اشاره می‌شود:

۳-۱-۱-۱-۱- منصب افتاء

فقیه وظیفهاش همان اجتهاد مستمر از طریق استفاده از منابع معتبر و اعتماد بر مبانی استوار و پذیرفته شده در اسلام است. و برجوانان به عنوان مکلفین واجب است به آن احکام عمل نمایند. چراکه در اول رسالهها ذکر شده که مکلف یا باید مقلِّد و یا مجتهد و یا محتاط باشد؛ زیرا او میداند خداوند متعال احکامی دارد و این احکام نیز منجَّز شده؛ از این رو باید برای عمل به احکام الهی به تبیین و توضیح وظایف مکلفین پرداخته و با جواب دادن به شبهات مطرح شده زمینه مناسب برای عمل به دستورات دینی را فراهم کند و مانع از دینگریزی جوانان گردد. علی أیِّ حال یکی از مناصب فقهاء إفتاء می‌باشد.
تلاش جریانهای فکری، مخالف با جریان فرهنگ توحیدی اسلام در جهت بیان این موضوع است که عدم توجه مردم و جوانان به احکام و آموزههای دینی، متأثر از معارف اسلامی میباشد؛ در صورتی که معارف بسیار عمیق عناصر فرهنگی اسلام، از بطن ارزشهای الهی برخواسته است و این موضوع را برنمیتابد؛ و ما باید مشکل را در جای دیگر که همان متن رسالهها میباشد جستجوکنیم. البته با آنکه فقها در فتواهای خود آن شرایط سهل و سهمه بودن اسلام را برای مکلفین بیان نمودند و یا به نوعی همان اصطلاح حیلههای شرعی که در بین فقیهان رواج دارد در رسالههای عملیه مشهود است؛ مثل آنکه هنگام احتمال ربا برای یک تاجر یا کاسب با شراطی آن را حلال کرده است… اما با این حال در فتواهای ما هنوز مشکلاتی وجود دارد که نیاز به بررسی دارد و اگر به رسالههای عملیه خوب دقت کرد میتوان پیبرد که: روان بودن و سیلیس بودن فتوا و پرهیز ازعبارتهای فنی و علمی فقه و اصول ۲- به روز بودن و متناسب سن و سطح مخاطب ۳- متناسب باسطح تحصیلات، شغل و جنسیت ۴- پرهیزاز بیان فتاوای اختلافی ۵- داشتن سایت یا سامانۀ پیامکی برای آنلاین پاسخ دادن سؤالات شرعی ۶- استفاده از تکنولوژی و صنعت و علم روز برای فتوا دادن ۷- مشخص کردن حد و مرز و فلسفۀ برخی فتواها، از جمله مواردی است که نیاز است به آن پرداخته شود تا فتواها از آن انزوا خارج شده و لذت عمل به دین را به کام مردم و جوانان چشاند.

الف: روان بودن فتوا و پرهیز از عبارتهای فنی و علمی فقه و اصول

روان بودن فتوا میتواند یک ویژگی و عامل مهم در لذتبخشی و جذاب بودن احکام دینی برای مردم و جوانان باشد. در صورتی که هنوز متن بسیاری از رسالهها آنچنان است که گویی مخاطبانش مشتی اصولیون و مکاسب و لمعه خوانده هستند. این فقیهان فراموش کردهاند احکام را برای کسانی مینویسند که با زیان عامیانه سروکار دارند. ازاینرو بسیاری از مکلفین هنگام رجوع به یک رساله خود را عاجز از درک بعضی از اصطلاحات و مسائل میپندارند اینجا ذهن با خواندن الفاظ نامفهوم خسته میشود و خستگی دلزدگی را در پی دارد وقتی انسان از چیزی دلزده میشود به مرور زمان تصمیم میگیرد آن را کنار بگذارد و این همان دینگریزی است.
اگر به رسالۀ آیتالله مکارم شیرازی نظری بیندازیم روانی و سادگی الفاظ را به‌خوبی مشاهده میکنیم. ایشان آنچنان فتوا دادهاند که توانستهاند مخاطبین جوان زیادی را جذب کنند.

ب: به روز بودن و متناسب سن و سطح مخاطب

باید گفت اسلام دین عصر و نسل خاصی نیست که فتواها بخواهد در چهارچوب و قالب همان عصر بگنجد و فراتر از آن سخنی نداشته باشد؛ بلکه اسلام به دلیل جامع و کامل بودن مخصوص همۀ نسل‌هاست. شهید مطهری در این را بطه می‌گوید:
نیاز است یک فقیه از تحولات روز آگاه باشد تا بتواند بر مبنای آنها مسائل را بررسی کرده و فتوا بدهد؛ زیرا سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعاتش از دنیای بیرون در فتواهایش تأثیرگذار است. دین اسلام دین خاتم بوده و بر زمان معین و منطقۀ خاصی اختصاص ندارد؛ بلکه مربوط به تمامی مناطق و زمان‌‌هاست؛ دینی است که برای نظام زندگی و پیشرفت بشر آمده است؛ پس چگونه امکان دارد فقیهی که از جریان‌های طبیعی پیرامون خود بی‌خبر است به تکامل و پیشرفت زندگی ایمان داشته باشد؛ و آنگاه بتواند دستورات عالی و مترقی این دین حنیف را که برای همین نظام‌ها آمده و ضامن هدایت این جریانات و تحولات و پیشرفت‌هایی است که فراروی جوانان است را اجرا کند و مانع از دین‌گریزی آنان گردد.
علاوه بر مسائل روز نیاز است فتواها متناسب سن مخاطبین اعم از کودک، نوجوان، جوان و … باشد تا مانع از فهم مکلفین شوند. سرگردانی و تحیر نسبت به مسائل، زمینۀ دلزدگی و به تبع آن دینگریزی را در پی خواهد داشت.

ت- متناسب با سطح تحصیلات، شغل و جنسیت

همانگونه که میدانیم خداوند سوای از اینکه آدمی را از نظر ارزشهای انسانی یکسان آفریده، اما از نظر ویژگیهایی چون جنسیت، شغل، نحصیلات و… او را متمایز خلق نموده است؛ و این تمایزات است که فتاوای فقها را خاص و برجسته کرده است.
اما در این میان نیاز به ذکراست با آنکه برخی از مراجع مانند آیتالله مکارم شیرازی فتواها را دسته بندی نموده و برای هر قشری رسالهای جداگانه نوشتهاند مثل احکام پزشکی، احکام خانواده، احکام بانوان و… اما با این حال هنوز بسیاری از مراجع این گونه فتاوا را در کنار سایر احکام در یک رساله گنجاندهاند، به گونهای که تقریباً به مسائل کلی پرداخته بدون ذکر جزئیات. مسلّم است که اگر یک پزشک، معلّم و یا کارمند با مراجعه به یک رساله نتواند به جزئیات مسائل مربوط به شغل خود دسترسی یابد وبعد از چند صباح پی میبرد پیدا کردن مسائل دین هزینه براست و هزینۀ آن همان از دست دادن زمان است، ازاینرو چگونه میتوان انتظار عمل به احکام شرعی را از او داشت در صورتی که خودمان برای آسایش خاطر و فراغ بال بودن آن جوان در حل مسائل و مشکلاتش قدمی بر نداشتهایم پس با ید توجه داشت که عدم عمل به احکام شرعی خود به خود زمینۀ دینگریزی را فراهم میکند.

ث-پرهیزاز بیان فتاوای اختلافی

باتوجه به اینکه فقیه براساس قطع خود، در مورد یک حکم فتوا میدهد و فتاوایش با فقیهای دیگر متفاوت است سبب شده تا هر رسالهای پر از اختلاف فتوا باشد این اختلاف فتوا شخص را دچار دوگانگی و سرگردانی میکند؛ چراکه مکلفین میخواهند اگر همۀ فتواها نمی‌تواند به مانند هم باشد حدأقل بسیاری از فتواها که مورد ابتلا است یکی باشد.
شهید مطهری در کتاب خود برای حل این اختلاف فرموده است:
«نیاز است در فقه به مانند سایر علوم رشته ها تخصصی و تقسیم شود. تقسیم کار در یک علوم نشان دهندۀ رشد و ترقی علوم و تخصصی شدن آن است. به همین علت است که رشته‌هایی چون ریاضی، طب، فلسفه، حقوق و سایر رشته ها ترقی و پیشرفت کرده است. فقه هم باید همینگونه باشد یعنی رشتههایش تخصصی باشد از طرف دیگر بهتر است علماء با یکدیگر همفکری و تبادل نظر کنند علماء و دانشمندان هر رشته دائما مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و اندیشه خود را در اختیار سایر اهل نظر قرار مى‏دهند. حتى علماء قاره‏اى با علماء قاره دیگر همفکرى و همکارى مى‏کنند. در نتیجه این همکاریها و همفکریها و تبادل نظرها بین طراز اول‏ها اگر نظریه مفید و صحیحى پیدا شود زودتر منتشر مى‏شود و جا باز مى‏کند و اگر نظریه باطلى پیدا شود زودتر بطلانش روشن مى‏شود و محو مى‏گردد، دیگر سالها شاگردان آن صاحبنظر در اشتباه باقى نمى‏مانند. متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و تخصص پیدا شده، نه همکارى و نه همفکرى، و بدیهی است که با این وضع انتظار ترقى و حل مشکلات نمى‏توان داشت. قرآن مى‏فرماید: «وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»[۱۵۳]. این آیه کریمه، مؤمنین و پیروان اسلام را اینطور وصف مى‏کند: دعوت حق را اجابت مى‏کنند، نماز را بپا مى‏دارند، کار خود را با شور و همفکرى انجام مى‏دهند و از آنچه به آنها عنایت کرده‏ایم انفاق مى‏کنند. پس از نظر اسلام همفکرى و تبادل نظر یکى از اصول زندگى اهل ایمان و پیروان اسلام است. اگر شوراى علمى در فقاهت پیدا شود و اصل تبادل نظر به طور کامل جامه عمل بپوشد گذشته از ترقى و تکاملى که در فقه پیدا مى‏شود بسیارى از اختلاف فتواها از بین مى‏رود.»[۱۵۴]

ج-داشتن سایت یا سامانۀ پیامکی برای آنلاین پاسخ دادن سؤالات شرعی

به این دلیل که همۀ مردم و جوانان نمیتوانند به راحتی به مراجع دسترسی داشته باشند نیاز است فقها یک سیستم پاسخگویی یا سامانۀ پیامکی برای آنلاین پاسخ دادن سؤالات شرعی درست کنند تا مکلفین بدون دغدغه بتوانند از احکام خود آگاه شوند هرچند بعضی فقها این چنین کاری کردهاند اما هنوز برای آنکه همۀ فقها به این سایت یا سامانه مجهز شوند راه زیاد است؛ بنابراین نیاز است با کوتاه کردن راه برای آگاهی مردم و جوانان با احکام الهی آنان را نسبت به انجام تکالیف الهی پایبند کرده تا به علت عدم آگاهی از احکام شرعی تفکر دینگریزی را در سر خود نپرورانند.

چ- مشخص کردن حد و مرز و فلسفۀ برخی فتواها

از جمله مواردی که نیاز است فقیه در هنگام بیان فتوا به آن توجه کند تا سبب جذب جوانان به سمت دین شود، همان دوری از حصارهای فکری است. فتوای مراجع همگی برگرفته از نص قرآن و روایات است و غیر از آن چیزی نیست. شاید یکی از علتهایی که سبب شده برخی از جوانان در مقابل برخی فتواها از جمله قصاص و قطع دست دزد و یا حتی حجاب که برای بعضی از خانمها پذیرفتنش مشکل است، شبهه ایجاد کند و در مقابلش موضع بگیرند، عدم تبیین حکمت و یا فلسفه برخی از فتاوی است؛ انسان مادی معمولا همه چیز را از عینک مادی دیده و انتظار دارد هدف و فلسفه کاری که انجام می‌دهد برایش معین باشد؛ البته بنا بر نظر دقیق عقلی انسان بنده خداست و «بنده» در برابر خدا باید بندگی کند و بس؛ همانطور که قرآن مى‏فرماید: «من جن و انس را نیافریدم جز براى این که عبادتم کنند»«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ.»[۱۵۵] و تنها راه تکامل، بندگی است؛ اما روح جستجو گر انسانی نوعا بر اثر صیانت ذات دنبال اهدافی است که نتیجه اش محسوس باشد. به عنوان مثال صیغه در فقه شیعه از مسلمات بوده و همانطوری که علماء توضیح داده اند اگر عاقلانه انجام شود راهگشای بسیاری از مشکلات دختران و پسران جوان است؛ و راه بسیاری از گناهان را مسدود می‌کند؛ اما نکته ای که قابل تأمل است این است که مشهور فقهاء شیعه صیغه دختر باکره را مترتب بر اذن ولی دانسته اند؛ و روشن است که چنین شرطی با توجه به حجب و حیای دختران مانع بزرگی است بر سر راه خواسته های افراد؛ و همین مسئله مهمترین تفاوتی است که زندگی اسلامی را از زندگی لائیک (غربی) در این زمینه مجزا می‌کند؛ به همین جهت جوانی که بی بند وباری غرب را مشاهده می‌کند و از طرفی فشار غریزه جنسی او توان وی را سلب کرده از طرف دیگر دین فطری او تضاد با هرزگی وی پیدا می‌کند دائما از خود و دیگران می‌پرسد که چرا؟…بر اهل نظر بسیار روشن است که همین شرط به ظاهر ساده چقدر در محدود کردن ناهنجاریهای اجتماعی کارآمد است؛ اما چه تعداد از انسانها و خصوصا جوانانی که در عنفوان جوانی دچار شهو سرکشند این حکم را درک می‌کنند مسئله‌ای قابل تأمل است؛ ازاین‌رو بسیار بجاست که اگر تبیین فلسفه احکام در محدوده وظایف فقیه نیست؛ اما فقیه به عنوان حافظ دین مردم باید اگر خود نمیتواند به این مهم بپردازد، دیگری را موظف کند تا این تکلیف را انجام دهد.
در جامعۀ ما اگر جوانان فلسفۀ احکام را میدانستند هیچگاه در مقابل آن موضع نمیگرفتند به عنوان مثال قصاص خود برای آن است که جانهای دیگر محفوظ بمانند قرآن در این باره میفرماید: وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ؛ قصاص‏ مایه زندگى شما است‏؛ و یا اگر اسلام به زن سفارش میکند که حجاب خود را حفظ کند برای آن است که حجاب براى حفظ شخصیّت زن و جلوگیرى از انحراف جوانان و گسترش فساد در جامعه اسلامى است.[۱۵۶] و از طرفی یکى از فواید مهم حجاب تأمین احساس غیرت‌طلبانۀ مردان است که در صورت رفع آن، خدشه‌دار شده و سبب نزاع و نفاق فوق‌العاده در جامعه و موجب اختلال امنیت ملت و مملکت خواهد شد.

ح- پرهیز از حاکمیت جو جمود بر بیان فتواها

فقها در هنگام فتوا دادن، گاه تحت تأثیر عواملى غیر واقعى قرار مى‌گیرند؛ و این افکار اشتباه را در متن رسالههای خود پیاده میکنند و سبب دینگریزی جوانان میشوند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...