در زیل به دو نمونه از مهمترین اقدامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه انتقال انرژی یعنی در زمینه سوآپ و خط لوله((کی. تی. آی)) خواهیم پرداخت که می‌تواند یک فرصت در جهت ارتقاع منافع ملی و در نهایت امنیت ملی محسوب شود.
سوآپ
اقدام ایران در زمینه سوآپ که در سه فاز طراحی شده است می‌تواند نفت کشورهای همجوار را از طریق نفتکش به سواحل ایران در بندر تجهیز شده نکا منتقل نموده و پس از عبور از خط لوله نکا – ری در پالایشگاه تصفیه نماید و از سوی دیگر در جنوب کشور معامله توافق شده نفت دریافتی در شمال را تحویل دهد. با توجه به اینکه هزینه انتقال نفت در ایران نسبت به روسیه کم هزینه‌تر و به صرفه‌تر می‌باشد. بنابراین بسیاری از کشورها علاقه‌مند هستند تا انتقال نفت آنها از طریق ایران انجام شود. مثلاً تا کنون قزاق‌ها ۵/۲میلیون تن نفت را از طریق ایران منتقل نموده‌اند .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲)خط لوله در دست مطالعه K.T.I
دومین اقدام در زمینه انتقال نفت دریای خزر، احداث خط لوله « K.T.I» است. که مراحل مطالعات مقدماتی را طی می‌کند و پس از نهایی شدن، نفت قزاقستان و ترکمنستان را از طریق ایران به بازارهای جهانی منتقل خواهد کرد. در زمینه گاز نیز ایران قراردادهای با جمهوری آذربایجان و ارمنستان، نیازهای نخجوان و ارمنستان را به این انرژی پاک تأمین خواهد کرد. در شرق دریای خزر نیز ایران همکاری گازی گسترده‌ای با ترکمنستان آغاز کرده‌است. واردات گاز ایران از ترکمنستان از طریف خط لوله کرجه – کردکوی از سال ۱۳۷۳شروع شده‌است و به ۵/۶ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۰۳ رسیده و انتظار می‌رود و در سال ۲۰۰۴به ۷میلیارد و در سال ۲۰۰۶ میلیارد به ۸ میلیارد متر مکعب برسد.( صفری،۱۳۸۴: ۱۶-۱۷).
۳)همکاریهای ایران و روسیه
در پروژه سواپ نفت کشورهای حاشیه خزر از ایران به سمت جنوب نیز روسیه مشارکت داشته و در حال حاضر ۴۵ هزار بشکه از نفت روسیه از بندر آستخان به بندر نکای ایران حمل و از ایران سواپ می‌گردد. همچنین روسیه از طریق شرکت گاز پرم در پروژه احداث خط لوله گاز به ارمنستان حضور دارد. گاز پرم در قالب یک شرکت ارمنی روسی به نام آرمروس کار مطالعت فنی و امکانان سنجی این پروژه را اخیرا ًبه انجام رسانده است روسیه تمایل خود را برای مشارکت در پروژه احداث خط لوله گاز ایران و پاکستان و هند اعلام کرده است. روس‌ها همچنین اخیراً از طریق شرکت گاز پرم آمادگی خود را برای مذاکره با ایران در زمینه سواپ گاز روسیه از طریق ایران، خرید گاز ایران در کنار مرزهای کشورهای مشترک المنافع و ترانزیت گاز ایران به اکراین و اروپا از خاک روسیه، اعلام نموده اند(ابراهیمی ، ۱۳۸۴ : ۸۳- ۸۴) برخلاف میل آمریکا، روسیه قرار دادهای‏ سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی متعددی با ایران‏ منعقد کرده است. آمریکا نیز مرتباً از همکاری روسیه‏ در زمینه‏های انرژی هسته‏ای، اسلحه و تجارت با ایران‏ انتقاد کرده است. در این زمینه واشینگتن نتوانسته‏ است رفتار روسیه ایران را تغییر دهد. برعکس، این‏ روند متضاد همچنان رو به توسعه است. هرچه آمریکا فشار بیشتری وارد می‏کند روسیه روابط نزدیکتری با ایران برقرار می‏کند.
در ماه مارس ۲۰۰۱ رئیس جمهور ایران محمّد خاتمی، سفری تاریخی به روسیه داشت. در این سفر دو کشور موافقت نامه‏های دو جانبه متعددی با هم امضا کردند. خاتمی اولین مقام بلند پایه ایرانی بود که پس از انقلاب ایران از مسکو دیدار کرد. این سفر بنا به دعوت‏ رسمی پوتین انجام گرفت. دیدار آقای خاتمی از روسیه باعث شد که روسیه قول دهد نیروگاه اتمی‏ بوشهر را تکمیل کند و سلاحهای متعارف پیشرفته‏ای‏ در اختیار ایران بگذارد. ایالات متحده به خاطر انتقال‏ تکنولوژی نظامی به ایران سخت از روسیه گلایه کرد در پاسخ، ایران و روسیه اظهار کردند که این توافقات به‏ نفع منطقه است چرا که به تقویت ثبات در خلیج فارس‏ کمک می‏کند(جیمز بیل و ایمان پور، ۱۳۸۱: ۴۹).
یکی از محورهای مهم سیاست منطقه‌ای روسیه که می‌تواند جزء سیاست‌های امنیت‌زا برای جمهوری اسلامی ایران محسوب گردد، برخورد و تعارض منافع و سیاست‌های روسیه با سیاست‌ها و منافع ترکیه می‌باشد. به‌نظر می‌رسد دو کشور ایران و روسیه درخصوص مقابله با تحرکات و اقدامات ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز منافع مشترک دارند و به عبارتی نوعی اتحاد طبیعی میان این دولت برقرار است. درواقع رقابت کشورهای ایران، روسیه و ترکیه در منطقه خزر، سابقه‌ای حداقل چندقرنی دارد، اما از هنگام تسلط شوروی تا سقوط آن قدرت مانور ایران و ترکیه به حداقل رسید. واکنش ترکیه پس از فروپاشی شوروی و تکوین کشورهای جدید به سمت همگرایی سیاسی و فرهنگی با کشورهای منطقه و به‌ویژه جمهوری آذربایجان بود. از نظر این کشور، تقریبا همه کشورهای جدید در حوزه خزر با ترکیه اشتراکات تاریخی، مذهبی یا زبانی دارند. علاقه ترکیه، به گسترش روابط اقتصادی، فرهنگی و علمی با این دولت‌هاست و عده‌ای از نخبگان ترکیه در پی این هستند که ترکیه جانشین روسیه در منطقه شود که این امر با امنیت و منافع روسیه همخوانی ندارد.(نظامی‌پور، ۱۳۸۲: ۱۷-۱۶).
گفتار سوم: ایران و تأمین امنیت انرژی
در جهانی که امنیت مالی کشورها با تأمین انرژی گره خورده است، حفظ و پاسداری از این موقعیت ‌ویژه برای ایران اهمیتی استراتژیک دارد. داشتن نقشی اساسی در تأمین انرژی جهان، که ضامن در آمدهای کافی برای کشور باشد، امنیت ملی کشور را نیز تضمین خواهد کرد. بنابر‌این هدف استراتژیک در بخش نفت و گاز کشور می‌تواند « کسب سهم بیشتر در تأمین تقاضای جهانی انرژی » طی دو دهه آینده باشد. و از سوی دیگر‌، بیانگر افزایش وابستگی کشورهای جهان به نفت و یافتن جایگاهی راهبردی برای ایران در جهان باشد. در واقع می‌توان در این چارچوب ادعا کرد، که انرژی یکی از حلقه های پیوند ایران با جهان خارج است و از این حیث دیپلماسی انرژی ایران و توسعه ملی کشور به صورت متقابل با یکدیگر تعامل و پیوندی عمیق می‌یابند در سال‌های اخیر، سیاست بر قرای پیوند راهبردی بین تولیدکنندگان و مصرف کنند‌گان آسیای‌، به عنوان حرکتی اقتصادی و نیز در جهت امنیت ملی کشور طراحی و پیگیری شد. بر قراری ارتباط با شرکت‌های آسیایی، با اولویت و محوریت کشور‌های چین، هند و اتحادیه اروپا به عنوان بزرگترین مجموعه مصرف کنندگان فعلی و آتی جهان و قطب مصرف آسیا، در اجرای همین سیاست است همچنین تلاش در جهت تحقق ایده اتصال چین به خط لوله گاز ایران – پاکستان – هند را می‌توان گام نخست و اساسی در جهت نیل به وابستگی متقابل آسیایی دانست‌. زیرا در صورت تحقق این ایده، غرب آسیا و ایران، نقش مهمی در تأمین امنیت انرژی شرق و جنوب قاره بر عهده خواهند‌گرفت و بعلاوه تحقق خط لوله گاز میان هند و پاکستان که از آن به « خط لوله صلح » نیز نام برده می‌شود. که می‌تواند موجد همکاری‌های چندجانبه ایران به همسایگان خود می‌شود بر این اساس یکی از راه‌های که ایران می‌تواند ضریب امنیت ملی خود را افزایش دهد‌، توجه به سیاست خارجی مبتنی بر امنیت انرژی است(مختار هشی و نصرتی، ۱۳۸۹: ۱۰۴). در این زمینه مهندس بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت سابق با تأکید بر تلاش ایران برای ایفای نقش موثر در تأمین امنیت انرژی‏ جهان گفت، تمرکز منابع انرژی اولیه نفت و گاز در برخی از مناطق جهان و توسعه مراکز عمده مصرفی در نقاط دیگر و نیز وابستگی شدید فعالیت‏های اقتصادی به منابع انرژی اولیه با قیمت‏های اقتصادی، باعث شده مساله تولید، انتقال و مصرف‏ نفت و گاز به موضوع امنیت بین‌المللی گره بخورد و امنیت‏ انرژی به مقوله‏ای جدی در توسعه اقتصاد جهان تبدیل شود.(مجله روند اقتصادی،۱۳۸۲: ۱۲).
در این شرایط، با وجود فشاری که به ایران وارد می‏شود باید از لحاظ پیاده کردن اصول، قدری واقع بینانه‏تر حرکت‏ کنیم. برای دستیابی به‏ پیشرفت و توسعه باید بعضی واقعیت‏های تلخ را پذیرا باشیم. با نگاهی به‏ سیاست‏های انجام شده و عدم توفیق در اجرای آنها، ضرورت این واقع نگری‏ نمایان می‏شود. به طور مثال حدود هشت سال‏ است که از روش« بیع‏ متقابل» برای افزایش‏ ظرفیت انرژی استفاده‏ می‏کنیم ولی طی این مدت‏ نتوانسته‏ایم ظرفیت را به‏ بیش از چهار میلیون بشکه‏ در روز برسانیم. این در حالی است که بسیاری از اعضای اوپک، مانند الجزایر، نیجریه، و حتی‏ کشورهای کوچکی مانند قطر، موفق شدند ظرفیت تولید خود را افزایش دهند. این کشورها برای حفظ منافع خود با شرکت‏های فعال در این زمینه که اکثرا هم غربی هستند به‏ گونه‏ای ارتباط برقرار و تنظیم می‏کنند. که این شرکت‏ها با تمایل زیاد از همکاری استقبال می‏کنند. این یک اصل مسلم‏ است که هر سرمایه‏گذار برای حمایت از سرمایه خود به‏ روابط دراز مدت نیاز دارد. ایران با جلب این شرکت‏ها و نظم دادن به رابط خود می‏تواند در راه تأمین منافع ملی گام مهمی بردارد. زیرا اگر این‏ شرکت‏ها نقش و منافعی در بهره‏برداری از منابع برای خود احساس کنند، در صورت اعمال فشاری از خارج بر ایران، آنها برای حفظ منافع خود، دولت‌هایشان را تحت فشار قرار خواهند داد که به نفع ایران وارد عمل شوند با توجه به این واقعیت‏ها ایران باید در زمینه انرژی سیاستی در پیش‌گیرد که تضمین کننده‏ رابطه گسترده‏اش با جهان باشد.
این یک واقعیت است که‏ ایران به تنهایی قادر به حل همه مسائل نیست. ولی می‏تواند با سیاست عادلانه دستش را به طرف ممالکت همجوار و جامعه‏ بین‌المللی دراز کند و آماده همکاری در همه زمینه‏ها باشد؛ بخصوص در زمینه انرژی که برای ایران اهمیت ویژه‏ای دارد و بخصوص زمانی که از طرف آمریکا تا این حد تحت فشار است.( ورزی، ۱۳۸۲: ۱۳-۱۴).
۱-امنیت انرژی شاخصه‌های آن
امروزه ژئواکونومیک نظام جهانی بر مبنای تقسیم کار جهانی شکل گرفته است، هدف در این چرخه ژئوپلیتیک جهانی ساماندهی و حفظ روند سرمایه داری می‌باشد. از این منظر نظام جهانی ژئواکونومیک متشکل از دو بخش‌ است، یکی شبکه اقتصادی به عنوان زیربنا و دیگری شبکه سیاسی به عنوان ضرورت روبنایی آن است(wallerstin,1989). در واقع نظام ژئوپلیتیک جهانی، شامل یک ساختار سلسله مراتبی از قدرت‌هایی است که در جهان وجود دارند و در واقع این سیستم بر اساس مناسبات قدرت مطرح می‌شود و در این میان هر گونه اختلال در انرژی به عنوان شاهرگ حیاتی نظام سرمایه داری اخلال در مناسبات قدرت مبتنی بر ژئوپلیتیک جهانی، خواهد بود. از این رو می‌توان گفت انرژی کانون و کلید اقتصاد سیاسی بین‌الملل محسوب می‌گردد و هر گونه اختلال در عرضه، تقاضا و قیمت‌ها انرژی به طور جدی اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد(Jean,2007, 1-2). جای هیچ تردیدی نیست که امروزه امنیت انرژی به مرکز مفهوم منافع ملی و در همان حال به تهدیدی علیه آن تبدیل شده‌است. در برخی موارد کاربرد نیروی نظامی هم برای پاسخ به این تهدید مورد توجه قرار گرفته‌است. نظامی شدن تأمین امنیت انرژی، به معنی اجرای سیاست‌هایی است که تولید کنندگان عمده را به عرضه ناچار سازد، یا قیمت‌های بالای انرژی را مهار سازد(کولایی،۱۳۸۹: ۶۸).
آژانس بین‌المللی انرژی (۲۰۰۷)، امنیت انرژی را شاخه‌ای از تأثیرات بر روی رفاه که عدم توانایی دسترسی به انرژی و یا نوسانات شدید قیمت آن ایجاد می کند، معرفی می‌کند. تومان و بوهی (۱۹۹۶) امنیت انرژی را اثرات اقتصادی که تغییرات قیمت و دستیابی به انرژی بر روی سطح رفاه دارند، تعریف می‌کنند. همچنین کمیسیون اروپایی، امنیت انرژی را به عنوان توانایی تأمین نیازهای ضروری انرژی در آینده هم از طریق منابع محلی در دسترس به لحاظ اقتصادی و ذخایر استراتژیک و هم به وسیله استفاده از منابع خارجی باثبات و در دسترس تعریف می‌کند. بارتون، یودول، رون و زیلمن، امنیت انرژی را به عنوان شرایطی که در آن یک ملت، شهروندان و فعالان اقتصادی به منابع انرژی کافی با قیمت منطقی برای آینده فارغ از بحران‌های جدی دست یابند، تعریف می‌کنند. به طور خلاصه امنیت انرژی به عرضه پایدار و مطمئن انرژی با قیمت‌های منطقی اشاره دارد ( www mba88nvu.blogfa.com ).
اولین شاخص امنیت انرژی را می‌توان در قالب کالاهایی دانست که ماهیت تکرار پذیری ندارند؛ به عبارت دیگر، اصلی‌ترین شاخص امنیت انرژی آن است که چنین کالایی امکان تولید محدود ندارد. این امر مطلوبیت انرژی را در اقتصاد جهانی و امنیت بین‌الملل ارتقا می‌دهد. دومین شاخص امنیت انرژی آن است که کالاهای تولید شده و بازار اقتصاد جهانی از مطلوبیت لازم برخوردار باشند؛ یعنی اینکه ارتباط مستقیم و همبستگی معنادار بین کالا‌های انرژی و همچنین اقتصاد صنعتی سرمایه داری وجود داشته‌باشد، سومن شاخص امنیت انرژی، مربوط به ثبات سیاسی کشورها تولید کننده انرژی است. این کشورها عموماً درگیر بحران اقتصادی و اجتماعی بوده و از سوی دیگر، با نشانه‌هایی از بی‌ثباتی و عدم تعادل رو به رو هستند. در چنین شرایطی کشورهای تولید کنند انرژی، با نشانه‌های از اختلافات سرزمینی، جدل هویتی و مشکلات اجتماعی رو به رو هستند. اقتصاد کشورهای تولید کننده ماهیتی رانتی داشته و این امر، پیوند ارگانیک دولت و جامعه را به گونه قابل توجهی کاهش خواهد داد. از این رو کشورهای تولید کننده انرژی، از یک سو می‌توانند درگیر اختلافات و تضادهای سیاسی باشند و از سوس دیگر با نشانه‌هایی از بحران اقتصادی و اجتماعی روبه رو شوند.(مختار هشی و نصرتی، ۱۳۸۹: ۱۰۴).
۲-عوامل تأثیر‌گذار بر امنیت انرژی
۲-۱ ملی‌گرایی نفت
پدیده ملی کردن صنعت نفت که تهدیدی برای امنیت عرضه نفت و گاز محسوب می‌شود، پدیده‌ای قدیمی و جهانی بوده است؛ ابتدا در مکزیک؛ سپس در اسران(۱۹۵۱) و در دهه ۱۹۷۰ میلادی در کشورهای ونزوئلا، کویت، امارات( ابوظبی)، قطر، عربستان سعودی، عراق، الجزایر و لیبی این پدیده سبب شد که جریان صدور نفت برای مدتی اختلال شده و امنیت انرژی را تهدید کند.
۲-۲ بی‌ثباتی سیاسی در خاورمیانه
وقوع چهار جنگ بزرگ بین اعراب و اسرائیل(۱۹۴۷،۱۹۵۶، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳)، ملی کردن دارایی‌های شرکت ملی نفت ایران و انگلیس در ایران(۱۹۵۱) و سپس توسط همه کشورها صادر کننده نفت درمنطقه(دهه ۱۹۷۰)، ملی کردن کانال سوئز(۱۹۵۶)، کودتای عراق(۱۹۵۸)، کودتای(لیبی۱۹۶۹) و سپس انقلاب اسلامی(۱۹۷۹) و همراه با آن جنگ ایران و عراق( دهه۱۹۸۰)، تهاجم عراق به کویت(۱۹۹۰)، تهاجم امریکا و متحدانش به عراق(۲۰۰۳)، جنک داخلی لبنان (۱۹۹۰ – ۱۹۷۵)، مداخله نظامی اسرائیل در لبنان(۲۰۰۶) و حمله اخیر اسرائیل به نوار غزه(۲۰۰۹) بهترین نمونه‌های آشکار در این خصوص است.
۲-۳تروریسم
در اینجا منظور همان انفجار لوله‌های نفت توسط گروهای ناراضی، شورشی، خرابکار و تجزیه‌طلب است که به نوبه خود می‌تواند ضمن قطع نمودن صادرات انرژی هر چند به مدت محدود عرضه انرژی را متوقف و امنیت آن را در بلند مدت دچار اختلال کند.
۲-۴ بهره‌گیری از ابزار انرژی به عنوان یک سلاح
روسیه در عرصه سیاست خارجی و در عرصه جهانی شدن اقتصاد، تلاش می‌کند تا با بهره‌گیری از دیپلملسی خطوط لوله انتقال انرژی و نیز صادرات نفت و گاز به بازار‌های کشورهای اروپایی، از انرژی به عنوان ابزاری سودمند جهت وابستگی متقابل دول مذکور، بهره برداری کند. تصمیم روسیه در بالا بردن قیمت گاز تحویلی به اوکراین و اقدام مشابه نسبت به روسیه سفید در سال بعد از آن زنگ خطری را برای کشورهای اروپایی به صدا در آورد.
۲- ۵ عرصه محدود انرژی
سرمایه‌گذاری ناکافی در بخش اکتشاف و توسعه بالا دستی نفت و پالایشگاه ‌های تبدیلی، عرضه نفت را محدود می‌کند. همچنین نگرانی درباره پأیین آمدن قیمت‌ها توقف در عرصه انرژی را به همراه خواهد داشت و شرکت‌های بین‌المللی نفتی از طرف سهامداران خود تحت فشار قرار دارند. که سرمایه‌گذاری‌های خود را محدود کنند. تا از این راه پروژه‌ها از قابلیت دسترسی به نرخ های بالای بازدهی برخوردار شوند. این موضوع مانع از سرمایه‌گذاری به اندازه‌ای که مورد نیاز، در بخش پالایش می‌شود. از سوی دیگر، شرکت‌های ملی نفت همواره از عدم امنیت کافی تقاضا شکایت دارند. این شرکت‌ها در بسیاری از موارد به دلیل وجود محدودیت‌هایی در بودجه و سرمایه‌گذاری در تنگنا قرار می‌گیرند.
۲-۶ سیاست ‌های تولیدی اوپک[۹۶] (OPEC):
در این خصوص می‌توان به سیاست ” سهمیه بندی”، چگونگی “، “سقف تولید” و نیز” ” قیمت گذاری ” در درون اوپک و توسط اعضای آن اشاره کرد؛ که به سهم خود می‌تواند در مواردی عرضه انرژی را محدود و امنیت آن را مختل کند. به عنوان مثال می‌توان به تصمیم کشورهای عرب تولید کننده نفت در درون اوپک برای قطع صادرات خود در جریان منازعه اعراب و اسرائیل و به دنبال آن بحران انرژی ۱۹۷۳ و یا به جناح بندی‌های در درون اوپک و آثار آن بر سیاست‌های نفتی کشورهای عضو اشاره کرد.( سجاد پور و صادقی، ۱۳۸۹: ۸۸-۹۰).
۳- عوامل تأثیرگذار بر تقاضای انرژی
۳-۱جایگزینی سایر منابع انرژی
استفاده از انرژی‌های جایگزین می‌تواند به کاهش میزان تقاضای انرژی‌های هیدروکربوی بی‌انجامد و کشورهای تولیدکننده را با عدم امنیت مواجه سازد بخصوص که اکثر این کشورها اقتصادی وابسته و تک محصولی دارند. انرژی‌های پاک نظیر باد و آب و … و انرژی‌های هسته‌ای جایگزین‌هایی هستند که کشورها بر روی روش‌های کاربردی و جایگزینی این اشکال انرژی تحقیق می‌نمایند.
۳- ۲ صنعتی شدن کشورها
رشد سریع اقتصادی دو کشور چین و هند، نیازهای انرژی آنان را به شدت افزایش داده است و چین و هند را به مصرف‌کنندگان عمده انرژی تبدیل کرده است. این دو در ترکیب با سایر کشورهای آسیایی، در وضعیت کنونی، بخش بسیار مهمی از تقاضای انرژی در جهان را به خود اختصاص داده‌اند. در طول دهه گذشته، چین و هند مسئول هفتاد درصد افزایش مصرف انرژی بوده‌اند. این رشد روز افزون نیاز به انرژی را به شدت افزایش داده است.
۳-۳ بحران‌های مالی و اقتصادی
رکود اقتصادی که یکی از پیامدهای بحران مالی است به کاهش تقاضای انرژی و نیز کاهش سرمایه‌گذاری در بخش انرژی منجر می‌شود. این بحران‌ها همچنین، قیمت انرژی‌ها را در کوتاه‌مدت با کاهش تقاضا کاهش می‌دهند اما در میان‌مدت اگر کاهش سرمایه‌گذاری در بخش انرژی قوی‌تر از اثرات رکود اقتصادی باشد، قیمت‌ها افزایش خواهد یافت. ملاحظات زیست‌محیطی: تغییرات شدید آب و هوایی و بحران‌های زیست محیطی می‌توانند یکی از عوامل مؤثر بر تقاضای انرژی باشند. این بحران‌های زیست محیطی کشورها را به سوی اندیشه جایگزینی انرژی‌های پاک به جای انرژی‌های هیدروکربوی فرو برده است، که می‌تواند در کاهش میزان تقاضای این کشورها نقش داشته باشد.( mba88nvu.blogfa .com. Www).
۴-امنیت انرژی از نگاه تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان
مصرف کنندگان نفت و گاز، امنیت انرژی را از دیدگاه خود مطرح می‌سازند و طبیعی است که تولیدکنندگان نیز به دنبال تعریف خاص خود از این مفهوم می‌باشند. امنیت انرژی برای تولید کننده در آن است که به بازار مداوم و همراه رشد منطقی در آینده دسترسی داشته باشد، زیرا اکثر تولید کنندگان نفت از گروه اقتصادی تک محصولی هستند که به فروش نفت عمیقاً وابسته‌اند و هرگونه احتمال کم شدن تقاضا و یا توجه کشورهای توسعه یافته به انرژی‌های جایگزین و یا ترجیح آنان در تأمین نفت و گاز از کشورهای غیر اوپک به معنای ایجاد مانع در توسعه اجتماعی و رشد اقتصادی این کشورها است.(مختار هشی، نصرتی: ۱۳۸۹ :۱۰۱). به نظر بارتون[۹۷] و همکاران او، امنیت انرژی شرایطی است که تمامی یک ملت یا اکثریت آنها دسترسی مناسب به منابع انرژی با قیمت‌های معقول در زمان حاضر و آینده را فارغ از احتمال ریسک بالا داسته باشند( ملکی: ۱۳۸۶: ۲۰۸-۲۰۹). پر واضح است که امنیت انرژی یک موضوع چند بعدی است و ذینفعان مختلفی هر یک از زاویه دید خود به آن نگاه می‌کنند. عرضه، تقاضا، صنعت نفت، و محیط زیست از زاویه دید خود به آن نگاه می‌کنند. عرضه، تقاضا، صنعت نفت و محیط زیست ابعاد مختلف امنیت انرژی تلقی می‌شوند. برای مصرف کنندگان انرژی، امنیت انرژی در واقع چیزی جز تضمین این امر نیست که انرژی در قیمت مناسب‌، در هر زمان مورد نظر و به صورت مداوم و بدون وقفه قابل دسترس باشد. اما از دید عرضه کنندگان، امنیّت انرژی در امنیّت برای تقاضای انرژی تعریف می‌شود.
عرضه‌کنندگان[۹۸] تمایل دارند برای انرژی‌ که تولید کرده و برای آن هزینه‌های زیاردی مصرف نموده‌اند، تقاضای مکفی وجود داشته باشد. چرا که در غیر این صورت عرضه‌کنندگان باید هزینه‌های فرصت زیادی را به دلیل معطلی سرمایه‌گذاری‌شان تحمل نمایند. همچنین شرکت‌های نفتی که نقش مهمی در امنیت دارند، به سود‌آوری فعالیت‌هایشان توجه زیادی دارند. حاشیه سود پایین منجر به سرمایه‌گذاری کم در فعالیت‌های پایین دستی، میان دستی، و بالادستی توسط این شرکت‌ها می‌شود که نهایتاً اثر منفی بر امنیت انرژی دارد. نمودار زیر نشان می‌دهد که امنیت انرژی توسط فعالان اصلی در بازار انرژی یعنی عرضه‌کنندگان، تقاضاکنندگان و شرکتهای نفتی(بین المللی و ملی ) به صورت مشترک تضمین می‌شود.
هم‌چنین یادآور می‌شود که نفت درشرایط کنونی بالاترین سهم را در سبد انرژی جهان و کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[۹۹] دارا است و این سهم تا دهه‌ های آتی هم‌چنان بالا خواهد بود. اما با وجود این امنیت انرژی در امنیت نفت خلاصه نمی‌گردد. همانگونه که ذکر شد؛ گاز نقش قابل توجهی در سبد انرژی جهان دارد و این نقش به مرور زمان بیشتر می‌گردد. تغییر ساختار در بازار انرژی، تحول در بازار گاز طبیعی مایع[۱۰۰] و پر رنگ شدن نقش بازار نقد گاز طبیعی مایع، سهم گاز را در سبد انرژی در آینده پررنگ‌تر خواهد نمود. با توسعه بازارگاز به شیوه‌های مختلف یعنی خطوط لوله، گاز طبیعی مایع و حتی تبدیل گاز به فراورده­های مایع[۱۰۱]، امنیت انرژی از وضعیت مناسب‌تری در مقایسه با زمانی که نفت یک تاز میدان انرژی باشد، بر خوردار خواهد بود.
۵– بزرگترین تهدیدها برای امنیت انرژی
از زمان وقوع شوک اول نفتی تا به امروز به رغم تمامی تغییرات به وقوع پیوسته در فن آوری‌های مرتبط با تولید و نیز مصرف بهینه انرژی، دو خصیصه اصلی در بازار بین‌المللی انرژی همچنان بدون تغییر باقی مانده است: یکی آنکه نفت همچنان جایگاه خود را به عنوان اصلی‌ترین حامل انرژی در این بازار حفظ نموده و دوم انکه تعداد رو به رشدی از کشورها جهان برای تأمین انرژی هم‌چنان نیازمند به تولیدات نفت خاورمیانه باقی مانده‌اند.( شیر خانی و پیروز، ۱۳۸۸: ۹۰). شک نفتی دوم نتیجه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و رویدارهای پس از آن از جمله آغاز تهاجم گسترده عراق به ایران یک سال پس از این انقلاب در سال ۱۹۸۰ بود. بروز سومین شک نفتی نتیجه اشغال کویت توسط عراق در سال ۱۹۹۰ بود(پیشین: ۹۱- ۹۲). اما به طور خلاصه می‌توان گفت عوامل زیر مهمترین تهدیدات برای امنیت انرژی محسوب می‌شوند.
بزرگترین تهدید برای امنیت انرژی، سیاست‌های تبعیض آمیز کشورهای صنعتی مصرف کننده انرژی در مصرف انواع حامل ‌های انرژی(زغال سنگ، نفت، گاز، انرژی هسته‌ای و تجدید‌پذیر)،
و نیز اظهار نظرهای غیر مسولانه(شعار رهایی از وابستگی به نفت خاورمیانه توسط آمریکا )است که اثرات منفی در تصمیم‌گیری کشورها دارند. این امر هم‌چنین می‌تواند در بلند حاوی آثار منفی بر امنیت انرژی باشد.
مضاف بر این تحریم کشورهای نفت خیز(مانند ایران)؛ تحمیل و ایجاد سایر تنش سیاسی در تضاد با فلسفه امنیت بلند مدت انرژی ارزیابی می‌شود) مزروعی،۱۳۸۶: ۷۲- ۷).
گفتار چهارم: انرژی حلقه ارتباط ایران به مصرف کننندگان انرژی
۱- ایران و امنیت انرژی اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا یک از مصرف‌کنندگان انرژی(نفت و گاز) در جهان است برای مثال مصارف مسکونی، ۶/۴۱ درصد از تقاضای گاز را در اروپا تشکیل می‏دهد. شبکه‏های توزیع گاز طبیعی از دلایل اولیه افزایش تقاضای گاز طبیعی هستند. مصارف صنعتی ۶/۲۸ درصد کل مصرف را تشکیل می‏دهند.( حسنتاش،۱۳۸۵: ۲۰۷- ۲۰۸). اروپا تقریباً ۱۶ درصد از وردات انرژی بازار جهانی انرژی را به خود اختصاص داده است به طور کلی انتظار می‌رود تقاضا برای انرژی در اروپا ۷/۰ درسال به واسطه افزایش مصرف انرژی درازاء هر سال افزایش داشته باشد و از ۴۵۷/۱ Mt0e[102] در سال ۲۰۰۰ به ۸۱۱/۱ Mt0e در۲۰۳۰ یابد.(Moradi, 2006). برای مثال در سال ۲۰۰۹ اتحادیه اروپا به ۵۰ درصد واردات انرژی جهان نیازمند بود. ۲۷ عضو اتحادیه اروپایی در حدود ۱۷ درصد کل انرژی مصرفی جهان را مصرف می‌کنند همچنین بر اساس پیش بینی‌های مندرج در سند سبز کمیسیون اروپا مصوب سال۲۰۰۶، تا سال ۲۰۳۰ نیاز وارداتی اتحادیه اروپا به انرژی فسیلی از ۵۰ درصد به ۷۰ درصد افزایش پیدا می‌کند بدن ترتیب نیازمندی شدید، در کنار رشد تقاضای انرژی، در مناطق مختلف جهان، اتحادیه اروپا را از درون و بیرون با سایر رقبای مصرف کننده انرژی، پیرامون حفظ منابع موجود تأمین کننده انرژی و نیز دست‌یابی به تأمین کنندگان جدید واداشته است(مهدیان و ترکاشوند، ۱۳۸۹: ۸۹-۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...