kustagbān sālār «سردار پاسدارانِ نواحی»
kust kust «ناحیه ناحیه؛ همه نواحی».

kustagbān sālār [kwst(‘)ygpˀn’ srdˀl]
(تنجیم)
* سردار پاسدارانِ نواحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در بندهشن (۲: ۶) آمده است: «پارندِ (Pārand) مزدا-آفریده، و دیگر از این شمار ستارگان، سردارِ پاسدارِ نواحی اند». یکی از مشتقات kustag ، ترکیب kustagbān است که از مرتبه های لشکری در میان ستارگان است و پایین تر از kustagbān-sālār قرار دارد. مراتب لشکری مابین ستارگان چنانکه در بندهشن (۲: ۶) آمده است، به شرح زیر است: ۱) šahryār «شهریار»: خورشید و ماه؛ ۲) spāhbedān-spāhbed «سپاهبدان-سپاهبد»: میخِ گاه یا ستارۀ قطبی؛ ۳) spāhbed «سپاهبد»: هفت اورنگ (شمال)، تیشتر (شرق)، ونند (غرب)، سدویس (جنوب)؛ ۴) kustagbān-sālār «سردارِ پاسداران نواحی»: همانند پارندِ مزدا-آفریده؛ ۵) kustagbān «پاسدارِ ناحیه»: ستارگان کم نورتر.
ریشه شناسی: برای بررسی ریشه شناختی رجوع شود به سرواژۀ kustag . بررسی ریشه شناختی sālār به شرح زیر است. واژۀ sālār دارای صورت اصلی ایرانی باستان *sara-dāra- به معنی «دارندۀ بالاترین رتبه» می‌باشد (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۷۲)؛ سانسکریت: śiras- «سر» + dā- «داشتن» + پسوند اولیه -ra ؛ اوستایی: sāra-, sara- «سر» + dāra- «دارنده، نگهدارنده» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۶۸، ۲۳۳)؛ فارسی میانه: sālār [srdˀl] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۳؛ بهار، ۱۳۴۵: ۲۱۴)؛ فارسی میانه ترفانی: sālār [sˀlˀr, sˀrˀr] «سالار، سردار» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۰۵)؛ فارسی نو: سردار، سالار؛ معادل انگلیسی: Head, Chief ؛ district-commander «کوستبان-سالار» (برونر، ۱۹۸۷: ۸۶۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

L
lipī [lpyh]
(نجوم: مقیاسات)
* دقیقه: یک شصتم از درجه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات و ریشه شناسی: در محاسبات نجومی، دایرهالبروج به ۳۶۰ درجه (sūš) تقسیم بندی می‌شود و هر درجه عبارت است از ۶۰ دقیقه (lipī) و هر دقیقه عبارت است از ۶۰ ثانیه. اصطلاح lipī وام گرفته از واژۀ یونانی λεπτό به معنی «دقیقه» است. در بندهشن، تنها دو اصطلاح هندسیِ، درجه (suš) و دقیقه (lipī) بکار رفته است. از آنجا که صفحۀ ساعت نیز، یک دایره است، تقسیم بندی آن به دقیقه و ثانیه، مشابه تقسیم بندی دایره است؛ اما، در دایرۀ ساعت به جای اصطلاح «درجه» از اصطلاح «ساعت» (zamān)، که از قبل رایج بوده است، استفاده شده است. در سانسکریت، اصطلاح «دقیقه» liptā- نام دارد و اصطلاح ثانیه (ví-liptā-) از آن مشتق شده است (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۹۰۲، ۹۵۲). در یونانی نیز اصطلاح «ثانیه» (δευτερό-λεπτο) مشتق از اصطلاح «دقیقه» (λεπτό) است: سانسکریت: liptā (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۹۰۲)؛ فارسی میانه: lipīh دقیقه (در محاسبات هندسی) (بهار، ۱۳۴۵: ۲۶۵)؛ lipī [lpyh] یک دقیقه (از یک قوس) (مکنزی، ۱۹۷۱: ۵۳)؛[۳۲] معادل انگلیسی: minute ؛ معادل عربی: دقیقه (بیرونی، ۱۳۵۲: ۳۴).

M
Māh
*(نجوم: سیارات) «ماه تاریک»: سیارۀ ماه، قمر؛
*(تنجیم: ایزدان اختری) «ایزد ماه»: ماه گوسپند تخمه؛
*(گاه‌شماری: تقسیمات سال) «ماه»: برابر با سی روز؛
*(گاه‌شماری: اسامی روز) «ماه روز»: نام روز دوازدهم از هر ماه اوستایی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: مطابق بندهشن (۲۶: ۲۲)، یک ماه قمری دارای شش پنجه است که سه پنجۀ فرد آن (یعنی، پنجه اول، سوم، پنجم) دارای نام است: ۱) از یکم تا پنجم، که ماه قوت می‌گیرد را اندرماه (andar-māh) می‌نامند؛ ۲) از دهم تا پانزدهم، که ماه کامل می‌شود را پرماه (purr-māh) می‌نامند؛ ۳) از بیستم تا بیست و پنجم، که ماه رو به خاموشی می‌رود را وِشَفته (wišafdah) می‌نامند. همین طبقه بندی در دینکرد سوم (دومناش، ۱۹۷۲: ۲۶۲) و اوستا نیز آمده است. برای نمونه، در ماه یشت (۴: ۴)، پنجه اول aṇtarəmā̊ŋha- به معنی «ورود به ماه»، پنجه سوم pərənō.mā̊ŋha- به معنی «ماه کامل»، و پنجه پنجم vīṣ̌aptaϑa- به معنی «یک هفته مانده»، نامیده شده‌اند. بنابر بندهشن (۲۶: ۲۱-۲۲)، ماه در سه پنجه اول که هر روز بر نور آن افزوده می‌شود، فرّه ‌بخش است و «به جهانیان نیکی می‌بخشد»، و در سه پنجه آخر که روز به روز از نور آن کاسته می‌شود، «اعمال نیک جهانیان را می‌ستاند». همین نکته در احکام نجوم سنتی (بیرونی، ۱۳۵۲: ۳۵۸)، به صورت سعادت و نحوستِ قمر بیان شده است: «چون نور او همی‌فزاید سعد بُوَد و چون نور او همی‌کاهد نحس». اما در بندهشن بر نحوست نیمه دوم ماه تاکیدی نیست، و تنها مسئله این است که در نیمه دوم، ماه «اعمال نیک جهانیان را می‌ستاند و به گنج ایزدان می‌سپارد». در حالی که در بندهشن (۲۶: ۲۱-۲۲)، سه پنجه اول «نیکی بخشنده» معرفی شده است؛ مطابق دینکرد سوم (دو مناش، ۱۹۷۲: ۲۶۲-۲۶۳) منظور از پنجه های نیکو، پنجه های اول، سوم، و پنجم است و در مقابل، پنجه های دوم، چهارم و ششم، به ترتیب چنین نامگذاری شده‌اند: ۱) پنجه ضد-اندرماه، از ۶م تا ۱۰م ماه؛ ۲) پنجه ضد-پرماه، از ۱۶م تا ۲۰م؛ ۳) پنجه ضد-وِشَفته، از ۲۶م تا ۳۰م ماه (برای توضیحات بیشتر رک. wišafdah و Gōzihr).
مطابق نجوم سنتی، سیارۀ ماه، یک سیارۀ آبی است (فراولی، ۲۰۰۵: ۳۳). دلیل اصلی این سرشت آبی به احتمال زیاد این است که نیروی جاذبۀ ماه باعث ایجاد جزر و مد آبهای موجود بر سطح زمین می‌باشد. از آنجا که مسیر ماه کمابیش بر دایرهالبروج منطبق است و دایرهالبروج برای ساکنان نیمکرۀ شمالی، در جنوب قرار می‌گیرد؛ در نتیجه، تأثیر آن نیز بر دریاهای ناحیه جنوب است. دربارۀ رابطۀ ماه با ستارۀ سدویس و دریای سدویس، در بندهشن (۱۰: ۱۰-۱۱) آمده است: «بند این دریا [=دریای سدویس] به ماه و باد پیوسته است، [یعنی] با افزایش و کاهشِ ماه برآید و فرو شود [و] از آن روی که گردشِ او [=ماه] به نیمروز است، بندِ دریایِ سدویس نیز به ستارۀ سدویس بسته است که دریاها و ناحیت نیمروز در پاسبانی اوست». در بندهشن (۱۰: ۱۲-۱۳)، «دربارۀ جزر [ōgār] و مد [purr] گوید که: از پیشِ ماه، (به) هر گاه، دو باد می‌وزد که جایگاه ایشان در دریای سدویس است. یکی را فرودآهنگ و یکی را بَرآهنگ خوانند. هنگامی که برآهنگ وزد، مد، [و] هنگامی که فرودآهنگ وزد، جزر باشد. به دیگر دریاها، از آنجا که گردش ماه بدیشان نیست، جزر و مد نباشد» (بهار، ۱۳۷۸: ۷۴).
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: *maHas-, *maHas-ia- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۶۶)؛ سانسکریت: mā́s-, mā́sa- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۱۴)؛ اوستایی: māh- «ماه»، Måŋha- «ایزد ماه، نام روز دوازدهم از هر ماه» (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۱۷۰)؛ فارسی باستان: māha- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۳)؛ فارسی میانه: māh [mˀh] اغلب به معنی «سیارۀ ماه، قمر»، māh [BYRḤ] اغلب به معنی «ماه، ایزد ماه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۲۳؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۰۲؛ بهار، ۱۳۴۵: ۲۶۸؛ دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۳۶)؛ mah (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۳۵۲)؛ فارسی میانه ترفانی: māhān [mˀhˀn] «ماه ها» (بویس، ۱۹۷۷: ۵۵)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: māh [mˀh, YRḤA] «ماه؛ سیارۀ ماه»، māhīgān [mˀhygˀn] «ماه ها» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۲۳)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: māh [mˀh] «ماه؛ سیارۀ ماه» (بویس، ۱۹۷۷: ۵۵)؛ māh [mˀẖ, mˀ] «ماه (دوازده‌گانه)» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۲۴)؛ māh [mˀẖ] «سیارۀ ماه، ایزد ماه» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۲۴)؛ فارسی میانه کتیبه ای و پهلوی اشکانی کتیبه ای: māh (ژینیو، ۱۹۷۲: ۶۸، ۲۱)؛ فارسی نو: ماه «ماه سی روزه؛ قمر»؛ انگلیسی: moon, month ؛ معادل عربی: قمر، [qamarun] (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۷۱)؛ شَهر «ماه دوازده‌گانه» از سریانی [šhrˀ] (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۳).
ترکیبات:
andar-māh «اندرماه»
purr-māh «پُرماه»
māh ī gōspand-tōhmag «ماه گوسپند تخمه، ایزد ماه، مینوی ماه»
māh rawišn «حرکت ماه، سیر ماه»
māhān [BYRHˀn] «ماه ها (گاه‌شماری)»
māhīgān [BYRH-kˀn’ | mˀhykˀn’ | M mˀhygˀn] «ماه های دوازده‌گانه، ماه».

māh ī tamīg [mˀh y tmyg]
(نجوم: سیارات)
* ماه تاریک: ماه اباختری، سیارۀ ماه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات و ریشه شناسی: (نک. abāxtar و māh و tamīgān).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...