مقطع کارشناسی ارشد : دانلود فایل ها در رابطه با : واژهنامه نجومی و … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
Mazdā-dād [mzdtˀt’ | Av. mazda-δāta-]
(صفت ستارگان)
* مزدا داد: مزدا-آفریده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژۀ Mazdā-dād ، در بندهشن (۲: ۶)، تنها یک بار و آنهم بهمراه ستارۀ پارند (Pārand)، بکار رفته است. اکثر پژوهشگرانِ بندهشن، این واژه را بعنوان نام یک ستارۀ مجزا محسوب کردهاند. اما همین صفت در شکندگمانیک وچار (آشا، ۲۰۰۴) دو بار (۴: ۲۸ و ۳۳) و با دو املای متفاوت (haftōiring mazdadād و haftōiring mazddād) و هر بار بعنوان صفت صورت فلکی هفت اورنگ بکار رفته است. بسامد این واژه در متون اوستایی و پهلوی بعنوان یک صفت برای پدیده های اهورایی بسیار بالا است و در نتیجه، این واژه آنقدر عام است که کاربرد آن بعنوان یک اسم خاص را تحت الشعاع قرار میدهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ریشه شناسی: واژه پهلوی mazdā-dād وام گرفته از واژه اوستایی mazda-δāta- به معنی «مزدا آفریده» است. جزء اول این ترکیب، mazdā- لفظاً به معنی «آنکه دارای علم است، دانا» و در عمل نام خدای بزرگ اهورامزدا است (برای توضیحات بیشتر رک. Ohrmazd). جزء دوم این ترکیب، δāta- از ریشه اوستایی dā- به معنی «آفریدن» ساخته شده است (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۴): هند و ایرانی آغازین: *maz-dhaH- «خرد، هوش» + *dʰaH- «دادن، آفریدن» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۶۷، ۳۵)؛ سانسکریت: medhā́- به معنی «هوش، حافظه، دانش» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۳۳) + صفت مفعولی از dhā- «ساختن، قرار دادن، گذاشتن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۵۱۳؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۷۸۳)؛ اوستایی: mazdāh- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۲)+ dā- «ساختن، قرار دادن، گذاشتن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۴)؛ فارسی باستان: mazdā- «مزدا» با dāta- از ریشه dā- «ساختن» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۶۵، ۱۸۸، ۱۸۹)؛ فارسی میانه: Mazdadād (بهار، ۱۳۴۵: ۲۷۹)؛ Mazdā-dād (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۸)؛ Mazd-tat (انکلساریا، ۱۹۵۶: ۳۳)؛ فارسی میانه ترفانی: مرتبط با dām «مخلوقات» (بویس، ۱۹۷۷: ۳۳)؛ فارسی نو: مزدا- داده.
Mēdyārim [myty(d)ˀ(y)lym | Av. maiδiiāiriia-]
(تقسیمات سال: گاهنبار)
* مدیاریم، به معنی «میانه زمستان»: نام پنجمین گاهنبار؛ انقلاب زمستانی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: مدیاریم نام گاهنبار پنجم است که برگرفته از ترکیب اوستایی maiδiiāiriia sarəδa- به معنی «میانه سال آورندۀ سرما» است (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۹). بر طبق بندهشن (۱-الف: ۲۴) فصل مدیاریم، از ۱ آبان تا ۱۵ دیماه است و پس از آن بمدت پنج روز (از ۱۶ تا ۲۰ دیماه) جشن مدیاریم گاه است و در این پنجه گاهنبار، آفرینش گوسفند را جشن میگیرند. مطابق بندهشن (۲۵: ۳)، انقلاب زمستانی در مدیاریم گاه (۲۰ دیماه) رخ میدهد و از آن به بعد تا مدیوشم گاه، که انقلاب تابستانی است، «شب کاهد و روز افزاید».
از آنجا که مطابق بندهشن، در دین زردشت، هفت ماه اول سال، تابستان و پنج ماه بعدی زمستان نامیده میشود، آغاز فصل مدیاریم، یعنی یکم آبان، مابینِ تابستان دینی و زمستان دینی قرار میگیرد. در نتیجه، این فصل از «میانۀ سال دینی» آغاز میشود.[۳۴] از طرفی، واژه sāl «سال» صورت پهلویِ واژه اوستایی sarəδa- به معنی «زمستان» میباشد؛ درنتیجه، ترکیب «میانه سال»، به معنی «نیمه زمستان» نیز هست (نک. sāl). این گاهنبار در ویسپرد (۱: ۱) در عبارت maiδiiāiriia sarəδa- موصوف به صفت «فصل سرد» شده است که برای این گاهنبار کاملاً بجاست چرا که نه تنها آغاز این گاهنبار یعنی یکم آبان برابر با «میانۀ سال دینی» است؛ بلکه، جشن پایانی آن نیز، که در ۱۵ دیماه است، دقیقاً در «میانه زمستانِ دینی» قرار میگیرد. (برای توضیحات بیشتر رک. gāhānbār)
ریشه شناسی: این واژه وام گرفته از واژه اوستایی maiδiiāiriia- است که مرکب است از: maiδ- «میان» + yāiriia- «سال» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۱۶۱). برای بررسی ریشه شناختی maiδ- رجوع شود به سرواژه mayān . بررسی واژه yāiriia- در زیر آمده است: سانسکریت: yā́ma-, yā́na- «روند، سفر، مسیر» از ریشه i- «رفتن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۵۰، ۸۴۹)؛ اوستایی: yāiriia- «سالانه»، مشتق از yār- «سال» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۵۵، ۲۵۶)؛ فارسی باستان: yāra- در ترکیب dušiyāra- «بدسالی» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۲)؛ فارسی میانه: mēdyāirim; mēdyārim gāh (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۱؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۱) ؛ Mēdyāirim (چرتی، ۲۰۰۳: ۴۶)؛ انگلیسی: year ؛ معادل عربی: سنه، شتاء؛ انقلاب شتوی.
ترکیبات:
Mēdyārim gāh «مدیاریم گاه: میانۀ سال، میانۀ زمستان؛ انقلاب زمستانی».
Mēdyōšam [mytywkš(y)m, m(y)tywšˀm | Av. maiδiiōiṣ̌am-]
(تقسیمات سال: گاهنبار)
* مدیوشم، به معنی «میانه تابستان»: نام دومین گاهنبار؛ انقلاب تابستانی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: مدیوشم نام گاهنبار دوم است که برگرفته از واژه اوستایی «maiδiiōišam-» به معنی «میانه تابستان» است (بهار، ۱۳۷۵: ۵۱؛ اوشیدری، ۱۳۷۱: ۴۲۷). بر طبق بندهشن (۱-الف: ۲۱) فصل مدیوشم، از ۱۶ اردیبهشت تا ۱۰ تیرماه است و پس از آن بمدت پنج روز (از ۱۱ تا ۱۵ تیرماه) جشن «مدیوشم گاه» است و در این پنجه گاهنبار، آفرینش آب را جشن میگیرند. مطابق بندهشن (۲۵: ۳)، انقلاب تابستانی در مدیوشم گاه (۱۱ تیرماه) رخ میدهد و از آن به بعد تا مدیاریم گاه، که انقلاب زمستانی است، «روز کاهد و شب افزاید». ترکیب «میانه تابستان» به این دلیل به انقلاب تابستانی اشاره دارد که مطابق بندهشن، در دین زردشت، هفت ماه اول سال، تابستان نامیده میشود (نک. sāl)؛ به همین دلیل است که ۱۵ تیرماه دقیقاً در میانه تابستان دینی قرار میگیرد. این گاهنبار در اوستا (ویسپرد، ۱: ۱) در عبارت maiδiiōiṣ̌əma vāstrō.dātainiia- موصوف به صفت «مرتع-بخشنده» شده است. (برای توضیحات بیشتر رک. gāhānbār)
ریشه شناسی: واژۀ maiδiiōi.šam- مرکب است از: maiδiiōi- «میانه» + šam- صورت دیگر ham- به معنی «تابستان»: هند و ایرانی آغازین: *samH- «میانه سال» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۹۵)؛ سانسکریت: sámā- «سال، فصل، ماه» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۱۵۳)؛ اوستایی: ham- «تابستان»؛ šam- «تابستان» در ترکیب maiδiiōišam- ؛ نام کامل این گاهنبار maiδiiōišam vāstrō.dātainiia به معنی «میانۀ تابستان، (زمان) حرکت مزرعه بارور» است (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۹)؛ فارسی میانه: hāmīn [hˀmyn’] «تابستان» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۴۱)؛ hāmēn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ mēdyōšam, mēdyōšim, madyōšamgāh (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۲۷۸)؛ Mēdyōšam (چرتی، ۲۰۰۳: ۴۵)؛ فارسی میانه ترفانی: hāmīn [hˀmyn] (بویس، ۱۹۷۷: ۴۵؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ پازند: hāmīn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ فارسی نو: هَمین «تابستان» بر وزن زمین از پازند آن (دهخدا)؛ هامین (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۹۱)؛ انگلیسی: summer «تابستان»؛ معادل عربی: انقلاب صیفی.
ترکیبات:
Mēdyōšam gāh «مدیوشم گاه: میانۀ تابستان، انقلاب تابستانی».
Mēdyōzarm
(تقسیمات سال: گاهنبار)
* مدیوزرم، به معنی «میانه بهار»: نام نخستین گاهنبار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: مدیوزرم نام گاهنبار اول است که برگرفته از واژه اوستایی maiδiiōi.zarəmaiia- ، به معنای «میانه بهار» است (بهار، ۱۳۷۵: ۵۰؛ اوشیدری، ۱۳۷۱: ۴۲۷). بر طبق بندهشن (۱-الف: ۲۰)، فصل مدیوزرم، از ۱ فروردین تا ۱۰ اردیبهشت است و پس از آن بمدت پنج روز (از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت) جشن «مدیوزرم گاه» است و در این پنجۀ گاهنبار، آفرینش آسمان را جشن میگیرند. ترکیب «میانه بهار» به این دلیل به ۱۵ اردیبهشت اشاره دارد که آن روز دقیقاً در میانۀ سه فصل اول سال، یعنی بهار، قرار دارد. این گاهنبار در اوستا (ویسپرد، ۱: ۱) در عبارت maiδiiōizarəmaiiehe. paiiaŋhō. موصوف به صفت «شیر-بخشنده» شده است. (برای توضیحات بیشتر رک. gāhānbār)
ریشه شناسی: واژه اوستایی maiδiiōi-zarəmaiia- مرکب است از: maiδiiōi- «میانه» + zaramaiia- «زرگونی و سبزی، بهار، بهاری»: هند و ایرانی آغازین: *j́ʰrHania- «زرین» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۴۸)؛ سانسکریت: مرتبط با hiraṇya- «زرین، طلایی» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۲۹۹)؛ اوستایی: zaramaiia- «بهار، بهاری» مشتق از *zaraniia- «زرین» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۲)؛ maiδiiōi-zarəmaiia- ؛ نام کامل این گاهنبار maiδiiōi.zarəmaiia paiiah به معنی «میانه بهار گیرندۀ شیر و صمغ» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۹)؛ فارسی باستان: مرتبط با daraniya- «زر، طلا» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۸۹)؛ فارسی میانه: Mēdyōzarm (بهار، ۱۳۴۵: ۲۹۱؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۰۶؛ چرتی، ۲۰۰۳: ۴۵)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: zarnēn [zrnyn] «زرین» (بویس، ۱۹۷۷: ۱۰۵)؛ پازند: maiδyōzarm (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۲۴)؛ فارسی نو: زرین؛ انگلیسی: golden ؛ معادل عربی: منتصف الربیع.
ترکیبات:
Mēdyōzarm gāh «مدیوزرم گاه: میانۀ بهار».
Meh
* (نجوم: قدر ستارگان) [ستارۀ] مِه: قدر اول، بزرگ، بزرگی نخستین،
* (گاهشماری) [روزِ] مه: بلندترین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در بندهشن، صفت سادۀ meh با صفت عالی آن، mahist، هم معنی بوده و دایماً به جای هم بکار برده شدهاند. برای نمونه در بندهشن (۵ب: ۸)، ترکیب rōz ī meh و rōz ī mahist هر دو به معنی «بلندترین روزِ سال» آمدهاند. این صفت، در کنار واژۀ «روز» به معنی «بلندترین» و در رابطه با ستارگان، برای نمونه در بندهشن (۲: ۷)، به معنی «بزرگی نخستین» یا «قدر اول» است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:35:00 ب.ظ ]
|