بعضی از جامعه شناسان سیاسی ویژگیهای اقتدار گرایی را اطاعت محض، ملی گرایی شدید، نظامی گرایی، بی توجهی به حقوق و آزادیهای مدنی، متعصب، مخالف مدارا نسبت به دیگران متفاوت، میهن پرستی افراطی و حمایت شدید از جناح های محافظه کار تعریف کردند. اقتدار گرایان به راحتی اقتدار شخص حاکم را می پذیرند. آنها بر زیر دستان خود اعمال قدرت می کنند و سلسله مراتب احترام و اقتدار را می پذیرند و حتی ستایش می کنند. معمولا از هر گونه چالش با قدرت پرهیز می کنند. به سیاست و مشارکت در آن علاقه ندارند. بی اعتماد و مخالف دموکراسی هستند. آنها قوم مدار ، بی اعتماد و دارای عقاید متزلزل هستند. ویژگیهای اقتدار گرایی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. زیرا در فرهنگ سیاسی، تربیت فرزندان، میانگین تحصیلات و توسعه اقتصادی و نوع سیستم سیاسی هر کشوری تفاوت وجود دارد. اقتدار گرایی با داشتن عقاید متناقض و مخالف دموکراسی مهمترین مانع تحقق او است((Farnen,2000:6.
تعریف عملیاتی:
این پژوهش در سنجش گرایش به دموکراسی از شیوه سنجه گار استفاده می کند. گار از دو شاخص سنجش دموکراسی استفاده می کند: استبداد نهادینه و دموکراسی نهادینه. این دو شاخص با یکدیگر همبستگی دارند ولی یکسان نیستند. یعنی با ترکیب این دو سنجه به صورت دموکراسی منهای استبداد مقیاسی ایجاد می شود که مطالعه تغییرات در قسمتهای بالا و پائین طیف دموکراسی را میسر می سازد(لفت ویچ، ۱۳۷۸: ۷۱ ). به این منظور در این پژوهش نمره های اقتدار گرایی به صورت معکوس نمره داده می شود.
اقتدار گرایی سیاسی در این پژوهش با مولفه های واگذاری امور به نخبگان، قبول خشونت نسبت به مخالفان و بی توجهی به حقوق مدنی فردی تعریف می شود.
گویه های زیر برای سنجش اقتدار گرایی استفاده شده اند. گویه های منتخب از مقیاس f (شخصیت اقتدار طلب آدورنو)(میلر،۱۳۸۲: ۳۴۲). و پژوهش چند ملیتی فارن با عنوان اقتدار گرایی و دموکراسی استفاده شده است( Farnen,2000:8):

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اعتقاد به نادانی مردم و اعطای حق تصمیم گیری به نخبگان
سرکوب احزاب و گروه های برهم زننده نظم عمومی
عدم پذیرش افراد بعضی از مذاهب و قومیت های جامعه
ایمان به رهبران قوی بیشتر از قانون
اعتقاد به ایجاد آشوب در صورت آزادی بیان
تعریف نظری و عملیاتی اثر بخشی سیاسی:
اثر بخشی سیاسی نگرشی است که در اثر آن فرد احساس می کند با مشارکت سیاسی خود بر فرایندهای سیاسی اثر گذاشته و بر نهادها کنترل و نظارت می کند و می تواند از این طریق به ارضای نیازهای خود بپردازد. رابرت دال نظریه پردازی است که به این متغیر توجه زیادی داشته است. از نظر او افراد وقتی تصور کنند که آن چه انجام می دهند اثر قابل توجهی بر نتایج سیاسی نخواهد گذاشت کمتر در امور سیاسی درگیر می شوند. وی این احساس را اعتماد به نفس سیاسی نیز می نامد و اظهار می دارد که این قضاوت درباره عدم کارایی سیاسی فرد، چه واقع بینانه باشد و چه نباشد، به شهروندان این را القا می کند که مسئولان توجهی به افرادی مانند آنها ندارند و آنها نمی توانند در فرایند سیاسی اثر بگذارند(دال به نقل از پناهی، ۱۳۸۶: ۲۶).
تعریف پژوهش از اثر بخشی سیاسی عبارت است از تصور فرد از میزان موثر بودن مشارکت سیاسی وی در امور جامعه بنابراین گویه های زیر طراحی شدند:
نگرش فرد نسبت به موثر بودن فعالیت های سیاسی مانند رای دادن، شرکت در راه پیمایی ها و عضویت در گروه های سیاسی
بعد رفتاری گرایش به دموکراسی:
تعریف نظری و عملیاتی آمادگی و اقدام به رفتار دموکراتیک: مشارکت سیاسی
آلن بیرو مشارکت را به معنای تعلق همراه با فعالیت تعریف می کند( بیرو،۱۳۷۰: ۲۵۷). دایره المعارف علوم اجتماعی مشارکت سیاسی را فعالیت های داوطلبانه اعضای یک جامعه برای انتخاب حکام و یا شکل دادن به سیاستهای عمومی تعریف می کند و در فرهنگ علوم سیاسی نیز مشارکت سیاسی تلاش سازمان یافته شهروندان و شرکت موثر آنها در انتخاب رهبران و سیاستهای جامعه آمده است(فرهنگ علوم سیاسی، ۱۳۷۶ : ۳۲۷).
مشارکت سیاسی درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت سیاسی از عدم در گیری تا داشتن مقام های رسمی سیاسی است و پایین ترین سطح مشارکت سیاسی رای دادن در انتخابات است. سلسله مراتب مشارکت میلبرانت از پایین، از رای دادن آغاز می شود تا اندکی علاقه به مسایل سیاسی، مشارکت در بحثهای سیاسی غیر رسمی، عضویت انفعالی در یک سازمان شبه سیاسی، عضویت انفعالی در یک سازمان سیاسی، مشارکت در اجتماعات عمومی، تظاهرات، عضویت فعال در یک سازمان شبه سیاسی و سیاسی، جستجوی مقام سیاسی، اداری و با داشتن مقام سیاسی پایان می یابد. به طور اجتناب ناپذیری مشارکت سیاسی با اجتماعی شدن سیاسی رابطه نزدیک دارد، اما نباید آن را تنها در امتداد یا نتیجه اجتماعی شدن در نظر گرفت. (راش،۱۳۷۹: ۱۲۶).مک کلاسکی مشارکت سیاسی را فعالیتهای داوطلبانهای می داند که اعضای یک جامعه به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در انتخاب حکام و یا در شکل گیری سیاستهای عمومی انجام می دهند(پناهی،۱۳۸۶: ۹).
با بهره گرفتن از تعاریف فوق مشارکت سیاسی در این پژوهش هر نوع فعالیت سیاسی داوطلبانه در رابطه با انتخاب کردن و انتخاب شدن برای پستهای سیاسی جامعه و اثر گذاری بر سیاستها و برنامه های عمومی جامعه تعریف می شود.
تعریف عملیاتی:
با توجه به تعریف نظری مولفه های مشارکت سیاسی افراد با رای دادن، علاقه به موضوعات سیاسی، گفت و گو درباره موضوعات سیاسی، شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات، عضویت در تشکیلات سیاسی، نامزد شدن برای مقام های سیاسی و احراز مقام سیاسی می باشد.
گویه زیر توسط میلبرانت و بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی در مورد مشارکت سیاسی استفاده شده است(لیپست،۱۳۸۳: ۵۷):
رای دادن
پیگیری مسائل سیاسی از رسانه های مختلف
گفت و گو درباره مسائل سیاسی با نزدیکان
شرکت در راهپیمایی و تظاهرات
عضویت در احزاب یا تشکل های سیاسی
نامزد شدن برای یک مقام سیاسی
تعریف نظری و عملیاتی اعتراض به اقتدار گرایی:
انسان اقتدار طلب فردی است بسیار همنوا، سازشگر و تطبیق دهنده خود با اوضاع و احوال که از ارزشها و قواعد سنتی و قرار دادی جامعه حمایت می کند. از آنجا که ترس و اضطراب وی در ناتوانی وی با مخالفت کردن با اقتدار، ناکامی و عجز وی در قبولاندن خود به دیگران یا قدرت حاکم و ناتوانی از عرض اندام در برابر اقتدار ریشه دارند، لذا امنیت و آرامش را در وجود یک رهبر قدرتمند و مقتدر می جوید (نوذری،۱۳۸۴: ۲۳۹).
وجه مشترک تمام انواع مختلف تفکر مبتنی بر اقتدارگرایی این اعتقاد است که زندگی در اراده قوایی بیرون از نفس و منافع و آرزوهای آدمی است و نیکبختی تنها از راه تسلیم به این قوا میسر است. شجاعت اقتدارگرا، شجاعتی است برای تحمل آن‌چه سرنوشت یا نماینده آن که پیشواست بر وی مقدر می‌کند. در فلسفه اقتدارگرایی جایی برای مفهوم برابری وجود ندارد. دنیای اقتدارگرا از اقویا و ضعفا، برتران و دونان تشکیل شده است (فروم، ۱۳۵۳: ۱۸۴).
فرد منزوی شده از خانواده، گروه‌ها و انجمن‌ها درصدد است متعلق به چیزی بزرگتر باشد. همین که انزوا، بی‌قدرتی و نگرانی هرچه بیشتر عوامل اصلی باشند، افراد را تابع نفوذ سازمان، تبلیغات و دهشت گروهی می‌سازند. نخست، ذره‌سازی و انزوا موجب می‌شود فرد در سازمان‌های توده‌ای عظیم گم شود و بنابراین آسان‌تر می‌تواند تحت تأثیر قرار گیرد. کارگران به داخل سازمان‌های عظیمی هدایت می‌شدند که در آن غرق شده، فردیت خود را از دست می‌دادند. آن‌ها با هم رژه می‌رفتند، آواز می‌خواندند اما هرگز متفقاً نمی‌اندیشند، و اعتراض نمی کردند(بوشه، ۱۳۸۵: ۵۵۹).
تعریف عملیاتی:
آمادگی رفتاری برای مخالفت با اقتدار گرایی با مولفه آمادگی برای اعتراض و چالش با قدرت تعریف شده است. و با گویه های اعتقاد و آمادگی برای مخالفت با بی عدالتی و نابرابری و تجربه فعالیت اعتراضی مانند تحصن، تظاهرات، همکاری و عضویت در گروه های معترض سنجیده می شود.
جدول شماره ۱: مفهوم سازی گرایش به دموکراسی :

مفهوم
ابعاد
مولفه ها
گویه ها
گرایش به دموکراسی
نگرشی
مدارای سیاسی
اعتقاد به حقوق مدنی همه افراد نظیر آزادی بیان، حق اعتراض و حق فعالیت سیاسی، آزادی مطبوعات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...