وَ المَکْرُ مَهْمَا اسْطَعْتَ لاتَأْتِهِ

لِتَقْتَنِِی السُّؤْدُدَ وَ المَکْرُمَهْ

ترجمه: «نشانه‌ای را علامت‌گذاری کن که آثارش نیکو باشد. و از آن کسی که به تو عطا و بخشش می‌کند، سپاس‌گزاری کن حتی اگر یک دانه کنجد باشد.
-تا آنجاکه می‌توانی به سوی مکر و فریب نیا و آن را انجام نده تا بزرگی و مهتری و بزرگواری را بتوانی کسب کنی».
او در ساختن جناس وقتی که خود را ملزم می‌کند که در آغاز و پایانِ بیت، آن را رعایت کند، بر خودش سخت گیری می‌کند و تمام آن، دلالت بر برتری او دارد. وی بی‌درنگ در کارهای عجیب و غریب، پیش رفت و ابیاتی سرود که کلماتش دارای حرف (سین) هستند و ابیاتی دیگر که حروف (سین و صاد) در کلماتِ آن وجود دارند و در موضوعاتِ دشوار لغوی به نهایت رسید.
حریری در همه این مسائل همچون یک شعبده‌‌باز است. او بازی‌ها و تمریناتِ هندسی عجیبی را به نمایش می‌گذارد و یا مارهای بزرگ بلاغت را با پوستِ رنگینشان توسط نقطه‌ها و جناس خطی و غیره ارائه می‌کند. از این قبیل مارهای بزرگ و زیباترینِ آنها در فکر و نظرِ او، ضرب‌المثل‌ها است که مقاماتِ خود را از آن پر کرده است و بعضی از آنها بی‌نظیر است. گویا هدف از تألیف آن، این ضرب‌المثل‌هاست یا موضوعِ اصلی کتاب، همین است. به نحوی که خواننده در مقامه نوزدهم و بیست و هفتم و چهلم و چهل و هفتم این مسأله را می‌بیند. ضمنِ آنکه این مطلب که بگوییم کار حریری در همه آنها زشت و ناهنجار نیست، درست است چراکه ذوق و استعدادی سرشار و احساسی دقیق از زبان، او را پشتیبانی می‌کرد، در نتیجه همواره خوب را از بد و درست را از نادرست تشخیص می‌‌داد. پس به هر اندازه بازی کرده و یا تمرین‌هایی پیچیده در مقاماتش آورده‌است سنگین و بدشکل نیست. از بهترین نمونه‌ها برای این موضوع، شاید مقامه بیست و سوم یعنی مقامه «شعریّه» باشد که عنوانِ آن، نشان‌دهنده هدفِ او از آوردنِ آن است یعنی همان اظهارِ توانایی و قدرتِ خود در شعر. وی تفکر کرد و تفکراتش، او را به سرودن این ابیات رهنمون ساخت:

یا خاطِبَ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ إِنََّها

شَرَکُ الرَّدی وَ قَرارَهُ الأَکْدارِ

دارٌ مَتی ما أَضْحَکَتْ فی یَوْمِها

أَبْکَتْ غَداً بُعْداً لَها مِنْ دارِ

غاراتُها ما تَنْقَضی وَ أَسیرُها

لا یُفْتَدی بِجَلائِلِ الأَخْطارِ

ترجمه: «ای دوستدار دنیای فرومایه! همانا این دنیا، دامِ هلاک است و برکه تیرگی‌ها.
– خانه‌ای که هرگاه در امروز خود، بخندانَد، فردا می‌گریانَد، نابودی باد بر این خانه!
– غارت‌های او، هرگز قطع نمی‌شود، و بهای آزادی اسیر آن را، هرگز از طریق [به جان خریدنِ] خطرات بزرگ نمی‌توان پرداخت کرد».
او به شعر خود ادامه داد تا اینکه قصیده‌ای طولانی را به پایان رسانید. البته در ظاهر این ابیات چیزی دیده نمی‌شود اما اگر دقت و توجه بیشتری در آن داشته‌باشیم، می‌بینیم که او از آن چه منظوری داشته‌است. او در داخلِ آن ابیات، قافیه‌ای را رعایت کرده‌است غیراز قافیه بیرونی و ظاهریِ آن، بصورتی که همه این قصیده ممکن است به این روش خوانده‌شود:

یا خاطِبَ الدُّنیَا الدَّنِِیـَّ

ـهِ إِنَّها شَرَکُ اَلرَّدی

دارٌ مَتی ما أَضْحَکَتْ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...